۳۷ سال نکبت پس از ۳۷ روز امید - حسین اسدی - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : حافظه تاریخ

عنوان : دکتر بختیار با قبولی حکم «نخست وزیری» بدون قدرت سی و هفت روزه عملآ جای پای حکومت آیت الله خمینی را باز کرد.
مطمئین باشید که اگر دکتر بختیار بندای آریامهر پاسخ مثبت نمیداد و با نیروهای مبارز دیگر و حضور در صحنه مبارزات آزادیخواهی را ادامه میداد و تمام سعی و کوشش خود را در ایجاد یک دولت موقت آئتلافی با شرکت همه آنهائیکه در مبارزات ملی و استقلال طلبانه از دیر زمانی شرکت داشتند، مینمود، هیچگاه حکومت اسلامی و آخوندها در ایران بقدرت نمیرسیدند و باعث و بانی این چنین جنایات و خسارت جانی و مالی غیر قابل تصور در ایران نمیگشتند.
دکتر بختیار با قبولی حکم «نخست وزیری» بدون قدرت سی و هفت روزه عملآ جای پای حکومت آیت الله خمینی را باز کرد. بعد از مهاجرت بفرانسه با کمک علی امینی سناریوی «پادشاه سازی درایران» را علم نمود و ته مانده پشتوانه مبارزاتی دوران نهضت ملی ایران خود را «حیف میل» کرد.
۶۹۷۲۴ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣۹۴       

    از : ج مصدقی

عنوان : بختیار نوکر بی اختیار
امروز دیگر همه مسائل در مورد ‘ دکتر بختیار ‘ روشن شده . یکی از وزرای حکومت ۳۷ روزه اش دو نکته را بقول خودش تابو شکنی و فاش کرد . ۱ـ دولت انگلیس بود که به شاه توصیه می کند که پست نخست وزیری را به بختیار بدهد و ۲ـ بختیار با موساد اسراییل در تماس بوده و توسط جاسوس های اسراییلی از کشور خارج می شود . البته قبل از ان هم روشن شده بود که با دولت عراق در ارتباط بوده و قراربودها به محض اشغال خوزستان ٫در پناه تانک های ارتش عراق دولت خود را در خوزستان ً آزاد شده ً تشکیل دهد . همه جنایات رژیم جمهوری اسلامی و خیانت خمینی به امید و آرزوهای مردم مانع از این نمی شود که نکات فوق در باره بختیار بفراموشی سپرده شود . بختیار را با هر عنوانی می توان معرفی کرد مگر ملی و طرفدار مصدق . مگر می شود کسی طرفدار مصدق و ملی باشد اما پست نخست وزیری خود را به توصیه دولت استعماری انگلیس بگیرد و در ارتباط با موساد اسراییل باشد و از تجاوز یک نیروی خارجی به کشورش حمایت کند و بخواهد در پناه تانک های ارتش عراق در خوزستان تجزیه شده دولت تشکیل دهد . نه٫چنین چیزی محال است . هیچ شخصیت ملی چنین نخواهد کرد که بختیار کرد . بختیار با پذیرش پست نخست وزیری شاه ٫ که عملاً صقوط کرده بود ٫ نه تنها دست به خودکشی سیاسی زد و از این جنبه او را باید یک احمق سیاسی نامید ٫ بلکه صدمه بزرگی به اعتبار جبهه ملی و طرفداران مصدق زد و به موقعیت و جایگاه شان را در میان نیروی های ضد رژیم شاه و اکثریت قریب به اتفاق مردم که در آن مقطع تاریخی دیگر حاضر به قبول شاه به هر قیمت نبودنند ٫صدمه وارد آورد . شعار شعر گونه و ریتم دار مردم در آن دوران در مقابل پذیرش پست نخست وزیری شاه چنین بود . ً ما میگیم خر نمی خواهیم ـ پالون خر عوض می شه ــ ما می گیم شاه نمی خواهیم ـ نخست وزیر عوض می شه ــ نه شاه می خواهیم نه شاپور ـ لعنت به هر دوتاشان . و یا مردم بختیاری با آن لهجه شیرین بختیاری در موردش می گفتند ً بحتیار خوش خوشَ بدبحت کورد . دولت ۳۷ روزه بختیار بیشتر به یک کاریکاتور مضحک شبیه بود تا یک دولت واقعی . او و دولتش از هیچ قدرت و اعتباری برخوردار نبود . هرکس با او می رفت تنها نتیجه اش ایزوله و منفرد شدن خودش را در میان مردم موجب می کرد . جنبش ضد شاه به مرحله ای رسیده بود که وزرای دولت توان ورود به وزارت خانه های به اصطلاح زیر فرمان خود را نداشتند . کارمندان ادارات از حضور وزرای بختیار در ادارات ممانعت می کردند و وزرا هیچ اختیاری در ادارات نداشتند و فرمان هایشان باد هوا بود و مضحکه مردم . بی دلیل نبود که شعار ً بختیار نوکر بی اختیار ً شعار میلیونی مردم در خیابان ها بود . صدمه ای که حماقت و جاه طلبی بخییار به طرفداران مصدق و ملیون واقعی در آن دوران زد هیچ کس دیگر چنین نکرد .
۶۹۶۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱٣۹۴