از : آرمان شیرازی
عنوان : زاده ی گنداب نادانی چه بوی آرد ببار؟
خانم فروغ اسدپور در نوشتار آموزنده و سنجیده ی خود پرسش دقیقی طرح کرده است: [«بوژوازی اسلامی» به عنوان کارگزار اسلامی مناسبات سرمایه دارانه چه عنصر یا عناصری را به سازوکارهای سرمایه داری افزوده، یا چه کارکرد خودویژه ای در مناسبات سرمایه داری به معنای اخص کلمه دارد که باید اعتقادات دینی آن را به عنوان پسوند به سرمایه داری ایران بیفزاییم؟]
پرسش دیگری را نیز میتوان بمیان آورد که "تمدن اسلامی" چه ویژگیهایی به تمدن هایی افزوده که با تازشهای ویرنگرانه یه زیر چیرگی نا میمون خود آورده است؟ متضاد بودن این ترکیب "تمدن" (نا همخوان با) "اسلام" آنگاه آشکارتر میشود که بدانیم هرگونه تمدن بر بنیاد زیرساخت های تاریخی, اجتماعی, فرهنگی, صنعتی و اقتصادی هویت می یابد. در سرزمین عربستان (هنگام پیدایش اسلام, به اعتبار تاریخ و نوشته ها) هیچیک ازین زیرساخت ها در حدی نبود که پدید آرنده ی تمدنی (پیشرفته تر از آنانی که بزیر کشید) باشد.
راست اینست که "اسلام" همواره ریزه خوار هر آنچه بوده است که با آن روبرو شده و یا بدست آورده است, از تمدنهای پیشین گرفته تا نظام پیشرفته (و بهره کشانه) سرمایه داری. آنچه از گذشته دیده ایم و اکنون می بینیم, نشان از آن دارد که اسلام ترمز تفکر, تمدن, زیبایی و پیشترفت بوده است.
راستی چرا کشورهایی که اسلام در آنجا سایه ی سرد و سنگین خود را پهن کرده, پیشرفته نیستند و یا بیشینه آنها در فقر, بی خردی, خرافه و فلاکت دست و پا می زنند؟
٨۱٣۷۵ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣۹۶
|