رقص آتش و جان بی قرار «امیرمختار کریمپور شیرازی» - فریبا مرزبان

نظرات دیگران
  
    از : علی کبیری

عنوان : آخرین دفاع ستخر
کریمپور شیرازی در اسفند ۱۳۳۲ درحضور اشرف پهلوی به آتش کشیده شد و جان باخت.
خسرو روزبه در تیرماه ۱۳۳۶ برای آخرین بار دستگیر شد و در اردیبهشت ۱۳۳۷ تیرباران شد. طی همین دفاعیات ۱۳۳۶ است که روزبه اعتراف به قتل محمد مسعود میکند.
دفاعیات روزبه زیر عنوان "آخرین دفاع ستخر" توسط انتشارات جنگل در سال ۱۳۵۷ منتشر شد.

بنابراین نامه ی تهدید آمیز مورخ ۱۳۳۱ از جانب اشرف پهلوی، نامه ایست جعلی که ازسوی یکی یا عده ای از دشمنان کریمپور برای وی فرستاده شده است. چون در آن تاریخ هنوز روزبه به قتل مسعود اعتراف نکرده بود و اعتراف وی ۵ سال بعد از این تاریخ صورت میگیرد.

شاملو "خطابه ی تدفین" را در ستایش از روزبه در سال ۱۳۵۴، سرود. ولی مدتی بعد از آن این خطابه را در اعتراض به قتل محمد مسعود به فرمان روزبه، باطل اعلام کرد. متن نوشته ی شاملو به قرار زیر است:

« مناسبت این شعر- اعدام خسرو روزبه – برای همیشه منتفی می شود. بشر اولیه ئی که تنها برای ایجاد بهره برداری سیاسی حاضر شود در مقام جلادی فاقد احساس دست به قتل نفس موجودی حتی بی ارج تر از خود بیالاید تنها یک جنایتکار است و بس. تأیید او، به هر دلیل که باشد، تأیید همه ی جلادان تاریخ است. متأسفانه بسیار دیر به اقاریر این شخص دست یافتم. »
۴۴۲٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱٣۹۰       

    از : ح. کمالی

عنوان : نامه ی تهدید !
پس از توقیف شورش در ۱۳۳۱ نامه ی تهدید آمیزی برای کریمپور فرستاده شد که بعداً او متن نامه را در روزنامه شورش کلیشه کرد:
"...ای مدیر روزنامه شورش! بدان و آگاه باش که اگر دست از مبارزه با اشرف پهلوی بر نداری، عاقبت وخیمی در پیش داری، دیدی که چگونه محمد مسعود می خواست علیه ما مبارزه کند، به حیات او خاتمه دادیم و باز هم می گوئیم، اگر دست از مبارزه با ما بر نداری در همین روزها منتظر سرنوشت مسعود باش .
آیا وجود این نامه تهدید آمیز که در شورش و سپس در مقاله درج شده است نمی تواند پاسخ کنشگران و محققانی !!! باشد که با طرح پرسش خود در کاربران نسبت به کلِ مطلب ایجاد شک می کنند !!!؟؟؟
۴۴۲۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : تشکر
جناب کبیری،
ممنون از کامنت شما. فکر میکنم دوره کامل مرد امروز باید گنجینه و آینه ای باشد برای بازنگری وقایع در آن دوران.

جایی خوانده بودم که فردای ترور مسعود ، حسین مکی در مجلس نطقی کرده و" دولت " را مسئول دانسته بود. مکی همراه با بگمانم حائری زاده لایحه ای
به مجلس برده بود که از خرید ده میلیون دلار اسلحه از امریکا جلو گیری کند که " ما
پول بدهیم فرزندان ما را بکشید؟ " ده میلیون دلار! به قول معروف امروز به کودک بدهی قهر میکند.

کودتای ۳۲ ظاهرا با چیزی زیر ده میلیون دلار برای امریکا تمام شد و
امروز این دیوانه چوب حراج به دار و ندار ایران زده است. مقالات باارزش سرکار خانم
ژاله وفا دیده گشاست. متاسفانه خلق چنان در گیر مزروعی و اصلانی و ثابتی شده که کسی توجهی به این واقعیات ندارد. امید که کوشش شما گره از معمای جمالزاده و مسعود بگشاید. موفق باشید.
۴۴۱٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۰       

    از : علی کبیری

عنوان : محمد مسعود در معرض اتهام جمالزاده
جناب آقای پیروز گرامی،

با تشکر از شما. طرح اتهام محمد علی جمالزاده نسبت به محمد مسعود، لازم به بازنگری زندگی مسعود میباشد. از سوی دیگر، بازنگری زندگی شخص جمالزاده و کنکاوی در ارتباط وی با دستگاه حکومتی وقت نیز امری ضروریست. ما نمیتوانیم صرفاً به خاطر اینکه جمالزاده نویسنده ی قابلی بود، شهادت وی را در سایر موارد نیز حجت محسوب کنیم. به همین سبب و براساس تذکر شما، در آینده اگر فرصتی دست داد، کوشش خواهم کرد تا به سهم ناچیز خودم در این مورد مطالعه نموده و حاصل آنرا در اختیار کسانی که هنوز زندگی محمد مسعود درمقابلشان علامت سوالی قرار داده است، بگذارم. البته مایل به ذکر این واقعیت هستم که خوشبختانه دوره ی کامل نشریه ی مرد امروز را در اختیار داشته و همچنین کتاب نصرالله شیفته را در مورد مسعود. با وجود این، به علت اینکه شغل اینجانب نه نویسندگی ونه تحقیق و از این قبیل چیزهاست، مطالعه ی بالا شاید مدت زمان بیشتری را طلب کند. البته مطلع هستید که ایراد اتهامات تاریخی با بازشدن راههای جدید باز شناسی وقایع و متدهای دردسترس، کار اتهام زنندگان را مشکلتر ساخته است. نظیر این روشنگری را بنده در مورد اتهامات غرض آلود آقایان علی میرفطروس و محمد علی موحد، نسبت به دکتر حسین فاطمی، با اشاره به شواهد و مدارک تاریخی، قبلاً انجام داده ام. پیروز باشید.
۴۴۱۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : گلهایی که در جهنم میرویند
جناب کبیری بعد از اینهمه سالها ، مقاله و تحقیق در باره ترور محمد مسعود
فراوان است و آدم تعجب میکند که چطور چنین مطلب پیش پا افتاده ای از نظر یک
محقق مخفی میماند. اما دلیل ذکر این رفرانس اظهارات جمالزاده در باره
محمد مسعود بود که نمیدانم این نقل قول ها درست است یا نه و امیدوار بودم
که صاحب نظری گره گشا باشد. در زمانی که ما با ولع در تلاش معاش و
تفریحات شب و گلهایی که در جهنم میرویند را میخواندیم تصور میکردیم که
محمد مسعود نشانه پاکی و مبارزه است و شاید هنوز هم باشد. نمیدانم.
۴۴۱۲۱ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰       

    از : - خانی

عنوان : جملات نامفهوم
ظاهراً نویسنده بصورت فله‌ای جملات و پاراگراف‌ها را از متن‌های مختلف برداشته و با یک حرف ربط یا کلمه به هم جسبانده است. گاه جملات آنقدر بی سر و ته هستند که بعید کسی از آن سر در بیاورد. به این جمله توجه کنید

جمال امامی(۴) با همراهی سردار فاخر، موفق شد به جای تماشاچی، در تمام لژهای مجلس، به نام مهدی اتابکی که همواره از طرفداران و همکاران نزدیک راست گرایان و درباریان بود، قبل از تشکیل جلسه، درهای ورودی تماشاچیان را باز کرد و چاقوکشان، همه لژها را اشغال کردند. مدیران و اعضای تحریریه روزنامه هایی که در حال تحصن بودند نیز، در لژهای مطبوعات اجتماع کردند،

مسئولان محترم اخبار روز لطفا قبل از انتشار نگاهی به متون بیاندازید.
۴۴۱۱٨ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰       

    از : علی کبیری

عنوان : مقاله ی جالبی بود
خانم مرزبان زحمت کشیده و این مقاله ارزشمند را با مراجعه به مراجع مختلف جمع آوری کرده اند. این کار ایشان شایسته ی تحسین وتقدیر است. در مقابل، انگشت گذاشتن بر یک مورد تاریخی اشتباه از جانب نامبرده، از اهمیت کلی این مقاله نمیکاهد. آقای پیروز میتوانستند با اشاره به مدارک معتبر تاریخی دیگری درباره ی ترور محمد مسعود به فرمان خسرو روزبه و توسط سروان عباسی، این اشتباه را تصحیح کنند ونه آنکه براساس یک اشتباه تحقیقی، کل نوشته را بی اعتبار جلوه دهند. البته دلیل روزبه هم این بود که میخواست قتل مسعود را به گردن دربار و اشرف بیاندازد که تا سالها ی متمادی هم همینطور شد. تااینکه خسرو روزبه دردادگاه اعتراف به صدور دستور ترور مسعود از سوی خودبه سروان عباسی میکند.
امیدوارم این توضیح سبب سانسور متن حاضر نشود. به هر حال اگر در اینجا این مسائل مطرح نشوند، در جاهای دیگر در دسترس قراردارند. بااین حال، اگر کسانی انتقاد یا توضیحی در مورد ترور محمد مسعود دارند، میتوانند در همین جا آنرا مطرح کنند. این صفحه برای همین منظور ایجاد شده است تا عقائد و نظریات با برخورد آزادانه مورد قضاوت خوانندگان قرار گیرند.
من دوره ی روزنامه ی شورش کریمپور را در اختیار ندارم. تنها به دو بیتی که از او درباره ی میراشرافی و پیراسته به خاطرم مانده است، اشاره ای میکنم:

مرد دیوس میراشرافی/ دزد لاستیک به شأنش کافی
جاسوس دیگر آن پیراسته/ پول از چرچیل جانش خواسته
۴۴۱۱۵ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : حکومت‌ها همیشه بر جای پای حکومت‌های پیشین پای گذاشته و وارث اختناق آنها بوده اند .
نوع شکنجه هایی که در رژیم گذشته بکار می‌رفته با حکومت کنونی‌ یکی است،همان سوار شدن بر سر زندانیان سیاسی همان تحقیر‌ها و همان بدن سوزیها... وضع مطبوعات و آزادی قلم از امروز هم بدتر بود ، نویسنده‌ای که می‌نوشت "بعد از زمستانی سرد بهار فرا میرسد" روانه زندان میشد ، داشتن کتاب "مادر" ماکسیم گورکی ۱۵ سال زندانی داشت... منظور این است که حکومت‌ها همیشه بر جای پای حکومت‌های پیشین پای گذاشته و وارث اختناق آنها بوده اند . شاه الهی‌های امروزی هم نباید به جنایات حکومت ملایان اعتراضی داشته باشند , علیرغم تغییر لباس‌ها و اردوگاه ها، هم شاه الهی‌ها و هم حزب الهی‌ها هر دو از برکت "اراذل و اوباش ها" به حکومت رسیده و پاسداری شده اند !
۴۴۱۱۰ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : " عمال پهلوی "
مقالات و نوشته های تحقیقی که چیزی به معلومات ما میافزایند خالی از شعار و اتهام و جانب داریند. متاسفانه در تمام این نوشته با ۲۴ رفرانس به روشنی معلوم نیست که کدام قسمت نقل قول از منابع و کدام قسمت نظر نویسنده است.

اما دلیل این کامنت و فضولی مربوط به رفرانس شماره ۹ است که میفرمایند:
" ۹- محمد مسعود صاحب روزنامه مرد امروز که بدست عمال پهلوی بقتل رسید.".

کاش سرکار ایشان به رفرانس زیر هم مراجعه میفرمودند که بدانند عمال پهلوی مسئول قتل محمد مسعود نبودند. در رفرانس زیر نظر جمال زاده در باره محمد مسعود برای من جالب و تازگی داشت.

والله آدم دیگر نمیداند چه چیز را باور کند و افسوس برگلهای عزیز و بیشماری که در راه سراب پرپر شدند.ضمنا گوگل نام نویسنده برای اطلاعات بیخبرانی چون من بی فایده نیست.

چه کسی محمد مسعود را کشت؟
http://www.iranamerica.com/forum/showthread.php?t=۲۶۴۷
۴۴۰۹۴ - تاریخ انتشار : ٨ اسفند ۱٣۹۰