مقابله‌ی کارگری با بحران
ساناز اله یاری


• زحمتکشان جامعه و تولید کنندگان واقعی ثروت و سرمایه در محیط های کار و زندگی با اتحاد و سبک کار شورایی می توانند دخالت حداکثری را در سرنوشتشان داشته باشند تا نگذارند معیشتشان بیشتر از این مورد هجوم قرار بگیرد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۹ مرداد ۱٣۹۷ -  ۲۰ اوت ۲۰۱٨



برجام، لوحی که دولت یازدهم به خاطر دیپلماسی اش به آن می بالید به یک باره با خروج آمریکا در دولت دوازدهم در هم شکست و شرایط بیمارگونه اقتصاد لیبرالی ایران را دچار وخامت شدیدتری کرد. بیماری اقتصاد ایران نه از شرایط اقلیمی و جغرافیایی آن است و نه ویروسی است که در خاک و گیاهان آن باشد؛ بیماری اقتصاد ایران از نامتعارف بودن آن می آید؛ نمی توانی کالبد اقتصاد سرمایه داری داشته باشی ولی روبنای ضدآن را نشان بدهی. نمی توانی سیاست های اقتصاد نولیبرالی را با نقاب "مستضعف پناهی" اجرا کنی و از مردم به سطوح آمده از این همه تضاد و تناقض توقع همیاری داشته باشی.

حاکمیت به درستی می داند مردمی که در دی ماه سال گذشته به خیابان ها آمده بودند نه از سر "رای من کو"، بلکه از سر "نان و مسکن" من کجاست؟! دست به اعتراض و مطالبه گری به حق زده بودند. هرچند که جناح های حاکمیت چه اصول گرا و چه اصلاح طلب سعی کردند این خیزش به حق مردمیِ علیه فقر، بیکاری، فساد مالی و رانت خواری را سیاسی و برنامه ای از جانب آمریکا و متحدانش در منطقه جلوه بدهند وبه این بهانه با شدیدترین وجه سرکوب نمایند، به حدی که احکام سنگین هفت و هشت سال برای دانشجویان مستقل صادر کنند. آری مسئولین این بار خشم را در چشمان مردم فقر زده دیدند و می توان گفت مردم هم ترس را درچشمان دولتیان حس کردند.

بعد از گذشت چند ماه درست در آغاز سال ۹۷ تاثیر شکستن این لوح به صورت یک فراز عجیب در بازار ارز و سکه خود را نشان داد بطوری که همین بازار به تنهایی توانست سیستم چرخش مالی را فلج نماید. و بسیاری از مراودات مالی و تجاری را عملا به حالت استندبای درآورد. نرخ تورم به یکباره چندین برابر می شود. بسیاری از شرکت ها در شرایطی که بیکاری سرسام آور است دست به تعدیل نیرو می زنند و به بهانه های تورم و بالا رفتن نرخ ارز و... در کلیت عدم سوددهی چه در بخش تولید و چه در سایر بخش ها تصمیم به پایین آوردن سطح فعالیت و یا تعطیلی می نمایند. در این شرایط بوجود آمده طبقه سرمایه دار تنها طبقه ای است که می تواند جلوی ضررش را بگیرد، هر چند هستند اقشاری در این طبقه که این شرایط تازه فرصت مناسبی برای کسب سود کلان برایشان می شود.

اما طبقه ی کارگر، زنان و مردان و کودکان این طبقه بدون هیچ پشتوانه ی اجرایی که از حقوق آنها حمایت کند متحمل سنگین ترین و عذاب آورترین ضربه های جبران ناپذیر می شود. اینکه زنده باشی نشانه ی زندگی کردن نیست.

دولت در این شرایط چاره را برای حفظ حاکمیت اش، در تغییر تیم اقتصادی اش می بیند! و سعی می کند با تعویض رئیس بانک مرکزی با گزینه نیمکت نشین اش یعنی همتی شرایط را بهبود ببخشد، اما چیزی که عیان است مطمئنن این نخواهد بود که با تغییر یک شخص تورم چند برابر شده ی اجناس و کالاهای اساسی زندگی مردم به عقب بازگردد و یا بیکاری و فقر از بین برود. نمی توان اینقدر خوش بین بود که با سیاست هایی که دولت در پیش گرفته است اوضاع به نفع معیشت اکثریت جامعه بچرخد، و نان به غارت رفته از سفره طبقه ی کارگر به سفره اش بازگردد.

طبقه کارگر در این اوضاع و احوال روش درمان و واکسن خود را دارد، مزدبگیران جامعه در میان تمامی تهدیدهای به دور از واقعیت و سرو صداهای توپ و تانکی آمریکا و الغای دروغ فضای جنگی به جامعه می تواند متد خود را برای مطالبه ی هر چه بیشتر سهمش از ثروت، امنیت، رفاه و آرامش را داشته باشد.

زحمتکشان جامعه و تولید کنندگان واقعی ثروت و سرمایه در محیط های کار و زندگی با اتحاد و سبک کار شورایی می توانند دخالت حداکثری را در سرنوشتشان داشته باشند تا نگذارند معیشتشان بیشتر از این مورد هجوم قرار بگیرد. در محیط های کار با تشکیل این شوراها دیگر اجازه ای به کارفرمایان داده نمی شود که بتوانند از این فرصت بابت تعدیل نیرو و یا خواباندن خط تولید و یا نپرداختن حقوق و دستمزد استفاده کنند و در محیط های زندگی با شراکت در حل مشکلات هم محله ای هایشان می توانند قدرت اتحادشان را به نیروهای متخاصمی که قصد بر هم زدن آرامششان را دارند نشان بدهند.

با تشکیل این شوراها در واقع نه آمریکا دیگر می تواند به بهانه ی حقوق بشر و مردم دوستی و مبارزه با فساد مالی بورژوازی ایران و ... ادعای کمک به مرم ایران را با روش های تحریم و گزینه حمله ی نظامی بکند و نه اپوزیسیون های پرو غرب و پرو شرقی که دل به این تهدیدها و ادعاها بسته اند. در این میان جناح های سیاسی حاکمیت هم می فهمند که دیگر نمی توانند بدون در نظر گرفتن معیشت و آزادی و رفاه و امنیت مردم تصمیم سیاسی و اقتصادی بگیرند که به ضرر منافع اکثریت جامعه باشد. طبقه کارگر زنده است و زندگی اش در گرو اتحادی است که در برابر نیروهای متجاوز به معیشت اش قرار گرفته اند؛ تشکیل شوراها متضمن این زندگی برای اکثریت جامعه می تواند باشد.

منبع : نشریه گام