کنگره ملی برای گذار به دمکراسی - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
  
    از : peerooz

عنوان : جدال و احتجاج بیهوده؟
جناب گیله مرد, کافی نیست که چهل سال است نشریه ها هر روز بارها و بارها این وزاری ها را منتشر کرده اند؟ گمان دارم که با خوی شیعه گری روضه خوانی ما این مصیبت سال های متمادی ادامه خواهد یافت. برادر اگر پیشنهاد مثبتی داری عرض شد که این گوی و این میدان و گرنه لطفا "دم فرو بند".

بفرض که در ایران با احتساب صغیر و کبیر و شیر خواره ۲۰ میلیون بی سواد وجود داشته باشد. این یعنی ۷۵ در صد ایرانی ها سواد خواندن و نوشتن دارند. فرض کنیم که سی میلیون بی سوادند, باز میشود اینکه "اکثریت" ایرانی ها باسوادند. مضحک نیست؟
٨٨٨۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۷       

    از : گیله مرد

عنوان : مزاحمت دوباره!
میبخشید بعد از ارسال کامنت قبلی متوجه شدم که آدرس لینک برای دیدن آن ویدیوئی که به جناب پیروز و دیگران دیدنش را حتما توصیه کردم و میکنم را فراموش کردم بگذارم! اینک آدرس لینک ویدیو از افشاگری آمار واقعی بیسوادی در ایران!

https://www.youtube.com/watch?v=_SOBhhzSF۹Q

آدرس گزارش خود رژیم اسلامی در لینک زیر!

https://www.sarpoosh.com/education-news/schools/schools۹۶۰۶۰۴۸۶۸.html
٨٨۷۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : گیله مرد

عنوان : طرح چند سوال برای تفکر بیشتر!
جناب پیروز عاقلانه است که به آمار و ارقامی که یک رژیم دیکتاتوری بیرون میدهد اعتماد کرد؟ آنهم در رژیم ملائی که از آبدارچی مدرسه و منشی دانشگاه گرفته تا رئیس های ادارجات و غیره همگی از خودیهای رژیم دست نشانده میشوند تا برای حفظ منافع خود و رژیم دست به هر دروغی بزنند تا جمهوری دروغ "خودی هایشان" برقرار بماند. تا زمانیکه شفافیت که فقط در چارچوب دمکراسی ممکن است در ایران اسلامی نباشد یا از بیرون گروهی بیطرف خارجی اوضاع ایران مثل میزان سوادآموزی مردمش را بررسی و تحقیق نکنند من شخصا هیچ چیز این رژیم اسلامی سراسر دروغ و فریبکار را باور نمیکنم. حالا در همان آخرین آمار نهضت سواد آموزی خود رژیم ملائی بمانیم که میگوید ده میلیون بیسواد دارد ولی در ویدیوئی تحلیلی که همین دروغ ج.ا. را بررسی میکند در زیر آدرس گذاشتم و حتما بایستی!! ببینید که رژیم ملائی ولی نمیگوید که در کنار این جمعیت بیسوادان حدود ۷ تا ۸ میلیون کودکان محروم از تحصیل هم هستند و دو میلیون کم سواد که در کل چیزی حدود بیست میلیون میشود. دیدن این کلیپ کوتاه افشاگری رژیم ملائی را به همه توصیه میکنم! جوابگوی شما جناب پیروز هم هست!
به کاربر امیر ایرانی- بحث من با جناب بهزاد کریمی اینست که قبل از به مبارزه رفتن ابتدا بایستی دشمن اصلی خود را شناخت یا نه؟ اگر طرفداران دمکراسی آنهم نوع سکولارش در دین ارتجاعی اسلام دشمن اصلی خود را نبینند به هدف نمیرسند. امثال ایشان بعد از فردای سرنگونی رژیم اسلامی چه سرنوشتی برای صدها هزار آخوند دهان گشاد موجود در ایران میخواهند تعیین بکنند؟ شما میخواهید دوش بگیرید بدون اینکه لباستان را در بیاورید؟ برای پاکی تن ایران ابتدا باید لباس کهنه و پوسیده اسلام را از تن ایران خانم دربیاورید تا بعداً بتوانید لباس نو دمکراسی و آزادی را بر تنش کنید!
نگاهی به تاریخ اروپا در قرون وسطا بکنید زمانیکه کلیسای کاتولیک و کشیشهای مسیحی تنها صاحب قدرت بودند و با ارتجاع مذهبی خود چه فجایعی ببار آوردند مثل الان ایران که ملاها جنایات کردند و میکنند. روشنفکران اروپائی آنزمان دریافتند که ریشه تمام مصیبتها و بدبختیهای جامعه شان ریشه در قدرت مسیحیت و کشیشها دارد و دست به رنسانس زدند. ولی در ایران هنوز بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال سلطه اسلام نه تنها رنسانسی رخ نداد بلکه مردم بدتر به قرون وسطا برگشتند. آیا بدون مبارزه با قدرت کلیسای کاتولیک و عقب نشاند دین در اروپا میتوانستند اروپائیها به دمکراسی و آزادی برسند؟ یقینا نه! حرف من اینست که بدون مبارزه ایدئولوژیکی با اسلام عربها خیال خامی است که بشود در کنار اسلام به دمکراسی و آزادی در ایران رسید! مگر قرار نیست که در یک دمکراسی حاکمیت مردم بر مردم باشد ولی دین اسلام مخالف است و میگوید حاکمیت خدا ( یعنی جانشینانش روی زمین که آخوندها باشند) بر مردم اولویت دارد و گرنه چنان مقاومتی در برابر دمکراسی خواهی راه میاندازند که طرفدارانش پشیمان میشوند از دیدن اینهمه خون و خونریزی! اپوزیسیون ایران باید شهامت داشته باشد و رک و راست بگوید ای مردم این اسلام است که ما را در بند کشیده و بدون پاره کردن زنجیر آن نمیتوانیم به دمکراسی و آزادی و عدالت اجتماعی برسیم چونکه یکسری حاضر نیستند دست از کاسبی دینی بردارند.
در ضمن جناب پیروز مردم جامعه هر چقدر باسوادتر باشند از خرافات دینی بیشتر فاصله میگیرند مثلا طبق آماری که موسسه تحقیقات آینده برای آلمان منتشر کرد که با آگاهی بیشتر مردم بر نتایج علم و دانش باعث میشود یا شد که اعتقادات مردم به خدا و باورشان به دین مسیحیت هم روزبروز کمتر میشود و هر سال هزاران نفر از عضویت کلیساها خارج میشوند. حال شمای عاقل بفرمائید که چرا ج.ا. که بیشترین پایگاهش را بخاطر فقر و کم سوادی مردم توانسته بدست بیاورد علاقه مند است تا بیسوادی را در کشور ریشه کن کند؟ هرچند که سران رژیم میدانند هرچه نسل جدید آگاهتر به مسائل علم و دانش بشوند مذهب مجبور است یک قدم به عقب بنشیند و برای همین رشد اسلامگریزی نسل جوان در ایران هنوز مایه امیدواریست! بنابراین قصد من این نیست که بگویم روشنفکران ایرانی چون دیوار بلندی بنام اسلام ضد علم و دانش در روبروی خود دارند و نمیشود از روی آن پرید و ناامید و مایوس شوند بلکه به ابزار و مکانیسم مبارزه درست با آن بیاندیشند و حاضر باشند به جنگ ایدئولوژیکی با اسلام خرافاتی بروند. گذار از حکومت اسلامی همزمان باید گذر از اسلام هم باشد!
٨٨۷۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : تفنگ سرپر ساچمه زنی
جناب گیله مرد,
شما میتوانید با یک یا دو خط بفرمائید که چگونه میتوان این زنگوله را به گردن گربه انداخت که احتیاج به بحر طویل طفره رفتن نباشد. عزیز من, بیاموزید چگونه با یک گلوله به هدف بزنید که محتاج تفنگ سرپر ساچمه زنی نباشید که حتی با آن هم نتوانید به هدف بزنید.

دیگر آنکه به ویکیپدیا رجوع بفرمائید که نقشه رنگی سواد جهانی را نشان میدهد. بفرض که در ایران ده میلیون بیسواد وجود داشته باشد. این میشود ۱۲,۵ در صد ۸۰ میلیون جمعیت. یعنی در ایران ۸۷,۵ در صد جمعیت, سواد خواندن و نوشتن دارد.
٨٨۷٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : امیر ایرانی

عنوان : منطق خاص و ویرانگری
نکته ای که گیله مرد با ادبیات مشابهی برجسته می کند اینست:
تا زمانی که اسلام در این سرزمین است نمی شود کاری کرد.
منطق ایشان دو هدف را برجسته می کند:
۱) چون اسلام وجود دارد و قشری وسیعی هم در کشور براحتی از این اسلام فاصله نمی گیرند پس برای رهائی یک قوه قهریه و قهاری از خارج باید وارد شود و تمام مسلمانان را از بین ببرد.
۲) القای خاص که ایشان برجسته می کند اینست
چون مردم مسلمان هستند و اسلام هم مانع است پس اگر آنها را نمی توانید از بین ببرید همین رژیم فعلی خوب است و کاری به آن نباید داشت.
عجب منطقی دارد این هم میهن خاص!؟
٨٨۷٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : خلیل حافظه

عنوان : بی اعتمادی
با سلام،

بی اعتمادی در جامعه ایران بسیار عمیق تر و فراتر از آن است که در این نوشته آمده است. بررسی کوتاهی در این جا هست که اگر مجالی هست بخوانید:
http://hazer۱۱.blogfa.com/post/۱۰۶
٨٨۷۷٨ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : گیله مرد

عنوان : خطاب به آقایان پیروز و سوادکوهی
حضرات میدانید که در چند سطر مجاز برای کامنت نویسی نمیشود بحث مفصل کرد که چرا با حضور اسلام در ایران همیشه مانعی در جلوی ماست که نمیگذارد به دمکراسی برسیم. چونکه با دمکراسی یکسری آزادیها مثل آزادی بیان میآید چیزیکه اسلام و نمایندگانش اصلا تحمل نمیکنند تا یکسری روشنفکر که اکثرا میانه ای با خداباوری و اعتقادات دینی ندارند دین و ایمانشان را زیر سوال ببرند و برای همین کوچکترین روشنگری ضد دینی را به بهانه توهین به مقدسات مانع میشوند به اشکال مختلف. پیش فرض را بر این گذاشتم که خواننده کامنت من درک میکند که منظور من از سواد فقط خواندن و نوشتن سواد سنتی نبوده و نیست بلکه طبق آورده جناب پیروز تعریف سواد یونسکوئی است که جامعتر میباشد و بدان شعور اجتماعی و بکارگیری عقل آدمی را هم باید افزود. به نظر و با تجارب من آدم خداباور و دینگرا نمیتواند ادعای عقلگرائی هم داشته باشد چونکه خرافه پرستی اش او را در زندان جعل و نادانی نگه میدارد همین مشکلی که ما اسلامگریان حتی با تیتر دکتری هم داریم. آمار میزان یا درصد سواد را که جناب پیروز رو کرد بیشتر برای طنز است و نباید جدی گرفت چونکه اخیرا خود رژیم ملائی آمار داد که سی میلیون بیسواد در ایران هست و ده میلیونش بیسوادی مطلق که خواندن و نوشتن نمیتوانند. در مدارس و دانشگاهی که اسلام آموزش داده میشود معلوم است چه سوادداری بیرون میدهند.دختر تحصیل کرده دانشگاه ایران که ویدیوش هست میرود نامه ای با آرزوهایش را به چاه جمکران میاندازد تا بدست امام زمان برسد.تحقیق کنید ببینید تعداد مدارس و دانشگاههای ایران زیادترند یا تعداد امام زاده ها؟ در ایرانی که مسجد و امامزاده است آنوقت نهال دمکراسی و آزادی میتواند رشد بکند؟ آنهم بر خاک اسلام ارتجاعی عقب مانده ضد عقلگرا و ضد علم و دانش؟ نمیدانم جناب سوادکوهی از کدام رشد نسبی بالا در ایران ادعا دارد؟ از همین آمارهای جعلی رژیم ملائی که کاری به محتوای سواد ندارد بلکه فقط تعداد مهم است. ولی از قدیم گفتند کیفیت مهمتر از کمیت است.ناگفته نماند که دمکراسی نه تنها در یک کشور اسلامی نمیتواند جا پیدا بکند بلکه در هر کشوری که با یک ایدئولوژی توتالیتر گردانده شود چیزیکه کشورهای کمونیستی یا سوسیالیستی گذشته و حال هم از آن بری نبوده و نیستند و در ساختار حکومتی شان از دمکراسی و آزادی و عدالت و حقوق بشر خبری نبوده و نیست. نهال دمکراسی برای رشد یافتن شرایط خاصی لازم دارد که ایران متاسفانه بخاطر حضور اسلام در ایران چنین شرایطی را نداشته و ندارد و نخواهد هم داشت مگر اینکه اول اسلام را در ایران ممنوع کنند مثل چند کشور آفریقائی بخاطر خطرناک و تروریستی بودن اسلام. تصورش را بکنید میخواهید در مجلس سکولار دمکراسی جناب بهزاد کریمی قانون تصویب کنید که سوگندنامه با قرآن نباشد یا بنام خدا حذف شود یا قانون برابری حقوق زنان با مردان را تصویب بکنید آنوقت کفن پوشان مسلمان بنیادگرا مجلس تان را روی سرتان خراب نکنند شانس آوردید. ما فقط با دیکتاتوری اسلامی طرف نیستیم جناب سوادکوهی بلکه با فاشیزم مذهبی که با چهل سال حکومت اسلامی نابودی اش خیلی خیلی خیلی سخت تر شده. ولی باز نباید دست از تلاش برای آگاهی مردم گمراه برداشت.پیروز باشیم.
٨٨۷۷۵ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : هرمز سوادکوهی

عنوان : اصلاح و پوزش
در سطر دوم باید چنین تایپ می شد:
با توجه به اینکه سالهای بین ۱۳۲۰و ۱۳۳۲ بهترین سالهای فعالیت های اجتماعی و سیاسی و پارلمانی ایران بوده است
٨٨۷۶۹ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : هرمز سوادکوهی

عنوان : بازهم برای گیله مرد..
از تشکیل اولین مجلس شورای ملی و قانون اساسی ۱۱۲ سال گذشته و ترکیب جمعیت بکلی تغییر کرده است با توجه به اینکه سالهای بین ۱۳۲اشخور ۰و ۱۳۳۲ بهترین سالهای فعالیت های اجتماعی و سیاسی و پارلمانی ایران بوده است تردیدی نیست که اگر کودتای ۲۸ مرداد آن روند را تعطیل نمیکرد زمینه برای فعالیت های پارلمانی و سیاسی با توجه به تغییراتی که در زمینه اقتصادی و اجتماعی صورت می گرفت جامعه را متعادل تر و متعالی تر می نمود و این بهترین راه برای محدود کردن دخالت های روحانیون در کار و زندگی مردم بود.منتهی چنین درایتی وجود نداشت و حکومتی که از انتشار کتاب در باره ی امیر کبیر هراس داشت و کتاب استاد فریدون آدمیت نیز توقیف می شد دو زار ارزش نداشت مردم خود بخود با سواد و پخته نمیشوند باید امکان بحث و گفتگو وجود میداشت و داشته باشد و از همه مهمتر فرقی نمی کند که امیر عباس هویدا نخست وزیر ۱۳ ساله از ۲۵ حکومت شاه یاشد یا عده ای لاشخور رهبر چماقداران حکومت ۴۰ ساله ولایت فقیه باشند.
در هیچ کشوری پُست ها ی سیاسی مثل ایران در این ۱۱۲ غیر انتخابی و موروثی و مادام العمر نبوده است. به استثنای سالهای ۱۳۲۰ ـ ۱۳۳۲
نتیجه : دموکراسی یعنی پای بندی به میثاق ملی یک ملت که حول قانون اساسی و اراده ی مردم آن کشور با حقوق برابر در مقابل قانون تحقق می یابد و رشد میکند. شرط با سواد و بیسوادی یا شاهدوست و مخالف شاه یا دیندار و بی دین هم نباید داشته باشد . هر چند سال انتخابات برگزار میشود و نمایندگان مردم مسئولیت میگیرند و انفجار و انقلابی هم صورت نمیگیرد. حالا بعداز جنگ جهانی دوم تا امروز دو یا سه موجود عجیب و پوپولیست هم بقدرت رسیدند . مردم سوئیس و نروژ برای پیوستن به اتحادیه اروپا رای ندادند . مردم انگلستان رای داد و پیوست و بعداز چندین سال پشیمان شد و مردم رای دادند که اتحادیه اروپا را نمیخواهیم. در تمام اروپا هم هر کشور در شرائط کم و بیش بحرانی قرار دارند . حالا چرا باید مردم ایران بخصوص در این ۴۰ سال اینقدر هزینه بدهند رابطه ی مستقیم با بیرحمی و دّد منشی حکومت ایران دارد که بدون اغراق در جهان بی نظیر است. وگرنه مردم ایران در مجموع نسبت به بسیاری از کشور های منطقه و سایر نقاط جهان از رشد نسیبی بالائی برخوردار بوده است . جامعه جوان ایران با میزان بالای تحصیلات پتانسیل اصلی تغییر و تحول است بیسوادی و این قبیل بحث ها خیلی قدیمی شده است. مشکل ما گذار از دیکتاتوری است فقط و فقط با شرکت اکثریت مردم ستمدیده باسواد و بیسواد ...
٨٨۷۶۶ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : "سواد"
جناب گیله مرد در بکار برد "سواد" داد سخن داده اند بدون آنکه بگویند منظور شان از سواد چیست؟ ویکیپدیا میگوید:
"در تعریف سنتی؛ سواد، توانایی خواندن و نوشتن است یا توانایی به‌کاربردن زبان برای خواندن، نوشتن، گوش‌دادن و سخن‌گفتن....... "سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو UNESCO) تعریف زیر را داده‌است: «باسوادی توانایی شناخت، درک، تفسیر، ساخت، برقراری ارتباط و محاسبه در استفاده از مواد چاپ‌شده و نوشته‌شده مربوط به زمینه‌های گوناگون است. باسوادی زنجیره آموزشی را که توانایی رسیدن به اهداف، توسعهٔ دانش و پتانسیل، و شرکت کامل در جامعه‌ای بزرگتر را برای یک فرد فراهم می‌کند، دربردارد.»[۱]

آمار کلی نرخ باسوادی در ایران طی سال‌های
سال ۱۳۳۵: ۱۵ درصد
سال ۱۳۴۵: ۲۸ درصد
سال ۱۳۵۵: ۴۷ درصد
سال ۱۳۶۵: ۶۱ درصد
سال ۱۳۷۵: ۷۵ درصد
سال ۱۳۸۵: ۸۴ درصد
سال ۱۳۹۰: ۹۱ درصد

اگر منظور تعریف سنتی ست که ایران یکی از باسواد ترین کشور های دنیاست و اگر منظور تعریف یونسکویی ست, چگونه میتوان این مفهوم را به مردم تفهیم کرد (با تزریق و .... ) و مذهب آنها را تغییر داد؟ (با شمشیر شاه اسماعیل صفوی سکولار؟). این گو و این میدان.
٨٨۷۶٣ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : گیله مرد

عنوان : جواب به جناب سواد کوهی
اتفاقا موقع رای دادن سواد مردمی لازم است چونکه اگر مردم سواد لازمه را نداشته باشند نتیجه رای شان ممکن است به فاجعه ختم شود و نمونه های زیادی دیده شد و میشود.اگر مردم سواد نداشته باشند خیلی راحت تحت تاثیر مثلا یک پوپولیست از راست تا چپش گرفته میشوند حتی در جوامع غربی با سطح آزادی نسبتا بالای رسانه ها. اوضاع ایران با همه کنترلها و سانسورها که دیگر فاجعه است و مردمش از دسترسی به منابع آزاد مخالف حاکمیت محروم هستند و به جرات میشود گفت که یکی از دلایل پایداری حکومت ملائی در بیسوادی یا کم سوادی و ناآگاهی اکثریت مردم نهفته که با شرکت خود در انتخابات نمایشی و مهندسی شده رژیم شرکت میکنند علیرغم تجارب گذشته شان که با رای شان کمتر چیزی به نفع مردم تغییر میکند.رای دهنده ای که آنقدر سوادش پائین است و نمیداند که نباید در یک انتخاباتی که شرایط دمکراتیک ندارد شرکت کرد به خودش و دیگران خیانت میکند. مثلا چرا زنان ایرانی در انتخابات رژیم ملائی که همه آزادیها و حقوق زنان را از آنها گرفته اصلا شرکت میکنند برای من قابل فهم نیست و برای همین میگم قبل از رای دادن سواد و آگاهی لازم است خصوصا برای زنان ایرانی. اگر شما شناخت خوبی از ایران و مردمش داشته باشید باید بدانید که دین اسلام و نمایندگانش نمیتوانند همزیستی مسالمت آمیزی با ساختار دمکراسی و آزادی داشته باشند و صحت اینرا از خامنه ای ملعون بپرسید. برای همین میگویم کریمی جان میخواهی دمکراسی ات را کجا ببری یا پیاده بکنی با اینکه خوب میدانی در یک کشوری که اسلام حضور داشته باشد محال است به حتی نیمه دمکراسی برسی تا زمانیکه همسایه ات مسلمان مرتجع نماز خوان است. اگر اروپائیها به دمکراسی رسیدند برای اینکه اولا دست مسیحیت را از قدرت سیاسی کوتاه کردند و در ثانی خوشبختانه اسلام عقب مانده و ارتجاعی نداشتند و میتوانستند آزادانه بیاندیشند و به آزادی و ترقی و پیشرفت برسند. با همه احترام به روشنفکران ایرانی ضد دینی و قدردانی از تلاششان متاسفانه باید گفت امثال جناب کریمی به بن بست میخورند چونکه دیوار بلند ارتجاع اسلامی نمیگذارد از رویش بپرید. وگرنه چطور ممکن است آخوندها که از بیسوادترین قشر جامعه هستند بر ایران حاکم باشند چونکه اکثریت مردمش سواد و آگاهی شان را توی بقچه گذاشتند. مشکل اصلی سد راهمان برای رسیدن به دمکراسی اسلام لعنتی در ایران نشسته است نه اینکه روشنفکر با سواد نداریم.
٨٨۷۵٨ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۷       

    از : هرمز سوادکوهی

عنوان : گفتی دموکراسی ؟
گیله مرد دلیر !
ممکنه بگی این جمله را از کجا آورده ای ؟
«دمکراسی مال جوامع رشد کرده با سطح سواد مردمی بالاست»
نگارنده متوجه منظورت نشد.
منظورت آمریکاست ؟ سطح سواد مردمی بالا یعنی چه؟
مگه موقع رای دادن احتیاج به سواد مردمی است؟
٨٨۷۵۵ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۷       

    از : گیله مرد

عنوان : سرنشینان قطار اپوزیسیون ابتدا بایستی ریل بسازند یا میساختند تا قطارشان راه بیفتد!
حالا آمدیم برای حرکت قطار اپوزیسیون ابتدا ریل و بعدش قطارش را هم ساختید ولی نادیده میگیرید که این قطار شما از دشت ویران شده و بیابان خشک بی آب و علفی که حکومت اسلامی با چهل سال سلطه اش و دین اسلام با ۱۴۰۰ سال حضور منحوسش در ایران برجای گذاشته میخواهید عبور کنید تا به کدام هدف سفر شما برسید؟ با حضور اسلام در ایران زیر ساخت هر ریلی شُل میشود و قطارتان نیمه راه یا در همان اول خط نقطه استارت باز میماند. خصوصا اگر فرمان قطار دست کاپیتن یا راننده چپ سنتی کمونیست خواه باشد که دیگر فاجعه را تکمیل میکند و خطر سقوط به ته دره نه تنها بعید نیست بلکه حتمی است! قبل از انقلاب ۵۷ مردم سوار قطار سلطنتی دیکتاتوری بودند ولی پیاده شدند و خواستند ببینند قطار اسلامی چقدر لوکستر است ولی بعد از سفر طولانی چهل ساله با آن میبینند ای بابا باز صد رحمت به همان قطار سلطنتی. حالا اپوزیسیون وعده سوار شدن به قطار سوپر دولوکس "دمکراسی" را میدهد در حالیکه اصلا نه مهندسش را دارد و نه برنامه ساختنش را. یک بنّای معمولی را میخواهند جای معمار کاردان جا بزنند که معلوم است نتیجه کار چه میشود چونکه محال است با بودن اسلام در ایران حتی ساعتی دمکراسی و آزادی حاکم شود چیزیکه جناب کریمی همیشه فراموش میکند که پشت جبهه دمکراتیکش اسلامیون سنگر گرفتند و منتظرند که بیائی! دمکراسی مال جوامع رشد کرده با سطح سواد مردمی بالاست نه ایران اسلام زده با فرهنگ مردم اکثریت خرافه پرستش که خمینی مرتجع را در ماه میدیدند البته با تلسکوپ برخی چپهای متوهم آنزمان!
٨٨۷۵۴ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۷       

    از : ریوف ریسی

عنوان : وای روزیکه شاهی ها درسرنوشت ملت سهیم باشد پرچم سیاه بر درودیوارایرانی ها اویزان و چه روز نکبت باری خواهد بود
بهزاد عزیز
درود بشما که با مردم روشن حرف میزنید زمان انرسیده است ویقین میدانم روزی شاهد پیروزی ملت نزدیک است قلمتان پرتوان باد
٨٨۷۵۲ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۷       

    از : جواد رضایی میرقائد

عنوان : کنگره ملی، شورای رهبری موقت
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
خوشحالم با تمام موانع، بایکوت و سانسوری که علیه ما (فراکسیون کمونیستی و رفقای در دفاع از سوسیالیسم) در سازمان اکثریت ایجاد شده بود سرانجام با تاخیری دهساله به ابتدای نقطه ای رسیده اید که اندکی از نتایج آثارش در این مقاله شما مشهود می باشد.
اینکه پتک واقعیات شرایط بحرانی و یا رادیکالیسم کشور شما را به این نقطه رسانده یا تحت تاثیر مباحث رفقای حزب چپ این فکر خطور کرده باشد امر خوشایند و مبارکی است.
متاسفانه بخش زیادی از هم نسلهای شما تصور می نمایند که امر تفکر و تعیین مسیر حق آنان بوده و تنها از عهده آنان برمی آید.
در هرصورت این تحول و چرخش اندک شما بسوی طرح راهکارهای نوین باعث خشنودی من است اما در ثابت قدمی همقطاران شما در مخالفت از حکومت اسلامی متاسفانه همواره تردید و تزلزل نهفته است. با اینحال چنانچه مایلید در عبور از بحران ثابت قدم باشید در صورت امکان به مجموعه مقالاتی پنج قسمتی که حدود دهسال پیش تحت نام (اصلاح یا انقلاب، کدامین گزینه، کدامین راهکار) نوشته شده و طی دو مرحله تاکنون توسط اخبار روز منتشر گشته است نظری افکنید شاید خالی از لطف نباشد البته لازمه آن این است که شما در گذر از حکومت اسلامی ثابت قدم بوده و امر انقلاب توده ای را معادل با خشونت و مردود شده اعلام ننمائید.
مقالاتی که خانم "ویکتوریا" بهمراه "یاران آقای پهلوی" با اجرای ناقص و کمیک آن نه تنها بحرانی را حل نکردند بلکه خود نیز خالق بحران گشته اند.
http://www.akhbar-rooz.com/ideas.jsp?essayId=۸۵۸۸۵
٨٨۷۴٣ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۷