لیلاوی ها ۲ - جهان آزاد

نظرات دیگران
  
    از : پروین کرد

عنوان : خرقهء پرهیز درآتش زنیم
چه خوش گفته اند خانم سارا فرزانه " چه نماِی زیبائی از عشق افلاطونی و مجنون شیدا"من اما همین میگویم که چون تابلوئی بس زیبا چشم را مینوارد و آنگاه چون جامی از خون رز به بند بند جان ات روان میشود / چه فرق که در بهار عاشقان یادروزسرد زمستانی (عشق) سروده شده که هدیه ایست به عشق . عشق بی پروا و قدرتمند تمامی سدهای ممنوعهء عقل و دین را درمی نوردد /نه گذشت زمان رامیشناسد نه بعد مکان /نه موقعیت (که بودن و چه هستن )ونه وضعیت (زیبائی و نازیبائی و توان و نا توانی)را. معنای دیگر عشق چنانکه حافظ (بدور از برداشتهای متقدسین) فریادش کرده همان آزادی و رهائی از بند پرهیز و انکار در دو جهان است / اما عشق و پرهیز در تضاد با یکدیگرند که عاشق عاشق و پرهیزگار پرهیزگارست .این همه شعر و سرود درددلی جز ازدور از دسترس بودن آن وجود عزیزی که دوستش داری برنمی آید و چه زیبا شرح داده اند جناب همنشین بهار : "هرکس (او)ئی دارد " آری هرکس (او)ی خودش را دارد با او حرف میزند دست دردستش به گذشت وگذار میرود به سینما و تآتر و کنسرت میرود در کافه ای مینشیند و بااو جامی مینوشد و کنارت است اورا لمس میکنی میبوئی و میبوسی و نواز اش میکنی و باو عشق میورزی و باو نیروی زیستن میدهی و دیگرچه فایده از غسل تسبیح و طیلسان که پرهیز این داروغهء ممنوعات پیر مرد یا پیرزن را جز بوادی صیام اجباری رهنمون نمیشود!؟... هم مجنون میتواند زن باشد و هم لیلی مرد !!
۵۱۵۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣۹۱       

    از : سارا فرزانه

عنوان : عشق افلاتونی
چه نمای زیبایی از عشق افلاتونی و مجنون شیدا !
هیچ نمی گویم ,که این شعر زیبنده ی تنها هزاران بار خواندن است و لذت بردن از لطافت و دلنشینی آن به چنین مهارت و استادی خاص .
ممنون جناب آزاد گرامی .شاعر همیشه بی مانند !
۵۱۴٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣۹۱