از : مهران معمار
عنوان : نوشتار
آقای دوست گرامی، بادرود به شما و دیگر دوستانتان پیشنهاد می کنم، در مورد به کارگیری واژه ناهنجار و ناروای «خوانش» واژه «نوشتار» را به کار ببرید. شادکام و پیروز باشید.
۴۵۲٣۱ - تاریخ انتشار : ۹ ارديبهشت ۱٣۹۱
|
از : دوست
عنوان : مجله خوانش
جناب معمار با سلام!
بنده هم نگفتم که تنها راه درست کردن اسم از فعل همان اضافه کردن ش به آخر افعال است، این یکی از آنهاست، بنده منکر طرق دیگر نیستم!
آگر چه بنده با بکار بردن کلمه خوانش در مفهوم: نگاهی یا برسی، مروری یا تحلیل و غیره موافق نیستم،اما این کلمه بیشتر توسط کردهای ایران به مفومی که گفتم بکار می رود. این واژه ترجمه تحت الفظی کلمه "قرائت" است که در زبان عربی به معنای تحلیل و غیره بکار میرود، توسط کردهای عراق تحت الفظی به "خۆێندنهوه" و توسط کردهای اینور مرز بهخوانش در فارسی تبدیل شده است(از آنجا که بخشی از نویسندگان کرد در ایران فکر می کنند که چون آنور مرز با زبان کردی درس میخوانند، پس واژههای آنها اصیل تر است).در حالیکه ما در زبان کردی واژهای بهتری داریم،(ڵێکدانهوه، بۆچون، ههڵسهنگاندن، ڕوانین، و ....)، من اصل مقاله را به کردی ندیدهام، شاید نویسنده در عراق به دنیا آمده یا در آنجا درس خوانده و...
البته من از خوانش بیشتر مفهوم فراخواندن را دریافت می کنم تا برسی ولی خوب منظور نویسنده همی است، چه می شود کرد، نه اینکه شما هم میهنان فارس ما خواهان ادامه مشارکت فعال ما کردها در همه امور کشوری واز جمله امور فرهنگ و زبان هستید، پس بگذارید ماهم کمی بدعت وارد زبان فارسی کنیم، ها، چه اشکالی دارد؟ چرا ما باید با این زبان فقط بخوانیم ولی حق هیچ گونه دخل و تصرفی در آن نداشته باشیم؟
مگر قرار است ما تماشاگران زندگی باشیم؟ با همه اینها به اعتراف همه زبان شناسان ایرانی، زبان کردی پاکیزهتر ، اصیل تر و دست نخوردهتر از زبان فارسی به حیات خود ادامه داده و .....
و اما متن زیر توسط یک ایمیل بدستم رسیده، که خواندنش بدک نیست:
اعراب به ما آموختند که آنچه را که میخوریم "غذا" بنامیم و حال آنکه در
زبان عربی غذا به "پس آب شتر" گفته میشود.
اعراب به ما آموختند که برای شمارش جمعیّتمان کلمهی "نفر" را استفاده کنیم
و حال آنکه در زبان عربی حیوان را با این کلمه میشمارند و انسان را با
کلمهی "تن" میشمارند؟ شما ۵ تن آل عبا و ۷۲ تن صحرای کربلا را بخوبی
میشناسید.
اعراب به ما آموختند که "صدای سگ" را "پارس" بگوئیم و حال آنکه این کلمه
نام کشور عزیزمان میباشد؟
......
ضمنا در گوگل بزنید "خوانش" تا کلی متعجب شوید، برای مثال بنده یک نشریه به اسم خوانش پیدا کردم که این هم آدرسش:
http://www.khanesh.ir/page۱.htm
۴۵۲۰۱ - تاریخ انتشار : ۷ ارديبهشت ۱٣۹۱
|
از : مهران معمار
عنوان : جناب آقای دوست محترم
آقای دوست محترم، سخنتان درمورد ساختن اسم از مصدر و ایجاد اسم مصدر، درست است اما هرمصدری چنین پاسخی نمی دهد و اسم مصدر برای هر فعلی فرق می کند. مرحوم دهخدا نیز چنین اشتباهی را مرتکب نشده است. زیرا دهخدا لغتنامه اش را به مرحوم دکتر معین سپرد که ویراستاری و چاپ کند. اما مرحوم معین در لغتنامه شش جلدی خودش اشاره به لغت «خوانش» ندارد. زیرا چنین نوع اسم مصدری وجود ندارد. مثلاً از خوابیدن لابد باید خوابش و از بلعیدن بالش و از دزدیدن دازش و از شنیدن شانش و از بوئیدن بانش درست کنیم. نه گرامی اسم مصدر بازیدن، باخت می شود و اسم مصدر بلعیدن، بلع است و چریدن، چرا، و رمیدن، رم و رهیدن، رها و بالیدن، بالندگی و همچنین مردن، مرگ. پس هر مصدری اسم مصدرش با شین درست نمی شود. هیچ یک از استادان ادبیات در ایران فارسی زبان تاکنون لفظی به شکل «خوانش» در هیچ نوشته ای نیاورده اند. من تنها از شما کردهای فارسی نویس چنین بدعتی را دیده ام. تندرست و پایدار باشید.
۴۵۱٨۹ - تاریخ انتشار : ۷ ارديبهشت ۱٣۹۱
|
از : دوست
عنوان : وانگهی گفتار
جناب معمار!
اول کمی به خودتان زحمت میدادید و در اینترنت به دنبال مفهوم کلمه خوانش می گشتید و سپس لب به اعتراض می گشودید. در لغت نامه دهخدا در مقابل کلمه خوانش ۳ کلمه ذکر می شود:
قرائت، برداشت، استنباط
شما با جنبه سیاسی موضوع مشکل دارید، ایراد زبابی گرفتهاید.
ضمنا لحنتان هم کمی بی ادبانه است.
در یبان فارسی برای ساختن اسم از فعل از پسوند ش استفاده می شود
رانش از راندن
دانش از دانستن
بارش از باریدن
مالش از مالیدن
………….
در ضمن آیا شما خودتان فارس زبان هستید؟
ضمنا بنده هیچگاه نه هوادار و نه عضو حزب دمکرات نبودهام و از هواداران سابق فداییان هستم!
آدرس اینترنتی سایت لغت نامه دهخدا
http://www.loghatnaameh.org/home-fa.html
۴۵۱٨٣ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣۹۱
|
از : مهران معمار
عنوان : معنای لغت خوانش
آقایان عبدالله بهرامی و ریبوار معروفزاده لطف فرموده به ما بفرمائید لغت «خوانش» را از کجا آورده اید؟ چون در هیچ یک از فرهنگهای فارسی نیست. اگر لغت کردی خالص است، شما حق ندارید در مقاله ی فارسی که برای فارس زبانان نوشته اید، انرا بگنجانید. چون معنایش را نمی دانند. به طور قطع این لغت عربی نیست و در کتاب لغت فارسی هم پیدا نمی شود. پس محبت بفرمائید بگوئید در چه زبانی است و معنایش چیست؟
۴۵۱۶٣ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣۹۱
|