چهار دلیل برای تهدید مداوم ایران توسط ترامپ!


تقی روزبه


• باید گفت در شرایط بحرانی و کاراکتر غیرقابل پیش بینی ترامپ و ایضا رویکردها و برنامه های متناقضش هیچ رویکردی تضمین شده نیست و به نوعی رقص در کنار آتش و یا یک پرتگاه است. چه بسا واکنش های دیگر بازیگران این صحنه و یا واکنش های رژیم ایران مانند مبادرت به حرکات تحریک آمیز قایق های سپاه و.... یا عوامل پیش بینی نشده دیگر منازعات را از کنترل خارج کرده و کل نقشه را بهم بزند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱٨ بهمن ۱٣۹۵ -  ۶ فوريه ۲۰۱۷


تخستن ترکش های یک دولت بحران!
درک دلایل معنا و هدف تهدیدات شدیدایران توسط ترامپ و دیگردولتمردان آمریکا اکنون به یک مساله مهم تبدیل شده است. این که منظور از آن ها چیست و تا چه حد باید جدی گرفته شوند؟ در این میان تحلیل گران دچارسردرگمی شده و ارزیابی های متفاوت و مبهم درمیان آنها وجود دارد. بهرحال از هیچ فرصتی برای تکرار این تهدیدها فروگذار نیستند، و برای چندمین بار در طی روزهای اخیر معاون ترامپ به دولت ایران هشدار داده است که تهدیدات ترامپ را جدی بگیرد و بفکر آزمون او نباشند و یا خود شخص ترامپ با شدت و حدت بیشتری مجددا ایران را گستاخ و بزرگترین حامی تروریسم عنوان کرده و برجام را به زیرسوال برده است. موضع رسمی و ظاهری جمهوری اسلامی به این نوع تهدیدها آن بوده است که نباید حرف های ضد و نقیض ترامپ را زیاد جدی گرفت. اما بی گمان در خفا چنین نیست و نه فقط مشغول سبک و سنگین کردن این تهدیدها و پی آمدهای آن در بالاترین سطوح هستند بلکه چه بسا جناح حاکم و اصول گرایان افراطی و شخص خامنه ای مشغول بهره برداری از آن برای خالی کردن زیرپای رقیب هستند. بویژه که فصل انتخاباتی نزدیک می شود و مرگ رفسنجانی کفه ترازوی قدرت را بسود آنها تقویت کرده است.

بهرصورت، غرض ترامپ از این تهدیدها و میزان جدی بودن آنها در این روزها به یکی از مهمترین مسائل تبدیل شده است.
در پاسخ به این سوال قبل از هرچیز باید باین پرسش پاسخ داد که رابطه این تهدیدات و پی آمدهای گسترده آن (در صورتی که به وقوع به پیوندد)، در مغایرات با وعده های داده شده و دیگر هدف های اصلی و چه بسا راهبردی ترامپ یعنی جنگ تجاری با چین و مکزیک و دیگر قدرت های اقتصادی که بازار آمریکا را تصاحب کرده اند و نیز رقابت و برقراری رابطه با روسیه چیست؟ یعنی رابطه نبردهای موضعی و چه بسا نظامی با ایران و در منطقه با مصاف های اصلی. اما در مورد روسیه با توجه به آن که رقیب اقتصادی نیست و ضمنا یک ابرقدرت نظامی هم است رقابت و سازش- ولو موقت- برای کنترل بحران های جهانی، منطقه و مهاجرت و... در دستور کار است که البته با مخالفت فعال داخلی در صفوف طبقه سیاسی حاکم هم مواجه است. بگذریم از شعارهائی که در دوره انتخابات در مخالفت با ورودبه جنگ های احمقانه عراق و.... و سیاست سرنگونی دولت ها می داد و از آن ها بشدت انتقاد می کرد.
با توجه به اهداف کلان و در چهارچوب اولویت آنها می توان معنا و اهداف این تهدیدها را به شرح زیر مورد بررسی قرار دارد:

۱-سیاست مهار ایران
قبل از هر چیز باید در نظر گرفت که مهار ایران در منطقه بخشی از سیاست استراتژیک دولت آمریکا و کنگره در دولت جدید خواهد بود. بخصوص با پیروزی که دمشق در جنگ حلب و شکل گیری نوعی ائتلاف بین روسیه و ترکیه و ایران صورت گرفت و نیز بلندپروازی های ایران که خود را قدرت برتر منطقه عنوان می کند و به تقویت نظامی و موشک هوا کردن می پردازد. این سیاست مهار کردن نه فقط با مکانیزم های سیاسی و بندو بست ها بدنبال تغییر موازنه به هم خورده و ایجاد موازنه ای جدید بسود آمریکا و متحدین آمریکا در منطقه است و حتی با طرح ایجاد مناطق امن در صددجذب مجدد ترکیه است، بلکه این تهدیدات با تحریم های تازه و تهدیدهای نظامی همراه شده است که می خواهد با دادن هشدار رژیم ایران را در لاک دفاعی فرو برد. البته شمشیر نقض توافق برجام و گشودن راهی برای دائمی کردن محدودیت های آن و چه به لحاظ مشروط کردن آن به شروط دیگر بر فراز ایران افراشته می شود. اما سیاست بازدارندگی و مهار بیشترایران الزاما به معنی اقدام نظامی (و نه تهدیدها) نیست، مگر آن که عوامل دیگری در آن دخیل گردد.

۲-دوشیدن منابع مالی کشورهای نفتی منطقه
دولت ترامپ چه به لحاظ برنامه و شعارهایش و چه کابینه اش که یک دولت نفتی- نظامی است (و در کمتر دولت آمریکا نمایندگان نفتی و ژنرالها... تا این حدحضور مستقیم و بی واسطه در قدرت داشته اند) با خیمه زدن بر روی دولت های نفتی منطقه (و اساسا کشورهای عرب و حاشیه خلیج فارس) چه برای سرمایه گذاری در راستای وعده ها و برنامه ترامپ در تجدیدبنای ساختارهای داخلی آمریکا که کلا فرسوده گشته اند و چه به لحاظ تحمیل هزینه حضور نظامی در منطقه و بمباران داعش و یا برقراری مناطق امن برای پناهندگان سوری (که یکی از موضوعات موردبحث با روسیه خواهد بود) نیازمند تأمین مالی از طریق دوشیدن و بخدمت گرفتن دلارهای نفتی است. اما پیشبرد این هدف مستلزم افزایش فشار به ایران و نزدیکی بیشتر به آن کشورهاست. که به معنی چشم پوشی از هرگونه اعمال فشار به آنها در حوزه های باصطلاح دموکراسی و حقوق بشر و تغییر رفتار آنهاست.

٣- بخشی از تدارک قدرت چانه زنی با روسیه
نکته سوم و مهم دیگر در تبیین این فشارهای غیرمترقبه و غافلگیرانه عبارت است: در واقع مهار ایران و اعمال این فشارها و تهدیدها با هدف در لاک دفاعی بردن و زدن انگ بزرگترین دولت تروریستی نه فقط به سایه بردن دولت عربستان و دیگر شیوخ منطقه است، بلکه بخشی از تدارک و زمینه سازی مذاکرات برای تقویت قدرت چانه زنی خود با روسیه و تضعیف قدرت چانه زنی حریف خود است. تهدید سنگین ایران در واقع این پیام را به جهان و مشخصا به روسیه می دهد که کمتر روی ایران با انگ بزرگترین تروریست جهان حساب بکنند و بفکر سرمایه گذاری روی آن نیفتند. اگر در نظر بگیریم که دادن اجازه استفاده از پایگاه نظامی در ایران توسط روسیه تا چه اندازه در معادلات ژئوپلتییک و استراتژیکی آمریکا حساسیب برانگیر است آنگاه به اهمیت جداکردن و تخریب رابطه این دو پی خواهیم برد. بهرحال حال از نظر آمریکا این تهدیدات نوعی کشتن گربه دم حجله (مذاکرات) توسط ترامپ است که بگوید او معامله گر است اما در معامله با کسی شوخی ندارد! حتی دوستان و متحدین اش نیز (مثلا استرالیا و...) باید این را بدانند چه برسد که با دشمنان...

۴-قدرت نمائی جهانی
البته تهدید ایران هدف های کلی دیگری را نیز تعقیب می کند. یک دولت بحران که ترامپ نمونه اعلای آن است (نمونه بزرگتری از خود جمهوری اسلامی)، بدون بحران آفرینی و دشمن تراشی و ایجاد قطب بندی مصنوعی حول مسائل انحرافی و با هدف منجمد کردن مقاومت و بهره گیری از آب گل آلود... نمی تواند سیاست ورزی کند. علی الخصوص که تحمیل یک جانبه گرائی تمام عیار در تمامی عرصه ها بر دوست و دشمن، درونمایه اصلی آن را تشکیل داه باشد. بدیهی است که دست و پا زدن یک هیولای عظیم در بحر بحران با خیرش موج های بزرگ بحرانی همراه خواهد بود. که بحران ممنوعیت ویزاها و تهدیدهای ایران از نخستین ترکش های آن است.
نتیجه آن که سر جمع به نظر نمی رسد تهدید ایران متضمن گشودن جبهه جنگ جدید در منطقه باشد که نه آمادگی برای مقابله با پی آمدهای آن که ابعادجهانی خواهد داشت وجود دارد و نه با خوانائی با اهداف اصلی و نقشه راه ترامپ خواهد داشت. بلکه به عنوان سیاست و تاکتیک مکمل بخشی از تدارک آن مناقشات و مذاکرات بوده و در خدمت چانه زنی و تقویت موقعیت خود بکار گرفته می شود. با هدف دوگانه از یکسو در برابر روسیه که روی ایران حساب نکند و از سوی دیگر سرکیسه کردن دولت های نفتی منطقه و دوشیدن آنها.
با این همه باید گفت در شرایط بحرانی و کاراکتر غیرقابل پیش بینی ترامپ و ایضا رویکردها و برنامه های متناقضش هیچ رویکردی تضمین شده نیست و به نوعی رقص در کنار آتش و یا یک پرتگاه است. چه بسا واکنش های دیگر بازیگران این صحنه و یا واکنش های رژیم ایران مانند مبادرت به حرکات تحریک آمیز قایق های سپاه و.... (که البته تاکنون رژیم در مجموع برخورد محتاطانه را در پیش گرفته است) و یا عوامل پیش بینی نشده دیگر ممکن است بوقوع به پیوندد و منازعات را از کنترل خارج کرده و کل نقشه راه بهم بزند. نمونه فرمان ممنوعیت ورود شهروندان ۷ کشور دارای ویزا و اسناد اقامت در آمریکا و چالش های بزرگی که با آن مواجه شد نشان داد که تضممیاات دولت جدید تا چه حد می تواند نسنجیده بوده و هم چون لقمه ای در گلو گیر کند!