سرنوشت سوسیال‌دموکراسی - رضا جاسکی

نظرات دیگران
  
    از : peerooz

عنوان : توضیح لازم.
ادامه,
باید این را اضافه کنم که منظور من از کوتاه نویسی در اینجا مربوط به کامنت هاست و شامل مقاله نویسی نمیشود. در مقاله نویسی, افرادی هستند که وسواس کمال و بی نقصی دارند که چیزی را ناگفته نگذارند. پرگویی و شهوت کلام شامل این افراد نمیشود.

گمان دارم این مطلب را قبلا هم گفته ام. در طی مراحل آموزش پزشکی, دانشجو باید از بیماران شرح حال گرفته و معاینه نموده و یافته های خود را به استاد عرضه نماید. روزی دانشجویی یافته های چهل صفحه ای خود را برای استاد قرائت کرد. در پایان که استاد با صبر بسیار گوش کرده بود دانشجو را تحسین کرده و ضمنا فرمود که دانشجو آخرین کسی خواهد بود که این شرح حال را خواهد خواند. " تو خود حدیث مگسل بخوان از این مجمل".
٨۱٣۱۵ - تاریخ انتشار : ٣۱ شهريور ۱٣۹۶       

    از : ایران ایلخانی.

عنوان : به peerooz، یکی دو پیاله و بدمستی.
تقصیر شما نیست،فضا آنقدر آلوده و مسموم و متشنج است که هر جوری حرف و حدیث کنی،آخر سر باید عذر تقصیر کرده و ناکرده کنی،بنابراین شما حق دارید که گمان بد کنید،
بااینحال نیم تخت خیالتان تخت.چون من برخلاف شما که کم کاری و بی نظری خود را در لفافه کوتاه نویسی استتار کرده اید،اصلاّ و ابداً اهل لفافه گویی نبوده و نیستم* من لختم و نیازی به لخت کردنم نیست.
در اینکه شما سالهاست دارید با چند جمله خوانندگان اخبار روز را از خوانده ها و شنیده هاتان مطلع می سازید،شکی نیست،چرا که شخصا سه سالی می شود که شاهد تلاش بی وقفه شما هستم*.
در اینکه شما انتظار حذف کامنت ثبت شده تان را نداشتید،شکی نیست،ولی از شما که به کار خود مسلط هستید و متعقدید کوتاه نویسی هنر ایجاز است و آنکه پرگویی می کند فاقد چنین هنری ست،واقعا بعید است که از اتفاقی این چنین محتمل شوکه شوید و عنان فکر و اختیار از دست بدهید و از شیوه ای استفاده کنید که در نظرتان مذموم «پرگویی» است،می گویم بعید است،چرا که مسئله ساده و مشخص است،
کامنت ثبت شده ای،حذف شده است‌،در این وضعیت کسی که در دوران فیس بوک و توئیتر و تلگرام و غیره...زندگی می کند،اگر ذهنش ورزیده و ماهر و آماده باشد،حاشیه نمی رود و با پرگویی و بیهوده گویی من چنینم و من چنانم و شهوت کلام بد است و
کم گویی هنر است،وقت خود و دیگران را تلف نمی کند و بی هیچ مقدمه ایِ می رود سراصل مطلب و مختصر و مفید با یک جمله پرسشی تیر خلاص را می زند و از دوستان اخبار روز جویا می شود:ممکن است بفرمائید چرا کامنتِ ثبت شده را،حذف کردید،نقطه و تمام؟!
از این تناقض آشکار که بگذریم،می رسیم به کرم خراباتیان که لاف گزافی بیش نیست،
چرا که نه ربطی به بحث ما دارد،نه سنخیتی با حال و احوال شما!
یکی دو مطلب قابل ذکر دیگه هم وجود عینی دارد که باید مطرح کنم،ولی فاکتور میگیرم تا فرصتی دیگر.
امیدوارم که مکدرتان نکرده باشم،برقرار باشید و خوش.
*در کامنتِ قبلی دربسته و سربسته عرض کردم که درباره توضیح واضحاتی که دادید،
کلی حرف دارم،منتهی شما به عرایض من توجه نکردید و آن کردید که نباید؟!
*به حساب و گمان من،سال ۲۰۱۶ کلاّ غایب بودید،کجا بودید نمی دانم؟!
٨۱٣۱۴ - تاریخ انتشار : ٣۱ شهريور ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : پرگوئی و شهوت کلام
سرکار خانم ایلخانی,
با تشکر از توجه,
۱, من سالهاست که که بانام مستعار peerooz کامنت نویس بوده ام و سعی بر آن داشته ام که بدون چشم داشت و طلب شهرت و یا هر چیز دیگر, که ذکر شد, و بر طبق مقررات, برگ سبزی تقدیم علاقمندان کنم و انتظار حذف پس از انتشار چنین کامنتی را نداشتم.
۲, من همیشه در این صفحات, کوتاه نویسی را ستوده ام, یعنی کسی که مسلط به مطلب باشد احتیاج به پرگوئی ندارد. کسی که پرگویی میکند یا عاجز از اظهار بیان لازم و کافی ست و یا شهوت کلام دارد. تیر انداز ماهر یک گلوله میزند ساچمه گر صد تا, تا شاید یکی به هدف بخورد, اگر شما کلمه شهوت کلام را دوست ندارید, پرگویی را جانشین آن بفرمائید. پرگویی, وقت خود و دیگران را تلف کردن است آنهم در دوران فیس بوک و تویتر و تلگرام و غیره.
۳- بیهوده گوئی کم گویی نیست, و ایجاز هنر است. اگر منظور شما از بیهوده گویی, عرایض بنده میباشد, احتیاج به لفافه گویی نیست. "ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم". و "ما خراباتیان کرم داریم", شهریار
٨۱٣۰٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ شهريور ۱٣۹۶       

    از : ایران ایلخانی.

عنوان : به peerooz، با سلام مجدد.
درباره توضیح واضحاتی که دادید،کلی حرف دارم،منتهی این زمان بگذار تا وقت دگر.
شرط گذاشتید که از موضوع مقاله دور نیافتیم،درحالی که سوال من ربطی به موضوع مقاله ندارد؛سوال من در مورد پارگراف اول کامنت غیر قابل انتشارتان است،نوشته اید که من نه در پی مال و منالم و نه جویای جاه و مقام و نه مبتلای شهوت کلام که بخواهم کامنت های ۱۰۰۰ کلمه ای بنویسم.
بعداز خواندن این پارگراف با چند سوال مواجه شدم ۱-چه ضرورتی باعث شده است
«پیرو‌ز» اعلام کند که من نه چنینم و نه چنان و نه مبتلا به شهوت کلامم که بخواهم کامنت های ۱۰۰۰ کلمه ای بنویسم،۲-آیا درست است که از قسمت آخر این اعلام نظر نتیجه بگیریم کسی که کامنت های ۱۰۰۰ کلمه ای می نویسد به شهوت کلامی مبتلا است،۳-اگر پرگویی شهوت است،کم گویی و بیهوده گویی را چه می شود نامید.
٨۱٣۰۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ شهريور ۱٣۹۶       

    از : جمشید برومند

عنوان : سرمایه داری کوتاه نمی آید
به عنوان فعال چپ، سالها قبل از فروپاشی « سوسیالیسم واقعا موجود» در سوئد ساکن شدم، بدون اینکه زیادی وقت شما را بگیرم میخواهم یادآوری کنم که در تمام دوران بعداز انقلا ب اکتبر روسیه ، در همه جا به انواع شیوه ها چه از جانب چپ های روسیه و جهان و چه از جانب نیروهای طرفدار سیستم سرمایه داری جهانی تا فروپاشی کامل به سیاست ها و عملکرد های رهبران اردوگاه سوسیالیسم انتقاد می شد ولی آنها کمتر توجه می کردند. هنور نیز بعضی از نیروهای چپ نمی خواهند با آن تجربه برخورد واقع بینانه کنند.ولی در برخی دیگر از نوشته های دوستانی که قبلا طرفدار اردوگاه سوسیایسم بودند بدرستی به بی اعتنائی رهبران بلوک شرق به دولت رفاه از جمله سوئد اشاره کرده بودند.شکست سوسیالیسم کار ادامه دهندگان آنرا می بینیم که چگونه مشکل تر کرده است.
امروز صحبت از دولت رفاه در سوئد و سایر کشور های اروپائی در درون سیستم جهانی سرمایه داری است جنگ سردی به آن صورت هم وجود ندارد. ولی ضمن اینکه نسبت به نظرات خود کمی انعطاف نشان میدهم نمی توانم خود را راضی کنم که نسبت به تهدیدات و مشکلات در « باقی مانده» ی دولت رفاه دقیق و موشکافانه بحث و گفتگو نکنیم .امروز لازم است که در باره‍ی سوسیال دموکراسی واقعا موجود سوئد ، آلمان و سایر کشور ها بیاموزیم. کشمکشهای آنها را با نیروهای راست و راست افراطی بورژوائی داخلی و خارجی برای جلوگیری از «ضرفه فنی» شدن دولت رفاه را دنبال کنیم. دولت رفاه میراث مادی و معنوی نیروهای آزادیخواه ، صلح جو ، مردم دوست و عدالت خواه جوامع اروپائی بوده است که در دوران جنگ سرد برای دنیائی بهتر در جوامع خود با سرمایه داران از طریق مذاکره برای کاهش اختلاف طبقاتی صمیمانه و موفقیت آمیز تلاش نمودند که اثرات آن در ریز هزینه های بودجه‍ی دولت سوئد دیده میشود.
بیم آن میرود که بی توحهی سوسیال دموکرات ها در حفظ دستاوردهای ۱۰۰ ساله ی خود که توام با انفعالی مزمن توام شده است این میراث ارجمند را به سرنوشت « سوسیالیسم واقعا موجود» دچار کند زیرا سرمایه داران سیری ناپذیر هیچ علاقه ای به دولت رفاه ندارند و میخواهند که همه چیز را خودشان اداره کنند و مردم بدون پرداخت مالیات ـ بخوان سرمایه داران ـ مستقیما خدمات اجتماعی را از جمله انواع بیمه را مستقیما از پول کیف خود پرداخت کنند. ولی چرا سوسیال دموکرات ها سه دهه مداوم تسلیم سرمایه داران شده اند آیا واقعا راه مذاکره با سسرمایه داران بسته شد یا سوسیال دموکرات ها علاقه به حفظ دستاورد های خود ندارند؟
حرف آخر: تکامل دولت رفاه در درون سیستم سرمایه سرمایه داری گذار به سوسیالیسم در آینده‍ی ناشناخته را آسان ترمی کند. به همین دلیل است که از فردای فروپاشی « سوسیالیسم واقعا موجود» سرمایه داران کمر به انحلال نهادهای دولت رفاه کرده اند با کاهش کارکنان شروع کردند با خصوصی سازی ها ادامه دادند و تازه اشتهایشان باز شده است. نباید فاجعه را تماشا کرد.زیرا مبارزه از همیشه‍ی تاریخ سرمایه داری سخت تر خواهد شد. اگر واقعا میخواهیم در ایران اینده در این جهت کار کنیم بهتر است که برای بقا و تکامل دولت رفاه هم فکر کنیم که بنفع کشور ما هم خواهد بود.
٨۱۲۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ شهريور ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : توضیح
سرکار خانم ایلخانی,
سلام, گر چه این مقاله مربوط به جناب جاسکی میباشد ولی عملا بنده متکلم وحده شده ام. منظور من از " کامنت غیر قابل انتشار" طرح سوالی از اخبار روز بود. من مدتها در اخبار روز از کامنت گذاران همیشگی بوده و تا حدودی به مقررات نانوشته آن آشنا میباشم. گاهی اتفاق میافتاد که کامنت من منتشر نمیشد و من از اخبار روز ممنون بوده ام که از انتشار این "طغیان های قلم" جلوگیری مینمود. تعجب من از حذف پس از انتشار کامنتی بود که به نظر من هیچ دلیلی جهت حذف نداشت و میخواستم ادیتور محترم را متوجه این مطلب نمایم. اگر بیش از این توضیح لازم است, منتظرم, بشرطی که موضوع مقاله دور نیافتیم.
٨۱۲٨٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : تنوع و اتحاد
نوشته های جناب جاسکی معمولا طولانی و کامل است و سعی دارند که چیزی را ناگفته نگذارند. بنظر من خلاصه کامنت ایشان اینست که:
"........یکی از اشکال موثر ملموس کردن ایده‌ها، نشان دادن نمونه‌های موفق جوامع انسانی در رسیدن به خواسته‌های مشابه ماست. در اکثر کشورهای اروپایی، و برخی از کشورهای آسیایی، امریکای لاتین... نمونه‌های موفق زیاد هستند. کشورهای اسکاندیناوی در صدر نمونه‌های موفقی قرار دارند که می‌توان و باید از آن‌ها برای ملموس کردن ایده‌ها و برنامه های خود استفاده کنیم.".

گرچه نمیتوان چیزی بر این گفته اضافه کرد ولی این سئوال پیش میآید که بر پایه چه باور و عقیده ای "کشورهای اسکاندیناوی در صدر نمونه‌های موفقی قرار دارندکه می‌توان و باید از آن‌ها برای ملموس کردن ایده‌ها و برنامه های خود استفاده کنیم" ؟ آیا منظور اینست که رفاه ناشی از وفور, پایه این خوشنودی و خوشبختی ست؟ یعنی کوبایی که تحت شرایط بسیار بسیار نامساعد تری به برابری و رفاه نسبی دست یافته است نمیتواند در صدر نمونه ها قرار گیرد؟ و آیا این رفاه ناشی از تولید هرچه بیشتر, ضروری و بی ضرر است؟ این سوالات پاسخ های طولانی می طلبند که امید روزی مورد گفتگو قرار گیرد. آنچه امروز مهم است اینست که توافق کنیم که بجای مقایسه همه این کشور ها نمونه های موفقی هستند که وجود آنها موجب تنوع و اتحاد میگردد.
٨۱۲٨۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۶       

    از : ایران ایلخانی.

عنوان : به peerooz، سلام.
دررابطه با کامنت غیر قابل انتشارتان،سوالی دارم که پاسخش پیش شماست؛
اگر حوصله شنیدن و حال پاسخ گفتن دارید،مکتوب کنید تا مطرح کنم.
٨۱۲٨۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : میزان بودجه دولت
جناب مهرانی,
با تشکر, این جمله ایست که در ویکیپدیای انگلیسی در باره Democratic Socialists of America بکار رفته است:
The "tremendous prosperity and relative economic equality" established by the Social Democratic Parties of the countries of Scandinavia and Western Europe are lauded.
lauded به معنی ستودن، تمجید کردن، ستایش کردن، حمد و ثنا کردن به کار رفته است. به هر حال شکی نیست که این حزب شیفته و فریفته احزاب سوسیال دمکرات اروپا میباشد.
https://en.wikipedia.org/wiki/Democratic_Socialists_of_America

بحث رابطه میزان بودجه دولت با ضریب خوشبختی ملت, " هفتاد من کاغذ شود " که " این زمان بگذار تا جای دگر ". سالم و موفق باشید.
٨۱۲۷۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۶       

    از : رضا جاسکی

عنوان : یک توضیح
با سلام به دوستان عزیز !
من مجدداً عهد خود را برای نگذاشتن کامنت بر پای مقالات خود می‌شکنم. امیدوارم که آخرین بار باشد. متأسفانه نتوانستم منظور اصلی خودم را به طور واضح بیان کنم )-:
من با بسیاری از شما دوستان عزیزی که لطف کرده و نظرات خود را نوشته‌اید، کاملا موافقم . بگذارید مثالی بزنم. حتی اگر به ما حکومت را دو دستی بدهند و بگویند چند سال وقت دارید که با جلب توافق مردم هر طرحی را که مناسب کشور می‌دانید اجرا کنید، حتی در چنین شرایطی سال‌ها طول می‌کشد تا برخی از رفرم‌ها را در کشور نهادینه کنید. کسب دستاوردهای فعلی برخی از جوامع رفاه کار آسانی نیست، حتی اگر همه منابع لازم در اختیار ما باشد. منظور من این است که انتقادات من به احزاب سوسیا‌دموکراسی به هیچ وجه به معنی کوچک کردن دستاوردهای آن‌ها نیست. ما باید بتوانیم ایده‌های خود را به شکل ساده در اختیار مردم بگذاریم. یکی از اشکال موثر ملموس کردن ایده‌ها، نشان دادن نمونه‌های موفق جوامع انسانی در رسیدن به خواسته‌های مشابه ماست. در اکثر کشورهای اروپایی، و برخی از کشورهای آسیایی، امریکای لاتین... نمونه‌های موفق زیاد هستند. کشورهای اسکاندیناوی در صدر نمونه‌های موفقی قرار دارند که می‌توان و باید از آن‌ها برای ملموس کردن ایده‌ها و برنامه های خود استفاده کنیم.
اگر فردا به ما اجازه شرکت در انتخابات آزاد را دادند، هیچ‌کس با شعار برقراری سوسیالیسم در انتخابات شرکت نمی‌کند، اما هیچ‌کس هم نباید در قصد نهایی ما، برقراری سوسیالیسم دمکراتیک، شکی داشته باشد.ما در چنین صورتی با طرح مشکلات عاجل مردم ایران اعم از مشکلات محیط زیست، دادن آزادی، برابری جنسیتی، رعایت حقوق همه اقلیت‌های ملی و مذهبی، تغییر و تحول در امور آموزشی و بهداشتی، داشتن روابط دوستانه با کشورهای دیگر، عدالت اجتماعی...به میدان مبارزه می‌رویم. شعارهایی جهانشمولی مانند برابری، اگر چه بین همه احزاب مشترک است، اما چنین شعارهایی دال‌هایی هستند که هر حزب و گروه بر اساس گرایشات ایدئولوژیک خود به آن‌ها محتوی می‌دهد. بنابراین اگر چه گاهی از اوقات، شعارهای کلی یکسانی داده می‌شوند اما در عمل و در موارد مشخص، نحوه اجرا فرق خواهد کرد.
مثلا، بیایید نمونه ساده آزادی بیان را در نظر بگیریم. برای یکی ، فقط آزاد بودن افراد در ابراز بیان کافی است. امااگر کسی در کشوری مثل ایران در منطقه دور دستی مانند بشاکرد زندگی کند، سواد کافی نداشته باشد، در آنجا حتی اداره پست نباشد، روزنامه به فروش نرسد و کلاً از حداقل امکانات برخوردار نباشد، پای چنین آزادی خواهد لنگید. انسان امروزی باید سواد داشته باشد تا بتواند از حقوق خود مطلع شود، از نظر دیگران باخبر گردد ، تا بتواند نظرات خود را به گوش دیگران برساند. بدون داشتن حقوق معینی، مثل آموزش اجباری برای همه کودکان ، که ما از سال ۱۲۹۰ برای آن قانون داریم (قانون آموزش اجباری ابتدایی) تا قانون جمهوری اسلامی که آموزش در آن اجباری است، اما تا چند سال گذشته، بیش از نیم میلیون نفر از کودکان (و اکنون شاید بیشتر) از تحصیل باز مانده‌اند، به دلایل فقر مالی، عدم امکانات مناسب، دوری مدرسه... یا اینکه آیا امکانات مدرسه‌های دورافتاده با شهرها تقریباً یکی است؟ دختران چقدر ازادانه می‌توانند در مدرسه‌ها شرکت کنند، مسأله زبان مادری .. منظور اینکه در عمل احزاب و سازمان‌ها بایستی در نهایت با طرح‌های مشخص شعارهای خود را به واقعیت نزدیک سازند.
مسأله بعدی، یکی از مشکلات چپ در کشوری مثل ایران، نداشتن کسانی است که بتوانند شعارها را از آسمان هفتم به زمین آورده و به شکلی ساده در اختیار مردم کوچه و بازار قرار دهند.، و در این موارد می‌توان و باید از همه اشکال ساده‌فهم کردن مفاهیم استفاده نمود.من در این مورد در مقاله «نقش روایتگری در انقلاب» نوشته‌ام (در صورت تمایل می‌توانید به اینجا مراجعه کنید)
در این مورد مشخص، اگر به برنامه احزاب سوسیال‌دموکرات مثلاً درالمان با دی‌لینک، یا در سوئد با حزب چپ، یا در فرانسه حزب سوسیالیست با حزب فرانسه تسلیم‌نشدنی، ... نگاه کنیم می‌توانیم کمی از اختلافات راببینیم. هیچکدام از احزاب چپی که در سمت چپ سوسیال‌دموکراسی قرار دارند اما در عین حال چپ افراطی نیز نیستند، با شعار برقراری سوسیالیسم در انتخابات شرکت نمی‌کنند، زیرا چنین هدفی در مرحله دورتری قرار دارد. در مورد ایران، حرف اصلی در شرایط فعلی برقراری یک جمهوری سکولار است و قبل از هم نیاز به رفرم‌های زیادی وجود دارد، احزاب گوناگون با تمایلات مختلف بایستی با هم همکاری کنند، از جمله سوسیا‌ل‌دموکراتها، چپ‌ها نو، مارکسیست‌ها،... من اگر در آمریکا بودم ، و برنی سندرز کاندید دموکراتها بود به او رأی می‌دادم (با اینکه برخی از مواد برنامه او را ناکافی می‌دانستم) و نه به جیل استاین. در انگلیس با وجود برخی از نارسایی‌های کوربین، به او رأی می‌دادم ...
منظور اینکه، بسیاری از سوسیال‌دموکراتها دوست دارند خود را «رئالیست» معرفی کنند، در حالی که چپ‌ها نیز رئالیست هستند فقط عملگرایی را انقدر ستایش نمی‌کنند که هدف نهایی را فراموش نمایند.
امیدوارم که موضع من در این مورد تا حدی مشخص‌تر شده باشد.

با احترام!
رضا جاسکی
٨۱۲۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۶       

    از : بابک مهرانی

عنوان : چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
پیروز ارجمند، در مورد اینکه حزب سوسیال دموکرات در حسرت سوسیال دموکراسی اروپاست شما بهتر می دانید ولی امیدوارم در حسرت دوران طلائی سوسیال دموکراسی اروپا باشند که آدرس درست تری باشد. با این وجود و با توجه به رعایت اصل نسبیت خواستم توجه جنابعالی و سایر دوستان را که اهل مطالعه و تحقیق هستید به لیست بودجه های دولت های جهان جلب کنم که همه ی ما با یک حساب ساده و در نظر گرفتن جمعیت این کشور ها معنی «جامعه رفاه » یا «دولت رفاه» را ملموس تر مقایسه خواهیم کرد.
۱.در صدر این جدول جمهوری خلق چین با ۳۷۱۹ میلیارد دلار قرار دارد.( جمعیت) میلیارد جمعیت)
۲. ایالات متحده با ۳۳۶۳ میلیارد دلار در مقام دوّم (جمعیت ۳۲۴ میلیون )
۳. ژاپن با ۱۶۹۶ ،آلمان با ۱۵۰۷ ،فرانسه با ۱۲۸۸، انگلستان با ۹۹۶ ،ایتالیا با ۸۴۲،برزیل با ۶۳۲ ، کانادا با ۵۹۴ و اسپانیا با ۴۶۱ میلیارد دلار در ردیف سوم تا دهم قرار دارند.
تا همین جا داشته باشیم . ولی وقتی جمعیت این کشور ها را در نظر بگیریم خیلی راحت می فهمیم چرا سوسیال دموکراسی اروپا برای بسیاری از آمریکائی ها جاذبه دارد. جمعیت بسیار پائین تر و بودجه‍ی بالا .
خواهشمندست بقیه جدول تا ۲۳۳ کشور را دنبال کنید شاید دود از سرتان بلند شود.
ایران ۸۲ میلیونی با ۶۵ میلیارد دلار در ردیف ۴۱ و ترکیه ۷۶ میلیونی با ۱۸۴ میلیارد دلار در مقام ۲۲ قرار گرفته است. ترکیه با وجود جمعیت کمتر حدود سه برابر بودجه‍ی بیشتری از ایران دارد.
برای ملاحظه جدول های مورد بحث به این لینک ها مراجعه فرمائید.
برای جدول بودجه:
https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_government_budget

برای جدول تعدا جمعیت کشور ها :
https://simple.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_population
٨۱۲۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۶       

    از : نیک کامکار

عنوان : سرنوشت ایران
با سلام
جناب جاسکی مقاله شما بسیار روان و آموزنده بود. آنچه در آینده و بدنبال این مقاله ضروریست تحلیلی از شرایط کشورمان و ارایه شیوه های دستیابی به همان مرحله اول یا چگونگی ورود به جام جهانیست. متاسفانه پس از ازهمپاشی سوسیالیم واقعا موجود و شکسته شدن توهم ،جامعه قسط اسلامی، جامعه فاقد الگویی است که آرمان های خود را در آن تحقق یافته ببیند. به همین دلیل نمونه دولت های رفاه کشور های اسکاندیناوی به عنوان واقعیتی شدنی با دستاوردهای ملموس ما را در مسیر بزرگترین اتحاد ممکن بین مردم و نیروهای پیشرو قرار خواهد داد. فراموش نکنیم که ما در مرحله انقلاب دموکراتیک از زمان مشروطیت تا کنون درجا زده ایم. آنان که بدون درنظر گرفتن فرایند رشد جوامع هدف غایی یا سوسیالیسم دموکراتیک را وعده میدهند در واقع وعده جامعه و حکومتی را میدهند که هنوز در این سیاره به منصه ظهور نرسیده. چنین وعده هایی خوراک مناسبی است برای آنان که با وعده های مردم فریب آنچه هست و آنچه در کشورهای سرمایه داری موجود است را به عنوان فکت های موجود به توده مردم بفروشند.
٨۱۲۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱٣۹۶       

    از : peerooz

عنوان : غیر قابل انتشار!
من نه در پی مال و منالم و نه جویای جاه و مقام و نه مبتلای شهوت کلام که بخواهم کامنت های ۱۰۰۰ کلمه ای بنویسم. در سیر و سیاحت خود در نشریات مجازی انگلیسی زبان که متمایل به " چپ " اند گاهی که به نکته ای بر میخورم میکوشم که با چند جمله خوانندگان اخبار روز را از آن مطلع سازم.

کامنت کوتاهی نوشته بودم در باره وضع سوسیال دمکراسی در امریکا به نقل از ویکیپدیا که حزب سوسیال دمکرات امریکا در حسرت سوسیال دمکراسی اروپاست و با توجه به مقالات اخیر اخبار روز, بر له و علیه سوسیال دمکراسی, نمیدانستم که این به معنی "مرغ همسایه غاز مینماید" است و یا "محبوب من است آنکه به نزدیک تو زشت است.". این کامنت پس از انتشار حذف شد.

این کامنت مقدمه ای بود در باره مقاله اخیر LOUIS PROYECT که خود را کسی میداند که از کمونیست بودن خود پشیمان و شرمنده نیست. ایشان پنجاه سال پیش انتظار داشتند که امروز امریکا یک کشور سوسیالیتی باشد و با امید به ایجاد یک حزب " Trotskyist " که منجر به انقلاب گردد. سال ها پیش ایشان فعالیت هایی در حزب سوسیال دمکرات داشته و امروز معتقدند که بجای سعی در انتخاب یک فرد سوسیال دموکرات در امریکا, بهترست که از جریانات انتخابات امریکا استفاده کرده و با صدای بلند ایده های خود را به گوش مردم امریکا برساند. ایشان امیدوارند که به این ترتیب حزب سوسیال دموکرات از آشفتگی و بی سر و سامانی امروز در آمده و ۲۵,۰۰۰ عضو آن به ۱۰۰,۰۰۰ عضو تبدیل شده و با تظاهرات خیابانی به خواسته های محدودی دست یابد. این وضع سوسیال دمکراسی در آمریکایی ست که با ۳۵۰,۰۰۰,۰۰۰ جمعیت, دونالد ترامپ را انتخاب کرده و قصد تسلط کامل بر دنیا را دارد. کجای این غیر قابل انتشار است را نمیدانم.
https://www.counterpunch.org/۲۰۱۷/۰۹/۱۵/reflections-on-the-dsa/
٨۱۲٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣۹۶       

    از : کیا

عنوان : نقد را محکم کنیم،برای بقیه هم خواهیم جنگید!
سوسیال دمکراسی اروپایی حد اقل هایی را به ثمر رسانده است،که ما برای آن سال های بسیاری میبایست بجنگیم!
٨۱۲٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ شهريور ۱٣۹۶