انتخابات؛ عروج و افول یک سیاست
۳. فرصتی برای بیدار کردن خیابان
- اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : علی کبیری

عنوان : درنهایت اکبر اعلمی هم پای درمیدان رقابت نهاد!
از اکبر اعلمی حمایت کنیم. هم اوست که دراین برهه ی بحرانی میتواند با پشتیبانی ما، بادردست گرفتن سکان کِشتی نجات، ایران و ایرانی را از اقیانوس متلاطم به ساحل نجات برساند. در باره ی شعار "نوفل لوشاتوی" او کمی تأمل کنیم.
۵٣۵۹۶ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣۹۲       

    از : Hadi Shahab

عنوان : مردم ما در تمام این سال ها از تضاد های جناحهای حکومتی حد اکثر سو استفاده را کرده اند
دوستان محترم،

من هم سعی کردم بفهمم که منظور نویسنده از خیابان چه در حالت عام خود و یا خاص خود چیست .
بهتر نیست که از قبل به چند سوال جواب بدهید؟
مردم با چه اهدافی میباید در مبارزات خیابانی شرکت کنند؟
آیا شرکت مردم میباید در جهت حمایت از کا ندیدای مشخصی باشد . این کاندیدا چه کسی میتواند که از
فیلتر شورای نگهبان نیز رد شده باشد؟
آیا شورای نگهبان به عمدا صلاحیت به کسی میدهد که کاندیداتوری او سبب شلوغی در انتخابات بشود؟

آیا همانطور که کامنت گذار دیگر نوشته میباید شرکت مردم در جهت اعتراضات مدنی یعنی راه پیمایی یا تجمعات بی سر و صدا باشد یا با اعمال خو شونت آمیز علیه نظام باشد؟
براستی چرا نویسنده محترم این بی پروایی و جرات را به خود نمیدهد که روش مبارزه علیه نظام را مشخص کند؟
مشخص کردن شعارها یعنی مشخص کردن خواست مردم در این مرحله مبارزه. درست بودن شعارها نتیجتا روش مبارزه علیه نظام را مشخص خواهد کرد .

نویسنده محترم اخبار روز، فرستدان مردم بدنبال کاندیدهای اصلاح طلب و اصول گرار صرفا به هرز دادن نیروی مردم منجر میشود. تجربه ۳۴ سال ما از این نظام و تمامی روسای جمهورش سندی معتبر است بر این ادعا.
مردم ما در تمام این سال ها از تضاد های جناحهای حکومتی حد اکثر سو استفاده را کرده اند و به گمان من در آینده نیز چنین خواهند کرد.
احتمال اینکه مردم از کاندیدای جناح احمدی نژاد برای قیام خود سو استفاده بکنند کم نیست. چرا که او (احمدی نژاد) تنها کسیست که از میان حکومت گران در تمامی سالها بیشتر از همه خود را با ولایت فقیه درگیر کرده . درگیری او خیلی بیشتر ازدرگیری بنی صدر با خمینی است.
به نظر من مردم دیگر برای رای به خاتمی پا ی صندوق رای نمیروند. تاریخ مصرف اصلاح طلبی از سوی خود اصلاح طلبان بواسطه پیگیر نبودنشان در مبارزه با ولایت فقیه مدت مدیدی است که به پایان رسیده

سرنگون باد نظام کثیف جمهوری اسلامی و ولی فقیه اش
۵٣۴۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۲       

    از : علی کبیری

عنوان : و امّا اکبر اعلمی چه میگوید؟
به عقیده ی من بهترین تحلیل و راه حل در مورد انتخابات و بخصوص انتخابات ریاست جمهوری از جانب اکبر اعلمی ارائه شده است. بجاست تا دوستان گفتگوی شهروند را با ایشان به دقت مطالعه کنند. اعلمی بخاطر میهن پرستیش، بخاطر دانش و لیاقت و کاردانیش، بخاطر اعتدالش، بخاطر آگاهیش از سیاست روز و مهمتر از همه زندگی مداومش در ایران، مناسب ترین فرد برای ریاست جمهوریست. من این فرد را از همه ی کاندیداها کاردانتر و صالحتر میدانم. آیا وقت آن نرسیده تا از محدوده ی افراد سیاسی رفوزه فراتر رفته و به افرادی نظیر اکبر اعلمی روی آوریم؟ لطفاً کارنامه و گذشته ی او را مرور کرده و خود قضاوت کنید. نشانی مصاحبه ی او با شهروند بقرار زیر است:

http://news.gooya.com/politics/archives/۲۰۱۳/۰۴/۱۵۸۴۷۷.php
۵٣۴۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : مصادره به مطلوب
" دفتر اندیشه و نشر جنبش سبز (دانش) که در زندان و از سوی تعدادی از نخبگان سیاسی زندانی جنبش سبز تشکیل شده است.." - که اگر بدرستی بخواهیم آنرا خلاصه کنیم میشود ( دا - نجس ) - معتقد است که " اسلام رهایی بخش که نقاد قدرت های استبدادی و از عمده ترین منابع ایستادگی در برابر آن بود،.... تبدیل به ایدئولوژی حکومتی شده،...... ، با پوسته ظاهری اسلام، در عمل ارتجاع و واپس گرایی هولناکی را باز تولید می کند. ایدئولوژی شبه مذهبی ....".

و پیام بسیار طولانی خود را با آیه ای از قران خاتمه میدهد " «کلام پاک و راست همچون درختی پاکیزه است که ریشه تناور آن ثابت و شاخ و برگ های آن در آسمان نورانی حق و معرفت است- ثمره و نتایج آن هر زمان به اذن و مصلحت دید خداوند به بار خواهد نشست. خداوند چنین مثال هایی را برای مردمان می زند تا شاید اندرز گیرند» .
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۵۲۱۸۱

مصادره به مطلوب کیفیتی شایع است و بگفته پرزیدنت کندی “Victory has a thousand fathers, but defeat is an orphan.” و انشاالله منجر به انحصار طلبی مذهبی نخواهد شد.

بنابر این فکر میکنم که برداشت جناب دستمالچی - اگر آنرا درست فهمیده باشم - ارجح
است. یعنی " خیابان " را به معنی اعم تجمعات بی رنگ مخالف حکومت بکار برد و جنبش سبز را جنبش سبز نامید.
۵٣۴۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : آدرس درست ؟
این " خیابان " همان " خیابان " است ؟ :

" ۶- حکومتگران تنها زیر فشار میلیونی خیابان، به همراه فشار بین المللی، تن به رفتن خود، یعنی پذیرش لغو نظارت استصوابی خواهند د اد. فشار اقتصادی (کم و بیش) موجود است و وضع بدتر خواهد شد(مستقل از برنامه های ما). فشار جهانی موجود است و بر شدت آن افزوده خواهد شد(مستقل از اراده و خواست ما). آنچه مربوط به اپوزیسیون دمکرات می شود، ایجاد فشار از پائین، از خیابان است. باید حول این محور برنامه ریزی و بسیج کرد. بدون فشار خیابانی از پائین حکومتگران تن به لغو نظارت استصوابی نخواهند داد. در هیچ جای جهان و در هیچ جای دنیا، حکومتی وجود نداشته است و در آینده نیز نخواهد د اشت که بر اساس«خرد» بپذیرد که باید برود، زور آنها را برده است. زور قانونی(انتخابات آزاد بر اساس لغو نظارت استصوابی) یا زور(قهر) غیر قانونی. اگر حکومتگران براساس خواست و اراده ملت نروند، لغو«قرارداد اجتماعی» کرده اند. و قیام برعلیه حکومت زور حق به رسمیت شناخته شده(بشر) هر ملتی است. ".

توهمات "دمکراتیک" , پرویز دستمالچی

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۵۲۲۳۳
۵٣۴۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۲       

    از : دریادل توانا

عنوان : روندهای سیاسی ، در عرصه عمومی جامعه جاریست!!
برای فعالین سیاسی و اجتماعی ، نهادها و سازمانهای سیاسی و آزادیخواه ، حضور فعال در عرصه عمومی جامعه و ایفای نقش موثر در روندهای سیاسی – اجتماعی مترادف با شرکت در انتخابات و الزامن دادن رای به کاندیداها نیست . این واقعیت را نمی توان انکار نمود که فعالین سیاسی، نخبگان و شخصیت های اجتماعی می توانند و باید با حضور در عرصه عمومی جامعه ، نظام سیاسی را تحت تاثیر قرار دهند .
تلاش و نیت شخص ولی فقیه و باند نظامی –امنیتی حاکم ، برای جلوگیری از ورود و حضور افراد غیر خودی در انتخابات و حتی تقلب و رای سازی برای فرد مورد نظر خویش همواره وجود داشته و دارد اما روندهای سیاسی جاری در جامعه بوضوح نشان میدهد که حکومت برای نمایش مشروعیت خویش از یک سو و کاندیداهای انتخابات علیرغم وابستگی به حکومت دینی ، از سوی دیگر برای رسیدن به قدرت و تکیه بر مسند ریاست جمهوری، خود را نیازمند رای یا حداقل حضور مردم میدانند !!
این امر فضا را برای بیان وطرح مطالبات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی از سوی اقشار و طبقات اجتماعی ، و اقوام ساکن در ایران آماده می نماید تاجائیکه امکان ظهور جنبش های عمومی وجود دارد. تردیدی نیست حکومتگران هم برای بهره گیری وارد عرصه می شوند تا نشان دهند حامی و نماینده آحاد جامعه هستند براین اساس آحاد جامعه هر چه بیشتر قدرت اجنماعی خویش را نشان دهند شکاف در میان حکام تشدید و تعمیق شده و قدرت اجتماعی اثرات بیشتری را بر روندها میگذارد.
از انتخابات نظام استبداد دینی ، انتظار معجزه دموکراسی و آزادی نداریم اما باور کنیم فرصت هائی برای حضور فعالین سیاسی -اجتماعی در عرصه عمومی جامعه، بیان مطالبات مختلف و اثر بخشی بر نظام و روندهای سیاسی بوجود می آید.
آیا باید ناظری بیطرف بود؟!؟ یابرای بیان مطالبات آحاد جامعه با بهره گیری از فرصت ایجاد شده اقدام نمود؟!؟
۵٣۴۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۲       

    از : سپهر سپهر

عنوان : راهی دیگر
بنظرمیرسد که این سه مقاله تجزیه و تحلیل واقعی ازمسله ا نتخابات ( مسخره در خلافت اسلامی آقایان) کرده اند. ولی اتصال موفقیت مردم به کار آقای خاتمی کاری نادرست است. لطف کنید و با ادامه تجزیه و تحلیل راهی دیگر برای پیشبرد شانس مردم در این ا نتخابات (هر چند مسخره) پیشنهاد کنید.
۵٣۴۴۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۲       

    از : ش. فردا

عنوان : فقط یک اختلاف
با درود
رفقای گرامی من به شخصه با شما در کل بحثتان هیچ اختلافی ندارم و فکر میکنم در نظری که در ذیل یادداشت رفیق مارال هم نوشتم کم و بیش همین دیدگاه شما منعکس شده بود.
اما در یک رویکرد با شما اختلاف نظر دارم. "خاتمی" همان "خاتمی" است که در انتخابات مجلس در دماوند رای داد و این ما یعنی همه کنشگران سیاسی در جبهه سبز هستیم که باید او را در مسیر جدید قرار دهیم. آنچه برادر خاتمی گفته است و شما بدرستی به آن اشاره کرده اید، به نوعی ادای همین وظیفه تاریخی است.
به نظر من این "خیابان" (به عنوان نماد علنی جنبش سبز) است که "خاتمی" را در مسیر قرار خواهد داد و باید بدهد. این "خیابان" است که باید "موسوی" و "کروبی" دیگری بیافریند والا اینکه خاتمی چه بگوید چندان مهم نیست. شاید مهمتر از نکاتی که شما گفته اید، این باشد که خاتمی درصورت رد صلاحیت چه خواهد کرد و آیا بدون هیچ اعتراضی صحنه را ترک خواهد نمود یا اینکه درصورت برآمد جنبش اعتراضی به آن خواهد پیوست و کار رهبر و اقتدارگرایان را باز هم سختتر خواهد کرد؟
مهمترین نقش او تعمیق و حمایت از جنبش اعتراضی "خیابان" خواهد بود. کاری که او در خلال دوره هشت ساله ریاست جمهوریش نکرد. اما امروز چاره ای بجز ایستادن در کنار مردم و "جنبش سبز" نخواهد داشت.
۵٣۴۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ فروردين ۱٣۹۲       

    از : کامران

عنوان : ترساندن مردم
ترساندن ایران از سوری شدن٫ از طرف بخشی از اپوزیسیون که هرگونه مقاومت مردم را در جهت دخالت خارجی میداند٫در واقع بهانه ایست برای ماندن این حا کمیت جهل و جنایت. زمان زیادی نگذشته که وقتی اعتراضاات مدنی مردم را با تجاوز و گلوله پاسخ میدادند ٫بخشی از همین اوپوزیسیون گفتمان ؍؍جذاب؍؍ دوری از خشونت(بخوان دعوت مردم به خونه ها شون) را غالب کردند. جنبش سبز یک جنبش به تمام معنا مدنی بود.اگر قرار باشد ایران دچار سوریه نشود برچیدن خامنه ای ودارودسته اش٫تنها راه انست.
۵٣۴۴۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۲       

    از : داریوش لعل ریاحی

عنوان : مقاله ای که باید به دقت و به دور از هر گونه پیش داوری آن را خواند .
نویسنده محترم این مقاله ، چنان نوشته اند که گویی تجربه ۳۴ سال نگاه به ساختار جمهوری اسلامی و راه های برون رفت از بختک افتاده بر جان و روان ملت ما را ، به درستی و بادرک بی بدیلی در یافته اند . گزینه تحریم انتخابات پیش رو ، در زمان حاظر به هر دلیلی که ارایه گردد ، نشان از عدم درک ما از نیروی عظیم مردمی است که مشکلات را با گوشت و پوست خود احساس می کنند و روزانه با آن در گیرند . اگر این مقاله را درست بخوانیم و نکته به نکته آن را درک کنیم . بستری برایمان گشوده می گردد که بدون حب و بغض ، باید بدانیم که برای رهایی از بند دیکتاتوری ،جز این راهکار ، گزینه دیگری در پیش رویمان نیست . زمان شعار ها و تشکیل آلتر ناتیو ها ، لا اقل برای ملتی که این گذرگاه ها را دیر زمانی است که پیموده است . سپری شده و جواب نمی دهد . مشکل اینجاست که اگر خاتمی بتواند و با این شرط به میانه میدان قدم بگذارد که محصورین در حصر و دیگر زندانیان مرتبط آزاد شوند ، بی تردید شرکت در انتخابات ، با همه پیامد هایش ، کاری است درست . آگاهی بخشیدن به مردم ما از برون مرز باید با توجه به آگاهی بی بدیل آنان و ارزش نهادن به جنبه های مختلفی که آنان بهتر درک می کنند ، انجام پذیرد . اگر سخنان آقای دکتر رییس دانا را چند ساعتی بعد از آزادی از زندان در مصاحبه با آقای مهندس حسیبی شنیده باشید . می گوید آن قدر از جوانانی که در بند هستند ، لحضه به لحضه و روز به روز می آموخته که دوری از زندان برایش دردناک تر از آزادی است . بگذارید به این آگاهی احترام بگذاریم و آن را درک کنیم . فرصت کوتاهی در پیش داریم که شرکت یا عدم شرکت خود را در انتخابات پیش رو اعلام داریم . اکنون وقت تحریم نیست ......
۵٣۴٣٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۲       

    از : محسن پ

عنوان : چه خوب که نقشی تاثیرگذار در تحولات ندارید که اگر داشتید جنبشی زنده را سردرگم می کردید!
دوستان اخبار روز شما اراده گرایانه به انشانویسی رو آورده اید. شما بیشتر از کندی تحولات در عذابید (جوابیه اتان به خانم مارال سعید موید این موضوع است) و فکر می کنید با این انشانویسی های نیمه مفهوم و سردرگم کننده راهی نو ارائه می دهید.
از کنار دل نگرانی های مادران داغ دیده و زندانیان سیاسی که بواسطه خطراتی که متوجه کشور هستند خواهان شرکت خاتمی می شوند، براحتی عبور می کنید.
از حضور میلیونی مردم در سال ۸۸ با عنوان خیابان یاد می کنید، بدون توجه به اینکه آن حضور میلیونی بواسطه پیگیری رهبران اصلاح طلب جنبش و قدرت سازمندهی تشکل های اصلاح طلب شکل گرفت. اصلاح طلبان از مرزبندی خودی و غیر خودی عبور کردند اما شما این مهم را بروی خود نمی آورید، چون شما هنوز بین اصلاح طلبان موثر در جامعه و اپوزیسیون عجولی که شما تعدادی از آن باشید مرزبندی می کنید.
اصلاح طلبان مجاز نیستند دلیل شکست خود را سرکوب بنامند. (البته تا بحال کسی از اصلاح طلبان از شکست جنبش سخن نگفته، مگر اینکه ادعای راست حاکم برای شما حجت باشد. جناحی که با حماقت هایش در سال ۸۸ خود را به این وضعیت نابودکننده دچار کرد). اما اگر کسی از شما بپرسد که خب چرا شما مردم را در خیابان نگاه نداشتید، البته خودرا مجاز می دانید که سرکوب حکومتی را به رخ پرسش کننده بکشید.
دوستان در سال ۸۸ که جنبشی میلیونی همت کرده بود که کاندیدای بیت رهبری را به زیر بکشد، شما در همزبانی کامل با برخی راست ها آگاهانه یا ناآگاهانه سعی در شبهه افکنی پیرامون نقش موسوی در کشتار جنایتکارانه سال ۶۷ و از این قبیل مسائل بودید. شما حوصله گذاشتن وقت برای درکی دقیق تر از ساختار حاکم در ایران نداشته و ندارید. تفاوت های امثال عبدالله نوری با آیت الله خوشوقت و یا مصباح و غیره و نقش آنها در گذشته و حال نظام حاکم برای شما اهمیتی ندارد. راه راحت را بر می گزینید و یک کل را در نظر می گیرید که تنها در جزئیات با هم فرق دارند که بهتر است همه با هم بروند یا اگر واقعا راست می گویند به خیل ما براندازان حرفه ای بپیوندند و مقالات آتشین بنویسند. چنین خطی طبیعی است که نه تنها راه به جایی نمی برد که حتی بمرور زمان معدود گوشهای شنوایی را که داشته هم از دست می دهد. به محفلی تبدیل می شود که همه به هم آفرین می گویند یا با هم بحث برای بحث راه می اندازند. می شود آن محفل را به پاساژی تشبیه کرد که هر کس غرفه ای در آن براه انداخته و قصد فروش جنسی را دارد. و وقتی جنس رو دستشان ماند دچار یاس مزمن می شوند. دست آخر هم می پرسند مردم ما چرا بعد از صد سال به دمکراسی نرسیده اند؟
راه حلی قابل فهم و شدنی ارائه نمی شود، تنها با انشا نویسی های سردرگم کننده البته با استفاده از واژگان من درآوردی اما دهان پرکن، در نهایت انفعال را تبلیغ می کنند.
سنگ بزرگ (اگر بتوان به آنچه می خواهند لقب سنگ داد) علامت نزدن است.
۵٣۴٣۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۲       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : رفسنجانی اعتراف کرد که کار این رژیم از اصلاحات گذشته است.
در حالیکه رفسنجانی اعلام کرده است که بدلیل عدم اعتماد رهبر(پدر خوانده) کاندید نمیشود و با این حرف خود عملا گفته است که کار این رژیم از اصلاحات گذشته ، عده ای از این باند هنوز پشتیبانی می کنند و خیال می کنند که اینها حماقت ۸۸ را دوباره تکرار می کنند. به همین دلیل بر خلاف دیدگاه شما، در درگیری مافیا، باندی که کنار گذاشته شد، فقط بایستی کلاهش رانگه دارد تا کشته نشود اگر نه بازگشتش به قدرت امکان ناپذیر است چون سر باند مقابل را می برد. به همین دلیل نیز مردم بدرستی متوجه شده اند که تاریخ مصرف اصلاح طلبان برای اینکه سو استفاده کنند و به خیابان بریزند ، کذشته است. حالا بایستی منتظر ماند و دید که باند ا.ن. درگیریش به کجا می کشد وآیا مردم فرصت سواستفاده دارند یا نه. بنابراین به خام خیالانی که بفکر اصلاح این رژیم هستند و مدت سی و چند سال است که نعلینهای آخوندها را جلو پایشان جفت کرده و از آخوند کفش دار در مقابل نعلین دار حمایت می کنند، بایستی گفت: به سخنان رفسنجانی گوش کنید. ستون فقرات رژیم اعلام کرده است که کار این رژیم از اصلاحات گذشته است. بایستی منتظر سونامی های بزرگتری بود.
۵٣۴٣۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۲       

    از : محمد علی اصفهانی

عنوان : دو حاشیه بر متن
تحلیل مسئولانه یی است که چپ و راست قضیه را رعایت کرده است. و کاش خاتمی که همچنان که در این مقاله آمده است، حضورش هنوز هم ـ بالقوه ـ قادر است که تحرکی به وجود آورد، می توانست یا بتواند از درون خویش برآید!
نه همچون خاتمی دماوند، که همچون خاتمی دوران انتخابات سال هفتاد و شش. اما در مختصات کاملاً تکامل یافته ی دوران شر و شور انتخاباتی هشتاد و هشت موسوی و کروبی.
و این البته، شرایطی دارد که ظاهراً فراهم نیست؛ ولی شاید تا حدودی فراهم آوردنی باشد. البته فقط شاید.

دو نکته ی بسیار مهم در این تحلیل عبارتند از:
ـ حضور جنبش سبز به عنوان بزرگترین تضمین «واقعاً موجود» جلوگیری از سوریه یی شدن ایران.
ـ از دست ندادن فاصله ی موجود باقی مانده تا تاریخ ۱۷ اردیبهشت و پنج روز بعد از آن، که زمان ثبت نام کاندیدا هاست، در صورتی که خاتمی (فرضاً ـ اگرچه دریغا!) شکل ورود تهاجمی را انتخاب کرده باشد.

بر این دو نکته ی مهم، دو حاشیه باید نوشت:
حاشیه ی اول:
درست به همین دلیل که بقا و رشد و ارتقای کیفی جنبش سبز می تواند مانع سوریه یی شدن ایران شود، باید با وجود هر زاویه یی که با بعضی اجزای این کل داشته باشیم، قدرش را بدانیم و مورد حمایت فعال و همه جانبه قرارش دهیم.

این جنبش، دو دشمن دارد که هر دو در نقطه ی دشمنی با آن، مثل بسیاری از موارد مشابه و غیر مشابه، به یکدیگر می رسند و یار و یاور یکدیگر می شوند و در خدمت یکدیگر قرار می گیرند:
ـ خامنه ای و باند و باند هایی که او را در پناه خود گرفته اند،
ـ به خدمت جنگ افروزان جهانی درآمدگان، یعنی به طور خاص رهبر و رهبری سازمان مجاهدین، که تنها امکان آزمودن شانس خود را، در شکست خوردن این جنبش، و به کار گرفته شدن خود به عنوان عوامل بومی کسانی که جنگ داخلی سوریه را بر پا کرده اند می بینند. از پادشاه سخاوتمند عربستان سعودی و امیر قطر و شیوخ مرتجع خلیج فارس، تا بزرگتر های این ها در آمریکا، و برنامه ریزان طرح «خاورمیانه ی بزرگ».

۲ ـ حضور یا عدم حضور خاتمی در انتخابات را سیاه و سفید نبینیم، و با او و آن دسته از اصلاح طلبان که دل در گرو جنبش سبز دارند و از زرد شدن در فصل بهار می گریزند، با زبان خوب و خوش، و نه با زبان کین توزانه و زخم زننده، به این تفهیم و تفاهم احتمالی برسیم که اگر می خواهید (یا می توانید) کاری کنید، «مجال، بی رحمانه اندک است». وگرنه همان به که این فکر را از سر به در کنید و حرمت خویش را و جنبش سبز را نگاه دارید.
۵٣۴۲۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : «خیابان» و " جنبش های مردمی "
چار کس را داد مردی یک درم - آن یکی گفت این بانگوری دهم
آن یکی دیگر عرب بد گفت لا - من عنب خواهم نه انگور ای دغا
آن یکی ترکی بد و گفت این بنم - من نمی‌خواهم عنب , خواهم ازم
آن یکی رومی بگفت این قیل را - ترک کن خواهیم استافیل را
مولوی

بعنوان جمله معترضه ، در این روزگار که از هر مرام و مسلکی ده ها ایسم و ایست منشق شده ، کلمات معانی خود را از دست داده اند و این حقیر معتقد است که در اول و یا آخر هر نوشته و یا گفته منظور از کلمات باید بروشنی بیان گردد.

خوشبختانه در این سلسله مقالات با ایسم ها سرو کار نداریم ولی هضم جمله
" منظور این یادداشت از «خیابان» در حالت عام خود، جنبش های مردمی مستقل و بیرون از حکومت است " برای بنده قدری مشکل است.

درک من اینست که منظور از " منظور این یادداشت از «خیابان» در حالت عام خود،[همان مردم ] مستقل و بیرون از حکومت " بوده است. و این " خیابان " یعنی
" همان مردم مستقل و بیرون از حکومت " میتواند " جنبش های مردمی " داشته باشد.

و منظور از این " جنبش های مردمی " باید روشن گردد که شرکت در انتخابات است و یا داد و فریاد و آتش زدن تایرها و یا حمله و تخریب مغازه ها و یا شورش مسلح و یا جنگ رسمی با دولت .

و یا منظور از " خیابان " همان تجمعات یکی دو روزه پس از انتخابات ۸۸ و موسوم به جنش سبز بوده است؟ اگر چنین است چرا به انگور ، انگور نمیگویم که همه بفهمیم؟ از ملا نقطی بودن خود عذر میخواهم.
۵٣۴۲۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣۹۲