این منم،دریا دلی، دل را به وجدان باخته - کریم سهرابی

نظرات دیگران
  
    از : م-د-شالکول عبداله جوادعبدی حسنعلی ده=دادگستر

عنوان : وصف حال...
دروصف حال خودسرودن وگفتن(درغزل و...)وشرح وبسط دادن آن برای هرگونه بودن خویش،چه واقع و،چه غیر واقع،تنها مربوط به شاعرو...نیست،همه دارای صفات گونه گونند.هیچکس نمیتواند ادعاکندکه به این حالات نمی رسدوآن رانداند.وصف این حال البته ارتباطی به این یا آن شاعرو...ندارد.واقعیت این است که شاعرو...صادقانه بخواهد این وضع راوصف وبازگوکند.نکته مهم اینجاست که احدی (هیچکس)حق ندارددرامراین توصیفات،دیگری رامتهم به انواع خصلت های بدنماید.دردنیای ادبی ونقد ادبی همه ی اهل فن می دانند که بسیاری شاعرانی همچون احمدشاملو،نیما یوشیج،مهدی اخوان ثالت و...رابه انواع بدگویی هایی متهم کردندکه اثرهای آن هنوز ادامه دارد.درامرهنرتکلیف وجودنداردونمی توان بالا ی سرشاعر،همچون مستبدین شمشیر داموکلس آویزان کرد -که به خواسته ی طبع وخواهش ما سخن بگویند...اماولی چنانچه می دانیم کم نیستند اهل هنری که هم خودراوهم دیگران فروختندتا متاعی کسب کردند...
۵۲۱۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۱       

    از : صبور

عنوان : تناقضات درونی شاعر
از نظر شما پیروی از وجدان به معنی باختن است؟ بدون وجدان میتوان "همنشینِ ابر" و "همطرازِ آفتاب" بود؟ این تناقضات درونی خودتون رو حل کنید، احساس بازندگی هم نخواهید داشت.
۵۲۰۷۲ - تاریخ انتشار : ۷ اسفند ۱٣۹۱