رفراندوم استقلال بارزانی گامی به پیش بود یا چند گام به پس-فریبرز ستاری


اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۲ آبان ۱٣۹۶ -  ۱٣ نوامبر ۲۰۱۷


هنوز جوهر نامه کناره‌گیری مسعود بارزانی خشک نشده است. نامه ای که در جلسه غیرعلنی و متشنج پارلمان کردستان عراق و حتی در مجامع سیاسی باعث چنان سروصدائی نشد که خبر برگزاری رفراندوم استقلال سروصدا ایجاد کرد. از خبر برگزاری رفراندوم استقلال اقلیم تا نامه کناره گیری رئیس اقلیم، کردهای عراق و همسایگان دچار تب تاب خاصی شدند که هر لحظه بیم آن می رفت که جنگ ناخواسته در اقلیم کردستان عراق به راه خواهد افتاد. بعد از انتشار نامه کناره گیری رئیس اقلیم خبرهای متفاوت عرصه رسانه ها را در برگرفت. اخیرا نیز مسعود بارزانی دلیل عدم توافق با آمریکا قبل از رفراندوم را اعلام کرد. بارزانی فعلا رئیس اقلیم کردستان عراق در گفتگو با CNN عنوان کرده است: " به دلیل این که آمریکا قول حمایت به ما نداده بود پیشنهاد آنان را در خصوص تعلیق رفراندوم قبول نکردیم." خبر تکمیلی به نقل از خبرگزاری اسپوتنیک است که آمریکا 2 روز مانده به برگزاری رفراندوم استقلال 25 سپتامبر کردستان آلترناتیوهایی را به همراه سازمان ملل متحد و انگلیس به بارزانی ارائه کرده بودند که در آن به مذاکره با بغداد برای رسیدن به توافق اشاره شده بود؛ مسعود بارزانی، در گفتگو با کریستین امانپور، مجری برنامه تلویزیونی CNN در خصوص عدم قبول این پیشنهاد عنوان کرده است: " به ما گفته بودند که رفراندوم را یکی دو سال به تاخیر بیندازید و اگر این کار را انجام دهید به نتایج رفراندوم احترام خواهیم گذاشت. ما نیز گفتیم اگر به جای کلمه "احترام" کلمه "حمایت" را بنویسید این کار را انجام خواهیم داد. فقط به ما قول حمایت ندادند. به همین دلیل قانع نشدیم و به این نتیجه رسیدیم که تاخیر بیش از اندازه ضرر وارد خواهد کرد."
پیش از اینکه نامه کناره گیری بارزانی از ریاست اقلیم منتشر شود، او نتیجه رفراندوم را موقتا معلق اعلام کرده بود. متاسفانه بارزانی در ادامه سلسه مواضع متناقض بانگ بر می دارد:" از برگزاری همه‌پرسی پشیمان نیستم." مرور مواضع مسعود بارزانی را ادامه می دهم که طی خبری اعلام کرده بود:"ما دو انتخاب داریم یا استقلال یا تسلیم". اما با همه حدس و گمان های ناشی از مواضع مطنطن بارزانی بسیار خوشحالم که وی در برابر شعار استقلال یا تسلیم، راه عاقلانه عقب نشینی یا به بیانی تسلیم را انتخاب کرد تا مردم کردستان را به جنگ ناخواسته با یکدیگر نکشاند و سایر مردم و کشورهای همسایه را نیزدرگیر جنگ کند.                                                                                                                           اکنون از 25 سپتامبر روز برگزاری رفراندوم اقلیم کردستان فاصله بسیار گرفته ایم. آیا بارزانی امروز می تواند صراحتا بپذیرد راه استقلال را نپیموده بلکه طریق تسلیم را طی کرد. بدون پیشداوری می توان ثابت کرد خروجی رفراندوم استقلال اقلیم بدون هماهنگی با دولت فدرال عراق، جز تسلیم راه دیگری پیش رو نداشت و گرنه تمایل به استقلال کردستان و تامین مطالبات در چارچوب عراق فدرال که سرجایش بود. از سوی دیگر می توان ادعا نمود که مسعود بارزانی استقلال فدرالیستی را برنتابیده و اهداف خاصی در چارچوب کنفدرالیستی یعنی جدایی از دولت مرکزی عراق را مدنظر داشت. اکنون فرصتی دست داد تا گزاره یا استقلال؛ یا تسلیم مسعود بارزانی برای عبور از چارچوب فدرالیسم ارزیابی شود، تا دانسته شود چراعقربه کرنومتر بارزانی روی دشواریهای اقلیم به سمت استقلال نرفت و به سوی تسلیم و تبعات آن چرخید؟ همچنین خروجی رفراندوم استقلال اقلیم فضایی بوجود آورد که باید در فرصتی دیگر بدان پرداخت و از سیاستمداران اقلیم و سیاست ورزان پرسیده شود چرا کردهای عراق هیچگاه نمی‌توانند دولت جدا از حاکمیت مرکزی تشکیل دهند؟ قطعا پاسخ به پرسش مذکور می تواند مولفه های ناتوانی را رمزگشایی کند.                                                                                                                      برخلاف انتظار بارزانی و مقامات اقلیم که گمان می کردند در هفته های پس از رفراندوم اتفاق خاصی به وقوع خواهد پیوست. خوشبختانه رویداد خاصی را شاهد نشدیم. همین باعث شد تا محاسبات مسعود بارزانی به چالش کشیده شود و مدافعان برگزاری استقلال با سوالی روبرو شوند که با همه تبلیغات پرسروصدا برای برگزاری رفراندوم استقلال موقعیت ژئوپلیتیک اقلیم چه تفاوتی با قبل پیدا کرد و رئیس اقلیم از اینهمه اصرار برای اجرای رفراندوم، چه دستاوردی را روانه خانه کردهای عراق نمود تا باور کنند گامی هرچند کوتاه به رویای استقلال نزدیکتر شده اند. بدین خاطر ارزیابی و تفسیر رخداد های مابعد رفراندوم استقلال می تواند تحلیل واقعی از راه رفته بیحاصل ارائه نماید.

نابجائی محاسبات رئیس اقلیم :
                                                                                          
برخی از کنشگران از جمله من بر این نظر هستیم که رفراندوم استقلال فاقد پشتوانه مشروعیت ملی در سطح عراق فدرال بود. بارزانی گمان می کرد برخورداری از مشروعیت لرزان دو حزب دمکرات کردستان عراق و جبهه میهنی می تواند رفتن اقلیم به سمت استقلال را با کمترین هزینه اجرایی کند.                              بارزانی در برابر وضعیت پیچیده ای قرار گرفته بود که گمان کنم در تشخیص این موضوع دشوار چندان موفق نبود. برخی گمانه نیز اذعان می کردند هدف بارزانی از طرح استقلال صرفا رویکرد تاکتیکی داشت پاره ای نیز آن را برای اتحاد استراتژیک عنوان می کردند. متاسفانه رئیس اقلیم و متقدمین استقلال اقلیم هیچگاه تاریخچه موارد نظیر خود را به بررسی ننشستند که چگونه کردستانی خواهند داشت؟‌ آیا کردستانی شبیه به کره جنوبی خواهند بود یا کشوری نظیر سودان جنوبی در برابر خود خواهند داشت؟ آیا بارزانی و مشاورینش نباید قبل از هر اقدام، سبک و سنگین می کردند و هرگونه احتمال را متصور می شدند که شاید رفراندوم استقلال خارج از عراق فدرال مشکل کردهای عراق را حل نمی کند؟ حتی بارزانی هرگز در مخیله اش نمی گنجید که بیم آن داشته باشند اقلیم قبل از آنکه شانس شنا کردن به دست آورد غرق خواهد شد؟ بدون تردید پاسخ من مثبت است.                                     آیا بارزانی رئیس و سیاستمدار اقلیم خواستار استقلال (و به بیانی جدائی از عراق) در کنار خود تیم مشورتی متبحری داشت تا متوجه اش کنند اعلام رفراندوم استقلال، بهیچوجه به عمل همسو با این اعلام منجر نخواهد شد. بدون تردید بارزانی در قواره رئیس اقلیم که مدعی ریاست کشور کردستان بود، شاخص های آن سیاستمداری که انتظارش می رفت دارا نبود و از خود نمایه ای در قاب سیاست ورزی نچندان خبره و حرفه به جا گذاشت. وی دچار ناشی گری شد تا در محاسبات استراتژیک خود رفراندوم استقلال کوشید آن را به طرح حل مساله خود با دولت فدرال پیوند بزند. هدف بارزانی از اینکار سهم خواهی بیشتر در مذاکرات با بغداد بود، بدین خاطر سعی می کرد این هدف چندان آشکار و محسوس نباشد.                                                                                                                  متاسفانه در عمل مساله ای که همچنان در جام تهی باده استقلال اقلیم باقی ماند نه سکرآور که یاس اور شد. یعنی سرکانگبین استقلال چنان صفرا فزود تا شادی چند شبانه روزی مردم کرد به یاس و سرخوردگی مبدل شود. باید از یاد نبرد که قطعا کسی نمی تواند امید استقلال را از مردم سلب نماید.
                                                                                                                        
اختلاف نظر احزاب عمده اقلیم:
                                                                                       
می گویند آنجا که روز آغاز می شود دیگر خبری از شب نخواهد بود. این جمله را می توان بن مایه تمثیلی نبرد بارزانی و دولت فدرال عراق طی سال های اخیر قلمداد کرد. بارزانی گمان می کرد پیوند کُردها با عراق عرب از آن وصله های ناجوری است که به هیچوجه بهم نمی آیند. جدای از این سوِء نظر، تنش های درون بخشی بین احزاب کرد نیز از قبل قد علم کرده بودند، مثلا عضو فراکسیون اتحادیه میهنی کردستان در مجلس عراق قبلا اعلام می کند :" حاکمیت فدرالی اقلیم کردستان قابل تغییر نیست." برخی رهبران کرد اتحادیه میهنی و جنبش گوران در گذشته نیز بیان کرده بودند؛ استقلال کامل اقلیم خارج از چارچوب فدرالیسم چالش برانگیز خواهد بود. به بیانی دیگر برای اینان استقلال در چارچوب عراق فدرال پذیرفتنی تر بود. به فاکت تاریخی اشاره می کنم، جلال طالبانی، اولین رئیس جمهور کرد عراق در سال 2007 به نیویورکر گفت:" بیایید تصور کنیم کردستان عراق اعلام استقلال کند و ایران، سوریه، ترکیه و عراق با آن نجنگند. کافی است تنها مرزهایشان را ببندند. ما چطور می توانیم زندگی کنیم؟ فرض کنید ما نفت داریم، چطور می توانیم آن را صادر کنیم؟ می توانید مطمئن باشید که اگر کردستان اعلام استقلال کند ایران حمله خواهد کرد، ترکیه حمله خواهد کرد، سوریه حمله خواهد کرد- و عراق آن را قبول نخواهد کرد. ما نمی توانیم با تمام این کشورها مقابله کنیم."                                                                     همچنین جدای از این موانع، باید به شیوه نادرست بارزانی در اداره اقلیم نظیر تعطیل کردن خودسرانه پارلمان، تمدید ریاست خود بر اقلیم و ادامه غیرقانونی دو دوره بر حفظ قدرت او اشاره نمود، شیوه ای که آمریکا را عملا در مقابل با مشروعیت قدرت بارزانی و حزبش قرار دارد. هدف بارزانی از رفراندوم استقلال بیشتر از انکه به تحقق یکی از مطالبات کردها معطوف باشد، به نوعی در جهت حل یکسویه اختلافات داخلی بارزانی ها با سایراحزاب کرد معطوف بود؛ چون بارزانی ها یک سری مشکلاتی داشتند که می خواستند از طریق رفراندوم آنها را پوشش استتاری دهند. دیگرمشکل یا خطای محاسباتی بارزانی این بود که مبتنی بر قانون عمل نکرد. چون اگر بنا داشت یعنی می خواست مبتنی بر قانون عمل کند، هرگز بنایستی رفراندوم استقلال اقلیم را بدون جلب نظر دولت مرکزی عراق انجام دهد. بارزانی باید می دانست که هیچ رفراندوم استقلال طلبانه ای در چارچوب فدرالیسم نمی تواند یکطرفه انجام شود. اینکه بارزانی رفراندوم را در چارچوب فدرالیسم مطلوب نمی دید به خبری برمی گردد که یکی از منابع نزدیک به حزب مسعود بارزانی رییس اقلیم کردستان گفته بود که گزینه پیشنهادی بارزانی برای آینده کردستان نظام کنفدرالی است، اما این کنفدراسیون شامل کردستان و ترکیه خواهد بود و دولت مرکزی عراق در آن نقش ندارد. این منبع همچنین می افزاید که در مدت اخیر نیز دیدارهای بسیار مهمی در سطح مقامات عالیرتبه کردستان و ترکیه صورت گرفته است زیرا راه های مذاکره کردستان با دولت مرکزی عراق بسته است. با این حدسیات می توان عنوان کرد رئیس اقلیم حتی از موضع قدرت هم عمل نکرد و حرکت ننمود، چون او قدرت کافی برای تحقق هدف رفراندوم یعنی استقلال اقلیم را نداشت و براثر فترت و فساد مالی ساختار اقلیم قدرت هژمونیک را از کف داده بود.                                                                                                منتقدین گمان می بردند بارزانی از این پس با شرایط سختی روبرو خواهد شد و در مخمصه ای قرار داده می شود که در آن، قدرت مانور و ابتکار عمل را از وی سلب خواهد شد. این دو موضوع باعث شد تا منتقدین و مخالفین رفراندوم استقلال، سطح انتقادات خود را علیه بارزانی افزایش دهند. در مجموع چنین بنظر می رسید که روزهای آینده، روزهای سختی برای اقلیم کردستان و شخص مسعود بارزانی بوده است که ناچار شد علیرغم تمایل درونی کناره گیری خود از ریاست اقلیم را به پارلمان اقلیم تسلیم کند.

دلبستگی بی نتیجه مسعود بارزانی به حمایت جهانی:

بیانیه کوسرت رسول – معاون بارزانی – بعد از رفراندوم که وقایع کرکوک اتفاق افتاد؛ عنوان کرد:" ما از هیچ تلاشی برای حمایت از مردم دریغ نکردیم. انتظار داشتیم مجامع جهانی صدای اراده مردم را بشنوند. صدای رئیس اقلیم چنان رسا بود که اگر گوش جهان کم شنوا بود آن را می شنید. امااراده جهانی بر شنیدن صدای رئیس اقلیم نبود. صدایی که تظاهر می کرد آوای استقلال مردم کرد را می سراید." مقوله جلب حمایت جهانی از استقلال اقلیم گستره ای وسیع دارد که فرصتی خاص می طلبد اما اشارات گذرایی لازم و ضروری است. در این حوزه نیز بارزانی کارنامه قابل قبولی ندارد. بارزانی گمان می کرد که منافع آمریکا با منافع اقلیم گره خورده است و با هم رابطه مستقیم دارند. بنابراین منافع آمریکا با اقلیم مقدم بر منافعش با عراق فدرال ارجحیت دارد. اما بارزانی در محاسبات خود در این زمینه نیز دچار چنان خطای استراتژیکی مهمی شد. در حقیقت انتظار او از حمایت آمریکا انتظاری غیرواقع بیانه و از اساس نادرست بود.
بارزانی نیز بعد از رفراندوم اعلام کرد:" پیش بینی نمی‌کردیم که حمله نظامی از سوی عراق علیه ما صورت بگیرد." بارزانی در محاسبات خود منظور نکرده بود، آمریکا با حمایت از استقلال اقلیم و لاجرم تجزیه عراق چه بدست می آورد که در صورت عدم تحقق تجزیه آن نمی توانست به دست آورد؟ همچنین شرکای اروپایی آمریکا مایل به تشدید مناقشات و دشواری های منطقه بعد از رفراندوم اقلیم نبودند.                                                                                                                        در حالی که اسرائیل بطور علنی و عربستان تلویحا تنها حامیان رفراندوم استقلال اقلیم بود. اما موضع روسیه جای تامل دارد. پوتین بالاخره پس از مدت‌ها سکوت در مورد استقلال کردستان، آن‌را مسئله داخلی عراق دانست و گفت روسیه در این مسئاله دخالت نمی‌کند.پوتین گفت " فشار به هیچ‌کدام از طرف‌ها را درست نمی‌داند و روسیه هیچ طرفی را تحریک نمی‌کند و به هیچ طرفی فشار وارد نخواهد کرد." تامل برانگیزی موضع روسیه را باید در سفر ژوئن سال جاری نیچروان بارزانی به روسیه ردگیری کرد. نیچروان بارزانی در این سفر قرارداد بلندمدت 20 ساله ای با شرکت روس نفت منعقد می کند که در حوزه‌های مختلف "اکتشاف، خدمات لجستیکی، خانه‌سازی، بازرگانی و منابع انرژی" می باشد. مدیر شرکت "روس نفت"هم دو روز پیش از برگزاری همه‌پرسی با اشاره به میزان سرمایه‌گذاری‌ها و آماده‌سازی زیرساخت‌های گازی در اقلیم کردستان عراق گفته بود شرکت‌های نفتی روسیه فعالیت‌های نفتی و گازی خود را در اقلیم کردستان عراق متوقف نخواهند کرد؛ به نظر می‌رسد حکومت اقلیم کردستان عراق با عقد قراردادهای بلندمدت با شرکت‌های نفتی روسیه از جمله روس نفت- که 50 درصد سهام ان دولتی است - به دنبال بیمه کردن کردستان عراق و جلوگیری از ایجاد ناامنی و هرگونه حمله نظامی احتمالی در مناطق تحت کنترل خود است.                                                
از میان 4 کشور همسایه اقلیم موضع ترکیه بود که قبلا به دنبال اتحاد با اقلیم کردستان بود. ترکیه در چرخش 180 درجه ای نقطه مقابل اقلیم ایستاد. موضع عجیب اردوغان چنان استحکامی داشت که گمان نمی کردی تا چند ماه پیش رابطه اقلیم با ترکیه به گونه ای بود که نفت اقلیم از طریق ترکیه صادر می شود.                        

خدشه پذیرتر شدن رویای مردمی استقلال:

اعلام نتیجه رفراندوم اقلیم چند روز، شور و شعف و احساس شادمانی را شکل داد که اکراد بخصوص عراقی و ایرانی پیروزی رفراندوم را بمثابه جشن استقلال معنا کردند و با پوشیدن لباس کردی، کردستان کوشیدند کردستان را رنگین تر تصویر کنند. کردها در شور و شرر پیش رس با تکیه بر این امر که استقلال کردستان آرزوی هر کرد است در خیال رویا پردازانه خود متصور می شدند که بعد از 25 سپتامبر کردستان عراق (جنوبی) به وصال استقلال می رسد و بدنبال آن گرایشی از کردهای ایران عنوان کردند بخش شرقی کردستان از این استقلال باصطلاح کاملا دموکراتیک خوشحال بوده و از مردم کردستان ایران خواستند تا در روز رفراندوم با شادی و پایکوبی و پخش گل و شیرینی خوشحالی شان را از تاسیس کشوری به نام کردستان ابراز بکنند. آری خوشحالی از تاسیس کشوری به نام کردستان! در آن روزهای نچندان دور کمتر جریان سیاسی و کنشگر واقع بین پیدا شد که عبور مسعود بارزانی از عراق فدرال را به سمت کنفدرالی یا تشکیل کشور مستقل ارزیابی کنند. اما وقتی نیروهای حشد الشعبی و پلیس فدرال عراق به کرکوک رسیدند. ناگاه بارزانی بانگ خیانت شد را بلند کرد. اما چه فایده که مردم کرد عراق دارای روحیه چند روز قبل نبودند و دچار چنان سرخوردگی شدند که گوئی هرگز رویای استقلال را در سر نمی پروریده اند.

تشدید بحران منطقه برآمد جدائی اقلیم از عراق فدرال :
هنوز این مسئله از اذهان زدوده نشده که اگر اقلیم کشور مستقل از عراق فدرال می شد نفع و فایده آن متوجه کدام کشور می شد؟ قطعا عراق، ایران ، ترکیه جزء نفع برندگان قلمداد نمی شدند. اگرچه آمریکا منافع خود را در عراق فدرال می دید ولی فهم اسرائیل برخلاف حامی بلافصل خود یعنی آمریکا می چرخید. افراطیون اسرائیل جدائی اقلیم کردستان در قاب کنفدرالی را کانون نوینی می خواستند. اگر چنین می شد قطعا عامل انتشار ویروس بحران در کشورهای همسایه می شد.                                                                      موضع گیری های بارزانی چنان طراحی شده تا رفراندوم استقلال را در مسیری قرار دهد که به منزله تغییر ژئوپولیتیک منطقه خاورمیانه می شد. بارزانی هرگز فکر چاره ای نبود که برای یک چنین تغییری نخست باید مشخص کند استقلال اقلیم چنان منافعی نصیب امریکا می کرد که بر منافعی که از طریق کشورهای دیگر منطقه از جمله عراق و ترکیه داشت ارجحیت پیدا کند بارزانی نه قانونی رفتار کرد و نه برپایه قدرت . او با اعدای رفراندوم یا مرگ یا استقلال دست به خودکشی زد که چه زنده بماند و تسلیم شود که شد و چه کشته راه استقلال گردد هر دو مترادف با خودکشی سیاسی بود.                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                    شناسه های تاریخ کردستان عراق به وضوح تاکید می کند استقلال طلبی یک مطالبه جدی و تاریخی کردهاست. مسئولیت بارزانی در مقام سیاستمدار کرد این نبود که روی امواج چنین خواسته ای موج سواری کند تا به جائی برده شود که نباید برود. اصول سیاست مدرن حکم می کند کار سیاستمدار و حتی سیاست ورز از اینجا شروع می شود که چگونه خواسته یا مطالبه ای ا راهبری کند تا بتواند آنرا به نتیجه برساند. اینکه بارزانی می گوید به من خیانت شده است چیزی را عوض نمی کند و صورت مسئله همچنان به جای خود باقی است. سیاستمدار باید متوجه هر حرکت باشد تا خود را از گزند خیانت مصون بدارد. در سیاست مدرن اقدام به ریسک، مساوی هزینه کردن از جیب دیگران معنا می شود. بنابراین یک سیاستمدار ابدا حق ندارد منافع قوم یا ملتش رااز روش ریسک تامین کند. نکته بسیار مهم این است که برای امر خطیری چون استقلال حتما باید مشارکت همه مردم جلب شود که نشد. اگر مشارکت گروههای ذینفع در تصمیم ها نیز جلب نشود – همانگونه که بارزانی جلب نکرد- و بخواهند تصمیمات را از طریق اعمال زور و فشار پیش ببرند؛ زمانیکه به اولین مانع برخورد کند برخی از نیروها دست به عقب نشینی می زنند، بهمین خاطر است که بعد از حمله دولت فدرال عراق به کرکوک نیروهای اتحادیه میهنی پاپس می گذارند و می گویند اشتباه کردیم و ما اصلا از اول هم به رفراندوم استقلال اعتقادی نداشتیم.                                                                                                                                                    برای استقلال پیش شرط هائی لازم است. یعنی باید قدرت داشت و برخوردار از اتحاد داخلی بود که بارزانی نداشت و نشانه بارزش مخالفت برخی احزاب مطرح اقلیم بود. دوم داشتن همپیمانان خارجی است که جز اسرائیل همه کشورهای قدرتمند با بارزانی خواستار استقلال اقلیم همراه نشدند. بارزانی مگر با حمایت اسرائیل از استقلال اقلیم می توانست اقلیم محصور بین ایران، ترکیه ، سوریه و عراق کاری کند. از نظر اقتصادی نیز اقلیم در محدوده ای محصور بین 4 کشور بود. آیا اقلیم متکی بر صادرات و واردات می توانست سخن از استقلال به میان آورد. با کمی اغماض می توان هم باور کرد، شاید بارزانی را به درون پروژه استقلال کشاندند. گیریم که این باور هم واقعیت پیدا کند کشاندند که چه بشود؟ اینکه او را حذف کنند؟ یا اینکه پروژه استقلال اقلیم، پیش از رسیدن به نقطه غیرقابل بازگشت سوزانده شود. بارزانی اگر هشیاری و صرافت سیاسی به خرج می داد. متوجه می شد وقتی قرار است مسیر استقلال را درنوردد یا باید آن را از مسیر قانونی طی می کرد یا نظیر اسکاتلند باید قدرت می داشت. بارزانی اتحاد داخلی و مشروعیت مستحکم قابل اغتماد و اعتنا نزد کردها نداشت و نشانه بارز آن مواضع متفاوت گروههای کرد اقلیم بود. رئیس اقلیم می خواست مرز اقلیم در چارچوب عراق فدرال را به چالش بکشاند. اما نمی دانست یا مشاورین سیاسی او متوجه نشدند که مرزهای موجود امر واقع هستند که اگر آن ها را نپذیرند، همه چیز از بین می رود؛ همانگونه که اقلیم بعد از رفراندوم 25 سپتامبر سیر قهقرایی پیدا کرد و به موقعیت خود در 2003 بازگردانده شد.   
فریبرز ستاری                                          
یکشنبه 12نوامبر 2017 برابر 21 آبان 1396