بیانیه ی جمعی - درویشیان غرشی بود بر بیداد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۰ آبان ۱٣۹۶ -  ۱ نوامبر ۲۰۱۷


نام " تلخستانی " را برای خود برگزیده بود. تلخ می نوشت و شیرین می درخشید. برآمده از سردابه های خشن وخوفناکی بود که در آن آخرین فروغ های مدارا بر سفره نداری به تاریکی می گرایید. سردابه هایی که انبارهایی بودند از انسانهای لهیده زیر چرخ بیداد، آدمیانی فراموش شده زیر دندانه های گردونه ظلمی که در پی بازآفرینی کاخ شاهان نوبت را به خیمه های پر رنگ و ریای خلافت داد.
او فانوس فروزان قلمش را در این دهلیزهای از یاد رفته، نه برای تقدیس وهمدلی با فقر، که برای رسوایی تمدن وتمدنهایی ادعایی برافروخت که بار وبارگاهشان را بر خون و جان واستخوان آدمیان می سازند.
اما این جسارت او جرم کمی نبود که از چشم گزمگان شاه وتازیانه داران خلیفه گان دور بماند. این فریاد رسواگر را می بایست خاموش کرد.سالها بند شاه و آزار فقیه را کشید، اما در جان او شعله ای می سوخت که این ظلمات چیزی از فروغ آن نمی کاست. دریغا که سرانجام بیماری تن رنجور اورا از ما گرفت ودر سینه خاک کرد.
اکنون در این ضایعه کدام شمع را می شود بر خاک او بر افروخت که درخشانتر و پایدارتر از خامه آتشین خود او ننگ ونکبت این تمدنهای فجیع را زیر گدازه های بی امان کلمات برملا کند؟ با هم در این ماتم جلوه ای از یک آتشفشان دادخواهی ونعره جگرسوز و رعشه افکن او را بر می گزینیم .
" عصرها و فرداها می امدند و پدرم همیشه می گفت : «پول ندارم» و خرجی را ناتمام میداد، یااصلا نمی داد وهمیشه بدهکار بود. بعضی از روزها هم کار به کتک کاری می کشید. بابا دیگر ان ادم همیشگی نبود. گیس ننه را می گرفت ودور کرسی می گرداند وما از بند دل جیغ می کشیدیم. فریاد می زدیم تا همسایه ها صدایمان را بشنوند و به دادمان برسند.دوباره بر می گشتیم وبه روی دست وپای بابا می افتادیم.جیغ های دلخراش اصغر همیشه در گوشم خواهد بود. این جیغ ها تا ابد مرا بیدار نگاه خواهند داشت ومرا بر ضد انکه همیشه خرجیش آماده است، انکه شکمش مثل زالو پر است وکاری نمی کند تا همه خرجی داشته داشته باشند، خواهد شوراند. بر ضد انکه گوشهایش کر است وجیغ های اصغر را نمی شنود، ناله های ننه را نمی شنود، و بر ضد انکه نفهمید و ندانست ونخواست بداند که چرا همیشه زیر چشم ننه ام از درد کبود بود، همیشه گیسویش شانه نزده وآشفته وهمیشه گرسنه بود تا ما نیم سیر باشیم......."
او رفت، اما این خروش وفریاد رسا در طاق ودیوان ستم خاموش شدنی نیست و همچنان می چرخد تا دیوارهای بیداد را زیر پای آنان فرو ریزد که نمی فهمند ونمی دانند ونمی خواهند بدانند.
یادش را با ارزوی شکیبایی برای همسر و بستگان او گرامی می داریم.

دکتر گلمراد مرادی/ یدالله بلدی/ نیما بازالهی/ رحمان عیدی/ فرهادسارایی/ محمد نجفی/ وحید پیر مهدی/ مهین ماوایی/ حسین مولودی/ سیروس ماوایی/ رشید رحمانی/ مسعود محمدی/ اشرف محمدی/ کورش کریمی/ امین اسماعیل زاده/ دکتر نادر توحیدی/ کاوه سالاری/ عبدالله کردپور/ کریم شامبیاتی/ رحیم بهرام زاده/ عبدالله صالحی/ عباس منصوریان/.میترا مرادی/ حمیده قباخلو/ فروغ اسدی/ مجید دارابیگی/ صابر احمدی/ محمود هاشمی/ شهرام شعبانی/ هانا قباخلو/ ناهید حسینی/ اصغر جیلو/ سلام صبار/ سیامک کلهر/ پروانه کلهر/ بهنام احمدیان/ مرتضی جلیلوندی/ علی کرامت جو/ سیمین شکوهی/ سودابه درویش پور/ امیر پاک مهر/ سروه سجادی/ بهزاد لاهورپور/ کژال لاهورپور/ خلیل حواری نسب/مسعود مردوخی/ توفیق سهرابی/ زمان فیلی/ فریدون احمدی/ جمشید نعمتی/ یزدان شهدایی.