توفانی در راه است و ساحل نجاتی نیست - اردشیر زارعی قنواتی

نظرات دیگران
  
    از : اردشیر زارعی قنواتی

عنوان : با شما موافقم
با سپاس از از احمد برای مطالعه مطلب
این تیتر در واقع به نوعی ترسیم واقعیت اوضاع کنونی اقتصاد جهانی و هم چنین نتیجه ی نشست گروه بیست بوده است. اما با شما موافقم چرا که تیتر به مفهومی مثل بوق جارچی می ماند که برای جلب توجه به صدا در می آید و از این بابت تیتر فوق در بالای مطلب یک نوع یاس کلی را می تواند القا کند. من نیز چون شما معتقدم که که مردم، نهادهای مدنی، احزاب مترقی و پیشرو، سندیکاهای کارگری و تفکرات مستقل مردمی قادر خواهند بود راه درست برای برون رفت از بن بست کنونی بحران مالی را نشان دهند. از تذکر شما ممنون هستم و در این خصوص سعی می کنم بیشتر رعایت کنم.
۴۱۲۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣۹۰       

    از : احمد جواهریان

عنوان : مطلبی خوب با تیتری نامناسب
با تشکر از اردشیر به خاطر نوشتن های پیگیرانه و آموزنده اش. در فیس بوک گذاشتم. تیتر را مناسب اما انتخاب نکردی. ساحل نجات ما به دست خود ماست و نه آن ها...
موفق باشی
۴۱۲۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣۹۰       

    از : اردشیر زارعی قنواتی

عنوان : سپاس مرا بپذیرید
جناب پیروز با سلام
از اینکه شما چند بار برای مطالب من کامنت گذاشته و اظهار لطف کردید ممنون هستم و به خاطر کوتاهی خودم در جواب به شما عذر می خواهم. همیشه از دو کس به خاطر اظهاراتشان شاد می شوم یکی آن که مطلب من را خوانده و با توجه به تجارب و شناخت خود از موضوع از زاویه جدیدی بر مستند بودن آن تاکید می کند و دیگر آن که مطلب را می خواند و مورد نقد منصفانه قرار می دهد تا کاستی های (به حتم) نوشته هایم را دریابم. برای شما بهترین ها را آرزو می کنم
۴۱۲٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : تصحیح
به علت وسواس جمله آخر را تصحیح میکنم:

در اینجا مثلی ست که قوطی [ پر از کرم گرفتاری ها ] را با لگد به پایین ترجاده پرتاب میکنند که بقول ما شاید از این دیوار تا آن دیوار فرجی باشد.
۴۱۲۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : از این دیوار تا آن دیوار
کامنت زیر را در جایی دیگر آورده ام و در تایید این مقاله اینجا هم میاورم. یکی دوسال است که یونانیها برای رهایی از این اسارت به تظاهرات گسترده دست زده اند.
*
" کودکی از درخت افتاد ، پزشک و پرستار آوردند. دکتر پس از معاینه گفت که کار تمام است. کودک که تازه بهوش آمده بود گفت نه من زنده ام. پرستار گفت خفه شو. تو بهتر میفهمی یا آقای دکتر.
پل کرگ رابرت ، ادیتور سابق وال سترات جورنال و معاون وزیر دارایی پرزیدنت ریگان است.
ایشان درمقاله درازی تحت عنوان دمکراسی غربی چیزی به این مضمون مینویسند که با تصمیم نخست وزیر یونان که سرنوشت قرض را به خود ملت و رفراندم واگذار کنند , داشتیم شاهد جلوه زیبایی از دمکراسی میشدیم. اما ارباب قدرت به ایشان تفهیم کردند که جهت خیر و صلاح یونانیان و حقوق بشر آنها , باید مجلس نمایندگان که نقش "ولی" را دارد برای آنها تصمیم بگیرد و سرو ته قضییه عجالتا بهم آمده است.
http://www.counterpunch.org/۲۰۱۱/۱۱/۰۴/on-western-democracy/
*
جایی خواندم که یکی دو روز پیش از این جریانات تمام امرای ارتش یونان نیز عوض شده بودند که مظنه کار بدست مردم بیاید.
در اینجا مثلی ست که قوطی پر از کرم [گرفتاری ها] را با لگد به پایین ترجاده پرتاب میکنند که بقول ما شاید از این دیوار تا آن دیوار فرجی باشد.
۴۱۲۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣۹۰