ویژگی های سیستم آموزش و پرورش
کنونی حاکم بر ایران و بروندادهای آن
- اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : بهرنگ ایرانی

عنوان : مشتی قطران در بشکه ای عسل
سالها قبل،اصطلاحی را از ظریفی شنیدم که همچنان در گوشم طنین خوش آهنگی دارد."مشتی قطران در بشکه ای عسل"،که کنایه از چگونگی القاء یک تفکر ناراست در چارچوب طرح موضوعی جذاب و مورد علاقهء عموم و مدیریت زیرکانهء آن طرح برای جا انداختن و به نتیجه رساندن مخاطب به همان تفکری است که مورد نظرش بود ،یعنی یک کار حرفه ای ژورنالیستی .یعنی همان کاری که بنگاههای سخن پراکنی ای نظیر بی بی سی و "وی، او،ای"و... به نحو احسن انجام می دهند.البته، این الزاما به این معنی نیست که کار نویسندهء محترم مقاله را در ردیف کار بنگاههای فوق الذکر قرار دهم.
قبل از این که کامنتها را ببینم ،دو جملهء زیر از از نوشتهء فوق نظرم را جلب کرد.

۱_" امروزه زنگ هنر به زنگی بی ارزش بدل گردیده است که معلمان ریاضی و دروس دیگر به قول خویش این بطالت را برای جبران دیگر دروس مورد استفاده قرار می دهند."

۲_"چنین دانش اموزی همه را بجز خود محکوم به نابودی می بیند و بجای اندیشیدن به ایران به فلسطین و ....غیره می اندیشد و بجای اتحاد با هموطن با لبنانی متحد می شود "
در هردو مورد بالا رد پای یک نوع مطلق نگری را می توان دید که دوست نویسنده ،ظاهرا در نوشته اش مخاطب را به پرهیز از آن دعوت کرده بود.در مورد اول، قضیه طوری مطرح شده است که گویا معلمان "ریاضی و دروس دیگر" ارزش هنر را نمی دانند و یا این که همهء معلمانی که در مدارس زنگ هنر دانش آموزان را اداره می کنند،الزاما به ارزش هنر هم واقفند.
اما در مورد دوم،نمی دانم چرا و چگونه نویسندهء محترم مقاله به این نتیجه رسیده اند که دانش آموزان در یک نظام آموزشی پویا و مترقی به جای اندیشیدن به فلسطین فقط باید به ایران فکر کنند ؟مگر اشکالی دارد دانش آموز ایرانی از چنان تربیتی برخوردار شود که همزمان با احساس مسئولیت در قبال هموطنان خویش نسبت به ظلم و ستمی که در هرگوشهء دنیا به بشر تحمیل می شود هم احساس مسئولیت کند؟یعنی امروز دانش آموز ما نباید بداند که چه بر سر مردم غزه می آید؟البته بعد از خواندن کامنتها،اینطور متوجه شدم که ایشان حتی دانش آموزان و معلمان مناطق کرد نشین ایران را هم به نوعی تلویحا توصیه می کنند به جای فکر کردن به کل ایران بیشتر به خودشان فکر کنند.شاید هم دچار کژفهمی شده باشم .امیدوارم که اینطور باشد.
۶٣۴٣۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ تير ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : همه مردم ایران، و هر یک به اندازه خود، از درددلهای دیگر هموطنان خود خبر دارد
آقای معروفی گرامی، سخن خود را با جمله خوبی به پایان برده ای،« با واقعیات [زندگی باید] به گونه ای واقعی برخورد نماییم، نه با احساس...»

‫جنبشهای خودجوش و گاها سازماندهی شده مردم در این سی و شش سال گذشته، همه نشانگر آن است، که اکثریت بزرگی از مردم ایران، با تبعیضات، نابرابریها، اجحافات و خشونتهای اعمال شده از جانب حکومتِ سلطنتی ولایتِ مطلقه فقیهی میانه ای نداشته و از آن گذر کرده اند.
و همانگونه که قبلا هم نوشتم نظام ج.ا، نه بواسطه مقبولیت نزد مردم است، که هنوز برجای ایستاده، بل به خاطر تفرقه وسیعی است که در اپوزیسیون وجود دارد

‫و برای غلبه بر این تفرقه، لازم است که نیروهای مختلف اپوزیسیون دربهای گفتگو با یکدیگر را گشوده و به جای بحث در باره مسائل عقیدتی(ایدئولوژیکی) و مذهبی، به بحث در باره منافع ملی کشور دامن بزنند.
اینکه دائم تأکید کنیم،‫ فلانی شیعه است، و آن دیگری سنی، یا من فارسم، شما کرد و یک هموطن دیگر ترک، عرب، ترکمن، بلوچ، گیلک و یا بندرعباسی و یا ‫یزدی است، مشکلی از مشکلات کشور را، نه تنها حل نمی کند، بل بر غلظت و قساوت مشکلات نیز می افزاید

‫صرفنظر از وابستگی های قومی و مذهبی مختلف مردم ایران، همه ایرانیان در اقصی نقاط آن در اثر سیاستهای بیمار و ستمگرانه حکومتِ سلطنتی ولایتِ مطلقه فقیهی، دچار آسیبهای جدی و اسفناک شده اند.
محیط زیست ایران آسیبهای جدی دیده، به قسمی که اگر به زودی توسط نظامی مردمسالار فکری اساسی در باره آن نشود، در آینده ای نه چندان دور نه آبی در این سرزمین بر جای خواهد ماند و نه سبزه ای.
بیکاری مزمن شایع در بین قشر جوان و نبود امکانات سالم پرورشی، سن اعتیاد در بین مردم کشور را به زیر پانزده سال کشانده است، که اگر باندهای قاچاق حاکم بر کشور توسط حکومتی مردمسالار از قدرت ساقط نشوند، در آینده ای نه چندان دور بخش وسیعی از جوانان کشور اسیر مواد افیونی خواهند شد،
در اثر نبود آزادی بیان و اجتماعات و حماقتهای خرافه پرستانه حکومتِ سلطنتی ولایتِ مطلقه فقیهی، کشور هر روز بیش از روز قبلتر، آماج افکار خرافه قرار گرفته و می گیرد، و تنها حکومتی مردمسالار است، که میتواند با فراهم آوردن آزادی بیان و اجتماعات، به قدرتِ تأثیر پوشالی نیروهای خرافه پرست بر افکار جامعه پایان دهد. اینها و بسیار بیش از اینها واقعیاتی هستند، که میتوانند و باید، منشاء گردهمایی های نیروهای مردمسالار[دموکرات] کشور زیر یک سقف، برای بحث و بررسی، و تدوین برنامه ای مشترک برای حال و آینده کشور باشد.

همه مردم ایران، و هر یک به اندازه خود، از درددلهای دیگر هموطنان خود خبر ‫دارند، ولی از آنجایی که هر هموطن گمان دارد، که این او و گروه مربوط به اوست که عرضه گر بهترین طرح برای کشور بوده، و وظیفه دیگر هموطنان گوش جان سپردن به سخن او و اجرای بی چون و چرای آن است، نتوانسته ایم اتحادی پایدار بر مبنای منافع ملی کشور بوجود بیاوریم،
و این شده اوضاع کشورمان بعد از بیش از یک سده تلاش، پس از هر جنبش اعتراضی و قیامی بر علیه استبداد، از یک استبداد به استبدادی دیگر رسیده ایم، برای خاتمه دادن به این دور باطل و رسیدن به حکومتی مردمسالار چاره ای جز اتحاد حول برنامه ای مشترک و مردمسالار نداریم
۶٣۴۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣۹٣       

    از : عمر معروفی

عنوان : جوابیه البرز
دوست عزیز نمیدانم شما میخواهید واقعیات را کتمان بفرمائید یا اینکه از واقعیات واقعا نامطلع هستید
نوع نگرش بیشتر مردم ایران و علی الخصوص فارس و آذری در رابطه با حقوق ملیتهای دیگر ایران خیچ تفاوتی با جمهوری اسلامی ندارد. اعتراض دیروز در استکهلم را دیدید؟
نوع نگرش و رفتار اهل تشیع در شهرهای شیعه نشین با اهل تسنن را دیده اید و می بینید؟ هیچگاه به درد دلهای آنها گوش داده اید؟ سعی کرده اید با آنها همدل شوید؟
دوست گرامی بیشتر ملل ایران در اثر مسائل مذهبی و مراجع تقلید هنوز به مرحله گذار از جمهوری اسلامی نرسیده اندو اگر میرسیدند وضع مملکت اینگونه اسفناک نبود
امید است بدان مرحله برسند.
بیشتر است با واقعیت به گونه ای واقعی برخورد نماییم نه با احساس و عاطفهو به کل جامعه بنگرید و فقط خودتان یا امثال خودتان را نبینید
با تشکر
۶٣۴۰۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : عمده کردن نقاط متفاوت و گاها متضاد خود با دیگران
‫آقای معروفی گرامی، بحث بر سر ج.ا نیست، چه اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران از نظام استبدادی ج.ا گذر کرده اند. آنچه تاکنون این نظام را سرپا نگاهداشته، نه مقبولیت مردمی آن، بل عدم اتفاق و احادی منسجم بین نیروهای متفرق اپوزیسیون بر مبنای طرح و برنامه ‫ای مشخص و مشترک است.

‫حال شما مینویسی، با اینکه اشتراکاتی با دیگران داری، اما عمده کردن نقاط متفاوت و گاها متضاد خود با دیگران را در دستور کار داشته، و بیشتر می پسندی اتحادیه محصور خودت را داشته باشی.

‫اگر همه شهروندان ایرانی به مانند شما فکر کرده، و به محض مشاهده اختلاف نظر، به جای مباحثه و تبادل نظر، هر یک به اتحادیه محصور خود بسنده کرده و دربهای گفتگو را بر روی هم ببندند‫، چگونه خواهیم توانست نظامی مردمسالار در ایران دایر کنیم
۶٣٣۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹٣       

    از : عمر معروفی

عنوان : جوابیه البرز
دوست عزیز ما ملت کورد و دیگر ملیتهای تحت ستم مضاعف ایران بجزمشکلاتی آموزشی مشکلات و ظلم های ملی نیز داریم و بجز اشتراکات نقاط متفاوت و گاها متضادی نیز با اتحادیه معلمان کشور و دیگر اتحادیه های صنفی داریمو که اسن خواسته های ما در قالب آنها نمی گنجد و نمی تواند آنها رابرآورده کند و گاها در بین همان دوستان مخالفان سرسخت تر از جمهوری اسلامی نیز خواهد داشت
لذا ناچاریم ضمن وفادار ماندن به بیشتر اصول و قواعد آن اتحادیه ها خود نیز در حدودمنطقه ای به تشکیل تشکل و اتحادیه های محصور به خود اقدام نماییم
اتحادیه معلمان ایران هیچگاه خواستار تدریس به زبانهای ملی دیگر ایران نیست و حتی آنها را قوم می خواند
با تشکر
۶٣٣۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : طرحی مناسب جهت نظام آموزشی کشور
آقای معروفی گرامی، در نوشتار حاضر ‫به زیبایی پرده از چهره کریه استبداد حاکم بر نظام آموزشی و پرورشی کشور برداشته و ‫به اهم امورات و مشکلات آموزشی و پرورشی کشور در اقصی نقاطش پرداخته ای

‫در جایی از نوشتار، به درستی می نویسی، «...در چنین نظامی، به جای تفکر، [تأکید بر]حفظیات و انباشت اطلاعاتِ بعضا بی فایده و بلاستفاده است...»

اصولا در نظامات خودکامه و استبدادی ایران، از جایی که گروه حاکم، به جز به اصطلاح «خودی ها» به هیچ نیرو و امکان دیگری اعتماد نداشته، و اندیشه خود را بی عیب و نقص و برتر از تمامی اندیشه ها، فرض داشته است. کتابها و روشهای آموزشی هم در سده اخیر همواره چنان تنظیم شده، که تأمین کننده و حافظ نظام خودکامه باشد.
بنابراین‫ اگر نیروهای روشن اندیش کشور در اقصی نقاط آن، به ایرانی برای همه ایرانیان، به ایرانی بدون تبعیضات و نابرابری های اجتماعی می اندیشند، باید که،‫ در کنار بر پا کردن اتحادیه های منطقه ای، و از جایی که امر آموزش و پرورش کشور، امری است سراسری، به شرکت و یا ایجاد اتحادیه سراسری معلمان کشور هم همت گمارند.

‫هیچ شک و تردیدی در این نیست، که خاتمه دادن به تبعیضات زبانی در نظام آموزشی و اداری کشور از اهم وظایف حکومتی مردمسالار در ایران است، چرا که آموزش به زبان مادری بی شک تأثیر مثبتی روی یادگیری و فهم مطالب دارد.
اما واقعیت این است که مردم ایران در اقصی نقاط آن، حتی در شهرهایی چون سنندج، بانه، مریوان، تبریز، اردبیل، بندر ترکمن، رشت، ساری، اهواز، زاهدان و سراوان ترکیب مخلوطی دارند.
ولی این همه نمیتواند و نباید، مانع از دست یافت به طرحی انعطاف پذیر به قسمی که کودکان اقصی نقاط ایران بتوانند به زبان مادری خود آموزش ببینند، شود.‫
مطمئنا اتحادیه سراسری معلمان کشور، در اثر بحث و بررسی های علمی و متکی بر واقعیات زمینی، میتواند و باید طرحی مناسب جهت نظام آموزشی کشور ارائه دهد
۶٣٣٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹٣