از : سوسن مرادی
عنوان : "مساعد" شاعری که نمی شناسمش
"مساعد" شاعری که نمی شناسمش
هیچکس نظر ما نپرسید! دیگرانی انتخاب کرده اند و صندلی داوری پیشکش داشته اند. شاید ... ما فقط آزادیم که از سال آینده برای انتخاب او هورا بکشیم!
آنها نوری بر این انتخاب نخواهند تاباند و این گیجی (که چرا؟!) به سرا پرده ی خانه ی او نیز سرک کشیده و او صادقانه می گوید: نمی دانم.
شاید مهم نیست که چرا؟! شاید مهم آنست که اتفاق مبارکی برای ادبیات فارسی افتاده است. ولی آیا آنها با او بواسطه ی شعرها و نوشته های فارسیش ارتباط برقرارکرده اند؟! میتوان بازهم پرسید و صادقانه گفت: نمی دانم.
کتمان نمی کنم؛ نمی شناسمش و تاکنون شعری از او نخوانده ام و با همین شعر که اینجا آمده نیز نتوانستم ارتباط برقرارکنم. صرف زن بودن و ایرانی بودن نتوانست مرا به وجد آورد. لیک این مهم نیست و باز مهم نخواهد بود؛ آن دیگری او را "ژیلا" بنامد یا "شهلا". مهم آنست که چه خواهد کرد!
این مختصر را با دو سوآل به پایان ببرم. ۱- آقای طاهری پور در این ۵۹ سطر که بخش اعظمش نقل قول است می خواسته چه بگوید؟ ۲- گرداننده گان اخبارروز، این نوشته را که هیچ رنگ و بوی سیاسی ندارد به کدامین دلیل در ستون سیاسی درج نموده اند؟
٨۶٨۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱٣۹۷
|