اتحاد فراگیر برای یکپارچگی ایران - علی اردلان

نظرات دیگران
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : چهار پایانِ دو پا شده و کردا ر و گفتار گروهی از آنان
پی جویان روند تکاملی(برآیشی- فراشدن- فراگشتی) موجودات، حکایت می کنند: اجدادمان قبلاً چهاتا پا داشتند اما آرام آرام گروهی از آنان؛ دو پایشان تبدیل به دو دست شد و گروهی دیگر دو پایشان تبدیل به دو بال شد. وبعداً هر کدام از این دوپاشدگان جدید در پی زندگی خودشان رفتند. اما گروهی از این دو پا شدگانی که صاحب دو دست شدند بدطوری نسبت به اجدادشان ناخلفی کردند! برای بعضی از آن چها پایان، صفاتی را در نظر گرفتند که برازنده خودشان است. مثلاً: به روباه می گویند؛ فلان، به کرکس می گویند؛ فلان، به کفتار می گویند؛ فلان و حتی به وزغ هم می گوید؛فلان و ..........
گفته اند: آن اجداد چهار پا دار، برای خود عالمی دارند پس حتماً آنان نظاره گر اعمال نوادگان دوپاشده ی خود هستند؟! و وقتی مشاهده می کنند یکی از نوادگان دوپا شده ی آنان، به شیوه شاهان قجری با مسائل برخورد می کند و در عالم نظر دهی( که بعضی به آن می گویند عالم کامنت گذاری) با نظرات شاهانه و ولی هانه، خودرا می خواهد به رخ دیگران بکشد؛ آن اجداد چهار پایی که شاخ ندارند از تعجب شاخ در می آورند و خواهند گفت: چه بهتر که ما دو پا نشده ایم!
مثلاً این دو پا شده خاص، در برخورد با یکی از نظر دهندگان که گاهاً نظری نوشتارگونه هم می نویسد، بشیوه شاهانه و ولی هانه می گوید؛"من که خودمان قبله علم ام"، "نظر خودمان را قبول ندارم"! می خواهی نظر تو را که یک نظر دهنده ی نوشتار نویس شده ای، بپذریم ! برو دنبال کارت!
و در رابطه با تشکر کردن آن نظردهنده ی نوشتارنویس که از او بعمل آورده ، او می گوید: اولاً! شما چطور جرأت کرده ای از ما ،که قبله عالم هستیم! تشکر کنی؟! می دانی؟! این اقدام تشکری تو چه معنی می دهد؟! اگر نمی دانی ! تذکر گونه؛ به تو آنرا می فهمانم ! این بدین معنی است: که ما که قبله عالم هستیم هی خطا می کنیم و حالا که خطا نکرده ام شما برای دلگرمی ما، از ما تشکر می کنی! این را گفتم ! که دفعه بعد! دیگر از این کارها نکنی! اما وقتی با نوکر هایمان که سر رعیت های ما هستند مشورت کردیم آنان گفتند: ای قبله عالم ( که ماباشیم) برای حفظ ظاهر، که نشان از مردم داری است تشکر را بپذیر. ما هم که قبله عالم هستیم! مشورت را پذیرفتیم و تشکر تو را می پذیرم و دفعه دیگر از این کارها نکنی!
۷۵۶۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱٣۹۵       

    از : بابک حمیدی حمیدی

عنوان : آقای علی اردلان...
بِمُردَن بِه آب اَندرون چَنگلوک*
بِه اَز رَستِگاریِ بِه نِیرویِ غُوک*«عنصری»
*چَنگلوک کسی باشد که دست و پایش سست شده باشد و کژ.
*غُوک جانوری است که در آب و خشکی هر دو زندگی می کند.
پ.ن.
هرچند به شخصه متعقدم که نیازی به تشکر شما نیست،چرا که انجام وظیفه بود؛بااینحال تشکرتان را می پذیرم،ولی رای و نظر و پاسخ کوتاهتان را نمی پذیرم،اگر مایل هستید که بدانید چرا،پرسش کنید،تا عرض کنم خدمتتان؟!
باسپاس.
۷۵۶۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : شعار؛در زمین نظام بازی نکن یا ....
در بازیهای زیرکانه ی اطلاعاتی، برای نجات بخشی گروهی از ویرانگران خاص، شعار در زمین نظام بازی نکن؛خود مصداق در زمین نظام بازی کردن است! .نباید زیاد دلواپس بود، انشاءالله تعالی درست می شود.

یا شعار:« تمامیت ارضی ایران تحت حاکمیت اشغالگران است و....... سخن گفتن از طرح توطئه گران برای از بین بردن تمامیت ارضی کشور و یا ویران سازی ایران محلی از اعراب ندارد» می تواند چنین نیز باشد؛ شعاری است در راستای توجیه گری؛ گیرندگی دلارهایی خاص، برای گذرانِ امرار معاش خاص،با دکانی خاص، که نیاز به سرمایه ی خاص دارد. ویا در نهایت دلواپسی است که باید دکانش برقرار باشد.
۷۵۶۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱٣۹۵       

    از : علی اردلان

عنوان : پاسخ کوتاه
باتشکرازآقایان شاملو و حمیدی که بارویکردی انتقادی بنده راموردسئوال قراردادندوباتشکراز سایردوستان گرامی که پیام گذارده اند، بایدعرض کنم که دیررسیدن بهترازهرگزنرسیدن است.شرایط منطقه ای و توطئه های پیداوپنهان جنگ طلبان و تاریک اندیشان، باعث میگرددکه برای رسیدن به مقصداندکی تامل کنیم.دراین جاده غیراستاندارد وخراب وبااین راننده های مست، بهتراست کمی محتاطانه تر رانندگی کنیم.اگرمی خواهیم سالم به مقصدبرسیم، نبایداز اندکی دیررسیدن، هراسی به دل راه بدهیم.
همه ماازاین حکومت فاشیست مذهبی بیزاریم.همه می دانیم که به ازای هرروزی که حکومت آخوندی پابرجابماند، ملت ایران بایدکلی هزینه پرداخت کند و شاهدبسیاری ویرانی های جدیدباشد.ولی ازطرفی هم می دانیم که راه تغییر ازدرون جامعه ایران می گذردنه باقرارگرفتن درمتن برخی توطئه ها ودرگیری های ویرانگرایانه منطقه ای.
همه واقفیم که شرایط انقلابی درحال شکل گیری ست وباتوجه به بن بست های اقتصادی وسیاسی رژیم، ادامه روندکنونی هم برای مردم وهم برای حکومت غیرممکن می باشد. منتهی مدیریت شرایط انقلابی وابسته به آلترناتیوی قوی ومنسجم است که اکثریت گروه های سیاسی وطبقات اجتماعی رانمایندگی کند.تاکنون حکومت ازپراکندگی نیروها بیشترین بهره رابرده است وباصرف هزینه های گزاف ازشکل گیری گفتمان دموکراتیک و دیالوگ روادارانه جلوگیری کرده است(البته وجودفرهنگ استبدادشرقی درمیان خودما نیزمزیدبرعلت بوده است).
به نظرمن برای رسیدن به رستگاری لازم است که ابتداازفراهم شدن اسباب بدبختی جلوگیری کنیم وآنگاه راه تفاهم واتحاد میان گروه های مخالف حکومت رافراهم آورده وسازماندهی مردم را شدت ببخشیم.
جهت اطلاع دوستان، مانمی توانیم ازمبارزه باگروه هائی که هنوز با اصلاح طبان حکومتی عقداخوت دارند، دست برداریم.به عبارتی رواداری و اتحاد نمی تواندبهانه ای برای نزدیکی بامتحدین حکومت باشدمگرآنکه این گرو ها کلااز روش متداول خوددست برداشته ومانند نیروهای اپوزیسیون، سرنگونی جمهوری اسلامی و یا با اندکی تخفیف گذارازاین حکومت را، مطالبه کنند.
۷۵۶٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣۹۵       

    از : بابک حمیدی حمیدی

عنوان : آقای علی اردلان ... گام اول برای اتحاد فراگیر و رسیدن به یکپارچگی،بازی نکردن در زمین نظام است!
زمانی که تمامیت ارضی ایران تحت حاکمیت اشغالگران است و ریشه عمیق و گسترده تفرقه فراگیر ایرانیان از وسعت خاک ایران برون زده است،سخن گفتن از طرح توطئه گران برای از بین بردن تمامیت ارضی کشور و یا ویران سازی ایران محلی از اعراب ندارد.
وقتی اکثر تحلیل گران منسوب به جامعه روشنفکری عمدأ یا سهوأ بدییهات را نادیده می انگارند و مبنای شناخت و تحلیل و راهکارشان بر فرضیات مجهول ذهنی قرار دارد،راهی جز این نمی ماند که یا ترک میدان کنند،یا به ناچار برای خالی نبودن عریضه بی پایان خود،متشبث به تکرار مکررات مربوط به شکل گیری و گسترش توطئه های منطقه ای بشوند و از استراتژی امپریالیست های جهانی و تجزیه کشورها و راه اندازی جنگ های قومی و مذهبی سخن بگویند،وقتی اکثر تحلیل گران در پس همه پریشان گوئی های کابوس وارشان حقیقت را پنهان می کنند،طبعا روند حوادث هم باید بر همان پاشنه تجاوز و قتل و غارت بچرخد و دِرام مصیبت توده ها بی هیچ وقفه ای درحال تکرار باشد؛بنابراین مسئله بیم و هراس از انگ توهم دائی جان ناپلئونی نیست،چرا که می توان بر این ادعا اقامه دعوا نمود و با استناد به هزار یک دلیل به جا و نابجا،راه گریزی جست و حقیقت را ذبح شرعی و قانونی کرد،پس آنچه مهم است و باید از آن خرده گرفت این است که چرا با وجود اسناد و مدارک شفاهی و مکتوبی که صحت و درستی آن را قاضی زمان مهر و امضاء کرده است،باز دچار همان توهماتی هستید و هستیم و هستند که سال ۵۷ بودند و بودیم،انگار هم نه انگارکه در نیمه پایانی دهه ۹۰ هستیم و سونامی عنقریب فروپاشی درراه.
مطلب آخر..این تناقض کلامی شما برای من قابل درک و فهم نیست،‌اگرمجاهدین مهمترین اپوزیسیون ایران هستند،پس شیوه عملشان چگونه می تواند به بقای حکومت خدمت کرده باشد؟! مجاهدین اگر مهم ترین اپوزیسیون ایرانند،پس طبعأ این وظیفه مهمترین نیست که دست دوستی به سوی مهم دراز کند،هرچند که مدارک موجود ثابت میکند که آنها با تبختر و از موضع بالا با سایرین برخورد نکرده اند و نقش چندانی در کاست شدن خویش نداشتند،این کلیت نظام و حامیانش بود که راه دیالوگ با آنها و دیگران را بستند؛با اینحال فرض می گیریم که آنها دست دوستی دراز نکردند و با تبختر و از موضع بالا با سایرین برخورد کرده اند،شما و سایرین چه کردید،آیا جز این است که شما و سایرین با بی اعتنایی و ... به پروسه کاست شدن آنها کمک کردید؟!
مایه تاسف است ولی باید بگویم:مجاهدین اصیل و ایران دوستی که اسیر دست جاه طلبین شده اند،اگر خیلی تعیین کننده هستند،اول باید همت کنند که خودشان را از اسارت آن چندنفری که همه سازمان را قبضه کرده اند،برهانند،بعد دست به تغییر سیاست رهبری سازمان بزنند و سیاست*رستگاری پیشه کنند...
حرفاااا میزنید آقای اردلان؟!
*سیاست پیشنهادی شما برای رسیدن به رستگاری چیست؟
لازم نیست درخواست کنم،وظیفه به شما حکم می کند که ساده و مختصر و مفید پاسخی بگذارید.
باتشکر.
۷۵۶٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو

عنوان : آیا به همه آلترناتیوها برای سرنگونی حکومت ملایان فکر کردیم؟
جناب اردلان در صداقت شما و سعی و تلاش شما برای پیدا کردن راههای ممکنه برای سرنگونی رژیم آخوندها در ایران من شخصاً شکی ندارم ولی بر این عقیده ام که گاهی حتی تصور به قدرت رسیدن برخی گروههای سیاسی در ایران برایتان گویا خیلی دشوار و غیر ممکن باید شود. چرا؟ شما سعی میکنید هرگونه اهرمهای فشار بر روی حکومت جهل و جنایت آخوندها را مانع شوید. من آگاهانه از کلمه اهرم استفاده میکنم نه ابزار چونکه به قوانین فیزیکی اعتقاد دارم که برای جابجائی جسم سنگین علاوه به اهرمی نیاز به قدرتی داریم که از پس تغییر جای این جسم سنگین از مکان قبلی اش برآید. بجای جسم سنگین حکومت اسلامی را بگذارید و حال بیاییم ببینیم چه اهرمهای میتوانند این جسم سنگین را که ۳۸ سال است جا خشک کرده و روز به روز به وزنش هم اضافه میشود و کار تغییر دادن خودش را برای من و شما مشکلتر میکند میتوانند مطرح باشند. چیزی که برای من قابل فهم نیست که چطور با وجود این همه ایرانیهای مبارز روشنفکر مخالف رژیم تا حالا ما از پس چهارتا آخوند فکسنی بر نیامدیم که کشورمان ایران را از چنگال این جنایتکاران عمامه بسر مرتجع پس بگیریم؟ اشکال کار اپوزیسیون ایران در کجاست؟ شاید در اتحاد نداشتن در جبهه مشترکی بر علیه این رژیم که میتواند یکی از دلایل قابل قبول باشد. ولی فکر هم کردید که سرنگونی ج.ا. از کردستان ایران هم ممکن است؟ البته من بعنوان یک گیلانی نمیخواهم از خون مبارزین کُرد شریف کردستان ایران مایه بگذارم ولی کُردها در تاریخ مبارزاتی ایران نشان دادند که از شجاعت و شهامتی خاص برخوردارند که دیگر خلقهای ایران این شهامت مبارزه خصوصا مسلحانه را ندارند. به نظر من باید همه آلترناتیوها یا گزینه های فشار بر روی ج.ا. روی میز باشد تا ببینیم کدامش کاربرد بهتری دارد و ما را به هدفمان که سرنگونی رژیم ملایان است میرساند. همانطور قبلاً هم گفتم که بنا به تجارب و عملکرد قبلی خامنه ای ملعون این رهبر ناقص العقل ج.ا. فقط با زور و فشار حاضر است تن به تسلیم شدن یا عقب نشینی بدهد. حالا چرا نباید نقطه فشار را از کردستان ایران بر روی رژیم ج.ا. شروع کنیم و فوراً مثل شماها حرف از تجزیه ایران میزنید؟ به نظرم اگر حتی با کمک عربستان و اسرائیل بشود کُردهای کردستان ایران را به سلاحهای سنگین مجهز کرد که حداقل توازن قوا در رودرروئی با نیروهای مزدور سپاه و بسیج ( با بمب افکن هایشان ) را داشته باشند و خون کُردهای هموطن شریف آسان نریزد و راحت کشته نشوند. حتی شده برای ترساندن و وحشت بر دل سران ج.ا. انداختن شاید بشود به کُردهای کردستان ایران سلاحهای اتمی بدهند تا مانع از حمله ایران به آنها شوند و یا خامنه ای ملعون حاضر شود قدرت در ایران را با دیگر خلقها و گروههای سیاسی مخالف خودش تقسیم کند وقتی ببیند که خطر تجزیه ایران واقعاً به مرحله عمل رسیده. به نظرم راههائی را که شما پیشنهاد میکنید اولا ًغیر ممکن است یا فرصت زیاد میطلبد که ما نداریم. چونکه هرروز از عمر این رژیم ضد ایرانی بگذرد خرابی و ویرانگری اش زیادتر میشود. پس هرچه زودتر باید ترتیب این رژیم ملایان را داد حتی شده با بمب اتمی اسرائیل تهدیدشان کرد. شما فقط تاثیر پخش این خبر در بین سران ج.ا. را ببینید چه خواهد بود وقتی از در اختیار داشتن سلاحهای اتمی توسط کُردهای کردستان ایران باخبر شوند. فکر نمیکنید چنان وحشتی بردلشان میافتد که حتی مجبور به واگذاری قدرت به مخالفینشان میشوند؟ سرنگون کردن ج.ا. میتواند خیلی راحتتر از آن باشد که شما تصورش را میکنید اگر همه آلترناتیوهای فشار خصوصا نظامی روی میز گذاشته شود. فوراً نگویید وای مصیبتها کُردهای کردستان ایران را مجهز به سلاحهای اتمی بکنیم؟ این دیگر چه ایده احمقانه ایست؟ مگر بدنبال اهرم قدرت برای توازن درگیری برابر با تا دندان مسلح ج.ا. نیستیم که همچنین صاحب میلیونها نیروی جنگنده سپاه و بسیج است؟ پس اگر نمیخواهیم کُردها را به جنگی نابرابر بفرستیم تا گوشت دم توپهای پاسداران شوند پس باید آنها را با هر سلاحی ابتدا مجهز کرد تا فشار واقعی روی ج.ا. وارد کنند و شاید بتوانیم با کمک کُردهای ایران از شرّ ج.ا. خلاص شویم. کار نشد ندارد! چرا نباید برای کوتاهی دست ج.ا. اقلیتهای ایران را مسلح کرد و بر روی رژیم فشار آورد؟ نگویید از سوریه ای شدن ایران با جنگ داخلی هراس داریم. این رژیم ملایان حاضر نیست حتی یک سر سوزن قدرتش را با دیگر اقلیتها و گروههای سیاسی تقسیم کند و به زورگوئی و جنایاتش کماکان ادامه خواهد داد وقتی فشاری از بیرون یا درون حس نکند. یا شاید شما فکر میکنید این دیکتاتور خامنه ای بی همه چیز دلش بسوزد و شما را از اپوزیسیون در قدرت سیاسی ایران شریک میکند؟ به غیر از فشار نظامی روی ج.ا. میماند آلترناتیو دیگر از طریق اقتصادی او را فلج کنیم که راه مشکلی است بخاطر امکان فرارش. اگر زمینه اقتصادی هر رژیمی را ازش بگیری دیر یا زود ساختارش فرو خواهد پاشید و نارضایتی مردم بخاطر فقر و بیکاری و دیگر ناهنجارهای سیاسی و اجتماعی ممکن است یک انقلاب و شورش مردم بر علیه رژیم را باعث شود. ولی با رابطه های ج.ا. با روسیه و چین و برخی کشورهای دیگر تا حالا توانسته تحریمهای اقتصادی را دراز مدت دور بزند. حتماً شنیدید چند روز پیش گزارش شد روسیه به ایران ده میلیارد دلار وام میدهد چونکه قیمت نفت آنقدر پایین است که دولت حتی دستمزد کارمندان و کارگران را هم نمیتواند بدهد. به نظر من تنها راه حل فروپاشی ج.ا. در اسرع وقت آلترناتیو فشار نظامی است که خامنه ای را برای حفظ نظام اسلامی اش تن به تقسیم یا حتی تقدیم قدرت حتما میدهد. وگرنه شماها جناب اردلان در اپوزیسیون ایرانی صد تکه شده باید حالا حالاها چندین سال منتظر بشینید تا جبهه مشترک با گروههائی که ماهیتاً ضد دموکراسی هستند را شاید بتوانید تشکیل دهید و اتحاد مورد نظر شما شاید میسر شود.
نویسنده گرامی دیدید که برایتان راه عبور از ج.ا. را پیشنهاد دادم که معتقدم راه سرنگونی ج.ا. در اسرع وقت با قدرت نظامی کُردهای کردستان ایران هم ممکن است اگر که واقعاً قلباً خواستار سرنگونی رژیم ضد ایرانی ملایان هستیم و برای همیشه ملت ایران را از کابوس خوفناک حکومت اسلامی که در شان ملت ایرانی نیست میخواهیم نجات دهیم. اگر اهل این آلترناتیو هستید از فردا برای مسلح کردن کُردهای کردستان ایران به هر گونه سلاحهای سنگین بعنوان بزرگترین اهرم فشار روی ج.ا. تلاش کنیم که حتی چنین خبری خواب خوش را از خامنه ای پست فطرت و دیگر سران ج.ا. خواهد گرفت. کردستان ایران را به سلاح اتمی مجهز کنیم! حتی شده پولش را بعد از سرنگونی ج.ا. به فروشندگانش پس بدهیم و لازم باشد. آلترناتیو برای نابود کردن ج.ا. اسلامی میشود پیدا کرد اگر سرنگونی ج.ا. فقط شعار نباشد و جداً برایش تلاش کنیم. چونکه دشمن واقعی مردم ایران در خود ایران نشسته که نامش حکومت اسلامی است به رهبری آخوندی ناقص العقل بنام خامنه ای که آروزی مرگش را هرچه زودتر میکنیم تا شاید مردم ایران نفس راحتی بتوانند بکشند. یا شاید شما گزینه بهتری دارید؟
۷۵۵۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو

عنوان : حضور آقای masoud memar
جناب کسی نگفته که مردم همه یکسانند یا خواسته شان یکی است. ما اصلاً سیستم دموکراسی را برای ایران میخواهیم بدلیل اینکه متنوع بودن خلقهای درون ایران آنرا ایجاب و ضروری میکند. برای اینکه صدای هر اقلیتی و هر گروه و هر حزبی شنیده شود و به حقوقشان احترام گذشته شود. همان چیزی که جناب اردلان از آن بنام پلورالیسم یاد میکند. ولی مشکل زمانی آغاز میشود که فهماندن واژه پلورالیسم به این "فاکتور مردم " شمائی که ازش دم میزنید سخت میشود زیرا بجای پلورالیسم پلوخوریسم را میفهمند و از شما آدرس میپرسند، پلوخوریست؟ کجا؟
شنیدن چنین چیزی از شما که میگوئید: " حضور همین بخش از مردم در انتخابات نابرابرنه تنها از روی نادانی و اسلازدگی نیست بلکه از روی شناخت واقعیات موجود است ." نه تنها وحشتناک است بلکه شما را در صف سیاسی کارانی قرار میدهد که عبور از جمهوری اسلامی را تنها از طریق صندوق رای ( همیشه جعل شده!! ) شاید ممکن میدانند. آیا شرکت در انتخابات یا بهتر بگوییم انتصابات ج.ا. نشاندهنده نادانی این فاکتور مردم شما نیست وقتیکه هنوز مُهر رای دهنده گان خشک نشده سران حکومت اسلامی فوراً در شیپورشان میدمند که حضور چند میلیونی مردم در انتخابات نشان تایید حکومت اسلامی در ایران است. ای جهانیان ببینید که اصلا از نارضایتی مردم از حکومت اسلامی خبری نیست وگرنه میلیونها نفر در انتخابات شرکت نمیکردند. شما که میدانم از هوشمندی خوبی برخوردار هستید چرا تنها راه عبور از ج.ا. را در صندوق رای میبینید؟ چونکه عمراً چنین اتفاقی نمیافتد با توجه به اینکه رئیس برگزاری انتخابات ملا جنتی است و این مثل دادن گوشت به دست گربه به صورت امانت است.یاد حرف رئیس کمیته انتخابات روسیه افتادم که میگفت: مهم نیست مردم چی یا چه کسی را انتخاب میکنند بلکه مهم آن است که چه کسی را ما برنده نتیجه انتخابات اعلام میکنیم. شما هنوز باور ندارید که این آخوندهای بی همه چیز در مکتب ولادیمیر پوتین درس سیاسی حفظ قدرت مافیائی میبینند؟ دیدید که حدس من روی خوش باوری شخص شما گویا درست از آب در آمد یا امیدوارم بتوانید برعکسش را ثابت کنید. اگر به حکومت اسلامی با کمی رفرم معتقد هستید باز حق و نظر شماست ولی سعی نکنید ما را هم به منجلاب اسلامی بکشانید که حنای این خامنه ای ( خرمگس معرکه ) دیگر با آن اسلام واپسگرایش برای امثال من رنگی ندارد. کسانی به این حکومت اسلامی ننگ ضد ایرانی معتقدند که برای خودشان جیب گشادی برای غارت ثروت مردم ایران دوخته باشند. ایرانی شرافتمند و صادق تنها لعن و نفرین بر باعث و بانی این حکومت ننگ اسلامی آخوندهای بی همه چیز دارد.
۷۵۵۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو

عنوان : خطاب به البرز:آنکه ناموخت از گذشت روزگار/هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار
جناب البرز، با عرض سلام و ارادتمندی خدمت شما. من همواره از کامنتهای شما بعنوان منبع الهام و یادگیری بهره و لذت بردم و میبرم و اگر شما آموزگار ارجمندم به شاگرد خودتان اجازه دهید مختصر میخواهم به عرضتان برسانم که هدف من از گفتن اینکه با سلطنت طلبها که کارنامه سلطنت پهلوی در گذشته شان بسیار سیاه است، مشکل میشود حول محور دموکراسی یک جبهه مشترک با سلطنت طلبها تشکیل داد چونکه باعث تمسخر مردم ایران میشویم و جبهه مشترک اپوزیسیون خودمان را غیر قابل باور میسازیم اگر بخواهیم در این جبهه مشترک برای نجات ایران سطلنت طلبها و کمونیستها و مجاهدین خلق را به عنوان مدافع دموکراسی به همراه خود به یدک بکشیم. شما هر وقت توانستید پنبه و آتش را در کنار هم مسالمت آمیز قرار بدهید آنوقت من به شما نه تنها اعتقاد بلکه ایمان میآورم. حرف از دموکراسی خواهی مجاهدین خلق و سلطنت طلبها و کمونیستها حکایت همان پنبه بودن است که وزن ناچیز و سبکی دارد همانند دموکراسی خواهی این گروهها. حرف شما کاملاً درست است که پیشاپیش گروهی را از صف اپوزیسیون حذف کردن باعث تضعیف اتحاد عمل جبهه مشترک علیه حکومت ملایان میشود. ولی بیایم از قبل هوشیار و مواظب باشیم که مبادا دوباره کلاه سر ملت ایران گذاشته شود چونکه گرگان در لباس میش زیادند. باور کنید اگر همین فردا قدرت را دست سلطنت طلبها بدهید باز یکسری مداحان و چاپلوسان دور شاه اینده جمع میشوند و با علیحضرت گفتنها دوباره حتی از یک سلطنت مشروطه یک سلطنت مطلق ساخته میشود و باز بازار چاپلوسی و چلوکباب دادنها به مردم بیسواد و ناآگاه نگه داشته شده راه میافتد و خلاصه باز همان آش و همان کاسه سیستم و بساط دیکتاتوری شاه پهلوی قبل از انقلاب.
با روشنفکری که در شما سراغ دارم جناب البرز منظورتان از سوسیالیزم واقعاً موجود ( منطبق بر اصول دموکراسی؟ ) در روی کره زمین است یا در کرّات دیگر؟ یا در حد تئوری روی کاغذ نوشته شده؟ یکی از دلایل اصلی که من و ماها جلوی کمونیسم و کمونیستها ( از جمله رفقای شرافتمند خودم ) بر سر بحث دموکراسی علامت سوال و شک میگذاریم این است چونکه ساختار حزبی و سیستمی کمونیسم طوری بنا شده که باز فرمان از دفتر حزب کمونیست مرکزی صادر میشود و اطاعت کورکورانه پائین دستها و هرکی هم مخالفت کرد یا کند به جوخه اعدام بسپاریدش مثل زمان استالین. برای همین من سه ایدئولوژی اسلامیزم یا اسلامگرائی و سلطنت مطلقه و کمونیزم را سه ضلع یک مثلث شوم دیکتاتوری میبینم که مانع رشد و ترقی هر جامعه هستند. چونکه این سه با نفس دموکراسی که حکومت مردم بر مردم است منافات دارند همانا که تجارب سالیان گذشته در کشورهای مختلف تاییدی بر این مدعاست. استاد من بیایم از تکرار تجربه های شکست خورده دست برداریم و در دموکراسی خواهی برای مردم ایران صادق باشیم. بقول چرچیل سیاستمدار نابغه انگلیسیها ( بی همه چیز! ) اگرچه دموکراسی هم سیستم کاملی نیست ولی فعلاً بهترین فرم حکومتی است. تا کی میخواهیم از غربیها توهین بشنویم که ما ایرانیها و عربها و تُرکها اصلاً دموکراسی پذیر نیستیم و شعور درکش را نداریم و برای همین است که همیشه یک دیکتاتور باید بالای سرمان باشد تا ما را آدم کند. شما از این رنج نمیبرید که ایرانی شعور درک دموکراسی را ندارد؟ استاد عزیز جناب البرز ای کاش سوسیالیزم واقعاً موجود شما فانوسکی بود که چراغ هدایت ما به سرزمین خوشبختی و آزادی ایرانی میشد ولی باورش نه تنها سخت و مشکل است بلکه غیر ممکن. دست از آزمایش دیگری رو مردم ایران برداریم که همین آزمایش حکومت ننگ اسلامی دمار ما را درآورده و هر آزمایش دیگری بدون تعقل باید برای هفت پشتمان کافی باشد. منتظر کامنتهای بهتری از شما هستم. با عرض ادب و ارادت خدمت شما جناب البرز، میبخشید که فضولی کردم و رویای خوش سوسیالزیم واقعی شما را پاره کردم. حالا سوسیال دموکراسی میگفتید باز یک چیزی و همصدا میشدیم. نکند سوسیالیستهای فرانسه و اسپانیا را میگویید؟ سلامت و خوش باشید!
۷۵۵۷۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : وقتی شما به دلایلی نمیتوانی با گروههایی از مردمان کشور سخن بگویی...
آقای سیامک شاملو گرامی، دوستانه و بی پرده باید بگویم، که شما متناقض می نویسی. به عبارتی واضحتر، شما از سویی سوسیالیزم واقعاً موجود را به دلیل نقض دموکراسی مورد نقد قرار داده و مینویسی؛
«...گذشته از ایدئولوژی کمونیسم ( ایرانی از چه نوعش؟ ) مشکل بشود باور کرد که در ساختار یک حزب و جامعه کمونیستی از دموکراسی خبری باشد طبق تجارب هفتاد و چند ساله از شوروی سابق گرفته تا کشور چین امروزی که مایه ننگ کمونیستهای بشردوست هستند چونکه سران کمونیستهای چینی مردم خودشان را برای ثروتمندی خودشان استثمار میکنند و به بردگی کاری میکشانند...»

و از سویی دیگر برای تشکیل جبهه ای فراگیر بر اساس برنامه ای مشترک و فراگیر در کشورمان ایران اهمیتی قائل نبوده و صراحتاً می نویسی؛
«...ولی برای من نوعی مشکل است که با یک سلطنت طلب ( که در بینشان کمتر آدم تحصیل کرده و باسواد پیدا میکنید!! ) بیاییم جبهه مشترک بر علیه استبداد مذهبی رژیم ملایان تشکیل بدهیم. یا با مجاهدین خلقش که پیرو همان ایدئولوژی اسلام واپسگرا هستند که تازه با روی کار آمدنشان بر قدرت سیاسی ایران میشود اصطلاح و حکایت خر همان خر است فقط پالانش عوض میشود...»

وقتی شما به دلایلی نمیتوانی با گروههایی از مردمان کشور سخن بگویی و با آنها در جبهه ای مشترک باشی، پس فرق شما با ج.ا. که هر گروهی از مردمان کشور را به دلایلی از صحن علن جامعه حذف کرده در چیست؟
۷۵۵۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۵       

    از : masoud memar

عنوان : حضور آقای سیامک شاملو
اولأ باید توجه کرد که هیچوقت همه مردم یکسان نیستند و خواسته هایشان نیز لزومأ یکسان نیست چه بسا بسیارانی از همین مردم بدون تحصیلات عالی بدون شایستگی بدون رنج به گنج رسیدند از دستگاه قضائی بگیرید تا مجلس از حیطه فرهنگ تا اقتصاد و بازرگانی هر کدام بسته به امکانات و جایگاه قدرت ٬ سهمی از این گنجینه سیاه را تصاحب میکند. برای نمونه ۳۵ نهاد فرهنگی سالانه حدود شش هزار میلیارد تومن پول میگیرند حال در حوزه اقتصاد بخصوص نهادهای نظامی درآمد های نجومی دارند که حاضر نیستند دکان های سودآورشان تخته شود . بنابر این نمیشود از خواست یکسان مردم صحبت کرد بلکه از مردمی میتوان صحبت کرد که تمایل به برخی تغییرات دارند یا مردمی که خواهان تغییرات بنیادی هستند . مردمانی که خواهان تغییرات بنیادی هستند نیز فاقد احزاب و ابزار و جایگزین ( آلترناتیو ) مشترک هستند بنابر این مبارزات و خواسته های ممکن خود را بعنوان زیر مجموعه کل خواهان تغییر پیگیری میکنند . مفهوم * فاکتور مردم * مخرج مشترکی از خواسته های متفاوت ( از جزئی تا رادیکال ) است که خروجی آن بعنوان جبهه اعتدال عمل میکند و بنابه ساختار حقوقی موجود کم ضربه پذیرترین آنها این مخرج مشترک در ساختار قدرت را نمایندگی میکنند. وزنه * این فاکتور * در نهایت تعیین کننده است . حضور همین بخش از مردم در انتخابات نابرابرنه تنها از روی نادانی و اسلازدگی نیست بلکه از روی شناخت واقعیات موجود است .
۷۵۵۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو

عنوان : بی وفا این زودتر میخواستی حال چرا؟
با سلام و خسته نباشید خدمت جناب اردلان. من کامنت زیرم را بعدازظهر نوشتم گویا بعد از جوابیه شما و نمیدانستم که شما نظری دوباره خواهید داد که الان ساعت ۱۲ شب بر سایت اخبار روز دیده میشود. ولی حدس میزدم که از شخصیت خوبی برخوردار هستید و خود را مخفی نمیکنید مثل بعضی نویسندگان که اهمیتی به منتقدین خود نمیدهند. چه خوب بود سایت محترم اخبار روز زمان و ساعت ارسال کامنتها را هم در زیرش درج میکرد تا پس و پیش شدن نوشته ها را میشد پیگیری کرد مثل دیگر سایتها. نمیدانم امکانش برای سایت هست یا نه؟ بهرحال ممنون از نظرات جدید نویسنده گرامی جناب اردلان که اگر فرصتی دست داد به آن فکر میشود و شاید جوابی داده شود. سلامت و موفق باشید!
۷۵۵۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : تکثرگرائی وبرخورد با دیگران ؛ چه دیگران داخلی و چه دیگران خارجی
پذیرشِ تکثرگرائی در حوزه اندیشه،آزادی خواهی در حوزه ی اندیشه و در اجتماع را بدنبال خواهد داشت! و آزادی خواهی به دمکراسی خواهی در حوزه سیاسی و مدیریتی کشور می رسد! با پذیرش موارد اشاره شده، روحیه تعامل با دنیای خارج ،ایجاد خواهد شد و بر اساس منافع ملی با خارجیان برخورد خواهد شد!و نگرش به دیگران آنهم با دیدگاه شعاری امپریالیسم ویا امپریالیست ها و یا بقول آقا( که مقام ولایت مان باشد و یا مقام ولایت تان باشد) که هی می گوید؛ دشمن دشمن! دیگر بی معنی و یا کودکانه ویا فریبکارانه است!
۷۵۵۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو- از آلمان

عنوان : سکوت نویسنده نشانه چیست؟
معمولاً آقای اردلان برای منتقدینش گاهگداری وقت میگذاشت که دو جمله جواب بنویسد.آیا او میخواهد با سکوتش بگوید که جواب ابلهان (که ما باشیم ) خاموشی است یا سکوتش علامت رضاست و به انتقاد ما رضایت میدهد و آنرا درست و بجا میداند؟ نویسنده گرامی که یک کمونیست هست باید بهتر بداند که جای هموطنان گرامی کمونیست ایرانی ما در جامعه عقب مانده ایران اسلامی کجاست و چه پایگاهی دارند؟ وقتی کلمه کمونیست را میشنوم به یاد چماقداران حزب اللهی میافتم که در ایران اوایل انقلاب دنبالمان میکردند و میگفتند: کمونیست میگه خدا نیست. بعدش چماق بوده که برسرمان خراب میشد. گذشته از ایدئولوژی کمونیسم ( ایرانی از چه نوعش؟ ) مشکل بشود باور کرد که در ساختار یک حزب و جامعه کمونیستی از دموکراسی خبری باشد طبق تجارب هفتاد و چند ساله از شوروی سابق گرفته تا کشور چین امروزی که مایه ننگ کمونیستهای بشردوست هستند چونکه سران کمونیستهای چینی مردم خودشان را برای ثروتمندی خودشان استثمار میکنند و به بردگی کاری میکشانند. آقای اردلان شما به عنوان یک کمونیست باید اول باور و اعتماد مردم ایران را کسب و جذب بکنید که آیا واقعاً به اصول و قاعده بازی در یک سیستم دموکراسی آشنا و وفادار هستید؟ اگر مردم از شما کمونیستهای ایرانی بپرسند که این ایدئولوژی با فروپاشی شوروی تازه با آنهمه ثروت نفت و گازش شکست خورده و ریشش دیگر درآمده و حالا ما را دنبال چه آدرس اشتباهی میخواهید بفرستید چه جوابی دارید بدهید؟ مگر نمیگویند آزموده را آزمودن خطاست؟ حرف شما درست است که برای شکستن غول بی شاخ و دُم حکومت اسلامی ملایان در ایران اتحاد گروههای مخالف لازم و واجب است ولی برای من نوعی مشکل است که با یک سلطنت طلب ( که در بینشان کمتر آدم تحصیل کرده و باسواد پیدا میکنید!! ) بیاییم جبهه مشترک بر علیه استبداد مذهبی رژیم ملایان تشکیل بدهیم. یا با مجاهدین خلقش که پیرو همان ایدئولوژی اسلام واپسگرا هستند که تازه با روی کار آمدنشان بر قدرت سیاسی ایران میشود اصطلاح و حکایت خر همان خر است فقط پالانش عوض میشود. شما اگر میبیند اپوزیسیون ایرانی از هم جداست چونکه زمینه و اهداف سیاسی مشترک پیدا کردن با یکسری واقعاً مشکل است. چونکه برای مردم مشکل است باور کنند که کمونیست و سلطنت طلب و مجاهدین خلق واقعاً طرفدار و خواستار دموکراسی هستند. گویا فعلاً فقط شعارش را میدهند تا برسند به قدرت. میشود حکایت رجب اردوغان ترکیه که گفت: قطار دموکراسی را میشود سوارش شد تا ما را به مقصد برساند و بعد که به مقصد رسیدیم میشود پیاده شد و راهی دیگر رفت. البته منظورش برپائی حکومت دیکتاتوری اسلامی از نوع ترکیه رجب خان است که امروزه شاهدش هستیم چطور مکارانه اهدافش را با شعار نجات دموکراسی ترکیه را دارد اسلامیزه میکند. راستی شما آقای اردلان یادتان رفته که بگوئید سازمان مجاهدین خلق حداقل یک سازمانی و تشکیلاتی و رهبری دارند چیزی که متاسفانه در بین گروههای چپی کمتر دیده میشود. ما اگر قرار باشد دنبال شما کمونیستها راه بیافتیم بدنبال کدام رهبری چپها و کمونیستها میتوانیم راه بیافتیم آقای اردلان؟ لطف کنید آدرس بدهید استاد عزیز. چپهای ایران که هنوز بین خودشان کسی را بعنوان یک رهبر مشترک قبول ندارند که صدای مشترک همه چپهای ایران باشد. آنوقت سر میز مذاکره برای آینده ایران آیا جایشان خالی نمیماند؟ من بعنوان کمونیست سابق ولی امروزه یک سوسیال دموکرات از نوع آلمانی اش از رفقای چپ ایرانی میخواهم که بیایند اول جلوی خانه خودشان را جاروب کنند که کار زیاد مانده. وگرنه بازی قدرت را به دیگر گروهها میبازید و حیف است که چپهای شرافتمند ایرانی جایشان در قدرت سیاسی آینده ایران خالی باشد یا بماند. چونکه هر جامعه ای حتی دموکراتیک به نیروی توانمند کمونیستهایش نیاز طبیعی دارد تا جلوی قدرت سرمایه دارن زالو صفت که سیری ندارند بیایستد و صدای محرومان و ستم دیده گان باشد. همان نقش مثبتی که برای کمونیستها صادق و غیر وابسته قائل هستیم. ولی از شعار دادن و رمانتیک سوسیالیستی باید دست برداشت و به راه حلهای پراگماتیک رسید.
- خطاب به جناب masoud memar : شما هم که مثل آقای اردلان نشان نمیدهید که راه عملی عبور از جمهوری اسلامی در ایران چطور ممکن است و در حد کلی گوئی ماندید. مشکل ما هم با این بقول شما "فاکتور مردم" است که سیل عظیم اکثریت مردم ناآگاه و بیسواد مسلمان را تشکیل میدهند که بقول شاملوی شاعر عزیز نمیدانند خورشیدشان کجاست و دنبال یک مشت خرافه پرست اسلامی راه افتادند. شما اگر به گوسفندان دوبار علف تلخ بدهید بخورند بار سوم از دست شما دیگر علف نخواهند خورد و بی اعتماد میشوند. ولی این ملت ایرانی مسلمان جماعت بارها سر انتخابات تقلبی سرشان کلاه رفته ولی باز میروند صف می ایستند و در انتخابات جعلی رژیم ملاها شرکت میکنند و باز هم سرشان کلاه میرود و منتظر انتخابات بعدی هستند تا دوباره سرشان کلاه گشاد دیگری برود. ۳۸ سال هم ملایان دارند تریاکی بنام اسلام به خورد ملت میدهند و مشکل بشود این جماعت را از اعتیاد اسلامی بیرون آورد. یا شما خیلی به این فاکتور مردم ایران خوشبین هستید یا من خیلی بدبین و بدون شناخت هستم.این ملت همیشه یک چوپان میخواهند تا دنبالش راه بیافتند. البته حساب روشنفکران و ایرانیهای باسواد و آگاه که همگی از اوضاع ایران رنج میبرند جداست و قصد توهین ندارم. ملت ایرانی که بارها نشان داد که خودش قدرت تصمیم گیری برای سرنوشت خودش را ندارد و برایش فلان شاه یا آخوند را بعنوان رهبر انتخاب و دیکته میکنند و کردند از کجا باید شناخت پیدا کند تا به قدرت تصمیم گیری برای نجات و سرنوشت خودش برسد؟ شرط اول رسیدن به استقلال ملی دست یافتن به استقلال عقلی است که آنهم را دین اسلام عربها از اکثریت ملت ایرانی گرفته. عجیب است که امثال شما خوشبینی خودشان را نسبت به "فاکتور مردم" زیر سوال نمیبرند؟
۷۵۵۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۵       

    از : علی اردلان

عنوان : جادوی اتحاد
باتشکرازدوستانی که پیام گذاشته اندو ضمن تائیدانتقادات ونکات آموزنده این رفقابایدچندنکته رایادآورشوم.
من معتقدبه انقلاب ام.امابعدازسال هابه این نتیجه رسیده ام که این انقلاب بایدازافکارماآغازشود.بدون پذیرش ودرونی ساختن پلورالیسم وتکثرآرا ، هیچ حرکت مثبت و رو به جلوئی رخ نخواهدداد.سرکوب جامعه هزینه های زندگی سالم رابالابرده ونیروها و منابع مملکت رابه هدرداده است.
لذا حکومت گران مابی تردیددرمتن توطئه های امپریالیستی و ازمجریان آن محسوب میشوند، چراکه اگرغیرازاین بودمطمئناسال هاپیش بایدبه اتلاف انرژی ومنابع انسانی وطبیعی کشورپایان می دادند.آیاوقتیکه عمدااقتصاد وروابط سالم اجتماعی رانابودمی کنند، میتوان آنهارا مستقل وملی نامید؟کسی که هدفش مبارزه باقدرت های جهانی ست، قاعدتا به تقویت اقتصادی واجتماعی کشورخودهمت میگمارد، نه آنکه تنهادلمشغولی اش غارت وسرکوب مردم خودباشد.ممکن نیست این هامستقل باشند(مطلق انگاری نمی کنم:کسانیکه سیاست راپیش میبرنداینگونه اندوگرنه بدنه حکومت انسان های شریف بسیاری دارد).باتوجه به سیاست های مشکوک راست افراطی وناتوانی جناح اصلاح طلب ازمهاروحتی همکاریشان درپیشبردمنویات آنها، ناچارابایدازحیطه رقابت های درون حکومتی خارج ودر متن روبه جوشش جامعه ومبارزات مردمی قرارگرفت.اپوزیسیون اصلی حکومت، گروه های سیاسی خارج ازکشورنیستند، بلکه مردم داخل کشورند.گروه های اپوزیسیون نقش نمادین دارند واتاق فکرفعالین سیاسی محسوب میشوند. درمتن جامعه مدنی وتشکل های کارگری و...، فعالین سیاسی سابق وخانواده آنهاحضور پررنگ دارند.بهمین خاطرمیان داخل وخارج پیوندی ارگانیک وجودداردکه این پیوندبدلیل پراکندگی نیروها، برآمدمثبتی نشان نمی دهد.تازمانیکه دیالوگی مستمرمیان نحله های گوناگون فکری وسیاسی برقرانشود وسرانجام برسرچندخواسته مشخص وقابل دسترسی، اتحادعمل برقرارنگردد، امیدچندانی به آینده مملکت نخواهدبود.درپرانتزعرض کنم وقتیکه می گویم همه گروه ها منظورم همه گروه هاست.یعنی اگربناباشدازابتدای کاررویکرد های حذفی غالب شوند، این گفتگوها وهمدلی هابه شکست خواهدانجامید.
۷۵۵٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۵       

    از : masoud memar

عنوان : فاکتور مردم تعیین کننده است
آقای اردلان نه شما توهمات دائی جان ناپلئونی دارید نه میشود اتاق فکر کسانی را تعطیل کرد که سرمایه اندوزی آنها تنها در بسترهای بحرانی امکانپذیر است از فروش سلاح تا مواد مخدر و دارو . فلسفه عقب نشینی تاریخی خاندان سلطنتی در اروپا از حیطه سیاست یا خروج نیروهای استعمار از مستعمرات تاریخی یا پایان یافتن دوران دیکتاتورهای گماشته بعد از کودتا ٫ ربطی به دلرحمی استعمارگران یا خیرخواهی سلاطین یا رئوف تر شدن دل کارفرما ندارد کما اینکه اتاق های فکر نیز با کمبود تئورسین و برنامه نویس مواجه نیست ٬ بلکه میزان آگاهی انسانها یا بهتر بگویم سطح و کیفیت افکار عمومی است که تعیین کننده بوده است . اینکه رضاشاه دست نشانده انگلیس بود یا آمریکا طراح کودتای ۲۸ مرداد بود دانستنش خالی از لطف نیست اما فاکتور تعیین کننده کیفیت جامعه ای است که اتاق های فکر برروی آن سرمایه گذاری میکنند اگر برآورد آمریکا در ۱۳۳۲ این میبود که هر کودتائی علیه مصدق با واکنش عمومی جامعه روبرو میشود و شکستش حتمی است بعید میدانم که حتی یک دلار برای انجام کودتا هزینه میکردند اما زمین مناسب کودتا بود و مردم نیز با کودتا مقابله نکردند پس محکوم کردن کودتا بجزخالی کردن بغض بیش نبود . من بر خلاف شما بخش قابل توجهی از قدرتهای جهانی را در راستای صرفأ کلنگی کردن خاورمیانه و بخصوص ایران نمیینم بلکه دو مشکل اسرائیل و عربستان را در دورنما دارند که بدون مهار کردن آن بازار و اقتصاد و سوددهی متناسب با شرایط آینده ٬ غیرممکن است . در پایان نوشته به اتحاد همه نیروهای سیاسی روی دو اصل عبور از جمهوری اسلامی و برقراری حکومتی سکولار دموکراتیک اهمیت دادید ٬ عبور از جمهوری اسلامی یعنی حاکمیت فعلی در ایران تحقق خواهد یافت زمانی که بخش سنتی و مدرن جامعه قادر باشند در یک کشور واحد همزیستی کنند یا نیروئی یکصدا قادر باشد مخالفان را حذف کرده و بتنهائی کل کشور را اداره کند . عبور از نظام فعلی به کجا ؟ حکومتی سکولار و دموکراتیک حداقل خواست اکثر جامعه است اما اگر فکر میکنید که اتحاد همه نیروهای اپوزسیون در خارج از کشور بتواند حکومتی سکولار و دموکراتیک را به جامعه تضمین کند ٫ بعید میدانم که افکار عمومی حداقل اعتمادی به احزاب کلاسیک داشته باشد چه رسد در جایگاه ضامن قرار گیرند. آشتی ملی گفتمان کلیدی است اما در حوزه سیاسی تعیین کننده خود گفتمان نیست بلکه مطرح کننده حائز اهمیت است کمااینکه طرح آشتی ملی از جانب رضا پهلوی خریداری نداشت.
۷۵۵٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : تحولخواهی درونزا و بازیگران التماس کننده به رقبای سرزمینی
وقتی روند تحولخواهی کشور که روندی درونزاست به مرحله ای می رسد که در این مرحله با توجه به ساختار قدرت حاکمه، بخش اقتدارگرای حاکمیت را تحت فشار قرار می گیرد و این تحت فشار قرار گرفتن و تنگتر شدن حلقه فشار، هوشیاری خاص خودش را می طلبد! مشاهده می شود:راهکاردهندگانی آنچنانی و اینچنینی با ارائه راهکارهایشان نوعی نجات بخشی را برای اقتدارگرایان دانسته یا نادانسته می خواهند بیافرینند. بگذریم. ::::: بایدگفت: معمولاً از یک تحلیلگر انتظار می رود باید وقایع را با توجه به فازبندی آنان مورد استفاده قرار دهد وبا رعایت زمان وقایع و فاز اجرایی آنان نتیجه گیری لازم را بعمل آورد و راهکاری را ارائه دهد؛ درغیر اینصورت تحلیلِ تحلیلگر یک شیادی بحساب می آید ویا تحلیلگر یک فرد بی توجه به مسائل معرفی می شود.که دیگر اقداماتش باد هواست و دیگر هیچ!. :::::: بایدگفت:تحولات داخلی قطعاً متأثر از وقایع خارجی خواهد بود چون جهان به هم پیوسته است! اما تحولات درونزا در پی اینست؛ حداقلی از آن وقایع تأثیرگذار خارجی را با هوشمندی بخدمت تحولخواهی درون کشور در آورد. چون تجربه تاریخی می گوید؛هر کمک خارجی، مدیونیتی را خواهد آفرید. که در این خصوص می توان گفت: آنانی که در پی این هستند که اقدامات خود را با کمک گیری از رقبای منطقه ای این سرزمین به پیش ببرند تکلیف آنان مشخص است! اگر بخواهیم یک دسته بندی برای آنان بعمل آوریم می توان آورد: ۱) ورشکستگان سیاسی و تشکیلاتی که با کمک گیری از رقبای منطقه ای چه عربستان چه اسرائیل و چه ..... در پی این می روند تا هویت مبارزاتی کاذبی را برای خودبنمایش بگذارند که بدین طریق برای دکان خود سرمایه ای را بیآورینند و هم امید کاذبی را در کوته بینانی ویا آرزوندان دور مانده از آرزوهای کودکانه ی خود بیآفرینند. ۲) آنانی هستند که می دانند اگر خواهان تحقق خواسته های قوم اندیشانه ی خود باشند این تحقق با فروپاشی کشور ، محقق می شود که این تفکر کودکانه ی آنان ، آنان را به یک پادوی درجه چند بازیگران رقیب این سرزمین تبدیل کرده و می کند که گاهاً اعمال آنان نمایشی از یک کمدی - تراژدی می شود. ۳) گروهی هستند که با هیبت مبارزاتی تابع جو و تبلیغات کاذبِ قدرت نمایی دیگران قرار می گیرند و برای اینکه از قافله مبارزاتی کاذب خارج نشوند اینان در پی توجیه گری کمک از دیگران می روند که عمل ایشان هم یک نمایش کمدی را بوجود می آورد. ۴) گروهی از درون حاکمیت که بایک بازی دوگانه و خطرناک آنهم برای حفظ خود نه منافع ملی ، اقداماتی انجام می دهند که اقدامات آنان در خدمت ویرانی و به عقب انداختن روند تحولخواهی و یا حتی در خدمت فروپاشی کشور است .که در این حالت، با هم بودنی از طرف این گروه با گروه های دیگر یا بصورت نوشته شده یا نانوشته مشاهده می گردد . در این بازی دوگانه ی این گروه درون حاکمیت، نوعی مأمور نفوذی بودن ، مشاهده می شود؛ که روش این گروه ، عملکرد بگونه ایست ؛بقای خود را در بقای حریف می بیند. که این خط را می توان در روش خامنه ای و تیم مورد علاقه اش در برخورد با اسرائیل و عربستان دید! که در برخورد با عربستان؛ بازی شیعه و سنی پی گرفته می شود و مذبوحانه این روش را می خواهد ادامه دهند اگرچه دوران این روش دارد به پایان می رسد. اما پررنگ شدنش از طرف عربستان به دلایل دیگری است! که بحث دیگری می طلبد. اما اینکه جناب اردلان با ارائه این تحلیلش در پی چه است ودر چه زمینی بازی می کند؟ خود بحث دیگری را می طلبد.
۷۵۵۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۵       

    از : خواننده

عنوان : خوشبینی کودکانه ...
شما دو نفر ایرانی را برای انجام کاری نمیتوانید یک مدت با صلح و صفا دور هم جمع کنید . در آکسیونهای سیاسی حداکثر ۱۰۰ نفر شرکت می کنند چون مردم از هر چه سیاسی اپوزیسیونی بیزارند. بعد رویای اتحاد میبینید؟ یعنی از واقعیت جامعه ایران هیچ اطلاع ندارید. یک مدت خواب بودید بیدار بشوید.

لطفاً سانسور نکنید و به اختلاف نظرات احترام بگذارید.
۷۵۵۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۵       

    از : رسا کسپر

عنوان : ای کاش چنان شتابان میبود آپوزیسیون
رفقا بوی کباب به مشامشان خورده است.آن شرکت پر طمطراق الترکی و شادی بازماندگان مرحوم و این اعلامیه حزب دمکرات کردستان آقای هجری دست در دست چوبی که آغا و حضرات لای چرخ دولت روحانی میکنند اینبار آقای اردلان را یاد بیرون کشیدن چوب جادوی خاورمیانه جدید انداخته است.مثل همیشه مردم در این میان نقشی ندارند.دلیلش هم هر چه اینها خواستند مردم نخواستند و هرچه مردم از چنته برون کردند به مذاق اینان ناخوش آمد.نخست وزیرش را آمریکا برد،انقلابش را غرب ساز کرد و آینده مملکتش را هم همانها تعیین کرده اند.جانم این تئوری توطئه نیست زنجیر سخت جان ندانم کاری و بیعملی و بیخردی گروهاییست که خود را رهبر و فرمانده و رئیس جمهور مردم مینامند ،به پای مردمیست که صد سالیست هیولای سلطانگرایی و اختناق را به جنگ آمده است.اگر و اگر هم کیشان جناب اردلانها با چنین دعوتهایی از کسانیکه در امتحانات مبارزات مردم رفوزه شدهاند،دست بردارند و بجای آن یکبارهم که شده اجازه دهند آن مردم در همان حوزه امکانات خودبا آنچه در چنته دارند و نه شیوه هایی که از راهروهای این و آن پارلمان و کنگره خارجی میگذرد،آینده خود را بسازند میتوان امیدوار شد که ما نیز از شکستهای فرقه ای و گروهی درس آموخته ایم.اروپایی که در تکاپوی خروج این و آن عضوش و اقتصاد های ورشکسته اش، دولتهای عربی که بهار نشده از این درگیری منطقه ای به آن یکی مزدور خارجی میفرستند و در هیچکدامشان بهره ای نبرده اند، ترکیه ای که تا مدتها با کودتا مشغول شده ودخالت در کشوری دیگر را مگر در خواب ببیندو میماند شیطان اعظم که باید بودجه دخالتهای آینده را شخصا تقبل کند که اقتصاد زانو زده آن بلاد هم چنین بلند پروازی را اجازه نمیدهد، تمامی موید این واقعیت است که اگر چنین برنامه ای هم طرحریزی شده باشد در آینده ای نزدیک قابل پیاده شدن نیست.پیست رقص الترکی مدتهاست که رقاصه های خود را برقص آورده است و اتفاقا شریک این رقاصی کسی غیر از خود آغا نبوده.نه نوای موسیقی اش و نه رقاصان آن هیچکدام برای مردم ایران دلپذیر و سرگرم کننده نبوده اند.
۷۵۵۱۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۵       

    از : آزاد سیروانی

عنوان : بلندی یک پیام
آقای اردلان گرامی ، با وجود اختلاف نظرهایی که با شما دارم ،دستتان را اینبار به گرمی می فشارم و برایتان در راستای تلاش برای اتحاد فراگیر نیروهای ضد جنگ و ویرانی، صمیمانه آرزوی موفقیت دارم.کامنت های موافق و مخالف را بخوانید و سرفرازانه بلندی بیام خود در این نوشته و حضیض اندیشه ها ی مخالف آنرا ببیینید
۷۵۵۰٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۵       

    از : کیا

عنوان : اتحاد همه نیروهای ملی‌ دمکراتیک چه داخل و چه خارج !
جناب نویسنده روی نکات قابل لمس انگشت گذاشته است و پیشنهاد‌های معقولی را عنوان می‌کند .

به امید آنکه،به واقیعت مبدل شود.
۷۵۵۰۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو- از آلمان

عنوان : تناقضات در اندیشه های نویسنده؟
با خواندن نوشته آقای اردلان میشود گفت که او از پیروان تئوریهای توطئه گری خصوصا به سرکردگی آمریکا و دیگر ابرقدرتهاست. آشکارا ضد صهیونیست بودن خودش را با نقش ساختگی که برای اسرائیل قائل میشود به شیپورش میدمد. چندین تناقض در تفکرات ناپخته اش دیده میشود و عجولانه برخی حوادث را در کنار هم قرار میدهد و سر آخر میخواهد بعنوان یک کمونیست همه گروههای مخالف رژیم آخوندها را با هم آشتی ملی دهد تا حول دو محور دموکراسی و سکولاریسم سریع جمع شوند چونکه گویا خطر تجزیه شدن ایران در صدر برنامه برخی قدرتهای منطقه است. آقای اردلان مینویسد: " کاملا مشخص است که در یکی دو سال آینده حکومت فاشیستی جمهوری اسلامی به سادگی و به روش های مسالمت آمیز سرنگون نخواهد شد." کاملاً درست است که تا حالا هیچ دیکتاتوری یا فاشیستی با دسته گل گرفتن و به زبان خوش و نصیحت دست از قدرتش برنداشته که خامنه ای بی همه چیز دومی اش باشد. از طرف دیگر نویسنده مخالف هم است وقتی براندازی رژیم از درون غیر ممکن به نظر میرسد ( بخاطر حاکمیت امنیتی و پلیسی و سرکوب هرگونه صدای مخالف در نطفه و دلایل دیگر) برای براندازی رژیم ضد ایرانی ملایان از قدرتهای بیرونی در منطقه مثل عربستان و اسرائیل کمک گرفت. ضد اسرائیل و ضد یهودیت بودن نویسنده خیلی شبیه یکسری چپهای آلمانی کمونیست است که از طرفداران سیاست روسیه پوتین با حکومت مافیائی اش هستند و هنوز دل از سرسپردگی و نوکری برای روسهای بی همه چیز برنمیدارند که از حمایت کنندگان اصلی حکومت اسلامی در ایران هم هستند. نویسنده بهتر میداند که امروزه آن روزگار وقوع یک انقلاب کلاسیک در کشوری به خاطر نارضایتی مردم از فقر و بیکاری و ناهنجاریهای دیگر اجتماعی به سر آمده و پول بر دنیا حکومت و انقلاب میکند که به تجربه این هم ثابت شد ( لیبی ). مگر حکومت ملاهای ایران با میلیاردها دلار پول زبان بسته ثروت مردم ایران نوکری برخی سران و مردمان عرب در سوریه و عراق و یمن و فلسطین و لبنان و بحرین و غیره را نخریدند تا دامنه نفوذ خودشان را در منطقه گسترش دهند؟ پس قاعده این بازی برای عربستان و اسرائیل هم هست چونکه عامل اصلی ناامنی در منطقه این حکومت آخوندهای بی همه چیز از ایران است. حتی پدیده شکل گیری داعش! اگر که خامنه ای ملعون از اسد در سوریه به هر قیمتی حتی با بمب ریزی سر مردم خودش حمایت نمیکرد شاید که زمینه داعش و رشدش را باعث نمیشد که بر اساس اسلام سنّی ها جوابی بوده بر علیه نفوذ صدور انقلاب اسلامی شیعه که از ایران شروع شده و حکومت نوکر صفت شیعه عراق چنان ظلم و ستم بر سنّی ها روا داشته که نطفه داعش در سوریه ( حکومت یک گروه اقلیت علوی مذهب ۱۵درصد بر گروه اکثریت ۸۵ درصدی سنّی و غیره ) و عراق شکل گرفت. تناقضات در گفته های نویسنده زیاد است که برشمردنش مثنوی هفتاد من کاغذ شود و کامنت را به درازا میکشد و شاید حوصله خواننده را سر ببرد. به نظر من میشود کمک گیری مجاهدین خلق و نبرد مسلحانه خلق کُرد بر علیه رژیم اسلامفاشیستی ملایان حتی با حمایت اسرائیل و عربستان را بعنوان ابزار یا اهرمهای فشار بر روی رژیم ملایان به فال نیک گرفت تا شاید با فشارهای بیرون از مرز ایران که متوجه رژیم اسلامی است سران احمق حکومت اسلامی ایران حداقل تن به رفرم و امتیاز دهی به مردم بدهند یا راه را برای حکومتی سکولار و غیر دینی بر اساس دموکراسی و برابری اقلیتها باز بکنند. وگرنه اتحاد و یکپارچگی ایران که آقای اردلان ازش سخن میراند چه فایده ای به حال اکثریت مردم ایران دارد وقتی برخی خلقها مثل کُرد و تُرک و بلوچ و گیلگ و غیره در این ایران اسلامی خوشبخت نیستند و نمی شود با زور سر نیزه و باری به هر جهت خلقها را در کنار همدیگر نگه داشت. حکومت اسلامی زورگو که حاضر نیست به نظام ویرانگرش بعد از ۳۸ سال غارتگری و هدر دادن ثروت ایران پایان دهد و از استبداد دینی دست بردارد فقط زبان زور میفهمد و دیدیم تا کمی خطر حمله نظامی با حضور ناوهای ارتش آمریکا در خلیج فارس را حس کردند چطور برای حفظ نظام اسلامی شان و از دست ندادن قدرت سیاسی تن به تسلیم شدن در مذاکرات هسته ای دادند تا خطر بروز جنگ منتفی شود و حکومت اسلامی فرو نپاشد. مطمئن باشید که این خامنه ای پست فطرت ضد ایرانی چنان ترسو است ( بخاطر حفظ نظام اسلامی اش ) که حتی یک سنگ هم به سوی عربستان و اسرائیل پرت نخواهد کرد چونکه میداند که این کشورها تنها نیستند و چه قدرتهائی در پشتشان هستند که حکومت آخوندها جرات درگیر شدن با آنها را ندارد و همش فقط هارت و پورت کردن برای مصرف داخلی است برای یکسری مزدوران سپاه پاسداران و بسیجیها و دیگر نوکران رژیم. مگر بدون کمک عربستان در سیاست نفتی اش که با رونالد ریگان هماهنگ شده بود کمر شووری کمونیستی سابق شکسته نشد که خود گورباچف در مصاحبه اش اعتراف کرد که عامل اصلی فروپاشی شوروی ورشکستگی اقتصادی به دنبال سقوط قیمت نفت توسط عربستان بوده که او را مجبور به تن به رفرم دادن کرد و مابقی ماجرا. در جاهای دیگری که من بارها به نقش مهم عربستان بخاطر قدرت مالی اش که حتی سیاست درون آمریکا را میتواند به نفع خودش تغییر دهد اشاره کردم و مرا به نوکری برای عربستان یا اسرائیل اتهام زدند و پولگیری برای کامنت نوشتن و غیره. در صورتی که معتقدم پول بر دنیا حکومت میکند و خیلی راحت میشود حتی کمونیست ترین گروهها را هم به بازی قدرت گرفت حالا مجاهدین خلق با ایدئولوژی اسلامی شان که دیگر خوراک عربستان اسلامی هستند. بیچاره مردم ایران که چهارتا سیاستمدار روشنفکر ندارند که آنها را از این منجلاب اسلامی و حکومت ننگ اسلامگرایان که گرفتارش شدند نجاتشان دهند. نوشته سراسر تئوری بافی توطئه خارجیان توسط خود آقای اردلان ( روشنفکر سیاسی چپ! ) که بدور از فاکتها و بدون تشخیص دوست و دشمن ایران و ایرانیها میخواهد گویا دست ما را هم بگیرد و به نجات ایران بشتابد غافل از اینکه ایران خیلی وقتهاست با حضور دین و فرهنگ اسلام عربها و حکومت شارلاتانهای شیعه از دست رفته و کمتر امیدی به نجاتش در شکل و مرزهای قبلی اش است. مگر مرزهای ایران و حق و حقوقها از نوع تعریف و مشخص شود وگرنه تجزیه ایران و بروز جنگ داخلی غیر ممکن به نظر نمی رسد. سران دیکتاتور حکومت اسلامی فقط حرف زور میفهمند! برویم دنبال اهرمهای فشار بیشتر بر خامنه ای پلید و هر کمکی را در راستای سرنگونی حکومت اسلامی با کمال میل پذیرا باشیم همانطور که هدف وسیله را برای خمینی ملعون توجیه کرد و با کمک آمریکا و فرانسه و بی بی سی انگلیس و غرب با فریبکاری ملت ایران به قدرت سیاسی رسید و انقلاب را دزدید و به نفع اسلام ارتجاعی اش تمام کرد. حالا که نوبت قدرتگیری به مخالفین حکومت ملایان میرسد گویا آقای اردلان و همپالگی هایش مخالف هستند از هر وسیله ای برای رها شدن از شر این رژیم ضد ایران و ضد ایرانی استفاده کرد حتی شده با دادن قول برگشت سرمایه از طریق نفت بعداً به کشورهای کمک کننده فعلی برای سرنگونی حکومت اسلامی ملایان لازم باشد! حالا اگر مجاهدین خلق و کُردهای کردستان کارت بهتری برای بردن قدرت سیاسی دارند چپها نباید حسادت کنند و مانع تغییر رژیم ملاهای واپسگرا و عقب مانده شوند. هر رژیمی در آینده ایران شاید بهتر از این رژیم اسلامی آخوندهای بی همه چیز باشد با حکومت اسلامی ننگشان که آبروئی برای ایران و ایرانی نگذاشتند. با عرض پوزش از سایت اخبار روز بخاطر طولانی شدن کامنتم!
۷۵۴۹۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹۵       

    از : فرزانه راد منش

عنوان : زبان و درد دل های مشترک..
با سلام..اقای اردلان..
این طرز تفکر و ارزیابی در مورد مسائل و هزاران مشکلات خاورمیانه ،از جمله کشور ما ،ایران ، گفتگو و درددل بسیار سیارمردمان کشور ماست ،چه داخل ایران و چه ،خارج ایران.
دراواخر سالهای ۴۰ خورشیدی در رکن دوم ارتش که وابسته به امنیت و اطلاعات ساواک بود،بین مقامات بالا،از طرحی بنام "خضر" صحبت میشد که طبق ان ،چهار مناطق کردستان های : ایران،سوریه،عراق و ترکیه میبایست از کشورهای مربوطه جدا شده و به یک کشور مستقل درایند.
این تحلیل شما بنظر من تحلیلی ست درست و در حال وقوع. دیدار مریم رجوی با عباس،وقایع ترکیه،سوریه و روسیه مناقشات عربستان،با کشورهای مربوطه و نقش اسرائیل..از همه مهم تر همانطوریکه شما نیز یاداوری شدیددر باره جناح"راست " در حکومت..بله ،در دولت و حاکمیت ایران زیر پوشش عمامه و یا بدون عمامه از سال ۵۷ ،جناحی قدرتمند همراه با منافع و سیاست های اسرائیل ،در ایران عمل کرده و میکند. همیشه حقایق تاریخی بعد از دو سه دهه ،نمایان میشوند.سازمان امنیت شاه از همان زمانی که محمد رضای بیستو سه ساله را بر قدرت نشاندند..زیر نظر سازمان امنیت ایالات متحده،پرورش و تعلیم و کار میکرد..سال ۵۷ گروهی از بالای هرم صدو نود درجه تغیر شکل و نوع بازی دادند،ریش تسبیح و نشستند بر مراکز مهم امنیتی..در این ۴۰ سال سیاست ها و اهداف سرمایه داری ، توسط سازمانهای اطلاعاتی شان،سیاست های خارجی دولت ملایان را تعین و اجرا میکرده است و میکند!
بزرگترین بانک های جهان متعلق به قوم موسی ست.مهم ترین بخش های اقتصادی سرمایه داری جهان در دست یهودیان است و این بدین معناست که قدرت سیاسی قوم موسی است که در جهان حرف اول و اخر را،میزند.
اوضاع و احوال خاورمیانه بسیار حساس و خطرناک است و طبق نوشته نویسنده،این مردمان فقیر و بدبخت و پابرهنه اند، که تاوان دیوانه گری های یک مشت اقلیت وحشی و دویانه را ،میپردازند..و با خون این مردمان و کودکان است که سفره انان رنگین است!
جنگ های داخلی که جرقه اش را " مذهب" خواهد زد،هر ان ممکن است تمام خاورمیانه را و کشور ما که نقش مهمی در این بازی را دارد..یک پارچه اتش کند..
خدا اخر عاقبت ما همه عالم را به خیر کند!!
تحلیل خوب و مفید و خواندنی ..بود.با تشکر.
ف.رادمنش
۷۵۴۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹۵       

    از : کیم : میر

عنوان : هر ناموخت از روزگار.....
علاوه بر آنچه گفته آمد . بلحاظ شیوه عمل و تاریخ مداخلات امپریالیسم خصوصن سابقه استعمارگر پیر و بر پایه اطلاعات و اسناد ارتش سلطنتی بریتانیای کبیر که غنی ترین و قدیمیترین اطلاعات از منطقه و حتی از خانواده های دارای ریشه دارد روند اینگونه حوادث نهایتن با توجه ببحران سرمایه داری جهانی به آن نتایج ختم خواهد شد . از اشغال افغاستان و بعد عراق بر اساس سابقه و سنت همه منتظر بودن که حکومتهای دست نشانده بمانند گذشته بر سر کار آمده و شرکتهای چپاولگر بتبع مشغول گردنند ولی برخلاف عهد معهود این کشور ها را وا نهاده و روز از نو روزی از نو و غوزی هم بنام داعش -النصره و...... بر آن افزوده چرا؟ اینکه با ورود چین به صحنه و رواج اقتصاد ارزان که هرگونه رقابت را از آنها گرفته و برای مهار این اژدهای هفت سر و روسیه که قدرت بر آمده اکنون خواب قبلی را آشفته کرده سیاست پیچیده ای در خور است . گه دردرجه اول زبون ساختن قدرتهای منطقه و سپس تجزیه و بالکانیزه کردن و آنگاه حکومتهای دست نشانده . و با گرفتن عنان اختیار انرژی نفت و گاز گه همگی اولین هستنند و بصف کردن خریداران و فرستاندن چین بته صف عملن بر این اژدها مهار زده و تا مرگ بردن . هر چند چینیان از قبل دست آنها خوانده اند.ودر داخل مردم ایران نظارگران و رصد کنندگان درجه اولی هستنند و تجربه نابودی کشورهای عربی جلوی چمششان است مطمئن باشند با آخوندعا علیه آنها متحد خواهند شد. تنها آلترناتیو همان است که گفته آمد گه امریست آجل و عاجل و وظیفه نیروهای ترقی خواه و سوسیالیست در همین لحظه و منتظر دیگران نباید شد که فوت وفت است
۷۵۴٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱٣۹۵