آیا خدا یک اشتباه و انسان یک اتفاق است*؟ - پرویز دستمالچی

نظرات دیگران
  
    از : همنشین بهار

عنوان : تیتری که «اشپیگل» برای این گفت و شنود برگزیده‌است.
با سلام به آقای دستمالچی و و قدردانی برای برگردان این گفتگوی پُربار و خوب

تیتری که «اشپیگل» برای گفت و شنود «یوهان هاینریش کلاوسن»Johann Heinrich Claussen و بن موور Ben Moore، گذاشته، این است:
„Wir wollen unsterblich sein“
«انسان در پی جاودانگی است (انسان می‌خواهد جاودان باشد)
لینک زیر را نگاه کنید. (اعداد باید لاتین نوشته شود)
http://www.spiegel.de/spiegel/print/d-۱۴۰۶۰۴۱۸۷.html

با کمال احترام : همنشین بهار
۷۵٣۴٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ تير ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو

عنوان : در جواب کاربر- نیما
تا حدود زیادی فرمایشات شما درست است که اگر امورات زندگی انسان را در جامعه ای با ارزشهای انسانی طوری برنامه ریزی درست بکنیم بطوریکه انسان نیازی به کمک موجود خیالی بنام خدا نداشته باشد و فکر نکند شاید به مرور زمان با پیشرفت بیشتر علم و دانش انسان از خداباوری دست بردارد و جواب سوالات خودش را همانا در یافته های علمی و دانشی ببیند نه اینکه سراغ محصول فانتزی فکر یکسری انسانهای ناآگاه بنام خدا برای کمک گرفتن برود. گذشته از آن که این خدای خداباوران خودش اینقدر درمانده است که یکسری انسانها با چرندیات و دروغهائی که به نافش میبندند میخواهند عقده خود کم بینی و خود کم ارزشی خود را در قالب موجودی بنام خدا بریزند و بزرگش کنند. مشکل زمانی آغاز میشود که با خداپرستی به مردم آدرس اشتباه داده میشود و انسانهای خداپرست به راه اشتباه میروند و از قدرت و هویت انسانی خود غافل میشوند و با زدن ماسک خداپرستی و مسلمانی بر چهره اعتماد یکسری مردم ساده لوح را بدست میاورند و در زیر ماسک مذهب نمائی دست به جنایات و دزدی و زورگوئی و سرکوب میزنند که در ایران امروزی شاهدش هستیم. چه بسا میبینم با اختراع ادیان مختلف که راس شان گویا خدای واحدی هم قرار دارد دست به جنایات و آدمکشی خداناباوران و غیره زده میشود و قتل و آدمکشی و جنایات مذهبی خود را برای جلب رضایت خدایشان توجیه پذیر و مشروع میکنند. حالا شما با یک چنین افراد خداپرست افراطی و متعصب مسلمان که خودشان را تنها حقیقت میدانند چطور میخواهید زندگی مسالمت آمیز در یک جامعه در کنار همدیگر داشته باشید؟ حالا حساب ما آته ئیستها جداست اما این هواداران مذاهب گوناگون به جان یگدیگر افتادند و بوی جنگ عقیدتی اسلام بر علیه مسیحیت و یهودیت و غیره دارد هرروز نمایانتر میشود و قوّت میگیرد. برای همین است که استاد بزرگوار ریچارد داوکینز - der britische Biologe Richard Dawkins - از خطر رشد خداباوری و جنگ بین ادیان در فیلم مستند خودش که ساخته هشدار میدهد ( در یوتیوب ویدیوش است ). جالب این جاست که دانشمندان در زمینه عصب شناسی و مغز شناسی با یکسری آزمایشات ثابت کردند که خدا فقط در ذهن یکسری آدمهاست و نوعی توهّم ( Illusion ) است . گذشته از این ثابت شده که خداباوری ریشه در اختلالات مغزی و فعالیت یک ناحیه مخصوص از مغز دارد که بیمار است و عیب دارد یا از حالت نرمال خارج شده است. به آزمایشات در این زمینه با سمّ نوعی قارچ گیاهی که قادر است ناحیه ای از مغز آدم خداناباور را بعد از تزریق طوری تحت تاثیر منفی قرار بدهد که فوراً خداباور میشود. آزمایشات جالب دیگر هم در دهه ۹۰ شده که چقدر خداپرستی محصول ذهن آدمی و تربیتش و غیره است. مشکل بزرگتر خصوصا ما ایرانیها این است که زیر لوای خداباوری در چهارچوب دین اسلام حالا یک مشت آخوندهای بیسواد با عقب ماندگی ذهنی و ارتجاع اسلامی بر ایران حاکم شدند و برای من و شما که اعتقادی به وجود خدا نداریم تصمیم میگیرند طوریکه تنها راه یک زندگی انسانی را در محیطی غیر از ایران اسلامی میبینیم. همین بلائی که بر سر روشنفکران غیر دینی ترکیه هم با حاکمیت اسلامی دارد میآید. کاربر گرامی نیما! حرف شما: "خدا را از مردم نگیریم" مثل این میماند که به مردمی که دچار اعتیاد شده اند بگذاریم به حال خودشان بمانند و کمکشان نکنیم تا از اعتیاد خود به مواد مخدری مثل خداباوری بیرون بیایند تا سرنوشت خود را در دست خود بگیرند و از فاتالیستی بیرون بیایند. کارل مارکس فیلسوف بزرگ چرا گفته که دین افیون (تریاک ) توده هاست؟ در ایران خودمان داریم نتیجه اش را ۱۴۰۰ سال میبینیم که تهاجم اسلام با زور شمشیر به ایران چه فجایعی ببار آورده و اسلام عربها ریشه همه بدبختی های ملت ایرانی بوده و هنوز هم هست و ادامه دارد. وگرنه من هم با شما موافقم که خدا را باید بی معنی تر بکنیم تا نقشش هرروز با گامهای بزرگ پیشرفت علم و دانش در زندگی انسانها کم رنگتر شود. اگرچه خدا فعلاً در مرگ تدریجی بسر میبرد و برای نسلهای آینده با یافته های علمی جدیدتر این خداباوری برخی انسانهای بیسواد و نادان و نا آگاه امروزی در بین ما مایه تعجب و خنده و تمسخرشان میشود. در ضمن در کشور نیکاراگوئه حتی از آوردن کلمه خدا ( God ) طبق قانون اساسی ممنوع شده و در ادبیاتشان فقط با آوردن یک حرف G بدان اشاره میشود چونکه سیاستمداران و روشنفکرانش فهمیدند که مردم را نباید دنبال نخود سیاه فرستاد. حالا نخود سیاه اثابت شدنی است ولی خدا نیست. کما اینکه اصل یونیورزالیتت کُد ژنها در ژنتیک همه جانوران ثابت میکند که خلقت انسان توسط خدا آنطوری که در ادیان آمده فقط جوکی بیش نیست و تنها با علم ژنتیک و بیولوژی تکامل جانوران از تک سلولی تا به انسان که امروزه حتی کلیسای کاتولیک هم قبول دارد میشود ثابت کرد که دست خدائی برای خلقت انسان و غیره در کار نبوده. هرچه علم یک قدم به جلو میگذارد تفکر خداباوری و خرافه پرستی چند قدم به عقب مینشیند. پیروزی از آن علم گراها و عقلگراهاست. خدا را بگذاریم برای تاریک اندیشان بیسواد که چرخ پیشرفت علم و دانش را نمی توانند به عقب برگردانند. رهائی و نجات و خوشبختی انسان در علمگرائی است نه در خداگرائی که مصیبت بار است و ویرانگر همانطور که شاهدش بودیم و هستیم که مسلمانان خداپرست چه فجایعی را ببار آوردند و میآورند. به امید نجات و رهائی ایران از اسلام افیونی.
۷۵٣٣۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ تير ۱٣۹۵       

    از : نیما

عنوان : خدا را از انسان نگیریم او را از خدا بی نیاز کنیم.
چنین گفتگو هایی در باره وجود خدا و ادیان بیشتر بحث های آکادمیک است و تاثیر ان بر توده مردم متاسفانه بسیار ناچیز. انچه امروز ما نیازمند آن هستیم کاهش گرایش های افراطی و مخرب در نزد دینداران است. گرایشات مذهبی در تاریخ بشر بیش از هر چیز نشانه ضعف و تنهایی بشر در مقابل حوادث و بلایای طبیعی بوده و هست. هرچه سیستم های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در جهت همیاری و کمک های دولت به شهروندان در صورت بروز بلایای طبیعی چون بیماری و سیل و طوفان و خشکسالی و ازکارافتادگی و غیره شکل گرفته باشد نیاز مردم به امداد غیبی را کاهش داده نیاز به پرستش و دنبال کردن اندرز های ادیان را کاهش داده نجات خود از بلایا را نه در موجود فرضی و کتاب مقدس بلکه در همکاری و همیاری اجتماعی و اصلاح سیستم سیاسی خواهند یافت. در این صورت بدون آنکه دین و خدای مردم را ازشان بگیریم ( که نمیتوانیم) توانسته ایم آنان را از دین بی نیاز کنیم.
۷۵٣۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : وجود آزادی و به پرسش گرفتن هرچیزی
گپ و گفت و پرسش و پاسخ مفید! درود بر آقای دستمالچی ارجمند؛ بخاطر حسن انتخابش! اگر از منظر آزادی به موضوع نگریسته شود، این انتخاب و گفتگو خود گویای اینست: که آزادی و آزادی اندیشه مقدم بر هرچیزی است! بودن آزادی؛ شرایطی را فراهم می کند؛که هم دیندار به پرسش گرفته شود و هم بی دین وهم ....! حال کدامیک درست می گوید ؛ بحث دیگری است.
۷۵٣۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو از آلمان

عنوان : خداباوری یک اشتباه بزرگیست!
با تشکر از نویسنده گرامی جناب دستمالچی که در بحبوحه تنور داغ جنایات اسلامگرایان افراطی که هر از چندگاهی جنایات عملیات تروریستی خود را با خداپرستی خودشان توجیه میکنند انگشت روی موضوع حساسی گذاشتند. انسان همینکه به قدرتی مثل خدا باور بکند در حقیقت خود را تسلیم یک قدرت خیالی و بیگانه کرده و اجازه میدهد که توسط یک نیروی خارجی برایش تصمیم گرفته شود و هدایت شود ( Fremdbestimmung ). و برای همین هم جای سوءاستفاده میلیونها انسان توسط یک مشت رهبران دینی همیشه وجود داشته و دارد و خواهد داشت. این کشیش هم از آن کسانی است که از دینداری خودش دکان کاسبی باز کرده و از آنطریق اموراتش میگذرد. اگر راست میگوید فیش حقوقی خودش را نشان بدهد که ببینیم ماهی چند هزار یورو حقوق میگیرد.طبق اطلاعات همین اشپیگل کشیشها ماهی از هشت هزار یورو تا به بالا حقوق میگیرند. البته مفتخورها که فقط حرافی میکنند و خدمتی به علم و دانش که نمیکنند هیچ تازه چوب لای چرخ پیشرفت علم و دانش هم میکنند. خطاهای علمی در کتابهای ادیان مختلف بسیار است که ناشی از آن است که وجود خدا تنها اختراع مغز ناآگاه و نادان یکسری مردم دوران هزاران سال پیش است و بر اساس یافته های علوم مختلف امروزی هیچ عاقلی و خردگرا و فرد آگاهی به خداباوری روی نمی آورد مگر اینکه هدفدار ( کاسبی؟ ) و ضعیف و ناآگاه از علوم مختلف باشد. شما ببینید اگر که خدا میخواست خودش را به مردم بشناساند و کلام خود را به گوش بشر برساند بهتر نبود که حداقل اولین کاری که میکرد به انسان اولیه حروف البفا و خواندن و نوشتن را میآموخت ولی میبینیم که انسانها در طول چه دوران طولانی توانستند خودشان نوشتن و خواندن را بعبارتی زبان محاوره با یگدیگر را بیاموزند. خب چرا خدا حروف البفا را اول به انسانها یاد نداد و یا به مردم خواندن و نوشتن را یاد نداد که کارش آسانتر میشد و مردم زبان واحد و مشترکی داشتند نه صدها زبان و حروف مختلف را برای خودشان کشف و اختراع کنند.تکامل زبانهای مختلف انسانها در طول سالیان دراز نشان از آن است که خدا یا عقلش نمی رسیده خواندن و نوشتن واحد را سریع به مردم یاد بدهد یا اینکه اصلاً وجود خارجی نداشته و ندارد. بیچاره انسانها که تلاش هزاران ساله شان برای کسب پیشرفت و تکامل به حساب یک موجود خیالی و فانتزی بنام خدا نوشته میشود. نویسنده گرامی چه خوب میشد که به اشتباهات علمی در قرآن هم بپردازند مثل جائی که خدا میگوید من زمین را بر روی دو ستون محکم کرده ام. برای خدای اسلام که گویا خالق و آگاه هم باید باشد زمین هنوز گرد نیست و به جائی محکم بسته شده تا کره زمین نیافتد. خدا نه یک اشتباه بلکه یک جنایت در حق بشر بوده و هست وقتیکه بنامش صدها جنگ و میلیونها انسان کشته شدند و هنوز هم میشوند.خداباوری اشتباهیست که علم و دانش باید تصحیحش کنند و دارند میکنند. در کدام دین به وجود دایناسورها اشاره شده؟ خدای خالقی اگر باشد باید بداند که چه خلق کرده یا نه؟ و صدها سوال بی جواب دیگر که همگی دال بر عدم وجود خدا دارند و آدم عقلگرا بدنبال خیالاتی مثل خدا و خرافاتی مثل ادیان نمیرود. اگر قرار است برای هرچیزی خالقی باشد خالق خود خدا کیست یا چی بوده؟ کشیش ها هم مثل ملّاهای ما مفتخورانی بیش نیستند و سر سفره پررونق امتیازآور خداباوری نشستند. هنوز گند کارهای سکس با بچه ها توسط کشیشها در آلمان ( Sexueller Missbrauch) را سرپوش گذاری میکنند که گویا مردان خداباور از دیگر امتیازات خدا دادی خودشان میدانند. با تشکر از نویسنده گرامی و سایت اخبار روز!
۷۵٣۱٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۵       

    از : masoud memar

عنوان : سخنی چند
آقای دستمالچی یقینأ اگر انقلاب اسلامی در ایران اتفاق نمی افتاد و القاعده و بوکوحرام و داعش پا نمیگرفتند بعید میدانم که خیلی ها از جمله شما حوزه سیاست را رها میکردید و به یکی از قدیمیترین مقوله فلسفی که آفرینش است میپرداختید . البته این امر بخودی خود امر کاملأ طبیعی است و قابل درک اما زمانی که روشنگری کارکرد طبیعی خود در حوزه روشنفکری را رها میکند و به حوزه سیاست تزریق میشود چه از جانب بنیادگران مذهبی چه از جانب بنیادگران غیر یا ضدمذهبی ٬ آنگاه سدی در برابر مبارزات اجتماعی پدید می آورد و مبارزات مدنی و اجتماعی را به بیراهه میکشاند یا بقولی بدنبال نخود سیاه میفرستد. اما در مورد سوالی که از هر دو پرسیده شد مبنی بر : « آیا خدا یک اشتباه و انسان یک اتفاق است*؟ » باید گفت فلسفه آفرینش خدا توسط انسان را نمیشود اشتباه تلقی کرد چرا که اگر هم اشتباه باشد همچنان در قید حیات است . مثل این میماند که نوزادی بر خلاف میل والین متولد شده است و پدرو مادرش نیز نمیتوانند وجودش را انکار کنند بلکه فرملی باید بیابند تا با او همزیستی کنند اگر هم قصد حذفش را بکنند از دلش هزاران تولد ( اشتباه ) دیگری متولد خواهد شد . به دخیل کردن حوزه دین در سیاست ٬ زمانی که غالب مدعیان سکولا خواهان حذف سیاستمداران دینی شدند ٬ سهم بسزائی ایفا کردند. این سیاستمداران دینی وجود دارند و قابل حذف از صحنه سیاسی نیستند بلکه برسمیت شناختن همدیگر و یافتن فرملی برای همزیستی و نهادینه شدن حق تعیین سرنوشت در حوزه سیاست برای دگراندیشان امری است ضروری برای روند دموکراسی .
۷۵٣۰٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹۵