به یاد ویدا حاجبی عزیز


محمد اعظمی


• نخستین بار در پائیز ۱۳۵۷، که بالاخره درب زندانهای شاه گشوده شد، ویدا را دیدم. از آن روز تا به امروز، رابطه ما استمرار داشته و با آشنائی بیشتر. در حوزه اخلاق سیاسی، آنچه که در ویدا برجسته و تحسین برانگیز بود، نگاه انتقادی او، به گذشته خود و گذشته چپ بود. می گفت: چپ را از اینرو نقد می کنم که خود را چپ میدانم. من از چپ برخاسته ام، از چپ متاثر شده و عمری با آرمان چپ زیسته ام. طبیعی است نگاه به عملکرد چپ، امروز در مرکز توجه ام باشد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۶ فروردين ۱٣۹۶ -  ۱۵ آوريل ۲۰۱۷



نخستین بار در پائیز ۱٣۵۷، که بالاخره درب زندانهای شاه گشوده شد، ویدا را دیدم. از آن روز تا به امروز، به رغم برخوردهای خشک اولیه او، رابطه ما استمرار داشته و با آشنائی بیشتر، دانستم در پس زبان گزنده اش، چه قلب مهربانی می تپد، هر چند هرگز درک نکردم چگونگی همزیستی طولانی این زبان تیز، با آن روحیه لطیف را. طی این سالها نه محبت پنهان شده در قلب پر احساس او راهی به زبانش گشود و چندان منشا اثری شد و نه تندی زبان او بر روحیه لطیفش سایه انداخت. هر چه زمان گذشت درون او را شفاف تر و مهر و صداقت او را در این جهان نامهربان، کمیاب تر دیدم. ویدا ویژگی های خود را داشت. می کوشید به کارهای خود بیاندیشد و همواره در تلاش اصلاح کردارش بود. تا زمانی که انتقادی را قبول نداشت، مقاومت میکرد، اما اگر می پذیرفت، به سادگی تسلیم می شد. در مناسبات دوستی بسیار صادقانه رفتار می کرد. افتاده بود و همدردیش عمیق و دلنشین. حد و حدود و امکانات خودش را در مناسبات دوستی، مبهم نمی گذاشت و در صورت پذیرش وظیفه ای، به تعهد خود پایبند می ماند.
در حوزه اخلاق سیاسی، آنچه که در ویدا برجسته و تحسین برانگیز بود، نگاه انتقادی او، به گذشته خود و گذشته چپ بود. او هر چند در دوره ای، تا حدی تند گذشته را به نقد کشید، اما به تدریج این نگاه انتقادی متعادل شد. می گفت: چپ را از اینرو نقد می کنم که خود را چپ میدانم. من از چپ برخاسته ام، از چپ متاثر شده و عمری با آرمان چپ زیسته ام. طبیعی است نگاه به عملکرد چپ، امروز در مرکز توجه ام باشد.
با این مقدمه در فرصت کوتاهی که دارم مایلم به فشردگی نگاهی داشته باشم به فعالیت سیاسی اجتماعی ویدا در سه دوره از زندگی اش:

دوره اول- حدودا از ۱٣٣۵ آغاز و تا مقطع دستگیری او در سال ۱٣۵۱ ادامه می یابد. در این دوره ویدا با سیاست و فعالیت سیاسی عمدتا با فاصله و با واسطه تماس دارد. حضور ویدا در محیط های سیاسی با تکیه به پری خواهرش و به ویژه با پشتوانه شوهرش، اوسوالدو براتو، از رهبران حزب کمونیست ونزوئلا تامین می شد. شرکتش در جشنواره جهانی جوانان در مسکو، از طریق پری میسر شد و یا حضورش در الجزایر و تماس با مقامات حزب کمونیست کوبا و دیدار گذری با چه گوارا، شرکت در "کنفرانس سه قاره" به عنوان ناظر، دیدار با روکه دالتون شاعر سرشناس و نماینده حزب کمونیست ال سالوادور، دیدار با لوئی اراگون شاعر سرشناس فرانسه، دیدار با فیدل کاسترو و برخی دیگر از فعالان سرشناس چپ همگی به واسطه اوسوالدو براتو صورت گرفت. این دوره از زندگی ویدا، که در پنهان از چشمها و پشت صحنه، حضور اوسوالدو براتو در آن پررنگ است، در مطالبی که پیرامون او منعکس شده است، بیشتر مورد توجه قرار گرفته و بازتاب داشته است.

دوره دوم- حدودا از زمان دستگیری تا سال ۱٣۷۴ را در بر می گیرد. در این دوره ویدا با تکیه به خود و توان و شایستگی هایش، برآمد دارد. در زندان به رغم اینکه در بلوک طرفداران مشی مسلحانه و چریکهای فدائی خلق قرار داشت، اما خود یک مرجع و یک تکیه گاه برای طرفداران پر شور این مشی بود. پس از آزادی از زندان، در سازمان فدائیان به عنوان یکی از کادر های با تجربه فعالیت داشت، هر چند به دلیل پرسش ها و انتقاداتش، مسئولیت های او کمتر از ظرفیت و توانش بود. پس از دوره ای، با جمعی از کادرها و اعضای سازمان، جناح چپ سازمان فدائیان را تشکیل داده، فعالیت مستقلی سازمان دادند. در خارج کشور همراه با تعدادی از همفکران خود در سال ۱٣۶۴- ۱۹٨۵ مجله "آغازی نو" را منتشر نمودند که تا سال ۱۹۹٣ منتشر می شد. در این دوره ویدا به اعتبار خودش شناخته می شود و تمامی مختصات یک فعال سیاسی را داراست.

دوره سوم- از حدود ۱٣۷۴ آغاز و تا پایان زندگیش ادامه دارد. این دوره برای ویدا دوره مکث، بازنگری، درس آموزی و بازدهی است. در این دوره ایمان و اطمینان جای خود را به شک و پرسش می دهد و نگاه دوباره به راه طی شده، برای او جایگاه برجسته ای پیدا می کند. با چنین نگاهی دو جلد کتاب "داد بیداد" و کتاب "یادها" را می نویسد. هر دو این کتابها نگاهی انتقادی به گذشته دارند.
ویدا در "داد بیداد"، با بیان خاطرات سی و هفت تن از زنان زندانی، گذشته را مرور می کند. اما شرایط و فضای آن دوران، در آن خاطرات، کمرنگ است. جمع آوری مجموعه ضعف ها در یک کتاب، آنهم بدون توضیح شرایط و امکانات و محدودیت های آن دوره، می تواند دید یکجانبه ای از فعالیت گذشته زنان منعکس کند. شرایط آن دوره از اینرو مهم است که ویدا حاجبی حدودا ۴۰ ساله اروپا بزرگ شده و دنیا دیده را، مغلوب جوانان پرشر و شوری می کند که متوسط عمرشان از ۲۴ سال تجاوز نمی کند و بیشترشان هنوز دانشگاه را به اتمام نرسانده و زندگی مستقل را تجربه نکرده بودند. به رغم این، آنچه که در این دو جلد برجسته است، تلاشی است که ویدا برای بازنگری و درس آموزی از گذشته به کار برده است.
ویدا حاجبی در کتاب دوم خود به نام "یادها" بررسی و نقد گذشته را با نگاهی متعادل تر پیگیری نموده است. ویدا با گذشت زمان، نگاهش به گذشته عمیق تر و همه جانبه تر شده است. در این کتاب ویدا به انتقادات طرح شده به کتاب "داد بیداد" توجه کرده، و از آن تجربه اندوخته است. در کتاب "یادها" زمانی که به مساله زندان می پردازد، پختگی و درک همه جانبه شرایط، در آن کاملا مشهود است. عامل استبداد و اختناق را در شکل گیری روحیه مقاومت مورد توجه قرار می دهد و در فضای خفقان آن سالها، بر تاثیر ایستادگی همبندان جوانش تاکید دارد و می گوید"من که از همان بدو انتقالم به زندان قصر مجذوب و مرعوب ایثار، روحیه مقاوم و از خود گذشتگی همبندانم بودم، انگار تسخیر شده بودم."
ویدا در این کتاب صرفا شرایط را توضیح نمی دهد به درستی، به ارزش های فرهنگی مشترک همه جریانات سیاسی نیز، اشاره دارد. او می نویسد:
"اما آنچه مربوط به ارزش ها و معیار های سیاسی- فرهنگی بود تفاوت چندان بارزی میان گرایش های متفاوت سیاسی، موافق یا مخالف مبارزه مسلحانه، به چشم نمی خورد... .. واقعیت این بود که ابراز فردیت مستقل و حق انتخاب آزاد در میان گرایش های محتلف سیاسی به نسبت های متفاوت ناشایست و ناپسند تلقی می شد. در عین حال، ریشه های فرهنگی معیارها، الگوهای اخلاقی و حجاب سیاسی خاص مجاهدین و طرفداران علی شریعتی یا حتی مقنعه ای که پیروان خمینی اشاعه دادند توجه و تاملی جدی برنمی انگیخت."
ویدا در این کتاب به هر موضوع دیگری که پرداخته کوشیده است قضاوت منصفانه ای داشته باشد.

*ویدا حاجبی تبریزی، صبح روز دوشنبه ۱۳ مارس در سن هشتاد و یک سالگی بر اثر سکته مغزی در بیمارستان پیتیه-سلپتریر پاریس درگذشت.