خلیج فارس یا عربی - ندا شهبازی

نظرات دیگران
  
    از : peerooz

عنوان : کامنت های طوماری
سرکار خانم شهبازی،
از اینکه طبق گفته آرمسترانگ بنده قادر به درک فرمایشات شما نیستم عذر میخواهم
و سر کار با بلند نظری , کودن بودن مرا ببخشید. فرمودید " با کامنت های طوماریش "، چشم سعی میکنم از اینهم کوتاه تر بنویسم گرچه کامنت های من معمولا از کوتاهترین هاست.

عرض بنده از اول این بود که برای دفاع از هموطنان عرب ما , احتیاج به مثال خلیج فارس نبود و شما این مطلب را به " حاشیه " بردن تعبیر فرمودید که بنظر من شروع مقاله با بحث خلیج فارس خود به حاشیه بردن مطلب بود. شما بجای پاسخ بمن در یک جمله کامنت مرا با " بی سرو پا ها " در یک سطر و همطراز دانستید. برای طومار نشدن کامنت ، مجددا اگر تصور میفرماید که از جانب من توهینی شده است عذر میخواهم.
۴۲۱٣۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۰       

    از : ندا شهبازی

عنوان : مرحبا به اینهمه تلاش
این قسمتی از کامنت کسی به نام پرسشگر است :" روی سخنم من با شماست که گویی در کارت پستال زندگی میکنید! و تحرکاتی این بی سر و پاها در حق مردم ایران (که جمعیت ۲ میلیونی عرب های ایران جزئی از آنها هستند)روا میدارند را نادیده میگیرید و بدون اینکه نام ببرید دلیل اینگونه برخورد ها چیه"
در پاسخ به این کامنت نوشتم " تشکر مخصوص می کنم از کسانی که از واژه های بی سر و پا استفاده میکنند یا جناب پیروز که علاقه خاصی به به حاشیه بردن نوشته های اجتماعی دارند و مهر تاییدی می گذارند بر صحت این قبیل نوشته ها"
اما آقایی ما نام مستعار پیروز که با همان نام مستعار بر مسند قضاوت نشسته و من را به جرم تفرقه افکنی محکوم میکند، طوری این واژه بی سر و پا را به دست گرفته که گویی من به کسی گفته ام بی سر و پا.
همین را بگویم که بارها و بارها در دفاع از هویت مردم ایران و مخالفت با الفاظ حقارتبار نوشته ام و فراوان کامنتها و مسجهای توهین آمیز دریافت کرده ام. در شخصیت خود نمیبینم که به کسی بگویم بی سر و پا. حال کسی ناشناخته اصرار دارد با کامنتهای طوماریش من یا هر کس دیگر را محکوم یا متهم کند، دلیلی نمیبینم که بیشتر از این پاسخگو باشم. ایکاش اینهمه تلاش برای تخریب شخصیت به قول خودشان یک جوان را برای آزادی ایران و رو به دیکتاتورهای ایران بکار می بردند، البته نه با نام مستعار!
۴۲۱٣۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : جواب بی سر و بی پا
جناب حقیقی،
کسی از لویی آرمسترانگ سلطان جاز پرسید موسیقی جاز چیست؟ آرمسترانگ گفت “If you have to ask what jazz is, you"ll never know.” یعنی عشق آمدنی بود نه آموختنی.
بنده و شما و دیگران سعی خود را کردیم که منظورهای خود را به همدیگر بفهمانیم و به جایی نرسیدیم جز آنکه بفهمیم که ما بی سر و پایان جواب بی سر و بی پا میدهیم . بنا بر این دیگرعرضی نیست.مرا به خیرو شما را بسلامت.
۴۲۱۰۴ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣۹۰       

    از : سینا حقیقی

عنوان : از تهمت زدن بیزارم
با تشکر از خانم شهبازی گرامی. مقاله‌ای بسیار زیبا و انساندوستانه با ادبیاتی کاملآ واضح و ثلیث.
*********
جناب peerooz من تمامی کامنتها را خواندم، مخالف و موافق. این کامنتها باعث شد تا من تمامی مقالات خانم شهبازی را بخوانم. آنقدر کنجکاو شدم که موضوع مقاله را در گوگل سرچ کردم و اکثریت سایتهایی که این مقاله‌ را منتشر کردند، دیدم. مسلمآ هیچ مقاله‌ای نمیتواند بطور قطع نظر مخالف یا مساعد داشته باشد و افکار و عقاید رنگارنگ هستند. اما یک مسئله هست که نه از نظر بنده، بلکه افکار عمومی نیز دیگر حاضر به قبول کردن آن نیست و آنهم تهمت ناروا و قضاوت است. من شخصآ از تهمت زدن متنفرم.
اتفاقآ در یکی از سایتها نوشته شده بود که نویسنده‌ی مقاله، در چندین مقاله از حمله مسلمانان به ایران دفاع کرده و آنرا مثبت ارزیابی کرده!! من تا جاییکه ممکن بود تمامی سایتها را اعم از اسلامی و غیراسلامی نگاه کردم، اما هییییچ چیزی مبنی بر تائید سخنان این شخص نیافتم!!
متاسفانه این فرهنگ بسی فاجعه‌ باریست که ما ایرانیها با تهمت زدن و اتیکت زدن به اشخاص سعی در بی ارزش کردن عقاید، نظرات، انتقادها و پیشنهادات و تحلیلهای آنان داریم.
البته نگرش و قضاوت شما و کامنت گذاران سایتهای دیگر باعث شد تا ایشان را که اینقدر بی پروا و دلسوزانه برای وطنش قلم میزند بشناسم، از این بابت از شما و کامنت گذارهایی از این دست که سعی در ترور شخصیتی و اتهام زدن به ایشان داشتند، تشکر کنم.
این مقاله‌ی پژوهشی نیست و به قول شما باعث رویارویی یا تفرقه‌ مردمان ایران نمی شود بلکه کاملآ برعکس مقاله‌ایست با مضمون کاملآ اجتماعی که بزبان بسیار ساده و ثلیث از هموطنان خود خواهش کرده که به زبان و فرهنگ دیگر مردمان ایران توهین نکنید یا بزبان عامی فحش ندهید. هیچ کجای آن نیامده که خلیج، فارس است یا عربی. و تاکید کرده که قسمت اعظم منابع و منافع آن کاملآ متعلق به ایرانیان است، همانطور که اسناد و مدارک و مرزهای قدیمی این کشور سندیتی است بر این مدعا. بدیهی است که جمع کثیری از حاشیه نشینان خلیج، عرب هستند و میلیونها عرب در ایران زندگی میکنند که آنان نیز همانند یک انسان حق و حقوق و حرمتی دارند.
سایتها، بلاگها، صفحات فیس بوکی و تویتری و ... ساخته شدند با ده ها هزار عضو و طرفدار که بجای تبلیغ و تاکید بر متعلق بودن این خلیج به ایران، کارشان شده بود توهین و ناسزاهای بسیار رکیک به عربها، گویی که هیچ عربی در ایران زندگی نمیکند که صد البته اگر هم در ایران وجود نداشتند، هیچ نیازی به شعارها و سخنان و بیانیه های پر از توهین به نژاد دیگری نبود. وقتی به ملیتی توهین میشود این نشان از خود برتربینی و شوئینیسم و نهایتآ نژادپرستی است.
در کامنتی آمده بود که این توهینها و تحقیرها نژادپرستی نیست!!! اما ایشان اصلآ به این مسئله توجه نکرده که منتقد نباید همه چیز را از زاویه‌ی خود ببیند. زاویه‌ی دیگر آن، دید همان مردمانیست که به آنان توهین میشود که در نهایت اینان به این نتیجه میرسند که طرف توهین کننده، یک نژادپرست است. این دید باعث تراکم احساسات تنفر شده و روزی منفجر خواهد شد، که بطور قطع نتایج بسیار زیانباری برای مردمان و حتی یکپارچگی خاک یک کشور ببار خواهد آورد.
بطور مثال استفاده از عناوین : کرد سربر تجزیه طلب، ترک خر، لر پاپتی، عرب ملخ خور و.... نمونه های بارز ایجاد شکاف میان مردمان یک سرزمین است که بصورت جکهای احمقانه میان مردم رواج پیدا کرده، در صورتیکه تاریخ کهن این سرزمین پر است از رشادتهای این دلیران که باعث پایداری و یکپارچه ماندن این مرز و بوم شده و مسلمآ این عناوین شایسته‌ی کسانیست که به این عزیزان توهین میکنند.
در ضمن شاعری متخلص به هالو و مفسری بنام بهرام مشیری از جمله کسانی هستند که در جامعه‌ی ایرانی بعنوان روشنفکر شناخته میشوند و خواهی نخواهی، دوستداران این اشخاص از آنان تاثیرپذیر خواهند بود. صد البته وقتی اینان در جایگاه روشنفکر سخنانی ناقض حقوق قسمتی از مردمان ایران بیان میدارند، نباید از شنوندگان آنان انتظار دیگری داشت. این دو، نمونه‌هایی از ده ها نمونه‌ی دیگر است.
شما گفتید که باید درهمانجا با این افراد طرف شد!! این اعتراض هم همان طرف شدن با این باصطلاح روشنفکران است. البته من در عجبم که شما این دو نمونه از چندین نمونه روشنفکر ایرانی را نمیشناسید. سایتی هست بنام "یوتیوب". نام آنانرا سرچ فرمائید تا آنان را بشناسید. در ضمن کامنتهای زیر ویدئوها را هم ببینید. لینکهایی بعنوان نمونه:
http://www.youtube.com/watch?v=ZLw-nMULoP۸
http://www.youtube.com/watch?v=AqsqSCl۲A۲Q

شما تبلیغ میکنید که نویسنده سعی در تفرقه‌ افکنی دارد ! با نامی مستعار، به کررات و به‌ قول خودتان تکرار مکررات زیر مقالات نویسندگان و کامنت گذاران مختلف کامنت میگذارید و حتی باندازه‌ی سرسوزن هم به نوشته‌ها و نظرات دیگران نگاهی بدون جبهه گیری ندارید و تکرار مکررات میفرمائید! متاسفانه این شمایید که باعث تفرقه‌افکنی میشوید.
مقالات نویسنده باعث شد که من هم سعی کنم با این طرز فکرها مبارزه کنم بلکه در آینده شاهد ایرانی متحد و یکپارچه و نیرومند باشیم.
۴۲۱۰۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : جرم تفرقه افکنی
جناب دوست ماهیگیران گسبه،
باز هم مجبوربه تکرار مکررات. ایراد من به ایشان این نیست که چرا از عرب های ایرانی حمایت و بد گویان را بخاطر عمل زشت توهین به آنها سر زنش میفرمایند. ولی من چنین افرادی را در سایت اخبار روز و سایت هایی که سر میزنم ندیده ام و نمی شناسم. اگر جناب هالو و یا آن دیگری به عرب های ایرانی توهین کرده اند باید با آنها درهمان جا طرف شد.

اینکه در اخبار روز ابتدا به ساکن بلندگوی بانی تغییر نام خلیج فارس شد - که العربیه هم به عنوان آنکه ایرانی ها هم همین میگویند آنرا منعکس کند - وعرب های ایرانی را که کاری به ابداع این موضوع نداشتند به آن چسباند و به رگ احساسات چون منی نشتر زد که به عمد و یا به سهو بخواهد مرا در برابر عرب ( ایرانی ) و او را در برابرمن قرار دهد تفرقه افکنی ست و گرنه احتیاجی به ذکر نام خلیج فارس و عربی نبود.

وظیفه هر انسان و هر فرد وطن دوستی ست که از تفرقه جلوگیری کند نه بر آتش آن نفت بپاشد.
۴۲۰۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣۹۰       

    از : دوست ماهی گیران گسبه

عنوان : قول می دهم که این آخرین نظری باشد که پست می کنم
آقای پیروز
دوست عزیز، شما با اینکه اظهار می کنید قاضی نیستید، قضاوت کرده اید که نویسنده ی این مطلب مجرم است، البته به او محبت کرده و می گوئید نمی دانید جرمش عمدی است یا سهوی.
دوست من، نا مناسب دانستن یک موضوع با جرم دانستن آن بسیارمتفاوت است. تصور خود من اینست که او در اعتراض به کسانی که بی رحمانه به عرب ها، به نمایندگی از مردم ایران توهین می کنند این مطلب را نوشته است. درود بر انصافش. ضمن پوزش خواهی از مزاحمت زیاد، قول می دهم که این آخرین نظری باشد که پست می کنم.
۴۲۰٣۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : آتش
مطمئن نیستم که این پاسخ رسیده است و یا بین راه مفقود شده. به احترام جناب دوست دوباره میفرستم.

جناب دوست ماهیگیران گسبه،
ممنون از توجه شما. بنده نه قاضیم و نه عضو هییت منصفه که جرم را عمد و یا سهو بدانم. ما در این فصل خشک سالی که آب نه تنها برای آتش نشانی بلکه برای خوردن هم نایاب است در تاتری نشسته و یکی فریاد میزند آتش. ما که نه او را میشناسیم و نه از قصدش با خبریم . میپرسیم کو؟ جواب میآید که از واژه های بی سر و بی پا استفاده میکنیم و مهر تائید بر آتش میگذاریم.
چاره آنست که هر چه زودتر خودرا به بیرون بیاندازیم و در بیرون هم میشنویم که رقیب العربیه همسایه هم فریاد آتش را تکرار میکند.

شما در این شرایط آنرا به چه تعبیر میکنید جز آنکه در این فریاد های آتش از درون و برون تنها کسی که اول میسوزد برادران هم وطن عرب ایرانی ما هستند که هیچ سهمی در این خلیج خلیج گفتن نداشتند و فریاد من به هموطننان است که فریاد خاله را نشنیده بگیرید.
۴۲۰٣۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۰       

    از : دوست ماهی گیران گسبه

عنوان : بگذار خوشبی نانه تر به مردم نگاه کنیم.
آقای ی پیروز عزیزم،
نگرانی های شما, لااقل برای من قابل درک هستند. مطمعن باشید. این نگرانی ها از آنجایی که صادقانه به نظر می رسند، سبب اندوه هم هستند.
با شما موافقم که بسیاری که بی شک خیر خواه مردم ایران نیستند, این روزها از حقوق پایمال شده ی مردم غیر فارس این کشور استفاده ی ناروا می کنند و کارشان شاید به آتشی خانمان سوز منجر شود.. دیشب رونوشت نوشته ی خانم شهبازی را در العربیه هم دیدم. ولی هیچ کدام از این ها سبب نمی شود که شما به انگیزه ی نویسنده ی این نوشته این گونه شک کنید. من بی باکی او را در شنا کردنش برخلاف سیر رود خروشانی که آلوده به بلاهت عرب ستیزیست تحسین می کنم. بگذار خوشبی نانه تر به مردم نگاه کنیم.
۴۲۰۲۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۰       

    از : یک عرب جنوبی

عنوان : خلیج جنوب؟
نوشته ات برایم جالب و آموزنده بود. مرسی.
در مورد اصطلاح عربتبار که برای ما عرب های ایران بکار برده ای یه خورده گیج هستم. یعنی دقیقآ نمیدانم لغت تبار چه مسمائی است. یعنی تبار ما عربی است و حالا خود ما دیگه عرب نیستیم؟ نه من عربم. از بیخ و بن و جد اندر جد عربم و عرب خواهم ماند. در عین حال ایرانی ام . بهرحال اکثریت ما ایرانیان یک قومیت / زبان داریم و یک ملیت. کرد ایرانی، ترک ایرانی، بلوچ ایرانی ، عرب ایرانی و غیره.

در مورد اصرار بعضی ها بر نام خلیج فارس: ببین مسئله از دوجا ناشی میشود: اول ضدیت با اسلام و حکومت اسلامی است که به غلط به ضدیت با عرب و عربها منجر میشه. دوم کوته بینی و نادانی.
ببینید، .
بین فرانسه و بریتانیا یک خلیخ/دریا واقع شده. انگلیسیان آن را کانال انگلیس می نامند و فرانسویان آن را دریای مانش
ولی نه اینها با هم دعوا دارند و نه اگر کسی در جهان این یا آن نام را برای کانال/دریای مزبور بکار برد، یک طرف قضیه از جا در رفته و کارزار ... راه میدازه که در نهایت به دشمنی بین ملتها منجر میشه. تازه فرانسه و انگلیس علیرغم آنهمه اختلاف و جنگ با هم در طول تاریخ اما نیروی اتمی و ارتش خود را آنچنان در هم تلفیق کرده اند که نگو تا به صرفه جویی مالی برسند.(اختلافات سیاسی در اتحادیه اروپا بکنار)

نمونه دیگر:آمریکا و کانادا و هند زمانی مستعمره بریتانیا بوده اند و چه سرکوبها و جنگ و کشتار که انگلیسیان در آن کشورها نکرده اند اما امروزه ببینید روابط این کشورها با انگلیس و بریتانبا چگونه است. دوستی و نزدیکی و همکاری

زمانی سوئد، کشور نروژ را جزئی از خود کرده بود. اما در اوائل قرن خیلی راحت نروژ از سوئد جدا شد . نه جنگی و نه دشکمنی و عداوتی. و صمیمی ترین و بهترین روابط بین دو کشور و دو ملت حاکم است.
مذهب مسیحیت در غرب در قرون وسطی و سالهای سیاه جکومت مسیحیت چه بلاهایی که بر سر غرب نیاورد اما امروزه غربیان فارغ از اینکه مذهبی باشند یا نباشند اما مسیحیت را بعنوان جزئی از تاریخ و هویت خود میدانند.

علت اینکه ما ایرانیان در ضدیت با اسلام به ضدیت با عرب میرسیم یکی اینه که حکومت مذهبی هنوز بر ما حاکم است. اما مهمتر از آن بدان علت است که ما ایرانیان چه دوست داشته باشیم یا دوست نداشته نباشیم بهرحال کماکان جهان سومی، عقب مانده و کینه ای هستیم جون هنوز نه بر اساس عقل و خرد بلکه کماکان بر اساس احساس و ذهنیت خود قضاوت و برخورد میکنیم. و حالت و ذهنیت قبیله ای - مذهبی در همه زندگی ما نمودار است. اما نژادپرستان و ضد عربان نمی دانند که با این کار خود بر آتش جدایی طلبی دامن می زنند و عده ای ناآگاه را به طرف جدایی طلبان سوق می دهند..

شما به صحنه سیاسی کشور بنگرید. ما حکومتی بغایت ارتجاعی و سرکوبگر داریم اما در سی و دو سال اینهمه نیروهای سیاسی ما بحث و مقاله و مطلب نوشته اند اما نتوانسته اند دور هم جمع شوند و بگویند منافع گروهی و حزبی بکنار و باید منافع ملی و کشوری را برتر دانسته و برای کنار زدن هیولای جمهوری اسلامی سر حداقلها با هم توافق برسیم تا بعدآ شرایط برای تحقق آمال هر کدام فراهم شود. نه اینکار را نکرده اند چرا؟ چون نیروهای سیاسی آئینه ای از جامعه اند و هنوز جهان سومی، عقده ای، با کینه مذهبی، و .... نشریف دارند- هر چند که ادعا کنند سکولار و یا غیر مذهبی هستند. همه گروهها زمانی اشتباه کرده اند اما جمهوریخواهان هنوز رضا پهلوی سکولار و امروزی را بخاطر اشتباهات محدودی که پدرش در آن شرایط تاریخی مرتکب شد تحریم کرده اند. تازه فقط بدیهای حکومت پهلوی را بیاد می آورند و آنهمه خوب کاری و مرمت در دوران پهلوی را بکلی فراموش می کنند.
.
بدتر از آن عده ای میگویند ایران هنوز آماده دمکراسی نیست اما فکرش را بکن که هند ۶۵ سال پیش در زمان استقلال با آنهمه فقر و بدبختی و عقب ماندگی آنزمان توانست تنها با رهبران لایق و دمکرات به دمکراسی رهنمون شود.
زیاد نوشتم و ظاهرآ به حاشیه رفتم اما اینها را نوشتم تا گفته باشم که بقول دوستی:

اولین مردمان جهان که نخ
به سکه می‌بستند و در داخل
تلفن‌های عمومی می‌انداختند،
ایرانیان بودند!

۲.
اولین مردمانی که
توانستند از کارتهای اعتباری
تلفن‌های عمومی استفاده کنند،
بدون آنکه اعتبار آن کم شود،
ایرانیان بودند!

۳.
اولین مردمانی که
نوشابه‌های تقلبی ساختند،
ایرانیان بودند!

۴.
اولین مردمانی که در
اولین صادرات به کشورهای شمالی
ایران به جای حنا، خاک رنگی
فروختند، ایرانیان بودند!

۵.
اولین مردمانی که کشف
کردند دروغگویی و ریا و کلک‌بازی
برای موفقیت ضروری است، ایرانیان
بودند!

۶.
اولین مردمان دنیا که
همزمان هم مایل هستند گرمشان شود و
هم سردشان ایرانیان بودند، چون
همزمان با روشن کردن بخاری،
پنجره‌ها را هم باز
می‌کنند!

۷.
اولین مردمانی که در گروه
کم‌توسعه‌ترین کشورهای دنیا
قرار دارند ولی ادعا و توقع برترین
مردمان دنیا را دارند ، ایرانیان
بودند!

۸.
اولین مردمان دنیا که کمتر از همه کار کردند اما بیشتر از همه عجله داشتند و تندتر از همه رانندگی می کردند، ایرانیان بودند!

۹.
اولین مردمان دنیا که کمتر از همه کتاب می خواندند و بیشتر از همه اظهار فضل میکردند،ایرانیان بودند


۱۰.
اولین مردمان دنیا که در خانواده های دیکتاتور زندگی می کردند و انتظار حکومت دموکرات داشتند !ایرانیان بودند

۱۱.
اولین مردمانی که فقط به
گذشته بسیار بسیار دور خود افتخار
می‌کنند ولی چیزی در ۵۰۰ سال اخیر
برای دنیا نداشته‌اند ، ایرانیان
بودند

شاد و موفق باشی.
ایمیل من
[email protected]
۴۲۰۲۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ آذر ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : حل مسائل
جناب لطیف پور،
منظور از این نوشتجات خلیج فارس و عربی نیست. این مساله بارها و بارها در زمان خود مورد بحث قرار گرفته و اسناد مسلم تاریخی و منشاء موش دوانیها مشخص است. مطرح کردن مجدد این موضوع تنها برای افروختن آتش و افکندن تخم تفرقه است و گرنه کسی هست که نداند در چنین موقعییت حساس این سرو صدا ها بنفع کیست؟ قضییه سفیر دارد کهنه میشود. بهر ترتیبی باید آتش را روشن نگه داشت و گرنه پرداختن به اختلافات قومی مذهبی زبانی و غیره و سعی در حل این مسائل ربطی به خلیج فارس ندارد.

Shaping the Popular Psyche in America"s Post-Information Era

http://www.counterpunch.org/
۴۲۰۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : مهر تایید
" تشکر مخصوص می کنم از کسانی که از واژه های بی سر و پا استفاده میکنند .......و مهر تاییدی می گذارند بر صحت این قبیل نوشته ها ".

سرکار خانم شهبازی ،
خیر ، تشکرات مخصوص از ما کامنت گذاران زیر است که هرگاه شعله تعصب و
نفرت پستی میگیرد روشنفکران و مصلحین پارچه قرمز را در بزنگاه های تاریخی
تکان داده و مهر تاییدی بر آتش افروزی میزنند.
شب آبستن است تا چه زاید سحر. خدا کند مانند عراق جوی خون راه نیفتد.
۴۲۰۰۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱٣۹۰       

    از : کمال لطیف پور

عنوان : اسناد تاریخی
نویسنده مقاله بسیاری مسائل را با هم قاطی کرد. درهم‌آمیختگی زبان ها امری است، تلاش بعضی دولت های دست نشانده‍ی غرب برای تحریف تاریخ امری دیگر. شما سری به کشورهای غربی بزنید و میان مردم بچرخید تا ببینید آیا ایرانی ها به اعراب توهین می کنند یا اعراب به ایرانی ها. این هم چند سند:
حداقل از دو هزار سال پیش به این سو نام خلیج فارس همیشه یا دریای فارس، یا آب‌های فارس، یا همان خلیج فارس بوده - نه چیز دیگر. بطلمیوس (۹۰ میلادی) نوشت: Sinus Persicus. کوین توس کورسیوس روفوس (۱۰۰میلادی) نوشت: Aquarum Persico. در لاتین: Mare Persicum. در فرانسه: Golfe Persique. در انگلیسی: Persian Gulf. در آلمانی: Persischer Golf. در ایتالیایی: Golfo Persic. در روسی: Persidskizaliv. در ژاپنی: Perusha Wan. در ترکی: Farsi Korfozi. در عربی: Al-Khalij Al-Farsi. در فارسی: Khalije Fars. در دانشنامه‍ی ملی سوئد آمده: خلیج فارس، شاخاب اقیانوس هند، میان شبه‌جزیره‍ی عربستان و ایران، ۲۴۰۰۰۰ کیلومتر مربع، میانگین گودی ۲۵ متر، گودترین نقطه ۱۰۲ متر. همچنین سازمان ملل متحد به تاریخ ۵ مارس سال ۱۹۷۱ میلادی طی یادداشتی (AD۳۱۱/IGEN) به دولت ایران، بار دیگر نام خلیج فارس را به رسمیت شناخت.
۴۲۰۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱٣۹۰       

    از : دوست ماهی گیران گسبه

عنوان : از بندر بلوچی ی جاسک در انتهای شرقیش تا بندر عربی ی محمره در پایانه ی باختریش
ناسیونالیسم غیر مذهبی ایرانی پریشانی خود را آن روزی آشکار کرد که سپهسالار سوسیال دمکرات آن، شاهپورخان بختیار نزد صدام رفت و این ناسیونالیست و مجوس ستیز کبیر عرب را به هجوم به ایران تشویق کرد. بخشی از ایرانیهای کم شناخت و پریشان دیگر هم ,اتحاد کینه توزانه ی همه ی ارتجاع جهان عرب ،( شیخ و شاه وو رئیس) را بر علیه حکومت ایران نمی بینند، و جمهوری آخوند ها را حکومتی عربی می نامند .ضدیت این ایرانی ها با قدرت های عربی که پاسداران وو مباشران قدرتهای بزرگ جهانی هستند نیست. ضدیت آنها با بی چاره ترین و ستمدیده ترین مردم عرب, یعنی مردم فلسطین است. سفرهای تفریحی و تجاری این عرب ستیزان پریشان از چهار سوی جهان به دوبی، این پست ترین شهر تمدن والای عربی گواه این گفته است. وابسته گی احساسی شان به بنگاه خبری العربیه ، صدای مدرن کهنه پرستان شیوخ آل سعود گواه این گفته است. واقعیت این است که عرب ستیزی ایرانی ها و فارس ستیزی عرب ها در میان توده های ستم دیده ی این دو قوم جایگاهی ندارد. این را من در خوشبختی زیستن در میان اقوام چند گونه ی کرانه ی این دریا، از بندر بلوچی ی جاسک در انتهای شرقیش تا بندر عربی ی محمره در پایانه ی باختریش به چشم خود دیده ام.
۴۱۹۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱٣۹۰       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : مسله فقط تغیر نام تاریخی نیست، مسله هجوم استعمار جهانی توسط شیوخ عرب بمنافع مردم ایران در جنوب است.
مشکل اصلی این نیست که عده ایی براساس «معیار» و حسابهای استراتژیکی در مورد تغیر نام مکانهای تاریخی و اساتید ایرانی که بنادرستی از جانب شیوخ و حاکمان همسایگان جنوبی ایران مطرح میگردد و دراین خواست نژاد پرستانه خود تا آنحدی با کمکهای فراوان پترو دلارها پارا از گلیم و چادر بیابانی خویش فراتر میگذارند و در صد ایجاد عمیق تر کردن کینه تاریخی ایرانیان از دوران حمله قوم بیابانگرد عرب بایران را دارند، یا بسکوت مصلحتی پناه میبرند و یا در اینجا و آنجا ساز «خودمختاری» و بدست گرفتن سرنوشت اقوام غیر فارس ولی ایرانی را میزنند و بخاطر استفاده از بذل و بخشش شیخهای تازه بدوران رسیده دست نشانده استعمارگر قدیمی و آشنا تا آنجا پیش میروند که نامهای تاریخی ایرانی که قدمت آنها پیش از واژه عرب و عربستان و… برمیگردد، طالب تغیر آن اسامی تاریخی بفرمی که «خدشه» در بذل و بخشش ایجاد نگردد، میشوند. از جمله تغیر نام خلیج فارس به خلیج عربی و اگر نشد با نام بسیار قدیمی تر و غیر عربی آن خلیج «نارمراتو» بنامیم که نویسنده مقاله شخصآ این نام رامی پسندد و «دوست» دارد و حتی اگر هم نشد بخاطر خوشخدمتی هم به آل سعودی نوکر انگلیستان هم شده از پسوند خلیج فارس میتوان صرفنظر کرد و آنرا فقط خلیج نامید. من پیشنهادی باین گونه عناصر دارم اساسآ اسم خلیج فارس را به خلیج ویکتوریا برگردانیم همانگونه که استعمارگرکهنه کار در افریقا ، استرالیا، لاتین امریکا همه نامهای قدیمی (کوه، دشت، دریاچه…) ساکنان آن قاره در دو صده اخیر عوض کرد (ملکه ویکتوریا). با این کار انگلیستان مهر رسمی تصاحب خودرا درمنطقه زده و از دست نشاندگان رنگارنگ حوزه خلیج فارس هم «صدایی» در نخواهند داد و دعوای نژادی و قومی برای تفیر نام خلیج فارس هم برطرف میشود. تعجب مینمایم که اینگونه افراد مثل نویسنده مقاله اصل مطلب را اینقدر «قامض» طرح مینمایند. تاریخ صد ساله اخیر نشان داد که هرموقع دولت مرکزی در ضعف بود، تشکلات قبایل و اقوام و حتی «جمهوریهای» استالینستی قارچ مانند بوجود میآمدند، امروزه هم تکرار آندوران است، مضافآ در گذشته هر روز «دعوتنامه» و «خواهش نامه» برای حمله نظامی بایران و کشتار میلیونی در این سرزمین مهد تمدن، و چند پارچه نمودن ایران بجهت کنترول راحت تر (نقشه صیهونیستها) تا این حد دریوزگی گسترش نیافته بود. و اقوام وحشی و بدون فرهنگ و تمدن فراوانی بایران حمله و وطن ما ایرانیان (برآمده از همه قوم و تیره) مورد تاراج و تاخت و تاز قرار داده اند، ولی جنایات هیجیک از این قبایل وحشی باندازه خسارات وارده بجامعه ایران که تاامروز هم تاثیرات مخربش را در جامعه گذاشته است باندازه حمله جنایت بار قوم عرب نبود. و حساسیت ایرانیان اصیل و آزاده از سیاست ضد ایرانی شیوخ عرب ریشه در تاریخ دارد (با نژاد پرستی فاصله دارد). جشن سالیانه عمر کشی در شمال ایران نشانه نفرت عمیق مردمان این دیار از جنایاتی که عمر بر سر ایران و ایرانیان آورده است، باید دید و نه از نظر دین ومذهب و دعواهای زرگری شیعه و سنی. تعجب مینمایم که این نویسنده حتی یک کلمه در مورد تلاش رژیم دست نشانده عربستان و حوزه خلیج فارس همزمان برای تغیر نام خلیج فارس، برای تغیر نام خوزستان که نامی بمراتب قدیمی تر از عربستان است،ذکر نمیکند که شاید «خدای نکرده» قادر باستدلال در مورد تغیر نام خلیج فارس نباشد. بنظر نمیرسد که در تشکل و بافت ساختار اجتماعی ایران قدیم قوم «عرب» دخالت داشته بوده باشد، هموطنان ایرانی عرب زبان که طی قرنها سال در ایران سکونت و پناه پیدا کرده اند، با هیج جراحی و با هیج تغیر نامی و باهیچ «توئینی» از بطن جامعه ایران همانند دیگر اقوام و اقلیتهای ملی قابل تفکیک نخواهد بود. مبارزات آزادیخواهانه و استقلال طلبانه مردم ایران زمانی به ثمر میرسد که صفوف اپوزیسیون مترقی ایران از بازماندگان رژیمهای استبدادی و ضد انسانی شه و شیخ و همچنین از آنهائیکه سر در توبره بیگانگان دارند،پاک و زدوده گردد. این جریانات مشکوک همه سعی و مقدورات خود را در ایجاد نفاق و دشمنی بین مبارزان ملی ایران و در نتیجه طولانی نمودن عمر نکبت بار رژیم آخوندها (بازماندگان از نبرد قادصیه) بکار میبرند. مبارزه برای آزادی و حکومت مردمی جدا از مبارزه برعلیه گروهکهای تفرقه انداز و جاده صاف کن حملات نظامی بایران نیست. مسله ما این نیست که تفحص بنمایم که اقوام دیگر منجمله اعراب دارای چه خصوصیاتی، و تاچه حد متمدن و بشردوست هستند و یا نیستند. مسله عمده حفظ و جلوگیری از اضملال وطن ما ایرانیان توسط ارتجاع و جریانهای شناخته شده استعماری و همدستان محلی همانند خواستهای دوراز منطق و تاریخ عمال حاکمان اعراب است. منابع دریای کاسپین را روسهای استعماری بغارت میبرند و منابع خلیج فارس مورد توجه استعمارگران بین المللی قرار دارد که توسط مزدوران محلی و منطقه با ایجاد دشمنی وکینه، تا قادر بچپاول ان بشوند. سروری و آزادمنشی ایرانیان همواره باعث بغض و حسادت محافل عربی بوده است. و بی جهت نیست که دانشمندان چون رازی و سینا را از تبار خود میانگارند وچرا هم با تغیر نام تاریخی خلیج فارس « غروری» برای اعراب بیابند و فراموش نمودند که تدوین دستور زبان عربی بهمت و دانایی ایرانیان بوده است.ارزش گذاری بگذشته ایران، بمعنای نژادپرستی و قوم پرستی نیست.
۴۱۹٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : نتیجه
جناب ماهیگیران گسبه ،
ممکن است که " اصولا تغیر یک اسم ... دردی از درد های بی شمار انسان های حاشیه ی این دریا را درمان " نکند اما

«بنیاد ظلم در جهان اندک بود، هر کس چیزی بدان مزید کرد، تا بدین غایت رسید.».

مغرضی از روی استیصال و جهالت سنگی در چاه انداخت و دیگران بر آن افزودند تا
بدینجا رسید که مساله حل نشدنی بین فارس و عرب بوجود آورد و توطیه قتل سفیر سعودی را اضافه کردند و خود به تماشا نشستند. و ما هم هر روز با علم کردن خلیج فارس - خلیج عربی بر این شعله نفت میپاشیم.

شاید با پاسخ ندادن بشود " فتیله " این شعله را پایین کشید و خود را به نفهمی زد اما زمانی که به وجود ناوگان عظیم در خلیج فارس نگاه میکنیم و تمام سواحل جنوبی آنرا تحت اشغال میبینم تنها چیز که از استقلال باقی مانده همین نام خلیج فارس است.

کاش مساله همین اشغال خلیج بود ولی شعله از آنجا ریشه میدواند.
در اوائل دهه ۱۹۹۰ فرودگاه متروکی بنام بندری در پاکستان را شیخ زاید بن سلطان آل نهیان‎ اجاره کرد که به قول ما در آنجا قوش بپراند! شیخ ابوظبی برای فرد آمدن این بازهای شکاری این ناحیه را به فرودگاهی جهت پرواز هواپیماهای جت تبدیل نمود و نام آنرا Shamsi یعنی آفتابی گذارد. از قضای روزگار پس از آماده شدن ، در اکتبر ۲۰۰۱ ابوظبی این فرودگاه را با اجازه پرویز مشرف به امریکا اجاره داد که از آنجا هواپیماهای بدون سر نشین را به نواحی اطراف به ویژه به افغانستان بپراند که منجر به کشته شدن بیست وچهار سرباز پاکستانی و زخمی شدن بسیاری دیگر گردید و یکی از این هواپیما ها در ایران فرد آمد.
یکی دو روز پیش پاکستان عذر امریکا را خواست و فرودگاه را پس گرفت.

آیا جز چسبیدن به نام خلیج فارس کار دیگری از دست ما بر میآید؟

http://www.commondreams.org/headline/۲۰۱۱/۱۲/۱۱-۳

http://en.wikipedia.org/wiki/Shamsi_Airfield
۴۱۹٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۰       

    از : ماهیگیران گسبه

عنوان : آوای گوارای مرضیه
صرف نظر اینکه اصولا تغیر یک اسم چه دردی از درد های بی شمار انسان های حاشیه ی این دریا را درمان می کند، شنیدن صدای این زن جوان و بی باک در بازارچه ی پر هیاهو- کم ارزش ایرانی گرایی/فارس گرایی، چون آوای مرضیه گوارا وو خوشایند بود. امید من اینکه، او شور جوانیش، سر بلندیش، زور کلامش را در میدان های دیگری بکار گیرد .
کورش ،رفیق ماهیگیران گسبه / قصبه
۴۱۹۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : خلیج فارس و نژاد پرستی
سرکار خانم شهبازی،
گرچه تکرار مکررات ملال آور است ولی چاره نیست.

نام ها را نباید تغییرداد چه خلیج فارس باشد و چه شط العرب ولی وقتی دیکتاتوری از صد ها فرسخ دورتر نامی را که ربطی به او ندارد تغییر میدهد یکی هم جواب های او را هو میدهد و هردو گناهکارند و شما هم ظاهرا کاسه را سر فارس های نژاد پرست میشکنید. مقصود من این نیست که " آن عرب ایرانی... نام خلیج فارس را بنا بر حفظ منافع کشور" بپذیرد بلکه به اصل تاریخی آن نام احترام بگذارد.


من نه " آقای "عالی پیام" متخلص به "هالو" را میشناسم و نه " جناب "بهرام مشیری" "راجع به این مطلب را و اگر هم میشناختم وقتم را صرف این مهملات که میفرمائید نمیکردم. شما هم اگر ایرادی دارید در با توام دیوار تو گوش کنید نفرمایید، با آنها در محلشان روبرو شوید ، ما وکیل چنین اشخاصی نیستیم.

کلمات رایج عربی در فارسی دیگر عربی نبوده و من همیشه مخالف طرد آنها از زبان فارسی بوده و هستم. روزی از دوستی مصری پرسیدم که به عکاس چه میگویند منظور را نفهمید گفتم فوتوگرفر گفت اها ما به او مصوراتی میگوئیم. مخابرات برای ما اداره تلفن و تلگراف است و برای عراقی ها سازمان امنیت و اطلاعات و نمونه ها هزاران اند. اگر ما هنوز کلمات عربی را مصرف میکنیم نه بخاطر کمبود کلمات
فارسی ست که هزار سال پیش فردوسی آنرا ثابت کرد بلکه این کلمات به غنای زبان فارسی میافزایند. کلمات خارجی را از انگلیسی بردارید فقط بابا نان داد میماند.

سخن کوتاه ، ایراد اصلی من به نوشته شما این است که شما برای گفتگو در باره تبعیضات مجبور نبودید با خلیج فارس شروع کنید که کردید و به اقرار خود میدانستید ما ایرانی ها یا به قول شما فارسها به این موضوع حساسیت داریم و بحث از مجرای خود خارج میشود.
۴۱۹۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۰       

    از : محمد بوشهری

عنوان : نظری در مورد آخرین نظر خانم شهبازی
با سپاس
در مورد گویش بندری و گویشهای فارسی باید بگویم که عربی هم گویش دارد. برای نمونه گویش مصری یا عراقی یا حتی گویش اطراف بندر عباس (خود شهر غالب فارسیزبان هست) و گویشهای یمن و بحرین و عربستان. در شهرهای مهمی چون بهبهان و بندرعباس و بوشهر و غیره, گویشهای فارسی به عنوان بندری/بوشهری/بختیاری/لری/لاری..نیز رواج دارد. در ضمن اگر کسی بخواهد پارسی اصیل پیدا کند، گویش لارستانی بسیار کمتر واژه عربی دارد در حالیکه نزدیکتر به سرزمین عربزبانان هست. در کشورهای عربی از مراکش تا عراق نیز ضدها گویش وجود دارد که برخیشان برای هم قابل فهم شاید نباشد، اما سنت نوشتاری قوی موجب میشود که زبان نوشتاری یکی باشد.

خانم شهبازی گفتند:
"شک نکن که اگر شما هم با گویش خود فارسی صحبت کنی، مورد تمسخر قرارت میدهند."

راستش من آهنگهایی با گویش بندری/بوشهری در یوتوب میشنوم و همه دارند به به میگویند. ضمن اینکه در همین آمریکا، برخیها گویش جنوبیها را نیز اندکی تمسخر میکنند و جنوبیها هم جوکهایی برای شمالیها دارند. ولی این تمسخر را هرگز نمیتوان نژادپرستی دانست. در عین حال صحبت کردن به لهجه‌ی ناآشنا برای برخی مردم شاید خنده‌آور باشد. دوست یمنی دارم که برای نمونه به تلفظ عربی آقای خامنه‌ای میخندید و میگفت این چه نوع عربی‌ هست! داشت از تمسخر وی کیف میکرد. اما هرگز ایشان را نژادپرست نمیدانم و آدم بسیار خوبیست.

خانم شبهازی گفتند:
" به نظر من، جوکهای رشتی و ترک و لر و....هم نشانه ای از نژادپرستیست."
به نظر من اینطور نیست و سابقه جوکسازی بسیار دیرینه تر از واژه "نژادپرستی" در ادبیات فارسی هست. میتوانید به همان کشکول شیخ بهایی نگاه کنید (که اصلیتشان عرب بود ولی از عربهای ایراندوست) یا همان دیوان عبیب زاکانی. این افراد را هرگز نمیتوان نژادپرست دانست. در شهرهای کوچکتر هم برای همدیگر جوک میسازند. جوکسازی شاید یک پدیده اجتماعی باشد ولی نژادپرستی نیست و من چنین تحلیلی را از هیچ جامعه‌شناس برجسته ندیدم. شاید جوک‌سازی و تمسخر انسانها را یک پدیده‌ی منفی دانست، ولی هرگز نمیتوان آن را مقایسه کرد با نژادپرستی. زیرا نژادپرستی یعنی تبعیض بر اساس نژادی که در ایران وجود ندارد و تبعیض بر اساس مذهب است و نه نژاد. بسیاری وقتها خود همان اقوام برای خود جوک میسازند. جوکسازی حتی در کشورهای یک‌زبانه نیز وجود دارد و در اینجا ناچار برای شهرهای مختلف جوکهای سخیف میسازند. پس این یک پدیده پیچیده‌ی جامعه‌شناسی هست که نمیتوان آن را در واژه‌ی نژادپرستی خلاص کرد.

خلاصه تمسخر با نژادپرستی یکی نیست و اینکه کسی از یک لحجه خندش بگیرد الزاما نژادپرست نیست. نژادپرست یعنی تبعیض کردن بر اساس نژاد یا به بدترین حالتش همان نژادکشی که چندین بار در ترکیه انجام گشته است (نژادکشی ارمنیان). در ایران کنونی برای نمونه جایگاه یک عرب‌زبان شیعه بارها بهتر از یک فارسی‌زبان سنی (که در لارستان و بندرعباس کم نیست) میباشد. یک فارسی‌زبان زردشتی که دیگر ایرانی اصیل هست وضعش از یک عرب‌زبان شیعه چندین مرتبه بدتر هست. در مورد زبان عربی هم نمیتوان ادعا کرد که تبعیضی شده است زیرا همه ایرانیان آن را آموزش میبینند. خود من شخصاً از این امر راضی هستم زیرا سهم بزرگی از میراث فرهنگی ایران به زبان عربی هست.

در مورد سره‌نویسی، اتفاقاً افرادی هستند که سره‌‌مینویسند و حرفهایشان نیز قابل فهم هست. برای نمونه استاد جلال الدین کزازی نه تنها سره‌مینویسد بلکه سره‌ نیز کپ میزنند. چندین کتاب نیز به فارسی سره وجود دارد که امروزیها نوشتند. در کل، نظر زبانشناسی به نام John Perry استاد دانشگاه شیکاگو اینست که واژگان عربی را میتوان جایگزین کرد ولی من خودم شخصاً دنبال این کار نیستم. ایشان میگویند:
The Arabic vocabulary in Persian is thus suppletive, rather than basic
همچنین تاثیرها دوطرفه بوده است. برای نمونه اگر به موسیقی نگاه کنیم، تاثیر فراوان موسیقی ایرانی ساسانی را در موسیقی دوران عباسی میبینیم و در کل در اینجا تاثیر عجم بیشتر بر عرب بوده است. یا برای نمونه ادبیات دوران ساسانی و پند و اندرزها تاثیر فراوانی بر ادبیات عربی داشته است. همچنین بر اساس تاریخ مستند، نخستین کتابهای دستور زبان عربی را نیز پارسیان نوشتند. پس تاثیرها دوطرفه بوده است. من شخصاً گرایشی به سره‌نویستی ندارم.

نام خلیج هم از زمان یونانیان همان خلیج فارس بوده است و در آثارهای فراوان عربی نیز "بحر فارس" آمده است. برای نمونه در کتاب صورت الارض ابن حوقل به وضوح بحر فارس را در نقشه‌ی او میبینیم. در آثار اغلب نویسندگان و جغرافینگاران عربی پیش از قرن بیستم نیز همینطور است. پس این نامی بود که خود اعراب این منطقه نیز قبول داشتند. علت تغییر نامش هم تنها بخاطر حس ایرانستیزی بوده است و برای همین تغییر این نام محکوم است. یعنی پس از ۱۳۰۰ سال، برخی از عربهای منطقه بخاطر کینه با عجم این نام را تغییر دادند. اما نام خلیج فارس هرگز پایه نژادی نداشته است. ایران یا همان پارس قدرت منطقه بوده است و ناچار هم این خلیج از آن پرسیا بوده است.

همه‌ی اینها کنار، با روش پورپیرار نمیتوان روشنفکری کرد. به نظر من خیلی بهتر هست که در رابطه با تاثیرهای مثبت دو تمدن عرب و پرسیا برهم پژوهش تاریخی و علمی کرد. اینکه کسی بخواهد به ایرانیان بگوید نام خلیج فارس اشتباه هست یا مورد شک قرار دارد چون یک دو نفر شعار نژادپرستانه میدهند، هرگز قابل قبول نیست. ما باید بکوشیم که هم از نام تاریخی خلیج فارس دفاع کنیم و هم دغدغده مشروع هموطنان ایراندوستی مانند آقای جابری را بشنویم. هر دوتا جای خود را دارند. البته من چندان نگران جدایی خوزستان نیستم و با وجود اینکه خوزستان استان فقیری هست (هم برای عجم آنجا و هم برای عرب)، اما مردم آنجا در همزیستی خوبی با هم زندگی میکنند. . تنها نگرانی من در مورد خوزستان گسترش وهابیسم/سلفیها هست که حس نژادپرستی ضدایرانی در این گروه دیده میشود و اخیراً موجب شدند که واژهء "خداحافظ" در زبان اردو از جا بیفتد و "الله حافظ" جای آن را بگیرد.
خلاصه هم تحریف نام خلیج فارس بر اساس نژادپرستی اشتباه هست و هم تمسخر کسانی که عرب‌زبان یا فارس‌زبان یا هر گروه دیگری هستند. نام معمول جهانی آن امروز خلیج فارس هست و نام دریای عمان هم در کنار آنست. اتفاقاً نام دریای عمان در ادبیات فارسی نیز دریای مکران آمده است ولی اگر ما بخواهیم این نام را بخاطر کینه نسبت به اعراب در سطح جهانی عوض کنیم، به نظر من اشتباه هست.
۴۱۹۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۰       

    از : محمد بوشهری

عنوان : به دوستم جناب جابری
در مورد حرف دوستمان آقای جابری. من با برخی از حرفهای ایشان موافقم. حرف من این بود که برای نمونه در بوشهر و بندعبارس یا بهبهان، زبان اصلی همان گویشهای فارسی هست و زبان معیار و مشترک هم فارسی رسمی. این نکته را به خانم شهبازی میخواستم بگویم. اما در خوزستان، لرها/بختیاریها نیز بومی هستند و شما نیک میدانید که هیچ مشکلی برای نمونه بین عرب و عجم وجود ندارد. در بحرین هم همینطور هست و هیچ مشکلی بین عرب و عجم وجود ندارد. اما برخی از افراد میخواهند خوزستان را "عربستان" بنامند در حالیکه نام خوزستان از زمان اشکانیان به طور پیوسته متداول بوده است و امروز جمعیت لر/بختیاری به نظر من حداقل شصت درصد جمعیت خوزستان هست. و این ربطی به سیاست رضاشاه ندارد زیرا منطقه لری/بختیاری هرگز تهران نبوده است و تازه حکومت پهلوی مخالف عشایر بوده است. اما برخی از نویسندگان مانند یوسف بنی طرف این موضوع را فراموش میکنند و وجود حداقل نیمی از استان که غیرعرب‌زبان هستند را انکار میکنند.

شاید منظور شما شهرهای آبادان و اهواز باشد که در این راستا، مهاجرت به مناطق نفت‌خیز برای کار موجب شده است که از تمامی ایران به این شهرها مهاجرت شود. من چیز هدفمندی در این مورد نمیبینم. بنابر تحقیقات دکتر امیر خنجی، برخی از گروه‌های عشایر عربی مانند قبیله‌ی بنی طرف در دوران اخیر (صفویه-قاجار) به خوزستان از جنوب عراق مهاجرت کردند. پس مهاجرت بخاطر کار یا منطقه حاصل‌خیز در تاریخ همیشه بوده است. الان هم من و شما و گویا خانم شهبازی مهاجرانی هستیم به کشورهای دیگر. اگر هم بحث تاریخی باشد که این مناطق جزو قلمرو سه حکومت هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان بوده است و پیش از اسلام، جمعیتی آمیخته از خوزیها و آرامیها و پارسیان (که اخلاف ان ایرانیان خوزستان همان لرها/بختیاریهای خوزستان هستند) در آن میزیستند. البته بگذریم که خوزستان اول از قوم خوز (ایلامی) بوده است که حدود هزارسال پیش ناپدید میشوند. من همه‌ی کارهای حکومت ایران را قبول ندارم ولی میدانید که اگر بخشی از کشورمان را یک کشور همسایه مورد چشم قرار دهد، دولت ایران واکنشهایی انجام میدهد که در حالت عادی نباید انجام شود. امثال آن همان مهاجرت دادن کردهای خراسان برای مقابله با اوزبکان در دوران صفویه بوده است. به نظر من بخاطر حادثه شیخ خزعل که از انگلیش پشتیبانی میشده است، دولت ایران اقداماتی انجام داد. در مورد تغییر نامها، به نظر من زمانیکه کشور عراق بوجود آمد و ادعای بخشهایی از خوزستان را کرد، حکومت ایران این چنین واکنش نشان داد. البته برخی از آن نامها که گفتید مانند اروندرود تاریخی هستند و مکانهای فراوانی بودند در بحرین یا عراق که روزگاری نامهای فارسی داشتند. هنوز هم برخیشان وجود دارد مانند انبار و فلوجه و بغداد. یا زبان فارسی خود "ع" ندارد.

اما باید بذیرفت که برای نمونه ایرانیان هرگز کسی را به خاطر زبانشان از سرزمیننی بیرون نکردند. کاری که برای نمونه حاکمان عربستان سعودی و عراق در مورد فارسی‌زبانان/لرها کردند. از آنبنابر تاریخ مستند، همین شهر کربلا پیش از حکومت بعثیها فارسی‌زبان بود. من کمتر روشنفکر عربی را دیدم که چنین کارهایی را محکوم کند.

برخی از دوستان نیز حرف نفت و گاز میزنند. همانطور که از گاز بوشهر سهم چندانی به بوشهریها نمیرسد، از نفت خوزستان هم چیز چندانی به ساکنین عجم و عرب آن نرسیده است. بزرگترین معدن گاز در ایران در استان بوشهر و فارس هستند.
ولی این هم "نژادپرستی" نیست و تنها مرکزگرایی هست. یعنی بخشهایی فارسی‌زبان مانند خراسان جنوبی و هرمزگان و بوشهر و لرستان و سیستان بسیار فقیر هستند ولی شهرهایی مانند تهران یا تبریز آبادتر. من هم با حرفهایی که هموطنانی برضد اعراب میزنند مخالم. بویژه در مورد عرب‌زبانان ایرانی که بسیار دوست‌داشتنی هستند. البته دیدگاه منفی نسبت به عربهای عربستان و بحرین را میتوان در سوریه و مصر و عیره نیز دید، و من فکر نکنم همه‌ی این دیدگاه‌ها الزاماً نژادپرستی باشند. بخش بزرگی از ادبیات عربی نیز از آن ایرانیان هست و این تمدن مشترک را نمیتوان انکار کرد. تا جایی باید گفت که بدون فهمیدن این همه آثاری که ایرانیان اندیشمند به زبان عربی نوشتند، نمیتوان شاید هویت ایرانی را تعریف کرد. آلمانیها و فرانسویها با هم جنگیدند ولی امروز دوست هستند.



البته من فکر کنم مشکل الان کمتر در منطقه نژادی باشد و بیشتر مذهبی باشد. اما در مورد مذهب هم حتی نژادپرستی داخلش میشود و برای نمونه شیعیان را "مجوس" مینامند زیرا "مجوس"(زردشتیان و در واقع نیاکان پارسیان) در نزد آنها کشتنی و کثیف هستند. حس ضدعجم نیز خودتان میدانید در کشورهای عربی وجود دارد ولی با برانداخته شدن حکومت بعثی در عراق، شاید این حس در آینده بسیار تعضیف شود در هر گروهی در جهان افراد افراطی و اشخاص متعدل پیدا میشود. آنچه که اشتباه هست به نظر من اینست که کسی بخاطر "مبارزه با نژادپرستی" بخواهد یک گروهی را بکوبد یا با نام تاریخی خلیج فارس لجبازی نشان بدهد. نه تنها این بحث نژادپرستی را حل نمیکند، بلکه موجب واکنشهای منفی‌تر میشود. پس با اینکه همه‌ی ما حس ضدعجمی یا ضدعربی برخی از افراد را نادرست میدانیم (البته ماجرای شعوبیه کنار که یک واکنش به نظر من به سلطه‌ی یک تمدن بر دیگری بود و عنصر دفاعی داشت)، ما نباید پدید‌ه‌ی کسانی که امثال پورپیرار بنویسند را نیز بپذیریم. یعنی خودشان برای اینکه نژادپرستی دیگران را محکوم کنند خود به نژادپرستی روی میاورند.
در کل باید پذیرفت که هم عربزبانان ایرانی عزیزی در ایران هستند و هم فارسی‌زبانانی در بحرین یا عربستان و عراق و امارت و قطر. بنابراین باید همواره سعی کرد که نهال دوستی کاشید و کینه را ز سینه‌ها شویید.

بار دیگر سلام و درود بر همه‌ی هموطنان ایراندوست عرب‌ ایرانی. و من هم با شما همنظر هستم که حس ایرانستیزی در خوزستان به ندرت دیده میشود (برخلاف آنچه که شما در مقابل استادیوم منطقه‌ی دیگری گفتید که فاجعه هست). از اینکه شما نیز اگر احساس تحقیر میکنید، بنده میکوشم به سهم خود آن را هر جا دیدم بکاهم. زیرا به هر حال در تاریخ هرچه شد، امروز ما عربزانان ایرانی داریم که جزو ملت ایران هستند و ما آنها را دوست داریم.
موفق باشید
۴۱۹۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۰       

    از : ندا شهبازی

عنوان : پاسخی کوتاه
ممنون از وقتی که گذاشتید و مقاله را خواندید. مسلما وقتی مشغول نوشتنش شدم، بخاطر تعصب بسیاری به نام خلیج فارس، انتظار عکس العملهای تند را هم داشتم.
چند توضیح مختصر: ۱. تهمتن عزیز و آقای بوشهری، من تقریبا یک ماه پیش تصمیم گرفتم اعتراضم را به توهینهایی که به نام دفاع از نام خلیج فارس به اعراب میشود، نشان دهم. اگر تا الان ننوشتم دقیقا به این دلیل بود که بیشتر در مورد زبانهای رایج در حوزه خلیج بدانم. اگر در اینجا اشاره ای به زبان لری یا گویشهای مختلف فارسیی که در این استانها و بویژه بوشهر صحبت میشود نکردم، چون جر و بحثهای این مدت روی دو کلمه فارس و عرب متمرکز بود و بس. و آقای بوشهری آن کسانی که اینطور متعصبانه می گویند پارس و ولاغیر، شک نکن که اگر شما هم با گویش خود فارسی صحبت کنی، مورد تمسخر قرارت میدهند. ۲. آقای بوشهری، نژادپرستی فقط در نسلکشی خلاصه نمیشود. به نظر من، جوکهای رشتی و ترک و لر و....هم نشانه ای از نژادپرستیست. ۳. من دفاع از نام خلیج عرب نکردم، اگر حق انتخاب با من بود که همان نام نارمراتو را می پسندیدم که حساسیتی برای کس ایجاد نکند. ۴. مشخصا نام خلیج فارس از زمان ساسانیان به این خلیج اتلاق میشود. ۵. تشکر مخصوص می کنم از کسانی که از واژه های بی سر و پا استفاده میکنند یا جناب پیروز که علاقه خاصی به به حاشیه بردن نوشته های اجتماعی دارند و مهر تاییدی می گذارند بر صحت این قبیل نوشته ها.
زبان پویاست و فردوسی هم اگر در این دوره می زیست، به زبان شاهنامه صحبت نمی کرد. از خودتان شروع کنید. حروف و کلمات عربی را از نوشته هایتان خارج کنید. ببینید ممکن است؟ یا اگر توانستید برای دیگران قابل فهم است؟ تقابل فرهنگها و زبانها در دهکده جهانی و عصر حاضر بسیار عادیست. بیایید از پوسته ای که بر دور خود پیچیده ایم بیرون آییم. و ایکاش یاد بگیریم که به هیچ بهانه ای به هیچ ملت و زبانی توهین نکنیم، چون بدون شک گوشه ای از فرهنگش وارد فرهنگ ما شده. باز هم تشکر و موفق باشید.
۴۱۹۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۰       

    از : جابری

عنوان : اندکی ارام و بی تعصب
من یک عرب ایرانی هستم. اهل آبادان که به ایران عشق می‌ورزم. دانش‌آموخته‌ی تاریخ هستم. به همان اندازه که این خانم جوان راه افراط را در پیش گرفته، دوستان دیگری به ویژه دوست عزیز بوشهری نیز راه به خطا برده‌اند. اینجانب قصدی در ورود به مناقشه‌ی اصلی موضوع یعنی نام خلیج فارس ندارم و تنها به برخی نوشته‌های دوست بوشهریمان می‌پردازم:
نخست بگویم که بر خلاف تصور ایشان عرب‌های ایران فقط در خوزستان نیستند که ایشان به نادرستی اکثریت آن را لر دانسته و هیچ التفاتی به سیاست‌های تغییر ساختار دموگرافیک از روزگار پهلوی نخست تا حکومت روحانیون نداشته. عزیز من عرب‌های ایران در پهنه‌ای از دهلران گرفته تا کنار گوش شما در کنگان و مناطق جنوبی‌تر تا جزایر ایرانی خلیج فارس ساکنند. آیا هیچگاه در بوشهر گوشتان به نام آل مذکور و در ریگ به نام شیخ مهنی و درمناطق دیگر به خاندان قاسمی و دیگران آشنا نشده است؟ ما ادعایی نداریم. این سرزمین ایران است. اما شما حاضرید بعنوان اقلیت قومی، از بام تا شام از روشنفکر مدعی تا عوام بی دانش شما را به دلیل عرب بودن تحقیر کنند؟ شما درد اقلیت بودن را درک کرده‌اید؟ حتی اگر جمعیت این گروه از چند صد نفر تجاوز نکند، باز نمی‌توان آن‌ها را کوچک شمرد و تحقیر کرد.
دیگر این‌که نام نارمرتو یک نام تاریخی است و شک در آن به معنای نادیده گرفتن اسناد مسلم تاریخی است. ما نام خلیج فارس را در منابع تاریخی بیشتر مدیون مورخان و جغرافی‌دانان یونانی و رومی هستیم تا مورخان نداشته‌مان در دوران باستان. برای تحقیق در این مورد به کتاب مشروح مرحوم دکتر جواد مشکور مراجعه نمایید.
دیگر آن‌که عزیز من، شما چرا در برابر تحریف نام تاریخی شط‌العرب به اروندرود، عبادان به آبادان، محمره به خرمشهر، خفاجیه به سوسنگرد، حویزه به هویزه، فلاحیه به شادگان، معشور به ماهشهر، عمیدیه به امیدیه و جزیره شیخ صلبوخ به مینو و دهها نام دیگر اعتراض نمی‌کنید؟
دوستان محترم؛ ما شهروندان این مرز وبوم هستیم. به روزگار تجاوز صدام سپر بلای کشور شدیم و از جان مایه گذاشتیم و از مال و دوشادوش دیگر هموطنانمان به دفاع از تمامیت ارضی این مرز و بوم پرداختیم. ما عاشق سرزمین خود هستیم. ترک، لر، فارس، کرد و بلوچ و ترکمن و دیگر اقلیت‌های ملی و دینی را برادران خود می‌دانیم. اما تبعیض را با تار وپود خود نیز احساس می‌کنیم. چند ماهی پیش یکی از هواداران تیم تراکتورسازی با تیشرتی که پرچم ترکیه بر آن نقش بسته بود، به ورزشگاه آمد و دوربین‌ها نیز او را به تصویر کشیدند. من همیشه شهامت و تعصب قومی ترک‌ها را ستوده‌ام، اما شما را به خدا اگر فردی در آبادان یا اهواز با پرچم عراق یا عربستان یا کویت یا قطر یا.. به ورزشگاه می‌امد، چه روی می‌داد؟ آیا خیانت عظمی کوچکترین ننگی نبود که بر پیشانی وی بسته می شد؟
این جمله را به خاطر بسپارید: ما ایران را دوست داریم اما آیا ایران ما عرب‌ها، شهروندان خود را دوست دارد؟
۴۱۹۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۰       

    از : تهمتن - ش

عنوان : گونه های پارس و فارس
هر واژه پارسی که داده های ژ . چ . پ ( سه گرد دارند - گرد همان نقطه ست) و گ . در آن باشداز واژههای پارسی ست. اما واژه های خلیج و فارس هم عربی بوده که برابری پارسی آن "شاخاب" و یا "شاخاوه"(خلیج) ست وهمچنین برابری پارس هم; همان واژه عربی فارس ست. اما استفاده از واژه "فارس" که هم نویسنده و هم نظردهندگان از آن کرده اند کاری اشتباه; اما رایچ است. ناگفته نماند که زبان و ادبیات عربان از درست ترین در میان جهان است . درمورد نوشته خانم شهبازی هم باید گفته شود که ایشان پژوهش اندکی در نوشته خود داشته و نگارنده; واکنش آقای"محمد بوشهری"دراین نوشته را وارد دانسته و آنرا درست میداند. به باورم; هر زبان رایج درجهان را باید نگهبانی نمود که از آورده های بشریست.
۴۱۹۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : نژادپرستی
سرکار و یا جناب پاسخگری،
فرمودید " اولین کومئنت این نوشته تلاش کرده است برای نژادپرستی موجود در ایران بهانه و علت بتراشد ".

اولین کامنت این نوشته در اولین خط خود گفت تغییر نام های جغرافیایی و مکانی کاری زیان بار است و این موضوع در گذشته در همین اخبار روز مورد گفتگوی فراوان بوده است و مثال مسجد شاه پاسخ به امواج عربی گوی خلیج فارس بود.

اینکه کسی بخواهد ادعای عربی خواندن خلیج فارس را به ایرانی های عرب زبان بچسباند و یا به علل دیگر چنین مطلبی را پایه و اساس گفتگو برای وجود تبعیض در ایران قرار دهد برای من قبل درک نیست.

اینکه کسی در میان معامله گفتگوی تبعیض ، نرخ تعیین کرده و به عنوان یک ایرانی با عرب های عربستان سعودی و شیخ نشین ها و مصرو غیره بر ضد منافع ایران هم زبان شود مسلما بی جواب نخواهد ماند و این هیچ ربطی به نژاد پرستی ندارد. میشد همین گفتگو را بدون نام خلیج فارس ادامه داد. گر چه گاهی بهترین جواب خاموشی ست ولی گاه سکوت هم علامت تایید و رضا ست و اگر خاموش بنشینی گناه است.

اگر ایشان پاسخی برای یاوه گویان داشتند باید در همان سایت ها به این کار اقدام میکردند نه این که آنرا با تیتر " خلیج فارس یا عربی " به اخبار روز بیاورند. چنین کاری یا ناشی از کج سلیقگی وکم ظرافتی و موقع ناشناسی ست و یا پی منظور خاصی ست که بر من نامعلوم است.
۴۱۹۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : به کدام مذهب است این، به کدام ملت است این ؟
" اگر حروف، کلمات و واژه های عربی را از فارسی امروزه حذف کنیم، ما فارس زبانها نه تنها حتی از انجام مکالمات عادی روزمره عاجز می مانیم، بلکه بیشترمان باید سری به ثبت احوال بزنیم و نامها و شهرتهای عربی خود را تغییر دهیم.".

این فرمایشات خانم ظاهرا فرهیخته و وطن دوستیست که بیش از هزار سال از درگذشت فردوسی بر این باور است که بدون کلمات عربی از مکالمات عادی روزمره عاجزیم و به خود اجازه میدهند که خلیج فارس را به خال جمال گمال عبد الناصر ببخشند ( مصری ها تلفظ جیم ندارند ).

کاش ایشان نوشته جناب خالقی مطلق را میخواندند که میگویند " اگر شاهنامه را نداشتیم هر کسی می توانست ادعا کند زبان فارسی بدون رقم بزرگی از واژه های بیگانه زبانی ناتوان یا دست کم فاقد شیوایی است.".

من هنوز نمی فهمم که اگر زبان و مذهب و فرهنگ ما دو بار یکی ۱۴۰۰ سال و دیگری ۳۳ پیش پایمال عرب شده است آیا ما باید بدست خود خلیجی را هم که در تمام کتابهای تاریخی جغرافیایی فارس است عربی کنیم ؟

من مخالف پاکسازی اجباری فارسی از کلمات بیگانه ام ولی فرمایشات چنین بیخبرانی شخص را وامیدارد که عطای کلمات خارجی را به لقایشان ببخشد.
۴۱۹۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۰       

    از : محمد بوشهری

عنوان : آیا این خانم به بوشهر سفر کرده است؟
این مقاله بوی دشمنی با ایرانیت میدهد و از نامهایی که از این مقاله تحسین کردند, این موضوع روشنتر میشود. درست مانند مقالاتی هست که پورپیرار مینویسد. در واقع کسانی مانند پورپیرار هویت و موجودیت خود را در دشمنی با ایرانیت میجویند. یعنی از دشمنی با ساکنین ایران, پورپیرار هویت خودش را پیدا میکنند.

گفتند:
"این دوستان آیا یک بار به خوزستان و بوشهر و هرمزگان رفته اند تا بدانند موضع این عزیزان در قبال خلیج چیست و چه می نامندش؟"
گفتم:
آیا خود این خانم به این مناطق رفته است؟ زبان مردم بندرعباس و بوشهر فارسی هست. اکثریت مردم خوزستان لر/بختیاری هست که یکی از گویشهای اصیل پارسی هست. تمامی این مردم هم نام خلیج فارس را بکار میبرند. اتفاقا اکثریت ساحل نشینان خلیج فارس در کشورمان عربزبان نیستند بلکه به زبان فارسی معیار یا گویشهای آن (مانند لاری و بوشهری و بختیاری..) صحبت میکنند.
خوشبختانه منابع اینترنتی موثق امروز کم نیست و ایشان میتوانند تنها برای نمونه جستجویی در مورد بوشهر یا بندرعباس یا مسجدسلیمان کنند. کافی است تنها بزنند بوشهر در گوگول و ببینند چه چیزهایی بدست میرسد. یا جسجتویی کنند در مورد گویش لاری و موسیقی بوشهری..


گفتند:
"آنطور که از کتابها و منابع تاریخی معتبر استخراج شده، این خلیج با نام کهن " نارمراتو" ظاهرا از زمان ساسانیان به نام خلیج فارس شناخته میشود"
گفتم:
این حرف سندی ندارد. در واقع پلینی در دوران اشکانیان از خلیج فارس نام آورده است. شاید بتوان دورترین اشاره را به کتیبه سوز داریوش کبیر دانست. اما حتی اگر در مورد برداشت این کتیبه توافق نباشد, دیگر نمیتوان منابع یونانی دوران اشکانی را انکار کرد.
گفتند:
"با توجه به وجود چندین کشور عربزبان حوزه این خلیج "
گفتم:
کل جماعت این کشورهای عربزبان به اندازه ایران نیست. پس اگر بوشهر و هرمزگان نیز کشور بشوند, حتما باید به نفع ایران حرف زد؟ ضمن اینکه بخش بزرگی از مردمان امارت و بحرین و قطر نیز اصلیت ایرانی دارند.
آیا این خانم چیزی در مورد نژادپرستی اعراب سودان نوشته است؟ یعنی نسلکشی سیاهپوستان سودان بدست اعراب منطقه؟ یا نژادپرسی صدام حسین و اخراج همه ایرانیان و فارسیزبانان از عراق در دوران او؟

در ضمن واژه "فارس" در اینجا مفهوم کشوری دارد زیرا ایران در تاریخ همواره با نام "فارس/پرسیا" نیز خطاب میشده است.
آیا این افراد به اصطلاح روشنفکر چیزی در مورد نسلکشی دو ملیون سیاه پوست آفریقایی بدست اعراب سودان نیز مینویسند؟ یا برای نمونه سخنی در مورد اخراج همه فارسیزبانان از عراق در زمان صدام نیز چیزی نوشته اند؟ یا زمانیکه کسی مانند بنی طرف لر/بختیاری بودن اغلب مردم خوزستان را انکار میکنند؟

کاشکی این خانم نیز پژوهش میکردند که علت تحریف نام خلیج فارس بخاطر نژادپرستی بوده است. خوشبختانه "روشنفکرانی" مانند پورپیرار و یا این خانم جایگاهی در منابع علمی ندارند و ناچار حرفهایشان را در اخبار روز میزنند.

و مسئله خلیج فارس تنها موضوع ساحل نشینان نیست. خلیج فارس همانقدر به یک مازندرانی ایرانی تعلق دارد که به یک بوشهری ایرانی.
حتی تغییر نام خلیج فارس (یا شاخاب پارس)

"اینبار هم خلیج فارس بهانه ای شده برای بروز و به نمایش گذاشتن حس نژادپرستی عده ای."
کاشکی ولی این دوستان نیز در مورد این نژادپرستیها بحث میکردند:
نسلکشی آسوریان ایران بدست کردها و سیمکو
نسلکشی ارمنیان ترکیه به دست ترکها و کردها ترکیه
نسلکشی یونانیان/ارمنیان/آسوریان بدست ترکهای ترکیه
اخراج همه فارسیزبانان عراق به دست صدام حسین (چیزی که ایران زمان شاه مقابلش را انجام ندارد)
نسلکشی سیاه پوستان سودان (حدود دو ملیون انسان) به دست اعراب سودان.

آیا این موارد مهمترند یا اینکه یک جوان ایرانی بخاطر تحریف تاریخی اندکی رگ تعصبش باد کند؟


یکی از مشکلات کشورمان نوشتارهای احساساتی است. این نوشتار هم یک نمونه دیگری از همین نوع نوشتارهای احساساتی هست. به نظر من نویسنده در همان گام پورپیرار راه میبرد و هر کشوری از این نوع افراد نیز دارد.
۴۱۹۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : قوقولی قوقو
نمیخواستم جزدادن تذکری در این گفتگو وارد شوم ولی گاهی انسان با دیدن کامنت ها مجبور میشود.

در زمانی که ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد و ایران از دریا و هوا و فضای سایبری تحت فشار است و شاید حمله هم طبق این لینک که جایی دیگر آوردم :

حمله به ایران و هواپیماهای بدون سرنشین
فرزانه روستایی
http://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/archive/۲۰۱۱/december/۰۷/article/-e۱ccdf۸f۵۳.html

شروع شده باشد هم وطن احتمالا خارج نشینی به فکر خلیج فارس و عربی افتاده و خیال میکند چون مردم اطراف " خلیج " احتمالا بیشترعربی و کمتر فارسی حرف میزنند بنا براین خلیج تاریخی فارس را باید عربی نامید.

کاش سن ایشان بحدی بود که بدانند منشا " خلیج عربی " نه این موضوع بلکه رییس
جمهور! کودتایی بود که پس از سیاست های احمقانه و هدر دادن سرمایه و آبروی کشورش در یمن و اسرائیل ، جهت عوام فریبی ، خلیجی را که ربطی به او نداشت " عربی " نامید که شاید دنیا شکست مفتضحانه او در ترعه سوئز و اتحاد با سوریه را فراموش کند.

و در زمانی که جمهوری! اسلامی و یا بهتربگویم عربی ، نام تمام خیابانها و بیابان ها و لشکر ها و سپاه ها و مدرسه ها و دانشگاه ها و زمین و آسمان ما را عربی کرده است و هر لحظه بیم حمله و زیرو رو شدن وطن میرود ایشان آخرین بازمانده یعنی خلیج فارس را هم عربی میکنند. من هم باید به عربی بگویم مرحبا.

آیا واقعا اکنون وقت قوقولی قوقو ست ؟ اگر نه این به چه معنیست ؟
۴۱۹۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۰       

    از : پاسخگری

عنوان : مبارزه با نژادپرستی در ایران بسیار جدی است
نوشته بسیار متین و عاقلانه ایست. این نوشته یکی از حیاتی ترین مسائل جامعه ایران یعنی "نژادپرستی در ایران" را به بحث گذاشته است. بدون یک مبارزه جدی با تمامی صورتهای نژادپرستی در ایران، این کشور هرگز به دمکراسی سیاسی نزدیک نخواهد شد. نژادپرستی در ایران تنها و تنها به مفهوم فارس (چه در شکل زبان و یا ملیت و یا فرهنگ و یا تاریخ) فرصت حضور و مطرح شدن میدهد. این طلسم بایستی با یک مبارزه همه جانبه ضدنژادپرستی شکسته شود . ذهنت مردم ایران به آزادی نزدیک شود.

اولین کومئنت این نوشته تلاش کرده است برای نژادپرستی موجود در ایران بهانه و علت بتراشد. در این کامئنت رژیم جمهوری اسلامی عربی تلقی میشود!! این نادانی به مرز بی نهایت میرسد. خمینی و دار و دسته اش عرب تلقی میگردند و به این دلیل با کوته بینی اعراب مورد نفرت و تحقیر قرار میگیرند. این نوع نگاه تنها بیماری جهل و لجاجت و نژادپرستی را توضیح میدهد و نه چیز دیگر.
۴۱۹۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۰       

    از : azizghanbari

عنوان : مطالعه کن
مشکل اساسی این متن اینه که نویسنده اش هیچگونه اطلاعات تاریخی نداشت ، اگر ایشون فقط چند صفحه از تاریخ ایران را ورق میزد متوجه میشد همه کشورک های جنوب خلیج همیشه پارس جزئی از خاک ایران بودند که در طی چندصدسال از ایران جدا شدند.

ضمنا نام دریای پارس ، سینوس پرسیکوس و ... از زمان هخامنشیان تا به امروز بر این دریا بود نه از زمان ساسانیان !!
۴۱۹۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣۹۰       

    از : پرسشگر

عنوان : پرسشگری
من هم روی سخنم با شماست که گویی در کارت پستال زندگی میکنید! و تحرکاتی این بی سر و پاها در حق مردم ایران (که جمعیت ۲ میلیونی عرب های ایران جزئی از آنها هستند)روا میدارند را نادیده میگیرید و بدون اینکه نام ببرید دلیل اینگونه برخورد ها چیه! این نوشتار بی مورد را اینجا کپی پیس میکنید!
من نمیدونم این چه استدلالیه که جدیدا بعضی ها برشون داشته که مدام دم از انسانیت میزنند بدون اینکه متوجه باشند انسان بودن تو سری خور بودن نیست! سکوت در برابره دشمنانی که با هر وسیله ی موجه و یا غیر موجهی دشمنی خودشون رو نشان دادن ! نیست!...
عرب های اصیل ایرانی( نه اونهایی که در این چند دهه به ایران کوچ کردند) ایرانی هستند و مسئله نژاد اصلا مطرح نیست! مسئله منافه و تاریخ عمومی مردم ایران هست! هر چند کاربرد واژگان توهین آمیز پسیندیده نیست! ولی دلیلی هست که روز به روز کابرد این واژگان بین مردم بیشتر میشه!
باید دید این دلایل چیه!
۴۱۹۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣۹۰       

    از : علیرضا گویا

عنوان : آفرین بر شجاعت و افکار سنجیده تان
در روزگاری که تعصّب و نژاد پرستی‌ با شوق عمومی‌ روزافزون است، نوشتار سنجیده شما مرا به ایران و آیندهٔ جامعه ما امیدوار می‌کند. ممنون از شجاعتتان که حرف حساب میزنید که شاید ایرانیان هویت خودشان را با افتخار ترکیبی‌ از فارس، ترک، عرب، کرد، ترکمن، و غیره بدانند که تنها راه نگهداشتن تمامیت ارزی ایران می‌باشد - تا کی‌ ایرانیان عرب سرقت منابع و عدم سرمایه گذاری به دست حکومت مرکزی را تحمل خواهند کرد، از روزی میترسم که نژاد پرستی‌ و منحصراً ایران را از آن فارس دانستن چاره‌ای جز جدایی اعراب از جنوب کشورمون نگذارد و ۹۰ درصد نفت و مهمترین رودمان را از دست بدهیم و هم شمال و هم جنوب خلیج را فقط کشورهای عرب زبان تشکیل دهند... نوشتار شما می‌بایست با جدیّت تمام رفتار و افکارمان را تغییر دهد.
۴۱۹۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣۹۰       

    از : سینا ندیمی

عنوان : ایران بدون فاشیسم
ممنون از نوشته‌ زیبا و پرمعنایتان خانم شهبازی. امیدوارم که شوئینیستهای بی سواد کمی به خود بیایند و درک کنند که ایران متحد ایرانیست که مردم ساکن در آن به تمامی فرهنگها و زبانهای موجود در آن احترام بگذارند.
۴۱۹٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣۹۰       

    از : بیریار کورد

عنوان : یا هیچ نامی نباشد یا چرا خلیج ایران نباشد!
با سلام
تذکر چند نکته در این باره لازم است که تا حالا در جاهای مختلف چندین بار بدان اشاره کرده و به روشنفکران به اصطلاح ایرانی تذکر داده شده است:
۱- اولا آنها به جای اینکه کلمه فارس رو تبدیل به پارس بکنند که عرب ها نتوانند تلفظ کنند بروند یه کلمه فارسی به جای خلیج استفاده کنند. منظورم این است که در زبان فارسی کلمه مناسبی رو ندارند و از کلمه عربی خلیج استفاده می کنند!
۲- اکثریت جمعیت اطراف خلیج عرب هستند. حتی در ایران هم بخش کمی از سواحل فارس نشین هست.
۳- مگر در ایران فقط فارس ها وجود دارند که همه چیز به اسم انها تقلیل داده میشود! ایران از شش ملت عمده تشکیل گشته و کشوری چندملیتی است. لذا اگه خیلی اصرار دارند بر نام آن و اگه به حقوق دیگر ملل ایرانی احترام قائل هستند حداقل بنویسند ایران! هرچند با وجود این قبیله بازی بین اعراب و فارس ها بهتره که هیچ پسوندی به کلمه خلیج اضافه نشود. اینکه بعضی ها به بهانه اینکه این اسمی تاریخی است (حالا درست یا غلط و تاریخ سازی) میخواهند به نفع شووینسم فارس ازش استفاده کنند نباید مانع نگاه عاقلانه و برابری خواهانه باشد و سهم دیگر ملیت ها را در نظر نگرفت. البته در ایران که همه چیز را و در هرجا این فاشیست ها به ایم فارس تقلیل داده اند.
۴۱۹٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣۹۰       

    از : aylar aysan

عنوان : خلیج یک کلمه عربی است!
خلیج پارس بگویید که عربها نتواند بگویند!!! خلیج که خود یک کلمه اصیل عربی است و در فارسی معادلی هم ندارد!!!
۴۱۹٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : تشکر روح الله
سرکار خانم شهبازی،
بارها این بحث را کرده ایم و باز تکرار میکنیم که نام ها برای شناخت است و تا حد
ممکن باید از تغییر آن اجتناب نمود که موجب سرکیجه و توهم نشود. نگاهی به نام خیابان های تهران برای اثبات این ادعا کافیست.

فرمودید : " وجود یک نام به صرف تاریخی بودنش، نشان از درست بودنش ندارد. و چه بسا اگر این خلیج زبانی داشت و نوایی زمزمه می کرد، با توجه به وجود چندین کشور عربزبان حوزه این خلیج و جمع کثیری از ایرانیان عربزبان سواحل شمالیش، این نوا بیشتر به زبان عربی بود. چون مسلما زبان عربی به گوشش آشناتر است تا فارسی. ".

بر طبق این فتوا مسجد شاه اصفهان را که شاه عباس ساخت باید مسجد امام نامید چون از روز اول تنها چیزی که از منبرها شنیده شد دعا و مناجات و روضه و نوحه به زبان عربی بود و آجرهای این مسجد زبان عربی را بهتر از فارسی اصفهانی میفهمند. به نیابت از روح ، روح الله از این کشف شما تشکر میکنم.
۴۱۹۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱٣۹۰