افاضات شیخ ما!


مارال سعید


• اپوزسیون حمهوریخواه ما که در توانش نیست تا با تاکتیکی زنگوله را به گردن رهبر بیندازد! قافیه ی زمامداری هم که بر حکمرانان تنگ آمده و جمله گی به فکر روز مبادا، دست بکار هر "خدعه" ای شده اند تا زنگوله را به گردن دیگری بیندازند. رهبر سعی بلیغ دارد زنگوله را به گردن دولتیان ببندد. جناب رئیس جمهور نیز به لطایف الحیل می کوشد تا رهبر را به گوشه ی رینگ ببرد. تا یا تمامی مسئولیتها را بگیرد و یا تمامی مسئولیتها را واگذارد! باید صبور بود هنوز تا سحر وقت باقیست، تا گاه آن رسد که "صدای انقلاب" شنیده شود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲ خرداد ۱٣۹٨ -  ۲٣ می ۲۰۱۹


* ویژه اخبار روز

می نویسم تا آنها که دو دستی گوشهایشان را گرفته اند شاید بتوانند بخوانند.
وقتی کودک و نوجوان بودم و بودید بسیار می شنیدیم در قالب جوکهای مستهجن و پورنو، وقاحت و "خدعه ی" متولیان اسلام شیعی را. لیک کو گوش شنوا! خام اندیشانه، می اندیشیدیم اینها جوک است و هیچ بار واقعی ندارد. دیدیم و دیدید که داشت.
در آستانه ی سوم خرداد سالگشت آزادی خرمشهر هستیم. شهری که با جانفشانیهای سلحشوران ایرانی آزاد گشت و همچنان ویرانه است و امروز رجالگان جمهوری اسلامی از آن کلاه ایدئولوژیک ساخته اند و در بوق کرنا کرده اند که "خرمشهر را خدا آزاد کرد" و حتماً آن ده ها هزار کشته و آن صدها هزار مجروح و آن شهرها و روستاهای ویرانه در پنج سال بعدی آن جنگ را نیز خدا کرد، نه جاه طلبیهای خمینی و دارودسته اش. روزگار غریبیست نازنین، در همچنان بر پاشنه ی "خدعه" میچرخد.

اما از پس ۴۰ سال تجربه، آن هم تجربیاتی دهشتبار که تمامی ریشه در "خدعه" داشت، باز عده ای ناتوان از باور، به تمامی این تجربیات دهن کجی نموده و برای حاکم جبار نامه می نویسند و انتظار دارند رهبر عظیم و شأن اسلام ناب محمدی، مرحمت فرموده، تفقد نمایند و بنده گان گنهکار درگاه را بیش از این جزا ننمایند. براستی چگونه است که اینان چنین پتانسیلی را در ولی فقیه مسلمین جهان می بینند که برایش می نویسند. ولی فقیهی که خود در زمان انتخاب گفت: با این انتخاب شما، بر این مردم باید گریست (نقل به معنی).

هیچ پرسیده اید از خود، که چرا این گفت؟ چون نیک میدانست که پی زوری ترین آن جمع است! و دیدیم و دیدید که در این ۳۰ سال زعامت عظما به هر ترفند و "خدعه" و جنایتی برای حفظ و تقویت جایگاه خود دست یازید. یعنی همان پند عالمان یونانی در زمان فتح ایران به اسکندر! آخر تا به کی؟! باور کنید که این نامه نگاریها در شرایطی که همه میدانند؛ آب در هاون می کوبید، خود به نوعی "خدعه" است. چرا سعی بلیغ دارید که به جوانان، تو سری خوردن بیاموزید. ندیده اید در تمامی آن کشورهایی که شما در آن سُکنا دارید، اولین چیزی که به کودکان در کودکستانها می آموزند، "نه گفتن" است. دیر نیست در پیری نیز میتوان آموخت. امتحان کنید!

صحنه آنچنان در رویا و واقعیت در هم تنیده است که تو گوئی در میانه ی قصه های منیرو روانی پور هستیم. اپوزسیون حمهوریخواه ما که در توانش نیست تا با تاکتیکی زنگوله را به گردن رهبر بیندازد! قافیه ی زمامداری هم که بر حکمرانان تنگ آمده و جمله گی به فکر روز مبادا، دست بکار هر "خدعه" ای شده اند تا زنگوله را به گردن دیگری بیندازند. رهبر این نایب امام زمان که بَری از هر خطائیست و در ساختار نظام فخیمه هیچ مسئولیتی ندارد، سعی بلیغ دارد زنگوله را به گردن دولتیان ببندد. جناب رئیس جمهور نیز به لطایف الحیل می کوشد تا رهبر را به گوشه ی رینگ ببرد. تا یا تمامی مسئولیتها را بگیرد و یا تمامی مسئولیتها را واگذارد!
باید صبور بود هنوز تا سحر وقت باقیست، تا گاه آن رسد که "صدای انقلاب" شنیده شود.

اما به راستی این اپوزسیون جمهوریخواه ایران در این معادله کجا ایستاده است؟ در همین یکی دو روز همگی به صف شده اند و تکرار مکررات نموده، توضیح واضحات میدهند که بله؛ اشکال در ساختار نظام جمهوری اسلامیست که تمامی قدرت در رهبری جمع شده، بدون کمترین مسئولیت پذیری! جل الله خالق چه خلاقیتی! گفته بودند: از افاضات شیخ ما این است، شیره را خورد و گفت شیرین است. ولی ندیده بودیم. کسی هم نمی گوید: که بابا اینها را مارال سعید نیز می تواند بگوید، شما با آن اتیکت پر تمطراق "عضو هیئت سیاسی ..."چه تاکتیک راهبردی دارید؟

بی تعارف بگوئید؛ در این معادله ی نامتعارف، شما چه می خواهید بکنید؟ آیا بواقع همانگونه که دکتر ذهتاب همچون دیگر پزشکان اندیشید و به زبان آورد. "از دست ما کار زیادی بر نمی آید". فعلاً همین بیانیه – درمانی را سه قسمت کنید صبح و ظهر و شب، پیش از غذا میل کنید. تا ببینیم کار دولت آمریکا و حکومت ایران به کجا می کشد. تمامی توان و خلاقیت سیاسی شما اینست؟