جنگ اقتصادی به رهبری آمریکاست که در حال گسیختن ونزوئلاست، نه سوسیالیسم!
کالِب تی. ماوپین - برگردان: مسعود امیدی


• حزب سوسیالیست متحد در شرایط کنونی درگیر در یک تغییر جهت بزرگ بوده و امیدوار است واکنش خود به خرابکاری اقتصادی را تاثیرگذارتر نموده و جهت گیری سوسیالیستی انقلاب را تحکیم نماید. مذاکراتی نیز در باره اصلاحات عظیم در مسیر عملکرد دولت به منظور پیشگیری از نمونه های مفرط فساد و سوء مدیریت که سبب ناامیدی در میان مردم می شود، در جریان است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۹ مرداد ۱٣۹۶ -  ۱۰ اوت ۲۰۱۷


جنگ اقتصادی به رهبری آمریکاست که در حال گسیختن ونزوئلاست، نه سوسیالیسم![۱]
کالِب تی. ماوپین [۲] - برگردان: مسعود امیدی


آمریکایی ها طی دهه های تبلیعات جنگ سرد برای جستجوی هر تاییدیه ای برای اینکه "سوسیالیسم به معنی فقر است!" تعلیم داده شدند. اما به راستی که این کلیشه در مورد ونزوئلا و سایردولت هایی که توسط بازار آزاد اداره نمی شوند، طنین درستی ندارد.
واشینگتن - (تحلیل) - بحران اقتصادی و سیاسی ای که ونزوئلا با آن مواجه است، به صورت مداوم به عنوان دلیل برتری بازار آزاد مورد اشاره قرار گرفته است.
تصاویر و عکس های ونزوئلایی های شورشی در خیابان ها در اعتراض به هزینه های بالای مواد غذایی، فروشگاههای خالی مواد غذایی، کمبود دارو و تخریب سطل های زباله تیترهای رسانه ها هستند و گزارش ها به سوسیالیسم به عنوان علت آن ها اشاره می کنند.
شیکاگو تریبون تفسیری را با عنوان "یک انقلاب سوسیالیستی تقریباً هر کشوری را ممکن است تخریب کند."، منتشر نمود. یک تیتر در وبلاگ دلایل "زدن و در رفتن" [٣] ادعا می کند: "سوسیالیسم ونزوئلایی هم یک فاجعه کامل است." نشریه هفته نامه ایالات متحده [۴] می گوید: "سوسیالیسم اقتدارگرا سبب فروپاشی ونزوئلا گردید."
در واقع رسانه های جریانِ اصلیِ تحتِ مالکیتِ شرکتها به آمریکایی ها توصیه می کنند تا به روندهای تورم و شبکه توزیع مواد غذایی در ونزوئلا بنگرند وسپس با غرور برای خود تکرار کنند که در مدارس ابتدایی شنیده بودند که "کمونیسم واقعا جواب نمی دهد."

در عالم واقعیت اما میلیونها ونزوئلایی شاهد بهبود گسترده شرایط زندگیشان از طریق فرآیند بولیواری بوده اند. مشکلاتی که در حال بستوه آوردن اقتصاد ونزوئلاست، به برخی نقائص ذاتی در سوسیالیسم مربوط نیستند، بلکه اساساً ناشی از پایین نگه داشتن مصنوعی قیمت نفت و خرابکاری نیروهای دشمن در انقلاب هستند.
پادشاه عربستان سعودی از سال ۲۰۱۴ بازار را غرق در نفت ارزان کرد . این یک تصمیم صرفاً تجاری نبود، بلکه یک حرکت حساب شده‍ی هماهنگ شده با اهداف سیاست خارجی ایالات متحده و اسرائیل بود. سلطنت سعودی علی رغم از دست دادن پول و فرو رفتن عمیق در بدهی، به توسعه تاسیسات تولید نفت خود ادامه می دهد. نتیجه آن قیمت نفت را از بشکه ای ۱۱۰ دلار به ۲٨ دلار در ابتدای ماه های اول امسال رسانده است. هدف آن تضعیف مخالفان وال استریت، لندن و تل اویو یعنی کشورهایی است که اقتصادشان متمرکز بر صادرات نفت و گاز طبیعی است.
و ونزوئلا یکی از آن کشورهاست. تلاش های عربستان سعودی برای کاهش قیمت نفت، سبب کاهش شدید بودجه دولتی ونزوئلا و منجر به پیامدهای زیادی برای اقتصاد ونزوئلا گردید.

همزمان، شرکتهای تولید کننده و وارد کننده مواد غذایی یک کمپین هماهنگ شده ی خرابکاری را راه اندازی کردند. این وضعیت با تضعیف بخش مهم حیاتی از اقتصاد این کشور همراه شد و منجر به تورم و کمبود مواد غذایی گردید. قیمت های مصنوعی پایین نفت، دولت ونزوئلا را در شرایط نیاز شدید به نقدینگی قرار داد و تامین منابع برنامه های اجتماعی کشور را با یک بحران مالی مواجه نمود که برای تحکیم قدرت حزب سوسیالیست متحد حیاتی بود.

فساد یک مشکل بزرگ در ونزوئلا و بسیاری از کشورهای جهان سوم است. پیش از فرآیند بولیواری ونزوئلا در چنین وضعیتی بود، وضعیتی که پس از آغاز اصلاحات اقتصادی هوگو چاوز نیز تداوم یافت. در شرایط فقر شدید، مردم یاد می گیرند که از یکدیگر مراقبت کنند. در چنین شرایطی از افرادی که در بخش دولتی کار می کنند، انتظار می رود که کم و بیش از سمت خود برای مراقبت از دوستان و خانوده خود استفاده کنند. فساد در هر سیستمی یک مشکل بزرگ است اما در شرایط وفور، تحمل آن بسیار آسان تر است. این مشکل در ونزوئلا به دلیل کاهش درآمد دولت در نتیجه ی قیمت های پایین نفت و خرابکاری وارد کنندگان مواد غذایی بزرگ شده است.

تجربه بولیواری در ونزوئلا

آمریکایی ها طی تبلیغات دهه های جنگ سرد برای جستجوی هر تاییدی برای اینکه "سوسیالیسم یعنی فقر" آموزش داده شده اند. تصویر زنده و ساده از مشکلاتی که ونزوئلا در حال حاضر با آن مواجه است، همراه گردید با این واقعیت که رئیس جمهور نیکلاس مادورو خود را به عنوان یک مارکسیست توصیف کرده است، واقعیتی که قطعاً می تواند برای آنها (آمریکایی ها) به معنی تایید چنین چیزی باشد. با این حال تاریخ واقعی و بدون تردیدِ بنای سوسیالیسم در سراسر جهان از جمله دهه های اخیر در ونزوئلا روایت کاملا متفاوتی را بیان می کند.

هوگوچاوز در سال ۱۹۹۹ به عنوان رئیس جمهور ونزوئلا انتخاب شد . انتخاب او به عنوان رفراندومی در باره سیاست های بازار آزاد اقسارگسیخته تحمیل شده بر ونزوئلا در طول دهه ۱۹۹۰ مورد توجه قرار گرفت. در دسامبر زمانی که من در محله مرکزی کاراکاس قدم می زدم، ونزوئلایی ها از این دوران با وحشت سخن می گفتند.
ونزوئلایی ها می گفتند خصوصی سازی های تحمیل شده از سوی صندوق بین المللی پول بر ونزوئلا، زندگی در ونزوئلا را در طی دهه ۱۹۹۰ غیر ممکن کرده بود. زباله جمع آوری نمی شد، برق برای چند هفته قطع می شد. هایدو اورتگا [۵] یک عضو محلی هیات حاکمه در ونزوئلا گفت: "در دولت های قبلی ما مجبور به سوزاندن تایرها و اعتصاب فقط برای بدست آوردن برق، داشتن خیابان های درست، یا جذب سرمایه گذاری بودیم."

چاوز با یک برنامه ای رای آورد که ادعای مسیری بین سرمایه داری و سوسیالیسم را می کرد. او شرکت نفت دولتی را بازسازی کرد چنانکه سودهای آن به دولت ونزوئلا برسد نه به جیب شرکت های وال استریت. چاوز با درآمد حاصل از صادرات نفت، سیستم عظیمی از برنامه های اجتماعی را تامین مالی کرد.
چاوز پس از شکست یک کودتا علیه او در سال ۲۰۰۲ ، هدف خود را رساندن ونزوئلا به "سوسیالیسم قرن ۲۱" اعلام نمود. چاوز در بسیاری از برنامه های تلویزیونی خود نقل قول هایی را از مارکس و لنین مطرح نمود و کشور را در جهت هدف ایجاد یک جامعه مرفه غیرسرمایه داری بسیج نمود.
در سال ۱۹۹٨ ونزوئلا تنها ۱۲ دانشگاه عمومی داشت، امروز ٣۲ دانشگاه دارد. پزشکان کوبایی برای ارائه مراقبت های بهداشتی رایگان در درمانگاه های عمومی به ونزوئلا آورده شده اند. دولت گاز برای پخت و پز و گرما را به محله های کم درآمد ارائه می کند و کارزاری را برای سوادآموزی بزرگسالان بیسواد راه انداخته است.

در زمان دولت جورج دبلیو بوش قیمت نفت در بالاترین نقطه خود تا آن زمان بود. رویدادهایی چون نابودی عراق، تحریم های ایران و روسیه، اعتصابات و آشفتگی در نیجریه کمبودی در بازارهای بین المللی ایجاد نمود که قیمت ها را بالا برد.
درآمد نفتی قابل توجه، چاوز و حزب سوسیالیست متحد را قادر ساخت تا میلیونها ونزوئلایی را از فقر خارج کنند. فقر و بیکاری در ونزوئلا بین سال های ۱۹۹۵ و ۲۰۰۹ هر دو به نصف کاهش یافتند.
نیکلاس مادورو بعد از مرگ چاوز، همان برنامه بولیواری را ادامه داده است. برنامه "ماموریت مسکن" برای ساخت مسکن در سرتاسر کشور به اجرا درآمد و مکان هایی را برای زندگی خانواده های کم درآمد در ونزوئلا تامین نمود. گزارش دولت ونزوئلا اعلام نمود که بیش از یک میلیون ساختمانهای مدرن آپارتمانی تا پایان سال ۲۰۱۵ ساخته شد.

مشکلاتی که اکنون ونزوئلا با آن مواجه است، در سال ۲۰۱۴ آغاز شد. رشد فزاینده تاکنونی نفت، با توجه به استفاده از تکنولوژی شکست هیدرولیکی یا شکست [۶] برای استخراج با سرازیر کردن نفت ارزان از سوی عربستان به بازار درآمیخت. در نتیجه قیمت های خیلی بالای نفت با افت مواجه شدند. عربستان سعودی علی رغم مواجه شدن با بحران مالی داخلی، به توسعه تجهیزات تولید نفت خود ادامه می دهد.
قیمت نفت همچنان پایین است. تا آنجا که در مذاکراتِ در حال انجام میان کشورهای عضو اوپک ابراز امیدواری می شود که قیمت ها بتوانند به قیمت های بالای گذشته برگردند. در حالی که رسانه های آمریکایی اصرار دارند که قیمت های پایین نفت تنها بخاطر عملکرد چرخه طبیعی بازار است، اما حقیقت این است که این برای سیاست خارجی ایالات متحده خیلی خوشایند است. روسیه، ونزوئلا، اکوادور و جمهوری اسلامی ایران بر شرکتهای دولتی نفت و صادرات نفت متکی بوده و همه این کشورها از قیمت های پایین نفت متحمل رنج شده اند.

رئیس جمهور چپ برزیل دیلما روسف به اتهام رسوایی در رابطه با پتروبراس، شرکت نفتی دولتی که به علت کاهش قیمت نفت با مشکلاتی دست به گریبان بوده، عزل شده است. با اینکه بیشتر نفت برزیل برای مصرف داخلی است، آشکار شده است که کسانی که او را عزل کردند با هماهنگی سیا و نیروهای دیگری در واشنگتن و وال استریت، از سقوط قیمت های پایین نفت برای پایین کشیدن رئیس جمهور برزیل استفاده کردند.

پسر رئیس جمهور رونالد ریگان ادعا می کند که اوباما تعمداً قیمت های نفت را نه فقط برای تضعیف اقتصاد ونزوئلا بلکه برای مقابله با نفوذ روسیه و ایران کاهش داده است. مایکل ریگان در نوشته ۲۰۱۴ خود برای تاون هال [۷] به این بالید که پدرش برای ضربه زدن به اتحاد شوروی در طی دهه ٨۰ نیز همین کار را کرد:
"از آنجا که فروش نفت منبع ثروت کرملین بود، پدرم از سعودی ها خواست که نفت ارزان را به بازار سرازیر کنند.
قیمت های پایین تر نفت ، ارزش روبل را کاهش داد و سبب شد اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ورشکست گردد که به پراسترویکا و میخائیل گورباچف و سقوط امپراتوری شوروی منجر شد."

تاریخ ساختمان سوسیالیسم

روسیه پیش از انقلاب۱۹۱۷ یک کشور ابتدایی و کشاورزی بود. درسال ۱۹٣۶ بعد از اتمام برنامه پنج ساله یک قدرت صنعتی جهانی بود که از نظر تولید فولاد و تراکتور از همه کشورهای دیگر در جهان پیشی گرفت. سرزمین های بی حاصل سرتاسر شوروی با برق روشن شد. فرزندان دهقانان بیسواد در سرتاسر اتحاد شوروی برای تبدیل شدن به دانشمندان و مهندسانی که برای اولین بار فضا را فتح کردند، رشد کردند. اقتصاد برنامه ریزی شده اتحاد شوروی استانداردهای زندگی میلیونها نفر از توده های مردم را شدیداً بهبود بخشید، برای آنها آب لوله کشی، مسکن مدرن، اشتغال تضمین شده و آموزش رایگان به همراه آورد.
تضادی بین برنامه ریزی متمرکز و رشد اقتصادی وجود ندارد. در سال ۱۹۴۹ چین هیچ صنعت فولادی نداشت. امروز بیش از نیمی از فولاد جهان در صنعتِ فولادِ تحتِ کنترلِ دولتِ چین تولید می شود.
کوبا بیسوادی را ریشه کن کرده است و کوبایی ها از یکی از بالاترین میزان امید به زندگی (طول عمر) در آمریکای لاتین برخوردارند.
زمانی که دولت های اروپای شرقی در اوایل دهه ۹۰ فروپاشیدند، اقتصاددانانی چون جفری ساکس [٨] از دانشگاه کلمبیا که می توان او را از جمله "مومنان واقعی" سرمایه داری به حساب آورد، رشد اقتصادی سریع را پیش بینی کردند. از دهه ۱۹۹۰، شرایطی که جورج دبلیو بوش آن را "اروپای جدید" نامید، وضعیت بسیار بدتر از زمان سوسیالیسم شده است. امید به زندگی کاهش یافته و مرگ و میر نوزادان افزایش یافته است. قاچاقچیان انسان و مواد مخدر فروشگاه دایر کرده اند مردم اروپای شرقی در نظرسنجی های مکرر بارها اعلام کرده اند که زندگی آنها قبل از شکست کمونیسم بهتر بوده است.

بهبود روسیه از فاجعه دهه ۱۹۹۰ با تغییر مسیر اقتصاد به یک مرکز کنترل عمومی از منابع درآمد نفت و گاز آن انجام شده است- بسیار شبیه ونزوئلا. دولت پوتین نیز سخت گیری هایی را بر شمار کوچکی از "الیگارش" هایی که بعد از فروپاشی اتحاد شوروی ثروتمند شدند، اعمال نمود. هنگامی که دولت مقتدر برای کنترل اقتصاد دوباره در این کشور برقرار گردید، تولید ناخالص داخلی روسیه در طول هشت سال اول دولت پوتین ۷۰ درصد افزایش یافت. فقر از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰٨ به نصف کاهش یافت و درآمدها دو برابر شدند.

سرمایه داری نئولیبرال شکست خورده است

تنها به این دلیل است که این واقعیت ها در رسانه های آمریکایی واقعاً قدغن بوده و بحث های آن از سوسیالیسم و کاپیتالیسم مبتنی بر روایت تحریف شده پیرامون دشواری های کنونی ونزوئلا مورد توجه قرار گرفته اند.
هنگام بحث در باره برتری های سرمایه داری و سوسیالیسم، رسانه های آمریکا معمولاً این گفتگوها را به اشاره به برخورداری کشورهای سوسیالیستی جهان سوم از سطح زندگی پایین تر نسبت به ایالات متحده یعنی کشوری که وسیعاً با سرمایه داری شناخته شده است، محدود می کنند. این مقایسه بدون هیچگونه زمینه یا مقایسه منصفانه، تنها قرار است برتری ذاتی سرمایه داری سبک ایالات متحده را اثبات کند.

اگر تجارت آزاد نوع نئولیبرال ادعا شده از سوی شرکتهای ایالات متحده راه حل فقر جهانی بود، مکزیک کشوری که مدتها پیش تحت نفوذ توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) [۹] قرار گرفت، باید نمونه درخشانی از توسعه باشد نه باتلاقی از معضل کارتل های مواد مخدر و فقر. همین را می توان در مورد کشورهای با درآمد نفتی بالا مانند نیجریه نیز گفت که صادرات نفت آن بسیار زیاد بوده اما مردم آن در شرایط وحشتناکی به سر می برند.
دولت های بنگلادش، هندوراس، گواتمالا، اندونزی و فیلیپین هر کاری را که می توانستند برای مقررات زدایی از بازار و ایجاد تسهیلات برای "سرمایه گذاری" غربی انجام دادند. اما علی رغم وعده های نظریه پردازان نئولیبرال، مردم آنها شاهد بهبودی اساسی در زندگی خود نشده اند.
اگر کسی اقتصاد بازار محورترِ ایالات متحده را البته نه با کشورهای در حال توسعه جنوب جهان با یک اقتصاد برنامه ریزی شده بلکه با سایر کشورهای غربی و با دولتهای سوسیال دموکراتیک تر مقایسه کند، پستی و فرومایگی "بازار آزاد" نیز می تواند آشکار گردد.

بر اساس گزارش سایت CIA World Factbook ایالات متحده از رتبه ۴٣ در شاخص امید به زندگی برخوردار است. مردم در آلمان، بریتانیا، اسپانیا، فرانسه، سوئد، استرالیا، ایتالیا، ایسلند و اساساً همه کشورهای دیگرغربی طولانی تر زندگی می کنند. آمار مرگ و میز نوزادان نیز تقریباً همینطور است. خدمات مراقبت های بهداشتی همراه با امنیت شغلی بیشتر و حمایت های اقتصادی ، منجر به جمعیت بسیار سالم تر می گردد.
حتی با این که دولتهای رفاه سوسیال دموکرات با نزدیکی به مدل اقتصادی "کاهش های ریاضتی"[۱۰] ایالات متحده کنار گذاشته می شوند، هنوز ایالات متحده از نظر سلامت عمومی عقب تر از آنهاست. کشورهای غرب اروپا با اتحادیه های مقتدر، احزاب نیرومند سوسیالیست و کارگری و سیستم های دادگستری با رویکرد جزایی - کیفری کمتر گرایش به جوامع سالم تری دارند.

درک آمریکایی مبنی بر اینکه سوسیالیسم با مداخله دولت به صورت خودکار به ایجاد فقر منجر می شود، در حالی که رویکرد بازار آزاد افسار گسیخته رفاه نامحدود را ممکن می کند، حقیقتاً نادرست است. با وجود همه این دشواری های کنونی، تاریخ دو دهه اخیر ونزوئلا بازتاب این واقعیت است.

یک رای تنبیی ، نه یک رای به کاپیتالیسم

قیمت پایین مصنوعی نفت دولت ونزوئلا را در بحران نقدینگی قرار داد و سبب شکل گیری یک بحران در تامین منابع مالی برنامه های اجتماعی گردید که برای تحکیم حزب سوسیالیست متحد حیاتی بودند.
عجیب است که مطبوعات جریان اصلی، "سوسیالیسم" را برای مشکلات غذایی ونزوئلا سرزنش می کنند، در حالی که توزیع مواد غذایی در دست شرکتهای بخش خصوصی قرار دارد. آنگونه که جیسس سیلوا [۱۱]تحلیل گر سیاسی ونزوئلا اخیراً به من گفت: "آنها برای انجام این کار (توزیع مواد غذایی) از دولت می خواهند تا از محل فروش نفت ، ارز همراه با سوبسید به آنها پرداخت کند در حالی که بندرت چیزی تولید می کنند یا پول خودشان را سرمایه گذاری می کنند."
بر اساس گفته سیلوا تحریم های اقتصادی تحمیل شده از سوی آمریکا بر ونزوئلا بعلاوه بحران نفتی، برای دولت ونزوئلا پرداخت سوبسید به واردکنندگان مواد غذایی به دلار آمریکا را بسیار مشکل نمود. شرکتهای مواد غذایی در واکنش دست به "راه انداختن کارشکنی و خرابکاری عمومی" می زنند.
"اقتصاد ونزوئلا وابسته به فروش نفت است. اکنون که قیمت های نفت در حال کاهش اند، چالش این است که چگونه منابع دیگری از درآمد اقتصادی بدست آورد." او توضیح داد که: "در همین حال با توجه به بحران اقتصادی کنونی، مخالفان در حال جمع آوری حمایت های انتخاباتی هستند."

هنگامی که حزب سوسیالیست متحد و جبهه میهنی همسو با آن در دسامبر گذشته کنترل خود بر پارلمان را از دست داد، بسیاری فروپاشی قریب الوقوع دولت بولیواری را پیش بینی کردند. با این حال ماه ها گذشت و روشن است که این اتفاق رخ نداده است.
با اینکه اکثریت روشنی از آراء (رای تنبیهی) در دسامبر برای مجازات نمودن دولت به دلیل سوء مدیریت بحران بوده است، دولت مادورو از یک هسته مستحکم از فعالان اجتماعی برخوردار است که به پروژه بولیواری وفادار هستند. در سرتاسر ونزوئلا کمون هایی تشکیل شده است . فعالان چپ با هم زندگی می کنند و در تعاونی ها کار می کنند. بسیاری از آنها مسلح و سازمان یافته در "میلیشیای بولیواری " برای دفاع از انقلاب اند.   
حتی برخی از پرهیاهو ترین منتقدان دولت اقرار می کنند که علی رغم دشواری های حال حاضر ، وضعیت کشور به طور قابل توحهی بهبود یافته است.

من در ماه دسامبر با گلن مارتینز [۱۲] یک مجری رادیویی در کاراکاس که به مخالفان رای داده بود، صحبت کردم. او این عقیده را که سرمایه داری بازار آزاد ممکن است به ونزوئلا بازگردد، رد کرد. آنگونه که او توضیح داد، بیشتر مردمی که در مخالفت با حزب سوسیالیست متحد– ازجمله خودش- رای دادند، از روش اداره بحران کنونی ناامید شده اند، اما نمی خواهند که مدل اقتصاد نئولیبرالی سال های۱۹۹۹ برگردد.
او گفت که اصلاحات اقتصادی وضع شده در دولت چاوز هیچگاه تغییر نخواهد کرد. مارتینز تاکید نمود: "ما همان مردم پیش از سال ۱۹۹۹ نیستیم."

حزب سوسیالیست متحد در شرایط کنونی درگیر در یک تغییر جهت بزرگ بوده و امیدوار است واکنش خود به خرابکاری اقتصادی را تاثیرگذارتر نموده و جهت گیری سوسیالیستی انقلاب را تحکیم نماید. مذاکراتی نیز در باره اصلاحات عظیم در مسیر عملکرد دولت به منظور پیشگیری از نمونه های مفرط فساد و سوء مدیریت که سبب ناامیدی در میان مردم می شود، در جریان است.
فضا توسط شماری از ترورهای سیاسی اخیر پرتنش شده است. تنش های موجود در مرز ونزوئلا با دولت کلمبیای همسو با ایالات متحده ادامه دارد. بنیان مستحکم فعالان اجتماعی بر آن است که اجازه ندهد انقلاب شکست بخورد، و افزایش تنش ها ادامه یابد. وظیفه اصلی مادورو و حزب سوسیالیست متحد، حفظ یکپارچگی ونزوئلا و اجازه ندادن به در افتادن کشور به وضعیت جنگ داخلی است.


[۱]- www.mintpressnews.com

[۲]-Caleb T. Maupin , July ۱۲, ۲۰۱۶
روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی ساکن نیویورک و فعال اجتماعی در ارتباط با حقوق کارگران و مبارزه با امپریالیسم.   

[٣]-Reason’s Hit and Run
در بردارنده مفهوم "زدن و در رفتن" در ارتباط با حوادث رانندگی در جامعه ما که هم به لحاظ قانونی جرمی بزرگ محسوب می شود و هم از نظر اخلاقی و اجتماعی مورد نکوهش جدی است.

[۴]-The Week’s U.S

[۵]-Haido Ortega

[۶]-hydraulic fracturing, or fracking
به صورت سنتی منابع نفت به طور میانگین در عمق ۶۰۰ متری زمین قرار دارند و برای شکاندن این سنگ و خارج کردن نفت از داخل سنگ، از طریق کارگذاشتن دینامیت و مواد انفجاری در سطح سنگ و انفجارهای مهیب، سنگ شکست شده و نفت به سطح زمین آورده می شود. البته این شیوه، روشی ابتدایی در استخراج نفت است که با توجه به ایجاد زمی لرزه های مصنوعی در مناطق اطراف و مخل شدن زندگی ساکنان اطراف این مخازن، اکنون از روش شکست هیدرولیکی استفاده می شود.
در روش شکست هیدرولیکی به زبان ساده از تزریق با فشار بالای آب همراه با شن و ماسه برای شکستن سنگ های پوشش دهنده چاه های نفت و گاز استفاده می شود. آب با فشار بالا از طریق چاه های حفر شده به سطح سنگ اصابت کرده و با فشاری که به سنگ می آورد، قسمتی از سنگ را خرد کرده و نفت را آزاد می کند.
شکستگی هیدرولیکی در بسیاری از کشورها بسیار بحث برانگیز است. طرفداران آن از مزایای اقتصادی هیدروکربن های قابل دسترس بیشتر حمایت می کنند. در حالی که مخالفان به تاثیرات زیست محیطی آن که شامل خطرات آلودگی آب های سطحی و زمین، آلودگی هوا و سر و صدا و ایجاد زلزله همراه با خطرات ناشی از سلامت عمومی و محیط زیست می باشد، معترضند چندی پیش هم وزیر نفت ونزوئلا به این روش اعتراض کرد و گفت: ما به این اقدام دولت آمریکا اعتراض داریم زیرا با این کار به چشمه‌ها که منابع اصلی تامین آب رودخانه‌ها و آب مورد نیاز میلیون ها نفر در آمریکا است، آسیب وارد می‌کند.
فعالان محیط زیست و مردم مناطق نزدیک به معادن نفت بویژه در امریکا که فعالان محیط زیست قدرت بسیاری دارند، اساساً نسبت به برداشت این منابع که منجر به تغییر اقلیم آب و هوایی کره زمین می شوند نیز هشدار داده اند. (مترجم)

[۷]-Towhall

[٨]-Jeffrey Sachs

[۹]-North American Free Trade Agreement )NAFTA)

[۱۰]- مجموعه سیاستهای کاهش و قطع بودجه خدمات عمومی که به بسته "ریاضت اقتصادی" معروف است. (مترجم)

[۱۱]-Jesus Silva

[۱۲]-Glen Martinez