روزنامه "آرمان امروز" کدام بخش از سخنان پرویز صداقت را سانسور کرد؟
•
سعید مدنی جامعه شناس و پرویز صداقت اقتصاددان قرارشان با روزنامه ی اصلاح طلب "آرمان امروز" این بود که با شرکت درمیزگرد این روزنامه به بررسی "آسیب های اجتماعی در ایران" بپردازند. مدنی و صداقت آنچه را که گفتنی بود در این میزگرد گفتند ولی "آرمان امروز" پیش از انتشار گزارش میزگرد، قیچی برداشته و هرآنچه که از گفته های میهمانان میزگرد را نمی خواسته منتشر کند بریده و دور انداخته است.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۹ آذر ۱٣۹۷ -
۱۰ دسامبر ۲۰۱٨
روزنامه ی اصلاح طلب "آرمان امروز" در گزارش میزگرد «در باره آسیب های اجتماعی ایران» فقط به سانسور و حذف گفته های پرویز صداقت نپرداخته است. گردانندگان این روزنامه در جاهایی هم که دیده اند آثار قیچی سانسور را نمی توانند ازنگاه خوانندگان پنهان کنند سخنان صداقت را دستکاری کرده و حتی از زبان وی برآن افزوده اند.
پرویز صداقت در فیس بوک خود در مطلبی با عنوان "تنها راه حل شان پاک کردن صورت مساله است" به صورت مستند آنچه را که آرمان امروز از سخنان وی حذف و یا دستکاری کرده، آورده است. نوشته ی پرویز صداقت را به نقل ازفیسبوک وی اینجا می خوانید:
تنها راهحلشان پاک کردن صورتمسأله است
آقای سعید مدنی و من چند ماه پیش به دعوت یکی از خبرنگاران در میزگردی دربارهی آسیبهای اجتماعی در ایران شرکت کردیم. امروز (دوشنبه نوزدهم آذرماه) روزنامهی اصلاحطلب «آرمان امروز» متن این بهاصطلاح میزگرد را منتشر کرد. سانسورهای متعدد و تغییراتی که سردبیر این روزنامه در متن صحبتهای من اعمال کرد تصویری است تمامنما از اوضاع نازل روزنامهنگاری در ایران امروز. اوج بیاخلاقی سردمداران این روزنامه آن بود که حتی لازم ندانستند قبل از حذف مطالب مسأله را برای ما بازگو کنند و بپرسند آیا با چنین حذفهایی اصلاً ما راضی به انتشار مطلب هستیم یا خیر. نکتهی طنزآمیز آنجاست که در وبسایت این روزنامه یک منشور اخلاقی هم منتشر شده و ازجمله در آن نوشتهاند: «روزنامهنگار ما از قبول هرگونه فشار و تهدید برای انتشار مطالب یا تغییر محتویات آنها، خودداری کرده و از خط مشی عمومی رسانه و اصول شرافت حرفهای خویش تبعیت میکند»!
شاید هم این حذفها و سانسورها بازتابی است از راهحلهای اصلاحطلبان در برابر بحرانهای موجود: سانسور و پاک کردن صورتمسأله.
در دو تصویر پیوست ابتدا برخی حذفها و سانسورهای کامل و سپس برخی تغییرات را آوردهام:
موارد حذف• کامل یک عبارت از صحبتهای من:
•تقریباً همه متفقالقول هستیم که وضعیت آسیبهای اجتماعی از اعتیاد تا تکدیگری و فحشا، کودکان کار و انواع آسیبهایی که به صورت بالفعل در جامعه وجود دارد، به ابعاد هولناکی رسیده است. باید بررسی کنیم ببینیم که چرا ما به اینجا رسیدیم.
•یک نکته مهم و کلیدی در مورد سالهای بعد از انقلاب این است که نظام سیاسی بعد از دو-سه سال اول که بر سرنوشت کشور حاکم شد و بعد از دههی اول که ثبات نسبی پیدا کرد، نظامی قائل به خودی و غیرخودی کردن افراد براساس معیارهای ایدئولوژیک بود؛ چیزی که بعداً «رانت وفاداری به نظام جدید» را شکل داد. افراد به دو گروه تقسیم شدند. هردو جناح اصولگرا و اصلاحطلب قائل به وجود چنین تفکیکی میان شهروندان هستند. وقتی که قائل شدیم به نظام خودیها و غیرخودیها، در عرصه اقتصاد سیاسی میدان عمل و میدان بازی بسیار فراختری و بسیار نظارتناشدهتری برای خودیها فراهم شد. خودیها در نظام اقتصادی در قالب نهادها و بنیادهای انقلابی شروع به فعالیت کردند و حالا هم قدرتشان به مراتب بیشتر شده است.
•ما امروز بیش از 19هزار بنگاه اقتصادی داریم که اظهارنامه مالیاتی پر نمیکنند، چرا که بخش زیادی از این نهادها پاسخگو نیستند.
•باید بررسی کرد که چطور یک جامعه به این زوال اخلاقی رسیده است.
سیاستهای نولیبرالی در جامعه به ثروتمند شدن بخشی کوچک از جامعه و تهیدست شدن بخش بزرگی از آن انجامیده است.
•نظام پساانقلابی وقتی به حوزه تامین اجتماعی یا به حوزه سیاستهای رفاهی میرسید، سیاستهای بازتوزیعی با هدف حامیپروری را دنبال میکرد. برای مثال تخصیص منابع و امکانات به برخی گروههای خاص که در نهایت بیعدالتی اجتماعی را ترویج کرد. بنابراین برنامهای برای حل این بحرانها در چند دهه گذشته نداشتیم. امروز نتیجه این شده است که میزان آسیبهای اجتماعی به چنان حدی رسیده که راه برونرفتی از این آسیبها بهجز اصلاح ساختارهای نهادی نیست.
•آیا ساختار سیاسی موجود میتواند مسیری برای برونرفت از این بحران ساختاری یا به قول خودشان ابرچالشها تعبیه کنند؟
•حوزههای نفوذ دولت در خارج از کشور
•به نظر میرسد نظام سیاسی موجود ما برای این مسائل و معضلات برنامهای ندارد. در حقیقت دچار یک انسداد ساختاری در حل مسائل شده است که در نتیجه شاهد انواع آسیبهای اجتماعی و نیز اعتراضهای اجتماعی هستیم.
•در شرایط کنونی، بهرغم همه این نومیدیهایی که وجود دارد شاید تنها نقطه امید ایفای نقش عامل انسانی و جنبشهای مردمی است. شاید این عامل بتواند دستکم بخشی از معضلات را تعدیل کند. بنابراین به گمان من عامل یا «سوژه» انسانی میتواند نقش تعیینکنندهای در حل این معضلات ایفا کند. وظیفه همه ما این است که راههای برونرفت از وضعیت کنونی را نشان بدهیم و تنها راه برونرفت جنبشهای مردم نهاد است. تنها در این صورت میتوان امید داشت که امید از دست رفته به کالبد جامعه برگردد.
نمونههایی از تغییر کلمات و مفاهیم:
*آنچه گفته شد:
نهادهای دولتی و خصوصی و نهادهای انقلابی به هیچ عنوان پاسخگو نیستند
آنچه منتشر شد:
نهادهای دولتی و خصوصی و نهادهای انقلابی کمتر پاسخگو هستند
------------
*آنچه گفته شد:
در این وضعیت فقر فزاینده و نابرابریهای اجتماعی به شدت افزایش پیدا کرده است و در این شرایط یک نظام ایدئولوژیک در تمامیت جامعه گسترش پیدا کرد
آنچه منتشر شد:
در این وضعیت فقر افزایش پیدا کرده است
------------
*آنچه گفته شد:
بحرانهای اقتصادی ـ اجتماعی
آنچه منتشر شد:
مشکلات اقتصادی
----------
*آنچه گفته شد:
در سالهای بعد از انقلاب بهویژه از دهه60 که یک سری بحرانها را شاهد بودیم، همواره دو مجموعه فشار در جامعه وجود داشت. یک فشار ناشی از ویژگیهای ایدئولوژیک دولت بود. برای مثال در مورد حقوق کار و یا سن ازدواج و سبک زندگی قائل به یکسری مسائل برخاسته از سنتهای فقهی و مناسبات سنتی بود
آنچه منتشر شد:
از دهه60 که همواره دو مجموعه فشار در جامعه وجود داشت. یک فشار ناشی از ویژگیهای دولت بود. برای مثال در مورد حقوق کار و سن ازدواج و سبک زندگی قائل به مسائل برخاسته از مناسبات سنتی بود.
(منبع: صفحهی فیس بوک نویسنده)
|