دلیل غیبت افغانستان در نشست سه جانبه مسکو


اردشیر زارعی قنواتی


• چنانچه یک اراده قاطع بین روسیه، چین و پاکستان برای مهار تروریسم بین المللی در این منطقه رقم بخورد بدون تردید تبعات مثبت آن شامل افغانستان و دیگر کشورهای منطقه نیز خواهد شد. روسیه به عنوان طراح این نشست به خوبی واقف است که تضاد بین افغانستان و پاکستان ریشه در یک اختلاف تاریخی دارد که تا به امروز مانع از یک همکاری واقعی بین این دو کشور شده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۹ دی ۱٣۹۵ -  ۲۹ دسامبر ۲۰۱۶


نشست سه جانبه مسکو در روز سه شنبه ۲۷ دسامبر با شرکت روسیه، چین و پاکستان در شرایطی برگزار شد که از همان ابتدا با واکنش منفی افغانستان روبه رو گردید. به عکس گزارشات بسیاری از خبرگزاری های جریان اصلی این نشست صرفا در مورد تحولات داخلی افغانستان نبود و بیشتر یک نشست منطقه یی در خصوص بی ثباتی و تروریسم بین المللی از جمله "داعش" بوده است. البته به خاطر ارتباط این موضوع با عرصه میدانی افغانستان به عنوان کانون بی ثباتی و نفوذ گروه های تروریستی همسو با داعش بدون تردید در صورت اراده واقعی برای مبارزه با این پدیده این نشست ها در دور بعدی حتما با حضور نمایندگان دولت کابل برگزار می شود. اعتراض "احمد شکیب مستغنی" سخنگوی وزارت امور خارجه افغانستان مبنی بر اینکه "ابهام در مورد هدف این مجلس و عدم هماهنگی با افغانستان در این خصوص را نگران‌کننده می‌داند و از برگزارکنندگان آن توضیح می‌خواهد" به همین دلیل قابل درک است، اما به لحاظ اهداف و پلاتفرم این نشست تا حدودی فاقد جنبه حقوقی در خصوص غیرمشروع بودن دیگر قدرت های منطقه یی برای رایزنی در مورد مهار تروریسم فراملی جهت حفظ امنیت ملی کشورهای شرکت کننده در نشست می باشد. از آنجا که دولت بی ثبات افغانستان هم اکنون بیشترین تمرکز خود را بر مبارزه با "طالبان" به عنوان یک گروه شورشی و تروریسم بومی قرار داده است و اهداف نشست مسکو فراتر از این دیدگاه بر روی تروریسم بین المللی که تهدیدی برای کل منطقه می باشد قرار داشته، می توان تا حدودی توجیه رهبران سه کشور شرکت کننده را برای عدم دعوت از نمایندگان کابل درک کرد. از طرف دیگر اهداف کلان این نشست برای "صلح و ثبات در افغانستان" و مهار تروریسم فراملی و از جمله داعش با توجه به تلاقی هم زمان دولت کابل و طالبان با این برنامه مستلزم نشست های مقدماتی بود که نوع رابطه و "حوزه عملیاتی چگونگی مبارزه با تروریسم جهادی رشد یافته در افغانستان امروز" و هم چنین نقاط اشتراک و افتراق این برنامه با دوگانه کابل – طالبان را تنظیم کند. ظاهرا برگزار کنندگان نشست با توجه به تجارب شکست خورده سال های اخیر در خصوص میانجیگری بین دولت افغانستان و گروه طالبان که قبلا در نشست های پشت پرده در قطر اثبات شده است لازم دیدند تا ابتدا سه قدرت اصلی مرتبط با این موضوع توافقات اولیه بین خود را انجام دهند و در مرحله بعد از افغانستان و حتی دیگر قدرت های تاثیرگذار در این خصوص دعوت به عمل آید.
چنانچه یک اراده قاطع بین روسیه، چین و پاکستان برای مهار تروریسم بین المللی در این منطقه رقم بخورد بدون تردید تبعات مثبت آن شامل افغانستان و دیگر کشورهای منطقه نیز خواهد شد. روسیه به عنوان طراح این نشست به خوبی بر این واقعیت واقف بوده است که تضاد بین افغانستان و پاکستان ریشه در یک اختلاف تاریخی از جمله در مورد "خط دیورند" دارد که تا به امروز مانع از یک همکاری واقعی بین این دو کشور برای برقراری صلح و ثبات در منطقه شده است. از طرف دیگر برای روسیه و چین به عنوان دو بازیگر اصلی در عرصه بین المللی و منطقه یی موضوع تروریسم بین المللی با مساله طالبان کاملا متفاوت است و آنان طالبان را یک گروه شورشی و یا حتی تروریستی بومی می دانند که حداقل تا به امروز نه تنها همسویی با داعش و دیگر گروه های تروریست مرتبط با آسیای میانه و منطقه سین کیانگ نداشته بلکه همواره در موضع تقابلی با آنان قرار داشته است. به همین دلیل برگزار کنندگان نشست مسکو از قبل با یک تصور عینی وارد نشست شده اند که بدون بحث ها و توافقات مقدماتی بین بازیگران حوزه پیرامونی ورود افغانستان از همان ابتدا به چرخه این "بازی بزرگ" موجب بروز تنش های همیشگی بین کابل – اسلام آباد خواهد شد. از آنجا که هدف اصلی نشست مسکو در وهله اول حذف تروریسم فراملی به خصوص موقعیت رشدیابنده داعش در افغانستان بوده است که امروز در کانون توجه مسکو و پکن می باشد، اولویت اقدام نیز به تبع مهار و سرکوب این طیف از تروریسم فعال در افغانستان حتی با کمک بخش بومی طالبان است که در گام اول می توانست با مخالفت کابل مواجه شود.
روس ها قبل و بعد از این نشست به صراحت اعلان کرده اند که برای مهار موج رشدیابنده داعش در افغانستان می توانند با طالبان برای مبارزه علیه این گروه ها هم همکاری کنند. نقش پاکستان هم برای محور روسیه – چین از این نظر مهم تلقی می شود که آنان با تجربه تاریخی موجود به خوبی می دانند که جلب طالبان به روند صلح و مبارزه علیه دیگر گروه های منتسب به تروریسم بین المللی بدون چراغ سبر اسلام آباد امکان پذیر نمی باشد. روسیه بر روی نفوذ چین بر پاکستان در این مورد حساب ویژه یی باز کرده است و در صورتی که موفق شوند پاکستان را متقاعد به مهار طالبان و ایجاد زمینه همکاری این گروه در پروسه صلح در افغانستان کنند، بسیاری از مشکلات موجود که تمام نشست های سال های اخیر را به شکست کشانده است را می توانند در مسیر درست هدایت کنند. روس ها در طی سال های اخیر نشان داده اند که در مواجهه با بی ثباتی و پدیده تروریسم فراملی به عکس همتایان غربی خود بر اساس پراگمای سیاسی نگاه واقع بینانه تر و غیرشعاری داشته اند. نشست مسکو با حضور "ضمیر کابلوف" و "اعزاز احمد چودهری" معاونان وزارت امور خارجه روسیه و پاکستان و هم چنین "دینگ شی جن" نماینده ویژه چین نه تنها اولین دور از این نشست های سه جانبه نبوده است که قبل از آن دو نشست دیگر در پکن و اسلام آباد هم برگزار شده بود که هیچ عکس العملی را از طرف مقامات افغانستان موجب نگردید. اینکه دولت افغانستان از برگزاری این نشست در غیاب نمایندگان خود ناخوشنود می باشد کاملا قابل درک است ولی این واکنش از طرف مقامات کابل مبنی بر اینکه این نشست "دخالت در امور افغانستان" و "خلاف عرف دیپلماتیک" است چندان درست نمی باشد. هر کشوری برای حفاظت از امنیت و منافع خود طبق حقوق بین الملل می تواند اقدام به برگزاری نشست یا مذاکراتی در غیاب دیگر کشورها داشته باشد، البته به شرط آنکه ناقض منافع کشور ثالث نباشد. تاکنون نه تنها هیچ نشانه یا سندی مبنی بر نقض حاکمیت ملی و منافع افغانستان در نشست مسکو دیده نشده است که بر اساس گفته های رسمی مقامات مسکو قرار است در نشست های بعدی از افغانستان و احتمالا بعضی دیگر از کشورهای ذی نفع هم دعوت به عمل آید. واقعیت در این است که روس ها و تا حدودی چینی ها به قدرت تصمیم گیری مقامات کابل اعتماد چندانی ندارند و قصد دارند قبل از ورود کابل به مذاکرات آتی در حوزه پیرامونی به یک توافق مقدماتی جهت تنظیم یک "نقشه راه" برسند. بدون تردید این نشست سه جانبه فعلا در حد همین توافقات "حوزه پیرامونی" قابل قبول است اما در آینده هرگونه نشست یا مذاکرات صلح در خصوص بحران افغانستان الزاما باید با بازیگران اصلی در کابل هماهنگ و رایزنی قرار بگیرد. روس ها باید بپذیرند که طالبان را نمی توان به عنوان بدیل دولت کابل و شریک در عرصه ژئوپلتیک حتی در مبارزه با داعش بدون هماهنگی یا احتمال نقض منافع افغانستان به کار گرفت.