سال ۲۰۱۶: نقطه عطف تاریخی؟


سهراب مبشری


• بسیاری از آنها که خود را لیبرال می نامند نشان داده اند که ظرفیت و آمادگی تعویض روبنای سرمایه داری و لگدمال کردن پرچمی را دارند که تا کنون مدعی مالکیت آن بوده اند. رسالت نیروهای چپ این است که این پرچم افتاده بر زمین را واننهند و خود آن را به دست گیرند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۱ دی ۱٣۹۵ -  ٣۱ دسامبر ۲۰۱۶


در آخرین روزهای سال ۲۰۱۶ نگاهی به رویدادهای جهان در سالی که گذشت، این گمان را تقویت می کند که این سال، به عنوان نقطه عطفی تاریخی ثبت خواهد شد.

آینده نامعلوم لببرال دمکراسی
سالهاست که صاحبنظران چپ درباره بحران جهانی سرمایه داری و در این باره می نویسند که ممکن است این بحران نهایی این نظام باشد. آنچه در این سالها کمتر بدان پرداخته شد، این امکان بود که ما سالهای پایانی لیبرال دمکراسی به عنوان شکلی از روبنای سرمایه داری را شاهدیم. این روزها نشریات و رسانه ها پر است از مقاله و اظهار نظر درباره چنین امکانی.
سالی که گذشت نشان داد پایه های لیبرال دمکراسی حتی در کشورهای مهد آن، بسیار سست تر از آن است که همه، و به ویژه نظریه پردازان مدافع این نظام، تصور می کردند.
امسال نخست فاش شد که بسیاری از مقامات بالای دولتهای غربی که باید پیش برنده مبارزه با فرار از مالیات باشند، خود برای نپرداختن مالیات حسابهای مالی در پاناما دارند. افشای «اوراق پاناما» نخستوزیر ایسلند را به استعفا واداشت.
پای دیوید کامرون نخست وزیر پیشین بریتانیا نیز در حالی به این پرونده کشیده شد که دولت او آماده برگزاری همه پرسی در مورد ماندن این کشور در اتحادیه اروپا یا خروج بریتانیا از این اتحادیه (موسوم به برکزیت) می شد. در ماه های منتهی به همه پرسی، اکثر ناظران پیش بینی می کردند ماندن بریتانیا در اتحادیه اروپا اکثریت بیاورد. اما چنین نشد. در ژوئن ۲۰۱۶، اکثریت رأی دهندگان در همه پرسی به برکزیت رأی دادند. دیوید کامرون ناگزیر به استعفا شد و جای خود را به ترزا می داد.
رأی به برکزیت، بحران اتحادیه اروپا را که با معضل بدهی های یونان و سایر کشورها و نیز افزایش پناهندگی به اروپا تشدید شده بود، به اوج خود رساند. در طول سال ۲۰۱۶، بر شمار کشورهای بحران زده اتحادیه اروپا افزوده شد. تلاش دولت فرانسوا اولاند برای از تصویب گذراندن قانون جدید کار فرانسه به چند هفته تظاهرات شبانه در پاریس انجامید. اولاند از یک سو با سعی در تحمیل یک نسخه نئولیبرال، آسیب دیدگان و آسیب پذیران از چنین نسخه هایی را علیه خود برآشفت و از سوی دیگر با ناکامی در تأمین نظر مطالبان سیاست ریاضتی، به پایین ترین سطح موافقت با سیاستهایش در میان «نخبگان» سقوط کرد. در آخرین هفته های سال ۲۰۱۶ اعلام شد برای نخستین بار یک رئیس جمهور فرانسه از به رأی گذاشتن مجدد خود اجتناب خواهد کرد. اکنون فرانسه می رود که در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۷ شاهد رقابت فرانسوا فیون محافظه کار و مارین لوپن راستگرای افراطی باشد. در حالی که فیون می خواهد داروی تلخ ریاضت اقتصادی را به خورد فرانسوی ها بدهد، ممکن است شعارهای لوپن در مورد حمایت از فرانسوی های زیان دیده از نئولیبرالیسم، البته به بهای افزایش فشار و تبعیض علیه مهاجران، سرنوشت انتخابات فرانسه را تعیین کند.
در ایتالیا نیز سال پرتلاطمی سپری شد. این کشور که دولتش بیش از دو هزار میلیارد یورو بدهی دارد، در آخرین روزهای سال ۲۰۱۶ شاهد رأی منفی اکثریت شرکت کنندگان در همه پرسی برای اصلاح قانون اساسی بود. ماتئو رنتسی نخست وزیر از مقام خود کنار رفت. حزب راستگرای «اتحادیه شمال» و جنبش تازه شکل گرفته «پنج ستاره» که مخالف سیاستهای اتحادیه اروپا به شمار می روند، هر دو برای برگزاری انتخابات زودهنگام اعمال فشار می کنند زیرا برآنند که از این انتخابات پیروز بیرون خواهند آمد.
بدین ترتیب در سال ۲۰۱۶ اقتصادهای دوم تا چهارم اروپا دچار بحران دولتی شدند. تنها در آلمان یعنی اقتصاد اول اروپاست که آنگلا مرکل صدراعظم هنوز برای خود چشم انداز موفقیت در انتخابات سال آینده را قائل است. اما در این کشور نیز سالی که گذشت سال مخالفتهای بی سابقه به ویژه از موضع راست و ناسیونالیستی با دولت حاکم بود.
اما بزرگترین حادثه سال ۲۰۱۶ انتخاب کسی به ریاست جمهوری آمریکا بود که موفقیتش را مدیون سخنان تند و تیز علیه کسانی است که ادعا می کند از آنها نیست و در طول ده ها حکومت بر ایالات متحده، این کشور را به موقعیت ضعیف کنونی اش دچار کرده اند. دونالد ترامپ با برآشفتن طرفدارانش علیه مهاجران،رسانه ها، لیبرالها، رقبای بین المللی و همسایگان آمریکا به عنوان رئیس جمهور این کشور انتخاب شده است. او برحسته ترین نمونه نوع جدیدی از سیاستمداران است که قدرت گیری آنها منحصر به آمریکا نیست. فعالان جنبش برکزیت در بریتانیا، نژادپرستان در سراسر اروپا، دولتهای اقتدارگرا در لهستان و مجارستان، بسیاری از مخالفان دوآتشه اتحادیه اروپا در سراسر این قاره، همه شباهت های زیادی با ترامپ دارند. آنها در شرایطی قدرت می گیرند که در بسیاری از این کشورها، لیبرال دمکراسی جذابیت خود را از دست داده است. شمار فزاینده ای از شهروندان کشورهای متروپل می خواهند لیبرال دمکراسی با شعارهای جهانی اش، جای خود را به دولت مقتدری بدهد که برای دفع مخاطرات از سر کشور، خود را مقید به دمکراسی و حقوق بشر نکند. تا کنون این مدل در کشورهای حاشیه ای رایج تر بود و اکنون به کشورهای مرکز نیز سرایت یافته است.
در سالی که گذشت موج اقتدارگرایی به کشورهای ثروتمند محدود نماند. در فیلیپین کسی به ریاست جمهوری رسید که صریحا از کشتار به عنوان راه چاره برای بسیاری از مشکلات نام می برد.

ترکیه به سوی سلطتت اردوغان
جنجالی ترین دولتمرد اقتدارگرا در سال ۲۰۱۶ رجب طیب اردوغان بود. کودتای نافرجام تابستان امسال علیه اردوغان، موقعیت او را بسیار تقویت کرد و راه را برای حرکت ترکیه به سوی سلطنت اردوغان گشود.
اما روی آوردن اردوغان به سرکوب، پیش از کودتای ماه ژوئیه آغاز شده بود. سال ۲۰۱۶ سال کشتار هزاران نفر از شهروندان کرد ترکیه در جنگی بود که اردوغان هدف آن را چیرگی کامل بر پکک، حزب کارگران کردستان اعلام کرده است. حملات تروریستی پیاپی در این سال، که تا کنون نزدیک به پانصد قربانی گرفته است، بهانه ای شده است برای اردوغان که جنگ علیه مخالفان را تشدید کند. هر بمب که منفجر شده، به دستگیری شمار بیشتری از مخالفان اردوغان انجامیده است. ده ها رسانه در ترکیه تعطیل شده اند. شماری از روزنامه نگاران در زندان یا تبعیدند. ده ها عضو پارلمان از حزب دمکراتیک خلقها نیز بازداشت شده اند. اردوغان می خواهد قانون اساسی را برای افزایش اختیارات خود تغییر دهد. او در طول سال ۲۰۱۶ هر چه بیشتر به شعارها و گفتمان ضدغربی روی آورد و به موازات آن، پس از چند سال تنش به ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه روی خوش نشان داد.

زمستان عربی
بهار اقتدارگرایان در مرکز و حاشیه نظام موجود، زمستان همه آنهایی است که در سالهای پیش برای دست یافتن به حقوق انسانی و تخفیف ستم و تبعیض به پا خواستند. در سال ۲۰۱۶ آنچه از بهار عربی باقی ماند منحصر به تونس شد. اما در این کشور نیز که هنوز در آن کثرت گرایی به دست آمده در خیزش علیه دیکتاتور سرنگون شده وجود دارد، دمکراسی بر پایه های بسیار لرزان اقتصادی متکی است. اروپای ثروتمند که نخستین و تنها دمکراسی عربی در چند صد کیلومتری مرزهای آن قرار دارد، تنها به تحسین لفظی تونس اکتفا کرده است. نه از سرمایه گذاری قابل توجه اروپایی ها در تونس خبری است و نه از کمک به این کشور برای حل انبوه معضلاتی که یا میراث ده ها سال استبداد متحد غرب است یا حاصل جنگ امپریالیستی غرب در لیبی. تونس تنها مانده است در محیط پرآشوب دست پخت همسایگان شمالی. بیهوده نیست که تونسی ها بخش بزرگی از ستیزه جویان داعشی را تشکیل می دهند.
در مصر انگار نه انگار که همین چند سال پیش مردم دیکتاتور را برانداختند و علیه جانشینان بنیادگرایش هم به پا خواستند. دیکتاتوری جدید در مصر برقرار شده است. سال ۲۰۱۶ در این کشور سال زندانی شدن روزنامه نگاران، محکومیت همجنس گرایان به زندان و سرکوب تظاهرات مخالفان بود.

جنگ های نه چندان نیابتی
اگر مصر هنوز از جنگ داخلی در امان است، این فاجعه در سال ۲۰۱۶ در سوریه و یمن و لیبی و عراق ادامه یافت. آنچه سوریه و یمن در سال گذشته از سرگذراندند را دیگر به زحمت می توان جنگ نیابتی نامید. روسیه و جمهوری اسلامی در سوریه و عربستان سعودی در یمن دیگر رسما یک طرف جنگ اند. در سال ۲۰۱۶ صدها هزار تن بر شمار کشته ها، مجروحان و آوارگان این دو جنگ افزوده شد. در آخرین روزهای امسال، نیروهای دولتی سوریه با حمایت هوایی روسیه حلب را از مخالفان مسلح پس گرفتند اما همزمان، پالمیرا را برای بار دوم وانهادند تا به دست داعش بیافتد.
داعش می رود تا موصل را واگذار کند اما از سوی دیگر در سوریه در حال پیشروی است. سوریه و عراق در سالی که گذشت نیز صحنه فاجعه بار ترین درگیری های نظامی کنونی در جهان بودند. طرفهای درگیر، در سال ۲۰۱۶ سنگ تمام گذاشتند تا در صحنه این درگیری دیگر هیچ نشانی از انسانیت و تمدن نماند.
دولت جدید عربستان سال ۲۰۱۶ را با جنگ دیپلماتیک علیه جمهوری اسلامی آغاز کرد و با بمب ریختن بر سر مردم بیدفاع یمن ادامه داد. ریاض، مضحکه حمله به ساختمانهای خالی نمایندگی هایش در ایران را بهانه کرد تا همه روابط خود را با تهران قطع، و حتی هم پیمانان عرب خود را نیز وادار به چنین اقدامی کند.
سناریوی بر عکس یمن هم در سوریه اجرا می شود که البته بازیگر خارجی اصلی آن ولادیمیر پوتین است. در کنار این بازیگر اصلی، نقشهای فرعی را همه قدرتها و قدرتچه هایی بر عهده گرفته اند که اسباب بزرگی را قتل و کشتار می دانند. روسیه بر حلب بمب می ریزد و غرب بر سر مردمی که از بخت بدشان در مناطق داعش زندگی می کنند.

غرب و طالبان: هر دو علیه غیرنظامیان افعانستان
جنگ داغ تنها در همسایگی غرب ایران ادامه ندارد. سال ۲۰۱۶ برای مردم افغانستان نیز صلح به ارمغان نیاورد. در آغاز سال، سازمان ملل اعلام کرد سال ۲۰۱۵ پرتلفاتترین سال برای غیرنظامیان در افغانستان بود. بعید است در سال ۲۰۱۶ این آمار کاهش چندانی یافته باشد. طالبان با حملات زمینی و عملیات تروریستی از مردم قربانی می گیرند و آمریکا با حملات هوایی. طبق آمار سازمان ملل ۶۰۰ غیرنظامی تنها در سه ماهه نخست امسال در افغانستان کشته شدند.

لیبی: دولت مضمحل
لیبی به نماد تمام عیار دولت مضمحل تبدیل شده است. باندهای مسلح هر یک گوشه ای از این کشور را تصرف کرده اند. جنگ داخلی در لیبی آن قدر فاجعه بار است که بسیاری حسرت دوران دیکتاتوری را می خورند که می کشت و تجاوز و شکنجه می کرد. برای اروپایی ها که بسیار سریع علیه دولت وقت لیبی اقدام نظامی و سپس این کشور را به حال خود رها کردند، اهمیت لیبی در نفت آن و قرار داشتنش در مسیر پناهجویان به سوی اروپاست. از این رو در سالی که گذشت اتحادیه اروپا تلاشهایی داشت برای برگماری دولتی که بتواند هم نفت لیبی را صادر کند و هم جلوی به دریا زدن پناهجویان رهسپار سواحل شمالی مدیترانه را بگیرد. اما این تلاشها در سال ۲۰۱۶ به جایی نرسید.

شکست «جنگ علیه ترور»
ناکامی غرب در سر و سامان دادن به وضعیت لیبی، تنها یک نمونه از شکست تمام عیار «جنگ علیه ترور» است که پانزده سال پیش از سوی رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام شد. پانزده سال بعد، در سال ۲۰۱۶، دیگر برای کودن ترین سیاستمداران غربی هم شکست مفتضحانه این جنگ نمایان شده است. در سال گذشته داعش کشورهای جدیدی بر عرصه فعالیتهای خود افزود. به گزارش سازمان ملل، خشونتهای عراق تنها در یک ماه یعنی ماه مارس جان بیش از ۱۱۰۰ تن را گرفت. اکنون داعش دیگر نه تنها در عراق و سوریه، بلکه در لیبی، در افغانستان، در اندونزی و به طور بالقوه هر جا که مسلمان سنی مذهب هست، حضور و نفوذ دارد. و داعش تنها گروهبندی اینچنینی نیست. از جهنم سوریه هیولاهای دیگری سر بر می آورند.
دامنه ترور از یک سو به اعماق آسیا و آفریقا کشیده است و از سوی دیگر، شهرهای اروپا و آمریکا نیز از این ترور در امان نیستند. در سال ۲۰۱۶ وضعیت اضطراری در فرانسه باز هم تمدید شد. انفجارها در مترو و فرودگاه بروکسل دهها کشته و مجروح بر جای گذاشت. در اورلاندوی آمریکا حمله به کلوب همجنسگرایان ۵۰ کشته به جای گذاشت. در نیس فرانسه و برلین پایتخت آلمان، تروریستها با هدایت کامیون به درون جمعیت در مجموع نزدیک به صد نفر را کشتند.
پاسخ حکومتها چه در غرب و چه در حاشیه به تروریسم اسلامی حاکی از خالی بودن چنته زمامداران است. با هر اقدام تروریستی، بانگ و وعده پوچ این دولتمردان برای ریشه کن کردن نظامی تروریسم بلندتر می شود. آنها عملیات تروریستی را بهانه قرار می دهند که حقوق شهروندان را محدود، دولت پلیسی را برقرار و علیه اقلیتها ستم و تبعیض اعمال کنند. به عنوان نمونه، در آخرین انتخابات ریاست جمهوری نیجریه فردی به قدرت رسید که بر زمینه عملیات تروریستی گروه هایی مانند بوکو حرام وعده سرکوب تروریستها را داده بود. در سالی که گذشت اما حکومت نیجریه نه تنها علیه بوکو حرام، بلکه علیه اقلیتهای قومی و مذهبی نیز جنگید. به گزارش عفو بینالملل، ارتش نیجریه صدها نفر از شیعیان را در سال ۲۰۱۶ کشته است.

بازگشت به جنگ سرد
سال ۲۰۱۶ سال ادامه جنگهای نه چندان نیابتی بود و در عین حال شاهد بازگشت تمام عیار به جنگ سرد. آمریکا جبهه این جنگ سرد را در دو جبهه گشوده است. در اروپا تحریم روسیه از سوی غربی ها ادامه یافت. ناتو در این سال نیز مانورهای نظامی خود را به مرزهای روسیه نزدیکتر کرد و با زیر پا گذاشتن قرارداد با دولت وقت شوروی، به تجهیز و تشجیع همسایگان ناتویی روسیه علیه این کشور ادامه داد.
در آسیا واشنگتن کوشید جبهه ای از کشورهای حوزه اقیانوس آرام علیه چین سرهم بندی کند. اوباما در آخرین سال حکومتش به کشورهای همسایه چین سفر و تحریم تسلیحاتی آمریکا علیه ویتنام را لغو کرد. ایالات متحده تمام عیار پشت سر کشورهایی قرار گرفته است که با جین دعوای ارضی دارند. دخالت آمریکا در این اختلافات به ویژه بر سر جزایر دریای جنوبی چین درست مانند آن است که یک قدرت خارجی به تسلیح و تحریک کوبا به طرح ادعای ارضی در مورد پورتوریکو بپردازد.
در حالی که از دونالد ترامپ سیاست آشتی جویانه تری در قبال روسیه انتظار می رود، ترامپ پس از انتخابش هم به سخن گفتن علیه چین ادامه می دهد. او اخیرا گفته است به سیاست چهل ساله آمریکا مبنی بر به رسمیت نشاختن دولت تایوان متعهد نیست. گفتگوی تلفنی ترامپ با رئیس جمهور تایوان از سوی پکن به عنوان یک اقدام تحریک آمیز تلقی شد.

برنامه هسته ای کره شمالی
در حالی که آمریکا مشغول صف آرایی در مقابل چین است، حکومت کره شمالی قطعا جریان امور در سال ۲۰۱۶ را تاییدی بر سیاست اتمی خود یافته است. کره شمالی در سال ۲۰۱۶ به انجام انفجارهای هسته ای ادامه داد. اگر در سالهای قبل امیدی برای قانع کردن پیونگ یانگ برای در پیش گرفتن راهی نظیر راه برجام وجود داشت، در سال ۲۰۱۶ با تشدید جنگ سرد آمریکا علیه چین این امیدها بسیار تضعیف شد.

پناهجویان پشت درهای بسته
در سال ۲۰۱۶ نیز جهان شاهد آوارگی ده ها میلیون انسان به ویژه ناشی از درگیری های مسلحانه بود. آمار رسمی سازمان ملل در مورد تعداد پناهجویان در حال حاضر ۶۰ میلیون نفر است.
در سالی که گذشت، سیاست زودگذر لبخند برخی سیاستمداران اروپایی به روی پناهجویان در سال ۲۰۱۵ جای خود را به بستن مرزها و مستحکمتر کردن دژ دنیای ثروتمند داد. هزاران پناهجو در سال ۲۰۱۶ در آبهای مدیترانه غرق شدند. قوانین و مقررات پناهندگی تقریبا در همه کشورهای اروپایی سختگیرانه تر شد. مرزهای بیرونی اروپا در این سال شاهد فجایع انسانی بسیار بود.
پاسخ دولتهای غربی به این فجایع، نظامی و امنیتی کردن سیاست خود در قبال پناهجویان است. امسال ناتو اعلام کرد علیه پناهجویان وارد عمل میشود، البته تحت عنوان اقدام علیه قاچاقچیان انسان، تا وجدان های لیبرال زیاد دچار عذاب نشود.
به ابتکار دولت آنگلا مرکل در آلمان که در سال ۲۰۱۵ به ناگزیر نزدیک به یک میلیون پناهجو را به این کشور راه داد، در سال ۲۰۱۶ اتحادیه اروپا معاهده ای را با ترکیه امضا کرد که طبق آن، ترکیه مبادی خروجی به سمت اروپا را به روی پناهجویان بسته است. در مقابل، اتحادیه اروپا متعهد شده است سه میلیارد یورو برای نگهداری پناهجویان در اردوگاه های ترکیه به این کشور بپردازد. همچنین قرار است شماری از ساکنان اردوهای پناهندگی در ترکیه از طریق قانونی به اروپا منتقل شوند.

بازگشت راستگرایان در آمریکای لاتین
سال ۲۰۱۶ سال عقب نشینی نیروهای چپ در چند کشور آمریکای لاتین بود. در برزیل و آرژانتین دوباره نیروهای راستگرای مدافع سرمایه داری لجام گسیخته به قدرت رسیده اند. در ونزوئلا این نیروها برای ساقط کردن دولت مادورو جانشین چاوز خیز برداشته اند. مورالس رئیس جمهور بومی تبار بولیوی که او نیز در جبهه نیروهای چپ قرار دارد، در تلاش برای تمدید دوره ریاست جمهوری اش شکست خورد. گویی مرگ فیدل کاسترو در همین سال نمادی است برای پایان یک دوره از مبارزات مردم آمریکای لاتین برای مهار کردن نظام بهره کشی و سلطه سرمایه جهانی.
اما رویدادهای یک سال گذشته آمریکای لاتین، یکسره ناامیدکننده نبود. در کلمبیا دولت و چریکهای گروه فارک پس از ۵۰ سال قرارداد صلح امضا کردند. هر چند نسخه اول این قرارداد در همه پرسی تنها اندکی کمتر از ۵۰ درصد آرا را به دست آورد، دولت کلمبیا و فارک از تلاش برای به سرانجام رساندن روند صلح دست برنداشتند. در آخرین هفته های سال ۲۰۱۶، قرارداد اصلاح شده ای به تصویب اکثریت قاطع در هر دو مجلس کلمبیا رسید. در این کشور کاتولیک، ازدواج همجنسگرایان قانونی شده است.
در نیکاراگوئه دانیل اورتگا پیروز انتخابات ریاست جمهوری شد. و پاپ آرژانتینی در سالی که گذشت مواضعی گرفت که برای رهبر کلیسای جهانی کاتولیک بی سابقه است، مواضعی در دفاع از تهیدستان، اقلیتها، سبکهای متفاوت زندگی و محیط زیست.

نگاه با بیم به آینده
اکنون رئیس جمهور منتخب آمریکا می گوید معلوم نیست تغییرات جوی ساخته دست انسان واقعیت داشته باشد. بسیار محتمل است که ترامپ به تعهدات دولت اوباما در چارچوب قرارداد اقلیمی ۲۰۱۵ پاریس پایان دهد و به خاطر موفقیتهای کوتاه مدت اقتصادی و احیای مشاغل در صنعت انرژی، محدودیتهای اکولوژیک برای استخراج نفت و گاز و زغال سنگ را از میان بردارد. این در حالی است که در سال ۲۰۱۶ ضایعات اقتصاد فسیلی در سراسر جهان آشکارتر از پیش شد.
به جرأت می توان گفت از پایان جنگ جهانی دوم بدین سو، در آستانه یک سال جدید میلادی انسانهایی که بیشتر از امید با بیم به آینده جهان می نگرند این قدر پرشمار نبوده است. ورشکستگی تمام عیار حکومت چهل ساله نئولیبرالیسم، بیش از آنکه به چاره اندیشی و مبارزه متشکل انسانها برای جایگزینی این نظام با مناسباتی عادلانه تر یا حداقل معقولتر بیانجامد، به سردرگمی و در بدترین حالت، تقویت نیروهایی انجامیده است که می خواهند به بهانه اوضاع بحرانی کنونی، دستاوردهای چند قرن مبارزه برای آزادی، برابری و همبستگی را از میان بردارند. بسیاری از آنها که خود را لیبرال می نامند نشان داده اند که ظرفیت و آمادگی تعویض روبنای سرمایه داری و لگدمال کردن پرچمی را دارند که تا کنون مدعی مالکیت آن بوده اند. رسالت نیروهای چپ این است که این پرچم افتاده بر زمین را واننهند و خود آن را به دست گیرند.