مبارزه ی طبقاتی و تفاوت آن با کشمکش های درون حکومتی


اردشیر قلندری


• در شرایط ایران ما، پیکار طبقاتی با رژیم ولایی با همه اشکال متنوع نهادهای حکومتی آن، در راستای استقرار یک دولت ملی - دموکراتیک ادامه دارد. در همین راستا، تضاد اصلی در جامعه ایران تضاد میان مردم و دستگاه ولایی که نماینده سرمایه داری کشور است، می باشد. تضاد فوق چنان شدید است که رژیم جهت کشاندن مردم پای صندوق های مشروعیت برای خود، از انواع ترفندها و شیوه های عوامفریبانه از اختلافات دو جناح سرمایه داری بورکراتیک و بازاریان سنتی (جبهه اصولگرایان...) با رودروی هم قراردادن انها، با وعده ها و توافقات پشت پرده، بهره برداری می کند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱ شهريور ۱٣۹۶ -  ۲٣ اوت ۲۰۱۷


 
طبقه به گروه های بزرگی از مردم گفته می شود که نسبت به جایگاه خود در مفهوم تاریخی سیستم تولید اجتماعی، مناسبات انها نسبت به ابزار تولید (در بسیاری موارد ثابت و فرموله شده بصورت قانون )، نقش انها در سازماندهی اجتماعی کار، متعاقبن در شیوه کسب و مقدار ان بخش از ثروت اجتماعی که در ان سهیم هستند، متفاوت باشد. لنین (مجموعه اثار جلد 39 ص 15)
پیکار طبقاتی پیکاری است مابین طبقات، منافع ای که در تعارض و یا نفی یکدیگر باشد. پیکار طبقاتی شامل محتوای اصلی و نیروی پوینده تاریخ همه طبقات انتاگونیستی جامعه است.
کارل مارکس و فردریس انگلس کاشفان این قانون بزرگ پویش تاریخی جامعه طبقاتی اند، که مطابق ان "... هرگونه پیکار تاریخی چه در عرصه سیاسی، دینی، فلسفی یا هر نوع دیگرش در حوزه ایدئولوژیکی تحقق یابد- در حقیقت، تنها بیان کم و بیش روشن پیکار طبقات اجتماعی و موجودیت این طبقات و به همراه ان برخورد میان انان بنوبه خود، تعیین کننده میزان رشد وضعیت اقتصادی انها، خصلت و شیوه تولید و مبادلات تعیین شده مابین انها باشد". (کارل مارکس ، انگلس مجموع آثارجلد 21 ص 259. چاپ روسی )
شکلگیری تئوری پیکار طبقاتی عللی در تعمیم بی نهایت اعمال کارکردهای گوناگون گروه بزرگی از مردم، به همراه ان برخی اشخاص، متنوع نسبت به جایگاه خود در سیستم تولید اجتماعی – طبقه گردید. بدین سان، شاخص عینی در راستای رویت تکرار پذیری در تاریخ، در راستای "... اطلاعات فردی به مساله اجتماعی" شکل گرفت.   
تئوری پیکار طبقاتی دارای اهمیت متدلوژیکی بسیار برای همه رشته های علوم اجتماعی هست، چراکه سبب درک پیکار حقیقی مبارزه ایدئولوژیکی و سیاسی در همه اشکال ان می شود. لنین تاکید داشت " تا وقتی مردم نیاموزند که در پشت همه ی اظهارات و بیانیه ها و وعده های اخلاقی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی، باید منافع این یا آن طبقه را جست و جو کنند، در سیاست، قربانی نادان فریب و خودفریبی خواهند شد. حامیان اصلاح و بهبود تا زمانی که نفهمند هر نهاد کهنه، هرچند خشن و پوسیده به نظر آید، توسط نیروهای طبقات حاکمه حفاظت می شود، همواره فریب مدافعان نظم کهن را خواهند خورد". (لنین، «سه منبع و سه جزء مارکسیسم")
طرح تئوری پیکار طبقاتی توسط مارکس و انگلس دارای اهمیت حیاتی با برهان های علمی ضرورت سوسیالیسم و راه رسیدن به سوسیالیسم بود. برایند منطقی این تئوری اقرار به ضرورت دیکتاتوری پرولتاریا به مثابه سلاح او در پیکار طبقاتی و ایجاد جامعه سوسیالیستی می باشد. لنین در اگوست 1917 خاطر نشان ساخت، که آن کس که فقط اقرار به پیکار طبقات دارد، هنوز مارکسیست نیست، چنین کسی هنوز از چارچوب تفکرات بورژوازی و سیاستهای بورژوازی بیرون نیامده است... مارکسیست کسی هست که برگسترش برسمیت شناختن پیکار طبقات جهت به رسمیت شناختن دیکتاتوری پرولتاریا مبادرت نماید".
تقسیم جامعه به طبقه برایند تقسیم کار، تفکیک تولید کنندگان درگیر در انواع مختلف کار، همچنین تبیین مالکیت خصوصی بر ابزار تولید می باشد. در جوامعه انتاگونیستی کسانی که مالک ابزار اصلی تولید هستند، طبقه استثمارگران را بوجود می اورند؛ فاقد ابزار تولید – طبقه استثمارشوندگان می باشند. تفاوت در موقعیت طبقات در سیستم تولید اجتماعی ناگزیر موجب تعارض و یا تضاد در منافع گیتایی (مادی) انان می گردد. تضاد میان استثمار کننده و استثمارشونده تنها در پیکار طبقاتی قابل حل است. کلیت تاریخ جوامعه انتاگونیستی، تاریخ پیکار میان طبقات است، که نیروی پوینده فرایندهای تاریخی را تشکیل می دهند. برایند تغییر شیوه تولید، زمانی که پیکار طبقاتی تشدید می گردد، به انقلاب [اجتماعی] ختم می شود. اهمیت پیکار طبقاتی در زندگی اجتماعی در سرمایه داری به بالاترین میزان خود میرسد. رشد عظیم نیروهای مولد در دوران سرمایه داری موجب شرایطی می شود، "تا لغو تفاوت طبقاتی به پیشرفت حقیقی تبدیل گردد..." (انگلس مجموع آثار جلد 18 ص 537) . پیکار میان طبقه کارگر و سرمایه دار در نظام سرمایه داری شامل همه جوانب زندگی جامعه می شود. اشکال اصلی پیکار طبقاتی پرولتاریا- اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیکی می باشد. از نقطه نظر تاریخی پیکار اقتصادی یعنی تاکید بر اهمیت نخست و بدون واسطه پرولتاریا بر منافع گیتایی خود است. چراکه، نخستین شرط آزادی زحمتکشان از ستم استثمارگران تصرف قدرت سیاسی و بالاترین شکل پیکار طبقاتی پرولتاریا مبارزه ایدئولوژی می باشد، روندی که پرولتاریا خود را به مثابه طبقه دیده، تصوری صحیح از اهداف و راه های آزادی خود دارد.
تئوری مارکسیستی حقیقت تجربه تاریخی در مورد رسالت پرولتاریا است و بدین خاطر، فرگشت پیکار طبقاتی ضرورتن به دیکتاتوری پرولتاریا، به منظور لغو مالکیت خصوصی، استثمار انسان از انسان ختم می گردد.
"دیکتاتوری پرولتاریا ادامه پیکار طبقاتی پرولتاریا در اشکال جدیدش می باشد، این همان نکته اصلی است، که درک ان مشکل می نماید" (لنین مجموعه آثار جلد 39 ص 261) گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم در بازه پیکار طبقاتی پرولتاریا در راستای ایجاد جامعه سوسیالیستی است. پرولتاریا پیکار طبقاتی را در اشکال نوین مبارزه در راستای استقرار سوسیالیسم (فرونشاندن مقاومت بورژوازی سرنگون شده، مدیریت اقشار خردبورژوازی، جلب روشنفکران به ساختمان سوسیالیسم، رواج و گسترش انظباط نو) مدیریت می نماید. با پیروزی کامل و قطعی سوسیالیسم طبیعت طبقات در جامعه سوسیالیستی به طور بنیادی تغییر می یابد. کارگران و دهقانان از طبقه محروم از ابزار تولید به طبقه مالک ابزار تولید، که عمومی شده است، تبدیل می گردند. بر پایه مالکیت عمومی یگانگی اجتماعی- سیاسی و ایدئولوژیکی در همه طبقات و لایه های جامعه سوسیالیستی رشد می نماید. پیکار طبقاتی دیگر قانون توسعه اجتماعی محسوب نمی گردد، چرا که منافع بنیادی طبقات زحمتکش یکسان است، تبیین تضادها دیگر انتاگونیستی نخواهند بود. در فرایند برطرف سازی تمایزات موجود میان شهر و روستا، میان کار یدی و فکری تدریجن تبدیل به یکنواختگی اجتماعی می شود. با اینهمه، تقسیم جامعه به طبقات و لایه های اجتماعی تنها در کمونیسم بطور کامل از میان می رود.

حقیقت امر

بُنمایه پیکار طبقاتی تضاد منافع میان طبقات است. ماهیت این تضاد بستگی به تفاوت در اشتی پذیری و ستیهندگی (انتاگونیستی) طبقات دارد. تضاد ستیهنده (انتاگونیستی) قبل از هرچیز برپایه، رابطه متقابل میان طبقات اصلی همه فرماسیونها که بر اساس استثمار انسان از انسان استوار میباشد، است. تضاد ستیهنده اگر در منافع اصلی سازگاری نداشته باشد، شامل رابطه ی متقابل طبقات حاکم در جابجایی فرماسیونها، نیز می گردد. گذار از یک فرماسیون به فرماسیون دیگر با توجه به همه تنوعات شکل ان که همیشه برایند و بالاترین مظهر پیکار طبقاتی است به انقلاب ختم می گردد. مارکس و انگلس در مانیفست حزب کمونیست فازهای اصلی پیکار طبقاتی تا پیدایش نظام سرمایه داری را چنین مشخص کرده اند " ازاد یا برده، اشراف یا فرودست، ارباب یا رعیت، استاد یا شاگرد، به عبارتی ستمگران و ستمکشان نسبت به یکدیگر در یک انتاگونسیم ابدی قرار دارند. که بطور نهان و اشکار به انقلاب و یا بازسازی همه نهادهای اجتماعی با نابودی طبقات متخاصم پایان یافته است". سرمایه داری با قرار دادن دو طبقه بزرگ سرمایه دار و پرولتر در مقابل هم تضاد طبقاتی را تسهیل و عریان می نمایند. پرولتاریا نخستین طبقه ستمکش است که به پیکار طبقاتی ماهیتی حقیقتن انترناسیونالیستی در مقیاس جهانی داده است. برخلاف ستمدیدگان پیشین، پرولتاریا پیکار طبقاتی را با حزب سیاسی خود که مجهز به سلاح شناخت علمی بنیادی ترین منافع طبقاتی و راه رسیدن به ان است، را تحقق می بخشد.   
پرولتاریا در سه شکل اصلی پیکار طبقاتی خود را سازمان میدهد: شکل اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیکی. مبارزه اقتصادی، مبارزه در راستای منافع صنفی کارگران (افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار، بهبودی شرایط کار و غیره) این شکل مبارزه در مغایرت با هجوم کارفرمایان بر شرایط حیاتی کارگران، کارگران را در راستای مبارزه برای اهدافی بالاتر اماده، موجب تربیت انقلابی و سازماندهی انان می گردد. در این مبارزه اتحادیه ها رشد می کنند، که امروزه صدها میلیون کارگر را در سراسر جهان متحد نموده اند.
مبارزه اقتصادی، به ویژه در شرایط امروزی، در شکل مبارزه سیاسی رشد و گره خوده است. تعداد اعتصابات در کشورهای سرمایه داری پیشرفته یکی از شاخص های اصلی ان می باشد. اعتصاب کنندگان نه تنها مطالبات سیاسی خود را به نمایش می گذارند، بلکه خواستار آزادی های دمکراتیک، مخالف تجاوزات امپریالیستی نیز می باشند. در شرایط سرمایه داری دولتی- منوپولیستی مبارزه حتی در راستای نیاز های اقتصادی روزمره نمی تواند بدون مبارزه سیاسی موفق باشد. مارکسیستها علیه رفرمیست هایی که تلاش دارند پیکار طبقاتی پرولتاریا را در مبارزه اقتصادی خلاصه کنند، و هم علیه کسانی که مبارزه اقتصادی را دستکم میگیرند، مبارزه می کنند. مبارزه سیاسی یکی از اشکال مهم پیکار طبقاتی پرولتاریا است. ویژگی این شکل پیکار طبقاتی؛ اولا، به مفهوم مبارزه در راستای بنیادی ترین منافع طبقه کارگر، دومن، مبارزه سیاسی یک مبارزه فراگیر کارگری با سرمایه دار است. سومن، در مبارزه سیاسی حزب – عالی ترین شکل سازمانی طبقه کارگر شرکت دارد. عمدترین اصل در مبارزه سیاسی پرولتاریا، مبارزه برای استقرار و تحکیم قدرت خود است. دسترسی به این امر بدون پیکار طبقاتی ایدئولوژیکی که در جهت ازادسازی پرولتاریا از تاثیرات ایدئولوژی بورژوازی خواهد بود، میسر نمی گردد.
پیکار طبقاتی در راستای اوردن ایدئولوژی سوسیالیستی- کمونیستی به درون توده های کار در جهت تبدیل پیکار کورکوانه به پیکار آگاهانه است. مبارزه ایدئولوژیکی حزب پرولتری، علیه همه اشکال ایدئولوژیکی بورژوازی و رفرمیستی که در دوران امروزی دامنه وسیعی بخود گرفته است، می باشد.
مفهوم "اشکال پیکار طبقاتی" همچنین دارای مفاهیم محدود مقارن در مفهوم ابزاری، با روشهای پیکار طبقاتی (اعتصابات، راهپیمایی، تحریم انتخابات، مبارزه پارلمانی، قیام مسلحانه و غیره) می باشد. مارکسیسم – لنینیسم انتخاب مطلق این یا ان شکل پیکار طبقاتی را طرد می کند. لنین در کتاب بیماری کودکی "چپ گرایی"در کمونیسم تاکید داشت که حزب پرولتاریا باید با همه ی اشکال پیکار طبقاتی اشنا باشد، قبول این یا ان شکل به موقعیت تاریخی بستگی دارد. "موفقیت انتخاب طبقه کارگر برای پیروزی انقلاب بستگی به ان دارد که تا چه اندازه خود و حزبش اشنایی با اشکال مبارزه- صلح جویانه و قهرامیز، پارلمانی یا غیرپارلمانی داشته باشد، و برای جایگزینی سریع و غیرمترقبه این یا ان شکل مبارزه آماده باشد".
پیکار طبقاتی در چارچوب ملی رابطه تنگاتنگی با پیکار طبقاتی در سطح جهانی دارد. اتحاد نیروهای انحصارات و حکومتهای بورژوازی در یک سازه با انحصارات بین المللی مرتبط است. در مبارزه علیه جنبش های انقلابی دول سرمایه بلوکها و اتحاد های نظامی تشکیل، هدف خود را نه تنها در راستای تحقق سیاست های امپریالیستی در روابط بین المللی اعمال می کنند، بلکه در سرکوب نیروهای انقلابی بطریق دخالت از خارج در کشورها در صورت بروز بحرانهای شدید نیز شرکت می نمایند. همزمان پس از فروریزی بلوک شرق، جهان امپریالیستی به چنان درجه ای از هاری رسیده که همه مزرهای احترام به تمامیت ارزی دولتها را زیرپا گذاشته است. نمونه بارز این نوع هارشدگی را می توان در افغانستان، عراق، لیبی و سوریه دید. سیاست تحریک امریکا در اطراف کره شمالی، در واقع، چین را نشانه رفته است. طبق امار و ارقام، چین در چند سال اینده به یک قول اقتصاد جهان تبدیل خواهد شد، همزمان اورپا و امریکا اسیر بحرانهای اقتصادی در مسیر قهقرا قرار گرفته اند. از طرفی نیز امپریالیستی ها می دانند که در صورت ژرف شدن بحران در امریکا، اثر تخریب دومینو وار شامل همه کشورهای امپریالیستی می گردد. رویاروی با چین، می تواند تهدیدی برای صلح و امنیت در جهان باشد.

اهمیت پیکار طبقاتی

تجربه تاریخی نشان میدهد که پیکار طبقاتی علیه نیروهای ارتجاعی – یگانه راه ازادی زحمتکشان است. از طریق پیکار طبقاتی گذار به مسیر توسعه سوسیالیستی صورت می گیرد، سوسیالیسم تحقق می یابد.
استقرار دیکتاتوری پرولتاریا به مفهوم ادامه پیکار طبقاتی و ادامه ی ان در اشکال نوین با ابزارهای نوین است. پرولتاریا به طبقه حاکم تبدیل، وبا سلاح پیکار طبقاتی قدرت دولت را به دست می اورد. در همین رابطه برخی از اشکال پیکار طبقاتی (قیام و غیره)، که پرولتاریا از ان بهره مند میباشد، مبرمیت خود را ازدست داده، شکل نوین تری از پیکار طبقاتی را که می توان دولت نامید، پدیدار می گردد. لنین اشکال پیکار طبقاتی پرولتاریا را بصورت ذیل تعیین نمود.
1.فرونشاندن مقاومت استثمارگران 2. جنگ داخلی 3. خنثی سازی خُرد بورژوازی 4. "استفاده" از بورژوازی و متخصصان ان 5. اموزش انضباط نو. (مجموعه آثار جلد 39)

شکل نخست ماهیتی همه گیر دارد، الزامی برای همه کشورها در گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم است. شکل دوم، بستگی به ویژگی منطقه ای و شرایط جهانی دارد. خصوصیات لنینی شامل اشکال نوینی در پیکار طبقاتی پرولتاریا می شود، که مشمول اثرگذاری اقشار غیر پرولتر- دهقانان، روشنفکران بورژوازی و حتی سایر لایه های طبقه کارگر نیز می گردد. بیان مشخص تر این اشکال پیکار طبقاتی می تواند گوناگون باشد. برای مثال، در صورت وجود برخی شرایط می توان از ضرورت سیاست خنثی سازی لایه ی بینابینی دوری جست و به جای ان سیاست پایدار اتحاد با دهقانان متوسط را برقرار کرد.

برایند

موضوع اصلی پیکار طبقاتی در دوران گذار بر پایه "که بر که" چه کسی پیروز است، سوسیالیسم یا سرمایه داری می باشد. مارکسیسم – لنینیسم تئوری اپورتونیستی راست؛ میرایی پیکار طبقاتی، که نفی تضاد انتاگونیستی میان پرولتاریا و بورژوازی است، را رد می نماید.
پیکار طبقاتی تنها در صورت از میان رفتن خود طبقات محو می گردد. تمام تلاشها در راستای طرد پیکار طبقاتی در سایر فرماسیونهای اقتصادی، به مثابه اقدامات طبقات ارتجاعی در راستای برقراری همکاری طبقاتی درک می گردد.*
در شرایط ایران ما، پیکار طبقاتی با رژیم ولایی با همه اشکال متنوع نهادهای حکومتی آن، در راستای استقرار یک دولت ملی - دموکراتیک ادامه دارد. در همین راستا، تضاد اصلی در جامعه ایران تضاد میان مردم و دستگاه ولایی که نماینده سرمایه داری کشور است، می باشد. تضاد فوق چنان شدید است که رژیم جهت کشاندن مردم پای صندوق های مشروعیت برای خود، از انواع ترفندها و شیوه های عوامفریبانه (برای مثال صلاحیت بی ابروترین شخصیت های متصدی رژیم) از اختلافات دو جناح سرمایه داری بورکراتیک و بازاریان سنتی (جبهه اصولگرایان...) با رودروی هم قراردادن انها، با وعده ها و توافقات پشت پرده، بهره برداری می نماید.
دستگاه ولایی در ساختار خود، مولفه های سرمایه داری را در کنار هم قرارداده، با مهار اختلافات فی مابین، از انان صیانت می کند. این مولفه ها متناسب با برهه ها در انتخابات بر مجلس و دولت دست می یابند. انچه که مسلم است، طی چهار دهه اخیر، در جایجایی های دولت های نظام ، از نظر اقتصادی می توان گفت که هیچکدام در راستای منافع مردم، حتی تخفیف دشواری های اقتصادی، کاهش تضاد میان مردم و نظام گامی برنداشته، بلکه مسیر پیچیده افزایش تضادهای فوق را با اجرای دستورات نهادهای اقتصادی غارتگر امپریالیستی پیموده است. نمونه بارز، انتخابات اخیر ریاست جمهوری بود که با انتخاب اقای روحانی و پیشنهاد وزرای وی تضاد فوق وارد مرحله تازه تری شده است. رژیم با تبلیغات دروغین مشخصن مردم را فریب داد، حقوق همه شهروندان کشور را پایمال نمود. حکومت با نامزدی رئیسی با فریب برنامه ریزی شده مردم را وادار به رای دادن به روحانی کرد، روحانی نیز کابینه ای را تشکیل داد که می توانست رئیسی تشکیل دهد. پرواضع است که، با این کابینه چهار سال اینده، هیچ تحول اقتصادی صورت نخواهد گرفت، در صورت گسترش تحریم های امریکا و (یا) در صورت همصدایی اروپا با امریکا، باید گفت که یک فاجعه بزرگ اقتصادی به همراه عواقب جانبی، کشیده شدن کشور به جنگ و عواقب خطر ناک ناشی از ان در راه می باشد.
پیچیدگی ارگانهای حکومت، با نوعی "ازادی" برنامه ریزی شده برای خودیها، سبب تبلیغاتی عوامفریبانه در راستای "استقلال "برخی دیدگاه (جناح ها) در دستگاه گشته است. مبلغین وجود "کشمکش های طبقاتی" در دستگاه ولایی، هدفمندانه تلاش دارند، پیکار طبقاتی طبقه کارگر ایران را در چارچوب کشمکش های درونی که در راستای منافع گروهی است، خلاصه نمایند. طبیعی است که اختلافاتی در دستگاه ولایی، گاه بسیار شدید، رخ می دهد. اما ایا از این دست اختلافات را میتوان طبقاتی نامید؟. پرواضع است، که اعم اختلافات درون گروهی دستگاه، ماهیت و خصلتی سرمایه دارانه داشته، در راستای رانت و سهم خواهی است. طرفداران اندیشه چپ (م.ل.) باید با شکافتن ژرفای اختلافات فوق با درک ماهیت طبقاتی انها، ان را افشاء، برنامه و خط سیاسی مستقل خود در راستای طرد دستگاه ارائه دهد. تریدی نیست که سرمایه داری ایران، با بهره برداری و بذل و بخشش ثروت ملی کشور، بخش هایی از مبلغین فوق در میان مولفه چپ و جنبش کارگری، جهت تغییر مسیر پیکار طبقاتی در راستای دشوار و پر پیچ و خم ساختن ان، ایجاد یاس و نامیدی در روحیه پیکارگران، انها را خریده باشد. اما از طرفی نباید فراموش کرد که با خوراندن جامعه به افکار مسموم، با وجود همه عوامفریبی ها، سیر تحول جامعه و تلاش شهروندان در راستای دستیابی به عدالت اجتماعی... به همراه براندازی دیکتاتوری حاکم اجتناب ناپذیر خواهد بود.