از : منیژه میرمکری
عنوان : خطاب به نویسنده ی محترم
بگذارید وقت را آنقدر صرف آن نکنیم که آنانی را که این حق مسلم را انکار میکنند قانع نماییم. آنها هرگز قانع نمی شوند چون نمیخواهندبپذیرند بلکه این وقتها و نوشته ها را خطاب به کوردهای خودمان بنویسیم که این حق را نمی شناسند و فراموش کرده اند یا از مطرح بودنش شرم و ترس دارند. مهم آن است که اکثریت خودمان به بودن چنین حق مسلمی ایمان داشته باشیم.
۴۴۵۱٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۰
|
از : جمشید برومند
عنوان : آقای جعفر رستمی بوکانی , تمرین دمکراسی ست.
آقای جعفر رستمی بوکانی ، با تاسف از تصدیع وقت شما.
خواهشمند ست یکبار دیگر کامنت اول «حافظه تاریخ» در این پست را مطالعه فرمائید.
نوشته اند :« جلسه «آیپک» که امروز .....این سازمان صیهونیستی بزرگترین خواستار «خودمختاری» و سیاست قطعه و قطعه شدن کشور ایران خدماتی خودرا در اختیار این و یا آن گروهک خود نماینده خوانده «قومی» درایران قرار داده است»
غرض از تکرار این نقل قول فقط نشان دادن [این یا آن گروهک] بدون گیومه در جملات دقیق و نشان گذاری شده با گیومه ی حضرت «حافظه تاریخ» می باشد .
ایشان دقیق ست و می داند که «تئوریسین » ها و «روزنامه نگاران» حکومت مذهبی از تراوشات ذهنی خود این کد یعنی « گروهک » را بعداز انقلاب ساختند تا به حزب الهی ها «قوت قلب » بدهند تا آنها «بی رحمانه » تر به بزرگترین سازمانهای سیاسی ایران و خاورمیانه حمله کنند.
«حافظه تاریخ» در کامنت آخرش نیز به شما نوشته :«...دست پیش گرفتید که خدمات ارزنده گروهکهای که مورد پشتیبانی شما قرار دارند و باعث استحکام رژیم ددمنش آخوندی برکل ایران را شده اند، »
ببینید بازهم «گروهکها» در این کامنت آمده ست . مطمنئن باشید که تصادفی ست و یک «عادت » بد ست. حکومت مذهبی ۳۳ سال مانند سایر بدآموزیها بخورد مردم عادی داده ست .ولی چرا «حافظ تاریخ » ؟ ایشان که آدم عادی نیست ، ایشان «صاحبنظر» ست . همیشه در اخبار روز حاضر ست. ولی چرا متوجه ی این موضوع نیست . ایشان که در هر موضوعی «صاحب نظر » می باشند حیف ست که از ادبیات حکومتی استفاده کند.
اما نه ! ظاهرا ایشان دلشان هم از «گروهکها» و هم رژیم ددمنش خون ست . این موضوع را بارها در کامنت ها ی او دیده ام و وقتی کسی اعتراض می کند چند وقتی ساکت میشه و دوباره سرو کله اش پیدا میشه.
آقای جعفر رستمی بوکانی فقط خواستم بگویم من چند ساله شاهدم و نیازی نمی بینم بخاطر هر شخصیت مجازی اعصابم را خراب کنم. تمرین دمکراسی ست.
۴۴۴٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹۰
|
از : رضا شجاعی
عنوان : آب به آسیاب جمهوری اسلامی !!!
آقای رستمی بوکانی !
من ( با شرمندگی ) نه مقالات شما را خوانده ام و نه با کامنت های شما آشنا هستم . از سابقه فعالیت های سیاسی شما نیز ، متأسفانه بی خبر م . از این رو ، ملاک داوری من ، دلایل شما در ربط با اظهارات آقای « حافظهی تاریخ» است.
۱ـ شما ، در آخرین کامنت تان نوشتید :
« ترس من اما از برای خودم نیست . ترس من بیشتر از این ناحیه است که ایشان با کلی گویی در رابطه با معضل ملیت ها در ایران تحت حاکمیت استبداد آخوندی و آوردن چند فاکت تر و خشک رابا هم میسوزاند و با اینکار به آسیاب جمهوری آخوندی هم آب میریزد .»
لطفآ بفرمایید ، جناب « حافظهی تاریخ » در کجا و چگونه ، « در رابطه با معضل ملیت ها [ ؟!] در ایران تحت حاکمیت استبداد آخوندی » کلی گویی کرد؟ و چه گونه آب به آسیاب جمهوری اسلامی ریخت ؟
۲ـ می فرمایید : « ادعای طلب کمک یکی دو حزب و دسته سیاسی از امریکا " البته بزعم ایشان " هیچ ربطی به اصل مساله ندارد .»
در نوشته آقای « حافظه تاریخ » ، صحبت از « نامه نگاری " نمایندگان" خود خوانده "اقوام" ایرانی جهت حمله و کشت وکشتارمردم ایران ... » است . نه « ادعای کمک یکی دو حزب و دسته سیاسی از امریکا » .
به عبارت دیگر، شما ، به وضوح نوشتهی جناب « حافظه تاریخ » را جعل کرده اید.
من ، محض یاد آوری شما همه پاراگراف مورد نظر را باز نویسی می کنم و منتظر پاسخ شما[توضیح ، رد یا پذیرش ] هستم :
« شما نامه نگاری «نمایندگان» خود خوانده «اقوام» ایرانی جهت حمله و کشت وکشتارمردم ایران را توسط نیروهای استعمار جهانی برای «تجزیه» مجدد بخش و یا بخشهای از ایران را بعنوان نتیجه مبارزات این «اقوام» می بینید و این را بحساب نوکرصفتی شر آور نمیآورید. شرم آور است که کمک مالی رژیم بس عقب مانده عربستان سعودی برای تغیر جغرافیایی منطقه خوزستان بنام «عربستان» و یا تغیر نام تاریخی خلیج فارس مورد حمایت اینگونه نمایندگان «خلقی، قومی» نمی بینید.»
جناب رستمی بوکانی ! گرچه گفتی بسیار است . اما، فعلآ منتظر پاسخ شما می مانم و بقیه عرایضم را ، به بعد از خواندن توضیحات شما موکول می کنم .
۴۴۴۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹۰
|
از : جعفر رستمی بوکانی
عنوان : کافر همه را به کیش خود پندارد
در ابتدا بسیار سپاسگزارم ، که مرا " جوان جویای نام " خطاب کردهاید . البته اگر بشود
آدم شصت ساله ای مانند مرا هنوز جوان و جویای نام نامید . محض اطلاع سرکار باید
عرض کنم ، که من در دوران رژیم پهلوی پسر هم ، از مخالفین سر سخت آن نظام بودم . زمانی که ملیونی مثل شما به دستبوس همان شاه سر سپرده امپریالیسم میرفتند . از این مقال میگذرم و به اصل مطلب بر میگردم . الان می بینم که حق با من
بود اگر نوشته بودم که " این بابا تر و خشک را باهم میسوزاند " . این عادت ما جهان سومی هاست که چیزی بنام " تحمل عقاید دیگران " در فرهنگ سیاسی مان چه در
گفتگوی شفاهی و چه در نوشتاری ، وجود خارجی ندارد . هر کس فکر میکند که " حقیقت تنها در انحصار اوست " و دیگران بر خطا ، مخصوصا اگر جوان باشند و جویای
نام . حتی اگر این حضرات سالهای متمادی ساکن کشورهای اروپایی و امریکا بوده باشند ، از فرهنگ " تحمل عقاید دیگران " توشهای نیندوختهاند .
اصلا از اول این اشتباه من بود ، که با فردی مثل شما در افتادم . چکار کنم
فریب اسم پر طمطراق " حافظه تاریخ " را خوردم ، ولی الان می بینم که مثل " دزد ناشی به کاهدان " زدهام .
انتظار داشتم با دامن زدن به یک بحث جدی و وارد کردن دیگرانی به این بحث ، زمینه
ساز گفتمانی سالم و بدور از انگ زدنهای رایج باشم . ولی الان برام روشن شد که
در " حافظه تاریخی " شما چیز دیگری به جز " اسناد و مدارک ساواک " شاه و " مرکز
اسناد انقلاب اسلامی " خمینی و خامنه ای در رابطه با اقلیت های ملی ایران وجود
ندارد . بنا براین بحث را همین جا به پایان می برم و شرکت ملیون و احزاب وابسته به
آنان , در تحکیم مو قعیت پایه های رژیم جنایتکار آخوندی را به مجال دیگری وا میگذارم.
۴۴۴۲۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۰
|
از : حافظه تاریخ
عنوان : عاقلان دانند...
جناب بوکانی، شما مختارید هر نوعی که بخواهید «جواب» بدهید. عاقلان دانند! شما جوان هستید و جویای نام و بمیان آوردن سابقه فعالیت «سیاسی» خودتان «تائید» برای چه نکته ای است؟ شما با بیان این نکته « که ایشان با کلی گویی در رابطه با معضل ملیت ها در ایران تحت حاکمیت استبداد آخوندی و آوردن چند فاکت تر و خشک رابا هم میسوزاند و با اینکار به آسیاب جمهوری آخوندی هم آب میریزد» دست پیش گرفتید که خدمات ارزنده گروهکهای که مورد پشتیبانی شما قرار دارند و باعث استحکام رژیم ددمنش آخوندی برکل ایران را شده اند، تحت شعاع قرار بدهید. نامه های درخواست «کمکهای بشردوستانه» رفقای شما در حد «ادعا» نیست. محتوای نامه ها در تطابق کامل با برنامه آیپک که در چند سال پیش در مورد تجزیه ایران تصویب شد، قرار دارد. شما قادر نیستید یک کلمه برعلیه نقشه خائینانه استعمار و ارتجاع منطقه (نظیر اسرائیل و یا عربستان) برعلیه مردم ایران بهدر بدهید.ولی دفاع از موجودیت ایران و مبارزات استقلال طلبانه مردم ایران درقبال دشمنان قسم خورده میهن ما را «شرم آور» میپندارید. ملیون ایران هرگز آب بآسیاب جمهوری اسلامی نمی ریزند، بلکه دشمنان واقعی منافع و آزادی و استقلال مردم ایران دست در دست ارتجاع جهانی و محلی در تثبت رژیم گام برمیدارند. تهدیدهای روزانه اسرائیل بایران از جانب مردم ایران جواب مشخص خودرا دارد و ترسی آنچنان هم نیست، منتها ترس از درون و از جانب مرتجعین وطنی در پوستین «اپوزیسون» و همراه و همدست سیاست اشغالگرانه استعمار، فزونتر است.
۴۴٣٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۰
|
از : جعفر رستمی بوکانی
عنوان : یک جواب کوتاه به " حافظه تاریخ "
هر کس اندک آشنایی با نظرات من از طریق خواندن مقالات و کامنتهای گوناگون من در
رابطه با مسائل امروز ایران و منطقه خاورمیانه داشته باشد و یا با سابقه فعالیت سیاسی من آشنا باشد ، نیک میداند که این وصله هایی که " حافظه تاریخ " علیه من
ردیف کرده است، با چسب دو قلو هم به من نمی چسبد . ترس من اما از برای خودم
نیست . ترس من بیشتر از این ناحیه است که ایشان با کلی گویی در رابطه با معضل
ملیت ها در ایران تحت حاکمیت استبداد آخوندی و آوردن چند فاکت تر و خشک رابا هم
میسوزاند و با اینکار به آسیاب جمهوری آخوندی هم آب میریزد .
ادعای طلب کمک یکی دو حزب و دسته سیاسی از امریکا " البته بزعم ایشان "
هیچ ربطی به اصل مساله ندارد .
چه خوب بود که روشنفکران و فعالین سیاسی ملیت فارس ،روشنفکران ترک و عرب
را در ترکیه و کشورهای عرب خاورمیانه برای یکبار هم که شده الگو قرار داده،و همانطور که آنها از حقوق اقلیت کرد در آن کشور ها دفاع مینمایند ، آنها نیز برای همیشه چماق
دفاع از تمامیت ارضی ایران و اتهام تجزیه طلبی را به کناری می نهادند و راههای یک
گفتمان سالم را سد نمیکردند .
۴۴٣٨۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۰
|
از : حافظه تاریخ
عنوان : کس نخارد پشت من جز انگشت من. ما با کمک و یاری یکدیگر قادر بدست آوردن آزادی، استقلال، حکومت مردمی هستیم.
مبارزات آزادیخواهانه ملل از قید ستم و جور و برای رسیدن ازادی و استقلال باندازه طول تاریخ قدیمی است. اینکه در درون جامعه ایران اقلیتهای مختلف از هزاران سال بافت اجتماعی ایران امروز را ساخته اند، مطلب جدید نیست و کسی منکر حفظ حقوق آنها که جزیی از حقوق کل جامعه، نیست.در جامعه ائیکه همه اجزاء متشکل آن دارای تاریخ و سنن مشترک و درد مشترک هستند، حماقت آور خواهد بود که ستم و جور مضاعف بخشهای مختلف جامعه را نادیده گرفت و یا بآن کم بهاء داد. بدفعات مختلف راجع بحقوق ملی کلی و اقلیتی در این نظام ضدایرانی و جنایتکار نظرداده ام. آنچه که بیان شد تجزیه بخشهای از ایران تابامروز مولد «مبارزات» مردم آن ناحیه نبود و حتی اگر تاریخ را مرور نمائید «جنگ جالدران» عثمانی باعث جدا کردن فسمت عظیمی از کردستان ایران شد که بعدها در تقسیمات انگلیسی دوباره «قطعه قطعه» گشته است. و یا در شمال و جنوب (بحرین) و شرق. شما نامه نگاری «نمایندگان» خود خوانده «اقوام» ایرانی جهت حمله و کشت وکشتارمردم ایران را توسط نیروهای استعمار جهانی برای «تجزیه» مجدد بخش و یا بخشهای از ایران را بعنوان نتیجه مبارزات این «اقوام» می بینید و این را بحساب نوکرصفتی شر آور نمیآورید. شرم آور است که کمک مالی رژیم بس عقب مانده عربستان سعودی برای تغیر جغرافیایی منطقه خوزستان بنام «عربستان» و یا تغیر نام تاریخی خلیج فارس مورد حمایت اینگونه نمایندگان «خلقی، قومی» نمی بینید. کنفرانسهای پاریس، سوئیس، سوید وو با حضور چه عناصر و برای چه منظوری تشکیل گردیده است و آیا دشمنی رژیم اشفالگر نژاد پرست اسرائیل نسبت بموجودیت ایران برای آقای بوکانی ملموس نیست؟. هرکس و هر جریان «سیاسی» که باکمک استعمار و ارتجاع، ادعای مبارزه آزادیخواهانه را داشته باشد،نسبت بمردم، قومش و خانه و کاشانه اش خیانتکار است.و اگر جناب بوکانی این نظرم را «شرم آور» میداند، این «شرم» را بخاطر اعتقاد عمیق خود راجع آزادی و استقلال و انساندوستی و رعایت حقوق بشر در همه جای دنیارا می پذیرم.
۴۴٣۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣۹۰
|
از : جعفر رستمی بوکانی
عنوان : جواب به حافظه تاریخ
واقعا شرم آور است، که مبارزات آزادیخواهانه ملتها و خلقهای تحت ستم در یک نظام
ضد دمکراتیک و استبدادی را به فلان و بهمان موسسه صهیونیستی و در خارج از مرزهای آن کشور نسبت داد . این آقا یا خانم محترم که به غلط خود را " حافظه تاریخ " نامیدهاند ، لازم است به مخاطبان خود توضیح دهند که آیا رژیم صهیونیستی و
موسسات وابستهاش قدیمی تر است یا تاریخ مبارزات آزادیخواهانه و رهایی بخش ملتها
بر علیه استعمار و استحمار ؟
۴۴٣۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣۹۰
|
از : حافظه تاریخ
عنوان : تجزیه طلبی هرگز ریشه انساندوستی و بسط دموکراسی نداشته
مبانی تجزیه طلبی در ایران ماحصل موج مبارزات دموکراسی در جامعه نبوده و همیشه ابتکار و تصمیم گیری تجزیه و جدا کردن قسمتی از خاک ایران تحت نام « استقلال اقوام» در خارج از مرزها وجود داشته است. تقویت و شدت خواستاری «حقوق ملی» و در حقیقت جدایی طلبی در بخشهای مختلف ایران مولود سیاست جدید جهانی برهبری صیهونیست و چپاولگران منافع دیگر ملتهاست. جلسه «آیپک» که امروز آغاز بکار کرده نه فقط بالاترین ارگان تصمیم گیری سیاست اسرائیل در خارج از مرزهای سرزمین اشغالی است بلکه تا آنحد در سیاست داخلی و خارجی امریکا تآثیر گذار است که روسای جمهور امریکا موظف برعایت خواستهای نامشروع آنانست. این سازمان صیهونیستی بزرگترین خواستار «خودمختاری» و سیاست قطعه و قطعه شدن کشور ایران بدون هیچ واهمه ای بارها بیان و در این باره هم کمکهای خدماتی خودرا در اختیار این و یا آن گروهک خود نماینده خوانده «قومی» درایران قرار داده است. آیا در جلسه که امروز آنها تشکیل داده اند، «نماینده» دلال منش اقوام هم حق صحبت و ارائه نظریات و چگونگی خدمات خود خواهند داشت و یا نه؟ تصادمات مرزی و یا ترورهای فردی از دانشمندان در درون ایران و یا احیانآ حملات اشتراکی بایران درجهت کشت و کشتار مردم ایران برای رسیدن به «خودمختاری» و در نتیجه تجزیه مجددی از خاک ایران در آینده نمایانگر تصمیمات «جدی» ویرانگرانه «آیپک» در مورد ایران خواهد شد.
۴۴٣۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣۹۰
|