کارگران در پشت قلعه تسخیرناپذیر رفاه اجتماعی - اردشیر زارعی قنواتی

نظرات دیگران
  
    از : مسعود امیدی

عنوان : ضرورت تمرکز بر خواستهای واقعی کارگران
در ارتباط با مقاله دوست عزیزم اردشیر لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم:
۱- مفهوم طبقه اجتماعی از مهم ترین و چالشی ترین مفاهیم در جامعه شناسی سیاسی است و پیجیدگی آن به سیر تطور و تحولات اجتماعی و دینامیسم طبقات اجتماعی در آن برمی گردد. از این منظر تردیدی نیست که با حاکمیت پارادایم نئولیبرالیسم بر حیات اقتصادی و اجتماعی جهان در سه دهه اخیر و استفاده طبقه سرمایه دار از رویکردهای مدیریتی چون برون سپاری ، کوچک سازی، سیستم های هولدینگ و...از یک سو زمینه های عینی انسجام و همبستگی طبقاتی و اجتماعی کارگران را تحلیل می برند و از سوی دیگر با افزایش فاصله طبقاتی، بخش های فزاینده ای از اقشار میانی جامعه را به مزدبگیرانی تبدیل می کند که مانند کارگران کارخانجات نیروی کار خود را می فروشند و از این منظر به بخشی از طبقه کارگر تبدیل می شوند.
۲- آنچه در ادبیات مارکسیستی به عنوان نیروی انقلابی براندازنده مناسبات سرمایه داری مد نظر است، بیش و قبل از هر چیز اساسا پرولتاریا یا طبقه کارگر صنعتی است.انسجام عینی ناشی از حضور تعداد قابل توجهی از کارگران در یک فرآیند تولید و در یک محل و زیر یک سقف در یک سیستم تولید انبوه ، شرایطی را فراهم آورد که این بخش از طبقه کارگر را از نقشی کلیدی در اعمال قدرت در مبارزه علیه سرمایه داری برخوردار نمود. بدیهی است موتور سواری که پیتزا تحویل می دهد، نیز جزء طبقه کارگر است اما او از وضعیت عینی ای که کارگران صنعتی در یک سیستم تولیدی – صنعتی برای تبادل نظر و اتحاد عمل علیه سیستم سرمایه داری برخوردارند، نمی تواند برخوردار باشد.
۳- مفاهیمی چون تولید، ابزار تولید، تکنولوژی و محصول تولیدی در طول تاریخ و نیز در طی عمر جامعه سرمایه داری تغییرات و تحولات زیای را پشت سر گذاشته اند. این تغییر بویژه در دهه های اخیز و استفاده گسترده از دانش سایبرنتیک و تکنولوژی اطلاعات در سیستم های تولیدی شتابان تر از گذشته نیز بوده است. از این رو دامنه تعریفی که نداشتن مالکیت بر ابزار تولید را نماد مشخصه طبقه کارگر می داند، به صورت طبیعی بازتر گردیده و حوزه های گسترده تری را شامل می گردد. چرا که ابزار تولید نیز چنین دامنه ای از تغییر را پشت سر گذاشته است.اما واقعیت عینی کارگران صنعتی و پتانسیل اجتماعی و انقلابی آنها که تمرکز ادبیات مارکسیستی برآن است، همچنان از جایگاه ویژه خود برخوردار است.
۴- جنبش های ضذ سرمایه داری در جهان امروز محدود به طبقه کارگر صنعتی نیست و خیل عظیم آسیب دیدگان از نئولیبرالیسم، جنبش ۹۹ درصدی ها ، طرفداران محیط زیست، کارگران مهاجر، آوارگان جنگ های توسعه طلبانه امپریالیستی و... جهت گیری ضد سرمایه داری دارند.اما اینها متحدان بخش صنعتی طبقه کارگر(پرولتاریا )هستند. درست است که مهندسان و مدیران مزدبگیر شرکتها و سازمان ها را هم از این منظر که نیروی کار خود را می فروشند، می توان جزء طبقه کارگر محسوب نمود اما اشتیاه خطرناکی است اگر این نیروی اجتماعی را دارای ویژگی رزمندگی پیگیر برای تغییر انقلابی جامعه سرمایه داری تلقی کنیم.
۵- تردیدی نیست که طیف مزدبگیران و به تعبیری کارگران در عصر صنایع دودکشی با مزدبگیران در جامعه سرمایه داری امروز متفاوت است.چراکه کارکرد سرمایه نیز متفاوت است. امروزه بیشترین بخش سرمایه ها در سرمایه گذاری های مالی، بازرگانی و امور خدماتی در گردش است. اما جدا از برخی بخش ها چون حمل و نقل (مانند کارگران شرکت واحد) و بخش های بهداشت و درمان و آموزش و.. که وضعیت عینی آنها با تمرکز تعداد زیادی از شاغلان و ارتباط تنگاتنگ و اثربخش بین انها برخوردار است و آنها را برای اقدامات دسته جمعی آماده می کند، سیستم سرمایه داری با رویکردهای مدیریتی خود نه تنها زمینه های اتحاد عمل و یکپارچگی را از آنها اخذ نموده بلکه دقیقاً آنها را به رقابت با یکدیگر نیز هدایت نموده و از این منظر آنها را فاقد پتانسیل انقلابی می نماید. بنابراین با اینکه اینها جزء طبقه کارگر محسوب می شوند، اساسا بسیار محافظه کار و حتی گاه نیز ممکن است نقش ضد انقلابی بازی کنند.
۶- از این رو چنانچه بخواهیم از دید اجتماعی به دنبال نیروی اجتماعی دارای پتانسل انقلابی علیه سرمایه داری بگردیم، اساساً باید آن را در پرولتاریا جستجو کنیم. بدیهی است که معنای این سخن چشم فرو بستن به پتانسیل های جنبش های اجتماعی چون ۹۹ درصدی ها، حاشیه نشینان شهری، طرفداران محیط زیست، مهاجران و...نیست. اما این جنبش ها با طیف متنوع شرکت کنندگان در آن از وضعیت عینی اجتماعی ای که بتواند آنها را به یک نیروی رزمنده پیگیر و انقلابی تبدیل کند، فاصله دارند. از این جنبش ها باید به عنوان متحدین طبقه کارگر استقبال و حمایت نمود اما نمی توان به آنها بیش از اندازه امید بست و به آنها محدود شد.
۷- مقاله دوست عزیزم اردشیر از یک موضع تحلیلی و تاریخی بر روند تغییر و تحولات دهه های اخیر سرمایه داری جهانی متمرکز بوده و از این منظر به نکات مهمی توجه داده اند. به نظر می رسد پرداختن به مسائل و مشکلات و چالش های واقعی طبقه کارگر ایران چون لغو قراردادهای موقت و استخدام رسمی کارگران، اعتراض علیه خصوصی سازی ها و جلوگیری از گسترش شرکت‌های پیمانکاری و انتقال کارگران آن به شرکتهای اصلی، آزادی تشکلهای کارگری، جنبش افزایش دستمزدها حداقل متناسب با افزایش قیمت‌ها در کشور،جنبش پیگیری حقوق معوقه، جنبش علیه قراردادهای کوتاه مدت ، حق فعالیت های صنفی و سندیکایی، دفاع از کارگران زندانی و...می توانست به جامعیت، اثربخشی و جنبه های آگاهی بخشی طبقاتی مقاله افزوده و این تفسیر را بیشتر در خدمت تغییر قرار دهد.
۷۴۴۵۲ - تاریخ انتشار : ٣ خرداد ۱٣۹۵