به بهانه ی کنفرانس ورشو
چرا اپوزیسیون چپ و دموکرات در میدان مناسبات خارجی منفعل است؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۶ بهمن ۱٣۹۷ -  ۱۵ فوريه ۲۰۱۹


اخبار روز – یادداشت سیاسی: هر چند مایک پمپئو وزیر خارجه ی آمریکا و سازمانده ی اصلی کنفرانس ورشو، این اجلاس دو روزه را یک «دستاورد تاریخی» خواند، اما حتی پیش از شروع این کنفرانس معلوم شده بود دولت ترامپ از اهداف خود در برگزاری این همایش دو روزه ناتوان مانده است. از ابتدا روشن بود که چین و روسیه دو قدرت مهمی که از حکومت اسلامی در برابر فشارهای آمریکا پشتیبانی می کنند، در چنین همایشی مشارکت نخواهند کرد، اما وقتی کشورهای اصلی و تاثیرگذار اروپا نظیر آلمان و فرانسه از این همایش استقبالی نکردند، از اهمیت آن بیش از پیش کاسته شد. کناره جویی این کشورها بیشتر از هر چیز به خاطر منافع اقتصادی و رقابتی که با آمریکا بر سر بازار ایران دارند صورت گرفت. قطعنامه ی پایانی کنفرانسی که قرار بود بر «مساله ی ایران» متمرکز شود حتی نامی از این کشور نبرد و اظهارات کسانی مانند پمپئو، نتان یاهو و دیگران در کنفرانس های مطبوعاتی خود در حاشیه ی این اجلاس، نتوانست این شکست را پرده پوشی کند.

در میان نیروهای ایرانی تنها دو گروه یعنی سازمان مجاهدین خلق و هوادران رضا پهلوی که جایی در خود کنفرانس نیافتند، کوشیدند با نمایش های خیابانی همبستگی خود را با اهداف اولیه ی این کنفرانس، به رخ بکشند. اقدامات آن ها قابل انتظار بود زیرا هر دو گروه سیاست های خود را به منظور جلب حمایت محافل تندروی آمریکایی تنظیم می کنند و در این عرصه رقابت شدیدی با هم دارند.

سکوت و سوءظن وجه غالب «موضع» سایر نیروهای سیاسی و احزاب ایرانی را تشکیل می داد. سکوت در برابر این همایش نه فقط به خاطر اهداف دخالتگرانه و جنگ طلبانه این کنفرانس، بلکه از یک مشکل دیگر، یعنی بی عملی این بخش های اپوزیسیون در عرصه ی مناسبات خارجی ناشی می شد.

به جز دو گروه یاد شده که بنابه فراخور هدف های سیاسی خود و با اتکا به حمایت های مالی گسترده، ارتباطات نسبتا گسترده ای در خارج از ایران و به طور عمده با نمایندگان دولت ها و مقامات حکومتی دارند، و نیز تا حدودی حزب توده ی ایران که همچنان در مناسبات سنتی با احزاب کمونیست و کارگری قرار دارد و موجب می شود گاه به گاه از سوی این احزاب بیانیه ها و قطعنامه هایی در مورد ایران منتشر شود، سایر نیروهای سیاسی اپوزیسیون در سطح مناسبات خارجی خود در یک انفعال و خواب آلودگی به سر می برند و می شود گفت فاقد هرگونه روابط تاثیرگذار در این سطح هستند.

سرنوشت کشور ما باید به دست مردم ایران تعیین شود، اما چنین واقعیتی به این معنا نیست که نیروها و احزاب اپوزیسیون باید خود را از هر گونه مناسبات در عرصه ی بین المللی کنار بکشند. در کنار دولت ها و نیروهایی که می کوشند تحولات در کشور ما را مطابق منافع خود جهت بدهند، احزاب سیاسی و نیروهای دموکراتیک بسیاری نیز وجود دارند که از هدف های مردم ایران برای دموکراسی و عدالت اجتماعی پشتیبانی می کنند. در دنیای وابسته و به هم پیوسته ی کنونی، تاثیر عوامل و وضعیت بین المللی در تحولات داخلی هر کشوری از جمله کشور ما، انکار ناپذیر است و استفاده ی درست از این تاثیرات نقشی کلیدی در پیشبرد اهداف دموکراتیک و عدالت طلبانه دارد.

جنبش کارگری ایران توانسته است به لطف فعالان کارگری در خارج از کشور یک نمونه ی نسبتا موفق در این زمینه ارایه دهد. کمتر موردی از سرکوب های کارگری در ایران است که با واکنش جهانی اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری در سطح بین المللی و کشورهای جداگانه مواجه نشود. اتحادیه های کارگری مهم جهانی و نیز در برخی کشورها همواره با صدور بیانیه ها و قطعنامه ها سرکوب کارگران و جنبش کارگری – سندیکایی در ایران را محکوم کرده اند. این بیانیه ها و قطعنامه ها به صورت «خودجوش» منتشر نشده اند بلکه حاصل کار فعالین کارگری ای هستند که اهمیت چنین مناسبات و پشتیبانی های بین المللی را دریافته اند و در جهت آن زحمت می کشند و تلاش می کنند.

سازمان های مدافع حقوق بشر نیز به دلیل فعالیت های مداوم مدافعان ایرانی حقوق بشر با تحولات کشور ما با حساسیت برخورد می کنند.

در عرصه ی سیاسی اما انفعال و بی سیاستی حاکم است. در این جا، چه در حوزه ی تاثیرگذاری بر دولت ها و حکومت ها و چه در عرصه ی جلب حمایت احزاب سیاسی و جنبش های اجتماعی و مدنی بیرون از قدرت، شاهد فعالیتی از سوی نیروها و احزاب اپوزیسیون ایرانی نیستیم، معمولا نقشه ای هم از سوی آنان ارایه نمی شود.
آن چه در این میان به ویژه مورد تاکید است، تلاش برای جلب حمایت احزاب چپ و دموکراتیک ملل و کشورهای جهان برای اعتراض به سرکوب مردم ایران و دفاع از حقوق و ازادی های دموکراتیک و خواست های عدالت جویانه ی آنان است. تلاشی مثلا برای تدوین قطعنامه ها و بیانیه هایی جهت امضای احزاب و سازمان ها و جنبش ها در سطوح قاره ای، منطقه ای و کشوری در اروپا و سایر نقاط جهان، یا دیدارهایی با نمایندگان این احزاب و شرح و توصیف نقطه نظرات بخش های دموکرات و عدالت طلب اپوزیسیون ایرانی برای آن ها و تلاش برای جلب حمایت های فعالتر بین المللی از مبارزات مردم ایران، و یا برگزاری کنفرانس هایی با هدف های دموکراتیک و اقداماتی نظیر این.

برای شکل دادن به چنین مناسباتی، تجارب زیادی در سطح جهان وجود دارد که می توان به آن ها مراجعه کرد. دو نمونه ی برجسته ی آن تجربه ی اپوزسیون چپ و دمکرات شیلی در دوران حکومت پینوشه و همچنین تجربه ی کنگره ملی آفریقای جنوبی به رهبری نلسون ماندلا است. این تجارب درس های آموزنده ای برای آزادیخواهان و نیروهای چپ ایران دارد. در شیلی و آفریقای جنوبی به هنگام مبارزه با دولت های استبدادی و آپارتاید، در عرصه بین المللی هیچ دولتی نمی توانست اپوزسیون دمکرات این کشورها را نادیده بگیرد. نیروهای اپوزسیون شیلی و آفریقای جنوبی در اروپا و آمریکا نقشی فعال در جهت جلب حمایت های بین المللی از مبارزات مردم کشور خود ایفا کردند.

نظیر چنین اقداماتی و پایان دادن به یکه تازی گروه هایی که در خیابان های ورشو نمایش دادند، وجه بسیار مهمی برای رساندن صدای مردم ایران و اپوزیسیون دموکرات به افکار عمومی جهان و تلاش برای ساختن یک آلترناتیو دموکراتیک در کشور ماست.