هیستری ِ شوروی ستیزی - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
  
    از : کوروش

عنوان : شرم بر انسان ضد شوروی
هرگز حتی برای لحظه ای, نه توده ای بودم و نه حتی فدایی اقلیت و نه حتی کمونیست. کودکیم در غمستان هندیان گذشت, در سوک لمومبا نوجوان شدم, در زخمهای تن شالی کاران دلتای رود مکنگ جوان شدم. و حال در داغ دل کولیان دوباره گدا شده ی شرق اروپا, دختران به تاراج رفته ی روس, هزاران دوشیزه ی دستمالی شده ی عراقی در سوریه, هزاران زیبای پایمال شده ی سوری در مصر, و در اندوه نابودی ناسزاوا رانه ی ملیون ها انسان در جنگهای برادر با برادر پیر می شوم.برای این همه درد هرگز دانه ای اشک نریخته ام. من همه ی اشکم را اما اندوخته ام تا در واپسین روز زندگی, تمامی آن را در سوک و به یاد شوروی از جان دردمندم رها کنم. نفرین ملیون ها زن کالا شده, مادر داغدار, بازنشستگان خار شده ی کار نصیب گرباچف باد.
۵۴۱۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : الف باران

عنوان : "بر پایه برابری اجتماعی"
آقای بدیعی؛کامنت شما خارج از واقعیت‌های قابل قبول حتی برای دشمنان سوسیالیسم و کمونیسم است.اینکه شما می فرمایید :
" کمونیستها آمدند و آنها، از همان روز اول، شروع به فربه شدن کردند."... غیر واقعی‌ و پذیرفتنی نیست اگر شما از سپرده‌های بانکی‌ شخصی‌ لنین و استالین در بانک‌های داخل و خارج در آن زمان و یا اطلاعاتی‌ در باره فربه شدن آنها به هر طریق در زمام امور حکومتی اطلاعاتی‌ دارید بفرمایید .
بهتر است قسمتی از مقاله سایتی‌ که آدرس آن داده شده آورده شود تا مقایسه‌ ای با زندگی‌ در جهان امروز باشد.

"بر پایه برابری اجتماعی"

" ازآنجایی که کارگران اکثریت جمعیت جامعه را تشکیل می دادند، تمدن شوروی نخستین تمدنی بود که نه در حرف بلکه، در عمل اصول عدالت اجتماعی را به اجراء گذاشت. نخستین بار در جهان، بشرامکان یافت بطور رایگان تحصیل کرده و از همه امکانات بهداشتی برخوردار گردد. در کشور شوراها هزینه مسکن و مخارج شهری ، ترانسپورت حداقل بوده و دهها سال تغییرنکرد. مواد غذایی با بهای پائین در دسترس بود.
نخستین بار از دوران پدرسالاری تمدنی بنا گشت، که به وضعیت ستم بار و نابرابری حقوق زنان پایان داد. حق زن در انتخاب حرفه برابر با مرد، چیزی که تا به امروز زنان برای آن در کشورهای سرمایه داری پیکار میکنند، در سالهای نخست حکومت شوروی اجراء گردید.برابری سیاسی زنان، که بطور وقیحانه در بسیاری از کشورهای جهان به سخره گرفته شده است تامین گردید.
همزمان در تمدن شوروی سیاست حمایت از مادران اجراء شد . زنان از حقوق مرخصی تا و بعداز زایمان برخوردار گردیدند. شبکه وسیعی از رایزنی های رایگان و زایشگاه ها ، شیرخوارگاه و مهد کودک ایجاد شد. زن بعنوان مادر ، مورد احترام و حمایت قرار گرفت. در گرما گرم جنگ بزرگ میهنی (جنگ دوم جهانی م.) در کشور ما نخستین بار در جهان جوایز افتخار "مدال مادر"، نشان "افتخار مادری" و "مادر قهرمان" برای مادران دارای فرزندان زیاد تعیین گردید. ۸ مارچ جشن بین المللی روز زنان یکی از محبوب ترین جشنهای کشور شوروی شد.
علیرغم طرح تخیلی انقلابیون خردبورژوازی، طرفدار حذف خانواده، در تمدن شوروی اقداماتی در راستای نگاهداری از کانون خانواده انجام گرفت. تربیت خانوادگی با تربیت در موسسات دولتی همراه گردید. برای نخستین بار در جهان در کشورما سازمانهایی برای کودکان بنام oktyabryatsky و برای نوجوانان به نام پیش آهنگان تاسیس شد. اکثریت جوانان دختر و پسرعضو سازمان کامسومل (سازمان جوانان کمونیست) بودند. فرزندان ما از فساد و اعتیاد محفوط بودند. در خانواده ، مهد کودکها ، مدارس ، سازمانهای oktyabryatsky و پیشآهنگی و کامسومل برپایه دستاوردهای بهترین استادان شوروی مانند آ. ماکارینکو نسل درحال رشد با اخلاق سالم و برپایه بهترین شیوه های آموزشی در مدرسه و محلهای کار تربیت می شدند.
به همت کنترل ثابت، کودکان از سلامت جنسی و روحی برخورداربوده ، باتاسیس شبکه وسیعی ازموسسات تفریحی - سلامتی واردوگاههای پیشآهنگی تابستانی مرگ میر کودکان بشدت کاهش یافته و نسل جوان سالمی پروش یافت. طول عمر و جمعیت در کشورما در دوران حکومت شوروی دوبرابر شد.
اهمیت سلامت شهروندان شوروی وپیشرفت های فیزیکی آنها در موفقیت های ورزشی شوروی جلوه میکرد. ورزشکاران شوروی که از خلق های گوناگون اتحاد شوروی بودند در بازیهای المپیک و دیگر رقابتهای بین المللی پیوسه دارای مقامهای اول بودند.
تمدن شوروی بر پایه اصول برابری ملی بود. درهمان سالهای نخست حکومت شوروی روابط بین خلق ها که بر پایه کشمکش های شدید داخلی کشورهای مختلف جهان در طی سده های متمادی استوار گشته بود ، بر پایه حقوق برابر و دوستی بازسازی گردید. بر خلاف انقلابیون خردبورژوازی که از موضع نهیلیسم ملی، طرفدارحذف تمایزات ملی بودند،تمدن شوروی شرایط مطلوبی در راستای پیشرفت فرهنگ ملی ایجاد کرد. درنخستین سالهای حکومت شوروی جمهوری های مختلفی ایجاد گردید. برای خلق هایی که حروف الفبا نداشتند ، حروف الفبا بوجود آمد. عملا برای همه خلقهای اتحاد شوروی تئاتر ملی و ادبیات ملی بوجود آمد."
خواندن بقیه مقاله در سایت داده شده توصیه میشود. الف باران
۵۴۱۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : غلامرضا بدیعی

عنوان : ارتجاع محض
به آقا یا خانم الف باران،
من نگاهی به مقاله در آدرسی که شما داده اید انداختم.
آنچه در زیر می آید نشان میدهد که بجای دلالان و جویندگان سود و غارتگران دسترنج دیگران، کمونیستها آمدند و آنها، از همان روز اول، شروع به فربه شدن کردند. این اتفاقا نخستین بار در تمدن جهانی نبود که یک گروه استثمارگر جای خود را به زالوهای نورسیده نمود. من در مورد بقیه مسائلی که در این جملات نهفته اند و اوج تفکری منحط در مورد یک جامعه انسانی را نشان می دهند نمی پردازم:

"نخستین بار در تمدن جهانی، طبقات استثمارگر امتیازات ویژه خودرا از دست دادند. به حکومت انگلها و دلالان و همچنین جویندگان سود از بابت غارت دسترنج دیگران پایان داده شد. تمدن شوروی نخستین تمدنی بود که اصل: "همه باید کار کنند" و "سازنده جهان کار است" در آن به اجراء گذاشته شد. از نخستین روز حکومت شوروی قوانین مبرم در حقوق اجتماعی و سیاسی کارگران تعیین گردید. ارزش کار در جامعه با اهداء جوایز به امری افتخارآمیز تبدیل شد."
۵۴۱۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : سوسیالیسم
جناب همایون،
مگر ما غیر از آمار معیاری دیگری در دست داریم که با آن بسنجیم. آمار چیزیست که
" خوکهای " کاپیتالیست سرمایه خود را بر پایه آن بکار میاندازند. گتره ای و نکشیده چند من که نمیشود. بعلاوه، تعداد نماینده موجود در مجلس " آمار" نیست ، حقیقت است.

اما در مورد سوسیالیسم اگر به تعریفی همه پسند برسیم قدم بزرگی برداشته ایم, اگر
" کمونیست ها " و " کاپیتالیست ها" بگذارند
۵۴۰۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : همایون

عنوان : آمارها گاهی گمراه کننده هستند
پیروز جان این قدر به این آمارها نچسب. اکثریت را کسی می سازد که رادیو و تلویزیون و امکانات و وسایل ارتباط جمعی را در دست دارد. همین انتخابات ما آقای خامنه ای یک سی چهل میلیون رایی را برای خودش جمع می کند. می شود از این جا نتیجه گیری کرد؟
من هم در شوروی سابق زندگی گرده ام. بسته به این است که در کجا ایستاده بودی؟ برای طبقه ی متوسطی که از کشور ما به آن جا رفت و مساله اش آزادی بود، آن جا چیزی نسبت به غرب نداشت. برای فقرا و زحمتکشانی که در عمرشان خانه ای نداشته اند و هر روز با کابوس بیکاری مواجه بوده اند، اما خیلی چیزها داشت.
آن جا نه مطلق بد بود نه مطلق خوب. یک تجربه ای بود که هفتاد سال دوام آورد. سرمایه داری پانصد سال است دارد حاکمیت می کند. اگر تو در دویست سال پیش زندگی می کردی در مورد سرمایه داری چرگ و خون قضاوت امروز را نداشتی. می نویسند هیجده میلیون را کشت. درست و غلطش را نمی دانم. اما مگر سرمایه داری ده تا از این هیجده میلیون ها را نکشته است؟
سوسیالیسم ادعاهای بزرگی دارد. ساختنش کار خیلی سختی است. هنوز باید فرصت داشته باشد تا بتواند خودش را نشان دهد. تجربه ی شوروی یک تجربه بود. موفق نبود، اما هر تجربه ی بعدی پایش را می گذارد روی شانه ی آن و می رود بالا. مگر سرمایه داری غیراز این بوده است؟!
۵۴۰۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : ۳ ماه مرخصی سالانه و پذیرایی در استراحتگاه های ساحلی"
نمیدانم این بهشت کارگری که جناب باران ازآن صحبت میکنند در کدام کشور و برای چند قرن ادامه داشته است ( بالاخره روزی یکی باید حساب این لوطی گری ها را در پایان پذیرایی بپردازد) ولی در دنباله کامنت های قبلی، حزب کمونیست فدراسیون روسیه Communist Party of the Russian Federation امروز در مجلس دومای روسیه از ۴۵۰ نماینده ۹۲ یعنی (۲۰در صد) و در پارلمان های محلی از ۳۸۷۸نماینده ۴۶۰ یعنی (۱۲در صد) نماینده دارد.

این یعنی نسلی که در کشور خود - روسیه کبیر و آقای اتحاد جماهیر شوروی - کمونیسم را با گوشت و پوست خود امتحان کرده است و بسیاری هنوز در ماتم سقوط امپراتوری کبیر نشسته اند , کمونیسم ۱۲ درصد و حد اکثر و با اغماض شاید ۲۰ در صد طرفدار دارد. این تصور و خیال و آرزو نیست. این واقعیتی است که نمیتوان نادیده گرفت.

http://en.wikipedia.org/wiki/Communist_Party_of_the_Russian_Federation
۵۴۰۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : ؟
کامنت قبلی p از منست و بعلت اشتباه کامپوتری تمام نام ذکر نشده است.
۵۴۰۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : p

عنوان : کاسه داغ ترازآش؟
همانطور که بقول مارک تواین در باره خبر مرگ او بسیار مبالغه شده بود در باره تاثیر اقدامات سرمایه داری در سقوط اتحاد جماهیر شوروی نیز بسیار مبالغه شده است.

در دوران جنگ سرد و رو در رویی شوروی و آمریکا هردو برای فروکشیدن رقیب ازهر دست آویزی استفاده کردند. در هیچیک از آن دو بلوک کسی نمیتوانست تمایل خود به
بلوک دیگر را نشان دهد و از بین نرود. احزاب کمونیست در سراسر دنیا - جز امریکا - از قویترین احزاب و بسیاری از آنها مانند حزب کمونیست ایتالیا رسما از حمایت مالی روسیه برخوردار بودند.

یعنی این تنها آمریکا نبود که قصد نابودی دشمن را داشت. ولی بالاخره یکی از این دو که ضعیف تر- بهر دلیلی - بود باخت. عوامل باخت شوروی بسیار و دشمنی آمریکا جزء کوچکی از آن بود ولی البته طبق معمول همه سعی میکنند که گناه را بگردن دیگری بیاندازند. همانطور که گفتم امروز پس از بیست و چند سال حزب کمونیست روسیه در بین مردمی که کمونیسم را بیاد دارند طرفدار زیادی ندارد و این برای ما که دستی از دور برآتش داریم باید آموزنده باشد. بسیاری از عرب های کوچه و بازار هم در مقایسه با حکومت های خود آرزوی جمهوری اسلامی را دارند!
۵۴۰٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : ب باران

عنوان : خاطره
در کوپه قطار ما دونفر دیگر هم نشسته بودند. زن وشوهر هم سن و سال امروز ما ۵۰ تا ۶۰ سال. عاشقانه و با فراخ بال. صحبت پیش آمد. هر دو کارگر معدن بودند و برای تعطیلات به استراحتگاه های کنار دریای سیاه می رفتند. ۳ ماه مرخصی سالانه و پذیرایی در استراحتگاه های ساحلی. از پزشک ها بیشتر حقوق می گرفتند و از زندگی خوبی برخوردار بودند. نه دغدغه بیکاری داشتند، نه بدهی، نه اینکه کسی از خانه شان بلندشان کند. فرزندانشان تحصیل رایگان داشتند و کار از پیش بیمه شده، و یک بازنشستگی به موقع و حقوق کامل تقریبا بدون کاهش تورم ... البته سطح زندگی مطابق سطح زندگی در کشورهای پیشرفته را نداشتد، اما سخت عادلانه بود. هیچکدام هم عضو حزب کمونیست نبودند و به راحتی انتقادهایشان را می گفتند. هفته قبل در خیابان های پاریس قدم می زدم، آنقدر آدم کنار خیابان خوابیده بودم که برای یک لحظه حس کردم در محلات جنوب شهر هند دارم راه می روم. هر که را دیدم دغدغه زندگی داشت ... کدامیک از خوانندگان این نوشته نگران زندگی خود و فرزندانتان نیستید، راستی فکر فردای بازنشستگی تان را در همین بهشت موعود غرب کرده اید؟
۵۴۰٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : الف باران

عنوان : لطفاً..
لطفاً اعداد فارسی را در سایت آورده شده به لاتین تبدیل کنید.
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۴۹۰۲۴
۵۴۰٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : الف باران

عنوان : مبارزه با استالین مبارزه با سوسیالیسم بود و هست.
در مناظره انتخاباتی که بین آقای بوش رئیس جمهور وقت آمریکا (پدر) و آقای کلینتون در جریان بود ، آقای کلینتون وقتی‌ ، آقای بوش (پدر) را به عدم توانائی حل مشکلات داخلی‌ آمریکا محکوم میکرد،آقای بوش برای دفاع از خود اظهار داشتند :

"اگر ما در مسائل داخلی‌ کم کاری داشتیم ولی‌ در مسائل خارجی‌ و بین المللی بسیار موثر و پر کار بودیم ، ما اتحاد شوروی را از بین بردیم !"
از بین بردن و متلاشی کردن شوروی، مستلزم وجود و داشتن شرایط در یک پروسه زمانی‌ طولانی انجام پذیر خواهد بود. آنچه را که همه میدانند و انکار آنرا نمی پذیرند، اتحاد شوروی در سه سال جنگهای داخلی‌ اوایل انقلاب و جنگ جهانی دوم از بین نرفت و متلاشی نشد ولی‌ بد از مرگ استالین این دگرگونی‌ها بتدریج شروع و در نهایت ساختمان سوسیالیسم در شوروی از هم پاشید . فروپاشی شوروی مسئله‌ای است که همه سعی‌ در پنهان کردن علت آن دارند . آقای قراگوزلو هم معتقد هستند که : "اتحاد شوروی (=کمونیسم بورژوازی) که کم و بیش از دهه سی‌ (۱۹۳۰ به بعد) شروع شد . در صورتیکه علت سقوط و فروپاشی شوروی تجدید نظر طلبی در اصول کمونیسم و آشتی‌ دادن آن با سرمایه داری بود .
هر ایدئولژی اصالت خود را دارد و اگر با ایدئولژی‌های دیگر ترکیب شود دیگر اصالت خود را از دست میدهد.نمیتوان گفت هم سوسیالیسم و هم سرمایه داری ! سرمایه داری و کمونیسم با هم آشتی‌ ندارند و آشتی‌ این دو به سرانجامی میرسد که روسیه کنونی‌ رسیده است . مهندسی‌ آقای بوش (پدر) و دیگران هم قبل از او، برای همین فروپاشی تدوین شده بودند . آیا از خود این سئوال را کرده اید‌ که سرمایه داری چه در لباس هیتلر و چه در مقام آقای بوش (پدر)، چرا قصد فروپاشی شوروی را داشتند ؟!
مقاله به ظاهر حسرت دوران گذشته را می‌خورد ولی‌ در سایت آورده شده قسمتی‌ از آن دوران به واقعیت اشاره‌ای دارد.
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۴۹۰۲۴
۵۴۰٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : اصغر جیلو

عنوان : اقای صدری محترم
۱- طرف خطاب کامنت شما دارای اسم و مشخصات است و نامش"کامنت گذار اول" نیست.
۲- شما مگر درچه جایگاهی قرار دارید که مدعی شوید و القائ کنید این کامنت گذار به دروغ خود را به عنوان فرد مطلع از جامعه شوروی سابق جازده است و...
۳-مگرشما انتظار داشتید که همه یک نظر و عقیده واحد در مورد مسایل شوروی سابقی که زمانی الگوی یک جامعه موفق برا ی بسیاری از ما محسوب میشد داشته باشند. در عین حال مگرر قرار است به خاطر ترس از چماق ادعاها و افتراهای شما کسانی تجارب خود را نفی کنند که چنین هل من مبارز طلبی میکنید.
اجتناب از تمسخر و توهین به دیگران اولین شرط گفتگو است.آیا شما اندوخته ای در این زمینه دارید؟ من تردید دارم.
۵۴۰٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : خسرو صدری

عنوان : آقای بدیعی عزیز حق با شماست ولی...
ولی راستش را بخواهید ما با امید صید یک فقره ساردین نا قابل، اگر نه ماهی سفید بزرگ ، قلاب خود به طعمه لذیذ آراسته و بر سر این برکه چمباتمه زده ایم. این سنگ پرانی ها ی شما ممکن است رغبت نزدیک شدنشان را کم کند و با انتقال مقاله به پشت صفحه اخبارروز،مجبور شویم با همین لنگه دمپایی گیر کرده به قلاب به خانه بگردیم...
۵۴۰۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : باید چشمها و گوشها را شست
" انسانی و سالم ترین جامعه ای که تجربه کردم ، همان شوروی است ".
میگویند شنیدن کی بود مانند دیدن. این بیان صادقانه از کسی است که سالها در ایران و سوئد و آلمان و شوروی زندگی کرده است. صادقانه از این نظر که تا آنجا که من میدانم ایشان اجبار و سودی در گفتن این جمله ندارند و درک و تجربه و احساس خود را بیان میکنند.

بنظر ایشان این وضع شوروی درست بعد از مرگ برژنف و دوران یوری اندروپوف و چرنکو و گربچوف است. یعنی دورانی که نسیم آزادی گلسنوت در روسیه وزیده و طبق گفته ویکیپدیا مردم هر چه بیشتر از مشکلات کمبود مسکن و الکلیسم و مصرف مواد مخدر و آلودگی محیط و کارخانه های قدیمی دوران استالین و فساد گسترده آگاه شده بودند.
خاطرات ایرانی های دیگر که به روسیه رفته بودند اغلب با این بیان مغایرت دارد و اگر دیگران بیانات جناب صدری را تائید کنند باید چشمها و گوشها را شست.دیگر آنکه اگر زندگی چنان در شوروی خوب بود چگونه با اولین نسیم آزادی چنین از هم پاشید. شاید آنها هم مثل ما " خوشی زیر دلشان زده بود". الله اعلم. امید که دیگر دوستان به حل این معما کمک کنند. نکته دیگر آنکه طبق نوشته ویکیپدیا حزب کمونیست روسیه امروزه چندان قدرت و طرفدارانی ندارد.
۵۴۰۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : غلامرضا بدیعی

عنوان : از ۸۳ تا ۸۹ و این همه تاثیر
آقای صدری
واقعا ترتیب همه را در یک کامنت داده ای. دست مریزاد.
شما فقط در فاصله ی ۸۳ تا ۸۹ در ساختمان شوروی سوسیالیستی واقعا موجود بودید و این همه تاثیر پذیرفته اید. وای بحال آنهائی که این ساختمان را خود با دستهای خونین خود ساختند. عجیب هم نیست که برای ساختن چنین ساختمانی ۱۸ میلیون انسان ترور شدند.
واقعا دست مریزاد!
۵۴۰۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : خسرو صدری

عنوان : در پاسخ به دوستان:
-من در واکنش به اولین کامنت که نویسنده اش دوست داشت چنین وانمود کند که با شوروی از نزدیک آشنایی دارد، وارد بحث شدم. کامنت اولم هم صرفا دعوت از افراد ظاهرا یا واقعا صاحب نظردر مورد شوروی، با سابقه اقامت در آنجا بود تا از این راه قضاوت این دوست هم محکی خورده باشد. دوست رامهرمزی ولی به سیاق جرومنجرهای روکم کنی زن و شوهرهای ایرانی وارد بحث شده اند.در حالی که گفتگویی هنوزاینجا آغاز نشده است که از دورنش حقایق مربوط به شوروی بیرون آید. تفاوت بین کسانی هم که تحت تاثیر تبلیغات مسموم و مداوم رسانه های جهانخواران به داوری می نشینند و آنانی که هدفمند قصد دارند خدمتی به این رسانه ها واربابانشان نمایند نیز به سهولت قابل تشخیص است و روی سخنم هم با گروه اول است.
-کسانی که بعد از فروپاشی شوروی به غرب گریخته اند، از وضعیت نکبت بار جدید خود گریخته اند واکثر کسانی از آن ها که شوروی را نیز تجربه کرده اند،درحسرت آن دورانند.استالین در نظرخواهی دوسه سال پیش، سومین شخصیت تاریخی محبوب روسیه شناخته شد.من البته نه تمایلی به دفاع از استالین و نه قصد لاپوشانی کردن کاستی های شوروی را دارم. هیچکس دیگرهم اینک در این جهان نفعی از چنین کاری نمی برد. ولی از آن طرف سرمایه داری همیشه از وارونه نشان دادن تجربه شوروی سودخواهد کرد.
-من از سال۱۹۸۳تا ۸۹ در شوروی بودم و پس از اقامت در سوئد، به ایران بازگشتم و ۷ سال بعدش به آلمان آمدم.
- با وجوداحترامی که برای آقای قراگوزلو ، بخاطر داشتن صداقت، که کالایی کمیاب شده است، قائلم ولی نظراتشان در مورد شوروی وبه طور کلی ایده آلیسم فکری ایشان را قبول ندارم و چنین سبکی را هدر دادن انرژی آن هم در شرایط نیاز وافربه آن می دانم.
۵۴۰۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : خواننده

عنوان : آقای صدری
با احترام، بروید با «اصلی ها»، یعنی هزاران و میلیونها مردمی که از آنجا گریختند و به ممالکِ سرمایه داری فرار کردند بحث کنید. من با اینها خیلی با علاقه صحبت کرده ام. تقریباً همه، اما هر کدام با زبانی، می گویند: «ما بدنبالِ سوسیالیسم بودیم. اما نمی دانستیم که سوسیالیسمی اگر وجود داشته باشد، همین غرب بود».

با احترام
۵۴۰۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : آرمان رهایی

عنوان : سوسیال امبریالیسم روسی و چینی
این مقوله جدیدی نیست و مارکس و لنین نیز درباره سرمایه داران با نقاب سوسیالیسم نوشتند اما از قرار هنوز نام سوسیالیسم می تواند ماهیت سرمایه داری را مخفی کند. فاشیست های آلمانی و ایتالیایی نیز خود را سوسیالیست ملی می دانستند.
گفته می شود که بعد از نقاب انداختن الیگارشی سرمایه داران روسیه دو عضو سابق حزب دولتی در نام کمونیست در مسکو اتفاقی همدیگر را می بیینند. اولی به دومی می گوید رفیق تمام آنچه در مورد سوسیالیسم به ما گفتند دروغ بود. دومی می گوید که موافق است اما هر چه در مورد سرمایه داری گفته بودند درست بود.
حزب کمونیست سرمایه داران چین هنوز مشغول سیاه بازی هست که روسها سالها مشغول آن بودند. لابد نظام برده داری چین چون هنوز نام سوسیالیسم را یدک می کشد از نظام های برادر غربی بهتر است؟
۵۴۰۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : روسیه بعد از شوروی
جناب صدری،
با عرض ارادت و احترام، با ارقامی که ذکر شد ظاهرا شما از ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۷ در روسیه بوده اید. اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ ازهم پاشید و بنا براین شما دوران استالین و خروشچف و برژنف را ندیده اید و در روسیه بعد از شوروی زندگی کرده اید. آیا برداشت من درست است؟
۵۴۰۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : غلامرضا بدیعی

عنوان : من هم در رامهرمز متولد شدم
آقای صدری،
من هم در رامهرمز متولد شدم. بیست سال هم در آنجا زندگی کردم. تماما در دوره شاه. طرفدار شاه هم نیستم. پس از آن، در دوره جمهوری اسلامی آنجا را ترک کردم و سه دهه است که در آلمان زندگی میکنم.
انسانی و سالم ترین جامعه ای که تجربه کردم ، همان رامهرمز است. "آن هایی که مثل من چنین تجربه ای دارند و ادعایی دیگر می کنند، بیایند تا رودر رو در این باره بحث کنیم."

اما همان "جامعه" رامهرمز پس از "انقلاب" سال ۵۷ به یکباره شکاف برداشت و خونخوارانی از آن بیرون زدند که هیچ روانشناسی نباید بخود جرات بدهد که علت آنرا توضیح بدهد!

بنظر می رسد که نه شما و نه آقای قراگوزلو، مانند مارکس، هیچکدام انسان را نشناخته اید.
۵۴۰۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : خسرو صدری

عنوان : شوروی ایده آل نه ولی انسانی ترین بود
من در تهران متولد وبزرگ شدم، ۶ سال در شوروی ، سه سال درسوئد و اینک ۱۳ سال است که درآلمان زندگی می کنم.
انسانی و سالم ترین جامعه ای که تجربه کردم ، همان شوروی است. آن هایی که مثل من چنین تجربه ای دارند و ادعایی دیگر می کنند، بیایند تا رودر رو در این باره بحث کنیم.
۵۴۰۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : کافر کافر

عنوان : یادش بخیر فاشیسم!
فاشیستهای آلمان هم می گویند:
"ببینید، رژیم کنونی فقط از سرمایه داران دفاع می کند، دزدی میکند، اختلاس میکند، از فراریان مالیاتی دفاع می کند. هیتلر خیابان درست کرده بود، بیکاری را رفع کرده بود و اتوبان درست کرده بود. بنابراین، یادش بخیر فاشیسم!"
۵۴۰٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : چنار و کدو
" کارگران کمونیست توانسته بودند در سپیده دم تاریخ به رهبری حزب لنینی عقب مانده ترین حلقه ی زنجیر سرمایه داری را درهم بشکنند و طرحی نو دراندازند.در کشوری که هنوز بورژوازی به اندازه ی کافی رشد نکرده بود؛ در کوتاه ترین زمان ممکن، پیشرفت صنعتی و رفاه عمومی به سطح رقابت با کشورهایی ارتقا یافت که روند صنعتی شدن را سیصد ساله در نوردیده بودند ".


نشنیده‌ای که زیر چناری کدو بُنی بررُست و بردَوید برو بر، به روز بیست؟
پرسید از آن چنار که: «تو چند ساله‌ای؟ گفتا «دویست باشد و اکنون زیادتی است»
خندید ازو کدو که: «من از تو به بیست روز برتر شدم، بگو تو که این کاهلی ز چیست؟
او را چنار گفت که: «امروز ای کدو با تو مرا هنوز نه هنگام داوری است
فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان آنگه شود پدید که از ما دو، مرد کیست

ناصر خسرو

در کدو بودن شوروی ظاهرا تردیدی نیست ، تردید در چنار بودن دیگران است. ضمنا آیا کسی میداند که جناب قراگوزلو کمونیست است و یا سوسیالیست؟ این مقاله پر از کلمات سوسیالیسم است. جدول زیر ادعا میکند که تفاوت ایندو را میداند :

http://www.diffen.com/difference/Communism_vs_Socialism
۵۴۰۱۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : خواننده

عنوان : من شما را به تحجرِ فکری متهم می کنم
آقای قراگوزلو محترم،

نمونه های زیر، تنها ۳ نمونه از میانِ متنِ شما هستند:
۱- با قیاس ناجوانمردانه ی استالین و هیتلر اظهار فضل فرمودند که "هر که خواسته درین جهان بهشت بیافریند، جهنمی ساخته است!"
۲- همه ی دست آوردهای اقتصادی و سیاسی بلشویک ها نادیده گرفته شد و با استناد به چند دادگاه و سلاخی کولاک ها- که نمونه هایش در جهان سرمایه فراوان است- استالین به مظهر تمام عیار شرارت در تمام پهنه ی هستی تبدیل شد.
۳- چنین وانمود می شد که کمونیست ها دلباخته ی خشونت هستند و به نفس و ماهیت خشونت وابسته گی سایکوتیک دارند.

برای بنده تقریباً غیر قابلِ باور است که امروزه، فردی باسواد و نسبتاً مطلع، هنوز چنین فکر کند. غیر قابلِ باور.
همه می دانند که نظامِ سرمایه داری بد است و مجبور است که جنگ برافروزد و استثمار کند و غیره و غیره. اما نظامِ شوروی و بسیاری از ممالکِ سابقِ سوسیالیستی، دستِ کمی از نظامِ سرمایه داری نداشتند. این موضع امروزه، با هزاران (نه یکی و دو تا) مدرک و سند روشن شده است. نقش خودِ استالین به هیچ عنوان کوچکتر و کمتر از هیتلر نبوده است.
آیا شما واقعاً از «قراردادِ عدمِ حمله متقابل»، در ۲۴ آگوستِ ۱۹۳۹، میانِ هیتلر و استالین بی خبر هستید؟ به آلمانی: Nichtangriffspakt; Hitler-Stalin-Pakt
۵۴۰۱۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : اصغر جیلو

عنوان : سراب
آن چیزی که شما گنداب توصیف اش کرده ونوشته اید:
"الف. از شما چه پنهان سلطه ی سیاه نئولیبرالیسم و گندی که بربریت سرمایه داری به جهان ما زده؛ چنان متعفن است که گاه دل ام برای همان اردوگاه و همان سوسیالیسم واقعا موجود تنگ می شود. درست مانند مردم زحمت کش روسیه و چک و لهستان و رمانی و بلغارستان و...آذربایجان و مشابه! آن"سوسیالیسم" با تمام کاستی هایش میلیون ها برابر به سرمایه داری و بازار آزاد و نئولیبرالیسم شرافت داشت". درست همان جایی بود که عده ای از ما سالیانی از جوانی خود را با شور و ایمانی نیکخواهانه در آن گذراندیم، در درون آن نفس کشیدیم، , به زندگی و کار وفعالیت پرداختیم و یا با دولت مردان، فعالین حزبی و سندیکایی و کارگری اش رفاقت کردیم و...
اگر چیزی که شما گند و بربریت توصیفش کرده اید همان سرمایه داری است، آن چیزی که بسیاری از ما در شوروی سابق از نزدیک با نفی و انکار در ابتدا وبعد هم بانا باوری و سپس پذیرش حقیقت تلخ آن مشاهده و تجربه کردیم به مراتب بدتر از آن توصیفات شما در باره سرمایه داری از کار در خواهد آمد.اگر حوادث مرتبط با فروپاشی شوروی رخ نداده و این اتحاد شوروی سوشیالیستی ای که دل شما هایی هنوز هم براش تنگ میشود پابرجا بود، احتمالن بسیاری از ما هم یا باید به فضولات جنبده بویناک و گندیده در آن سیستم تبدیل میشدیم و یا هم به تبعیدگاههای رنگارنگ آن فرستاده میشدیم ووو... شاید تحجر نظری برخی ها چنان ضخیم باشد که حتی گواهی و تجربیات زنده شاهدان عینی آن سیستم هم نتواند کوچکترین خللی در آن واردنکند، اما قطعن برای چشمهای بینا و گوشهای شنوا مفید فایده خواهد بود.
۵۴۰۰۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۲