پایان کودتای خزنده برای حذف گرایش چپ در انقلاب۵۷ - امیرهوشنگ اطیابی

نظرات دیگران
  
    از : peerooz

عنوان : " گر حکم شود که مست گیرند - در شهر هرآنچه هست گیرند "
جناب البرز,
از این " بحث های دموکراتیک " طولانی به عنوان نمونه, تنها نتیجه ای که دستگیر من شد همان کلمات قصاری بود که ذکر گردید و البته شامل حال شما نمیشود . احتیاجی هم به ذکر نام " متهمین " نیست چون نمونه فراوان است. شما که همیشه سعی در تعلیم حسن تفاهم و ایجاد اتفاق و اتحاد دارید و در این " بحث های دموکراتیک " شرکت کرده اید لطفا بفرمایئد چه نتیجه دیگری گرفته و چند نفر به راه راست هدایت شده و اتفاق و اتحاد بر قرار شده است ؟ امید که در این راه موفق باشید.
۷۰۲٨۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : به پیشنهاداتِ خود برای "رستگاری" عمل نمی کند
اگر بتوانم، پیروز گرامی را متقاعد کنم، وقتی "دیگران" را متهم به حذف «به دلیل مشکلات فنی!» می کند، خودش به بهانه رعایت قصار، اختصار و طنازیِ "کامنت هایش" اسامیِ متهمینش را "حذف" نکند، به یقین «امید رستگاری» هست.

قصدی جهتِ تعین روشِ نگارش برای هموطنِ طنزنگار!، پیروز، ندارم. اما مطلب اینجاست، که ایشان به پیشنهاداتِ خود برای "رستگاری" عمل نمی کند
۷۰۲٨٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : We have met the enemy and they are ours." Oliver Hazard Perry " افسر نیروی دریایی امریکا در نبرد دریاچه " ایری ".
" با کمال تاسف، هنوز برای عده ای خون برخی از شهدا رنگین تر از دیگران است؛ برخی ها مراسم یادبود و سالگرد را گروهی و عرصه ی سوء استفاده ی سیاسی می کنند نه فعالیت حقوق بشریِ فراگیر؛ برخی لبه ی تیز حمله شان را نه به سوی حکومت و جنایتکارانش بلکه به سوی گروه های سیاسی و قربانیان شان می گیرند؛ برخی ها هنوز نمی توانند مراسم، خاطرات، نوشته ها و حتی فعالیت های «حقوق بشری» خود را فراگیر کنند و از قربانیان گروه های دیگر نامی هم ببرند؛ برخی ها، در دادگاه ایران تریبونال لاهه، فیلم شهادت دادن فردی با گذشته ی سیاسی متفاوت را هم از وبسایت خود و هم در پخش مستقیم به دلیل «مشکلات فنی!» حذف می کنند.[۱۱] برخی اعدام های دهه ی ۶۰ را نسبت به قتل عام ۶۷ پررنگ می کنند تا «قیام مسلحانه»ی خود را برجسته کنند و گروه های سیاسی مخالفِ آن قیام را حذف و بی رنگ کنند و برخی هم به عکس. ......".

" تا بود چنین بود , تا هست چنین است " , " چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید " و بسیار گفته های مشابه که افسر نیروی دریایی آمریکا به خوبی چیزی گفت به اینمعنی که " زمانی که با دشمن روبروشدیم دیدیم که خود مائیم و یا از خود مایند ". و " اوپوزیسیون " داخل و خارج هم که بقدرت برسد همان خواهد بود.

هنوز همین امروز, در پایان " بحث های دموکراتیک " !, مخالفین ما ".... توان شرکت در چنین بحث های دموکراتیک را ندارند. از این رو هم چاره ای هم ندارند، جز آن که پستانک کپک زده ......... را به این یا آن شکل بمکند! " و هم وطنان عزیز هم با کامنت های بلند در این " بحث های دموکراتیک " شرکت میکنند.

" بگو آیا مرا دیگر امید رستگاری نیست ؟ صدا نالنده پاسخ داد آری نیست ".
۷۰۲٨۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۴       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : خسته نباشی مرد بزرگ که رنج به تو آموخته و تجربه ای تاریخی و زیبا - با همه ی تلخی خود - به شیفته جان شما
چنان دوخته که گویی دیگر از وجودتان جدایی ناپذیر است. از این زیباتر نمی شود؛ زیرا یک لحظه، یک روز، ده سال با مردم بودن، منصف، مردمی و شریف زیستن هم زیباست؛ ولی انسان وقتی پر از زیبایی، شرم، مهربانی، و شرافت و کرامت انسانی می شود که با تمام هستی خود احساس کند دیگر نمی تواند به زشتی ها سلام بگوید، حتی اگر در پیچی تاریخی و دشوار، بناچار خود بخواهد، دیگر نمی تواند؛ و این آغاز جاودانگی و بیکرانگی آدمی ست. در مثنوی نسبتن بلندی که در وبگاه «وشتنِ واژه ها» برای مادر سفر کرده و بسیار بسیار رنجدیده ی خود سروده ام، سرتاسر شعر از همین سخن می گوید که چگونه خردگرایی، رنج و ژرف بینی می تواند از آدمی دریا بسازد؛ اقیانوسی بیکران؛ و من چه خوشبخت بودم که اقیانوس مادر من بود.
ببخشید که جرأت و توانِ ترجمه ی آن رگبار وارش به زبان مادری را فعلن نیافته ام.

من هیچ واژه ای را بیهوده بکار نمی برم. بزرگی را در دریا منشی شما که ضد انحصار طلبی، حقارت و کوته نظری است به وضوح می توان دید. مرا به یاد روزگاران گذشته انداختید که در سال های ۵۵ - ۵۷ با همه ی اختلاف نظر ها با هم دوست بودیم. نه تعارفی؛ راستکی با هم دوست بودیم؛ به خانه های یکدیگر مهمانی می رفتیم و مردم ناشناس فکر می کردند از یک دسته ایم؛ که نبودیم.
بار ها شرم کشیده ام که ایرانی ام - فراوان رود از اشک صخره ها در این باب در خاطره دارم، که بمانَد - ولی حالا با افتخار و خوشحالی می گویم: آری، من یک ایرانی ام - هموطنِ امیر هوشنگ اطیابی.
براتون پیروزی، سلامتی و دلِ شاد آرزو دارم
با احترام و ادب ویژه
لیثی حبیبی - م. تلنگر
۷۰۲٨۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ شهريور ۱٣۹۴