چنور مکی
دورنمای سیاسی روژاوا


• هر دو گزینه دوم و سوم به یک مسیر ختم خواهد شد؛ افول سیستم فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه. و تقلیل آن به یک مقاومت مدنی. اینکه روژاوا، گزینه دوم یا سوم را به عنوان دورنمای سیاسی خود انتخاب کند، به باور من , به خاطر توهم آن ها به نجات بخشی آمریکا یا دولت بشار اسد نیست بلکه به دلیل ناگزیری این سیستم به پناه بردن به یکی از قدرت های موجود برای حفظ موجودیت فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۲ بهمن ۱٣۹۶ -  ۱۱ فوريه ۲۰۱٨


نزدیک به سه هفته از حملات هوایی ارتش ترکیه به کانتون عفرین می گذرد. بنا بر آمارهای منتشر شده، بیش از ۵۰۰ تن از ساکنین عفرین کشته ویا زخمی شده اند. این در حالی است که ابرقدرت ها و همچنین قدرت های منطقه در مقابل این جنایت ارتش ترکیه سکوت کرده اند و یا بعضا در لفافه، در عین حمایت از حملات ارتش ترکیه، خواستار حفظ امنیت برای شهروندان عفرین و سایر مناطق شمالی سوریه شده اند.
واضح است که در طی چند سال اخیر، سوریه و بخصوص کنفدراسیون شمال سوریه، روژاوا، به میدان زورآزمایی ابرقدرت ها و منازعه بر سر تقسیم قدرت تبدیل شده است. مسئله ای که این روزها، بسیاری به آن معترض هستند این است که چرا سران کشورهای مختلف، علیه حمله ترکیه به عفرین موضع نگرقته اند؟ واقعیت این است که هیچ کدام از دولت های غربی و یا دولت های کشورهای خاورمیانه، از تثبیت و ادامه سیستم فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه استقبال نخواهند کرد. سیستم فدراسیون دموکراتیک سوریه با تمام نقدهایی که به آن وارد است، نمونه یک سیستم مدیریتی پیشرو در خاورمیانه است. سیستمی که نمایندگانی از تمام قومیت های ساکن در شمال سوریه را در خود جا داده است؛ نمایندگانی از کردها، عرب ها، سیریانی ها و..همچنین شاهد حضور زنان در بخش های مدیرتی این سیستم و بخصوص در سطح رهبری هستیم. حضور گسترده زنان در یگان های YPJ ، نقطه اعتلای این سیستم مدیریتی در شمال سوریه است.
اگر زمانی، سران برخی از کشورها، از کوبانی و مبارزات مردم کوبانی حمایت می کردند، تنها به این دلیل بود که این مبارزان در برابر ارتش خطرناکی به نام داعش عرض اندام کرده بودند. اکنون که به جرات می توان گفت که شمال سوریه از وجود داعش پاک شده است، دیگر مسئله اصلی برای قدرت های بزرگ و همچنین دولت های منطقه، خود همین سیستم فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه و یگان های مدافع خلق است . نگرانی این دولت ها این است که مبادا روژاوا، به الگویی برای مبارزات مردم در سایر کشورها و از جمله مبارزات مردم کرد در سه کشور ترکیه، ایران و عراق تبدیل شود. و بی هزینه ترین راه ممکن برای مقابله با خطر احتمالی تسری جنبش روژاوا به سایر مناطق، این است که در سکوت نظاره گر حمله ترکیه به کانتون عفرین باشند.
نیاز به یادآوری نیست که داعش خود محصول دنیای سرمایه داری است. در اینجا دو مسئولیت متوجه ابر قدرت های سرمایه داری است. یک، ناامنی های چند دهه اخیر درخاورمیانه، جنگ، کشتار و آوارگی محصول مستقیم چندین دهه سیاست های جنگ افروزی ابرقدرت ها در خاورمیانه است که بستر لازم برای ظهور و رشد بنیادگرایی را فراهم کرده است. مسئله دوم ، مسئله تجهیز نظامی و مالی داعش از سوی قدرت های سرمایه داری موجود در منطقه است.
در اوضاع کنونی و با توجه به توازن قوای سیاسی در سراسر جهان، به باور من، سه مسیر عمده در انتظار روژاواست.
۱) در غیاب حمایت بین المللی گسترده از روژاوا، و در این برهه زمانی از کانتون عفرین، امکان حملات گسترده تر به کانتون عفرین و دیگر کانتون ها، و کشتار گسترده مبارزان و در نهایت از بین رفتن این نظام مدیریتی در شمال سوریه بسیار بالاست. مسئولیت مهم متوجه احزاب و سازمان های پیشرو در سراسر جهان است که فارغ از نقدهایی که به این سیستم مدیریتی وارد است، با حمایت های بی وقفه، با جلب افکار عمومی در سراسر دنیا، به دولت های سرمایه داری و بخصوص دولت فاشیستی ترکیه فشار بیاورند که کشتار احتمالی( که تا حدی هم اکنون در عفرین در حال وقوع است) را متوقف کنند. اکنون زمان نقد کردن جنبش روژاوا و ریشه های ناسیونالیستی آن و یا نقد کردن به عکس اوجالان در راهپیمایی های طرفداران YPGو YPJ نیست . اکنون زمان حمایت از مقاومت مردم روژاواست. زمان متوقف کردن ماشین کشتار دولت ترکیه و سایر ابرقدرت هاست.

۲) گزینه دوم برای روژاوا احتمال هم پیمان شدن با آمریکاست. با توجه به حمایت های قبلی آمریکا از روژاوا در نبرد با داعش، احتمال این هم پیمان شدن وجود دارد. البته در این شکی نیست که دولت آمریکا تنها به دنبال گسترش نفوذ خود در خاورمیانه است و تا جایی از مبارزات مردم در روژاوا حمایت می کند که در راستای منافع وی باشد. این هم پیمانی احتمالی با آمریکا، سیستم فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه را به بازیچه دست آمریکا تبدیل خواهد کرد که در نهایت چیزی از رادیکالیسم موجود در روژاوا باقی نخواهد ماند.

٣) گزینه سوم، بازگشت به سوی دولت بشار اسد است. در این صورت با بده بستان هایی که بین روژاوا و دولت اسد صورت خواهد گرفت، روژاوا در نهایت به یک دولت محلی تقلیل خواهد یاقت و بسیاری از دستاوردهایش را از دست خواهد داد.
هر دو گزینه دوم و سوم به یک مسیر ختم خواهد شد؛ افول سیستم فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه. و تقلیل آن به یک مقاومت مدنی. اینکه روژاوا، گزینه دوم یا سوم را به عنوان دورنمای سیاسی خود انتخاب کند، به باور من , به خاطر توهم آن ها به نجات بخشی آمریکا یا دولت بشار اسد نیست بلکه به دلیل ناگزیری این سیستم به پناه بردن به یکی از قدرت های موجود برای حفظ موجودیت فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه است.
شاید نگاهی به تاریخ کوبا و اوضاع آن کشور از دهه ۶۰ میلادی به این سو، بتواند در درک بهتر چشم انداز آینده روژاوا به ما کمک کند. البته شرایط کوبا با وجود تحریم های کشورهای غربی ،یک مزیت داشت و آن هم این بود که کوبا دارای یک جغرافیای سیاسی مشخص تحت عنوان کشور کوبا بود که به لطف قراردادهای وست فالیا، مداخله دولت های سرمایه داری در امور آن کشور امکان پذیر نبود. با این وجود شاهد بودیم که انقلاب کوبا، نتوانست به کمونیسم به معنای علمی و عملی آن ختم شود. اما روژاوا به دلیل عدم برخورداری ازیک جغرافیای سیاسی به رسمیت شناخته شده در سطح بین المللی، امکان مداخله و حمله به آن بسیار بالاست. به باور من روژاوا به صورت کنونی نخواهد توانست موجودیت خود را حفظ کند. اینکه حملات ارتش ترکیه به عفرین چقدر تداوم خواهد داشت، و اینکه آیا در آینده ای نزدیک، حملاتی دیگر از جانب دولت هایی دیگر به روژاوا صورت خواهد گرفت یا نه، تنها به یک عامل بستگی خواهد داشت؛ حمایت بین المللی از مقاومت و مبارزات مردم روژاوا و اعتراضات گسترده و مداوم به جنایت های دولت ترکیه.

زنده باد مقاومت مردم روژاوا