حضور مجازی در صحن مبارزات اجتماعی و سیاسی چاره‌ی کار نیست - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : شرایط فعلی روش خاص خودش را می طلبد
"مبهوت" ارجمند درود بر شما بادا!
همانطور که اشاره داشته ای گاهی از ظهور یک پدیده ای دچار شگفت زدگی می شویم و گاهی هم از دیدن رفتار کج و کوله دیگران مبهوتی می شویم در این دنیای دیجیتالی خوشبختانه با سرعت می توانیم هم شگفت زده شویم و هم مبهوتی.
خواستم در رابطه با آورده های ادیبانه هم میهن گرامی آقای شیرازی نکاتی را بیآورم مشاهده کردم شما نکات مفید و قابل اندیشیدنی را یادآوری کرده ای.
در آدامه یاد آوری شما نکاتی را می آورم شاید مفید باشد.
ارائه شدن یک تئوری اجتماعی -که از دل آن نیز یک تئوری اقتصادی بر خواهد آمد- می تواند ناشی از ضعف و یا ناکارآمد شدن تئوری های قبلی باشد.
ضعف و یا ناکارآمدی هم ممکن است ناشی از این باشدکه:
تحقق راهکارهای آن تئوری و عملیاتی شدن ایده های آن توانسته شرایط و پتانسیل های جدیدی را در جامعه بیآفریند که دیگر ایده های آن تئوری قبلی توان تحرک بخشی به اقتصاد و اجتماع را نخواهد داشت و باید برای رهائی از سکون ایجاد شده، تئوری دیگر و راهکارهای دیگری را طرح و عملیاتی کرد؛ اما تئوری های قبلی وجودشان آکادمیکی می شود که در بحث های آکادمیکی نیز بتوان از وجود بعضی از نظرات آن تئوری ها برای ارائه تئوری های جدید بهره برد و ...
اگر از پرداختن به ضعف و قوت تئوری ها خارج شویم و بر گردیم به وضعیت کشور خودمان و این نیت را نیز داشته باشیم که شرایط مطلوبی برای زیست جمعی هم میهن هایمان
آفریده شود که آنان نیز با یک نگرش انسانمدارانه -که این نگرش هم می تواند با تحقق آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی پایدار محقق گردد- بتوانند در کنار هم در کشورمان گذر روزگارکنند چاره ای نیست که حرکات اجتماعی و مبارزاتی خود را با توجه به شرایط جامعه و پتانسیل های آن پی گرفت و ...
وقتی وضعیت اجتماعی بخصوص وضعیت اقتصادی- که بقیه مسائل اجتماعی ریشه در وضعیت اقتصادی دارند- را مورد توجه قرار دهیم مشاهده می کنیم:
در دوران قجر، یک اقتصاد قجری حاکم شده بود که چند بزرگی می خواستند شرایط را روی ریل اصلی بیندازند اما استبداد نگذاشت اما در همان دوران که هنوز پول نفت نیامده بود- آن استبداد توان برخورد با همه مسائل را نداشت- ما شاهد ظهور یک سرمایه دار ملی بودیم اما در استبداد های بعدی با ورود پول نفت همان نیمچه سرمایه دار ملی را له کردند و یک سرمایه داری رانتی در خدمت استبداد را سازمان دهی کردند اگر کاری هم انجام گرفت بیشتر نمایشی و بزکی بوده و...
که در دنباله آن روش قبلی، با ظهور استبداد دیگری- که دینی هم شده بود- یک طبقه خاص چپاولگر -که برمبنای ایده لوژی دینی عمل می کرد و می کند- شکل گرفت که در این استبداد جدید یک اقتصاد رانتی و تیولداری ی چپاولگرانه ای سازمان دهی شده که برای شکستن این وضعیت، روش خاص خودش طلبیده خواهد شد.
اینکه بعضی ها به یک تئوری خاص علاقه مند هستند و فکر می کنند فقط تئوری خودشان باید عملی شود تا ...
این روش و این خواسته ها فقط یا بیشتر برای یک بحث آکادمیکی خوب است و...
٨٨٣۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱٣۹۷       

    از : مبهوت

عنوان : چند توضیح
به هم میهن گرامی "امیر ایرانی" : از نام مستعار "مبهوت" چند سال پیش و برای اولین بار در کامنت گذاری بر نظرات یکی از هم وطنان که با نوشته هایش مرا واقعا شگفت زده کرده بود، استفاده کردم و به قول شما این طور مناسب دیدم که برای همیشه مبهوت و شگفت زده نامیده شوم. البته، هم میهن دیگر ما "آرمان شیرازی" در این جا نظرات متفاوتی که با نظزات بنده بیان کرده اند که مستدل، مستند، محترمانه، آشنا، از سردلسوزی و قابل گفت و گو بود و از ایشان هم بابت توجهی که به یادداشت کوتاه من کرده اند سپاسگزارم.
اما در مورد توضیحات ایشان:
در ۱۱ بند مشخصات نئولیبرالیسم را بر شمرده اند. با مرور موارد یاد شده این پرسش برایم مطرح می شود که آیا اینها (اغلب آیتم ها) را باید به عنوان مشخصات نئولیبرالیسم که پدیده ای نسبتا معاصر و مربوط به چند دهه اخیر است- همان طور که به درستی گفته اند از آغاز دهه ۱۹۸۰ در غرب و خصوصا انگلیس و آمریکا آغاز شده- بپذیریم یا آن که عموما همان خصیصه های نظام سرمایه داری به طور کلی است که دست کم از ۲ قرن پیش یا بیشتر به همین منوال به بهره کشی از نیروی کار در جهت افزایش نرح سود سرمایه داران مشغول بوده و هست.
از طرف دیگر مثال ها و تعریف ها همگی از وضعیت جوامع غربی الگوبرداری شده و چندان مطابقتی با اوضاع کشور ما ندارد. چند نمونه را ذکر می کنم.
در همان بند اول به چند نکته اشاره شده است. از جمله صحبت از این است که "مقررات کنترل آلودگی و حفظ محیط زیست, که "هزینه اضافی" بر گردن سرمایه دار میگذاشت, بسود سرمایه دار سبک و سبک تر شد" . در ایران کلیه امور مربوط به محیط زیست زیر نظر سازمان حفاظت محیط زیست یوده و از بودجه دولت تامین می شود نه از جیب سرمایه داران خصوصی که بخواهند صرفه جویی بکنند. تخریب زادبوم کشور و آلودگی ها هم عمدتا ناشی از نقش مخرب دولت در سدسازی ها و فعالیت هایی مانند آن است. عوامل فرا اقتصادی از نوع دستگیری و شکنجه و قتل نگهداران محیط ریست را هم باید اضافه کنیم .
در بند ۲ صحبت از فرار سرمایه ها است. اما فرار داریم تا فرار. در اقتصاد نئولیبرالی سرمایه دار در جستجوی شرایط مطلوب تر و سود بیشتر سرمایه خود را به طور قانونی از کشور خود خارج و برای سرمایه گذاری به کشور دوم منتقل می کند. در ایران سرمایه دار دلال وابسته به قدرت و مدیر دولتی پول های هنگفتی را که اختلاس کرده به طور غیر قانونی از کشور خارج کرده و برای خود خانه های مجلل خریداری و باقی پول هایش را صرف قمار یا دلال بازی می کند که ربطی به اقتصاد نئولیبرالی ندارد و به مراتب زیانبار تر است.
مطالب کفته شده در مورد پولی شدن آب آشامیدنی و وضعیت ترافیک هوایی در آمریکا ظاهرا مناسبتی با ایران ندارد هر چند در این جا هم غیر از آب لوله کشی آب در بطری هم فروخته می شود.
در مورد سایر بندها هم می توان به بحث ادامه داد. برای تشخیص این که آیا اقتصاد ایران نئولیبرالی هست یا نه، درست این است که "ویژگی" این نوع اقتصاد در مقایسه با خصوصیات اقتصاد سرمایه داری به طور کلی برجسته و معلوم شود و آن گاه این ویژگی با وضعیت اقتصادی حاکم بر ایران مقایسه و سپس نتیجه گیری شود.
اگر نئولیبرالیسم کارگران را بیکار، حقوق بازنشستگان را ضایع، محیط زیست را نابود و فاصله طبقانی را عمیق تر می کند و در ایران نیز حکومت ملایی چنین می کند معنایش این نیست که سیستم اقتصادی هر دو یکی است. دستگاه رانت خوار-فاسد- دلال غیر مولد حاکم چه در قامت مدیران ناشایست لانه کرده در دولت و چه به صورت دلالان غیر دولتی اما مرتبط با سران نظام که سرمایه های کلان را به شکل "خصوصی" جابجا و حیف و میل می کنند همگی چپاول گرند و ستیز با آنها حق و وظیفه همه ماست.
٨٨٣۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹۷       

    از : آرمان شیرازی

عنوان : نئولیبرالیسم در ایران همانست که دزدان و دزد-زادگان تا کنون کرده اند...
نوشتار زیر, چندی پیش, در پاسخ به هم میهن گرامی, آقای مرتضی ملک محمدی, که گفته بود: "حمله به نیولیبرالیسم در ایران یک سیاست و خط غلط و انحرافی است. مشگل عمده و مشخص ... اقتصاد ایران ... بیش از آنکه از خصوصی سازی و نیولیبرالیسم باشد از اقتصاد دولتی است" تهیه شده بود. اکنون نیز با اندکی ویرایش در پاسخ به هم میهن دیگر, آقا یا خانم "مبهوت" در باره ی "کدام نئولیبرالیسم؟" آورده میشود.

پیش از آنکه چیزی درین باره بگوییم, لازمست کوتاهه ای از نیولیبرالیسم گفته شود.
برخی از ویژگیهای نیولیبرالیسم که از آغازه های ۱۹۸۰ در غرب با مارگرت تاچر (در انگلستان) و رونالد رایگان (در آمریکا) پدیدار گشت چنین بود:
۱ - مقررات زدایی در هر زمینه که سوداندوزی سرمایه داران را با محدودیت روبرو میکرد. برای نمونه, مقررات کنترل آلودگی و حفظ محیط زیست, که "هزینه اضافی" بر گردن سرمایه دار میگذاشت, بسود سرمایه دار سبک و سبک تر شد. نمونه دیگر آنکه, آزادی سرمایه دار در تنظیم قانون کار بزیان کارگران روزافزون گشت و هر شرکت آزاد بود که "قوانین خود" را برای استخدام و تنظیم روابط میان کارکنان و سرمایه دار به اجرا بگذارد. با استفاده ازین "آزادی" بیشرین (و شاید همه) شرکت ها مزایای بازنشستگی را حذف کردند, قراردادهای کوتاه مدت و استخدام های پایان پذیر در هر-لحظه, به-هر-دلیل و بی-هیچ-دلیل را "جا" انداختند. دولت نیز از سوی دیگر مزایای بیکاری را مرتبا کاهش داده است.
۲ - فرار سرمایه از کشور و فرار از پرداخت مالیات به دولت آسان شد.
۳ - بیکاری از چند درصد لازم برای اقتصاد "سالم" سرمایداری به یک بد خیم (سرطان) اجتماعی فرارویید.
۴ - مفهوم "کار از دست دادن" همسان مرگ جای هراس آوری درون خانواده ها پیدا کرد و کوچ های ناخواسته و رنج آوری را به مزدبگیران تحمیل کرد.
۵ - منابع همگانی خصوصی سازی شدند که شگفت آورترین آنها کالایی کردن آب آشامیدنی بود.
۶ - سندیکا ستیزی و فروپاشانیدن اتحادهای کارگری هم از سوی شرکت ها و هم حکومت مرکزی دنبال شد. برای نمونه, در جریان اعتصاب کارکنان کنترل ترافیک هوایی در آمریکا, رونالد رایگان با یک دستور از بالا بیست و هفت هزار از آن کارکنان را از کار برکنار کرد و ارتشی ها را بجایشان برگماشت.
۷ - مخالفت با افزایش حداقل دستمزد که فعالانه از سوی حکومت مرکزی و "نمایندگان مردم" در مجلس از آنزمان تا کنون پیگیری شده است.
۸ - حذف خدمات و کمک های اجتماعی که از آنزمان تا کنون پیش برده شده است.
۹ - کالایی کردن آموزش و به تحلیل بردن روزافزون آموزش همگانی (دولتی).
۱۰ - دشواری دم فزون یافتن کار مناسب برای دانش آموختگان دانشگاه ها.
۱۱ - گسترش هر ساله فاصله میان مزدبگیران و "صاحبان" سرمایه. بگفته دیگر, افزایش هرساله فقر برای کارگران و مزدبگیران از یکسو و فزونی سود سرمایه از سوی دیگر.

خوانندگان میتوانند داوری کنند که ویژگیهای بسیاری همسان آنچه در بالا گفته شد در سالهای گذشته در اقتصاد (دولتی و یا خصوصی) ایران پیاده شده اند. با توجه به اضمحلال صنایع تولیدی داخلی, شاید گزاف نباشد که بگوییم, در واقعیت امروزه, مرز میان اقتصاد خصوصی و دولتی در ایران همانند خطی ست که بر شنهای کرانه ی یک دریای توفانی کشیده شود. از سوی دیگر, سیاست های "دولت ها" در حکومت اسلامی بگونه ای فزونگیر در راستای "رهنمود"های بانک جهانی و صندوق بین الملی پول شکل گرفته اند. ازینرو, رسیدن به این داوری دشوار نیست این حکم را که "حمله به نیولیبرالیسم در ایران یک سیاست و خط غلط و انحرافی است" را نابجا بدانیم.

در پایان, میتوان خصوصی سازی در حکومت اسلامی را, برای کژ-شکلی اش نپسندید یا بدون دقت علمی "خصولتی" نامید. اما, از این واقعیت نمیتوان رویگردان بود که خصوصی سازی, چه (در حکومت اسلامی) کژ-شکل باشد و چه (در غرب) شیک, تنها یک معنا دارد و بس: چپاول دارایی هایی که از آن همگانند. با این چپاول, برخی همراه میشوند, اما اکثریتی عظیم می ستیزند...
٨٨۲۹۲ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۷       

    از : امیر ایرانی

عنوان : شگفت زده ها
هموطنمان که از رفتار کج وکوله دیگران چنان شگفت زده است که چاره ای ندیده است برای همیشه مبهوت و شگفت زده نامیده شود؛ درود برایشان بادا!
ایشان در نظرش نکته بسیار مفیدی در مورد شرایط کشور و نئولیبرالیسم مطرح کرده است که قابل توجه و اندیشیدن است.
در یکی از نظرات، هموطن گرامی و نکته بین امان به نام فدایی پیشنهاد تشکلیل جبهه متحد خلق به رهبری کمونیست ها را داده!؟ این هم یک پیشنهاد معقول و منطقی است!؟
اما باید گفت بعضی ها چه زود جوگیر می شوند با دیدن چند حرکت صنفی خاص، هوس حاکمیت پرولتاریایی به سرشان می زند!
٨٨۲٨۷ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹۷       

    از : مبهوت

عنوان : نئولبیرالیسم در ایران
پس از ارسال یادداشت قبلی به دنبال منابع دیگری در باره نئولیبرالیسم می گشتم که به مقاله ای با عنوان "چپ ایران و نئولیبرالیسم" در نشانی زیر برخوردم:
https://www.kar-online.com/node/۱۴۷۰۰
با نویسنده مقاله، آقای فرخ نعمت پور، و کلا سیستم فکری ابشان هیچ آشنایی قبلی ندارم، اما با وجود بحث انگیر بودن بعضی از نتیجه گیری هایشان، مطلب را خواندنی و مفید یافته و توضیحات شان را در باره نئولیبرالی نبودن اقتصاد ایران صحیح می دانم.
٨٨۲۶٨ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۷       

    از : siavash fadai

عنوان : جبهه متحد خلق
جبهه متحد خلق به رهبری کمونیست ها
برای گذار سوسیالیستی از استبداد
برای وحدت جنبش کارگری، تعمیق مبارزه طبقاتی، برای مبارزه در جهت تشکل یابی ، ایران نیازمند یک تشکل قدرتمند کمونیستی ” جبهه متحد ” می­باشد. تمامی احزاب و سازمانهای چپ کمونیستی، سوسیالیستی، احزاب و اتحادیه­های کارگری و همچنین شخصیت­ها و نیروهای منفرد سیاسی، فرهنگی و مدافع طبقه کارگر ، می توانند با جبهه متحد همکاری های مشترکی داشته باشند و از آن دفاع کنند .
اهداف مشترک جبهه متحد ؛
۱- سازماندهی طبقه کارگر
۲- دفاع از انترناسیونالیسم پرولتری و همبستگی بین­المللی کارگران
۳- سازماندهی زحمتکشان
ادامه مطلب ...
www.yaranema.de
٨٨۲۶۷ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۷       

    از : مبهوت

عنوان : کدام نئولیبرالیسم؟
برداشت نادرست از ماهیت ساختار افتصادی جامعه ایران می تواند به ارائه یک تحلیل نادرست از نیروها و راهبردهای سیاسی منجر شود.
نئولیبرالیسم چیست و آیا در ایران افتصاد نولبیرالی و به اعتقاد بعضی ها امپریالیستی حاکم است؟
تغریف خلاصه زیر از ویکیپدیا است. توجه خوانندگان را به خواندن توصیحات کامل تر در وبسایت آن یا مقالات تخصصی تر اقتصاددانان جلب می کنم. چندی پیش در اینترنت مصاحبه ای در این زمینه از آقای دکتر هودشتیان تماشا می کردم که بسیار شفاف و آموزنده بود.
مشخصات اصلی به قرار زیرند:
نقد و انکار نقش دولت های رفاه در کشورهای پیشرفته پس از جنگ جهانی دوم و دخالت های دولتی در اقتصاد.
گسترش افتصاد بازار به نام آزادی فردی و توسعه اقتصادی. حذف محدودیت ها از بازار. رفابت آزاد و "قوانین درونی خود بازار" می بایست به نظم و تعدیل و قوانین خودجوش منتهی شود و به تدریج بخش دولتی به نقع بخش خصوصی از میان برداشته شود.
حال آیا اقتصاد نفتی-رانتی ایران با مشخصات بالا مظابقت دارد؟
آیا در ایران سرمایه خصوصی کاملا آزاد و در حال گردش و سود اندوزی است و اهرم های اقتصاد را در چنگ خود دارد؟ یا این که عمده بودجه کشور از طریق نهاد های حکومتی و دولتی به ترتیب به جیب نهادهای مذهبی،صدور انقلاب، کیسه سپاه، سازمان های دولتی رانت خوار و غیره سرازیر می شود. مالیات ها هم در برایر فروش نفت بخش کوچکی از درامدها را تشکیل می دهند.
داستان "خصولتی" ها هم روی دیگر سکه سیست های ویران گر حک.متی هاست.
در این یادداشت قصد ارزش گزاری مثبت یا منفی بر این واژه نداشته ام ولی خوب است اصطلاح های مهمی مانند نئولبیرالیسم را در جای درست خود به کار ببریم. در مورد ایران مصداق نیست.
٨٨۲۶۴ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹۷       

    از : فرهاد عاصمی

عنوان : طراوت و تازگی قابل لمس شرایط نبرد طبقاتی در ایران
مطالعه ی ارزیابی رفقای هواداران فدائیان اکثریت در ایران به ویژه از این رو لذت بخش است، زیرا در آن طراوت و تازگی ای قابل لمس است که ارزیابی ناشی از قرار داشتن بر پایه نبرد طبقاتی در جامعه ی کنونی ایرانی انجام شده است.

- نفی «خط فاصل میان خواست های صنفی و سیاسی مردم» که از ژرفش نبرد خبر می دهد؛
- «گره زدن مطالبات» توسط هر گروه با مطالبان گروه دیگر که روند تبدیل خواست ها به خواست سراسری را نشان می دهد؛
- ایستادگی مبارزان در برابر «جا انداختن تسلیم طلبی» که در «شعارهای غیرواقعی» مانند «مدیریت شورایی» کارخانه ها توسط کارگران در شرایط سلطه ی نظام سرمایه داری تظاهر می کند و نشان سطح والای آگاهی طبقاتی مبارزان است؛
- تاکید بر ضرورت آن که «چپ برای رسیدن به سازمان سراسری و تئاثیرگذار در عرصه‍ی جنبش های دمکراتیک و آزادیخواه در بطن جامعه ناگزیر از حرکت فعال، هدفمند و با برنامه در شکل گیری و سازمان یابی این تشکل ها و سازمان های اجتماعی .. می باشد» و ..، نکته های بسیار دیگری را تشکیل می دهد که این طراوت را قابل لمس و رایجه ی رهایی بخش مبارزات را قابل استشمام می سازد.

تکیه بر ضرورت پایبندی به «زمینه ی مادی اهداف مورد نظر جنبش های اجتماعی و سیاسی مردم کشورمان ..» که جریان های تاکنون نزد اپوزیسیون فاقد آن بوده اند، و می توان این بی توجهی را به عنوان هشداری برای چپ در ایران ارزیابی نمود، نقطه ی اوج پایانی در مصاحبه است که با نتیجه گیری به جایی ادامه می یابد: اپوزیسیون چپ باید با توجه به این نکته که «نیروی اصلی تغییر، مردم ایران در داخل کشور هستند و این نیرو متناسب با ظرفیت های مبارزاتی و سطح جنبش اعتراضی باید به سازمان، برنامه و رهبری سیاسیِ خودویژه تجهیز شود ..»، پرسشی زاییده می شود که پاسخ این رفقا به آن نقش راهبردی خواهد داشت.
آیا چنین اهرم تجهیز و سازماندهی یک شعار سراسری دور محور پایان بخشیدن به اقتصاد سیاسی امپریالیستی- اسلامی است که در اعتصاب های کارگری طرح و در سازمان های دانشجویی با عنوان «به خصوصی سازی زندگی اجتماعی» پایان دهیم بیان شد؟
٨٨۲۴۹ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣۹۷       

    از : کیا

عنوان : شما که در میدان نبرد هستید سازمان دهی کنید!
اگر شرایط داخل فراهم شود ،یعنی مبارزه به حدی برسد که فضا برای مبارزه با هزینه کمتری امکان پذیر شود ،همه یا بخش بزرگی از خارج نشینان به کشور بر خواهند گشت .
در این شرایط کسی دوست ندارد از فرودگاه به زندان اوین رود و مسلما به مبارزه کمک نخواهد کرد.
٨٨۲۴۱ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣۹۷