نمایش اقتدار یا زوال اقتدار؟ قهرمان یا ضدقهرمان؟


تقی روزبه


• در اینجا ما با تلاقی شگفت انگیز چندین پدیده راهبردی و الهام بخش مواجهیم: خیابان هم چون تربیون خودکنشگران و حضور مستقیم و بی واسطه، سوسیالیسم هم چون یک جنبش مطالباتی، همبستگی جنبش های کارگری و معلمان و دانشجویان و پرستاران... و همه مزدبگیران و بیکاران و... هم چون شالوده ها و تاروپودها و خشت پایه های یک جنبش نوین و سراسری ضداستبدادی-مطالباتی با سویه ضدسرمایه داری ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣ بهمن ۱٣۹۷ -  ۲٣ ژانويه ۲۰۱۹


* توپ، تانک، مستند دیگر اثر ندارد...!.*

سناریوی مضحکی که رژیم تحت عنوان طراحی سوخته علم کرد، خود به سرعت شگفت آوری به یک سناریوی کاملا سوخته تبدیل شد که اکنون هم چون بومرنگی بسوی خودش کمانه کرده است... حتی مرجع مرتجعی چون مکارم شیرازی هم حاضر نشده برآن صحه بگذارد و با دادن این پاسخ که تا جرم و اتهام شخص متهم ثابت نشده نمی توان اسم و تصویر و اقراری از آن ها منتشرکرد، عملا اقدام دستگاه های امنیتی رژیم را غیرشرعی دانسته است. اما دفتر خامنه ای با گفتن این که به مسائل قضائی ورود نمی کند از پاسخ طفره رفته و بطور ضمنی آن چه را که کارگزاران او در دستگاه های امنیتی انجام داده اند و نیز آن چه را که مسئولان قوه قضائیه در این مورد ابراز داشته اند مورد تایید قرار داده است.

در واقع قدرت ها و مستبدین حاکم وقتی به لحظه های انحطاط و پوسیدگی کامل میرسند و با خشم و طغیان مردم مواجه و نگران مرگ و دفن خویش می شوند، خود ناخواسته نقش گورکن خود را بر عهده می گیرند. آنسوی ایفاء چنان نقشی قابلگی تولد امر نو است، آن چه که در متن جامعه کهنه و پوسیده هم چون برابرنهاد وضع موجود در حال تکوین یافتن است. و چنین است که رژیم بدست خود در بالیدن نقیض خود ایفاء نقش می کند. در این چنین شرایطی حاکمان بیش از هر زمانی گرفتار وسوسه نمایش قدرت می شوند. اما گندیدگی و فرتوت شدن زایل شدن قدرت است و نمایش اقتدار بیش از پیش به نمایش ضعف و ریزش ابهت و اقتدار تبدیل می شود. دیالتیک نیاز به نمایش قدرت و برملاشدن ضعف فزاینده آن بیش از پیش موجب ریزش حامیان و شتاب دادن به فرایند فروپاشی انسجام و اقتدار رژیم می گردد. تحولات اخیر به شکل نمایانی همین واقعیت را نشان می دهد. رفتاری که دستگاه امنیت رژیم در مقابل بخشی و قلیان در پیش گرفت و بر آن شد که با اقرارگرفتن و پرونده سازی علیه آن ها آن ها را گروگان گرفته و با درهم شکستن شخصیت آن ها، آن ها را وادار به سکوت سازد، اما با صدور کیفرخواست بخشی و افشاگری های سپیده قلیان علیه شکنجه به ضدخود تبدیل شد که با پژواک های گسترده داخلی و جهانی اقتدار رژیم را آماج خود قرار داد. اکنون هم رژیم در راستای چرخه نیاز به نمایش اقتدار گام جدیدی برداشته و با دزدیدن بخشی و سرهم بندی کردن دروغ های ساختگی بنا دارد که از طریق محاکمه و زندان و تبلیغات برپایه همان اتهامات دروغین و سرهم بندی شده به نمایش اقتدار دست بزند. او به این نمایش اقتدار برای پایگاه اجتماعی و حامیان خود و هم چنین ایجاد رعب در جامعه خشمگین و انباشته از مطالبات سرکوب شده نیاز دارد. از همین رو در آزمون جدید تبدیل کردن محاکمه بخشی به محاکمه رژیم و به یک رسوائی عالمگیر خود گام جدیدی در فرایند فروپاشی اقتدار رژیم خواهد بود. شعارهای معلمان بازنشسته تحت عنوان توپ، تانک، مستند دیگر اثر ندارد بخوبی همین پاشنه اشیل رژیم را هدف گرفته است و نشان دهنده قرارگرفتن رژیم در شرایط باخت باخت است. در حقیقت بدنبال فروپاشی نهادهائی چون نهادهای تبلیغاتی و رسانه ها و دین و حوزه ها و مساجد و... و یا بی رنگ شدن ارزش های سنتی و نهاد خانواده و آموزش و پرورش و ...، اکنون شاهد روند فروپاشی اتوریته نهادهائی چون دستگاه های امنیتی هستیم. لحظه های بحرانی که اکنون داریم سپری می کنیم لحظه هائی هستند که بنظر می رسد حاکمان وارد «منطقه دیدکور» شده اند که معمولا حکمرانان بویژه مستبد و واپسگرا را از آن گریزی نیست. آن ها با دست زدن به اقدامات و واکنش های کور و کوته بینانه، خود نقش مهمی در سراسری کردن مبارزات و مطالبات انباشته شده و پراکنده و لاجرم تعمیق و شتاب بخشیدن به روندهای انقلاب نوین پیدا می کنند. تحولاتی که اکنون شاهدش هستیم آشکارا در ادامه و تعمیق خیزش دیماه گذشته قرار داشته و بیانگر بازتکثیر آن موج بزرگ در جنبش های مطالباتی و پیوند آن ها با امر سراسری از یکسو و جابجائی سوژه تغییر اجتماعی و نیروی محرکه جنبش از سوی دیگر است. چنان که ثقل جنبش ضداستبدادی - مطالباتی از لایه های متوسط و میانه حال دوره های پیشین، به کارگران و معلمان مزدوحقوق بگیران تحت استثمار و سرکوب و جوانانی که آینده خویش را در این سیستم تباه شده می بینند و نیز کنشگری درون سیستمی به کنشگری علیه کلیت سیستم، از مشخصات بارز آن است. کنشگرانی که کف خیابان را تریبون خود می دانند. در کوران چنین پراکسیسی است که گفتمانی نوین و ماهیتا ضدقدرت صیقل یافته و رفته رفته مفصل بندی می شود. در اینجا ما با تلاقی شگفت انگیز چندین پدیده راهبردی و الهام بخش که جنبش ها با حضور خود آن را به عریان ترین وجهی فریاد می کشند مواجهیم:
خیابان هم چون تربیون خودکنشگران و حضور مستقیم و بی واسطه (و تمرین اعمال دموکراسی مستقیم) بجای حضور با وساطت نخبگان و نمایندگی شدن توسط آن ها، سوسیالیسم هم چون یک جنبش مطالباتی و نه هم چون یک آئین و مکتب و برنامه پیشینی و تدوین شده از بالا که خود نیازمند طبقه خاص نخبگان و یک نظام متولی گر متناظر با آن است، همبستگی جنبش های کارگری و معلمان و دانشجویان و پرستاران... و همه مزدبگیران و بیکاران و... هم چون شالوده ها و تاروپودها و خشت پایه های یک جنبش نوین و سراسری ضداستبدادی-مطالباتی با سویه ضدسرمایه داری، حق زندگی و حقوق و الزامات مسلم برآمده از این حق بنیادی که دیری است توسط مناسبات حاکم و نظام سرکوب مورد تعرض بی وقفه قرارگرفته است، پیوند بیش از پیش خواست های مطالباتی با خواست های کلان و سراسری (نبردهای موضعی و سراسری) هم چون بخش دیگری از تاروپود ساختار جنبش نوین، کانونی کردن مبارزه حول کلیت نظام. سرشت و درون مایه مرکزی همه آن ها «حق زندگی و منزلت انسانی» است که آن ها را به هم پیوند می زند. حق زندگی شأن انسان، حقی است که امروزه بستر اصلی مبارزه علیه نظام سرمایه داری را در مقیاس جهانی شکل می دهد. چرا که سرمایه داری و قدرت ها و دولت هائی که از مناسبات کنونی صیانت به عمل می آورند، با تعرض همه جانبه به عرصه های گوناگون زندگی و زیستگاه او آن را به یک خواست عمومی و جهان شمول تبدیل کرده اند (نگاه کنید به گزارش آکسفام نسبت به خطراتی که سیستم متوجه بشریت کرده است و نگاه کنید به گزارش صندوق جهانی که نسبت به خیزش جلیقه زردها و خطر تسری آن به دیگرنقاط جهان بدلیل همین شکاف های طبقاتی هشدار داده است*). آن چه که در ایران می گذرد بازتابی است از شورش علیه نقض همین حق زیست انسانی با ابعادی مضاعف و با خودویژگی هایش.
در اصل کل مبارزه در چهارچوب (مناسبات) قدرت و (مناسبات) ضدقدرت هم چون نیروی محرکه و درونمایه اصلی جنبش های نوین جریان دارد. در این صورتبندی، شاهد بالیدن و تغییر پارادایمی هستیم که بیانگر تغییر ریل مبارزه از جابجائی حق انتخاب از میان حکمرانان بر خود، به سمت حاکمیت ناپذیری جامعه و مناسبات متناظر با آن است. که این البته خود به معنی آفرینش بدیل و ابداع سیاست به گونه ای دیگر است.
در بستر و چهارچوب چنین روندی است که مرزهای ارزش ها و باورهای کهن یکی پس از دیگری در هم می شکنند. قهرمان و ضدقهرمان یکی می شوند و کسانی چون اسماعیل بخشی ها و سپیده قلیان ها در سیما و شمایل قهرمانان و ضدقهرمانان ظاهر می گردند... در این بستر با وفور قهرمانان و رویش و زوال آن ها، مجال ورود ابرقهرمانان ماورائی و قلابی از ماه بر زمین نخواهد بود.

***

بخشی از شعارها:
کارگر معلم دانشجو درد ما درد شماست اتحاد چاره ماست! خیابان‌ها را همچنان تنها تریبون و محل دادخواهی خود می‌دانیم و رساتر از قبل فریاد می‌زنیم: «تا حق خود نگیریم از پای نمی نشینیم» فرهنگیان و معلمان بازنشسته در تجمع امروز خود با شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد و معلم زندانی آزاد باید گردد» خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی دربند شدند. آن‌ها همچنین پخش مستند «طراحی سوخته» از صدا و سیما را که چیزی جز شکنجه زندانیان و اعتراف گیری اجباری از آن‌ها نیست، محکوم کرده و شعار می‌‌دادند: توپ، تانگ، شکنجه مستند دیگر اثر ندارد». هزینه‌ها دلاریه حقوق ما ریالیه»، «درمان رایگان حق مسلم ماست»، «رفاه عمومی حق مسلم ماست»، «معلم، بازنشسته، پرستار، کارگر اتحاد اتحاد»، «نان کار آزادی»، «کارگر معلم دانشجو درد ما درد شماست اتحاد چاره ماست»، «سلامت، معیشت، منزلت، حق مسلم ماست»، «خصوصی سازی تولید، آموزش و درمان و خدمات عمومی ملغی باید گردد»، «بودجه صدا و سیما ۱۹۸۹تریلیارد تومان، اما همسان سازی حقوق بازنشستگان فقط ۲ هزار میلیارد تومان...
چنان که ملاحظه می کنید جابجائی سوژه تغییر به کارگران ومزدبگیران و دیگرلایه های تحت سرکوب آشکارا با کنشگری بیواسطه و مستقیم در خیابان ها،‌ طرح مطالبات با سویه های ضدسرمایه داری و ضدکالاسازی و الغاء خصوصی سازی «تولید، آموزش و درمان و خدمات عمومی»، طرح درمان رایگان و سلامت، معیشت و منزلت و برآمدی هم چون اندام های گوناگون یک پیکره واحد طبقاتی-اجتماعی و تمرکز حول بسط عمق مطالبات از ویژگی های بارز آن است. آن ها با گوشت و پوست خود واقعیت معجونی به نام نظام استبدادی-مذهبی- سرمایه داری را لمس کرده اند. که در این جنبش به غایت بکر و خودجوش و ضداستبدادی-ضدسرمایه داری، آکتورها و کنشگران اصلی اش کارگران و معلمان و دانشجویان و... هستند.

تقی روزبه ۲۲ ژآنویه ۲۰۱۹


www.isna.ir
www.youtube.com

گزارش آکسفام:
fa.euronews.com