چرخش به چپ در جنبش های اعتراضی در ایران - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : ف فرشیم

عنوان : پاسخ به یک پرسش و شاید پرسش هایی دیگر
آقای تابان، با درود. در این مصاحبه‍ی مکتوب جایی آقای مختاری از شما می پرسند که «آیا [...] ناتوانی در ایجاد ائتلاف و اتحاد [میان چپ] ناشی از وضعیت عینی و سرنوشت مقدر مخالفان است و یا این که می توان بر این دور باطل [!!] نقطه پایان گذاشت. چگونه؟»
پاسخ شما به این پرسش جالب است: «پاسخ به این سوال برای من دشوار است. من حقیقتا نمی توانم بفهمم [نمی دانم(؟)] احزاب و گروه های سیاسی ای که بخش عمده ای از هدف ها و شعارهایشان با هم یکی است چرا نمی توانند با هم به توافق برسند. در میان نیروهای چپ که شناخت بیشتری از آن ها دارم، هم این وضعیت وجود دارد و بسیار ناراحت کننده است.»
میل دارم اشاره کنم که علتش الف) عدم اعتماد به غیر خویش و ب) به ناپایداری و بی ثباتی همه چیز در ایران است! این بی اعتمادی و در نتیجه غیبت اعتماد و اتحاد و همیاری در تاریخ ایران سابقه‍ی طولانی و در اصل ریشه دار است و ذاتی نظام استبدادی ایرانی است که ویژگی خاصی به روحیات و حیات اجتماعی ایرانیان (مردمان ایران) بخشیده که مظهری دارد به نام جامعه‍ی کوتاه مدت و یا جامعه‍ی کلنگی. توضیح این که ما در ایران درای نظام فئودالی کلاسیک نبوده ایم تا دارای امنیت طبقاتی و اعتماد طبقاتی باشیم. در اروپا شاه صاحب جان و مال و ناموس مردم نبود. در اروپا دولت وابسته به طبقه‍ی فئودال بود. در ایران برعکس «ملوک الطوایف»، صاحبان زمین‌هایی بودن که اصطلاحاً سیورغال، تیول، اقطاع و خالصه و غیره نام داشتند و شاه یا سلطان اگر دنگش می گرفت آن را از دست صاحب موقتی اش در می آورد و خود او و خانواده اش را به اسارت می گرفت و از هستی ساقط می کرد! در نتیجه در ایران هیچ کس احساس ثبات و اعتماد به کسی و به فردای خویش نداشت! دوستان امروز ناگهان دشمنان فردا از آب در می‌آمدند!! همیشه ممکن بود پایان شب سیه سپید و یا برعکس پایان روز سپید سیه باشد! ممکن بود از ستونی به ستونی فرج حاصل شود و یا برعکس ستونی بکشند و فرد زیر آوار نیستی بماند! فراموش نکنید که در ایران که به مدت دست کم چهارده قرن صحنه‍ی حملات و غارت‌های پی در پی اقوام صحراگرد و کوچ نشین پارتی، عرب، ترک، مغول، تیموری، افغان و مجددا آل چوپان و قره قویونلو و آق قویونلو و افشار و قاجار بوده هیچ کس حتی گیاهان وحیوانات و زراعت و شهرها و صنعت و غیره و غیره ثبات و امنیت نداشتند. یک نمونه ی اخیرش: چه شد که ناگهان دوحزب چپ سنتی به دفاع از ارتجاع دینی پرداختند و به دیگر احزاب مترقی پشت و بل که خیانت کردند؟
برای اطلاع بیشتر از سرشت و ویژگی های عمیق «دولتها و جوامع کوتاه مدت ایرانی» به اثر بسیار عالی همایون کاتوزیان، استاد دانشگاه آکسفورد، در تحت عنوان «تاریخ ایرانیان» - که دکتر شهیدی هم ترجمه‍ی فارسی آن را در ایران چاپ کرده – و یا اگر انگلیسی یا ایتالیایی می دانید به کتاب ایرانیان نوشته‍ی الساندرو بوسانی، استاد دانشگاه، مراجعه کنید!
مشکل چپ در ایران را می توان از طریق ارتقاء شناخت درست تاریخ ایران حل کرد و از تجزیه‍ی کشور جلوگیری نمود. از همین طریق نیز می توان دریافت که مرحله ی بعدی تحول در ایران چیست و چگونه باید بر پاشیدگی و هرج و مرج ابراز نظرها و احساسات در مورد حق تعیین سرنوشت یا خود مختاری به اصطلاح ملیت ها یا گروههای اتنیکی پایان بخشید و ایرانی یکپارچه و آزاد با اتکاء به سکولاریسم، دموکراسی، حقوق بشر و برابری جنسیتی و نظام رفاه تأمین اجتماعی قوی، حقوق مکفی ایام بیکاری، بهداشت و آموزش رایگان، ازادی احزاب و مطبوعات و رسانه ها شکل داد.
ف. فرشیم
٨۷٨۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹۷       

    از : پرتو نوری علا

عنوان : ممنون آقای تابان
پاسخ های سنجیده و تجربه شده شما آقای تابان، به سئوالات به جا و خوب آقای مختاری، در حد گنجایش مصاحبه ای کوتاه، روشنگر تمام رخدادهای لااقل دو دهه اخیر ایران (در درون و بیرون) و چگونگیِ شکل گیریِ احزاب و جنبش های اعتراضی، خواسته‌ها و مسیر حرکت آنها در خود و در مجموع، چگونگیِ مواجه آنان با حکومت مستبد و سرکوبگر اسلامی در ایران است. بررسی و تحلیل های شما در این گفتگو، منصفانه، بدون حاشیه رفتن و بدون اظهار فضل، روشن و شفاف، قابل درک است. تنها کمبود، عدم اشاره ای به وضعیت مجاهدین در خود و در برابر رژیم اسلامی است. شاید یکی از دلایل نبودِ حتی اشاره ای به آنان، ضدیت مردم با هرگونه "اپوزیسیون مذهبی" باشد، که دیگر دورانش بسر رسیده است.
٨۷۷۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣۹۷       

    از : بهرام خراسانی

عنوان : نه به خواب برویم و نه خود را به خواب بزنیم
جناب محمود از ایران
کمابیش در سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۵، کسانی خمینی و مذهبیهای هوادار او را مرده سیاسی میپنداشتند. اما دیدیم که آن مرده، زنده شد. اکنون نیز شما مینویسید: "در بازه کنونی دو شق چپ متاثر از اصلاح طلبی حکومتی یا چپ برگشته به سلطنت نمی توانند در عرصه اعتراضات مطرح شوند، .... همچنین با توجه به نگاه زحمتکشان مبنی بر منسوخ بودن گفتمان سلطنت نیز چپ متمایل به آن را نیز وقعی نمی نهند....." شاید چنین باشد که شما میگویید. اما چرخ گردون، شگفتیهای بسیار در آستین دارد. کنشگران سیاسی باید برپایه واقعیتها سخن بگویند، و برپایه واقعیتها جامعه و جایگاه خودشان،برا ی آینده آماده شوند، و کمتر برای دیگران خط و نشان بکشند. تا جایی که من میدانم، آن سلطنت طلبانی که شما میگویید بیش از هرجایی در میان همان زحمتکشانی که شما میگویید هواداران دارند. به جای این دلخوشیها، جای خود را در جامعه محکم کنید. به خواب غفلت فرو نرویم. در ضمن این دو گروه چپ لغزیده به این و آن کدامند، و شما کجا هستید؟
بهرام خراسانی
٨۷۷٣۹ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۷       

    از : محمود از ایران

عنوان : اعتراضات مردم زحمتکش بازگشت به گذشته نیست؛ صنفی ست فعلا
ارزیابی آقای ف . تابان منطبق با واقعیت است. حتی تردید و شاید به چالش کشاندن رویداد از نظر وی نیز حکمتی دارد که می نویسد:" آیا حرکت اعتراضی مردم در دی ماه علیه جمهوری اسلامی بازگشت به گذشته و دوری از اهداف انقلاب بهمن است؟" لیکن یادآور می شوم اعتراضات اخیر مردم اقشار زحمتکش بازگشت به گذشته نیست و حتی فعلا دوری از اهداف انقلاب را نجوا نمی کنند، دوری از اهداف انقلاب بهمن نیست زیرا بی مایگی سلطنت را عامل انقلاب بهمن می دانند. اما علیه تمامیت جمهوری اسلامی نیست، اعتراضات کارگری و مالباختگان موسسات نخستین نشانه های رودرروئی مستقیم با حکومت نمی باشد. نمونه های اعتراضات قبلا نیز بوده است اما از ۱۳۹۲ ببعد اعتراضات مردمی سمت دولت اعتدال و توسعه نشانه گرفته می شود و معترضین، دولت روحانی اعم از وزرا مرتبط با مشکل خود اعم از وزرا کار، صنعت و رئیس بانک مرکزی را مسبب وضعیت اسفبار خود می دانند و مردم فعلا حکومت جمهوری اسلامی را نشانه نرفته اند و دولت زیرمجموعه حکومت را تحت فشار مستقیم قرار داده اند. در مورد نقش هژمونیک اصلاح طلبان حق با آقای تابان است. زیرا اصلاح طلبان در نهادهای انتخابی در برابر سوء مدیریت مالی و اقتصادی دولت اعتدال توسعه سکوت اختیار کرده اند و حتی بعد از هفته ها اعتراضات گوناگون کوچکترین موضع در رابطه با مسائل صنفی اخیر کارگران هفت تپه و فولاد و... اتخاذ نکرده اند. اساسا اصلاح طلبان به لحاظ خمیرمایه طبقاتی با کارگران و زحمتکشان الفتی نداشته و در راه طبقه موانع بسیار نیز ایجاد کرده و می کنند. اما اینکه اصلاح طلبان دارای یک نیروی اجتماعی در داخل کشور هستند شکی نیست اما این گستره هواداران اصلاح طلبان تاکنون ریزش را نشان داده است که اگر این ریزش اصلاح طلبان به اصولگرایان نمی رود ولی بر گستره آرا خاکستری می افزاید. همین کاهش بطئی آرا ناشی از بی توجهی به مسائل و منافع زحمتکشان نقش اصلاح طلبان حکومتی را در سپهر سیاسی ایران کمرنگ تر از قبل نموده است. آقای تابان! در مورد نقش جریان چپ نیز نمی توان نکته ای یا حتی عبارتی از موضع شما کم کرد. قطعا در رابطه با نقش چپ بر روند مبارزات صنفی کارگران باید هم رایی خود را شفاف تر بیان کنم. در بازه کنونی دو شق چپ متاثر از اصلاح طلبی حکومتی یا چپ برگشته به سلطنت نمی توانند در عرصه اعتراضات مطرح شوند، زیرا از سکوت و مماشات اصلاح طلبان حکومتی و حامیان آنها نسبت به حقوق صنفی خود ناراحت بوده و همچنین با توجه به نگاه زحمتکشان مبنی بر منسوخ بودن گفتمان سلطنت نیز چپ متمایل به آن را نیز وقعی نمی نهند. از همه گذشته میان ماه چپ داخل کشور با ماه چپ سوسیالیستی خارج کشور نیز فاصله اگر از زمین تا آسمان نباشد و فاحش نباشد ولی کم نیز نیست. البته در دایره چپ سوسیالیستی دلخواه ما دو شق چپ خارج کشور جایی ندارند.
٨۷۷٣۵ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣۹۷       

    از : س. آذر

عنوان : برخورد آقای تابان در رابطه با مسئله ملی منصفانه است!...
آقای تابان در مصاحبه شان وقتی صحبت از مسئله ی ملی به میان آمد، از دایره ی انصاف خارج نشد. آقای تابان بر خلاف اکثر نیروهای چپ*، منصفانه بر ضعف این نیروها در رابطه با جریانهای اتنیکی انگشت گذاشت. آقای تابان بر خلاف فرافکنی های معمول در بین این نیروها، گناه را به گردن «تجزیه طلبان»، «پان» ها و «گرگهای خاکستری» نیانداخت. گیرم که حتما آقای تابان نیز در یک بررسی مفصل تر، می تواند نظرات مبسوط تری در این باره ارایه دهد.
* اینجا صحبت از نیروهای چپی است که حداقل در حرف از حقوق ملی خلقهای غیر فارس دفاع می کنند. و گرنه اکثریت سلطنت طلبان، طرفداران جبهه ی ملی، ملی- مذهبی ها، اصلاح طلبان، جمهوری خواهان و مجاهدین, مشکلی به نام « مسئله ی ملی» را در ایران به رسمیت نمی شناسند.
٨۷۷۲۰ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۷       

    از : امیر ایرانی

عنوان : سخنی
پاسخ های آقای تابان گرامی نشان از یک پختگی خاصی می دهد که ایشان از خود بروز داده است. که این پختگی می تواند ناشی از تجربیاتی باشد که امثال ایشان دارا شده اند و وقتی آنها به روند تحولخواهی کشورشان می نگرند با توجه به اعتقادات و باور های خاصشان به این نتیجه می رسند که برای رسیدن به اهداف حرکات اجتماعی ایرانیان باید به تمام تفکرات و گرایشات اجتماعی توجه کنند تا بتوان یک ساختار مدیریتی مناسبی را برکشور حاکم کرد که در این ساختار تمام شهروندان ایرانی از هر طبقه و صنف اجتماعی در نظام شهروندی( نه نظام ایلی و قبیله ای و قومی و..) در آن بازیگر شوند.
اما این نکته را باید گفت
ایشان( آقای تابان) در یک نتکه متزلزل نشان می دهد آنهم در اولیت بندی خواسته های اجتماعی؛ اگر چه تمام تلاش ها برای رسیدن به عدالت اجتماعی است اما باید در پی روشی رفت که عدالت اجتماعی پایدار را محقق گردد.
وقتی صحبت از آزادی در رأس همه شعارهای تحولخواهی می شود این شعار را باید یک شعار همگانی دید. که از تحقق آن همه شهروندان ایرانی بهره خواهند برد.
وقتی صحبت از دمکراسی می شود از این شعار نیز همگان بهره خواهند برد و از تحقق آن بهره نصیب تمام شهروندان ایرانی می شود؛ اگر چه گروه هایی از اقتدار گرایان- چه از نوع مذهبی و چه از نوع غیر مذهبی- از تحقق دمکراسی ناراحت خواهند شد.
وجود این دو از عدالت اجتماعی پایدار صیانت خواهد شد
اما سخنی از مجاهدین خلق و سلطنت طلبان شد اینها بعد از تحقق ساختار دمکراسی در کشور بیگمان دارا حقی خواهند بود و با توجه به وزنشان در دوره های تعیین شده در بازی دمکراسی اگر بتوانند به قدرت برسند می توانند سیاست هایی را اعمال کنند( البته به شرطی که در پی دور زدن دمکراسی نباشند که در این صورت انزجار شهروندان ایرانی را خواهند دید.
در رابطه با عملکرد فعلی و میدانی آنان حرف وحدیث بسیاری است که این حرکات آنان قضاوت در مورد آنان را برای دیگران ساده کرده است.
این دو دسته شرایطشان بگونه است که هوادارانشان هیچ اراده ای از خود ندارند بلکه هواداران مجری تصمیم گیری فردی یا گروهی اندک هستند که آن تصمیم گیران بد طوری تمایل به بازیگری قدرت ها و نوچه های آن قدرت ها شده اند.
در رابطه با بعضی از عملکرد های آنان می توان گفت
هرگاه در درون کشور یک حرکت خود جوشی رخ می دهد بعد از اینکه آنان( مجاهدین و یا سلطنت طلبان ) از شوک حرکت رخ داده شده بیرون آمدند با علم و کتل خاصشان با یک هماهنگی مشکوک با بخشی از اقتدار گرایان حاکمیت وارد کار زار می شوند که حرکات آنان دیگر یک بازی انحرافی تعبیر می شود.
اما
آنکه شیفته دخالت خارجی است خود می داند پیآمدش چیست!؟
وجود حاکمیت فعلی توجیه کننده تحقق آرزو های مبارزاتی به هر شکلی نیست.
به امید انتشار
٨۷۷۱٣ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۷       

    از : بهرنگ ایرانی

عنوان : مثالی که آورده نشد.
"چپ ایران در مجموع خود انزوا طلب است و به همکاری و ائتلاف با سوءظن نگاه می کند. در جاهایی هم که عده ای از چپ ها وارد ائتلاف با نیروهای دیگر شده اند و یا کوشیده اند چنین ائتلاف هایی را شکل بدهند، معمولا با نتایج خوبی روبرو نبوده ایم."(ف.تابان)
علیرغم تاکیدی که به درستی بر ویژگی "انزواطلبی" یا بعبارت دیگر بی اعتمادی در نیروهای چپ شده است،ولی وقتی قرار شد شاهد مثال آورده شود،عمدتا مثالهایی آورده شده که به هیچ وجه تایید این ویژگی نیست.منظورم این نیست که مثالهای مورد اشاره ی آقای تابان غیرواقعی هستند.اتفاقا هر دو مثالی که زده اند چه درمورد همکاری چپ با اصلاح طلبان و چه در نزدیکی با سلطنت طلبان،بخشی از چپ خود را از محتوایش تهی کرده و با گرفتن فرمان به طرف راست،عملا به دنباله روی آنها تبدیل شده است.ایکاش آقای تابان به نمونه یا نمونه هایی اشاره می کرد که چپ با این درک وارد ائتلاف با نیروهای دیگر می شود که آنها را به زائده ی خودش تبدیل کند.طبیعتا عوارض چنین درکی از اتحاد عمل ها،که همواره با سوءظن و بی اعتمادی آمیخته است،کم ضررتر از راست روی های پیش گفته نیست.نتیجه این که در هر کدام از این حالتها روند همکاری و اتحادعمل منطقی با مانع جدی مواجه است و عملا شکل نمی گیرد.
٨۷۷۱۲ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۷       

    از : زندانی زنجیری

عنوان : به همایون
ما مدل تعیین نمیکنیم و نکرده ایم جز مدل نیروهای مردم.
مدل ها را حاکمیت های در گیر موجب می شوند ،همانگونه که حد اقل در یمن و سوریه یکطرف مدل حکومت اسلامی ایران است.
٨۷۷۱۰ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۷       

    از : همایون

عنوان : کدام را می پسندید؟
بعضی ها به طور مداوم در بخش نظرها مبلغ حمله ی خارجی به ایران هستند. آن ها خوب است این را هم روشن کنند کدام مدلش را می پسندند و برای مردم ایران توصیه می کنند:
مدل عراق، مدل سوریه، مدل لیبی یا مدل یمن؟
٨۷۷۰۴ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣۹۷       

    از : سعید رضا

عنوان : باید یکی شویم اینان هراسشان ز یگانگی ماست
جنبش نوین کارگران و تهیدستان و رشد و بلوغ روز افزون ان در شعارها و مطالباتش، بخوبی رشد مبارزات عدالت خواهانه در شرایط دشوار اقتصادی بعد از تحریم های جدید را نمایان میسازد. آقای تابان به درستی چرخ به چپ جنبش را در شعار و عمل بیان میکند. اگر کارت اصلاح طلبی در دی ماه ۹۶ سوخت، امروز با جابجایی نقطه ثقل نیروی محرکه جنبش از اقشار متوسط به اقشار تهیدست، عمق مطالبات اقتصادی توانسته است ریشه های تفکری سرمایه داری حاکم، اصلاح طلبی حکومتی و اپوزیسیون راست مانند سلطنت طلبان را با چالشی جدی روبرو سازد.
به نظر من نیروهای آزادیخواه و برابری طلب که به عدالت اجتماعی باور دارند، میتوانند و باید با عبور از آنچه زخمهای ناشی از قیام بهمن و تحولات پس از آن نامیده میشوند، سریعا به سمت همگرایی پیش بروند.
تنها در عرصه عمل است که میتوانند زخمهای کهنه را ترمیم دهند و در کنار کارگران، کشاورزان، معلمان، زنان،... مبارزه ای درخشان و کار آمد را برای عبور از جمهوری ولایت مطلقه فقیه و به نفع توده های رنج کشیده ایران به سرانجام رسانند.
تاخیر در این وظیفه تاریخی که ضرورت لحظه برای کلیه نیروهای عدالتخواه چپ اعم از چپ سوسیالیستی و چپ غیر سوسیالیستی است، میتواند صدمات جبران ناپذیری بر مبارزات توده های زحمتکش کشورمان گذاشته و موجبات فرصت سوزی از یکطرف و موج سواری نیروهای راست از طرف دیگر را فراهم آورد.
٨۷۶۹۹ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣۹۷       

    از : کیا

عنوان : مصاحبه خوبی و انتقادهای مناسبی
۱.جامعه در تحرک با خواست چپ بدون رهبری منسجم ولی امیدوار کننده است.
۲.نقش پهلوی چی ها و مجاهدین را نباید دست کم گرفت بلکه از آن می بایست معقول استفاده شود.
۳.حاکمیت برگه معتبری جز سرکوبی در دست ندارد که آنهم با مقاومت مردم بی اثر خواهد شد.
۴.چپ ودمکرات ها،ملی گرا ها میبایست به جبهه ضد دیکتاتوری منسجم دست بیابند و جنبش را رهبری کنند.
۵.امکان عقب نشینی حاکمیت در خارج و تغییرات جزئی در داخل میتواند مبارزه را طولانی کند ولی در کل موفقیتی نخواهد داشت .
٨۷۶۹۰ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣۹۷       

    از : بهروز فدائی

عنوان : نیروی تحول یا کارت بازی دیگران
آقای سیامک رهگذر- از آلمان، ظاهراً شما هم تحولات را با عینک مجاهدین تحلیل می کنید. چهار دهه از انقلاب بهمن گذشته فجایع بسیاری را پشت سر گذاشتیم اگر تجربه نیاموزیم فرق چندانی با اسب عصاری نداریم که فکر میکرد تمامی این کره خاکی را درنورزیده است در صورتیکه در یک دایره بسته تمامی عمر دور خود گردیده بود. اصل محور تحول را آقای تابان بدرستی ذکر کرده، رهبری تحول در داخل است و نیروهائی که با پشتیبانی این و آن میخواهند میداندار باشند آب در هاون کوبیدن است. ما تجربه تاریخی زیانبار اتکا به خارجی را بارها طی صد سال گذشته تجربه کرده ایم.
شانس مجاهدین برای کسب قدرت را خمینی سوزاند و با این شکل و شمایل با بزک امثال جان بولتون، شاهزادگان عربستان و... جواب نمی گوید. خواست نیروی تحول خواه داخل کشور، بویژه جوانان در چهارچوب مجاهدین نمی گنجد. مجاهدین دهه نود میلادی این شانس را داشتند که پوسته شکنی کنند و با سکولار شدن از این هسته سخت خارج شوند اما ساختار را حفظ کردند و با رنگ و لعاب تلاش کردن خودشان را دمکرات جلوه دهند، اگر از این وادیه شانسی بود جمهوری اسلامی هم میتوانست خودش را ماندگار کند. اگر به دوهزار رزمنده متشکلی که در آلبانی هستند متکی هستید. به شرایط سنی و توانمندی آنان با کمی تعقل نظر بیندازید آنها میلشیای دهه شست نیستند که از شور جوانی و شوق انقلابی لبریز بودند و همه را به مصاف می طلبیدند. جامعه ایران و نوع تفکر اجتماعی آن تحول زیادی کرده برای تاثیر گذاری بر آن دیگر شیوه کلاسیک پاسخگو نیست باید آن را خوب دید و درست تحلیل کرد.
پاینده باشید.
٨۷۶٨٨ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣۹۷       

    از : بهروز

عنوان : عدالت احتماعی بدون ازادی انسان ممکن نیست.
اقای فواد معتقد است که:کمرنگ شدن وجه مبارزه ی عدالت جویانه، ضدسرمایه داری و سوسیالیستی در صفوف بخش بزرگی از آنها (چپها) است. .....اتفاقا گفتمان عداللتخواهی ٬ضدسرمایه داری و سوسیالیستی در خارح و داخل ایران وجه غالب داشته و(البته همین گفتمان عداللتخواهی ٬ضدسرمایه داری در بین اصولگراها و شخص خامنه ای هم بسیار شنیده میشود. ) .مچنین چهره های شاخص چپ در داخل ازادانه به نشر گففتمان عداللتخواهی ٬ضدسرمایه داری قلم میزنند و بارها نوشته های انها در اخبار روز منعکس شده است. حال سوال اینست چرا گففتمان غالب در نظام جنایتکار جمهوری اسلامی همیشه عداللتخواهی
بوده نه ازادی؟ چقدرو تا کی باید ملتهای خاورمیانه هزینه اولویت عداللتخواهی بر ازادی را بپردازند؟تحربه جامعه بشری این را اثبات کرده که بدون ازادی انسا ن عداللتخواهی سرابی بیش نیست. چهل سال است ٬جمهوری اسلامی گفتمان عداللتخواهی ٬ضدسرمایه داری را به بهترین وجه به نفع خود مصادره کرده ولی اقای تابان گله مند است که چرا چپهای ایرانی
به اندازه کافی این گفتمان را ترویج نمیکنند.
٨۷۶٨۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣۹۷       

    از : سیامک رهگذر- از آلمان

عنوان : سرچشمه خوشبینی جناب ف. تابان سردبیر محترم سایت اخبار روز؟
تعجب میکنم وقتیکه از گروههای غیر چپی دیگر حاضر در اپوزیسیون صحبت شد در این مصاحبه حتی یکبار هم از نقش سازمان مجاهدین خلق کلامی بر زبان آورده نشد در حالیکه رژیم اسلامی ملایان بیشترین وحشتش از همین گروه اسلامی مخالفش است. آیا با نام نبردن این گروه میخواهد جناب ف. تابان عمدا نقش آنها را ناچیز یا کم ارزش بداند در حالیکه جان بولتون مشاور عالی و مهم دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا قول گذاشتن قدرت در دست مجاهدین در همین سال ۲۰۱۹ را بهشان داده و همینطور وکیل سرشناس و پراعتبار ترامپ بنام جولیانی شهردار سابق نیورک که فقط مجاهدین را بعنوان اپوزیسیون و تنها آلترناتیو برای تغییر رژیم در ایران میداند و از آنها حمایت میکند. به نظرم نقش سلطنت طلبها یا بقول جناب تابان " پهلوی چی ها " را هم نباید دست کم گرفت در حالیکه در بین اعتراضات مردم ایران شعار زنده باد رضا خان هم شنیده شد و میشود که بنوعی حمایت از برگشت به سیستم شاهی میتوان تعبیر کرد یا نه؟ ولی گذشته از همه این حرفها هنوز دیکتاتور خامنه ای ملعون بر زین قدرتش محکم نشسته و میلیونها بسیجی و سپاهی مزدور برای سرکوب اعتراضات مردم آماده دارد و این خوشبینی های جناب تابان را نمیشود فهمید که با اعتراضات گروه کوچکی از کارگران گویا پایه های رژیم اسلامی به لرزه درآمده و بایستی امیدوار بود. چونکه از قدیم گفتند با یک گُل بهار نمیشه! توجه کنیم به حرف خامنه ای بتازگی: خامنه ای در یکی از روزهای اخیر با جمعی از "فعالان فرهنگی خارج از کشور" دیدار کرد.بنابه این گزارش، که سایر خبرگزاری ها هم مشابه آن را منعکس کرده اند، در این دیدار یکی از حاضران "دغدغه و نگرانی علاقمندان به انقلاب در آن سوی مرزها از آینده" را بیان کرد.این خبرگزاری ها می نویسند که جواب آقای خامنه ای چنین بود: "نسبت به اوضاع ما اصلا نگران نباشند، هیچکس هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، مطمئن باشند، هیچ تردیدی در این جهت وجود ندارد؛ این را به همه بگویید." یا درجای دیگری خامنه ای گفت که "کسی حریف او نمیشود." آیا همه این حرفهایش نشان از آن نمیدهد که این آخوند دیکتاتور هنوز کارتهای برنده در دستش دارد که اپوزیسیون ساده لوح از آنها خبر ندارد؟ به نظر من دلخوش کردن به چهارتا اعتراضات کارگری که منجر به سرنگونی رژیم شود ساده اندیشی است و ابزاری ناکارآمد است! انگار با تیشه و چکش بیافتی به جان کوه عظیمی! ای کاش گذر از رژیم اسلامی بدون جنگ و جدال ممکن بود ولی برخی نشانه ها بما میگویند که بدون دخالت نظامی خارجی و یا بدون جنگ داخلی بیرون آوردن قدرت از چنگال این مرتجعین مذهبی غیر ممکن است! البته شهامت و مبارزات طبقه کارگر و دیگر زحمتشکان را هم باید سپاس گفت و تقویت و حمایت کرد و همزمان تشکلات دانشگاهی و غیره هم بایستی به آنها بپیوندند. فقط اشتباهی که کارگران معترض نبایستی بکنند با داس و چکش روی پلاکارد اعتراض نکنند که بهانه خوبی دست مزدوران خامنه ای میدهند که بگویند ببینید اینها توسط کمونیستها یا چپهای خارج نشین تحریک و هدایت میشوند و یا از اعتراضات کارگری با شعارهای چپی به آمریکا بگویند ببینید اگر ج.ا. اسلامی نباشد کمونیستها و چپها با نردبان همین کارگرها به قدرت سیاسی ایران میرسند و آمریکاستیزی برقرار میماند یا حتی قوی تر میشود. با نبودن رهبر عاقل و کاریزماتیک در راس اعتراضات مردم احتمال به انحراف رفتن و سست و بی رمق شدن این مبارزات زیاد میشود یا خطر اینکه پوپولیستها از شرایط خلاء رهبری میتوانند این جنبشهای اعتراضی را به نفع خود مصادره کنند. با پیروزی نبرد همه زحمتکشان بر حکومت ضد مردمی و ضد ایرانی ملایان!
٨۷۶٨۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣۹۷