از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : محمد عزیز خسته نباشی؛ باز از این دست مطالب مفید و روشنگر بنویس.
استان گیلان نسبت به بعضی استان ها از بودجه ی خیلی کمتری برخوردار است و متأسفانه همان را نیز بسیاری تلاش می کنند به اَشکال مختلفی غورت دهند. در نتیجه مدرسه ی ما در قرن بیست و یک، طویله ای است که چوپان و یا دهقانی دلسوز از «سِلَه سَر»* در اختیار آموزش و پرورش گذاشته. زیرا نمی توان گفت که این ساختمان پیشتر خانه ی چوپانی و یا دهقانی بوده است؛ چون فقیر ترین تالش هم در جلوی خانه ی سنتی خود تَجَری دارد که دارای دیوار کوتاهی است با سرپناه. در واقع کفش کن خانه است. من تا به حال هیچ خانه ی سنتی ای، چه دهقانی و چه اربابی در جلگه ی گیلان و میانکوه گیلان بدون تَجَر ندیده ام. فقط خانه های چوبی سنتی ییلاقی بی تجر اند.
جلوی درِ این ساختمان نشان می دهد که محل زیست انسان نبوده؛ و بعید است که آن ساختمان عجیب را برای مدرسه شدن درست کرده باشند. شواهد نشان می دهد که این ساختمان پیشتر طویله بوده است.
خوب این تالش زمین، که بهشت طبیعی است بر روی زمین؛ حالا ببین در مناطق دیگر چه خبر است.
با شعار توخالی نمی توان زندگی کرد؛ جهان عرصه ی عمل است.
*سِلَ سَر = سِلَه سَر = سَرِ سِل(فارسی) = بالای سِل = نزدیک سِل = بِرِ سِل.
سِلَ سَر بر مبنای همان قاعده ای درست شده که «پارسَ شهر» = پارس شهر = شهرِ پارس(فارسی).
سِل = سَدّ. سدِّ کوچکی که دهقانان برای ذخیره ی آب، بالای چندین هکتار شالی زار درست می کردند. حالا دیگر آن سیستم در بیشتر مناطق استان گیلان از بین رفته و فقط نامی از آن باقی مانده است.
۶۵۹۱۱ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹٣
|