این هنوز از نتایج سحر است
دستاوردهای سوسیالیستی کوبا ، جلوه ای از تحقق آرمان سوسیالیسم


مسعود امیدی


• با توسعه حاکمیت نئولیبرالی و تخریب گسترده زندگی زحمتکشان در سراسر جهان، جذابیت اندیشه های سوسیالیستی از طیف مخاطبان به مراتب گسترده تری برخوردار گردده است. و زمینه های اجتماعی برای شکل گیری رشد جنبش های اجتماعی ضد سرمایه داری، رشد آگاهی طبقاتی کارگران و زحمتکشان و پیدایش رهبران این جنبش ها بیش از پیش تقویت گردیده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۴ آذر ۱٣۹۵ -  ۴ دسامبر ۲۰۱۶


نقل است که جو هیل کارگر مبارز آمریکایی در پای چوبه دار خود گفت: “خاموشی مرگ من رساتر از آن بانگی است که می خواهید اکنون خفه اش کنید.”         
به قول زنده یاد احسان طبری، خاموشی بابی سندز نیز از اینگونه بود و اینک نیز می توان گفت که مرگ فرمانده فیدل نیز پژواکی بسیار رساتر از آنچه تصور می رفت، یافته است.      
اخبار مربوط به مرگ فرمانده فیدل و موضع گیری ها و اظهار نظرهای مربوطه طی یک هفته گذشته ابعاد بسیار گسترده و قابل توجهی یافته است.. درکنار پایکوبی ضد انقلابیون کوبا و طرفداران سیستم سرمایه داری جهانی و امپریالیسم آمریکا به نمایندگی ترامپ ، تا موضع گیری های متعدد و بسیار گسترده ای که در سرتاسر چهان برای گرامی داشت یاد و خاطره او برگزار شد، و نقدهای وارد شده در برخی زمینه ها بر کارنامه او ، تا انقلابیون ناب و اولتراچپ هایی که مانند همیشه بیشترین رسالت و وظیفه خود را مانند بسیاری اوقات به جای تمرکز بر نقد سیستم سرمایه داری ، بر نقد رفیق فیدل و اقدامات او متمرکز نمودند، و... در موارد بسیار شاهد سیل یادداشت هایی در فضای مجازی بودیم که پیرامون دستاوردهای کوبا بویژه در زمینه آموزش، بهداشت و درمان و خدمات اجتماعی بود ، پیشرفت هایی چشمگیر در این کشور کوچک آمریکای لاتین در کنار امپریالیسم آمریکا که برای دهه های متوالی آن را در دایره تنگی از محاصره اقتصادی قرار داده بود و طی این مدت نیز با طراحی صدها مورد توطئه ترور و براندازی و حمایت از ضد انقلاب و ناراضیان این کشور از طریق حمایت رسانه ای- تبلیغاتی ، مالی، سیاسی، نظامی و...کوشیده بود تا حاکمیت انقلابی آن را سرنگون کند. مطالب پیرامون فیدل کاسترو و کوبا در شبکه های اجتماعی از این موارد بسیار فراتر رفت و از همه مهم تر و جالب تر اینکه نوشتن و به اشتراک گذاشتن و ترویج این مطالب نیز به دایره افرادی که حامل تفکر چپ هستند، محدود نگردید و در برگیرنده برخی از افرادی نیز شد که کمتر از آنها انتظار می رفت در باب دستاوردهای موفق اجتماعی کوبا سخنی از آنها شنیده شود.. توجه به کوبا و دستاوردهای اجتماعی آن پس از مرگ رفیق فیدل به موج نیرومندی تبدیل گردید و به اشتراک گذاشتن دستاوردهای اجتماعی موفق کوبا و تمجید آنها از طرف برخی افرادی مشاهده شد که پس از سرکوب چپ و فروپاشی اتحاد شوروی و حاکمیت پارادیم نئولیبرالی بر جهان و فضای اجتماعی و اقتصادی و فکری ایران ، به نوعی از افکار و اندیشه های چپ فاصله گرفته و حتی گاه و بیگاه با انتقادات لیبرالی و نئولیبرالی نسبت به اندیشه و رویکرد چپ همراهی نیز می کردند. فارغ از اینکه افراد با کدام انگیزه ها به همراهی با این موج پرداخته اند، فراتر از این، موضوع در سطح محاوره های عمومی نیز مورد توجه قرار گرفت. . این روزها آوازه فیدل را می توان از راننده تاکسی ای در تهران شنید که از دستاوردهای بهداشت و درمان و آموزش در کوبا سخن می گوید و آن را همچون رویایی دست نیافتنی و قابل تحسین می ستاید. این روزها فرصت آن ایجاد شد تا از زبان پیرمردی در یک اتوبوس در تهران که به دستاوردهای اجتماعی کوبا در حوزه بهداشت و درمان و آموزش اشاره می کرد ، شنیده شود که "جنگ سرد از یک سو آسیب زیادی به اتحاد شوروی به عنوان مدافع و پشتیبان کوبا وارد کرد و از سوی دیگر بنیه اقتصادی این کشور را برای کمک های مشابهی که به نقاط مختلف جهان ارائه می کرد، بشدت کاهش داد."
و چنین است که خاموشی مرگ رفیق فیدل نیز ، به یک کمپین جهانی و پژواک نیرومندی از بانگ رسایی تبدیل گردید که ایستادگی و مبارزه او طی چندین دهه آن را طنین انداز کرده بود. بدین ترتیب مرگ رفیق فرمانده فیدل نیز مانند زندگی اش، جو مناسبی برای ترویج اندیشه سوسیالیستی ایجاد نمود. آنچه در این فضا باید مورد تاکید قرار گیرد ، این است که دستاوردهای کوبا تحت رهبری رفیق فرمانده فیدل در واقع تنها جلوه ای از دستاوردهای اندیشه و عمل سوسیالیستی است. بی شک تاثیر شخصیت کاریزماتیک او نقشی تعیین کننده در شکل گیری این فضا داشته و باید از آن استقبال نمود . مهم آن است که شکل گرفتن این فضا را می توان به فال نیک گرفت. فضایی که بیش از هرچیز کاریزمای درخشان شخصیت رفیق فرمانده فیدل زمینه آن را فراهم نموده است. این کمپین عملا شکل گرفته است. آمادگی و داشتن برنامه در ارتباط با آن می تواند هم بر اثربخشی و هم بر زمان تداوم آن تاثیر بگذارد.
رسانه های غرب با انتساب عناوینی چون مرگ آخرین بازمانده ، می کوشند این را تداعی کنند که دور اندیشه های ضد سرمایه داری و آرمان های سوسیالیستی به سر آمده است و فیدل کاسترو آخرین بازمانده این تفکر و این ایدئولوژی است که اینک جهان را ترک نموده است.
در مقابل، حاملان اندیشه چپ می توانند بر این نکات تمرکز کنند که:

۱- اتفاقا با توسعه حاکمیت نئولیبرالی و تخریب گسترده زندگی زحمتکشان در سراسر جهان، جذابیت اندیشه های سوسیالیستی از طیف مخاطبانِ به مراتب گسترده تری برخوردار گردیده و زمینه های اجتماعی برای رشد جنبش های اجتماعی ضد سرمایه داری ، رشد آگاهی طبقاتی کارگران و زحمتکشان و پیدایش رهبران این جنبش ها بیش از پیش تقویت گردیده است.
۲- توجه به این نکته که بویژه در دهه دهای ۶۰ و ۷۰ میلادی سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی پس از پشت سر گذاشتن دو جنگ جهانی و پرداخت هزینه های انسانی و مادی غیر قابل تصور و در فضای جنگ سرد با سرمایه داری جهانی، به دستاوردهایی به مراتب بزرگتر و گسترده تر از کوبا در زمینه های علمی، فنی و تکنولوژیک، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی ....دست یافته بود.
٣- اگر توطئه ها، تجاوزات و مداخلات براندازانه و پایان ناپذیر سرمایه داری جهانی و غرب اجازه می داد، دستاوردهای اجتماعی کوبا و سایر تجارب مربوط به ساختمان سوسیالیسم می توانست بسیار گسترده تر و عظیم تر از این هم باشد.
۴- حقیقت آن است توطئه های مداخله گرانه سرمایه داری جهانی و امپریالیسم ، مهم ترین دلیل امنیتی شدن شرایط سیاسی جوامعی بوده که اقدام به بنای سوسیالیسم نموده اند. آنها از یک سو با تحمیل شرایط امنیتی بر این کشورها ، موجودیت آنها را با تهدید مواجه می کنند و از سوی دیگر اقدامات تدافعی آنها را که با پیامدهای محدودکننده در حوزه آزادی های سیاسی و در عین حال مواردی از نقض حقوق شهروندی همراه می گردد، مورد انتقاد قرار داده و ژست طرفداری از دموکراسی و آزادی در انتقاد از این کشورها را به خود می گیرند.
۵- علی رغم آنچه تحت عنوان آزادی توسط جریان اصلی همچون چماقی بر سر این جوامع کوبیده می شود، و از آن به عنوان ابزاری برای فریب افکار عمومی و زحمتکشان استفاده می شود، مفهوم اجتماعی" آزادی" تنها در جوامعی مانند کوبا که از سطح بالایی از عدالت اجتماعی برخوردار می شوند، می تواند معنای واقعی به خود بگیرد و این آزادی متفاوت از نمایشی از آزادی است که به صورت احزاب و پارلمان و ...در قالبی حقوقی و سیاسی در جوامع طبقاتی مطرح می شود.
۶- سرمایه داری ارتش دارد ،پلیس دارد، سازمان امنیت و انواع نیروهای ضد شورش و واکنش سریع دارد و همه این نیروها را در زمان مقتضی برای حفظ حاکمیت طبقه مسلط یعنی سرمایه داری جهانی به کار می گیرد . با استفاده از آن سرکوب می کند، کودتا می کند، پاتریس لومومبا را می کشد، چگوارا را می کشد، مصدق را برمی اندازد، صدها توطئه برای ترور و سرنگونی فیدل کاسترو انجام می دهد، آلنده را می کشد ، یک میلیون کمونیست اندونزیایی را می کشد و... لیبی و قذافی را تکه پاره می کند ، با ایجاد طالبان و القاعده و داعش و... خاورمیانه را به خون می کشد و.... آنگاه در قامت مدافع آزادی و به مدد رسانه های نیرومندی که در اختیار خود دارد، سعی می کند در افکار عمومی در سطح جهانی خود را مدافع آزادی، و حکومتهای انقلابی و رهبران آنها چون رفیق فیدل کاسترو را دیکتاتور معرفی کند. آنها انکار می کنند که حکومتشان با ادعای دموکراسی در واقع حکومت طبقه سرمایه دار حاکم است. چیزی را که احزاب و حکومتهای انقلابی طبقه کارگر نه تنها انکار نمی کنند، بلکه به صراحت دولت را به معنای عام نماینده طبقه حاکم و دولتهای انقلابی با ایدئوژی سوسیالیستی را نماینده طبقه کارگر و اکثریت عظیم زحمتکشان می دانند که اساساً اعمال قدرت تضمین کننده منافع اجتماعی این بخش عظیم جامعه بر اقلیت ناچیزی از استثمار کنندگان را در پی دارد .
۷- سرمایه داری جهانی سیستم اقتصادی بازار آزاد خود را که بویژه با رویکرد نئولیبرالیسم بیش از هر زمان دیگر جهانی را به فقر و نابودی کشانده است، ضامن اجتماعی آزادی معرفی می کند.. و همزمان برنامه های توسعه عدالت اجتماعی و از بین بردن فقر و توسعه خدمات عمومی و توسعه انسانی مانند دستاوردهای کوبا را محدود کننده رشد و از بین برنده انگیزه فعالیت اقتصادی معرفی می کند.
٨- ایدئولوژی سرمایه داری با تمرکز بر فردگرایی و ترویج آن در حوزه های اقتصادی و اجتماعی ، زمینه ساز سودجویی و بی تفاوتی نسبت به سرنوشت جامعه گردیده است. علی رغم این اندیشه و ارزش های بورژوایی، دستاوردهای اجتماعی کوبا تنها در سایه ارجح شمردن منافع اجتماعی بر منافع فردی می توانست تحقق یابد. کسانی که سودای یک جامعه انسانی و عادلانه را دارند، باید از خود بپرسند تا چه اندازه حاضرند از منافع فردی و ارزش های فردی خود برای بنای یک جامعه خوشبخت بگذرند تا بتوان به دستاوردهای اجتماعی چون کوبا در حوزه های عمومی دست یافت..
۹- دستیابی به دستاوردهای کوبای انقلابی تنها در سایه اعمال قدرت انقلابی حاکمیت این کشور در جهت حفظ و تحکیم دستاوردهای اجتماعی امکان پذیر گردیده است. بر این اساس نمی توان دستاوردهای اجتماعی کوبای انقلابی را ستود و اهمیت و ضرورت اقدامات سیاسی در راستای حفظ و تحکیم حکومت را مورد توجه قرار نداد.
۱۰- فضای ایجاد شده پس از مرگ رفیق فرمانده فیدل و دهان به دهان شدن دستاوردهای درخشان اجتماعی کوبای انقلابی فرصتی برای ترویج آگاهی طبقاتی زحمتکشان فراهم نموده است . می توان از تحسین دستاوردهای رفیق فیدل کاسترو که در واقع جلوه ای از دستاوردهای درخشان سوسیالیسم در غلبه بر جهنم سرمایه داری است، بحث ها و اظهار نظرها را به سمت مزیت منطق انسانی اندیشه سوسیالیستی در برابر منطق سودورزانه سیستم سرمایه داری هدایت نمود.
۱۱- فضای ایجاد شده پس از مرگ رفیق فیدل، فرصتی برای اعاده حیثیت و جلب توجه به اندیشه چپ انقلابی و عملگرا فراهم نموده است. دستاوردهای اجتماعی کوبا در کنار دستاوردهای درخشان اتحاد جماهیر شوروی نشانی از اثربخشی مارکسیسم انقلابی در برابر انواع تعابیر ناب و یا پست مدرن و بی خطر از مارکسیسم هایی است که بورزوازی نیز مشکل چندانی با آنها ندارد.
۱۲- بدون تردید اگر کوبا هم پس از فروپاشی شوروی در دفاع از حاکمیت انقلابی خود و تحکیم دستاوردهای اجتماعی آن ایستادگی نمی کرد و مسیری را دنبال می کرد که بر جمهوری های استقلال یافته و کشورهای شرق اروپا گذشت، امروز نه تنها در این قله رفیع از خدمات اجتماعی به مردم خود قرار نداشت، بلکه با توجه به ضد انقلابیون کمین کرده در میامی، خیلی سریع مسیر تبدیل شدن به محل عیاشی و قمارخانه های دهه ۱۹۵۰ را طی می کرد و امروز با فقر گسترده، فاصله طبقاتی، الیگارش های تازه به قدرت رسیده و نرخ بالای فساد، بیکاری، مفاسد اجتماعی چون فحشا و... روبرو بود. و این انتخاب رهبری کوبا در دهه های گذشته و ایستادگی بر آن و پرداخت هزینه های آن قابل تحسین است. بگذارید دیکتاتوری در کوبا مانع بازگشت این کشور به سرزمین کازینوها و فحشا و... و ویرانه ای گردد که با رهبری رفیق فرمانده فیدل از آن نجات و به این دستاوردهای اجتماعی عظیم دست یافت. بدون تردید این دیکتاتوری دارای ارزش بیشتری نسبت به دموکراسی ای که قرار است محصول آن فقر ، فحشاء و ویرانی اجتماعی باشد، است.
۱٣- تجربه کوبا یک بار دیگر یادآوری می کند که ساختمان سوسیالیسم، تجربه ای نو برای بشریت است . از یک سو قرار است انسان طراز نوینی ساخته شود که محصول جامعه سوسیالیستی است و از سوی دیگر برای ساختمان سوسیالیسم به انسان های طراز نوینی نیاز است که خود را از دایره تنگ فردگرایی و خودخواهی بورژوایی و خرده بورژوایی رهانیده و در مسیر آرمانی مبتنی بر انسان دوستی، عدالت، آزادی واقعی و دگر خواهی در ابعاد جهانی قرار داده و خود را وقف ساختمان یک جامعه عادلانه و انسانی و پیشرفته کند. چنین است دیالکتیک ساختمان سوسیالیسم. این پیچیدگی در کنار توطئه های سرمایه داری جهانی و دشمنان سوسیالیسم ، می تواند پتانسیل بروز خطاها و انحرافاتی را ایجاد کند که هر از چند گاه نیز بالفعل گردند. اما این مخاطرات هیچگاه رفیق فیدل کاسترو و همراهانش را از گام برداشتن در مسیر پیمودنِ با اراده آرمان سوسیالیسم با تردید و هراس مواجه نکرد. چرا که هزینه اشتباهات احتمالی در این مسیر به هیچ وجه قابل قیاس با هزینه تداوم زندگی در شرایط ضد انسانی جامعه سرمایه داری که جهان را از بربریت عبور داده و در شرایط نابودی قرارداده است، نخواهد بود.
۱۴- باید از خود پرسید در شرایط انتخاب ، دستیابی به یک سیستم بهداشت و درمان و آموزش رایگان و با کیفیت برای همه مردم در برابر محدودیت در ارائه کالاهای مصرفی ای که جامعه را غرق می کنند، برای عده ای پول می سازند و محیط زیست را از بین می برند، فردگرایی را تقویت می کنند، و... از چه میزان مقبولیت عام و اجتماعی برخوردار است ؟
۱۵- درست است که تحولات اجتماعی جوامع بر اساس منطق درونی رشد و تکامل اجتماعی که دارای منطق دیالکتیک ماتریالیستی و تاریخی است ، رخ می دهند، اما این روند تاریخی هیچگاه به معنی نادیده گرفتن اراده و خواست و نیروی انسان آگاه برای کنشگری در جهت ایجاد این تحولات نیست. تجربه کوبا و زنده یاد رفیق فرمانده فیدل این نقش اراده انسانی را بر زمینه عینی تکامل تاریخی به نمایش گذاشت.
تجربه کوبا در تداوم تلاش بشر برای ساختن جامعه ای انسانی که جلوه های برجسته ای از دستاوردهای آن در اتحاد شوروی نیز عینیت یافته بود، موید این است که باید از موفقیت ها و خطاها و شکستها و انحرافات و شیرینی ها و تلخی های آنچه تا کنون در مسیر ساختمان سوسیالیسم ایجاد شده است ، درس گرفت و بیشتر به جای انتقاد و نکوهش و...تلاش های بشری در این راستا، کوشید تا دستاوردهایش را شناخت و پاس داشت و در عین حال با شناخت دلایل و ریشه های بروز کاستی ها، خطاها و انحرافات ، گذشته را چراغ راه آینده نمود.
علی رغم تبلیغات رسانه های جریان اصلی مبنی بر مرگ آخرین بازمانده، دستاوردهای کوبای سوسیالیستی تحت رهبری رفیق فرمانده فیدل تحت شرایط دشوار امنیتی و محاصره و... تنها جلوه ای از پتانسیل های آرمان انسانی سوسیالیسم است و این هنوز از نتایج سحر است.