زیر پوست دوئل کیم جونگ اون و ترامپ


عظیم هاشمی


• اگرچه در سال جاری آزمایش سلاحهای مختلف کره شمالی وارد فازجدیدی شده است اما بعد از آنکه قطعنامه آمریکا با توافق همه ۱۵ دولت سرمایه داری از تصویب شورای امنیت گذشت خط ونشان کشیدنها میان کیم جونگ اون از یک طرف ودونالد ترامپ از سوی دیگر ابعاد تازه‌ای بخود گرفته است. اکنون آن‌ها بدون هیچ پرده پوشی ویا ملاحظه ای نسبت به عواقب اقدامهای خود، درحال رساندن بیش از قبل دستها به سمت ماشه ها هستند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱٣ شهريور ۱٣۹۶ -  ۴ سپتامبر ۲۰۱۷



 تهدیدهای رژیم کره شمالی به رهبری کیم جونگ اون و ایالات متحده آمریکا به رهبری دونالد ترامپ هرروزفزاینده تر از قبل می‌شود. دستگاه دولتی کره سرمست از توان موشکی خود دست به چنان اقداماتی زده که حتا نزدیکترین متحد منطقه ای خود چین راهم به عکس العمل وادارنموده است. بدون شک ساخت سلاحهای اتمی وموشکهای بالستیک با قیمت فقر و خانه خرابی و اختناق فزاینده ای صورت گرفته است که نیروهای نظامی وامنیتی تحت فرمان حزب حاکم بر مردم تحمیل نموده اند. اینکه از زمان پایان جنگ در سال ۱۹۵٣ به این سو کره شمالی همواره مورد تهدیدات مختلف واقع بوده است اگر چه واقعیتی است کتمان ناپذیراما آنچه بعنوان راه برون رفت از چنین تهدیداتی مورد نظر قرار گرفته است نه تنها ذره‌ای با خواست و یا منافع طبقه کارگر کره شمالی منطبق نیست بلکه بر ضد چنین منافعی می باشد. دستگاه دولتی کره شمالی که در بلوک بندیهای قبلی و کنونی درمداری متفاوت از سرمایه داری غرب قرار گرفته است باعث گردیده تا دولت چین بیشترین نفوذ اقتصادی – سیاسی ونظامی در کره داشته باشد و باا تکاء به کمکها ویاری های چین بوده که کره شمالی نه تنها بر سرپامانده بلکه در مذاکرات پنهان وآشکاری که با آمریکا صورت می‌گیرید دولت چین توانسته همچون برگی موثربا آن بازی نماید ومورد بهره برداری قرار دهد. هر چند چنین رابطه‌ای در مقاطع مختلف دستخوش نوساناتی شده است خصوصا در دوساال اخیر اما بنا به موقعیت ژئو پلیتیکی وژئو استراتژیکی که این کشور دارد دولت چین و بسیاری از سرمایه داران چینی کماکان به حمایتهای اقتصادی فنی و اطلاعاتی و نظامی خودبه کره شمالی ادامه خواهند داد. در چنین یاری دادنهایی برخی دولتهای دیگر و بطور مشخص روسیه نیز ذینفع می‌باشند وهمواره بخشی ازاین یاری رسانیها را بر عهده داشته اند. بنابراین علیرغم اختلافات میان خودویا با کره شمالی بازهم منافع آن‌ها چنین اقتضاء می‌کند تا بر قدرت چنین حکومتی افزوده شود.اینکه عواقب وپی آمدهای آن برای انسان‌ها وخصوصا مردم کره چه می‌تواند باشد موضوعی نیست که انتظار داشته باشیم سرمایه داری جهانی چه ازنوع دولتی آن -مانند چین -و چه ازنوع انحصاراتی آن -مانند آمریکا - با فکر کردن به آن،وقت وانرژی شریف خود را دراین راه تلف نمایند.
از جانب دیگرکره جنوبی برای بلوک غرب وخصوصا ایالات متحده آمریکا نقشی برجسته ومهم دارد و هر نوع بی ثباتی یا تهدیدی علیه این کشوررادرمقابل منافع کنسرنها وانحصارات کشورهای خودومانعی بر سر راه گسترش حوزه نفوذ خویش تلقی می‌کند. چنین بی ثباتی یا تهدیدی نه تنها بواسطه دست یابی کره شمالی به بمبهای هسته ای وموشک پرانی های آن می‌باشد بلکه مهمتر،آن وضعیتی است که اجبارا سرمایه داری کره جنوبی مجبور به تحمل آن می‌باشد. می توان گفت رژیم کره شمالی با اقدام‌ها ی خود اگر چه دامن زننده به میلیتاریسم بیشتر در منطقه می باشد اماهمجواری با کره جنوبی باعث این شده است تا سرمایه داری در کره جنوبی درمقابل اعتراضات وخواستهای کارگران متحمل عقب نشینی هایی گردد. چنین عقب نشینی هایی خود باعث شده است که تیغ تهاجم به دستاوردهای مبارزاتی توده ها کند گردد ودولتهای مختلف در کره جنوبی نتوانند عنان گسیخته بر نرخ استثمارمورد نظر خودبیفزایند. بنابراین می‌توان گفت سرمایه داری درکره جنوبی وهمراهان غربی آن با اندیشه بر یکپارچگی کره بر این تصور هستند تا گریبان خود را از این بار تحمیل شده رها نمایند. اینکه آیا این مطلوب آن‌ها در صورت وحدت دو کره متحقق می‌شود یا نمی‌شود موضوعی است که مجال پرداختن به آن اکنون وجود ندارد. شواهد گویای این است که چنین خواست وحدت طلبانه ای در حال حاضر بنا به دلایل مختلف، مطلوب نظر حزب حاکم بر چین وسر مایه دارن آن کشور نمی باشد ومیتوان گفت چنین پارامتری خود تاثیرفزاینده ای بر خنثا شدن مذاکرات میان دوکره و اتکاء هر چه بیشترحکومت کره شمالی برتسلیحات اتمی و موشکی داشته است. اگرچه در سال جاری آزمایش سلاحهای مختلف کره شمالی وارد فازجدیدی شده است اما بعد از آنکه قطعنامه آمریکا با توافق همه ۱۵ دولت سرمایه داری از تصویب شورای امنیت گذشت خط ونشان کشیدنها میان کیم جونگ اون از یک طرف ودونالد ترامپ از سوی دیگر ابعاد تازه‌ای بخود گرفته است .اکنون آن‌ها بدون هیچ پرده پوشی ویا ملاحظه ای نسبت به عواقب اقدامهای خود، درحال رساندن بیش از قبل دستها به سمت ماشه ها هستند و به فراخور حال، بررجز خوانی وتهدید علیه یکدیگرافزود ه اند. اما چه کسی است که ندانداولین قربانیان چنین تهدیدهایی انسانهایی هستند که نه تنها کوچکترین منافعی از اهداف ومطامع هیچیک از دوطرف ندارند بلکه هرنوع آرایش نظامی، مانورهای مشترک نظامی، موشک پراکنی، آزمایش‌ها ی هسته ای و غیره را جدای از اینکه مستیقم با آن درگیرباشیم ویا نباشیم وصرفنظر از اینکه توسط دولتهای دیکتاتور ویا توسط سایردولتها بکار گرفته شود، حلقه ای است از زنجیره اقدامهایی که بورژوازی برعلیه کل بشریت بکار می برد.
هرچند مولفه های شروع یک جنگ تمام‌عیار در حال حاضر وجود ندارد اما وقتی هر طرف چنین بخود جرأت می‌دهد تا دادسخن از کشتار میلیونها انسان سر دهد آیا بجز این است که پتانسیل جنایتکارانه بالایی درتمامی بخشهای سرمایه داری وجود دارد؟ و آیا بجز این است که اگربورژوازی فرصت استفاده از چنین پتانسیلی پیدا نماید جهان را با فجایعی هولناکتر از آنچه تا کنون انجام داده است روبرو خواهد نمود؟
رهبری کره شمالی برای توجیه اقدام‌ها ی خوداستناد به برنامه‌های آمریکا وکره جنوبی برای سرنگونی حکومت مطرح می‌کند، صرفنظر از اینکه آمریکا چنین برنامه‌ای داشته باشد ویا نداشته باشد و بتواند ان را عملی کند یا نتواند اما این موضوع چه ربطی به مردم این کشورها داردکه کره شمالی با موشکهای خود آن‌ها را نشانه گیری نموده است؟ آیا اگر جریانی یا دولتی داعیه رسیدن به هدفی انسانی مطرح می‌کند اما برای رسیدن به آن به وسائل غیر انسانی متوسل می‌شود نباید به انسانی بودن هدف مطرح شده شک نمود؟
آمریکا نیز که برای اقدام‌ها ی دخالتگرانه خود درهر نقطه از جهان همواره دلیل و بهانه‌ای می تراشد، در رابطه با حضورگسترده نظامی خود در کره جنوبی، مانورهای مشترک ومتعدد با آن کشورودیگر اقدام‌ها خود چنین مطرح می‌کند که کره شمالی خطری هسته ای است وموشکهای قاره پیما وغیره دارد این‌ها توجیهاتی نخ نما بیشتر نیست چرا که سالیان درازی است آمریکا حاضر نشده است نه تنها نیروهایی که بعد از جنگ در کره مستقر کرده است را خارج نماید بلکه با جنایات وسرکوبگریهایی که توسط دیکتاتورهای مختلف مستقر درکره جنوبی بر علیه مبارزات کارگری واعتراضات اجتماعی صورت می‌گرفت همپیوندبوده وبا انها تشریک مساعی می‌نمود و همه گونه کمک اطلاعاتی و امنیتی دراختیار دستگاه های سرکوب کره جنوبی قرار میداد. وقتی آمریکا می‌گوید خواهان دموکراسی درکره شمالی است خود طنزی بیش نیست چرا که نه تنها حمایتگر دیکتاتورترین دولتها در کره جنوبی وسایر جوامع بوده است بلکه با برنامه ریزیهای مختلف خود، طی سالیان متمادی موجب ساقط شدن بسیاری دولتها از ایران تا اندونزی و از زییر تا شیلی شده است .دولتهایی که با منافع کنسرنها و کارتلهای آمریکایی زاویه ای پیدا کرده بودند. در‌واقع ایالات متحده با استقرار دهها دیکتاتوری نظامی درکشورهای مختلف واز جمله درکره جنوبی موجب تحکیم موقعیت فاشیستی ترین رژیمها در این کشورها وبالگستری راسیست ترین جریانات درسطح جهان گردیده است .درنتیجه باید گفت اگر شرایط مهیا بود بجای دمکراسی نیم بند فعلی در کره جنوبی اقداماتی صورت میداد تا یک دیکتاتوری قدرتمند درآنجا بر سرکارآید تا چه رسد به اینکه بخواهد هموار کننده راه برای استقرار دموکراسی در کره شمالی باشد.
در رابطه با مسلح شدن دیکتاتورها به سلاحهای اتمی، کیست که نداند جمهوری اسلامی پاکستان که همواره در محور آمریکا قرار دارد سالهاست مجهز به آن می‌باشد و بنا به توان اقتصادی و ضرورت، هر از چندی دست به آزمایش‌ هسته ای می‌زند ودر نتیجه سخن دست اندرکاران آمریکا اعم از دموکرات یا جمهوریخواه مبنی بر اینکه می‌خواهند از ابعاد گسترش سلاحهای اتمی جلوگیری نمایند بازهم طنزی بیشتر نمی‌توان تلقی نمود. انواع دیگر سلاح هم که دائماً تقدیم سرکوبگرترین رژیمها مانند عربستان ومصر و ترکیه می‌شود به نحوی که اکنون جوامع مذکوربصورت زراد خانه و انباری از چنین سلاحهایی درآورده اند. بنابراین، چنانچه درکره شماالی دولتی مطلوب نظر آمریکا مستقر بود،برای تجهیز خود به انواع سلاحها و از جمله سلاحهای کشتار جمعی با کمترین مشکلی روبرو نبود و بعلت همجواری با چین چه بسا مجهزبه پیشرفته‌ترین آن‌ها نیزمی گردید و بماننداسرائیل راه کتمان داشتن سلاح اتمی نیز بر او هموار می گردید.
بعد از آزمایش بمب هیدروژنی کره شمالی، چنانچه وضعیت بازهم به سمت تنش بیشتر پیش برود و منجربه شلیکهایی از جانب کره بسوی آبهای جزیره گوام یعنی مرکز استقرار نیروهایی آمریکایی گردد، خودمی تواند همچون مائده ای آسمانی برای سرمایه داران آمریکا عمل نماید. چرا که اولا دولت مستقر در کاخ سفید بیش از قبل خواهد توانست بخشی از دل سپردگان به نظم آمریکایی را با خود همراه نماید و بر بستر آن خواهد توانست با کمترین عتراضات موثر به ابعاد فاجعه بار و کشتار صدها هزار نفری وعواقب بعدی آن، یک ضرب شصتی علیه دولتمداران کره نشان دهد. دوم اینکه شرایط برای ملیتاریزه نمودن بیشتر منطقه هموارتر ودستها ی سرمایه داران آمریکایی ها برای تحکیم سلطه خود گشوده تر ازقبل خواهد شد . پیامد آن منجر به این می گردد که   آمریکا برای چانه زنی های خود با دولت چین درشرایط مناسبتری قرارگیرد. با توجه به اینکه چین اکنون تمایلی به یک رودوریی نظامی ندارد درنتیجه ناچاراً به بازتعریفی از روابط خود با آمریکا تن خواهد داد (نوع برخورد کنونی چین با کره و عدم مخالفت وی با قطعنامه های شورای امنیت درچنین راستایی می‌توان ارزیابی نمود) و
چنانچه در اثر اعتراضات اجتماعی وضد جنگ مردم آزادیخواه ویا فاکتورهای دیگری وضعیت بگونه مطلوب برای آمریکا رقم نخورد و بنا به شرایطی امکان نشان دادن ضرب شصت مورد نظر وجود نداشته باشد بازهم شرایط می‌تواند منجر به منتفع شدن سرمایه داری آمریکا بطور اعم وسازندگان ادوات و ابزارهای نظامی بطور اخص گردد. چراکه آمریکا یا با موشکهای ضد موشک خوداز جمله "تاد "مستقر شده درکره جنوبی خواهد توانست قبل از رسیدن موشکهای کره شمالی به آبهای مورد نظر، آن‌ها را منهدم نماید که منجر به رقم خوردن شرایط مطلوب برای آمریکا خواهد شد. چنانچه چنین امکانی بطور کامل نداشته باشد. بازهم وضعیت برای میلیتاریزه شدن بیشتر منطقه و حضور گسترده‌ترنیروهای نظامی آمریکا درمنطقه بجای خود باقی خواهد ماند. مضافا برآن از قدرت و ضعف سیستم ضد موشکی خود مشخصتر مطلع خواهد شد و منجر به این می‌شود تا درتقابلهای احتمالی آینده آزموده تر وارد عمل شود. علاوه برآن، بازارهای مناسبی برای فروش چنین سلاحهایی نیز فراهم خواهد نمود. دراین زمینه نه تنها ایالات متحده چه بسا دولت چین وروسیه نیز بنحوی از این وضعیت منتفع گردند چرا که آ نها نیز بهتراز قبل متوجه نقاط ضعف وقدرت تجهیزات نظامی رقیب و نیز خود می‌شوند. با این همه نمی‌توان گفت امکان اینکه تقابلهای دو طرف ازآنچه اکنون بنظر می‌رسد فراتر نرود و اگر چه بعید است دولت ثالثی بصورتی مستقیم در آن دخالت نماید امابدون شک فجایع آن دامان بسیاری از انسان‌ها در کره جنوبی، ژاپن، فیلیپین، اندونزی، تایلند وغیره را خواهد گرفت وعلاوه بر مردم آمریکا ودو کره ، انسانهای بسیاری دردیگر جوامع هم دراین آتش افروخته شده گرفتارخواهند گردید.
آنچه اکنون شاهد آن هستیم این نشان در خود دارد که تا هنگامی سرمایه داری حاکم است صرفنظر از اینکه از نوع دولتی آن مانند جمهوری اسلامی وکره شمالی وچین و.. باشد یا از نوع آزاد آن همچون آمریکا، آلمان روسیه، کره جنوبی وغیره ویا نوعی ترکیبی مانند عربستان، مصر،اردن، سوریه و غیره باشد در صورتی که با سد مقاومت اعتراضات کارگری ومبارزات اجتماعی روبرو نشوند برای تحکیم هر چه بیشتر سلطه خود وبیرون راندن رقبا از بازارهای مختلف ازگنجاندن هیچ برنامه‌ جنایتکارانه و جنگ طلبانه دردستور کاری خوداری نخواهند نمود.
شکستن شیپورهای جنگ که اکنون بلند تراز گذشته توسط دولت ترامپ و کیم جون اون بصدا درآمده است و حنثا نمودن برنامه‌هایی که مد نظر آن‌ها می‌باشد اولین گام درجهت عقب راندن جنگ طلبانی است که به چیزی بجز قدرت وسلطه سرمایه وانباشت آن نمی‌توانند بیندیشند.

**
جدایی ویا یکپارچگی میتواند نتایج متفاوتی برای سرمایه داران ونیزبرای کارگران بهمراه آورد.با نگاهی به سیر جدایی اسلاواکی و چک، سودان جنوبی وشمالی ونیزیکپاچگی دو آلمان و یا دویمن متوجه می‌شویم نمی‌توان بطوریقین برمطلبوبیت مسیری که طی می شود تاکید نمود.بنابراین وبا توجه به اینکه
سرمایه داری دردوبخش کره وهم موقعیت مبارزاتی کارگران هر دوجامعه دارای خود ویژه گی هایی می باشد، نمی‌توان بطورقطع گفت که درصورت یکپارچگی دوکره، جامعه وخصوصا طبقه کارگر در مسیری مطلوبتر و یا نامناسبترقرار خواهند گرفت