از رسمیت جمهوری کردستان باید پشتیبانی کرد! - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
  
    از : فرید انصاری

عنوان : باز دنبال جاگیر شدن
جناب آقای کریمی مقاله شما بسیار احساسی است و باز هم جو گیر شده اید.
بقول نظامی
سخن کان از سر اندیشه ناید
نوشتن را و گفتن را نشاید
٨۱۵۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣۹۶       

    از : کیا

عنوان : صحبت از فاجعه است!
کدام فاجعه؟
صبحت از بارزانی فئودال مشود!
توازن نیرو به ضرر کردها است!
حرکت کردها زیر هر بهانه‌ای به نفع منطقه اسلام زده می‌باشد.
چرا؟
چونکه مهر تحولات در کردستان را احزاب و تشکیلات چپ ، زده اند نقطه اوج آن حماسه کوبانی است.
در نتیجه ودر نهایت کردستان در دست فئودال ها نخواهد ماند ،گر چه آن ها جرقه را موجب شوند.
٨۱۴۴۵ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣۹۶       

    از : اردشیر زارعی قنواتی

عنوان : حق تعیین سرنوشت و تفاوت آن با سناریوی سیاسی
با سلام به اقای بهزاد کریمی عزیز
در این مطلب بر اساس یک سری داده ها و پیش فرض های تاریخی، حقوقی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی در خصوص همه پرسی استقلال کردستان عراق پرداخته شده است که به نظر می آید نویسنده ارتباط دیالکتیکی و توان تحلیل رخداد در شرایط عینی را منوط به زوایای مجزا از هم کرده و در نتیجه گیری به توصیه یی رسیده است که می تواند تبعات مخرب احتمالی موضوع را تحت الشعاع قرار دهد. به همین دلیل برای ترسیم بهتر موضوع به اختصار بر یک طبقه بندی نیروهای درگیر در بحث اشاره می کنم که می تواند نسبت به درک شرایط و آنچه در آینده تابع تناسب قدرت نیروهای عمل کننده نقش معین خود را ایفاء کند، کمک کند.
در اینجا و در خصوص بررسی موضوع ما با سه طیف مختلف روبه رو هستیم.
اول کسانی می باشند که به بهانه درست یا نادرست با طرح همه پرسی کردستان و اصولا استقلال کردستان عراق تحت عنوان "حق تعیین سرنوشت" جانبداری می کنند و این سناریوی سیاسی را در راستای حقوق تاریخی کردها می دانند. در حالی که به لحاظ حقوقی این مفهوم تابع یک سری قواعد تئوریک و عملی برای پیاده سازی در محیط عینی می باشد که فارغ از چرایی خواست یک قوم یا ملت باید تابع ضوابط و روندهای خاص خود باشد.
دوم طیفی از ناسیونالیست های فارس، ترک و عرب می باشند که در راستای مواضع حکومت های این سه کشور موضع گیری های سلبی و بعضا دشمنانه نسبت به عمل کردهای عراق ابراز کرده و در چارچوب نقض و نقد اصول پایه حقوق آنان، تمایلات خود را توجیه می کنند. این طیف که بسیار قدرتمند می باشند و جایگاه در حکومت های منطقه و افکارعمومی محیط پیرامونی بحران دارند استعداد ورود به یک منازعه بسیار مخرب و رقم زدن یک فاجعه انسانی در منطقه را دارند.
اما گروه سوم کسانی می باشند که اکثریت آنان با عبور از این تمایلات قومگرایانه و انتزاعی با استناد به شرایط موجود در کردستان، عراق و منطقه این حرکت را نه یک پروسه گذار دمکراتیک در جهت حق تعیین سرنوشت که یک "سناریوی سیاسی" برای اهداف مخرب دانسته و نتیجه این عمل را تشدید منازعات و جنگ های سریالی در منطقه به حساب می آورند. هم چنین این گروه سوم تاثیر تثبیت هژمونی رهبری قومگرا و ساختار نیمه فئودالی و بورژوازی نوکیسه اقلیم را در تصویر فساد خانواده بارزانی در تقابل با منافع طبقات زحمتکش و "جنبش چپ کرد" می دانند که در دو سال اخیر هم اینکه بسیاری از حاملان تفکر چپ در میان دوستان کرد را به سمت پذیرش ایده ناسیونالیسم کردی سوق داده است و در آینده نیز تحت تاثیر کاریزمای بارزانی به عنوان بنیانگزار کردستان تاریخی به حاشیه رانده می شوند.
در نتیجه گیری باید این نکته را فراموش نکنیم که حوزه ژئوپلتیک تا حدودی با حوزه فلسفه سیاسی تفاوت دارد و برای یک نیروی ترقی خواه در کنار درک تئوریک حقوق ملت های تحت ستم چگونگی دستیابی به اهداف و حقوق انسانی باید طوری مورد ارزیابی و قضاوت قرار گیرد که مسبب بروز یک فاجعه بزرگتر نشود.
٨۱۴٣۱ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣۹۶       

    از : احمد معترض

عنوان : چراغی که به خانه رواست ....
آقای کریمی , قدری تند روی فرموده اید. هنوز خود کردهای عراق از واژه ای بنام « جمهوری کردستان » سخن به میان نیاورده اند , بلکه هرآنچه که حداقل مسعود بارزانی اعلام کرده موضع « رای گیری برسر حق اسقتلال می باشد. این سخن بدان معنا است که حزب وی تلاش دارد تا وارد یک معامله با دولت مرکزی شود و حتی قبول این خواسته از سوی ۹۳ درصد اهالی کرد نشین اقلیم کردستان عراق به معنای ظهور کشوری بنام کردستان غربی و یا جنوبی نیست!
درثانی باید به عنوان یک ایرانی که از درد و رنج مردم ایران , تمامی آحاد کشور , اعم کرد , فارس , لر , بلوچ , آذری و مازندرانی ,خراسانی و غیره مطلع می باشد ,تجزیه هر کشوری در این مرحله آنهم به دلیل وجود دیکتاتوری های خون ریزی مانند جمهوری اسلامی و یا دست نشانده های آن در عراق , هیچ دلیل منطقی برای جدایی طلبی نیست, بلکه باید فرصتی باشد تا در سایه اتجاد اقوام ,موضوع اصلی یعنی وجود دیکتاتوری را حل و فصل نمود و شرایط را به جایی رساند تا مردم آن کشور در کمال آسایش و بدون هرگونه شانتاژ و یا فشاری برای تمامی موارد , از جمله موضوعاتی مانند خود مختاری , دمکراسی , عدالت اجتماعی و غیره تصمیم بگیرند. این حق تمامی آحاد آن کشور است و نه یک قوم و یا ملیت, زیرا کشور به همه تعلق دارد و بدین سان همه باید در چنین مسائل خطیری مشارکت ملی نمایند. درست به مانند آن است که شما ساختمانی جند طبقه را که مشترکا ساخته اید , بخواهید بخشی از آن را تخریب و یا دیوار کشی نمائید. منطقا صدای همسایگان اتان بلند خواهد شد!
جنین موضوعاتی اساسا در حیطه من و شما به تنهایی نیست , زیرا موضوعی بسیار عمیق و جدی است و هرگونه ردیه نویسی بر له یا علیه آن , نه تنها مسئله را پوپولیستی می کند , بلکه آب در اسیاب دیکتاتورها که کمر برای سرکوب , جنگ و خون ریزی بسته اند, و یا جریانات شوونیستی می ریزد. لذا توصیه می شود تا از ردیه نویسی بجد خودداری کنید. در رابطه با ایران تا آنجائیکه خاطرم هست , این شما و سازمان اتان بودید که برای سرکوب مردم کردستان ایران , درخواست تسلیح سپاه پاسداران به سلاح سنگین را کردید!
یا آن سیاست بغایت ضد مردمی و سرکوبگرانه دیروز درست بود و یا سخنان و نوشته های امروز شما. تند روی نکنید .
خوب است قدری گذشته نه جندان شفاف آن سازمان را برای کردهای ایران , عراق , سوریه و ترکیه به نقد بکشید . این سخن را بسیار دوستانه و دمکراتیک به شما می گویم.
کردهای ایران بخش جداناپذیری از هویت ایرانی هستند , نگاهی به تاریخ ایران و شکل گیری کشوری بنام ایران که اساسا از سه قوم , ماد , پارت و فارس تشکیل شد, پاسخ منطقی به این نوشته شما می باشد. حق در رابطه با دیگر کشورها , موضوع به مردم هر کشور بر می گردد و این آنان هستند که باید برای هرگونه جدایی و یا ادامه پیوند تصمیم بگیرند. حقوق ملیت ها را باید در چارچوب دمکراسی و تمامیت ارضی هر کشوری پاسخ داد.
در ایران اگر کردها سرکوب شده اند , دیگر اقوام نیز به همان میزان سرکوب شده اند. اگر مسحیان , کلیمیان و یا بهائیان سرکوب شده اند , مسلمانان نیز به همن میزان و شاید بسیار سخت تر از سوی دیکتاتوری ولی فقیه مورد سرکوب , اعدام و شکنجه قرار گرفته اند. لذا براین منطق که چون ملیتی, قومی , گروهی و یا سازمانی سرکوب شده , حق دارد تا موضع جدایی را در دستور کار خود قرار دهد , امری بغایت اشتباه بوده و تنها منافع سرکوبگران و استعمار را تامین می نماید.
٨۱۴۲٨ - تاریخ انتشار : ۶ مهر ۱٣۹۶       

    از : خیرانسا پاشازاده

عنوان : حمایت بهزاد کریمی از کردها به چه دلیل میباشد آیا در مورد ایران هم تکه تکه شدن را قبول دارند
به نظر من آقای بهزاد کریمی فقط با هموطنان آذربایجانی خودشان مشکل دارند و هیچ احترامی به هویت خودشان را ندارند و مطمئن هستم که با تجزیه ایران بدست کردهاو با قسمتی از خاک آذربایجان ایشان را خوشحال خواهد کرد.
٨۱۴۲٣ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣۹۶       

    از : کرد ایرانی

عنوان : در کنار دولت مرتجع اقلیم کردستان و با حمایت صهیونیسم، پیش بسوی جمهوری مستقل کوردستان!
بی تعارف بگو! با اینکه یک نیروی ارتجاعی مجری این رفراندوم شده، و دولت صهیونیستی هم مدافع آن، ما را چکار؟ درسته پیر و فرتوت شدیم اما هنوز مبتلا به بیماری مزمن چپ روی کودکانه هستیم. اگر اون روزا حاضر بودیم کنار عزالدین حسینی مرتجع و کسانی که پول از فرنگ بجیبشان سرازیر میشد با کرد و کردستان آن کنیم که کردیم چرا امروز نه؟
بگو بی تعارف بگو!
٨۱۴۱۹ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣۹۶       

    از : masoud memar

عنوان : توضیحی مختصر!
حرف من در مورد حق تعیین سرنوشت نیست این یک حق طبیعی است . این حق میتواند در ۵۸ رأی آری به جمهوری اسلامی ( نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر ) را رقم بزند هم میتواند ترامپ را به کاخ سفید بفرستد هم میتواند رأی نه مردم سوئیس به پرداخت مستقیم یارانه باشد. در مجموع کیفیت ( نگرش و فرهنگ ) یک جامعه است که میتواند روند جامعه را بسمت عدالت اجتماعی سیاسی و به تبع آن رفاه اجتماعی یا برعکس سوق دهد. در ضمن برسمیت شناختن یک واقعیت صرفأ بمعنی قلم نکشیدن به صورت مسئله است یعنی انکار نکردن واقعیت٫ نه حمایت و مخالفت با آن واقعیت. اگر امروز اقلیم کردستان در عراق کشور مستقل خود را اعلام کند باید آنرا برسمیت شناخت اما وقتی شما از این استقلال حمایت میکنید و میگوئید : « از رسمیت جمهوری کردستان باید پشتیبانی کرد! » آنگاه نباید پیامدها و سرنوشت مردم کردستان را بدوش مدیران آن انداخت و گفت : « این درست است که مسئولیت پیامدهای تصمیم برای انجام رفراندوم و نتیجه گیری از آن بر عهده مدیریت آنست » بلکه این پشتیبانی مسئولیت دارد . بنابه اقتضای تاریخی دو حزب کرد موجود در کردستان عراق یک تشکیلات و قدرتهای نظامی هستند تا احزاب سیاسی و تولید کادر نظامی که مستقیمأ پستهای سیاسی را در دست دارند در مدتی که کردستان بطور خودمختار اداره میشود فقط ظاهر پارلمانی را حفظ کرده است در عوض ارتش خود را از نظر کمّی و کیفی گسترش داده است و با توجه به بحران منطقه ای آیا کردستان عراق بعنوان یک کشور مستقل قادر خواهد بود بدون اعمال نفوذ قدرتهای منطقه و جهانی استقلال سیاسی اقتصادی خود بر مبنای منافع شهروندان را اعمال کند؟ تا به امروز بحق یا ناحق سرنوشت مردم کردستان با لوای سرزمین تحت سلطه و تحت ستم از جانب حکومت مرکزی بررسی میشد. من چشم انداز مثبتی به سرنوشت مردمان منطقه ندارم اما کاملأ میتوان تصور کرد تا زمانی که حکومت دموکراتیک در ایران و ترکیه مستقر نشده است خاندان بارزانی در یکه تازی خود دچار مشکل نخواهند شد و در شرایط بحرانی وجود یک دشمن خارجی بداد گسست سیاسی موجود خواهد رسید و جامعه مدنی در کردستان امکان رشد نخواهد داشت و باید توجه داشت که تضمین دموکراسی و میزان عدالت اجتماعی رابطه مستقیم با میزان رشد جامعه مدنی مستقل از حاکمان دارد. صرفأ یک سرزمین کوچک با درآمد نجومی از منابع نفتی قادر است مثل کویت و قطر امرای موروثی و رفاه نسبی را به شهروندانش تضمین کند. اما آیا کردستان عراق قادر به ایجاد چنین جایگاهی در منطقه خواهد بود؟
٨۱۴۱۱ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣۹۶       

    از : علی قدیمی

عنوان : موضع حزبی
من امیدوار بودم که در باره حق جدائی و یا تجزیه طلبی کردان در سه کشور سازمان حزب توده و یا فدائیان خلق اکثریت و رفقا حداقل اعلامیه ای در این باره میدادند . اینکه سازمانی خود را پشت مقاله کسی پنهان کند بزدلاته بنظر میرسد .بدون شک اگر روزی این همه پرسی در اذربایجان ایران بر گزار شود داستان شگل دیگری خواهد گرفت.تمامیت ارضی کشور خدشه بر دار نیست و این باور در نزد جریان چپ وجود ندارد .
٨۱۴۰۷ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣۹۶       

    از : ب پوینده

عنوان : ملت متشکل از اقوام و یا دولت قوم گرا
دو مشکل اصلی منطقه استبداد و استعمار است که در ظرف عقب ماندگی فرهنگی و سیاسی و اقتضادی، شرایط اسفبار نقض گسترده حقوق بشر، جنگ و آورادگی را با تولید میکند. بنظر من هدف بلند مدت دست اندرکاران این رفراندم نه حق تعیین سرنوشت کردهای عراق ( که این حق را اساسا تقسیم عراق بهشان داده بود) بلکه در جهت دامن زدن و تداوم جنگهای قومی و مذهبی و در راستای نقض حق تعیین سرنوشت مردم منطقه هست. در طول تاریخ مرزها را قدرتها و جنگ بین قدرتها تعریف میکرده اند. به عبارت دیگر زور و قدرت تعریف کننده مرزها بوده. مفهوم ملت مدرن در تقابل با سیستم ملوک و طوایفی عمدتا در اروپا شکل گرفته. در قرن بیستم در نتیجه تقسیمات جدید قدرت های استعماری و شکل گیری جنبش های ملی در برابراین قدرت ها، دولت های ملی فرا قو می تشکیل شده اند. واقعیت امروز جهان اینست که حدود ۲۰۰ کشور از هزاران قوم و نژاد و مذهب وجود دارند. فارغ از تعاریف کلیشه ای، آنچه که برای ما اهمیت دارد، تغییرات در جهت رشد دمکراسی، رعایت حقوق بشر و توزیع عادلانه ثروت و قدرت از یکطرف و مبارزه علیه سلطه طلبی و جنگ و نژادپرستی و قومگرایی است. مفهوم ملت متشکل از اقوام بنظر من بسیار پیشروترار از "ملت قومی" است. کشیدن مرزها بر اساس قومیت تنها به جنگ و برادرکشی میانجامد. کافیست نگاهی به نقشه مناطق مورد مناقشه در ایران و یا عراق و بیاندازیم تا ببینیم تعیین مرز بر اساس قومیت به چه قاجعه ای میتواند منجر شود. آنچه که درجهان امروز بدان نیاز داریم مبارزه مشترک ملت ها و نژادها و اقوام متنوع برای ازادی احقاق حقوق برابر انسانی و عدالت اجتماعی است و نه تفرق و تقسیم نژادی و قومی. کاری که آب به آسیاب کمپانی های تسلیحاتی و نفتی و تمامیت خواهان و دیکتاتورها میریزد و مبارزه برای عدالت اجتماعی را تبدیل به دعواهای ناسیونایسیتی و قومی و مذهبی می کند. جدایی طلبی کردها چه در عراق و چه در ایران مردم عادی را در نه در کنار هم بلکه در برابر هم قرار میدهد. من واقعا نمیفهم که چه خواسته هایی در یک ایرا ن آزاد و دمکراتیک برای کرد و لر و سنی وعرب و ترکمن و بلوچ نمیتواند به واقعیت تبدیل شود که بخواهیم در عوض مبارزه متحد و مشترک در برابر ارتجاع و سلطه گری آتش بیار معرکه جنگهای قومی و نژادی و مذهبی باشنیم؟ ستم مضاعف بر علیه زنان و اقوام و اقلیت های قومی و مذهبی مشکلی جدی است. اما ریشه این مشکل اساسسی در حاکمیت استبداد و فرهنگ استبدادی است. همه ما به درجات مختلف تحت ستم و قربانیان چنین سیستمی هستیم. جابجایی مرزها و جابگزینی یک دیکتاتور با یک دیکتاتور دیگر مشکلی را حل نخواهد کرد
٨۱٣۹٨ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣۹۶       

    از : کیا

عنوان : آرامشی زمانی به منطقه میآید،که حکومتهای ارتجاعی وتا دندان مسلح ضعیف شوند.
عامل، جنگ و نا امنی در مرحله نخست،حکومت‌های عقب افتاده و خود کامه موجود اند که با ثروت نفت و گاز مردم را را به اسارت گرفته اند و منافع سرمایه داری محلی و جهانی را تأمین مکنند.
در نتیجه بدون مبارزه امنیتی هم حاصل نخواهد شد.
این همه پرسی مقدمه ای است در جهت فعال شدن بخشهای دیگر کردستان و از آن طریق مناطق دیگر که از طرفی موجب ترس و ازجهتی امید به تغییر را در بر دارد.
من در آن امید میبینم.
٨۱٣۹۷ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣۹۶       

    از : گودرز رودبارکی

عنوان : بعداز همه پرسی نوبت آرامش است
خیلی کوتاه بگویم که کرد های اقلیم کردستان عراق سالها خودمختاری را تجربه کردند و حالا نیز همه پرسی برگزار کردند. بسیار خوب....... چون نگارنده نمی داند کردهای عراق قبل و بعداز سقوط حکومت دیکتاتوری صدام چه توافق هائی با سایر نیروها ی عراق و [سایر کشور] ها برای اداره‍ی آن کشور داشته اند نمی تواند احساسی با این موضوع برخورد کند و از اقای بهزاد کریمی هم تعجب نمی کند که تیتر بزند « از رسمیت جمهوری کردستان باید پشتیبانی کرد» شما بنمایندگی از چه کسانی چنین می نویسید؟
نگارنده نمی داند مخاطبین آقای بهزاد کریمی کیانند ؟ مجمع شورای امنیت سازمان ملل متحد یا خوانندگان اخبار روز و سایت هائی که این نوشته را منتشر می کنند.
از این که بگذریم شاید ایشان از تمام جزئیات قوانین ملی عراق بعداز سقوط صدام و توافق نامه ها دولت مرکزی عراق و حکومت خودمختار اقلیم کردستان خبر دارد و همه چیز بخوبی پیش خواهد رفت نگارنده فقط می تواند صمیمانه آرزوی پیشرفت و خوشبختی مردم کرد اقلیم کردستان را بنماید ولی مسئول این تصمیم تاریخی رهبران اقیلم کردستان می باشند.
نگارنده بعنوان یک شهروند ایرانی تبعیدی هر گونه کارشکنی از طرف حکومت کشتار ایران ، رژیم ارتجاعی ترکیه و دیکتاتوری سوریه علیه اقلیم کردستان را پیشاپیش محکوم می کند. حکومت مرکزی عراق نیز می تواند دعاوی خود را از مجرای قانونی طرح کند نه تهدید و ایضائی !!

درست این است که این حکومت های غیر دموکراتیک و زور گو اگر ریگی به کفش خود ندارند از تجاوز و بیداد در کشور های خود دست بردارند این تنها راهی است که میل جدائی کرد ها از ترکیه ، سوریه و ایران را تخفیف خواهد داد . اگرحقوق ضایع شده کردها و سایر آحاد جامعه را برسمیت بشناسند و این مناطق پیشرفت کنند بنفع مردم اقلیم کردستان هم خواهد بود. با جنگ وشیطنت در مرزهای اقلیم کردستان به نتیجه ای نخواهند رسید و روز بروز رسواتر از سابق خواهند شد و منطقه مانند مخازن بازوت منفجر خواهد گردید .
آقای بهزاد کریمی ، نگارنده این استعداد عقب نشینی و برسمیت شناختن حقوق مردم در کشور های ایران ترکیه ، سوریه و عراق توسط حکومت های فاسد را فعلا میسر نمی بیند .
متاسفانه رهبران اقلیم کردستان بی توجه به این حکومت های فاسد به ریسک خطرناکی که میرود منطقه را نابود کند دست زده است .
ما باید تلاش کنیم که کار مدنی مردم اقلیم کردستان از جانب ایران ، ترکیه ، سوریه و حکومت مرکزی عراق صدمه نبیند.
منطقه به آرامش نیاز دارد.
٨۱٣۹۲ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣۹۶       

    از : سیامک عطار

عنوان : پرسش
آیا باید فقط کردهای عراق حق شرکت در این همه پرسی را می داشتند یا دیگر عراقی ها هم می بایست حق شرکت در همه پرسی را می داشتند وقتی قسمتی از کشورشان را جدا می کنند؟ نسل های آینده چی؟ آیا اصلن جدا کردن قسمتی از یک کشور و تشکیل یک کشور جدید قابل همه پرسی است؟
٨۱٣٨٨ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣۹۶       

    از : کیا

عنوان : بسیار عالی.
ایجاد داعش با سمت گیری عمده در جهت کردها،اتفاقی نبود.
با تضعیف داعش،زمان آن رسیده است،که ارتجاع منطقه وجهان شخصا پا به پیش بگذارند.
استقلال کردستان ضمانتی است برای تغییر در منطقه وبا امید بهتر شدن و آرامش اوضاع در منطقه.
٨۱٣٨٣ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣۹۶       

    از : زرندی

عنوان : از موضع چپ؟
آیا آقای کریمی این مطلب را از موضع چپ نوشتند یا از موضع ناسیونالیستی؟ به ایشان توصیه میکنم زیر همین مطلبشان مقاله آقای سلطانزاده را بخوانند، آنگاه شاید بهتر متوجه شوند که بکجا غلطیده اند.
٨۱٣۷٨ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣۹۶       

    از : خسرو صدری

عنوان : تفاوت "استقلال" دیروز با امروز
۶سال پیش وقتی آمریکا و ناتو به لیبی حمله کردند و سوریه و ایران را هم نشانه گرفتند، خیلی ها از جمله برخی هموطنان سابق ما شروع کردند به دفاع از آنچه "دخالت های بشردوستانه" نام گرفته بود. یک گروه هم آوا هم ناگهان از چپ و راست در راستای کمک به پیشبرد همین برنامه به بازتعریف مقولات سیاسی بخصوص مفهوم "استقلال" مبادرت فرمودند. لب کلامشان هم این بود که استقلال در جهان گلوبالیزه مفهومی ندارد واگر خواستند به کشور ما هم حمله کنند بی جهت خون میهن دوستیتان به جوش نیاید. من ولی مطمئن هستم که این افراد امروز از "استقلال" کردستان دفاع می کنند. زیرا در پشت این دو موضع کاملا متضاد دیروز و امروز منطق واحدی قرار گرفته و آن یاری رساندن است به سیاست های روز آمریکا.
جهان سیاست صفحه شطرنج است وحرکتی که این لحظه خوب است، مثل همان "استقلال" بشردوستان!، لحظه دیگر می تواند بد باشد وموجب باخت شود."ساده نگر" در اینجا کسی است که: "آش خودش را میخورد و به قول ایرج اسکندری هلیم حاج عباس را هم میزند". آمریکا و اسرائیل و بقیه قدرت ها از هر جریان غیرخودی هم که ارابه شان را هل دهد با پوزخند استقبال می کنند.
٨۱٣۷۴ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣۹۶       

    از : احمد مجد

عنوان : هم فال، هم تماشا، هم خدا و هم خرما؟!
به دشواری بسیار میتوان نوشته های آقای بهزاد کریمی را از پیشینه سیاسی او جدا کرد.
اما در این مورد من تلاش می کنم به چارچوب همین نوشته بسنده کنم.
پیش از هر چیز باید تأکید کنم:
خواهان حق تعیین سرنوشت مردم کردستان نه فقط در عراق بلکه در همه بخشهای کردستان هستم و هم چنطن برآنم که مواضع دولت اسراییل و جدای از گستره و ژرفا یا راست و دروغ مناسبات یا همکاریهای این دولت با حکومت اقلیم، نمی تواند و نباید تأثیری بر دفاع از این حق بگذارد. چنان که فساد و اختناق یک خانواده یا عشیره حاکم بر کردستان عراق هم اقدام و اداره رفراندم برای حق تعیین سرنوشت را مخدوش می کند اما نامشروع یا ماهیتش را دگرگون نمی کند(هرکسی از ظن خود شد یار حق)
- اما مخالفت و ترس و هراس رژیم آخوندهای حاکم بر تهران، نسبت به این موضوع که بهزاد کریمی از فرط شجاعت کمترین اشاره یی به آن نکرده، شاخص سیاسی بی گفتگویی است که این رفراندم در راستای منافع مردم تمام منطقه است. زیرا سیاست و رفتار این رژیم به زیان حال و آینده همه خلقهای منطقه است.
اما دریغهایی که در این نوشته نمی توان ناگفته گذاشت:
- کاش بهزاد کریمی بر سر انتخابات در نظام ولایی هم یک «شهروند جهان» می بود.
- کاش نویسنده یا نحله سیاسی او هنگام انتخابات در نظام ولایی، تباین آن با نقض حاکمیت مردم را یادآوری می کردند. وگرنه انتقاد به چند و چون اجرای رفراندم اخیر کردستان برای چیست؟
- آیا نویسنده به این وسیله چهره یی را در دفاع از حق تعیین سرنوشتی که بخواهد یا نخواهد، انجام شده و به ثمر رسیده، بزک نمیکند؟
- رفراندم کردستان هر چه بوده یا باشد، با همه کمبودهایش از نظارت و حمایت نسبی بین المللی برخوردار بود و بدون آن شدنی نمی بود و دولتهای بنیادگرای ترکیه و ایران هم توان عملی جلوگیری از آن یا حتی اخلال در آن را نداشتند.
- نظام ولایت فقیه که در شهرهای کردستان ایران، حکومت نظامی اعلام نشده برقرار کرد اگر از توپ و تشر آمریکا نمی ترسید و تیغش می برید، با دولت همدستش در عراق و جیش الشعبی و نوکرانش در آن کشور آن را بر هم می زد.
- بنابراین «شجاعت» شگفت آور و بی سابقه نویسنده در به رسمیت شناختن نتایج این رفراندم و فریادهای «لبیک یا کشور کردستان» او نمی‌تواند اصولی تلقی شود و حتی با امضای «شهروند جهان»! از گلوی کسی پایین نمی رود.
این نوشته چرا اصولی نیست و بلکه چرا فرصت طلبانه است؟
زیرا تنها آن چه هست و انجام می شود و پیش می رود و پیامدهای حتمی آن، برایش ستودنی است(پرچمی که در ستایش سمت و سوی باد به اهتزار درآمده است).
در سرتاسر این نوشته گهربار، با چنان کسموپلیتیسم گل و گشادی روبه روییم که انگار نام ایرانی نویسنده هم یک سوء تفاهم یا شباهت یا خطای باصره است و اثر و نشانی از ایران و تعلق خاطری به مردم و محرومان و ستمزدگان کردستان ایران، یافت می نشود.
مبادا مقام عظمای ولایت و نیروی قدس سپاه پاسداران و دولت اعتدالی شیخ بنفش تصور کنند نویسنده چیزی کمتر از یک شهروند جهان است و اصلا گوشه چشمی هم به ایران و حق تعیین سرنوشت کردهای این بخش ایران داشته است.
چنان با پرچم اصولیگری هر چه در جهان به این بزرگی، به حق تعیین سرنوشت ربط داشته را از سوراخ سوزن رد کرده که خواننده نتواند تصور کند شتر سرکوب و کشتار نظام مقدس جمهوری اسلامی پشت دروازه شرقی همین اقلیم صف بسته و چه تمرکز نظامی در مرزها و شهرها برقرار کرده است.
با این همه از خرق عادتی که نویسنده انجام داده نمی توان گذاشت.
- این بار نه «مرگ»، بلکه «زندگی خوب است ولی برای کردهای همسایه»!
- تا مطمئن نشویم که رفراندم با «اکثریت» قوی پیروز شده، چرا«اکثریتی» بشویم؟
- باید کاملا «قانونی» رفتار کرد و به یک سند «حقوقی» اتکا کرد، ما را چکار به رنج و خونهای چند نسل کردهای ۴کشور که به این نقطه انجامیده است؟
حالا که تنور داغ است، اگر این نان را به تنور نچسبانند، فردا خیلی دیر است.
هیچ چیز بهتر از نام نیکی نیست که در این گنبد دوار از ما به یادگار بماند.
چگونه هم فال کار کنیم و هم تماشای خوبی را از دست ندهیم؟
چگونه هم خرما را بخوریم و هم بر خر مراد سوار شویم؟
از حق تعیین سرنوشت مردم کردستان یکی از کشورهای همین دور و برها دفاع کنیم ولی اکیدا «این طور نباشد که بعضی ها یک حرفهایی بزنند ولی اینطور نباشد»(امام خمینی).
٨۱٣۷۲ - تاریخ انتشار : ٣ مهر ۱٣۹۶