آلترناتیو جمهوری اسلامی یا آلترناتیوسازی برای جمهوری اسلامی - شه مال میرزا


اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۱ تير ۱٣۹۷ -  ۲ ژوئيه ۲۰۱٨


جمهوری اسلامی در طول چهار دهه گذشته هیچ وقت به اندازه امروز در بحران نبوده است. بحرانهای سیاسی انباشته شده در طول چهل سال گذشته از قبیل نبود آزادیهای سیاسی، تبعیض ملی، مذهبی و جنسیتی و به موازات آن بحران اقتصادی، کاهش بی سابقه ارزش ریال، افزایش شتابزده نرخ تورم در پی تحریمهای اقتصادی غرب در چند سال گذشته، ناکارآیی سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی وضع شده از زمان هاشمی رفسنجانی، و به تبع آن افزایش نرخ بیکاری نسبت به جمعیت جوان آماده به کار در ایران و انباشت سرمایه در دست محدودی از حلقهی حکومتی، و دهها بحران دیگر، جمهوری اسلامی را بیش از همیشه با چالش جدی و بحران مشروعیت در حاکمیت مواجهه کرده است. اگرچه کاستیهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران همواره در طول چهل سال گذشته وجود داشته است اما میتوان گفت که در تمام طول این مدت هیچ وقت بحرانها در جمهوری اسلامی در نقطهای به تلاقی نرسیدهاند بلکه جمهوری اسلامی همیشه سعی داشته است بحرانی را با بحرانی دیگر بپوشاند و در صورت انباشت بحرانها با مشت آهنین به سرکوب معترضان به وضع نابسامان اقتصادی و سیاسی پاسخ دهد.

اگر جمهوری اسلامی در این مدت توانسته است با این شیوه جلوی تلاقی بحرانها را بگیرد امروز چنین به نظر میرسد که بحرانها در نظام جمهوری اسلامی به تلاقی رسیدهاند و نظام قادر به کنترل بحرانهای انباشته شده سیاسی و اقتصادی نباشد. اگر قبلا طیف به حاشیه رانده شده در نظام جمهوری اسلامی نسبت به وضعیت نامناسب معیشتی و سیاسی خود اعتراض میکردند، طیف میانه جامعه که از پشتیبانی قشر محدود حلقه حکومتی برخوردار بودند و در عین حال بیشترین سرمایه ایران را در دست داشتند، سکوت را اختیار میکردند، اگر کوردها نسبت به وضعیت سیاسی و اقتصادی خود معترض بودند فارسها را از تجزیه ایران و شیعهها را به از دست دادن موقعیت خود در نظام سیاسی ایران در برابر کوردها، عربها و بلوچها سنی مذهب میترساندند. و اگر در تهران اعتراض میشد مردم ایران را از سوریه و عراق و افغانستان شدن میترساندند و بدین ترتیب بحرانها را توانسته بودند کنترل کنند. اعتراضات مردم ایران در ماه ژانویه ٢٠١٨ که از مشهد شروع و به دیگر شهرهای ایران از جمله تهران، کرمانشاه، اصفهان، سنندج و بسیاری از شهرها کشیده شد از جمله تلاقی بحرانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی در ایران بود زیرا اعتراضات بیش از هر چیز مرزهای اتنیکی را در هم شکست. بنابراین نظام نمیتوانست اعتراضات را به 'عناصر ضدانقلاب' که عموما برای مخالفان خود در کردستان بکار میبرد، نسبت دهد، اعتڕاضات مرزهای طبقاتی را نیز در نوردید بطوریکه که میتوان گفت بخشهای وسیع صنفی و کارگران در این اعتراضات مشارکت داشتند. این اعتراضات همچنین مرزهای مذهبی که جمهوری اسلامی همیشه از آن به عنوان ابزار مهم به نفع خود استفاده میکرد برای بار اول در هم شکست. در این اعتراضات زنان و مردان به خیابانها آمدند و مطالبات رادیکالتر از قبل خود را بیان میکردند بنابراین مرزهای جنسیتی نیز برداشته شد. آنچه که اکنون در جریان است و میرود که به یک اعتراض سراسری تبدیل شود، تداوم همان اعتراضاتی است که در ماه ژانویه امسال شروع شده بود.

آنچه که از طبیعت این ناآرامیها استنتاج میشود این است که این اعتراضات حاصل واکنش خودجوش و طبیعی مردم ایران به نابرابریهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، مذهبی و جنسیتی در ایران بود. از همان ابتدای ناآرامیها در ایران جناحهای از اپوزسیون ایرانی خود را به عنوان نماینده اعتراضات مردمی و آلترناتیو جمهوری اسلامی جا زدند و برای آینده آن خط و نشان کشیدند. در حالیکه بیشتر این جناحها یا خود از مشروعیت کافی برای آلترناتیو جمهوری اسلامی برخوردار نیستند یا در بهترین حالت برنامههای سیاسی آنها منعکس کننده مطالبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی طیفهای متفاوت و گوناگون مردم در ایران نیست. بنابراین میتوان گفت که هیچ حزب اپوزسیونی ایرانی که بتواند ادعای نمایندگی مطالبات وسیع تودههای مردمی اعم از آنانی که از تبعیض سیاسی، اقتصادی، مذهبی و جنسیتی رنج میبردند، از مشروعیت آلترناتیو برای جمهوری اسلامی برخوردار نیستند. اخیرا مجاهدین خلق ایران و چند گروه دیگر اپورتنیست وار در صدد بازتعریف در سیاستهای خود جهت در برگرفتن مطالبات کوردها هستند، رضا پهلوی با دوری گرفتن از میراث پدر در صدد نشان دادن وجهه دمکرات گونه از نظامی است که قرار است بعد از جمهوری اسلامی در ایران ایجاد شود.
نظام آلترناتیو برای فردای پس از جمهوری اسلامی از دو حالت نمیتواند بیشتر باشد. یکی اینکه این آلترناتیو در خارج از مرزهای ایران آماده شود که در این صورت مردم ایران و مطالباتشان بار دیگر دستخوش همان سرنوشتی خواهد شد که حدود چهل سال پیش بر سر انقلاب مردم ایران آمد. یا اینکه مردم ایران خود سرنوشت خود را در دست میگیرند و آلترناتیو را از دل همان اعتراضات و همان مطالبات بیرون خواهند کشید. در صورت اولی، قشر محدودی اینبار با کراوت و سیاستهای دیکته شده از آمریکا و غرب جایگزین سیستم سیاسی فعلی خواهد شد، این قشر محدود بدون در نظر گفتن منافع سیاسی، و اقتصادی غرب نمیتواند در حال حاضر برای آلترناتیو بعد از جمهوری سلامی در نظر گرفته شوند، در چنین شرایطی منافع غرب و منافع ملی در ایران در تعارض با هم قرار میگیرند. بدون شک طیف 'گماشته' که به آن نقش آلترناتیو در ایران فردا داده شده است، برای حفظ جایگاه سیاسی و اقتصادی خود منافع غرب را بر منافع ملی ترجیع خواهد داد و بطور کلی تغییر چندانی در وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی مردم ایران ممکن است پیش نیاید یا اگر هم تغییری روی دهد این تغییر ممکن است تنها نسبت به سیستم پیشین قابلیت ارزیابی داشته باشد. و اما در صورت دوم. مردم نظام سکولار و دمکراتیک خود را بر اساس اولویت به نیازهای جامعه و قشرهای مختلف جامعه ایجاد خواهند کرد.

شه مال میرزا
mirzas@tcd.ie