چکامه ی نهادِ ولایت
زمین لرزه ی کرمانشاه(۲)


اسماعیل خویی


• هم میهنا! فقیه برای ات چه می کند؟!
این خرمگس به سور و عزای ات چه می کند؟!

بی شرم تر به غارت و یغما شود: جُز این،
در پاسخِ شکیب و حیای ات چه می کند؟! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۴ آذر ۱٣۹۶ -  ۵ دسامبر ۲۰۱۷


 
هم میهنا!فقیه برای ات چه می کند؟!
این خرمگس به سور وعزای ات چه می کند؟!
بی شرم تر به غارت ویغما شود:جُز این،
در پاسخِ شکیب و حیای ات چه می کند؟!
از نان وکار ومسکن وحق در گذر،ببین
سَمّ دم اش به آب وهوای ات چه می کند؟!
جُز سَمٌ و تیغ و سوزن دادن به خوردشان،
او با سگانِ مزرعه پای ات چه می کند؟!
دُزد است پاسبانِ تو،در فقرِ خود نگر:
وز خود بپُرس کاو به سرای ات چه می کند؟!
از ترسِ توست،گرچه نگوید!از او بپُرس:
ـ«خنجر در آستینِ عبای ات چه می کند؟!»
کوری مگر؟! بپُرس و ببین خود که این دغل،
در کارها،به غیرِ دغای ات چه می کند؟!
پاییدن ات به کوی و خیابان بسنده نیست؟!
دیگر به خوابگاه و خلای ات چه می کند؟!
چون می کند اشاره به سرکوبِ خشمِ تو،
فوجِ بسیجِ بی سر و پای ات چه می کند؟!
همچون خدای خود ،همه جا حاضر است او:
بنگر،ببین که او به کُجای ات چه می کند!
هنگامِ انتخابِ نماینده ی تو،این
دُزدِ پلید برگه ی رای ات چه می کند؟!
تنها به جُرمِ گفتنِ«پس،رای من کجاست؟!»
با جانِ دخترِ تو،«ندا»ی ات ،چه می کند؟!
غیر از تباه کردنِ جان و جهانِ او،
با نوجوانِ دادگرای ات چه می کند؟!
با هر جوانِ حق طلبی کاو،به اعتراض،
گردد بلندگوی صدای ات چه می کند؟!
با ذهنِ کودکانِ نوآموز،دانی این
آموزگارِ مکر و ریای ات چه می کند؟!
جُز خفته ای به کهفِ خرافاتِ دینِ جهل،
در این خجسته عصرِ فضای ات چه می کند؟!
او شاهشیخ و بوم و برت زلزله زده ست:
بنگر که در هجومِ بلای ات چه می کند:
جُز چند روضه خوانِ دعاگوی خویش را
راهی،برای درد،دوای ات چه می کند؟!
دارو مخواه ازش،که ندارد! بمان و بین،
غیر از دعا، برای شفای ات چه می کند!
گوید بقای توست همان در فنای تو:
پُرسی ش اگر برای بقای ات چه می کند!
جُز این که گویدت که کمی کمترک بخواه،
با کمترینِ خواسته های ات چه می کند؟!
گوید:ـ«خدا به زلزله می آزمایدت»:
پس،بر زمین،نهادِ ولایت چه می کند؟!
از نیش و وِزوِزش نرسد آگهی تو را
کاین پیکِ مرگ بهرِ فنای ات چه می کند!
ترسم که دیر پی ببری،ای شکیب ورز!
کاین پشّه ی شریرِ وبای ات چه می کند!
از شیخ بگذریم؛بگو کز برای تو
پیغمبرت ،امام،خدای ات چه می کند؟!
از این سِگانه ،با تو،کدامین،به راهِ دین،
جُز داشتن همیشه فدای ات،چه می کند؟!
دینِ جهاد،جُز که جفا می کند به تو
وز بهرِ غیر عینِ جفای ات، چه می کند؟!
خو کرده ای بدان و نمی آیدت شگفت
کاین کُندِ بیدخورده به پای ات چه می کند!
این سایه ی تو نیست که می آید از پی ات:
بنگر که کیست و به قفای ات چه می کند؟!
دیوی ست بدلقای وتو مفتون اشی!مگر،
جُز جهل وفقر ومرگ،عطای ات چه می کند؟!
این خوی خامُشی بشکن،یک نفس بپُرس
کاین دشنه ی برهنه به نای ات چه می کند؟!

بیست ونهم آبان۱۳۹۶،
بیدرکجای لندن