از : امیر حیدری
عنوان : اشکال در بینش هاست
این شادباش بیش از اینکه نشان از شادمانی از سقوط یک دیکتاتور باشد نشان از یک چرخش در بینش های این جریان سیاسی است جریانی که متاسفانه درک درستی از شرایط دوران کنونی و قانونمندی های نظام سرمایه داری حاکم بر جهان را ندارد که این در خوشبینانه ترین حالت از جهالت سیاسی انها نشات می گیرد و در بدبینانه ترین شکل خود می تواند دم خروسی باشد که این روز ها بسیاری سعی در پنهان کردن آن دارند غافل از اینکه بسیار پیداست در نهایت این اطلاعیه ها در معرض قضاوت سخت تاریخی قرار خواهند گرفت .
دوستان ،دفاع از دکترین دخالت انسان دوستانه برای حفاظت از مردم تحت ستم بدنبال خود افتادن در دامان امپریالیسم را خواهد داشت طرفداران این نظریه بایستی به این پرسش پاسخی قانع کننده داشته باشند که چرا این دکترین گزینشی عمل می کند و دوست عزیزی که از مصوبات سازمان ملل در مورد لیبی جانانه دفاع می کند باید به این پرسش پاسخ دهد که چگونه است که این سازمان الت دست غرب جنایتکار چنین مصوباتی را برای دیکتاتور های خوب خاورمیانه (پادشاه عربستان و علی عبدالله صالح و.........)صادر نمی کند ایاتجزیه یوگسلاوی سابق که با حمایت سازمان ملل و بدست ناتو انجام شد در راستای منافع آمریکا نبود آنهایی که هم اکنون برای یک مشت مزدور آدمکش وطن فروش که مردم لیبی را با کمک ناتو به خاک و خون کشیدند و تمام زیر ساخت های لیبی را که با پول مردم لیبی ساخته شده بودند نابود کردند تا پای کمپانی های غربی را برای بازسازی و غارت ثروت مردم باز کنند -کف زده و هورا می کشند جواب قانع کننده ای برای این سئوالات و صد ها سئوال دیگر دارند؟ آیا این موضع گیریها در ادامه منطقی خود به آنجایی نخواهند رسید که فردا روزی میهن عزیز ما را هم به بهانه سرکوب شدید داخلی دو دستی تقدیم آمریکا و ناتو بکنند؟ براستی فرق اینان با امثال مصطفی عبدالجلیل و چلبی ها در چیست ؟چه کسی است که نداند جنبش واقعی و دمکراتیکی که به توسط جوانان انقلابی لیبی در بدو اعتراضات به دیکتاتور لیبی در حال شکل گیری و رشد بود چگونه به واسطه حضور وطن فروشان شورای انتقالی و با شکل گیری NGOهای آمریکا ساخته که از غرب دعوت به مداخله کردند و متعاقب آن حضور نظامی ناتو نابود شد بله لیبی روز های نویی را شروع کرده و مسلما" نهضت واقعی مردم آن کشور تا کسب آزادی واقعی و نجات از چنگال استعمار ادامه خواهد داشت جنبش های راستین و مردمی فقط و فقط می توانند با استفاده از قانونمدی های حاکم بر فرایند های داخلی به پیروزی برسند
۴۱۰۱٣ - تاریخ انتشار : ٨ آبان ۱٣۹۰
|
از : م ط
عنوان : "شورا" میل نشستن بین چند صندلی را دارد؟
دوستان سایت محترم اخبار روز، متاسفانه در آخرین کامنت بنده چندین فعل یا واژه از قلم افتاده بودند که بنده آنها را اصلاح کرده مجددا ارسال میکنم.
این "شادباش" که معلوم نیست منظورش از مردم لیبی "تفنگ بدستان" القاعده است یا مردمی که زیر بمباران ناتو و از وحشت گزمگان قذافی و اوباش مسلح "انقلابی" مجبور به خانه نشینی شدند، سوالی جدی در ذهن بنده ایجاد کرد و آن اینکه تفاوت بین شورای مرکزی سازمان سیاسی چپ با کسانی که برای حمله ناتو به ایران هلهله براه انداخته اند در کجاست؟ (نگاه کنید به "یادداشت" مدعی مشاور سابق کروبی در سایت گویا نیوز).
این افراد از آنجا که از این طرف مانده و از آن طرف رادنه شده اند، تیغ بر کسانی کشیده اند که زیر سلطه استبداد، ضمن دفاع ار آزادی و عدالت به تمامیت ارضی ایران نیز توجه جدی دارند و مخالف مداخله خارجی در امور ایران هستند!
آیا برای شورای مرکزی فدائیان هم تمامیت ارضی ایران امری حاشیه ای است؟ اگر نه چرا به مداخله خانمانسوز ناتو در لیبی بعنوان امری بدیهی اشاره می کند؟
امثال مشاور (خودخوانده) کروبی ریگ ها به کفش دارند؛ در دوران اصلاحات در مطبوعاتی چون آفتاب یزد ساز "دوری از افراط و تفریط" (بخوان حذف طرفداران اصلاحات واقعی و پیگیر تحولات جدی) را می نواختند. اما امروز به فکر "تلاش برای همراه ساختن سایر ملت ها" (بخوان ناتو) برای حمایت از مردم ایران افتاده اند. گویا این افراد حافظه و شعور مردم ایران را با شعور خود به قیاس گرفته اند.
اما شورای مرکزی فدائیان که در آنزمان در نقطه مقابل این دسته قرار گرفته بود بر پایه کدام ضرورت امروز عملا در کنار این افراد قرار گرفته است؟
سخن کوتاه: در باره تازه به مهاجرت رسیده ها باید گفت که کسی که منافع ملی و سرنوشت کشورش را بخاطر مطامع شخصی خودش به بازی بگیرد، جایش در حکومت ولایی است و نه در جنبش ضد اسبدادی و ملی مردم ایران.
اما کار نباید به جایی برسد که به شورای مرکزی فدائیان نیز همین را بگوییم. میان چندین صندلی نشستن ثمری جز سردرگمی و انحراف در پی نخواند داشت!
۴۱۰۱۲ - تاریخ انتشار : ٨ آبان ۱٣۹۰
|
از : م ط
عنوان : "شورا" میل نشستن بین چند صندلی را دارد؟
این "شادباش" که معلوم نیست منظورش از مردم لیبی "تفنگ بدستان" القاعده است یا مردمی که زیر بمباران ناتو و از وحشت گزمگان قذافی و اوباش مسلح "انقلابی"، سوالی جدی در ذهن بنده ایجاد کرد و آن اینکه بین شورای مرکزی سازمانی سیاسی چپ با کسانی که برای حمله ناتو به ایران هلهله براه انداخته اند در کجاست؟ (نگاه کنید به "یادداشت" مدعی مشاور سابق کروبی در سایت گویا نیوز).
این افراد از آنجا که از این طرف مانده و از آن طرف رادنه شده اند، تیغ بر کسانی کشیده اند که زیر تیغ استبداد ضمن دفاع ار آزادی و عدالت به تمامیت ارضی ایران نیز توجه جدی دارند و مخالف مداخله خارجی در امور ایران هستند!
آیا برای شورای مرکزی فدائیان هم تمامیت ارضی ایران امری حاشیه ای است؟ اگر نه چرا به مداخله خانمانسوز ناتو در لیبی بعنوان امری بدیهی اشاره می کند؟
امثال مشاور خودخوانده کروبی ریگ ها به کفش دارند؛ در دوران اصلاحات در مطبوعاتی چون آفتاب یزد ساز "دوری از افراط و تفریط" (بخوان حذف طرفداران اصلاحات واقعی و پیگیر تحولات جدی) را می نواختند. اما امروز به فکر "تلاش برای همراه ساختن سایر ملت ها" (بخوان ناتو) برای حمایت از مردم ایران افتاده اند. گویا این افراد حافظه و شعور مردم ایران را با شعور خود به قیاس گرفته اند.
اما شورای مرکزی فدائیان که در آنزمان در نقطه مقابل این دسته قرار گرفته بود بر پایه کدام ضرورت امروز عملا در کنار این افراد قرار گرفته است؟
سخن کوتاه: در باره تازه به مهاجرت رسیده ها باید گفت که کسی که سرنوشت ملی کشورش را بخاطر مطامع شخصی خودش به بازی بگیرد جایش در حکومت ولایی است و نه در جنبش ضد اسبدادی و ملی مردم ایران.
اما کار نباید به جایی برسد که به شورای مرکزی فدائیان نیز همین را بگوییم. میان چندین صندلی نشستن ثمری جز سردرگمی و انحراف در پی نخواند داشت!
۴۰۹٨۴ - تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱٣۹۰
|
از : خسرو صدری
عنوان : چپ های آلمان در این مورد چه می گویند؟
jungewelt ، نشریه چپ های آلمان می نویسد:"به مناسبت کشتن بی محاکمه قذافی"!...۹ مارس سرکوزی اعلام می دارد که هدف سرنگونی قذافی است. ادعا کردند که با هواپیمای نظامی تظاهرات مسالمت آمیز را بمباران کرده است. اتهامی که چون دیگر اتهامات به او هیچگاه ثابت نشد. در عوض حمله ناتو شهرهای لیبی را ویران و بیش از۵۰ هزار نفر قربانی گرفته است...
http://www.jungewelt.de/۲۰۱۱/۱۰-۲۵/۰۳۶.php
۴۰۹٨٣ - تاریخ انتشار : ۷ آبان ۱٣۹۰
|
از : فریبرز عظیمی
عنوان : باور کنید هیچ شتابی نیست!
با سلام اقای بهرنگ ایرانی؛
خسته نباشید و ممنون از یاداشت شما!
من با نظر شما هموطن عزیز موافق هستم که می گوئید که هیات سیاسی سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت مناسب بود که مثلا به نقش ناتو بیشتر توجه نشان می داد و در این یا آن قسمت اطلاعیه مواردی را برای روشنگری اضافه می کرد و از نظر من چنین برخوردی از طرف شما منطقی، عاقلانه و محترمانه است و باید به آن توجه نشان داد.
در ضمن دوست محترم آقای بهرنگ ایرانی؛
آگر به آن آدرس داده شده، مراجعه کنید خواهید دید که اعلام موضع سازمان فدائیان خلق در آن آدرس آماده است و من مقاله فردی کسی را برای شما ضمیمه نکرده ام.
http://www.kar-online.com/wp/۱۸۴۵۴
امیدوارم که توضیح من روشن باشد
با احترام
۴۰۹۴٨ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣۹۰
|
از : .....
عنوان : باش تا صبح دولتت بدمد کین هنوز از نتایج سحر است
قذافی دیکتاتور دیوانهای بود که از صحنه حذف شد. پیروز کیست و بدنبال چیست؟ غرب بدنبال تغییر چهره خاورمیانه است. آنها به خواسته اکثریت مردم در کشورهای عربی احترام گذاشته و مخالفتی با حکومتهای اسلامی دوست غرب ندارند. رهبران فداییان اکثریت شناختی از جریان امور در خاورمیانه ندارند و بهتر بود اعلامیه منتشر نمیکردند.
http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=۴۱۲۹۴
۴۰۹۴۷ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : از حول هلیم
جناب عظیمی،
کاش بجای این کامنت های طولانی و به نعل و میخ زدن ، در یکی دو پاراگراف کوتاه میفرمودید که یک سازمان سیاسی چه اجباری دارد که از حول هلیم به دیگ بیفتد و پیروزی گروهی که دیروز در یک کشور سکولار قانون شریعه را برقرار کرد تبریک بگوید؟
۴۰۹٣۹ - تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱٣۹۰
|
از : بهرنگ ایرانی
عنوان : به کجا چنین شتابان؟
"البته در اینجا مضمون و هدف “دخالت انساندوستانه” حتماً باید تامین حقوق بشر، دمکراسی و جلوگیری از کشتار مردم باشد و تصدیق آن نیز اکیداً مشروط به وفاداری به این مضمون و هدف است. اقدام شورای امنیت سازمان ملل در ارتباط با لیبی که می توانست طلیعه چنین برخوردی به موضوع حقوق بشر در نظامهای دیکتاتوری و نقطه عطفی عملی در حقوق بین الملل پس از مصوبه ۲۰۰۶ باشد، متاسفانه به منجلابی از خون و منافع طرفهای درگیر آغشته شد. و طی هشت ماه جنگ داخلی و بمباران های هوایی ناتو در لیبی، ده ها هزار نفر جان خود را از دست دادند و صد ها هزار نفر زخمی، بی خانمان و آواره شدند. اما روشن و منطقی است که تاکید کنم که مسئولیت اولیه چنین وضعیتی پیش از هر کسی بر گردن حکومت قدافی است!"
------------------------------------------------------------------------------------------------------
آقای عظیمی فرض کنیم که استدلال شما درست باشد و مسئولیت اولیهء چنین وضعیتی با قذافی باشد،(که احتمالا اینطور نیست) آیا در چنین صورتی لازم نبود در بیانیهء هیئت سیاسی یک جریان سیاسی که در واقع بیانگر مواضع سیاسی آن جریان است به عملکرذ عامل ثانویه (ناتو) که تاثیرش در ویرانی زیرساخت ها و خانه خرابی و کشتار مردم غیر نظامی لیبی به هیچوجه کمتر از دار و دستهء قذافی نبود اشاره ای می شد؟تا شما مجبور نشوید به خوانندگان ،رفرنس دهید که در روزنامهء کار و در شمارهء فلان ،مقالهء فردی را که با مسئولیت شخصی مواضعی را در مورد لیبی قبلا مطرح کرده،بخوانند،تا این نقص جبران شود؟فکر نمی کنید با این نوع برخوردتان به شعور مخاطبانتان توهین می کنید؟صادقانه بگوئید ،به کجا چنین شتابان؟
۴۰۹٣۶ - تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱٣۹۰
|
از : فریبرز عظیمی
عنوان : مواضع خود را با این یا آن جریان در منطقه یا جهان منطبق کردن، متعلق به دوران جنگ سرد است!
با سلام
ساده ترین برخورد، زدن حرف های کلی است و همه می توانند در هر حالتی براحتی چنین روشی را اتخاذ کنند. اما خارج از حرف های کلی شاید مناسب باشد به موضوع بحث هم توجه صورت گیرد.
به نظرم حتماً باید به برخورد نیروهای ناتو در لیبی اعتراض و انتقاد کرد. و نیز به سازمان ملل اشکال گرفت که چرا پیشبرد چنین امر مهمی را به ناتو سپرد؟ اما در ضمن نمی توان قطعنامه شورای امنیت را که برای حمایت از مردم لیبی بود را قبول نداشت!
شاید بد نباشد که در کنار این برخوردها نیز به یکسری سوالات دیگر پاسخ داده شود که من در یاداشت قبلی، بعضی از آنها را متذکر شدم. یک طرفه به صحنه آمدن و مواضع خود را با این یا آن جریان در منطقه یا جهان منطبق کردن، متعلق به دوران جنگ سرد است. و تا آنجا که من اطلاع دارم سالهاست که فدائیان خلق دیگر مواضع خود را با توجه به نظر و ارزیابی دیگر جریانات در سطح منطقه یا جهان تنظیم نمی کنند. بنابر این دیگر نمی شود چنین انتظاری را حداقل از فدائیان خلق داشت.
البته هر جریان سیاسی در حین اتخاذ مواضع مستقل خود می تواند به مواضع و نظرات دیگر جریانات سیاسی هم توجه نشان دهد و با آگاهی و شناخت از آن مواضع، نظرات خود را فرموله کند و اگر امکانپذیر بود به اتخاذ مواضع مشترک بپردازد. در ضمن توجه داشته باشیم که با هر جریان سیاسی هم در منطقه یا جهان نمی شود اطلاعیه مشترک صادر کرد.
در آخر مناسبت داشت که دوستان در باره دیکتاتور سابق لیبی می نوشتند که چه کاری می شد انجام داد که بشود جلوی سرکوب و کشتار وسیع مردم را گرفت؟ سازمان ملل چه تدابیری را می توانست سازمان دهد؟ در برابر بمباران مردم توسط نیروهای طرفدار قذافی چه کاری می شد انجام داد؟ و...
اینکه متذکر می شوید که جنگ چیز بدی است و به نابودی و کشتار مردم بی گناه می انجامد حرف جدیدی نیست و همه آنرا قبول دارند و تا آنجا که من هم چون بعضی از دوستان می دانم اغلب جریانات سیاسی چپ ایرانی با جنگ و کشتار مخالف هستند. اما تهمت زدن و ادعاهای نادرست و بدور از واقعیت از یک سازمان سیاسی ارائه کردن، روش مناسبی برای بحث نیست.
در آخر با علاقمندی منتظر ترجمه هموطن محترم الف. باران باقی می مانم.
با احترام
۴۰۹٣٣ - تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱٣۹۰
|
از : خسرو صدری
عنوان : عسس ، بیـا ما را هم بگیر!
این موضع گیری فدائیان خلق در رابطه با لیبی ، شباهتی به مواضع نیروهای مترقی و عدالت جوی جهان ندارد. توجیهات برخی دوستان هم مانند خود بیانیه، آنقدر از واقعیات برهمه کس آشکار اهداف قداره بندان جهان در حمله به لیبی، چون عراق و افغانستان فاصله دارد که تنها از دهان آرزومندان سرنوشتی مشابه برای کشورمان باید شنیده شود ونه از حامیان محرومان .
۴۰۹۲٨ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : اتفاقت انجام شده در لیبی را نمیتوان با شادباشها و محکوم کردنها خلاصه و مختوم کرد !
اشغال لیبی توسط نیروهای ناتو، بهیچ وجه برای حمایت از مردم لیبی نبود و این تصمیم هم در جریانات بهار عربی انجام نشد .این تصمیم بلافاصله پس از حادثهٔ ۱۱ سپتامبر گرفته شد.گزارشات کاملی در این زمینه انتشار یافته که یکی از آنها به زبان فارسی هم ترجمه شده است.مترجم آن احتمالا انتشار آنرا در این سایت خواهد آورد . زیرا اتفاقت انجام شده در لیبی را نمیتوان با شادباشها و محکوم کردنها خلاصه و مختوم کرد !
۴۰۹۲۷ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣۹۰
|
از : فریبرز عظیمی
عنوان : مسئولیت اولیه چنین وضعیتی پیش از هر کسی بر گردن حکومت قدافی است!
سلام؛
این سوال همواره مطرح است که چه کاری می بایست در برابر دیکتاتور لیبی انجام می گرفت تا بلکه او از قدرت کناره گیری کند؟
همه می دانند که معمر قذافی دیکتاتور سابق لیبی ۴۲ سال تمام با خودکامگی بر سرنوشت مردم لیبی حکم رانی کرد. او تا آخرین لحظه زندگیش نخواست به درک موقعیت خود و دست شستن از جنون قدرت بپردازد. او مردم کشور خود را به جنگ داخلی و پیگرد خانه به خانه تهدید کرد و حتی با هواپیما، تانک و موشک دست به کشتار متعرضین از زمین و هوا زد. او درخواست جامعه بین المللی برای مذاکره با مخالفان را جدی نگرفت. در واقع این او بود که موجبات دخالت نظامی در کشورش را فراهم ساخت.
در تاریخ ۱۷ مارس ۲۰۱۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه شماره ۱۹۷۳ ( شورای امنیت قطعنامه ۱۹۷۳ را با تکیه بر ماده ۴۲ منشور سازمان ملل که ناظر بر “دخالت انساندوستانه” این سازمان در کشورهای عضو است، تصویب کرد. در قطعنامه گفته شده است که “باید از همه وسایل لازم برای حفاظ از جان شهروندان و مناطق مسکونی، به شمول بنغازی برای مقابله با حملات دولت لیبی استفاده شود”. این مصوبه میخواست کشتار و بمباران هوائی نیروهای قذافی علیه مردم معترض را مانع شود. اما قذافی آن را نادیده گرفت و مردم "بن غازی" در معرض قتل عام قرار گرفتند)، برای جلوگیری از عملیات نیروی هوایی وفادار به معمر قذافی علیه مردم، منطقهی پرواز ممنوع بر آسمان لیبی، برقرار نمود . پیش از آن شورای امنیت طی قطعنامه ۱۹۷۰ کاربست خشونت علیه مردم لیبی را منع نموده بود.
در ضمن در اینجا مناسب است که به این سوال پاسخ بدهیم که آیا نفس دخالت سازمان ملل برای جلوگیری از کشتار مردم در هر گوشه ای از این جهان مثبت و قابل پشتیبانی است یا نه؟
از نظر من قطعنامه ۱۹۷۳، گامی در جهت دفاع از حق مخالفت و اعتراض به حکومت های دیکتاتوری بوده است. اما عملکرد دولتهای غربی این سئوال را پیش کشیده است که آیا آنها در پی اجرای قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل اند و یا برای تامین منافع اقتصادی و سیاسی خود هزینه سنگین جنگ را می پردازند. عملکرد دولتهای غرب در تحولات منطقه خاورمیانه و سیاستهای دوگانه آنها در برخورد با دیکتاتورهایی که دوستان غرب محسوب می شوند، چندان برای افکار عمومی جهانی قابل توجیه نیست.
باز سوالی که در اینجا مطرح می شود و مناسب است که به آن پاسخی دهیم این است که آیا امر سرکوب و کشتار مخالفان، مساله داخلی یک کشور محسوب می شود؟
از نظر من، نه نمی تواند امر داخلی و خصوص یک کشور یا دولت محسوب شود و باید این قتل و کشتار را به عنوان جنایتی علیه بشریت تلفی کرد که می بایست با واکنش همه جانبه در عرصه بین المللی مواجه شود!
باز در اینجا می توان سوالات زیر را مطرح کرد که آیا ما ارگان های بین الملل چون سازمان ملل را قبول داریم؟ آیا اصلا ارگان های بین المللی حق این را دارند که در برابر نقض شدید حقوق بشر در کشورهای دیکتاتور زده دخالت کنند؟ آیا باید فقط آن ارگان ها خود را محدود به دادن اعلامیه یا اقدامات محدود دیگری بکنند؟ در برابر بمباران هوائی مردم لیبی توسط قذافی جامعه بین المللی چه تدابیری را می بایست اتخاذ می کرد؟
در واقع هر گونه جوابی به سوالات فوق می تواند نحوه نگرش ما به تغییر و تحولات بین المللی را روشن کند!
باز در اینجا شاید این سوال طرح شود که آیا اقدامات جامعه بین المللی برای جلوگیری از کشتار گسترده مردم بیگناه توسط دیکتاتورها، جزئی از حقوق بین المللی است؟
می توان چنین جواب داد که بله جزء حقوق بین المللی است و چنین قانونی برای “دخالت انساندوستانه” با رویداد فاجعه بار بوسنی و پاکسازی نژادی توسط حکومت میلوشویچ، وارد حوزه حقوق بین الملل و مناسبات جهانی شده و با تصمیمات مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۰۶ رسمیت یافته است. در نتیجه دیکتاتورها باید آگاه باشند که حقوق بشر امری است جهانی و فراتر از حاکمیت ملی. حق زندگی آزادانه، بالاترین حق انسانی است و مرز نمی شناسد. مرز های ملی نمیتواند مجوزی برای مستبدین باشد که بتوانند به کشتارهای جمعی و سرکوب گسترده مردم بیگناه دست بزنند.
البته در اینجا مضمون و هدف “دخالت انساندوستانه” حتماً باید تامین حقوق بشر، دمکراسی و جلوگیری از کشتار مردم باشد و تصدیق آن نیز اکیداً مشروط به وفاداری به این مضمون و هدف است. اقدام شورای امنیت سازمان ملل در ارتباط با لیبی که می توانست طلیعه چنین برخوردی به موضوع حقوق بشر در نظامهای دیکتاتوری و نقطه عطفی عملی در حقوق بین الملل پس از مصوبه ۲۰۰۶ باشد، متاسفانه به منجلابی از خون و منافع طرفهای درگیر آغشته شد. و طی هشت ماه جنگ داخلی و بمباران های هوایی ناتو در لیبی، ده ها هزار نفر جان خود را از دست دادند و صد ها هزار نفر زخمی، بی خانمان و آواره شدند. اما روشن و منطقی است که تاکید کنم که مسئولیت اولیه چنین وضعیتی پیش از هر کسی بر گردن حکومت قدافی است!
مرگ فجیع قذافی گرچه به نحوه زمامداری او و فقدان فرهنگ دمکراتیک در کشوری که بر آن دیکتاتورمنشانه حکومت میکرد، بیارتباط نیست، اما این هم واقعیتی است که زنده ماندن قذافی می توانست منجر به برگزاری یک دادگاه عادلانه مبتنی بر قوانین بینالمللی و نیز خطر ادامهی فعالیت های طرفداران او، روبرو شود. رهبران کشورهای غربی نیز به ویژه رهبرانی چون رئیس جمهوری فرانسه و نخست وزیر ایتالیا که در سال های اخیر روابطی نزدیک و دوستانه با قذافی بر قرار کرده بودند از برگزاری یک محاکمه و مطالبی که احتمالاً رهبر پیشین لیبی در مورد آنان می توانست مطرح و علنی کند خشنود نمی شدند و از این رو از اینکه رهبر لیبی به هر نحوی که باشد کشته شده است، ناراضی نیستند.
امروز قدافی کشته شده شده است اما روشن است که با چهار دهه حکومت فردی مشکلات بسیاری را برای مردم لیبی به ارث گذاشته است. همه ما می دانیم که مردم لیبی در گذار به یک جامعه آزاد با مشکلات بسیار عدیده ای مواجه خواهند بود. در این کشور ساختار سیاسی مناسبات قبیله ای است و از ارگان های ساختاری همچون پارلمان، احزاب سیاسی، سازمان ها و نهادهای مدنی، خبری نیست. در چنین شرایطی گذر به جامعه دمکراتیک بسیار دشوار خواهد بود بویژه اینکه سلاحهای وسیعی در جامعه لیبی پخش شده است که جمعکردن آنها هم کار راحتی نیست. در ضمن قدرتی که به ضرب و زور اسلحه و جنگ و «خون و شهید دادن» هم به دست آمده نکتهای است که میتواند به عاملی برای انحصارطلبی و «حقوقویژهخواهی» و نوع جدیدی از استبداد و دیکتاتوری بدل شود.
منطقا هر فرد دمکراتی مناسب است که اعلام کند که مدافع حق مردم هر کشور در تعیین سرنوشت خویش، بر اساس اراده و انتخاب آزادانهی می باشد و ازهر گونه دخالت خارجی در امور داخلی کشورهای دیگر به منظور آلترناتیو سازی از خارج، مخالفت کند.
در ضمن بد نیست در آدرس زیر به اعلامیه سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت در خصوص حوادث لیبی نظری بیاندازیم و با آگاهی از آن نظراتمان را بنویسیم.
http://www.kar-online.com/wp/۱۸۴۵۴
۴۰۹۲٣ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣۹۰
|
از : ahmad
عنوان : سقوط اخلاقی هم بله!
قتل بی محاکمه وپیروزی القاعده را تبریک گفتن! این سرانجام رفقای سابق ما بود که بیسوادی بدجوری کار بدستشان داد. تاسف وهزاران تاسف از این موضع ضد مردمی! کسانی که درسراشیب سقوط سیاسی قرار گرفتند کارشان به این نوع سقوط های اخلاقی هم میرسید! دراینجا صحبت از دفاع از دیکتاتوریهای قذافی نیست. او زمانی که باغرب سازش نکرده و آغاز به انجام اصلاحات ! نئولیبرالی نکرده بود ، ازرهبران محبوب بشمار میآمد. شما آقایان وایضا خانم ها بهتر بود که برای حفظ آبرو هم که شده ، شکست سیاست های نئولیبرالی را تبریک میگفتید درجهان سوم!
آیا خط مشی ۲۰ سال اخیر قذافی شما را به نتیجه گیریهای لازم دایر بر داشتن تاریخ مصرف هر سازش کننده ای با- سازش مداوم با نئولیبرالیزم- نظم جبار جهانی نکرد؟
۴۰۹۱٨ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣۹۰
|
از : حافظه تاریخ
عنوان : از کوزه همان تراود که در اوست.
چپ سنتی و متعصب مذهبی گرای ایران واقعآ «چپ» است و «چپ» هم تحلیل میکند. بیش از نه هزار پرواز نظامی با بمباران همه مناطق مسکونی و کشتار ده ها هزار از مردمان لیبی در عرض مدت کمتر از شش ماه و خرابی بجا مانده از حملات هوایی ناتو به لیبی که بیشتر از ویرانه های عراق و افغانستان تخمین زده میشود، پیدا کردن یکنفر «مقصر» و آنهم کسی که تا شش ماه پیش رهبران و فرماندهان حملات هوایی برای کشتار مردم لیبی برای دست بوسی و تعظیم و تکریم این دیکتاتور «مقصر» از هم سبقت میگرفتند تا قادر بدریافت قراردادهای کلان از همین «مقصر» و گویا تنها جنایتکار سیستم پلیسی و دیکتاتور حاکم در لیبی بود،نایل آیند. مواضع ارتجاعی و جنایتکارانه حاکمان در ایران زیر عبای «دین و مذهب» هیچ فرقی با مواضع این نوع گرایشهای انحرافی زیر چتر «چپ و سوسیالیسم» ندارد. واین مسئله نشانگر نهایت عقب ماندگی فکری بخشی از روشنفکران جوامع عقب نگهداشته شده است که «راه حل» معضلات جامعه را با کمک و همیاری استعمارگران و حامیان مستبدین در حملات نظامی آنها میدانند. این جریان انحرافی همانهایی هستند که در اولین روزهای انقلاب ، همدستان رژیم منحوس سابق را بدون دادگاه و بدون محکمه صالح اعدام «انقلابی» نمودند و تلگرافات تبریک و تهنیت برهبر خود آیت الله خمینی برای درخواست کشتار بیشتر فرستادند که آخوند خلخالی هم چنین کرد. این جماعت محصول سیستم فکری با دارا بودن بینش تعبدی و مذهبی است که از ایجاد جریان چپ بعد از هفتاد سال بجا مانده است. «ویتامینی» برای تشدید رشد اجتماعی و انساندوستی وجود ندارد. و تنها با کار روشنگرانه ممکن است باعث بر طرف شدن نارساییهای فکری این قبیل جریانات شد و مانع از ایجاد فاجعه انسانی بزرگی در میهن ما شد.
۴۰۹۱۵ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : برگردیم گًل کاکتوس بچینیم...
قذافی مرد (!) ، کشته شد (!) و یا کشتند ! تمام خبر از فروپاشی و سرنوشت نظام دیکتاتوری، دیکتاتوری بود که به مردم خود پشت کرده ، با اعمال سرکوب و نقض آزادیهای دموکراتیک و تبدیل کشور به ملک شخصی خود زمینه را برای دخالت و نفوذ کشورهای بیگانه فراهم آورد.کشورهایی که علاوه بر ویرانی زیر ساخت کشور،نابودی شبکه آب رسانی،ویرانی شبکه برق و تاسیسات ،ادارات، مدارس، کارخانجات و ... بیش از ۵۰ هزار کشته و ۲۰۰ هزار زخمی و ۲ میلیون آواره و فراری را از یک جمعیت ۶ میلیونی نصیب کشور نموده بود .تخریب زیر ساخت اقتصادی لیبی که با پول نفت این ملت در چند دهه گذشته بنا شده بود،هدفی آگاهانه برای باز سازی مجدد لیبی و غارت ثروت این کشور توسط انحصارات کشورهای متخاصم را فراهم ساخت. اعتراضات بر حق مردم لیبی علیه رژیم دیکتاتوری قذافی که با الهام از بهار عربی، انقلاب تونس و مصر آغاز شد بخاطر فقدان رهبری انقلابی و شرایط خاص لیبی به دست نیروهای بیگانه افتاد...امروز معمر قذافی به سزای اعمال خود بطرز وحشیانه ای رسید تا در فرایند آن , جریانات سیاسی هورا هورا کشان از پیروزی کشورهای متخاصم به وجد آیند و حمله ناتو را به دیگر کشورها مشروعیت بخشند.
۴۰۹۱۰ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : رفتن شیطان و ظلمت و آمدن رحمان و نور
من چیز زیادی در باره فدائیان خلق ایران ( اقلیت و اکثریت ) نمیدانم جز آنچه در جراید خوانده ام.
پدر و پدر بزرگم بنا بر تجربیات خود مرا از سیاست و حزب (بازی ) منع میکردند که چنین شد.
امروز با خواندن این اعلامیه از حزب یا گروه ظاهرا چپ و سوسیالیست که اخبار و وقایع را چنین تفسیر میکند و رفتن شیطان و ظلمت و آمدن رحمان و نور را تبریک میگوید به جانهای بی گناهی افسوس میخورم که در پیروی از این احزاب به هدر رفتند. به گفته قدیمیها خداوند به گور پدر و پدر بزرگ نور ببارد.
تا مرد سخن نگفته باشد - عیب و هنرش نهفته باشد. چه اجباری دارید که اعلامیه بدهید؟
۴۰٨۹۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣۹۰
|
از : بهرنگ ایرانی
عنوان : باید برای شما متاسف شد.
یعنی حالا که به هر دلیلی پای ناتو به لیبی کشانده شده و لیبی پیروز!شده لازم نیست در بیانیهء تبریکتان حرفی از نقش ناتو در لیبی بزنید؟بالاخره هرچی باشد جنگنده های ناتو در این پیروزی! نقش چشم گیری داشتند.نمی توانید انکار کنید آقایان!پس چرا نباید تبریکی هم به ناتو بگویید؟برخوردتان متمدنانه به نظر نمی رسد!حق ناشناسی نیست؟
واقعا از اینکه در دستگیری و محاکمهء دیکتاتور قذافی تمام موازین دموکراسی وحقوق بشری رعایت شده جا داشت که شما از این بابت هم از انقلابیون !و همچنین از نیروهای غربی تشکر ویژه می کردید.که دستشان درد نکند با این آموزشی که در زمینه دموکراسی !به مردم لیبی می دهند و به سیکل خشونت پایان می دهند!
در نهایت فقط می توانم بگویم ،جدا برای شما متاسفم.
۴۰٨٨۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣۹۰
|
از : amjad karimi
عنوان : قزافی از رهبرانی بود که همیشه مورد حمایت شمابود.
در جوابیه ی این جماعت ...مگر شما نبودید که در نشریه های خود در مورد قزافی و مبارزات ضدامپریالیستیش صفحه ی روزی نامه ی کار را پر میکردی و از این دیکتاتور صدها خبر و فاکت می آوردید ...خوب است این هوادار سابقتان حافظه ی تاریخیش را از دست نداده ...واقعا که...
۴۰٨٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱٣۹۰
|