از : حسن نکونام
عنوان : گپی با آقای سپهر (قسمت دوم)
چهارم - تردیدی ندارم که، شما هم با من موافق هستید که، در جهان ما، کشورها و جوامع مختلف، از سطوح توسعه و پیشرفت تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و امکانات طبیعی و جغرافیائی مختلفی برخوردارند. و تردیدی هم «تقریبن» ندارم که، شما هم مثل من، بر این باورید که، «سرمایه» ، یک «رابطه اجتماعی» است که، در مقیاس «جهانی» عمل می کند. و طبقه «مولد سرمایه» هم، طبقه ای جهانی است که، بوسیله سرمایه داران ( هم داخلی و هم بین المللی، و در نتیجه، با ارتباطاتی که اینها را بهم متصل می کند) استثمار می شود. سطح توسعه اقتصادی-اجتماعی جوامع مختلف، رشد نیروهای مولده و روابط تولیدی در این جوامع، وجود طبقات و قشور مختلف اجتماعی در این جوامع، تضاد و تمایز، و همپوشانی منافع طبقات مختلف این جوامع، رشد علمی و تکنیکی و تکنولوژیکی این جوامع، رابطه بین طبقاتی و ناگزیر این طبقات در یک مقیاس ملی، همه و همه اینها، سوسیالیست ها را بر آن می دارد که، در هر جامعه مشخصی، متناسب با این سطوح رشد و توسعه، به تشکیل «نهاد های تقنینی و قضائی و اجرائی» اقدام کنند.
پنجم - اگر تشکیل «نهاد های فوق» منوط به سطوح رشد و توسعه ای است که، در فوق بر شمردم، آنگاه بجای الگو برداری از نهاد های تا کنونی، مثل «مجلس موسسان» و مانند آن، و تبدیل کردن آنها به «الگوئی عام و جهانشمول» برای پاسخگوئی به نیازهای همه جوامع و در همه زمان ها، بیائیم و به جامعه ایران، برخورد «مشخص و کنکرت» داشته باشیم، و بجای الگو برداری از نهادهای پیشین، و با توجه به ضرورت های این جامعه، دست به «ابداع اشکال نوینی» از ایجاد اینگونه نهاد ها بزنیم که، از یک سو، کمبودها و نارسائی های نهادهای پیشین را نداشته باشند، و از سوی دیگر، ما را به اهداف سوسیالیستی خودمان هم نزدیک تر سازد. با رشد و توسعه علمی و تکنولوژی ارتباطاتی نوین، می توان همواره به «اشکال نوین تر» نهادهای اجتماعی رسید. همانگونه که علم «باز پایانه» ( Open-ended ) است، توانائی علمی پیشرونده ما هم، مدام امکان تازه تری از سازمان اجتماعی و نهادها ی ضروری اجتماعی را در اختیار ما قرار خواهد داد.
ششم - حقیقت «مطلقی» وجود ندارد. «مطلق» فقط چیزی است که «خدا» می نامند، که آن هم خود تنها «دروغ مطلق» و «مطلق دروغ» است. ما در سیر تاریخی خود، و در کنکاش های گوناکون تاریخی و علمی و اجتماعی خود، همواره یک ابسیلن راهیابی به حقیقت را می پیمائیم، بدون آنکه هر گز به آن برسیم. هر گام ما در مسیر پیشروی تاریخ، فقط یک گام نزدیک سازی (Aproximation ) خود،به حقیقت است. اما خود حقیقت همواره با ما فاصله می گیرد، زیرا که «نادانستنی های» ما همواره بیش از «دانستنی های» ماست. یک ابسیلن راهپیمائی ما به سوی سوسیالیسم، خیلی از دردهای بشریت را می کاهد، و این هم واقعن به زحمتش می ارزد.
بیائیم و بجای الگو برداری از راه های کوبیده و رفته، پیروزی ها و ناکامی های گذشته، خوب و بد، و کرده و ناکرده هایمان درس بگیریم، و آینده را جور دیگری رقم بزنیم.
با آرزوی تندرستی و شادی برای شما و همگان
٨۶٨۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣۹۷
|