سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر): چرا از" شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست" خارج شدیم!



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۹ مهر ۱٣۹۶ -  ۱۱ اکتبر ۲۰۱۷


سازمان ما در پنج سال پیش همزمان با برگزاری اولین" نشست مشترک احزاب، سازمان ها و نهادهای چپ و کمونیست" در تاریخ ۱۲ تیرماه ۱۳۹۱ (۲ژوئیه ۲۰۱۲) وارد این همکاری شد که براساس فراخوان اولیه برمبنای دو اصل "سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی" و " جایگزینی آن توسط بدیل سوسیالیستی" تشکیل شد. از جمله دیگر اهداف این نشست سازماندهی مباحثات برای "تبادل نظرها در مسیر یک آلترناتیو سوسیالیستی در ایران در تقابل با رژیم جمهوری اسلامی و تهدیدات امپریالیستی و راه حل های رفرمیستی ... " بود. قرار بر آن شد که نیروهای نشست با درس گیری از تجربیات گذشته از طریق توافق بر روی اشتراکات، فعالیت های عملی مشترک خود را سازمان داده و اختلافات خود را از طریق تبادل نظرها و مباحثات، برای حصول به توافقات بیشتر در درون نیروهای عضو نشست و دیگر نیروهای چپ به بحث بگذارند.
این همکاری یا اتحاد نیروهای چپ در طول بیش از پنج سال موجودیت خود چهار نشست عمومی برگزار کرد که حاصل آن دو بیانیه نشست اول و بیانیه های نشست دوم و چهارم بود. در فاصله نشست ها " شورای نمایندگان" از طریق انتشار اعلامیه، مواضع مشترک نیروهای شرکت کننده را چه درارتباط با موارد مهمی مانند اول ماه مه ، هشت مارس و یا قتل عام زندانیان سیاسی و یا حوادث سیاسی روز مطرح ساخته و اختلافات نیروهای شرکت کننده دراتحاد نیز در جلسات درونی، جلسات پالتاکی بیرونی و نیز بولتن ها به بحث نهاده می شد.

چرخش سیاسی "حزب کمونیست ایران" پس از نشست چهارم!
نشست چهارم " احزاب، سازمان ها و نهادهای چپ و کمونیست" که از ۷ تا ۹ آبان ۱۳۹۵ (۲۸ تا ۳۰ اکتبر۲۰۱۶) دراستکهلم (سوئد) تشکیل شد توانست با انتشار یک بیانیه تفصیلی، که خود حاصل چند سال مباحثات ایدئولوژیک بود، سطح توافقات سیاسی نیروهای شرکت کننده را- علیرغم ادامه اختلافات اساسی در باره نوع بدیل سوسیالیستی – به طور قابل توجهی ارتقاء دهد. فعالیت های نشست که نام خود را به "شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست" تغییر داد، پس از برگزاری نشست چهارم به شکل چشم گیری رو به افزایش نهاد و "شورای همکاری" فعال ترین دوره حضور سیاسی خود را تجربه کرد.
اما متاسفانه در ادامه این روند تغییری اساسی در سیاست های ائتلافی حزب کمونیست ایران، که یکی از نیروهای تشکیل دهنده "شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست" می باشد، به وقوع پیوست. این چرخش سیاسی با شروع همکاری های سیاسی میان حزب کمونیست ایران و نیروهای کرد ایرانی برای سرهم بندی یک جبهه کردستانی یا "جبهه ملی نیروهای کرد" آغاز شد. بخش مهمی از این نیروها مانند حزب دمکرات کردستان ایران( که طرفدار برقراری منطقه پرواز ممنوع بر کردستان ایران توسط ارتش آمریکا و حمله نظامی است)، حزب کومله ایران، جریان ارتجاعی مذهبی خبات و... از جمله نیروهای شاخص رژیم چنج و متحد نیروهای ارتجاعی سراسری مانند مجاهدین، سلطنت طلبان و نظایر آن ها می باشند که در پی آویزان شدن به ارتجاع منطقه و قدرت های امپریالیستی برای تغییر رژیم درایران هستند. انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری و سیاست دولت آمریکا برای رژیم چنج در قبال رژیم جمهوری اسلامی فرصت ها و امکانات جدیدی برای این نیروها گشوده است.
اولین قدم عملی در راستای همکاری های سیاسی " جبهه کردستانی "، اتحاد عمل شاخه کردستانی حزب کمونیست ایران(کومله) با پنج نیروی سیاسی کردستان ایران در تحریم انتخابات ریاست جمهوری بود. در سازماندهی این اتحادعمل که در ادامه تماس ها و قرار و مدارهای قبلی میان این نیروها صورت می گرفت سازمان کردستانی حزب کمونیست ایران(کومله) با دعوت پنج نیروی دیگربه مقر خود، ابتکارعمل این همکاری را به عهده گرفت. این اقدام موجب بروز شکاف اساسی در" شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست" بر سر اعلامیه تحریم انتخابات شد. زیرا حزب کمونیست ایران تلاش داشت از طریق سازماندهی اتحادعمل موازی، " شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست " را ضمیمه "جبهه کردستانی رژیم چنج" کند. علیرغم پیشنهاد ما و تاکید بخشی از نیروها برای مرزبندی صریح و بی ابهام با نیروهای رژیم چنج، نام حزب دمکرات کردستان ایران، حزب کومله ایران، سلطنت طلبان و مجاهدین و نظایر آن ها به عنوان نیروی های رژیم چنج ازمتن اعلامیه " شورا " حذف و مرزبندی پیشنهادی ما به یک کلی گوئی بی خاصیت و بدون مصداق مشخص مبدل شد. در اعتراض به این رویکرد یک سوم نیروهای عضو" شورا " از جمله سازمان ما(۱) از امضاء اعلامیه مشترک تحریم خودداری کردند زیرا حاضر نبودند با حلقه واسط " حزب کمونیست ایران " ضمیمه جبهه کردستانی رژیم چنج شوند.
اما سیاست " حزب کمونیست ایران " برای توجیه شرکت در " جبهه کردستانی رژیم چنج " سراز آن جا درآورد که در برخورد با دولت ترامپ و سیاست رژیم چنج دولت آمریکا، تحریف را به جای تحلیل و نیت را به جای واقعیت های غیرقابل کتمان قرار دهد. در حالی که " رکس تیلرسون " وزیرخارجه آمریکا در سنای این کشور اعلام کرد که سیاست دولت آمریکا در قبال رژیم جمهوری اسلامی رژیم چنج است " حزب کمونیست ایران " مدعی است که سیاست دولت آمریکا، کماکان اصلاح و نه تغییر رژیم است و سیاست جاری دولت آمریکا تفاوتی با دوره‍ی اوباما ندارد. معنای سیاسی و عملی این وارونه سازی واقعیت ها ، آن است که " حزب کمونیست ایران " با ادعای" نه رژیم چنجی وجود دارد و نه نیروهای رژیم چنچ " از اذعان به چرخش سیاسی و پیوستن خود به "جبهه رژیم چنج" طفره رود!
این چرخش سیاسی"حزب کمونیست ایران" نقض دو اصل حداقلی بود که " شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست" درپنج سال پیش بر مبنای آن ها تشکیل شده بود.
اصل اول؛ تعهد به سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی، از طریق اکثریت مردم و برای برقرای حاکمیت اکثریت بود که متضمن نه فقط سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و همه جناح های آن از طریق اکثریت مردم، بلکه همچنین منزوی ساختن آلترناتیوهای ارتجاعی دیگرِ و از جمله بدیل های وابسته به قدرت های ارتجاعی منطقه ای و جهانی برای جایگزین شدن به جای رژیم جمهوری اسلامی است. همکاری سیاسی حزب کمونیست ایران با نیروهای رژیم چنج، نقض صریح اصل سرنگونی انقلابی، به مثابه اولین اصل حداقل برای عضویت در" شورای همکاری" بود.
اصل دوم؛ تعهد به جایگزینی رژیم جمهوری اسلامی با بدیل سوسیالیستی بود. اما اولویت دادن "جبهه ملی کرد" به "جبهه طبقاتی کار" نیز نقض صریح و آشکار اصل دوم مورد توافق برای تاسیس "شورای همکاری" یا سوسیالیسم به مثابه بدیل جایگزین است. نه "جبهه ملی" بلکه "جبهه طبقاتی کار" علیه استبداد و سرمایه است که کنشگر اصلی و تاریخی – طبقاتی سوسیالیسم می باشد.
اکنون که جنبش کارگری و توده ای پس از چند دهه حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی یک دوره اعتلاء را تجربه می کند، فعالیت نیروهای "رژیم چنج" با دادن مستمسک سرکوب به رژیم جمهوری اسلامی، فضای سیاسی را برای گسترش جنبش در حال عروج محدود ساخته و بهترین بهانه را برای سرکوب فعالان جنبش های کارگری و اجتماعی دراختیار دستگاه های سرکوب رژیم جمهوری قرار می دهند. بنابراین وظیفه نیروهای چپ و کمونیست برای تقویت هر چه بیشتر جنبش های رو به رشد، باید انزوا و تضعیف هرچه بیشتر نیروهای رژیم چنج باشد نه پیوستن به آن ها!
پس ازانتقادات گسترده‍ی نه تنها ما (۲)، بلکه بخشی ازنیروهای درون "شورای نمایندگان نیروهای چپ و کمونیست" و همچنین نیروهای چپ دیگر، از چرخش سیاسی حزب کمونیست ایران متاسفانه کنگره هفدهم کومله بر ادامه این سیاست ها مهر تائید زد و این نوع همکاری های سیاسی را به مثابه یکی از مولفه های استراتژی همکاری "حزب کمونیست ایران" به تصویب رساند. درچنین شرایطی ماندن ما در" شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست " موضوعیت خود را از دست داده و شرکت در این همکاری پشت پا زدن به ابتدائی ترین موازین سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی و اعتقاد به بدیل سوسیالیستی به عنوان جایگزین آن می باشد.
بزرگترین مانع برای دست یابی به یک آلترناتیو دو نگاه به سوسیالیسم است !
در طول بیش از پنج سالی که از شکل گیری این همکاری سپری شده است سازمان ما علیرغم اختلافات اساسی با نیروهای شرکت کننده درعرصه های مهمی مانند ضرورت مبارزه برای بدیل سوسیالیستی از امروز، رابطه آزادی های سیاسی و دمکراسی با سوسیالیسم یا نوع سوسیالیسم ، مجلس موسسان به عنوان مرجعیت مردم در تعیین، تغییر و اصلاح نظام، تعریف طبقه کارگر،اشکال سازمان یابی کارگری و مختصات بنیادی تشکل های کارگری و توده ای، حق تعیین سرنوشت و ضرورت اتحاد داوطلبانه ملیت های تشکیل دهنده‍ی ایران، مبارزه با امپریالیسم جهانی و مرزبند ی شفاف و روشن با نیروهائی که در بساط قدرت های ارتجاعی منطقه ای و جهانی بازی می کنند... به طور فعال در همه عرصه های این همکاری- اعم از عضویت درهیئت های هماهنگی، کمیسیون های سیاسی برای تهیه اسناد، ارائه پیش نویس اعلامیه ها، مباحثات درونی، مباحثات علنی و نیز مباحثات در بولتن ها، تدارک نشست ها و ... شرکت داشته است.
تجربه پنج سال همکاری های سیاسی و مباحثات بر سراختلافات نشان داد که اکثریت نیروهای شرکت کننده در این اتحاد با وجود سپری شدن قریب سه دهه از فروپاشی سوسیالیسم استبدادی حزب- دولت ها، هنوز نتوانسته اند با خانه تکانی فکری به درک روشنی از دلائل شکست تجربه سوسیالیستی قرن بیستم دست یابند. در گزارش منتشر شده نشست چهارم - که پس از پنج سال ادامه همکاری و مباحثات بر سر اختلافات برگزار شد – اختلاف ما با نیروهای دیگر به این گونه فرموله شده بود: " درفرمول بندی دولت آلترنایتو نیروهای زیر علاوه بر خودحکومتی های وسیع، آزادیهای بی قید و شرط سیاسی، انتخابی بودن همه مقامات و حق فراخوان آن ها، خواهان گنجاندن حق رای عمومی، همگانی، آزاد، مخفی و برابر همه شهروندان نه فقط در محدوده ساختار، بلکه همچنین برای تعیین و تغییر نظام سیاسی از طریق به کارگیری همه اشکال مشارکت مستقیم توده ای... بودند که بمثابه وجهی حیاتی از دمکراسی مشارکتی از تعریف سوسیالسیم جدائی ناپذیر است. انکار حق مردم به عنوان مرجع تاسیس و تغییرنظام نماد تجربه سوسیالیسم شکست خورده قرن بیستم و تحمیل استبداد دیگری به نام طبقه کارگر و سوسیالیسم است." (پایان نقل قول)
یکی از موارد مهم اختلاف ما با نیروهای دیگر" شورای نمایندگان نیروهای چپ و کمونیست "مسئله نقش مجلس موسسان یا پذیرش اصل مرجعیت مردم در تاسیس نظام سوسیالیستی است. انقلاب سوسیالیستی، انقلابی برای برقراری حاکمیت اکثریت عظیم توسط اکثریت عظیم ( مانیفست حزب کمونیست) است ؛ تحولی که دمکراسی را به عمیق ترین و گسترده ترین شکل ممکن برای همه شهروندان جامعه جاری ساخته و ملزومات کاربرد آن را به شکل مستقیم و برابر برای همه آن ها ممکن می سازد. بنابراین مجلس موسسانی که در شرایط آزادی کامل سیاسی با رای مستقیم، مخفی و برابر همه مردم انتخاب شده و ساختارها و قانون اساسی نظام جدید را تدوین می کند، تجلی مرجعیت مردم یا حق آن ها در تعیین سرنوشت سیاسی خود و به ویژه در تاسیس نظام برآمده از انقلاب است. بدین ترتیب نفی مجلس موسسان پس از پیروزی انقلاب سوسیالیستی برای تاسیس، تدوین قانون اساسی و ساختار نظام جدید و نهادینه ساختن این حق، نفی تاسیس دمکراتیک سوسیالیسم و تحمیل استبداد دیگری به نام اکثریت و طبقه کارگر است.
تردیدی نیست که بدون صراحت دادن به رابطه آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم آن گونه که در سوسیالیسم مارکسی مطرح است و در جا زدن در سوسیالیسم استبدادی قرن بیستم، نیروهای چپ و کمونیست قادر نخواهند بود که اولین و حیاتی ترین ملزومات برای ارائه بدیل سوسیالیستی به عنوان جایگزین رژیم جمهوری اسلامی را برآورده سازند. تجربه پنج ساله همکاری نشان داد که این اختلاف خود را در فعالیت عملی به صورت عدم پیگیری در دفاع از آزادی های بی قیدوشرط سیاسی، آزادی دگراندیشان و از جمله آزادی اقلیت های مذهبی مانند بهائیان و ... نشان می دهد.
اما اختلافات بالا تا زمانی که در چهارچوب التزام به دو اصل پایه ای ( سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی و جایگزینی آن توسط بدیل سوسیالیستی ) به عنوان حداقل پیش شرط ها برای عضویت در "شورای همکاری" قرار داشت، فعالیت مشترک می توانست علیرغم این اختلافات ادامه یافته و اختلافات مزبور به مبارزه ایدئولوژیک سپرده شود. اما بروز بحران موجودیت " شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست " ، همان طور که دربالا یادآوری کردیم ، حاصل نقض دو پیش شرط حداقل "شورای همکاری" توسط "حزب کمونیست ایران" و موضع سازش کارانه بخشی از نیروهای "شورای همکاری" با مواضع "حزب کمونیست ایران" است. این نیروها تناقضی میان همکاری یک عضو شورا با نیروهای رژیم چنج نمی بینند و بدین ترتیب همکاری با نیروهای وابسته به ارتجاع منطقه و امپریالیستی را برای اعضاء شورا را مجاز می شمارند. بخشی از آن ها حتی تلاش کردند که تا به بهانه اعلامیه محکومیت قتل عام های خونین دهه شصت، حمایت از پروژه‍ی "ایران تریبونال" را نیز وارد متن اعلامیه "شورای هماهنگی سازند".(۳)
برای احیاء و بازسازی آلترناتیو سوسیالیستی، استراتژی اتحاد هوادران سوسیالیسم یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. اگر چه تجربیاتی مانند " اتحاد چپ کارگری" و نیز "شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست" در کنار بسیاری از تلاش های دیگر نتوانستند به این هدف دست یابند، اما بدون تردید بررسی انتقادی این تجربه ها و درس آموزی از جوانب مثبت و منفی آن ها می تواند به تلاش های آینده برای موفقیت این استراتژی یاری رساند.   

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی ایران
زنده باد آزادی ، زنده باد سوسیالیسم !
هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۶ برابر با ۱۱ اکتبر ۲۰۱۷

(۱)- تحریم از کدام سو؟ چرا اعلامیه شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست درباره تحریم انتخابات را امضاء نکردیم.
www.rahekargar.net

(۲)- اسناد مباحثات سازمان ما درون "شورای نمایندگان نیروهای چپ و کمونیست"
www.rahekargar.net

(۳)- چرا اعلامیه‍ی"هیات هماهنگی شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست""در دفاع از جان و حقوق کولبران زحمتکش کردستان"مورد تائید ما نیست؟
www.rahekargar.net