چرا جواب سلام را نمی دهند؟ - سهراب مبشری

نظرات دیگران
  
    از : شمالی

عنوان : یاران را چه شد
زمان درازیست که اکثر رفقای اکثریت از انچیزی که در ذهنشان مارکسیسم بود انصراف داده اند، البته کسیکه واقعا روی مطالعه، مارکسیزم را شناخته باشد ترکش نمی کند. در بهترین حالت حزب چپ و اکثریت یک حزب لیبرال دمکرات است و با امال و ارزوهایی در همین حد. شما در نقدتون دنبال چیزی هستید که دیگر انجا نیست. البته خیلیها ایراد می گیرند که اینها بدروغ خود را سوسیالیست می نامند و انسانها را از احزاب واقعا مارکسیست به انحراف می کشانند، البته درست است این اتفاق می افتد اما انهاییکه کمی با مارکسیسم آشنا شوند خیلی زود به این انحراف پی خواهند برد و راه خودشان را پیدا خواهند نمود اگر ما مسئولیتی در اینجا داریم اینستکهبه ان رفقای جوان بگوییم در مورد نقدهایی که به حزب چپ در مارکسیست نبودنشان هست کمی مکث و مطالعه نمایند و شکی نیست خود به این حقیقت اذهان خواهند داشت!
٨٨٨٣۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ اسفند ۱٣۹۷       

    از : اردشیر زارعی قنواتی

عنوان : با رعایت اصول بنیادین در کنار هم می توانیم
با درود به تمام دوستانی که زیر مطلب جناب مبشری نظر خود را مطرح کرده اند و اکثریت این نظرات هم خوشبختانه نقد سازنده به حساب می آید. از آنجا که بیشتر دوستانی که نظر داده اند در چارچوب اندیشه چپ و ضرورت اتحاد عمل در این موقعیت اظهارنظر کرده اند و بسیار هم موارد خوبی مطرح شده است که هر نیروی سیاسی چپ و حتی شخصیت های منفرد متمایل به اندیشه چپ به مفهوم طبقاتی آن (اگر نخواهم از مفهوم مارکسیستی استفاده کنم که موجب جدل های بی حاصل شود) لازم است فراتر از خرده حساب های گذشته، امروز به اصول و بنیان های وحدت و اتحاد عمل بین نیروهای چپ توجه کنیم. البته تحولات ایران بدون تردید معطوف به جنبش چپ نیست و الزام یک اتحاد ملی بین نیروهای چپ، ترقی خواه و ملی هدف بعدی هر نیروی سیاسی چپ خواهد بود. ابتدا برای اینکه نیروهای چپ وارد اتحاد عمل با دیگر نیروهای ملی شوند (البته حول یک پلاتفرم مشخص و بنیان هایی که برآیند یک جبهه ضددیکتاتوری، دمکراتیزاسیون، عدالت اجتماعی، حق حاکمیت ملی، مخالفت با هرگونه دخالت نیروهای امپریالیستی، جمهوریت سکولار، جدایی دین از سیاست، نفی حامیان حکومت موروثی و حامیان خشونت سازمان یافته، پایان دادن به هرگونه تبعیض قومی، مذهبی، زبانی، جنسیتی و ...) می بایست در بین خود به وحدت یا حداقل یک اتحاد عمل درونی دست یافته باشند و گرنه در این پهنای وحدت و اتحاد عمل های گسترده ملی و عمومی حل شده و تحت هژمونی دیگران قرار خواهند گرفت. اما اتحاد عمل نیروهای چپ تابع یک اصول اساسی و توافقات بنیادین امکان شکل گیری دارد که روند دمکراتیزاسیون (از به کار بردن کلمه دمکراسی به دلیل تفسیرهای نامتجانسی که امروز از آن می شود اجتناب می کنم) در کنار تعهد به وظایف عدالت اجتماعی که پیش زمینه هویتی و ذاتی هر نیروی چپ می باشد، می بایست در دستور کار قرار گیرد. هم اکنون در بازار مکاره یی که به نام اپوزیسیون خود را مطرح می کنند از نیروهای سلطنت طلب، مجاهدین خلق، نئولیبرال های حامی اقتصاد بازار، بخشی از نیروهای قومیتی که خواهان تجزیه حتی با کمک نیروی خارجی و به طورکلی نیروهایی که هیچ سنخیتی با هویت، هدف و موجودیت یک نیروی چپ ندارند، وجود دارند که یک حزب یا نیروی چپ نمی تواند در اتحاد با آنان تنها به صرف مخالفت با حکومت مستقر ولایی قرار گیرند. این وضعیت را برای این عنوان نمی کنم که هر چه بیشتر دایره اتحاد عمل بین نیروهای چپ را تنگ کنم بلکه اصرار بر رعایت اصول و قواعدی دارم که نقض کننده اصل هدف نهایی نباشد. آنان که امروز در ایران زندگی می کنند و وضعیت فلاکت بار کنونی را تجربه کرده اند به خوبی می دانند که حاکمیت مستقر و بورژوازی تجاری - مالی مسلط بر بخش بزرگی از اقتصاد کشور که هر دو با پیاده سازی سیاست های نئولیبرالی دو تیغه یک قیچی برای دریدن گلوی مردم بوده اند، فاجعه یی را رقم زده اند که این بار نیروهای سیاسی چپ (چنانچه به آرمان چپ متعهد باشند) باید با درس گیری از اشتباهات انجام گرفته در انقلاب ۵۷ دیگر به تکرار ان اقدام نکنند. بنابراین اولین و مهم ترین گام برای اتحاد عمل بین نیروهای چپ رعایت پرنسیب های تعریف شده با مفهوم تئوریک و پراتیک در حوزه اهداف تاکتیکی و استراتزیک می باشد. بدون تردید حزب چپ ایران نیز در همین چارچوب باید از اشتباهات گذشته و نقض های هویتی بین بعضی از ارکان و رهبران در تبعید خود که بعضا به صراحت از نئولیبرالیسم دفاع می کنند، مبارزات ضدامپریالیستی را تمام شده می پندارند و هر نیرویی را فقط به صرف جمهوریخواهی به خود نزدیک می بینند، درس گرفته و این قواعد عمومی را در حوزه اندیشه طبقاتی چپ دنبال کنند. راه اتحاد عمل امروز فراتر از همیشه در جلوی چشم ما گسترده شده است و لازم است که به این موقعیت در چارچوب اندیشه طبقاتی چپ برای ورود به یک اتحاد عمل توجه لازم مبذول شود. در ضمن از دوستان عزیز پیروز و امید سحر که نسبت به بنده ابراز لطف و محبت کرده اند هم بی نهایت سپاسگذارم و امیدورام که همگی ما بتوانیم در جهت سازنده به سمت همکاری های مشترک پیش برویم. با مهر
٨٨٨۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۷       

    از : siavash fadai

عنوان : سهراب مبشری ، خیلی دیر آمدید
پانزده سال پیش وقتی شروع و فراکسیون کمونیستی را اعلام کردیم ، شما سکوت کردید !
وقتی رفقای در دفاع از سوسیالیسم (جمعی از هواداران سازمان داخل ایران) اسنادی را به کنگره ارائه می دادند و بر نقد مبانی و مصوبات تفکر راست پافشاری میکردند ، شما سکوت کردید !
وقتی مادران فدائیان پبام دادند که رفقای رهبری به کجا می روید ، شما سکوت کردید !
وقتی رهبران با قلدری تلاش می کردند ، تنها فراکسیون (فراکسیون کمونیستی سازمان) را منحل کنند ، شما سکوت کردید !
وقتی رفقای در دفاع از سوسیالیسم داخل کشور ، نشریه (کار داخل) را انتشار میدادند و از شما انتظار داشتند که آنرا بخوانید و تکثیر کنید ، شما سکوت کردید !
شما نخواستید که سکوت خود را بشکنید و اجازه دادید سازمان جولانگاه نیرهایی بشود که امروز آنها را در خانه دیگری به نقد می کشید !!
سهراب مبشری ، شما سکوت کردید !
٨٨۷۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : سهراب مبشری

عنوان : پاسخی به یک انتقاد
با سلام مجدد به همه خوانندگان گرامی و سپاس از وقتی که برای خواندن مطلب گذاشته اند. خواننده گرامی آقای فریبرز ستاری انتقاد کرده اند که چرا به نظرات پاسخ نمی دهم. شاید موقعی که انتقاد را نوشته اند پاسخ من به آقای اکبر صمیمی و آقای پیروز هنوز درج نشده بود. انتقاد آقای صمیمی را پذیرفتم و در پاسخ به آقای پیروز هم نوشتم خواهم کوشید جبران مافات شود و معنی آن این است که هر وقت تشخیص دهم حرفی غیرتکراری دارم خواهم نوشت. پاسخ به برخی پرسشها هم نیاز به فکر کردن دارد. با آرزوی شادی و تندرستی برای شما.
٨٨۷۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : امید سحر

عنوان : "اتحاد چپ"، عاملی عینی و نیازمند کارپایه نظری
با تشکر از تصریح دوست عزیز پیروز بر نمونه موفق کوبا به عنوان کشور سوسیالیستی واقعا موجود که تا حدودی به نادرستی عبارت خود"...کشور های کومونیست چین و کره شمالی و ویتنام و..." اذعان داشتند. می گویم تا حدودی چون مثلا در مورد کره شمالی، اینکه رسانه های امپریالیستی آنراچه می نامند یا در سایت نامعتبری چون ویکی پدیا چه تعریفی ثبت شده، نمیتوان کره شمالی را به صرف وجود آرم داس و چکش بر روی پرچم آن، سوسیالیست یا کمونیست نامید.
همانطوری که ادعای آمار "چند میلیاردی" از پیروان سوسیالیسم و کمونیسم که به ادعای رژیم حاکم مبنی بر وجود میلیاردی مسلمانان تنه میزند که صدها میلیون گرسنه آفریقایی را که از نان و آب برای خوردن محرومند و اساسا فرصت اندیشه و انتخاب ندارند، جزو آمار معتقدان به حکومت اسلامی به حساب می آورد. در بحث و گفتگوی علمی تکیه باید بر فاکت های دقیق و امارهای غیرقابل خدشه باشد که متاسفانه گاها نیست.

اما در مورد "اتحادِ چپ" که جناب پیروز همچنان یاس خود را ابراز میدارند، باید گفت که این کاری شدنی است و به قول طبری بزرگ "آنچه تا کنون در تاریخ بشری ثبت شده، عموما از شدنی ها حکایت دارد" اما باید توجه داشت که برخلاف برخی برداشتها، اتحاد بیشتر از آنکه امری ذهنی باشد، عاملی عینی و از جنس زمان است اما رشد ذهنی و از جمله تدوین کارپایه ای نظری- تئوریک، شرایط این نوزایی را هموار می کند تا چپ ایران در شرایط خلاء موجود که فرشگردها و ققنوس ها سر بر می آورند، بتواند آن گام دورانساز و عملی خود را برای نجات کشور از استبداد مطلقه ولایی حاکم بر دارد.

و در مورد تزِ "دریافتن کنیزِ مطبخی به جای بانو" صرفنظر از اینکه ما چه چیزی را "کنیز" و چه چیزی را "بانو" بدانیم، قناعت کردن به گزینه بد در مقابل گزینه بدتر است. مصداقی برای این ضرب المثل دیگر که می گوید: "دسست چو نمی رسد به کوکو؛ خشکه پلو را فرو کو!
٨٨۷۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : امیر ایرانی

عنوان : چپ مانده در گذشته
پرسشی مطرح است:
اگر بخواهیم ایده ای را تعریف کنیم که در جامعه ایران پی گیر و پررنگ کننده بُعد عدالت خواهی باشد چگونه باید عمل کرد؟
به گذشته بر می گردیم، گذشته ای که تجربه تاریخی به ما خواهد گفت عدالت خواهانی که معروف به چپ اندیشان جامعه بشری بودند چگونه عمل کردند و چه میراثی از خود بجا گذاشته اند. در گذشته در مورد چپ اندیشان خواهیم دریافت:
-گروهی از چپ اندیشان که فقط عدالت خواهی را مبنای کارشان قرار داده بودند تجربه خونباری از خود بجا گذاشتند که مرده ریگشان بگونه ای بود که بسیارانی از چپ اندیشان فعلی که ریشه در گذشته دارند و چپ اندیشان جدید علاوه بر اینکه از آن موجدین تجربه تلخ دفاع نمی کنند بلکه در پی تبری جویی از آنان هستند؛
-گروهی دیگر از چپ اندیشانِ تاریخی و فعلی، عدالت خواهیشان را در تحقق آزادی و دمکراسی می بینند که گاهاً توانستند موفقیت هایی را بدست آورند.
اگر کاری به اسم گذاری روی آن دو گروه نداشته باشیم و بخواهیم وارد جزئیات کار آنان شویم یک اتلاف وقتی را خواهیم آفرید.
اگر بخواهیم ابتدا برای کشور خودمان چاره اندیشی کنیم چگونه باید عمل کنیم؟
اولین مطلبی که به ذهن می رسد اینست:
افرادی که در پی ایده هایی می روند که می خواهند کل جامعه جهانی را نجات دهند اگر متوجه روش پرهزینه اشان نمی شوند چاره ای نیست که آنان را به حال خودشان رها کنیم که در رویا های خودشان بمانند و هراز چند گاهی یک کیف مصنوعی هم ببرند. اکثر این نجات دهندگان بشریت با ادبیات چپ از منابع خاصی برای اقدامات خود بهره می جویند.
اما
چون هدف از تحقق آزادی و دمکراسی رسیدن به عدالت اجتماعی پایدار است پس مطلب مهم دیگری که به ذهن می رسد اینست:
تشکل هایی که پی گیر عدالت اجتماعی هستند آنهم با اولویت تحقق آزادی و دمکراسی وجودشان افزون و تلاششان پررنگتر شود و برای تئوریزه کردن ایده خود اقدامات خاص را با توجه به شرایط کشور و پتانسیل های داخلی کشور پیگیرتر و نمایانتر کنند.
وقتی مشاهده می شود گروهی از چپ اندیشان که اندیشگی آنان ریشه در همان چپ اندیشی جهان خواهی قبلی داشته اما جدیدآً با کارکردی برای جامعه ایران حزبی به نام چپ ایرانی تاسیس می کنند که به نوعی تعریف جدیدی از چپ اندیشی در کشورمان است آنهم با اولویت قرار دادن آزادی ودمکراسی، این اقدام آنان نیاز به تقویت و نقادی برای به پیش بردن آن دارد. حرکت در راستای ریشه زنی این نوع حرکت ها آزادی خواهانه و دمکراسی خواهانه و عدالت اجتماعی خواهانه مشکوک خواهد بود.
٨٨۷٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : انتخابات کوبا
https://www.youtube.com/watch?v=nvyoXdRZPdg
٨٨۷٨۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : انتخابات کوبا
جهت آنکه همه جوال دوزها را به دیگران نزده باشم, اگر شخصا بخواهم حکومت نمونه عملی خود را انتخاب کنم حکومت کوبا را انتخاب خواهم کرد که در ۲۴ فوریه ۲۰۱۹ آخرین رفراندم برای قانون اساسی جدید آن با شرکت ۸۴,۴ در صد واجدین شرایط, ۸۶,۸ در صد رای مثبت, ۹ در صد رای منفی,۲,۵ در صد ممتنع و ۱,۶ در صد رای باطله صورت گرفت. در این انتخابات حزب کومونیست جز پاسداری از درستی جریان رای گیری هیچگونه دخالتی ندارد و کوبا تا حد ممکن به سوسیالیسم و دموکراسی عملی دست یافته است.

Cuba Adopts a New Socialist Constitution

https://www.counterpunch.org/۲۰۱۹/۰۲/۲۸/cuba-adopts-a-new-socialist-constitution/
٨٨۷٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۷       

    از : فریبرز ستاری

عنوان : دندان جلوی اندیشه چپ، سوسیالیسم است.
آقای سهراب مبشری خسته نباشید بعد از مدتها پرده نشینی، شاهد بازاری انتقاد چپ شدی. عیبت محسوس باعث تغییر رویه شما نشده چون کمافی السابق باز هم در بیان نقد موضع دیگران که بعضا به ایرادگیری متمایل می شوی و دچار افراط خاصی شده که در آن ید طولائی دارید. کاش این غیبت باعث تغییر رویه شما می شد که نشده ست. همچنین باز کاش در برابر ۲۳ کامنت خوانندگان مطلب ت به خود زحمت می دادی و به کامنت ها پاسخ می دادید. پاسخی که امروزه روزگار ذاتی کار مطلب نویس شده است. شما هیچگاه در ذیل مطلبت یا در مطلب جداگانه، نظرات و رویکرد خود را بیان نکرده اید. عدم پاسخ به کامنت ها نیز از این رفتار غیرسیاسی برخاسته است.

خواننده مطلب در تشخیص سویه نگاه شما دچار تردید می شود. بین تمایل شما به طرفداری از سوسیالیسم و یا ضدیت با آن سرگردان می شود. نمونه ای می آورم که در آن موضع پرویز نویدی را بقد می کنی" ... عامل اصلی پراکندگی چپ را در عدم تمایل نیروهای دیگر به همکاری با حزب چپ می بیند. تقاضای من از رفقایی مانند پرویز نویدی این است که به کشف این پدیده قناعت نکنند،‌ به جستجوی علل آن نیز بپردازند. " خب دوست عزیز! بنظر شما آیا عامل اصلی پراکندگی نمی تواند بخشا به عدم تمایل نیروهای دیگر به تجمیع ربط پیدا کند. ضمنا وقتی که وضعیت را کشف می کنی، قاعدتا مظاهر وضعیت که پراکندگی نیروهاست را نیز کشف می کنی و می بینی؛ سپس ناچارا به چاره جوئی علت عدم تمایل می اندیشی . بنابراین روند ارزیابی همه جانبه از هر جریان سیاسی جدا از این قاعده نیست.
دیگر اینکه معتقدید :" ... به این بیاندیشند که از آن همه جوانان روی آورده به اندیشه چپ در سالهای اخیر، حزب چپ کدام یک را به صفوف خود جذب کرده است." پرسش من از آقای مبشری این است که آن همه جوانان روی آورده به اندیشه چپ را که حزب چپ ... نتوانسته به صفوف خود جذب کند را نشان بدهید. دوست عزیز این جامعه جوان در کدام درب حزب چپ به صف شده تا به درون تشکیلات پذیرفته شوند که دیده نمی شدند. البته اگر منظور شما از جوانان برابر استاندارد جهانی سن تقویمی باشد که قاعدتا با بسیاری اندک اغماض شما و تعدادی از هواداران فدائی از زمره جوانترین هائید.
در فراز دیگر نوشته حاضر نقل کرده " ... رفیق ...ی که در صفوف حزب چپ فعالیت می کند،‌ یعنی بهزاد کریمی،‌ تأکیدی بسیار رسا بر »دمکرات بودن« به عنوان وجه مشخصه حزب داشت. استفاده موکد از ترم «چپ دمکرات» به این معنی است که چپ غیردمکرات هم وجود دارد و باید با آن مرزبندی داشت." خب ! بنظر شما چپ غیردمکرات وجود ندارد؟ اگر معتقدید که وجود ندارد در مورد چپ سوسیالیستی چه نظری دارید. قطعا به وجود آن باور دارید هرچند صراحتا ابراز نمی کنید. شما بدانید که سوسیالیسم دندان جلوی اندیشه چپ است که متاسفانه با فروپاشیدن شوروی افتاد. اما تحرکات عدالت خواهانه و مبارزه برای رفع ستم طبقاتی، ضرورت حضور چپ سوسیالیستی و نه دمکرات را الزامی می بیند و عاملی می شود تا باور کنی جای دندان افتاده کام چپ قابلیت رشد دارد و دیر نیست که باردیگر چپ سوسیالیستی در پارادیم هزاره سومی قد برافرازد. چپ دمکرات اسم رمزی است که شرمگینانه می خواهد مبارزه برای عدالت اجتماعی را از دستور چپ دمکرات خارج کند تا شاید از راه سوسیال دمکراسی بتواند عدالت را از سرمایه داری گدائی کند. اما سوسیال دمکراسی که زمانی ایدئولوژی قرن بیستم تلقی می شد و با بخش سرمایه داری صنعتی آشتی طبقاتی کرده بود، سقوط می کند؟ بفرمائید عامل سقوط سوسیال دمکراسی چه جریانی بود؟ آیا بخش مالی بانکی سرمایه داری جهانی عامل به انقیاد کشاندن سرمایه داری تولید – صنعتی نبود تا سوسیال دمکراسی را از منزلت اجتماعی به زیر کشد که کشید؟ اما همانگونه که فروپاشی شوروی، به معنای فروپاشی چپ سوسیالیستی نبود، بدون تردید از خاکستر چپ، باردیگر ققنوس سوسیالیستی برخواهد خاست. چرا که هیچ ایده ای برتر از اندیشه چپ منافع اقشار جامعه را عهده دار نیست و از تمام مدل ها یا پارادایم های چپ تنها و تنها مدل چپ سوسیالیستی در خدمت تامین عدالت اجتماعی است بلکه مضاعف بر هر امری مبارزه برای دمکراسی را به پیش می برد.
٨٨۷۷۹ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : با معذرت از زبان عوامی این کامنت, اخبار روز در انتشار آن مختار است.
گرچه من متکلم وحده شده ام و ظاهرا خلاف جریان آب شنا میکنم بهتر است قبل از غرق شدن نفس دیگری بزنم, شاید گیرا شده و امید که مقاله آینده جناب مبشری گره گشا باشد .

امید سحر میفرمایند "تا وقتی ....... کره شمالی را (که در قانون اساسی آن کلمه ای از سوسیالیسم یا کمونیسم وجود ندارد و حکوتی موروثی دارد)، کشوری "سوسیالیستی" بدانیم".

جناب سحر, کشور کره شمالی "سوسیالیست" نیست و کسی نمیداند چه نوع حکومتی دارد ولی "معمولاً در رسانه‌ها, یک دولت کمونیستی افراطی یا استالینیستی توصیف می‌شود.". ویکیپدیای فارسی.

اگر به کامنت های من خطاب به جناب زارعی قنواتی رجوع کنید به طور بسیار خلاصه, با کمک از سعدی, تلاش "چپ ها" - در مقابله با رقیب (کاپیتالیسم) - جهت رسیدن به "بانو" بوده است ولی حتی به "کنیز مطبخی" هم دست نیافته و ناچار, پراکنده, "دست در آغوش خویش" کرده اند. و با این تفرقه هیچ گروهی به تنهایی به این وصال نخواهد رسید. و پس از مرگ رقیب هم - با توجه به گذشته - معلوم نیست این سعادت نصیب کی خواهد شد. حرف من این ست.
٨٨۷۷٣ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : امید سحر

عنوان : اتحاد چپ ممکن است!
نوشتار نظرگیر جناب سهراب مبشری(۲۰نظر تا این لحظه) نشان از توجه و تمرکز ایشان بر روی موضوعی مهم است و آن مسیر نظری است که رفقای فدایی تا امروز طی کرده اند. ایشان چندماه پیش مطلب دیگری با عنوان پایان قرن سوسیال دمکراسی با نگاه به آلمان داشتند که میتوان آنرا مکمل این بحث محسوب کرد:
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۸۹۶۸۱

تا وقتی مثل جناب پیروز، کره شمالی را (که در قانون اساسی آن کلمه ای از سوسیالیسم یا کمونیسم وجود ندارد و حکوتی موروثی دارد)، کشوری "سوسیالیستی" بدانیم، فاکتهای و آمارهای نادرستی را مبنای ارزیابی خود قرار دهیم و با یاس و بدبینی در باره "اتحاد چپ" سخن بگوییم، طبعا به درک و فهم واحدی از "چپ" نخواهیم رسید.
و اما نوشتار جناب مبشری مرا به یاد زنده یاد "تورج حیدری بیگوند" انداخت که با گشودن بحثی مهم در برهه ای تاریخی، توانست یخ ذهنی یاران فدایی ما را در آن دوره آب کند و این نوشتارها نیز امروز میتواند سرآغاز تحولی نظری - سیاسی و ایدئولوژیک در طیفهای متنوع درون حزب چپ و سایر جریانات صادق چپ در ایران باشد.
واقعیت این است که در میان جریان های چپ ایران در ۷۷ ساله اخیر تنها حزب توده ایران بوده است که به رغم فراز و فرودهای شرایط سیاسی و سرکوبها و قتل عام های شاه و شیخ ، از صلابت و ثبات سیاسی و تئوریک برخوردار بوده است. چه قبل از انقلاب که یاران فدایی توده ای ها را به "راست روی" یا سازکاری متهم میکردند و چه اکنون که یاران فدایی متشکل درحزب چپ ایران، توده ای ها را با برچسب "چپ سنتی" متهم به "چپ روی" میکنند. آنچه تغییر کرده نه مواضع و نظرات حزب توده ایران، که مواضع یاران موسوم به جنبش فدایی بوده و اکنون نیز آنان را به مرز سازش طبقاتی و مصالحه با نظام سرمایه داری و نئولیبرالیسم بورژوایی سوق داده است.
با همه این اوصاف، "اتحاد چپ" در ایران به لحاظ عینی کاملا امکانپذیر است اگر بپذیریم که تاریخ خونبار یکصد ساله جنبش کارگری و سوسیالیستی ایران ارثیه هیچ سازمان و حزب سیاسی نیست و نیروهای صادق چپ ایران چاره ای ندارند که برای رهایی طبقه کارگر و زحمتکشان اتحاد و همکاری داشته باشند درغیر اینصورت مثل دهه سیاه ۶۰ به قول برتولد برشت باید یکدیگر را در زندانهای رژیم خودکامه ولایت فقیه ملاقات کنند.
از توضیحات سودمند جناب زارعی قنواتی هم تشکر میکنم.
٨٨۷۷۲ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : ادامه,
ضمنا فراموش کردم خدمت جناب زارعی قنواتی عرض کنم که جمعیت اروپای "سوسیال دموکرات" و چین و ویتنام و کره و کوبای "کومونیست" و یکی دو کشور "سوسیالیست" آمریکای لاتین و باقیمانده احزاب کومونیست دنیا روی هم بسیار بیش از یک میلیارد نفر
میشود و ادعای سخاوتمندانه نیست مگر آنکه آنها را "چپی" ندانیم که مورد نظر "ما" ست, و این اصل مطلب است.
٨٨۷۶٨ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : بیژن نادری

عنوان : مبارزه پیگیربرای طرد جناح راست درون «حزب چپ»
ج.ا در شرایط بحران اقتصادی،سیاسی و هویتی سختی قرار گرفته است.هر روز که می گذردنا رضایتی مردم بیشتر می شود.بهمین خاطرهر صدای مخالفی شونده ای پیدا کرده است تاجائیکه می بینیم فردی مثل روح الله زم با اتکا به یک سایت مخالف خوان و افشا گر در این آشفته بازار سیاسی برای خودش یک پای اتحاد های ضد ج.ا شده است.متاسفانه در چنین شرایطی جای خالی یک نیروی چپ رادیکال قدرتمند بسیار مشهوداست. چپ ایران دارای سنت مبارزاتی افتخار امیزی است. در داخل کشور مبارزات اوج گیرنده کارگری دارای محتوایی سوسیالیستی است. نسل جوان چپ در کارخانه ها محافل روشنفکری معطوف به این گرایش است.این همه برای جناح چپ رادیکال درون تشکیلات «حزب چپ» ودیگر علاقمندان به سرنوشت اینده جنبش رهاییبخش مردم ایران وظیفه مبرمی را پیش رو گذارده است. این وظیفه مبرم مبارزه ایدئولوزیک بی امان با گرایش راست وتسلیم طلبانه درون این حزب است. تا طرد این گرایش منحط بایدنقدی پیگیر و مداوم صورت گیرد.
٨٨۷۶۷ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : خود پسندی (اگو)
با تشکر از توضیح جناب زارعی قنواتی, همانطور که ایشان آگاهند و سابقا هم در همین صفحات گفته ام ایشان از نویسندگان محبوب من میباشند و علت ذکر نام ایشان در کامنت قبلی هم این بود که از بین تمام کامنت ها, ایشان تنها کسی بودند که منظور خود را واضح و روشن بیان کردند.

منظور من اینست که "چپ" در نظر افراد و گروه های مختلف معانی بیشمار دارد و تفسیر های گوناگون آن بر روی کاغذ, سر به آسمان میزند. از این گروه بیشمار چند نمونه آن با قربانی شدن میلیون ها نفر اقلا در صد سال گذشته, به مرحله اجرا گذاشته شده اند و گرنه عمر کره زمین برای آزمودن تمام این فرضیه ها کفایت نمیکند. ناچار باید دید کدام یک از این فرضیه ها از بوته آزمایش موفق(تر) بیرون آمده اند؟ نه اینکه آن نمونه, ایدآل باشد ولی اقلا مرکزی ست که بتوان دور آن گرد آمد. اما تجربه جهانی و گذشته پنجاه شصت ساله "چپ"در ایران, در این باره مایوس کننده بوده و خود پسندی (اگو) ما سد راه است. به گمان من تنها امید, جبر تاریخ و نارسایی سرمایه داری ست و گر نه امیدی به اتحاد "چپ" نیست.
٨٨۷۶۵ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : اردشیر زارعی قنواتی

عنوان : نرخ را کاسبان بازار تعیین می کنند و ما هم چنان اردوی بی نرخ هاییم
درود به پیروز عزیز
موضوع اصلا نرخ تعیین کردن برای تفکر و جنبش چپ نیست بلکه اصولا مفاهیم سیاسی دارای یک بار معنایی مشخص می باشند که حداقل در محتوا باید پذیرفت و رعایت کرد. اشاره من در نظر کوتاهی که نوشتم معطوف به همین اصل است که اصولا و به قول زنده یاد خسرو گلسرخی "من در کجای جهان ایستاده ام" و البته در مورد شیوه ها و تاکتیک ها هم می توان نظرهای متفاوت داشت. مگر می توان چپ بود و با نظام سرمایه داری در اهداف نهایی آشتی کرد، مگر می توان چپ بود و همسو با سیاست های نئولیبرالی در مقابل زحمتکشان ایستاد درست همانگونه که امروز سوسیال دمکراسی اروپایی این مضحکه را نمایندگی می کند، مگر می توان چپ بود و وجود امپریالیسم و دخالت های آن در تحولات جهانی را انکار کرد، مگر می توان چپ بود و مستمع آزاد هز کلاس و نشست نیروهای ضدکارگری بود و امضای خود را در کنار امضای آنان گذاشت و ... بگذریم. اصولا نقد لازمه پویایی و غنای نوشته یا کنش آن کس یا نیرویی است که مورد نقد قرار می گیرد پس بسیاری از منتقدان به بعضی از مواضع حزب چپ ایران (فدائیان خلق) از موضع حمایت دست به نقد می زنند. اینکه در جهان و در بین چپ ها اختلاف نظر زیادی وجود دارد جای هیچ شکی وجود ندارد و البته نه چند میلیارد نفر چپی که جنابعالی این اندازه سخاوتمندانه آمار می دهید، اما بالاخره باید در چارچوب یک تعریف مشخص و اصولی از چپ نوشت و عمل کرد. اصلا بحث تفاوت در تفسیر از مارکسیسم نیست چون اگر من یا جنابعالی ابتدا اصل را بر پذیرش مارکسیسم بگذاریم و به این اندیشه وفادار باشیم دیگر تفاوت ها و اختلافات در تاکتیک و شیوه عمل به راحتی می تواند حل شود. مارکسیسم با اتکای با ماتریالیسم و دیالکتیک هم در حوزه سیاست قاعده را بر تفکر علمی گذاشت و هم بر این نکته تاکید کرد که هیچ موضوع جزمی مشروعیت ندارد و تغییر همیشه و دائمی خواهد بود. بنابراین و به قول لنین "تحلیل مشخص از شرایط مشخص" یک موضوع کاملا پذیرفتنی در امر سیاست ورزی است اما اینکه به بهانه تغییر شرایط بیایم ابتدایی ترین اصول محتوایی یک هویت تاریخی سیاسی را نقض کنیم دیگر در این چارچوب نمی گنجد. پیروز عزیز به سلامت باشد
٨٨۷۶۲ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : تغییر تاریخ مرخصی
باز به عنوان یک غیر حرفه ای خود را وارد سخنان بزرگان مینمایم. گفته طنزی ست که در جوانی میخواستم دنیا را عوض کنم و امروز سعی م در تغییر تاریخ مرخصی هایم است.

جناب زارعی قنواتی میان معامله نرخ طی کرده و سوسیالیسم را از نظر خود بیان فرموده اند. باید دید که نه تنها "....حامیان حزب چپ ایران «فدائیان خلق» و حامیان جنبش فدایی و حتی مجموعه چپ سوسیالیستی ایران ...." بلکه چند میلیارد "چپ" جهان هم با این تعریف موافقند یا خیر؟ و اگر نه, آیا هنگام آن نرسیده است که بجای جهان, خود را تغییر دهیم؟

سه, چهار پنج هزار سال پیش - با معلومات آن روز - "خداوند" مذهب یهود را به زمین نازل فرمود و هنوز پیروان آن بر سر این "ایدیولوژی؟" کشته شده و میکشند. آیا آنچه "مارکس" صد و پنجاه سال پیش گفت هم هنوز طابق النعل بالنعل قابل اجراست؟ و برسر تفسیر های آن باید با یکدیگر در افتیم؟ آیا میشود با تفسیر واحدی موافقت کرد؟ نمیدانم.
٨٨۷۵٣ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : "یار بی‌پرده از در و دیوار, در تجلی است یا اولی‌الابصار". هاتف
با تشکر از توجه جناب مبشری, امید که جناب ایشان در آینده پاسخی هم برای کنجکاوی های یک "غیر حرفه ای" یعنی کسی که هرگز فعالیت حزبی نداشته است داشته باشند.

موضوع تحزب و پولیتیک و غیره مانند بسیار چیز های دیگر, تابع قانون بطری نیمه پر میباشد. با این مقدمه, فکر میکنم که "چپ", ایرانی و غیر ایرانی, امروزه بطری "کومونیسم - سوسیالیسم - دموکراسی" خود را نیمه خالی می بیند. یعنی دنیا آن چیزی نیست که باید باشد. زمانی که از دیده نیمه پری به اوضاع نگاه کنیم, هنوز این پدیده در برابر "کاپیتالیسم نیو لیبرال - امپریالیسم" به صورت حکومت های سوسیال دموکرات اکثرا در اروپا و کشور های کومونیست چین و کره شمالی و ویتنام و مهمتر از همه کوبا و یکی دو کشور "سوسیالیست" در آمریکای مرکزی و جنوبی, و احزاب نیمه زنده کمونیست در تمام دنیا, زنده و فعال و پابرجاست. اشکال در این است که ما بتوانیم به یک تعریف جامع و همه پسند از "کمونیسم" برسیم.
٨٨۷۴۹ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۷       

    از : اردشیر زارعی قنواتی

عنوان : حزب چپ ایران باید در مقابل انحرافات راست روانه موضع گیری کند.
با درود به جناب مبشری عزیز و همه حامیان چپ سوسیالیستی
در این نوشته جناب مبشری موضوعات مهمی را مطرح کرده است که شاید لازم باشد از سوی حزب چپ ایران یا حداقل از طرف دوستانی که در مقاله از آنان نام برده شده است به صورت شفاف پاسخ داده شود. این خواست تنها مبشری نیست بلکه سوالاتی اساسی است که در پشت ذهن بسیاری از حامیان حزب چپ ایران «فدائیان خلق» و حامیان جنبش فدایی و حتی مجموعه چپ سوسیالیستی ایران وجود دارد و متاسفانه هنوز پاسخ شفاف داده نشده است. خود من وقتی در بیانیه ها و اظهارات حزب و بعضی رهبران و فعالین حزبی از مفاهیمی چون «خصوصی سازی معیوب», «چپ دمکرات» و یا امضای جناب بهزاد کریمی را در کنار امثال آهی، خادم، سازگارا و مجموعه فرشگردی ها در بیانیه های اشک تمساحی آنان دیدم که چه دروغین از حقوق طبقه کارگر و اعتراضات نیشکر هفت تپه به اصطلاح حمایت کرده بودند و به نوعی مشروعیت بخشی به این ادعا از سوی مجموعه یی که در ذات خود دشمن طبقه کترگر ایران می باشند، دچار سرگیچه سیاسی شدم که چپ را با این اظهارات و عملکردها چه نسبتی می تواند داشته باشد. یک حزب چپ واقعی نماینده اردوی کار است، ضدامپریالیسم است، ضد سیاست های خانمان برانداز و ضدکارگری نئولیبرالی است و هویت خود را در روندهای سوسیالیستی می داند و هرگونه ابهام و نقض این اهداف کلان که در چارچوب دمکراتیزاسیون و عدالت اجتماعی مطرح است، جای پرسش اساسی دارد. سخن بسیار است و قبلا با بسیاری از دوستان فعال حزب چپ ایران در میان گذاشته ام و فعلا به همین مختصر بسنده می کنم و امیدورام که حزب چپ ایران در چارچوب یک جنبش چپ سوسیالیستی بتواند از این اغتشاش نظری و مواضع سیاسی چندگانه رها شده و در موقعیت یک جنبش چپ سوسیالیستی خود را اثبات کند.
٨٨۷۴٨ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۷       

    از : سهراب مبشری

عنوان : سپاس و پاسخ
سلام به همه دوستانی که لطف کرده و مطلب را خوانده اند. سپاس از همه دوستانی که ابراز لطف کرده اند. در مورد نقد اظهارات فرخ نگهدار گرامی، حق با آقای صمیمی است. جایش در این مقاله نبود. همان گونه که در سوتیتر آمده است باید به جای خالی نقد امپریالیسم در مواضع حزب چپ می پرداختم. خواننده گرامی پیروز هم محق است بداند نظرات خود من چیست. امیدوارم در آینده بتوانم جبران مافات کنم. زنده باشید، سهراب مبشری.
٨٨۷۴۵ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۷       

    از : ایرانی

عنوان : چرا ندارد!
آخر چطور می توان به کسی که عکس دست جمعی با رهبران این حزب می گیرد و بعد از مرگ رفنسنجانی او را تمجید و تعریف کرده سلام کرد وقتی خانوادهای قربانی جنایت این ملای جانی در میکونوس در غم ابدی از دست دادن عزیزانشان هستند. جواب سلام او و همفکران او را باید حکومتیان اسلامی بدهند که آنها هم اکراه دارند.
٨٨۷۴۱ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۷       

    از : امیر ایرانی

عنوان : بدیل دمکراسی چماق است.
آقای مبشری، گلایه ای از پندار، گفتار و کردار چپ اندیشان خاصی از کشورمان را در نوشتارش بروز داده است.
که بایدگفت، گلایه ایشان می تواند دلایل مختلفی داشته باشدکه اگر از مطرح کردن دلایل مختلف گلایه کردن ایشان بگذریم و تنها یکی از آنها -که به نوع نگرش اعتقادی ایشان مربوط می شود- را مورد توجه قرار دهیم و بخواهیم به آن بپردازیم، در همین ابتدا یک پرسش مطرح است:
آیا کردار انتقادی ایشان، که با توجه به نوع نگرش اعتقادیش بصورت گلایه ای بروز داده شده است، قابل دفاع است؟
برای رسیدن به پاسخی می توان گفت
ایشان در نوشتارش دفاعیه ای ،که دفاعیه ای از خودش بوده، آورده است.
در دفاعیه اش می توان این را دید:
ایشان بگونه ای به نفی رفتار چپ اندیشانی خاص پرداخته است؛ که این چپ اندیشان نیز توانسته بودند بر مبنای چپ اندیشی اشان دولت هایی را تشکیل دهند؛ و چپ اندیشیشان و دولت هایشان بدور از پذیرش دمکراسی بودند.
با توجه به دفاعیه که به نفی عملکرد دیگرانی پرداخته که دمکراسی را رعایت نکردند
و گلایه از دیگرانی دگر که به دمکراسی توجه کرده اند و دمکراسی را باعث کج فهمی آنان شمرده است،
یک تناقض رفتاری در عملکرد آقای مبشری مشاهده خواهد شد و...
پرداختن به مفاهیم دمکراسی، سرمایه داری و کمونیسم و اولویت کدام یک حوصله دگر می خواهدبگذریم.
در پایان باید گفت: بدیل دمکراسی چماق است! همین!
٨٨۷۴۰ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۷       

    از : خسرو باقرپور

عنوان : درود
رفیق خردمند و ارجمندم سهراب مبشری، سیما و ماهیتِ جریانی را روشن کرده است که بنیان های اندیشه گی ی روشنی برای نزدیکی قاطع به لیبرالیسم و دوری ی ماهوی از اندیشه های عدالت پژوهانه و سوسیالیستی ارائه داده است. عنوان گفتاورد سهراب نیز بسیار دقیق و هوشیارانه از گلایه ی مایوسانه ی یکی از رفقای پایور این حزب انتخاب شده است. این گفتاورد به روشنی نشان می دهد که چرا "حزب چپ ایران" در سویه ی راست نظرگاه "اندیشه ی سیاسی" قرار دارد و نامش در واقع؛ نقض غرض است. در این گفتاورد اما آن چه بسیار "دمکراتیک" و "مدنی" به کار گرفته شده است؛ همانا؛ زبان منعطف، مهربان، مدرن و خردمندانه ی نویسنده است که در میان انبوه مقالاتی که به رشته ی تحریر در می آیند شاید کم نظیر باشد. دست روشنگرش نویسا باد.
٨٨۷٣۹ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۷       

    از : جعفر رستمی بوکانی

عنوان : بسیار جالب و آموزنده
سهراب مبشری گرامی، با درودهای بی پایان.
نمیتوانم خوشحالی خود را از ابراز شجاعانه نظرات روشن، گویا و دقیقتان پنهان کنم. مدتها بود که کمبود یک بحث اینچنینی حول چپ بطور عام و حزب چپ ایران بطور اخص احساس میشد. شما بدرستی روی نکات ارزشمندی انگشت گذاشته اید. امید است که موجبات تنویر افکار علاقمندان این حوزه را فراهم آورد.

در ارتباط با ایران شاید بهتر می بود دو وجه را بیشتر میشکافتید :
۱/ مساله اتحادها یا ائتلاف ها با سازمانهای دیگرو اینجا بویژه جبهه ملی و جمهوریخواهان ملی
۲/ مسئله عضویت های متعدد و همزمان در احزاب و سازمانهای مختلف و مشخصا جریان موسوم به " جنبش سبز "
وجه اول : اتحادها
اگر اشتباه نکنم و ذهنم یاری کند در ابتدای سالهای دهه ۶۰ اثر بسیار ارزنده ای از زنده یاد ( جوانشیر ) یا زنده یاد ( حیدر مهرگان ) خواندم که در آن با اتکا به فاکتهای بسیار روشن تاریخی از خیانت های بورژوازی لیبرال / ملی ایران به جنبش کارگری و طبقه کارگر ایران پرده برداشته بود.

به احتمال قریب به یقین اکثر رفقای رهبری حزب چپ و فدائیان اکثریت، نیز اکثر کادرها و فعالین سیاسی آنزمان این اثر ارزنده را خوانده اند.

اکنون حزب چپ ایران با نمایندگان همان نحله فکری بیانیه مشترک میدهد و به تاسی از بورژوازی ملی ایران به ملیت های ساکن جغرافیای ایران اتهام تجزیه طلبی میزندو چماق تمامیت ارضی را بر سر آنها بلند میکند.

آیا حافظه تاریخی چپ ایران هم آنقدر کوتاه شده است که جنایات و خیانتهای بورژوازی ملی ایران را در حق جنبش کارگری و طبقه کارگر به فراموشی سپرده است؟
آیا تعامل و همکاری با آنها را توهین به شعور عمومی چپ ایران نمیدانید؟
وجه دوم مسئله عضویت همزمان رفقا در سازمانهای مختلف سیاسی است.
این درست است که ما در خارج از کشور وبعنوان مهاجرین سیاسی در مورد فعالیت هایمان خود را ملزم به پاسخگویی به هیچ ارگان قانونی و دولتی کشور محل اقامتمان نمی بینیم، ولی تا آنجا که به قانون احزاب در کشورهای اروپایی بر میگردد، عضو یک حزب نمیتواند در آن واحد در حزب دیگری بعنوان عضو پذیرفته شود.
تازه این هم به کناری، بعضی از این حضرات با جریانی موسوم به " جنبش سبز " در ایران هم مرتبطند و در پای صندوق های رای گیری یا تبریک گفتن به ( سید خندان ) به مناسبت تولدش از هم سبقت میگیرند.
فکر نمیکنید مسائلی از این دست و نظایر آن در جذب نیروهای صادق انقلابی به حزب چپ ایران نقش منفی بازی نکنند؟


پیروز باشید.
٨٨۷٣۵ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۷       

    از : افسانه م

عنوان : ضرب المثل
خطاب به لیبرال شده های قبلا چپ
می گویند:
کلاغ آمد راه رفتن کبک را فرابگیرد
راه رفتن خودش را هم فراموش کرد.
٨٨۷٣٣ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۷       

    از : ف. تابان

عنوان : دست مریزاد
مقاله ی رفیق گرامی ام سهراب مبشری به نظر من توصیف دقیقی است از موقعیت حزب چپ و اندکی فراتر از آن «چپ دموکرات» و «چپ تحول خواه» و همه ی تلاش هایی که خواسته است چپ را زیر مقوله ی «دموکراسی» هویت بدهد! این مقاله تا حدود زیادی به این سوال نیز پاسخ می دهد که چرا بسیاری از ما نمی توانیم در چهارچوب این نوع تفکر چپ فعالیت کنیم. می خواهم به سهم خودم با نظرات سهراب در این مقاله ابراز همبستگی کنم.
٨٨۷۲٣ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۷       

    از : الف رستمی

عنوان : حرف هایی از سر درد
نوشته‌ی آقای سهراب مبشری نوشته ای خردمندانه، از سر درد و پر از احساس است. سپاسگزار آقای مبشری باید بود که بحث میان چپ ها را عمق تازه ای بخشیدند. این نوشته بر نکات درستی انگشت می گذارد، اما به نظر من ریشه مشکل می تواند در جای دیگری باشد.
تبلیغات بی امان ضد کمونیزم و سوسیالیزم وجود دارد و متاسفانه گاه از زبان ما هم تکرار می شود که نباید بشود و این نکتهٔ درستی است. ضد سوسیالیزم شاخص های روشنی دارد. به‌روز شده ترین آن ها در نطق دونالد ترامپ برای ونزوئلایی ها و کوبایی های مقیم میامی بازتاب روشنی داشت: او می گوید:
«سوسیالیسم وعده رفاه می‌دهد، اما فقر به بار می‌آورد؛ سوسیالیسم وعده وحدت می‌دهد، اما تنفر و تفرقه تولید می‌کند. سوسیالیسم از آینده‌ای بهتر سخن می‌گوید، اما همیشه به تاریک‌ترین فصل‌های تاریخ پس‌روی می‌کند. سوسیالیسم یک ایدئولوژی غم‌انگیز و بی‌اعتبار است که ریشه در جهل کامل از تاریخ و طبیعت انسان دارد. به همین دلیل است که سوسیالیسم، همواره بایستی به استبداد منجر شود که می‌شود. سوسیالیست‌ها از عشق به تفاوت‌ دم می‌زنند، اما همواره بر همسانی مطلق اصرار می‌ورزند. می‌دانیم که سوسیالیسم نه به دنبال عدالت، نه به دنبال برابری، نه به دنبال ارتقای فقرا بلکه تنها به دنبال یک چیز است: قدرت برای طبقه حاکم. هر چه قدرت بیشتر به دست می‌آورند، بیشتر طلب می‌کنند. می‌خواهند کنترل بهداشت را به دست بگیرند، حمل و نقل و امور مالی را قبضه کنند و انرژی، آموزش و پرورش و همه چیز را اداره کنند. آنها می‌خواهند قدرت تعیین اینکه چه کسی برنده می‌شود و چه کسی بازنده، که باید بالا باشد و که پایین، چه درست است و چه غلط و حتی اینکه که باید زندگی کند و که بمیرد، در دستان خودشان باشد. هیچ ایده‌ای از سوسیالیسم، غیردموکراتیک‌تر نیست. سوسیالیسم تحت لوای پیشرفت شکل می‌گیرد اما در نهایت، فقط به فساد، بهره‌کشی و اضمحلال منجر می‌شود.» (برگرفته از تلگرام اکبر گنجی)
این حرف ها نباید به هیچ وجه در مواضع هیچ نیروی ترقیخواه هوادار سوسیالیزم بازتاب بیابد، ولی متاسفانه بازتاب می یابد. با اینهمه دو نکته مهم هست که نباید از نظر دور داشت.
۱- رسانه های به شدت انحصاری شده‌ی پر مخاطب جهانی برای جامعه ذهنیت می آفرینند و این «سپهر رسانه ای» و «روان اجتماعی» حاصل آن است که برخی سیاست‌ورزان و روشنفکران را وامی دارد سازشان را با آن کوک کنند و به دام تکرارهای دیکته شده اش بیفتند.
۲- چپ در مجموع و کمونیست ها بویژه، نوعی سیاست پراگماتیستی را پیش می برند و هنوز پس از ضربه‌ی تاریخی فروپاشی نظام های سوسیالیستی سابقا موجود، نقشه راه روشن و قانع کننده ای برای غلبه بر سرمایه داری جهانی و اداره جهان بر اساس یک سوسیالیزم به روز شده ندارند. گاه حتی از پیچیدگی های سرمایه داری امروزین جهان نیز غافل می مانند و تصور می کنند، می شود مجموعه ادبیات یک سده گذشته‌ی کمونیست ها را باز تکثیر کرد و عینا بکار گرفت.
این بحران تاثیر به سزایی در راهجویی در مجموع نارسا و گاه به شدت نادرست مبارزان چپ مورد انتقاد عزیزمان مبشری داشته و دارد و باید متوجه آن بود.
سیاست پراگماتیستی در بسیاری از کشورها و از جمله و بویژه کشور ما متاسفانه قدرت جاذبه کافی ندارد و از بازتکثیر اجتماعی برای مقابله با دشمنان بسیار کارآزموده‌ی داخلی و خارجی باز مانده است. چپ به مراکز پژوهشی ملی و جهانی نیاز دارد تا خود را با اتکا به ارزش ها، سنت های تاریخی بسیار ارزشمند، و روش انتقادی اعجاز برانگیزش برای چرخش های بزرگ پیش رو در غلبه بر نظام سرمایه داری آماده کند. دوران تکیه بر دانسته ها و تجارب گذشته و کافی دانستن آن گذشته است. هیچ بخشی از گذشته پاسخ «کافی» برای آینده‌ی ما ندارد. باید به آینده بازگشت و برای آن تجهیز شد. نوآوری‌های مورد لزوم این دوران چپ، دانشمندان و نوابغ بزرگی را می طلبد که باید در دامن مبارزات و پلیمیک های ارزنده‌ی آن زاده شود و خواهد شد.
٨٨۷۲۰ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۷       

    از : بیژن نادری

عنوان : آب در هاون کوبیدن
آقای مبشری آنچه گفتید حرف دل همه علاقمندان به اعتلای جنبش مارکسیستی فداِئیان خلق است. «حزب چپ» ازلحاظ پایگاه طبقاتی و مبانی ایدئولوزک نماینده اقشار میانی جامعه است.چپ بودن اورا هم باید از همین زاویه ارزیابی کرد .مبارزه ایدئولوژیک با این گروه از زاویه مارکسیتی آن آب درهاون کوبیدن است.آنها کتاب ها ومنابعی را مطالعه توصیه می کنند که توجیه گر مواضعشان است.بایدماهیت سوسیال دموکراسی منحط آنها را افشا کرد. در جامعه امروز ایران ما بابیش از سی میلیون خانوار از کارگران و زحمتکشان مواجه ایم .چیزی که محتوی سوسیالیستی جنبش را پر رنگ تر ازهمیشه کرده است.هر نظر وعملی بدور از این واقعیت موجود آب در آسیاب سرمایه داری ریختن است.
٨٨۷۱۷ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : ناسیونالیسم, قبله امروزی جهان آزاد؟!
ظاهرا باور بر این است که سوسیالیسم در ونزوئلا بسیار قوی میباشد و از طرف ارتش حمایت میشود. در مقاله زیر که مربوط به مقاومت مدرو رییس جمهور ونزوئلا در روز شنبه ۲۳ فوریه میباشد جمله ای وجود دارد که:

Is that because the majority of Venezuelans are socialists? Unfortunately, there is only a small minority – and almost nobody in the armed forces – that believes in socialism these days.
متاسفانه سوسیال ها اقلیت کوچکی را در ونزوئلا تشکیل میدهند و تقریبا هیچ سوسیالیستی در ارتش این کشور وجود ندارد و حمایت آنها ناشی از احساس ناسیونالیسم قوی آنهاست.

https://www.counterpunch.org/۲۰۱۹/۰۲/۲۶/venezuelas-۲۳f-a-collective-victory-for-a-collective-future/

ویا با تبدیل ۲۳ فارسی به لاتین
Venezuela’s ۲۳F: A Collective Victory for a Collective Future
٨٨۷۱۵ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۷       

    از : peerooz

عنوان : جبر زمان
کاش جناب سهراب مبشری بجای پرداختن به توضیح و رد نظرات دیگران, در چند پاراگراف کوتاه نظرات خود را بیان میکردند تا مطلب برای افراد "غیر حرفه ای" مانند من قابل درک باشد.
افراد حرفه ای میتوانند برای اثبات عقیده خود به چنین تفسیرات طولانی بپردازند ولی "حقیقت" برای کسی که خارج از صف است نمای دیگری دارد. بشر همیشه جهت رسیدن به "سراب؟" خوشبختی و سعادت, از قبله ای به قبله دیگر جذب شده و پس از رو به رو شدن با واقعیت, به سوی قبله تازه ای رو کرده است. این تغییر قبله چندین قرن متمادی طول میکشد و تنها عامل تغییر, نا کار آمدی سیستم هایی ست که آزمایش شده اند.

کومونیسم به شکل اجرا شده شوروی و ایدولوژی های دیگری که به مرحله آزمایش گذارده شدند همگی با شکست رو به رو گردیدند و سرمایه داری نیز ظاهرا همان مسیر را طی خواهد کرد. در آینده احتمالا نه چندان دور, بشر به سوی قبله دیگری رو خواهد کرد, و این نه به علت تلاش های پراکنده چپ, بلکه به علت نارسایی سیستم سرمایه داری خواهد بود.
٨٨۷۱۲ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۷       

    از : اکبر صمیمی

عنوان : سلامت نقد
آقای مبشری همانگونه که زمانی هر انتقاد به سیاست های دوات اسرائیل را با مارک "ضد یهود" می آراستند، اینجا نیز با پیش کشیدن پای آقای نگهدار بمیان و نسبت دادن نظرات ایشان به حزب چپ، سلامت بحث را خدشه دار کردند.
٨٨۷۱۰ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۷       

    از : برزویه طبیب

عنوان : دست مریزاد
دست مریزاد
٨٨۷۰۹ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۷       

    از : ابی شهاب

عنوان : فدایی
باسلام به رفیق گرامی مبشری که ازمقاله زیبا و وزینشان هم آموختم وهم لذت بردم ، رفیق عزیز با همه احترامی که برای حزب چپ ایران قائل هستم واز بوجود آمدن همچین تشکلی بسیار خرسندمی باشم، آنان را ادامه دهندگان راه جنبش فدایی ونتیجه آن نمی دانم.
٨٨۷۰۱ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۷       

    از : خسرو صدری

عنوان : همیشه باید مدافع ارزش های انسانی بود
با تشکر از نگارنده
به باور من آنچه بیش از همه موجب شد تا بعد ازانقلاب سازمان ها و افراد چپ به حزب توده ایران و سیاست های آن متمایل شوند،آن نبود که این حزب درطول تاریخ فعالیتش، هراشتباهی که کرد ولی در دفاع از حقوق زحمتکشان هیچگاه کوتاه نیامد، بلکه این بود که مدافع اتحاد شوروی به شمارمی آمد و روشنفکران ما با استدلال استقرایی، آینده جهان را درسمت سیاست های آن و نه جهان سرمایه داری می دیدند. اتحاد شوروی فروریخت و بسیاری از این روشنفکران "مغبون"، ازسوز هدر دادن وقت و زندگی ، در کنار دشمنان طبیعی آن سیستم و شاید جری تر از آن ها، به لجن مال کردن کعبه آمال فروریخته خود پرداختند. نزد این جماعت عدالت خواهی و مبارزه برای برابری و رفع تبعیض هم زیر ویرانه شوروی دفن و قبله گاه جدیدی جانشینش شد.
این یک طرف قضیه است. ولی از طرف دیگر کسانی هم که باور خود به ارزش های والای انسانی را حفظ کردند، اگردرچارچوب سازمانی فعالیت می کنند، می بایست به ایده و سیاست های نوو مناسب شرایط کنونی مجهز شوند.
به نظر من دورنمای جهان چند قطبی که چند سالی است نمایان شده، این امید را با خود دارد که می توان از دالان تاریک برده داری نوین هم راهی به روشنایی گشود.
٨٨۶۹۹ - تاریخ انتشار : ۶ اسفند ۱٣۹۷