کانون مدافعان حقوق کارگر: علی اشرف درویشیان، زبان محرومان در برابر قدرتمداران



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۷ آبان ۱٣۹۶ -  ۲۹ اکتبر ۲۰۱۷


مشتاق گل از سرزنش خار نترسد          جویای رخ یار ز اغیار نترسد

عیار دلاور که کند ترک سر خویش       از خنجر خون ریز و سر دار نترسد

در میان روشنفکران و نویسندگان دو دسته کاملا مشخص وجود دارند آنان که قلم و زبانشان را در خدمت محرومان و ستمکشان قرار می دهند و در برابر حاکمان از حقوق زحمتکشان و ستم بران دفاع می کنند و آنان که با قدرت اند؛ و علی اشرف از آن نویسندگانی بود که قلم و زبانش در خدمت محرومان بود و در برابر قدرتمداران.

او معلم و نویسنده ای توانا بود که در دوران ستم شاهی سال های زیادی را در زندان گذراند، تحت شکنجه های وحشیانه قرار گرفت و آثار آن شکنجه ها تا آخر عمر با او بود. پس از جمع شدن آن بساط نیز هیچ گاه با قدرت کنار نیامد و همواره مورد خشم و غضب قدرتمداران قرار داشت به طوری که در جریان قتل های سیاسی زنجیره ای بارها تا دم مرگ پیش رفت و بارها تهدید به مرگ شد و اگر تشت رسوائی این قتل ها از بام نیافتاده بود، او یکی از سربداران این قتل ها بود، قتل هایی که با اتهام ارتداد و کفرگوئی انجام شد درحالی که تنها جرم قربانیان، مخالفت با عقاید و نُرم های رسمی و بیان حقایق و دفاع از حقوق زحمتکشان بود و این که زرق و برق اعطائی حاکمان را بر بیان حقوق زحمتکشان ترجیح نمی‌دادند.

او از همان ابتدا که دست به قلم برد، راه خود را انتخاب کرده بود: بیان حقوق محرومان ، کارگران و زحمتکشان در برابر سرمایه داران و استثمارگران؛ از "آبشوران" تا "سه خم طلائی" و سپس "سالهای ابری". هیچ گاه قلم و قدمش از خدمت به ستمبران سر نپیچید. در هیچ جشنواره دولتی شرکت نکرد و هیچ تقدیری را از دولتمردی نشنید؛ در حالی که همگان از دوست و دشمن اذعان داشتند که نویسنده ای بزرگ و تواناست. او با قلمی ماهرانه آن چنان زندگی انسان‌های دردمند و هم بندی‌ها و هم زنجیری‌های خود را به تصویر می‌کشید که هر خواننده ای می توانست خود را در آن شرایط تصور کند و این گونه همه را از رنجی آگاه می‌کرد که بر دیگران رفته است. او در پی آن فریادی بود که از دهان و زبان و حرکات مبارزان راه آزادی بر می‌خاست .

هر چند او از نسل مبارزان دهه چهل و پنجاه بود اما خود را مبارز عرصه فرهنگی می‌دانست و بسیاری از مبارزان صحنه نبرد آن دوره، با خواندن نوشته های امثال او و صمد بهرنگی با الفبای مبارزه آشنا شده بودند و به رغم این، قدرتمداران با او همان بر خوردی را کردند که با مبارزان مسلح و بر او همان شکنجه ها و زندانی را روا داشتند که بر تمام مبارزان دوران.
با همه آنکه او همواره در نوشته هایش زندگی می کرد اما یکی از دغدغه های اصلی او بر افراشته نگه داشتن پرچم کانون نویسندگان بود و با تمام توانش همواره تلاش داشت که که این نهاد صنفی که وظیفه اصلی خود را مبارزه برای آزادی بیان و لغو سانسور گذارده بود، در هر شرایطی پا بر جا بماند؛ زیرا او به عنوان یک نویسنده می‌دانست که سانسور و خفقان چه بلایی می‌تواند بر سر مردمی بیاورد که تحت حاکمیت سرمایه به زندگی ادامه می‌دهند.

سبک زندگی و رفتار درویشیان که هیچ گاه در برابر قدرت سر خم نکرد و چون سروی ایستاده در برابر طوفان‌های سهمگین مقاوم و استوار به راه خود ادامه داد، می‌تواند الگویی برای نسل امروز باشد. روانش شاد و راهش پر رهرو.


کانون مدافعان حقوق کارگر
۷آبان ۱٣۹۶