پرنس انگلیسی و پرنس ایرانی


سهراب مبشری


• از آنجا که پرنس ایرانی جز سوار بر یک تانک آمریکایی به تهران نمی رسد و پادشاه آمریکا هم هنوز در خم کوچه دیواری که می خواهد بسازد مانده، محتمل ترین حالت این است که پس از زد و بند تقریبا حتمی حکومت اسلامی با ترامپ یا جانشین او،‌ پرنس ایرانی هم باز به خانه خود در مریلند و غواصی در آبهای گرم راضی شود و سر و صدای طرفدارانش فرو نشیند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱ بهمن ۱٣۹۷ -  ۲۱ ژانويه ۲۰۱۹


پرنس فیلیپ شوهر ملکه الیزابت که نزدیک به صد سال دارد، هنوز رانندگی می کند. وی اخیرا باعث یک سانحه رانندگی شد،‌ سانحه ای که یک مجروح داشت. جناب پرنس انگار نه انگار که نزدیک بوده کسی را بکشد، چند روز پس از این حادثه باز پشت رل نشست و از او عکسی منتشر شد که نقض مقررات و نبستن کمربند ایمنی توسط شوهر ملکه را نشان می دهد.
البته خواب من از این که پرنس فیلیپ با نبستن کمربند جان خود را به خطر می افکند آشفته نشده است. آنچه توجه مرا به جلب کرده، بی اعتنایی و به سخره گرفتن قانون توسط کسی است که ظاهرا مقام خود را بالاتر از قانون می داند.

طرفداران احیای سلطنت خاندان پهلوی در ایران هر گاه سخن از تجربه قرنها سلطنت استبدادی در ایران می رود،‌ اگر مدعی طرفداری از دمکراسی و حقوق بشر باشند، فورا به یاد نظام های پادشاهی مشروطه (که فقط در اروپا وجود دارند) می افتند و قول شرف می دهند که اگر پرنس رضا بر تخت بنشیند،‌ نه همتای پدرش و پدربزرگش و ملک سلمان و ملک عبدالله و ملک محمد و سایر ملوک در ممالک «جهان اسلام»، که مانند فیلیپ انگلیسی و فیلیپ اسپانیایی خواهد بود.
شکستن استخوان یک زن در سانحه رانندگی توسط پرنس انگلیسی، تنها آخرین نمونه از «شاهکار»های طوایفی است که هنوز در چند کشور اروپایی پول یامفت مردم را می خورند و بارها نشان داده اند که برای حکومت قانون و حرمت انسانها پشیزی ارزش قائل نیستند. از کشته شدن برادر نوجوان خوان کارلوس به ضرب گلوله ای که از اسلحه خوان کارلوس شلیک شد تا سوء استفاده جنسی پادشاه سوئد از زنان، از کشتار حیوانات در معرض خطر انقراض آفریقا توسط اعضای خانواده های سلطنتی اروپا تا فساد مالی خواهر پادشاه اسپانیا، همه و همه نه مربوط به دوران سلطنت استبدادی، بلکه افتضاحات همین کسانی است که قرار است فقط سلطنت کنند نه حکومت. نزدیک به چهار قرن پس از آنکه چارلز اول در انگلیس یک سر و گردن کوتاه شد و بیش از دو قرن پس از آنکه همین بلا بر سر لویی بوربون در فرانسه آمد، اعقاب لوئی بوربون در اسپانیا و اعضای خانواده سلطنتی در انگلیس هنوز جایگاه خود را فراتر از جامعه و مقررات آن می دانند.

پرنس ایرانی نیز مانند پرنس انگلیسی به حقوق و جایگاه یک شهروند عادی راضی نیست و در خیال خام نشستن بر جای پدری که تقریبا هیچ ایرانی قبل از در به در شدنش از او دفاع نکرد، می گوید بالاتر از احزاب و سیاسیون نشسته و البته بر همگان منت خواهد گذاشت و افتخار نشستن خود بر تخت را به هشتاد میلیون زیردست خواهد داد اگر به پایش بیافتند،‌ مانند ترامپ که پرنس ایرانی را جری کرده است. دونالد ترامپ هم می گوید خودش برای تمدید دوره ریاست جمهوری فراتر از هشت سال اقدام نمی کند اما تا هر موقع که بقیه از او بخواهند در کاخ سفید خواهد ماند، دوازده سال،‌ شانزده سال، هر چه پیش آید خوش آید.
تجربه صدها و هزاران ساله بشر چیزی جز این نمی گوید که موقعیت ویژه و ممتاز، فسادآفرین است. پرنس ایرانی و طرفدارانش چهل سال پس از حذف سلطنت در ایران، از ایرانی ها طلب موقعیت ویژه و ممتاز برای یک نفر و خانواده او می کنند، همان مطالبه ای که از هنگام تاجگذاری پرنس ایرانی در کنار تابوت پدرش در قاهره داشته اند. آنچه در دو سال اخیر تازگی دارد بلندتر شدن صدای آنها پس از تاجگذاری کسی در آمریکاست که «کشورش» را از سیاهپوستان، زنان، مهاجران و لیبرالها «پس گرفته است». این عین کلمات ترامپ و دار و دسته او است، و عین کلمات دار و دسته پرنس ایرانی.

از آنجا که پرنس ایرانی جز سوار بر یک تانک آمریکایی به تهران نمی رسد و پادشاه آمریکا هم هنوز در خم کوچه دیواری که می خواهد بسازد مانده، محتمل ترین حالت این است که پس از زد و بند تقریبا حتمی حکومت اسلامی با ترامپ یا جانشین او،‌ پرنس ایرانی هم باز به خانه خود در مریلند و غواصی در آبهای گرم راضی شود و سر و صدای طرفدارانش فرو نشیند.