از شب هنوز مانده دو دانگی! - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
  
    از : نفیسه زارعی

عنوان : دیدم امید به ناامیدی خود داشت
به یاد روانشاد حمید مصدق شاعر آزاده ای که وکیل هم بود و من شناخت وی را مدیون آقای قراگوزلو هستم که در یک جمع روشنفکری من را به ایشان معرفی کرد. بله به یاد روانشاد حمید مصدق و دو منظومه اش از نویسنده عزیزمان میپرسم که چرا در پایان هر مقاله نوشته و مقاله بعدی خود را مشروط به " اگر عمری بود" و اگر " امکانی و مجالی " بود و " اگر دست اجل امکان دهد " موکول میکنند؟ تا آنجا که من و دوستان محفل شعر و نقد ادبی فرهنگی بامدادان خبر داریم آقای قراگوزلو که از همیشه سرحال تر و سرزنده تر هستند و اگر چه بدلائل محدودیت هائی که دولت ایجاد کرده کمتر در محافل فرهنگی ظاهر میشوند اما سال گذشته که در مراسم بزرگداشت احمد شاملو آمده بودند قبراق تر از همیشه بودند. پس چرا ایشان:
امید به ناامیدی خود دارند؟
چرا گاه با لحن سوگوارانه سخن میگویند؟
باور کنید با این لحن دل دوستداران ایشان میگیرد. امید هم خود دریچه ای بسوی آینده روشن فرداست.
٣٨۲۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰       

    از : ثریا ش

عنوان : انقلاب اکتبر و جنبش کارگری
اشاره کوتاه محمد قراگوزلو به انقلاب اکتبر جالب است و البته ناقص . انتظار داریم ایشان با همین صراحت که از مواضع تدافعی جنبش کارگری تحلیلی واقعی و مادی و عینی بدست می دهد در مقاله آینده خود به این مسئله مهم بپردازد که چرا در انقلاب اکتبر بلشویسم بخش انتگره اعتراضات کارگری بود و این پروسه دیگر تکرار نشد و جای خود را به ناسیونالیسم و رفرمیسم بورژوائی داد.
با توجه به توان تئوریک محمد قراگوزلو از او انتظار داریم که دائره این بحث را تا عمیق ترین حد ممکن با تحلیل چپ سنتی ایران بگشاید.
٣٨۲۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰       

    از : رامین آقاخانی

عنوان : بایدها . نبایدها
مهم ترین جنبه مقالات محمد قراگوزلو این است که از صدور دستور و بخشنامه برای کارگران و زحمتکشان خودداری میکند و به تحکم های باید و نباید نمی افتد. برخلاف روشنفکران که همیشه از موضع برتر و آقا بالا سر با مردم حرف می زنند ایشان خیلی صمیمی و بی ادعا نتیجه مطالعات و تحقیقات خود را که سالها برای آن زحمت کشده در اختیار همگان میگزارد. شاید اگر دانشجوئی مانند من در جای این استاد ارجمند بود تا حالا در یک دانشگاه پول پرداز قوی غربی مشغول به کار میشد. مانند خیلی ها که حالا کشور را رها کرده و در دانشگاه های غربی درس میدهند و برای خود زندگی راحت و مرفهی فراهم کرده اند. تا اینجا به نظرم مهم نیست و امری شخصی و تصمیمی فردی تلقی میشود اما زمانی که همین آقایان از پشت کرسیهای دانشگاه ییل و استنفورد برای مردم ایران نقشه میکشند و در کتابخانه " پرزیدنت بوش " مثلا " کار تحقیقاتی " می کنند انسان دچار شرمساری میشود و نمی داند که با چه زبانی از انسانهای شریفی مانند دکتر قراگوزلو تقدیر کند. به همین خاطر نیز من با اینکه با ایشان در مورد جنبش سبز اختلاف دارم اما به صداقت و شرافت ایشان شک ندارم و از سال ۳ که با مقالات متنوع و کتاب های اشان آشنما شده ام به حضور او در کشورم افتخار میکنم و دلگرم هستم. هر چند تا کنون ایشان را ندیده ام.
لطفا این مواضع را به حساب نقد بگذارید . من و امثال من منافعی در تمجید از استاد نداریم. که او بی نیاز است ...
٣٨۲۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : جمله معترضه و ضروری
قبل از آنکه ایراد گرفته شود که رطب خورده منع رطب چون کند باید بگویم که من تایپ فارسی ندارم و از گوگل ترنس لیتریشن استفاده میکنم و اگر غفلت کنم شیرین عبادی ، شیرین آبادی میشود. اگر اشکال دیگران در نوشتن گذاردن و گزاردن اینست از قضاوت زود رس خود صمیمانه عذر میخواهم.
٣٨۲۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : معلم پیمانی
سرکار خانم شهلا،
از نامهایی نخبگانی که بخاطر میآید ظاهرا ملک الشعرای بهارهم سالها "استاد" (معلم ) پیمانی دانشگاه بود
و این امر در ایران تازگی ندارد و فکر نمیکنم ربطی به نئولیبرالیسم داشته باشد. هنر همیشه نزد ایرانیان بوده است و بس. با این تفاوت که در این رژیم ، همچون سایر پیشرفت ها ، این روند صد برابر شده و عمومیت یافته است.
اما در باره پارک لاله و هاله ، با همه ارادتی که به هاله قربانی دارم و زشت ترین لغتی را که بنظر رسید نثار قاتلین کردم با شما هم عقیده نیستم و کامنتی در قسمت اخبار در باره خانم شیرین آبادی نوشته ام که انشاالله منتشر شود.
٣٨۲۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰       

    از : شهلا لام

عنوان : واقعا تاسف آور است
ابتدا باید شهادت هاله سحابی را به همه آزاد اندیشان تسلیت بگویم و از همه بخواهم که به پیشنهاد خانم شیرین عبادی از این به بعد پارک لاله تهران را پارک هاله بخوانند.
من البته به سبب همکاری و نزدیکی شغلی با مشکلات جناب قراگوزلو در حوزه های مختلف آشنا بوده و با این که مدتهاست که از ایشان بیخبرم اما می دانم که چند کتاب شان توقیف شده چند کتاب دیگرشان اجازه نشر نگرفته و به دلایل مختلف تحت فشارهای اقتصادی هستند. ولی با این اوصاف گذشت ایشان نسبت به یک مورد که من در جریان هستم واقعا تحسین ب انگیز بود و هست. از طرف دیگر واقعا متاسفم که روشنفگران کشور ما در بدترین شرایط مالی زندگی می کنند. فکر می کنم تا کنون از آقای قراگوزلو ۱۶ جلد کتاب تحقیقاتی در زمینه نقد فرهنگ سیاسی و فلسفی منتشر شده است اما با این حال وی باید در دانشگاه قرار دادی کار کند تا هرگاه آقای جاسبی و شرکا اراده کردند او را اخراج کنند. در سوئد شنیدم که بهترین مکان زندگی به روشنفکران کشورشانتعلق دارد و در آلمان دیدم که به نویسندگان خود چگونه احترام میگذارند اما در ایران آخر نویسندگی می شود اول گدائی به قول روانشاد ساعدی.
واقعا متاسفم. بخش آخر مقاله تاسف آور بود. در کشوری که روشنفکر و متفکرش اینگونه رنج مادی و غیره می برد و در مقابل حاجی بازاریش در ناز نعمت است باید خون گریست برای کارگرانش.
٣٨۲۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : باکم از ترکان تیر انداز نیست - طعنه تیر آورانم میکشد
سرکار خانم مهری شاعر و ادیب،
بیگانه نیستی تو و بیگانه نیستم. ادیب هم نیستم که آنها را آنان بنویسم. آنقدر هم ادب دارم که اگر کسی ایرادی به نوشته جناب قرا گوزلو گرفت اورا " اگر انسان نیستید ادب داشته باشید " خطاب نکنم و بعد عذری هم نخواهم.
خانم عزیز یکبار دیگر کامنت خود راجع به از شکست نخوردگان را بخوانید تا بفهمید "کی به شما گفت که وارد این معرکه که ربطی به جنابت ندارد شوی؟ ". جناب " محمد جان " احتیاجی به این تیر آوران ندارند. لطفا کنار بروید تا باد دانش بوزد و چیزی دستگیر ما بشود. شما بجای بحث ، مطلب را به " معرکه " شکست نخوردگان تبدیل کرده اید.
٣٨۲٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۰       

    از : بهروز

عنوان : روش برخورد به جنبش های خرده بورژوایی
برای کسانی که مایل به دانستن برخورد مارکسیستی به جنبش های خرده بورژوایی هستند توصیه میشه این نامه انگلس رو بخونن. برخورد کلیشه وار با جنبش به اصطلاح سبز که به نظر من پشتش نیتی نه چندان صادقانه خوابیده - بدون اینکه بخوام هر نقدی رو زیر سوال ببرم - راه بجایی نمیبره.
http://marxists.org/archive/marx/works/۱۸۹۰/letters/۹۰_۰۶_۰۵.htm
٣٨۲٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۰       

    از : بهروز

عنوان : آه از این جنبش شکست نخوردگان
گویا آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری. گویا صدها شهید جنبش چپ از روزهای اول پس قیام ۵۷ - حالا قبلش پیشکش - از رفیق فدایی ونداد ایمانی که در اسفند ۵۷ کشته شد تا کشتگان نبرد سنندج، ترکمن صحرا، انزلی ووو همه به این جنبش شکست نخوردگان تعلق داشته و ما نمی دانستیم.
بله جنبش شکست نخوردگان توفان در فنجانی است که فکر می کند ماکزیمالیسم و اولتراچپ گرایی و تنزه طلبی - که در این اخری هم بسیار شکست خورده است او را بر قله ها خواهد نشاند و آن طور که روانشاد حکمت به حواریونش وعده میداد باعث خواهد شد تا فرش ها قرمز را جلوی آن ها پهن کنند. جنبش شکست نخوردگان جنبشی است که هوچیگرانه فراخوان هخایی را آکسیون سوسیالیستی می خواند، جنبشی است که در اختناق میخواهد ادای باز و شفاف بودن در بیاورد آن طور که همین امروز می توانید حق عضویت حزبی را بپردازید و کارت عضویت دریافت دارید اما هرگز گستره اش از ده پانزده نفر در هر کشور تجاوز نکرده است و به قول علی جوادی از سران سابقش کل اعضایش در دنیا چیزی نزدیک هزار تاست. جنبش شکست نخوردگان همان جنبش فرقه ای است که هر تلاش دمکراتیک را انگ می زند و دفاع از اسالو و زندانیان دانشجو و جنبش زنان را مثل فرنی اوقات بیماری به زور قورت می دهد. جنبش شکست خوردگان جنبشی است که مارکس لقلقه زبان و ترجیع بند گفتارش است اما بیشتر به جنبش سوسیالیست های تخیلی سده هیجده می ماند. جنبش شکست نخوردگان همان است که مجموع آثار تئوریک رهبرانش از نوشته های کی دو صفحه ای یا مصاحبه های پیاده شده با این و آن رادیو تجاوز نمی کند. جنبش شسکت نخوردگان همان است که رهبرش روانشاد حکمت مجاهدوار قول داد کنگره چهارم حزبش را در تهران برگزار کند. این جنبش شکست خوردگان ملغمه پرووکاسیون، آنارشیسم، مدرنیسم بورژوایی و هیستری ضد مذهبی بدون تلاش برای شناخت روندهای جامعه است. و در کل جنبش شکست نخوردگان طنزی کشدار شده است.
٣٨۲٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۰       

    از : علی مسگری

عنوان : ارزان سازی نیروی کار
همانطور که خود استاد قراگوزلو هم نوشته ارزان سازی نیروی کار مهمترین دلیل منفرد شدن و تشتت جنبش کارگری در سطح ایران و جهان است. این ارزان سازی به آنجا رسیده که استثمار کارگر چینی دودش به چشم کارگر ایرانی هم می رود.
به عنوان یک زحمتکش بیشترین درود خود را نثار نویسنده می کنم که علیرغم تمام مشکلات در کنار کارگران کشور خود مانده اند و در درد آنها مشترکند.
٣٨۲٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۰       

    از : صدیقه کمانگر

عنوان : جنبش شکست نخوردگان
آیا این همان جنبشی نیست که اسرائیل را دموکراتیک ترین دولت خاورمیانه معرفی کرد؟
آیا این همان جنبشی نیست که می خواست با تئوری ضد مارکسی حزب و قدرت کاخ ها را بگیرد؟ آن هم با ده هزار نفر؟
آیا این همان جنبشی نیست که جنبش مسلحانه خلق کرد را به انحلال کشید و در سد دربندیخان به آزادی سکس رای داد؟
آیا این همان جنبشی نیست که از حمله آمریکا به افغانستان دفاع کرد؟
آیا این همان جنبشی نیست که شعار حکومت انسانی را به جای حمومت کارگری نشانده است؟
آیا این همان جنبشی نبست که برای رضا پهلوی فراخوان و دعوتنامه فرستاده است؟
و آیا های دیگر.
خواهش من آز آقای قراگوزلو این است که نظر صریح خود را درباره این کولی بازها اعلام کنند.بگویند که به امپریالیسم باور دارند. بگویند جنگ افغانستان را محکوم کرده اند. بگویند به حقوق مردم آواره فلسطین معتقدند. بگویند که اسرائیل را به رسمیت نمی شناسند.بگویند که برخلاف تصور منصور حکمت شاعر آزادی ما استاد احمد شاملو با محمد علی فردین و نادرپور از زمین تا آسمان فرق می کند.بگویند که پول گرفتن از دولتها وابستگی سیاسی به همراه می آورد.
اسلو
صدیقه کمانگر
٣٨۲۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۰       

    از : مهری ش.ح

عنوان : آقای پیروز
آقا یا خانم پیروز با کلمه فینگلیشی
با سلام
من اصلا شما را نمی شناسم که بخواهم خطاب به جنابعالی نکته ای بگویم
شما بهتر است برای تقویت زبان نگارشی خود یک دوره دستور زبان پنج استاد عهد بوق را بخوانی تا دریابی که در زبان فارسی " آنها " نداریم و " آنان " داریم. شما که ادات جمع را نمی شناسی چگونه به خود اجازه می دهی در باره دو فعل گزاردن و گذاردن اظهار فضل کنی. متاسفم که ذیل مقالات تخصصی محمد جان به جای نقدخای تخصصی پر شده است از حرف های بیربط امثال من. همین کامنت های نامربوط بود که یک بار نویسنده ما را تا ننوشتن در فضای مجازی برد. من به عنوان یک زن شاعر بدون ادعا این قدر شهامت دارم که درباره آن چه که نمی دانم نظر ندهم و فقط بنویسم که مقاله را خواندم و از نثر و نگارش آن به وجد آمدم. تازه من منتظر جواب " جنبش شکست نخوردگان " هستم. کی به شما گفت که وارد این معرکه که ربطی به جنابت ندارد شوی؟
برای شما آرزوی طول عمر و صبر و شکیبائی دارم. شتاب زده فضاوت نکن عزیزم.
٣٨۲۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۰       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : این هم معرفی جنبش شکست نخوردگان برای انها که سوالی دارند
جنبش شکست نخوردگان همان بود که وقتی همه در عشق امام رحیل ذوب شده بودندو برای سرمایه ملی مترقی در ایران سینه چاک میکردند، گفت نه سرمایه ارتجاعی است و دیکتاتوری لازمه قدرت این سرمایه است. این جنبش وقتی که عده ای برای اعدام سران سابق رژیم هورا می کشیدند گفت نه. این دادگاههای بی وکیل صلاحیت نداردواعدام وحشیانه است. این جنبشی است که وقتی حجاب بر سر زنان را اجباری کرد به خیابان امد و گفت ازادی زن نه شرقی است نه غربی است جهانی است. این جنبشی است که وقتی بقیه جلو سفارت رژیم رژه می رفتند و برای امام ضد امپریالیست هورا می کشیدند گفت نه این امام از بن ارتجاعی است و باید سرنگون شود. این جنبشی است که وقتی جنگ ایران و عراق شروع شد و بسیاری به دفاع از وطن اخوندها مردم را به جنگ تشویق می کردند به سازمان دادن جنگ زدگان دست زد و کاری کرد که امام جمعه شیراز با هو شدن مردم دمش را روی کولش بگذارد و شعار جنگ ارتجاعی است دشمن اصلی شما رژیم جمهوری اسلامی است رابه میان مردم برد. این همان جنبشی است که وقتی جمهوری اسلامی پس از ۳۰ خرداد دست به قتل عام زد، در کردستان به مدت یک دهه مقاومت مسلحانه علیه این رژیم را سازمان داد که هنوز که هنوز است کردستان به دلیل ان مقاومت سنگر تسخیر ناپذیر برای رژیم شده است. این همان جنبشی است که وقتی رفسنجانی و خاتمی را به مردم بیندازند در کنفرانس برلین بی ابرویشان کرد. این همان جنبشی است که گفت این موسوی و کروبی از خود باندهای مافیایی هستند و فقط برای ایجاد تشتت در جنبش مردم امده اند و حفظ این رژیم. این جنبشی است که پس از فروپاشی دیوار برلین که بسیاری را پشیمان که سهل است به سر به ننوکانها وصل کرد گفت کمونیسم زنده است و ربطی به این دیکتاتوریهای سرمایه دولتی ندارد. جنبش طبقه کارگر باقدرت تمام دوباره سر بلند خواهد کرد. این همان جنبشی است که علیرغم هزاران کشته و زندانی، زنده است و اعلام کرده است تا زندگی است برای مبارزه برای یک دنیای بهتر ادامه میدهد و شکست نخواهد خورد. برای زندگی کردن چاره ای ندارد مگر اینکه مبارزه کند و پیروز شود. این جنبش شکست نخوردگان است. به اطراف خود نگاه کنید. جنبش شکست نخوردگان را در همه جا می بیینید. در خیابانهای ایران، در میدان التحریر مصر در میدان خورشید مادرید درهر جایی که مبارزه برای ازادی برابری و یک دنیای انسانی و سوسیالیستی در جریان است این جنبش نیز وجود دارد. جنبش شکست نخوردگان امال و ارزوهایش را فراموش نمی کند و مانند بسیاری پشیمان نیست. با افتخار به تجربه بیش از ۳۰ سال مبارزه اش در ایران افتخار می کند و مطمین است که می تواند با جنبش های اجتماعی مختلف یکروز اعدام را لغو کند مردسالاری و رژیمهای حافظ انرا کنار بزند بهداشت و مسکن و تحصیل را در ایران برای همه رایکان کند و سوسیالیسم را با قدرت متشکل طبقه کارگر ایران که اکثریت ان جامعه است برقرار کند. این جنبش شکست نخوردگان است. با درود
٣٨۲۲۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : شکست نخورده و لابد پیروز
سرکار مهری خانم،
فرمودید "شمای شکست نخورده و لابد پیروز". چون این فرمایش ممکن است به این معنی باشد که من غیرانسان نویسنده این کامنتم باید عرض کنم که من جز نام peerooz را بکار نمیبرم و به علاوه شکست نخورده لازم نیست پیروز باشد. خیلی ها که به نبردی نرفته که شکستی بخورند و یا آنها که هنوز مقاومت کرده و شکستی نخورده اند پیروز هم نیستند.
دیگر اینکه منت را نمی گزارند، منت را میگذارند. سوم اینکه همه مردها آقا نیستند و همه زن ها خانم نیستند. و بالاخره لازم نیست که جویای تخصص افراد باشید. اگر در همین حد تخصص خود که شاعری و ادبیات است به کمال برسید " انسانی پیروز" خواهید بود.
٣٨۲۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۰       

    از : بیژن سیادتی

عنوان : واقع بینی
متاسفانه مشکل چپ ما از زمان جنبش فدائی تا کنون این بوده که تحلیل خود را بر واقعیت تحکیل کرده و در واقع تحلیل نکرده بلکه تحمیل کرد ه است. من از سال ۴۸ چپ ایران را می شناسم و اصولا با چپ این کشور بزرگ شده و زیسته ام. به زندان رفته و پاسیو شده و به زندگی برگشته ام. تقریبا تمام سازمان ها و اکثر افراد را می شناسم و عادتی هم به کامنت گزاری ندارم. از این چپ مدتهاست که بریده ام و دل زده ام. اما حالا احساس می کنم که یک نفر بر خلاف دیگران صحبت می کند. تازه صحبت می کند. متفاوت است. صداقت در سخنش موج می زند. اشتباه نشود من چپ گذشته را ناصادق نمی دانم اما معتقدم که آنان هر دم در یک چاله افتادند. از شوروی تا چین و آلبانی . به نظر شخصی من آقای قراگوزلو هم خوب تحلیل می کند هم تئوری چپ را خوب می شناسد و هم واقعگرا ترین چپی است که من در این سالهای طولانی دیده ام. همین دو مقاله اخیرایشان در نهایت واقع بینی نوشته شده است. کسانی که در ایران هستند میتوانند قضاوت کنند.
٣٨۲۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۰       

    از : سیروس رستگاری

عنوان : شکست خورده
دوست محترم جناب شکست نخورده شما برای اظهار نظر میتوانی به سایت های فراوان و بیشما احزاب مختلف حزب کمونیست کارگری تشریف ببری و برای لیدرهای محترم خود تعیین تکلیف کنی. شما که تلویزیون کانال جدید هم دارید و مرتب به مادونا و جنیفر لوپز فخر میفروشید و خیلی هم مدرن هستید. شما با نویسندگان و چپ های ناسیونالیست!! چکار دارید برادر؟ شما تا توانسته اید به روشنفکران این کشور توهین کرده اید و حالا می خواهید این گذشته زشت خود را با این کامنتها پوشش دهید. نمیشود برادر. شما از احمد شاملو و محمد مختاری تا محمد قراگوزلو را تا زورتان رسیده ناسزا گفته اید حالا چه میخواهید؟ ول کنید آقا یا خانم گرامی. به همان لیدر تا که مارکس زمانه بود سوگندتان میدهم که نویسندگان ما را ول کنید. شما یک منصور حکمت دارید که او را بالاتر از مارکس و انگلس و لنین و تروتسکی گذاشته اید حالا با قراگوزلو چی کار دارید؟ من دو سوال از شما دارم و امیدوارم که صادقانه جواب دهید
یک. نظر شما در باره امپریالیسم آمریکا و دولت اسرائیل چیست؟
دو. شما که معتقدید با چند هزار " روشنفکر " مثل خانم مینا احدی و آقای صابر میتوان قدرت سیاسی را تسخیر کرد با طبقه کارگر چه کار دارید؟
این را به یاد داشته باش که اینها فقط سوال من نیست. سوال خیلی از دانشجویان است که " جنبش شکست نخوردگان " را از بیخ و بن قبول ندارند.
سیروس.ثمینا
٣٨۲۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۰       

    از : بهروز

عنوان : آسمون ریسمون بافی یا تحلیل علمی
خب حالا طبقه کارگر ۴۰ میلیونی داریم منتها چه فایده که اتمیزه شده و کاری ازش بر نمیاد و این بورژوازی نامرد هم اصلا قصد تموم کردن این فرایند رو نداره. شما به این میگین تحیلی علمی؟!
٣٨۲۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۰       

    از : امیر خیری

عنوان : چرا به موسوی رای دادند؟
کسانی که می گویند کارگران به موسوی رای دادند یا واقعیت را نمی دانند یا خواب تشریف دارند. اگر میخواهید ببینید کارگران و زحمتکشان به چه کسی یا کدام جریان سیاسی رای می دهند:
تریبون صدا و سیما را آزاد کنید تا همه ی داوطلبان بتوانند مواضع خود را بیان کنند
رسانه ها را برای همه و نه فقط اصلاح طلبان آراد کنید
نظارت استصوابی را حذف کنید
دخالت سپاه و وزارت کشور نظامی شده و در اختیار امثال عبدالله نوری و موسوی لاری و مصطفی نجار و سردار میلیاردر صادق محصولی را کنار بگذارید و انتخابات را به یک مرجع اجرائی بیطرف واگذار کنید
در اینصورت معلوم میشود کی رای دارد. احمدی نژاد و موسوی و کروبی و خاتمی یا نیروهای مردمی سالم و ترقیخواه و دموکرات.
مردم به موسوی رای دادند برای اینکه آلترناتیو دیگری نداشتند.
با تشکر از آقای قراگوزلو که با قلم زیبا و تحلیل های همیشه خواندنی و تئوریک خود در دل ما جا دارند. در ضمن جنبش شکست خوردگان هم باید برود پبش لیدر خود حضرت حجت الاسلام حمید تقوائی تا به اتفاق هم حکومت انسانی خلاص از فرهنگ را با هدف آزادی سکس بنیاد کند.
٣٨۲۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۰       

    از : مهری ش.ح

عنوان : به: جنبش شکست نخوردگان
آقا یا خانم محترم جنبش شکست نخوردگان
از این که به محمد جان عزیز ما لطف دارید و منت می گزارید و مقالاتش را نقد می کنید و زحمت مشارکت در بحث را با کامنت به خود میدهید ممنونم. البته من وکیل وصی محمد جان نیستم دو لابد ایشان اگر صلاح بداند خودش جواب خواهد داد چرا که او با کسی تعارف ندارد. یک سوال دارم. یعنی چند سوال دارم که اگر ممکن است جواب دهید:
اول این که شما کی هستید؟ البته جسارت من را ببخشید. منظورم این است که من نمی فهمم این عنوان شکست نخوردگان با پیشوند جنبش یعنی چه؟ اسم مستعار است؟ خب این همه اسم مستعار وجود دارد چرا رفته ای سراغ این عنوان نامفهوم؟ اگر آقا (مرد) هستید من نام مستعار شهاب را که نام برادرم هم هست برای شما پیشنهاد می کنم. شهرت و فامیلی اش را خودت بگذار که همش تحمیلی نباشد. اگر زن ( خانم) هستید من نام بانو را پیشنهاد می کنم که در کامنت ها هم دیده نمی شود و تکراری هم نیست. اما سوال من از شما این است.قصدم البته تجسس نیست. شما بفرمائید تخصص تان چیست؟ تا من بگویم که به چه حقی برای نویسنده ما تعیین تکلیف می کنی؟ ببین عزیز جان! من که سرکار یا جنابت را نمی شناسم اما با شناختی که از محمد جان دارم همین را خدمتت بگویم که او همیشه اولویت های نوشتاری اش را خود انتخاب می کند و به توصیه من و شما هم گوش نمی کند . از من و شما بزرگتر و گردن کلفت تر حریف او نشده اند. او هر کجا تشخیص بدهد که میتواند حرفی بزند خواهد زد. استدلالش هم این است که به قول دوستش احمد شاملو:
در آخرین فرصت
آنچه را که می باید گفته باشم
گفته ام آیا؟
حالا شما از راه نرسیده و سط دعوا نرخ تعیین می کنی. دوستان می دانند که من زنی شاعرم و اقتصاد و این حرفا سرم نمی شود اما این را در طول سالیان دراز معاشرت با شاخصترین نویسندگان و منتقدان کشورم فهمیده ام که محمد جان برای خودنمائی چیزی نمی گوید. یا دلش به درد آمده یا احساس مسئولیت کرده است. یک پیشنهادم بری شمای شکست نخورده و لابد پیروز این است که خودت بر داری و بنویسی تا ببینیم که اصلا اصول نوشتن را میدانی.
امیدوارم که از من نرنجیده باشی.
از سایت اخبار روز مثل همیشه متشکرم که با این همه حوصله مقالات و شعرهای خوب را منتشر می کند. انتشار اشعار اسماعیل خوئی همیشه جذاب است. برای اسماعیل عزیز که من را خوب می شناسد آرزوی تندرستی دارم. محمد جان هم که نگفته همیشه سرحال است. برای شما دوست شکست نخورده هم پیروزی به توان ان می خواهم.
٣٨۲۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۰       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : دست شما درد نکند اما ...
خیلی خوشحالم که اقای قراگوزلو بدنبال مقاله پاسفیستی که در ارزیابی از اول ماه مه ارایه داد این مقاله را نوشت و نظر خود را در مورد اینکه چرا طبقه کارگر نمی تواند بطور متشکل و وسیع وارد میدان شود نوشت. من اگر چه با این استدلال ایشان نیز موافق نیستم و لی حداقل انرا قدمی بجلو می دانم. به نظر من اقای قراگوزلو وقتی در حوزه تخصصی خود یعنی نقد اقتصاد سیاسی مقاله می نویسد خوب می نویسد ولی وقتی وارد ارزیابی جنبش های اجتماعی و پیشرفت و پسرفت ان میشود به پاسفیسم و ناامیدی دچارمی شود. در ایران نمی توان میزان تشکل و حضور طبقه کارگر را از وسعت حضور کارگران متشکل در خیابان و غیره نتیجه گرفت.میزان حضور طبقه کارگر و میزان پیشرفت انرا بهتر از همه از روی عکس العمل رژیم می توان دید. اینکه کارگران بجای ۱۰ تومان ۳ تومان گیرشان امد نشاندهنده ضعف طبقه کارگر نیست. اینکه توانسته اند با این همه تجهیزات و نیروهای راست همین ۳ توما ن را هم بگیرند نشان دهنده قدرت عظیم این طبقه است. اگر به خیل ملیاردی پولهای رفسنجانی و غیره در میان سبزها و نیوکانهای ایران و ملیاردها دلار پولی که رژیم در مقابله باجنبش کارگری صرف می کند را با حقوقهای بخور ونمیر طبقه کارگر مقایسه کنید انوقت متوجه می شوید که این بدست اوردن پیروزی کوچک خبر از چه اتشفشانی را می دهد. در زمان شاه نیز وقتی کارکران با شعار جاوید شاه اعتصاب می کردند بسیاری بودند که همین حرفهای نومید کننده را می زدند و فکر نمی کردند یکروزی همین کارگران شیرهای نفت را بسته و رژیم را بزانو در بیاورند. به نظر من اقای قراگوزلو سازمان دادن و رهبری جنبش کارگری را به فعالین ان بسپرد و اگر میخواهد کمکی کند به نقد سیاستهای نیوکانهای ایران در حکومت و در اپوزیسیون بپردازد. جنبش های اجتماعی را ایشان می تواند ۱۰ سال دیگر جمع بندی کند و لی نه حوضه تخصصی ایشان است و نه تا بحال رهبری عملی جنبشی بوده اند که بتوانند به ارزیابی درستی از ان بپردازند. اول ماه مه امسال برخلاف نظر ایشان و خصوصا پس از پیروزی کارگران پتروشیمی در عقب راندن رژیم یک پیروزی دیگر برای جنبش کارگری بود و نشان داد که برخلاف نظرات ایشان چناچه شکافی در رژیم ایجاد شود رهبران و فعالین این جنبش بدون داشتن توهمی به سیاستهای نیوکانها، بزرگترین نیرو را در ایران بسیج خواهند کرد. علاوه بران بیانیه همین کارگران کمی که متشکل شده اند نشان می دهد که در یک شرایط باز، جنبش کارگری و رهبرانش تره ای هم برای این نظرات نیوکانی و نیو لیبرالی خرد نخواهد کرد. جنبش کارگری و فعالین ان تحت اتوریته معنوی و تا حدودی تشکیلاتی کمونیستهای ایران بوده و می باشد. اول ماه مه ها این را با قدرت تمام نشان میدهد. از دور دست ایشان را می فشارم و از زحماتشان در نقد سیاسی سیاستهای نیوکانهای ایران تشکر می کنم.
٣٨۱۹۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰       

    از : رویا سکون

عنوان : یک سوال
میخواستم نظر آقای قراگوزلو را درباره کره شمالی و تحولات اخیر سوریه و لیبی بدانم
آیا ایشان کره شمالی را در شمار دولتهای سرمایه داری دولتی می دانند. ؟ با توجه به اپوزیسیون آمریکائی لیبی در شهر بن غازی نظر ایشان در این مورد چیست؟
در ضمن این مقاله در تکمیل مقاله قبلی آقای قراگوزلو نشان دهنده شناخت دقیق ایشان از تحولات اجتماعی ایران و دوری جستن از تحلیل هیستریک و هپروتی است. کسانی که میخواهند از طریق تلویزیون انقلاب کنند و مناسبات اجتماعی کشور را نمی شناسند بقول لنین همان فرمانده جنایتکاری هستند که در شرایط فقدان توازن قوا سربازان خود را به جبهه گسیل می کند. ایران کنفرانس برلین نیست که با جهار تا هوچی بتوان آن را به هم ریخت. برای به هم زدن نظم و نظام سرمایه داری باید داری برنامه و تئوری صحیح انقلابی بود. جنون و ماجراجوئی ربطی به انقلاب ندارد. طبقه کارگر وارد میدان خواهد شد به حکم میئولیت تاریخی خود
٣٨۱٨۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰       

    از : راوی واقعیت

عنوان : هخاهای جدید در قالب دفاع از کمونیسم و کارگر
روش مارکس ابتدا مبتنی بر نقد اقتصاد سیاسی سرمایه داری بود . ااو بحرانهای وسرمایه داری و شکستهای طبقه کارگر را با دقت و ژرف نگری بررسی کرد و به تبیین صحیح اوضاع سرمایه داری دوران خود رسید و قوانین مادی و علمی تاریخ و مبارزه طبقاتی را کشف کرد. من قصد تعریف و تمجید از محمد قراگوزلو را ندارم اما به عقیده من ایشان نیز واقع بینانه همان روش را کار بسته اند. این روش برای چپ شتابزده و عجول خارج نشین که حوصله اش سر رفته خوش نمی آید. روش آنان در برخورد با روز اول مه و جنبش لعتراضی مردم ایران مانند روش سازمان مجاهدین است.آنان برای دلخوشی خود مانند سلطنت طلبان که از همان فردای جمهوری اسلامی با کدتا میگفتند کار تمام است می گویند کار تمام است. آنان اول خواستند تحت تدابیر رهنمدهای فاضلانه لیدر خود با سه چهار هزار نفر قدرت سیاسی را قبضه کنند درست مانند سازمان مجاهدین خلق و چون نتوانستند افسرده شدند و حالا برای خود سناریو سازی می کنند. آنان دوست دارند تصویری غیر واقعی از روز اول ماه مه ارائه دهند. دو دلیل دارد. یکی این که آنان شناخت درستی از تحولات داخل کشور ندارند و دیگر آن که سواد سیاسیو تئوریک ندارند و فقط به فحاشی به این و آن میپردازند و البته برای آرام کردن خود فکر می کنند همیشه شرایط انقلابی است. نمونه این جماعت که مانند کبک سر در برف کرده اند حزب کمونیست کارگری شاخه جناب آقای تقوائی است که در برنامه تلویزیونی خود مانند مجاهدین خلق مرتب صحبت از انقلاب می کند. از طرف دیگر اتحاد این جماعت با سلطنت طلبان و لیبرالها هم جای تعجب ندارد. کسانی که تا دیروز میخواستند کارگران را دور بزنند یک شبه ناگهان خواب نما و کارگری شده اند و برای کارگران آگاه ما بخشنامه صادر میکنند. انگار کارگر ایران منتظر دستور این آقایان است. البته جای تعجب ندارد. نشست و بر خاست با شاهزاده رضا پهلوی خصلت های " هخا" ئی آدم را تقویت می کند.
٣٨۱٨۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰       

    از : افشین مرادی

عنوان : چپ بریده و کتاب بحران
منظور دقیق آقای قراگوزلو از چپ بریده کدام جریان سیاسی است؟
من برای خریدن کتاب بحران ایشان تمام کتابفروشی های مقابل دانشگاه تهران و از جمله مرکز نشر نگاه را دوره کردم. گفتند تمام شده و فعلا تجدید چاپ نمیشود. پیشنهادم این است که آقای قراگوزلو که به کتاب خود ارجاع میدهند لااقل کتاب را به صورت پی دی اف در نت منتشر کنند.
٣٨۱٨۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰       

    از : کامبیز خسروی

عنوان : نئولیبرالیسم در شیلی و رشد اقتصادی
به گمان من یک خصلت مقالات جناب قراگوزلو این است که از طنز تند و تلخ بهره می گیرند. مثلا در این مقاله وقتی به زباله و آسانسور اشاره می کنند و به ماجرای غسل و عشاری ربانی پیش از خزیدن به بستر مقاله جنبه تهاجمی و تعرضی به خود میگیرد. اما آیا این نوع برخورد واقعا هتک نیست؟ آیا ما حق داریم در صورت قبول نداشتن یک تئوری یا یک سیاست مشخص اقتصادی هر چه دلمان خواست نثار آن کنیم. بسیار خوب همه ما حتی اگر ضریب هوشیمان هم صفر باشد فهمیدیم که آقای قراگوزلو هم نئولیبرالیسم را خوب می شناسد و هم دشمن قسم خورده هر چی نئولیبرال است. باشد. آیا وقت آن نرسیده که ایشان کمی هم به جایگزین های نئلیبرالیسم داخل شود. همین نئلیبرالیسم که آقای دکتر قراگوزلو به آن حمله می کند تمام مصیبتهای بشری از بدو خلقت تا کنون را به حساب آن می نویسد در شیلی بیشترین رشد اقتصادی را رقم زد . در حالی که دولتهای سوسیالیست پرتغال و یونان زیر بار ابتدائی ترین اصلاحات اقتصادی وا رفتند و در نهایت دست کمک به سوی آی ام اف دراز کردند. آیا می دانید اگر کمک ۱۱۰ میلیارد یوروئی آلمان و صندوق بین المللی نئولیبرال نبود همین دولت سوسیالیست یونان سقوط می کرد؟
٣٨۱٨۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰       

    از : بنفشه مهدی زاده

عنوان : آنتونی نگری- مایکل هارت
آقای قراگوزلو با سلام و خسته نباشید . دستتان درد نکند . تقاضای من و چند دانشجوی دیگر علوم سیاسی این است که در صورت امکان در باره نظریه " امپراطور " و " انبوه خلق " آنتونی نگری نقدی بنویسید. چونکه این نظریه هم در میان تئوریسین های جنبش سبز هوادار دارد و هم در میان چپ های بریده . ما متاسفانه پس از خواندن ترجمه کتاب انبوه خلق نتوانستیم به یک نقد کامل و حتی نصفه نیمه در زمینه رهبری خلق و نفی طبقه کارگر در مسیر پیشبرد جنبشهای اجتماعی برسیم.
از آن جا که شما در یک مقاله دیگرتان هم به نگری حمله کرده اید انتظار ما این است که او را بطور مستقل نقد کنید.
منتظر باشیم؟
بنفشه- رضا-مهین-یوسف
٣٨۱٨۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰       

    از : بهروز حمید زاده

عنوان : نظر شما چیست آقای قراگوزلو؟
من خوب به خاطر دارم در جریان یک مناقشه که شروع کننده آن سیروس شاملو بود و شما جواب سفت و تند و سختی به او دادید سیروس در پاسخ , شما را استالین ایران لقب داد و مدعی شد که رفتار و گفتار شما ژدانفی است. او دقیقا از نام یوسف خان گرجستانی برای نامیدن شما استفاده کرد. من آرشیو آن جر و بحث را که در هفته نامه گوناگون به مدیر مسئولی خانم فرهمند پور منتشر می شد و از شما خط می گرفت دارم. این که می گویم از شما خط می گرفت به این خاطر است که هفته نامه دو مصاحبه با شما انجام داد و تیتر اصلی را به سخنان شما اختصاص داد و همیشه مقالات شما را در صفحه اول با عکس کار می کرد. به هر حال سیروس می گفت که وقتی شما در مورد اقدام لازم در ممانعت از حراج آثار شاملو حرکتی انجام داده و او سیاوش را تلویحا مرد خور خوانده بودید جواب نامه او به شما قبل از انتشار در اختیار شما قرار گرفته بود و البته با موافقت و دستور شما به سردبیر ( آقای محمدی ) منتشر شده بود. من همان زمان به سیروس گفتم که این رویه دموکراتیک است و قراگوزلو می توانست با استفاده از نفوذ خود مانع انتشار جواب شما شود. به هر حاتل شما هر گز در تبری از استالین سخنی نگفتید و حالا می بینم که مقاله خود را با استناد به کتابی از سلطان زاده شروع کرده اید. در مقاله قبلی دادگاه های استالین را نه جنایتی بزرگ بلکه " اشتباه " خواندید حالا می خواهم بپرسم آیا اعدام سلطان زاده هم به نظر شما " اشتباه " بود؟
خواهش من این است که بدون ورود به مباحث تئوریکی که من و امثال من را در موقعیت آچمز قرار می دهد به این سئوال من در هر فرصتی که ممکن شد جواب بدهید.متایفانه من در حال حاضر در ایران نیستم وگرنه حضورا خدمتتان می رسیدم.
٣٨۱٨۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰       

    از : عباس کارگر پیشه( رضائی)

عنوان : لازم و بموقع
این مقاله محمد قراگوزلو در تکمبل مقاله قبلی بسیار لازم و ضروری بود. اینک وقت آن رسیده که هوادران دولت های آقای خاتمی و رفسنجانی و حامیان رنگارنگ موسوی و جنبش سبز بدون شلوغکاری وارد شوند و جواب بدهند. کسانی که کارگران را متشتت و متفرق کرده اند حالا باید در تبعید وحصر خانگی چوب سیاستهای نولیبرالی خود را بخورند. هر چند با شناختی که من از امثال آقای رجب مزروعی دارم بعید میدانم که این آقا و دوستانش در شورای هماهنگی راه سیز امید آنقدر به کارگران بها بدهند که اساسا به این مسائل بپردازند.
اما از چپ های مدافع جنبش سبز و مثلا مرتضی محیط می خواهم که در این مورد اظهار نظر کنند.از آنجا که سایت اخبار روز مدافع جنبش سبز است درج این مقاله و سایر مقالات محمد قراگوزلو نشان میدهد که این دوستان به مفهوم واقعی دموکراسی معتقدند.
با تشکر از آقای تابان و همکارانش.
٣٨۱۶۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰       

    از : سعیده آلف. ن

عنوان : کارگر و روشنفکر منفرد
نقدهای تند ادبی فرهنگی و شعر شناختی محمد عزیز همیشه سرشار از لغات بکری بود که ما را به هیجان می آورد. درست مانند زمانی که حال و حوصله صحبت کردن داشت و وقتی که گرم می شد همه ما در دفتر شعر میخ می شدیم. حالا مدتهاست که محمد عزیز نقد شعر نمی نویسد اما غنای کلمات در مقالات او مثل گذشته نشان می دهد که او سرزنده تر از هر زمان دیگری به مرز پختگی کلام و کلمه رسیده است. من البته فهم درک مباحث کارگری را ندارم و مقاله را صرفا به سبب ظرفیت های زیبا شناختی آن و نام نویسنده خواندم. استفاده از یک تکه شعر شاملو به عنوان تیتر اصلی مقاله ای سیاسی واقعا جالب است. هر چند شعر " با چشم ها " شاملو هم شعری سیاسی اجتماعی در نقد حزب توده است. کلمات " ستیهند ه گی " و " نطع گاه " برایم خیلی جالب بود. و مثل گذشته از خواندن نوشته محمد عزیز استفاده کردم.
به یاد همه روزهای خوبی که ماسیدند و به باد رفتند و تنها در یاد ماندند
شاید اگر روزی آزادی سرودی بخواند
کوچک
همچون گلوگاه پرنده ای
ما نیز بتوانیم یکبار دیگر با عزیزانمان روزهای خوبی را تکرار کنیم که هر کدام به اندازه یک قصیده سرشار از ستایش بی مداهنه بود.
بقول احمد شاملو
مرا
تو
بی سببی نیستی
براستی صلت کدام قصیده ای
ای غزل................................................
از سال ۸۴ که وزارت ارشاد پادگانی شد دیگر ما نه قصیده خواندیم نه غزل. عزیزانمان همه رفتند و ما نیز نومید از هر زمان دیگری بار سفر بسته ایم.
وقتی که کارگران هم با وجود اینهمه سختی معیشت در خاموشی مطلق دست و پا می زنند و منفرد یا به قول محمد عزیز ما اتمیزه شده اند از دست روشنفکر همیشه تنها چه کاری ساخته است؟
٣٨۱۶۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰       

    از : حمید رضا فروتن

عنوان : جوابی در خور و شایسته به منکران طبقه کارگر
ما دست و قلم چنین نویسنده ای را که با این پشتوانه تئوریک و دانش سیاسی در راه رهائی طبقه کارگر قلم می زند می فشاریم. انشالله دوستانی که با کنایه و طنز در زیر مقاله قبلی دکتر قراگوزلو کامنت نوشته بودند و این عزیز را به مرثیه سرائی متهم کرده بودند جواب خودشان را گرفته باشند. سبزها هم لابد شرمنده خواهند شد وقتی که با خواندن این مقاله می فهمند بزرگترین نیروی تغییر یعنی طبقه کارگر توسط رهبران و دولت های حامی جنبش سبز منزوی و تار و مار شده است.حالا گذشته مهندس موسوی بماند.
٣٨۱۶٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰       

    از : الهام میرکاظمی

عنوان : مسئولیت جناب قراگوزلو
با سلام گرم خدمت نویسنده گرانقدر جناب استاد قراگوزلو و آرزوی تندرستی
من مقالات شما را با علاقه ای خاص دنبال می کنم و تا کنون کامنت ننوشته ام . اما کما بیش همه کامنتها را می خوانم. اینک مطمئن هستم که شما متعهدترین نویسنده ای هستید که من تا کنون شناخته ام. من البته چندان جوان نیستم که جو گیر شده باشم . این را به این خاطر می گویم که بسیاری از مقالات شما در جحواب مستند و مستدل و برای توجیه خوانندگان نوشته می شود و علاوه بر این که مهم ترین مباحث روز کشور و جهان را تحلیل میکند به نحو بسیار طریف و هوشمندانه ای به کامنت ها هم جواب میگوید. حوصله شما واقعا ستودنی است و سرعت نوشتاریتان عالی است و قلم و سبک نگارشتان اگر نگویم کم نظیر باید بگویم بی نظیر است. اینها البته مداهنه نیست. به شوق آمدن یک زن معلم است که قربانی قرار داد موقت شده و حالا با خیاطی روزگار میگذراند. من البته خوشحال نیستم که استادی مانند شما نیز درگیر چنین وضعی است اما بعد از خواندن مقاله و بخصوص انتهای آن تلفنی به چند نفر دیگر از همکارانم که آنان نیز با مشکل من مواجه شده و هر کدام کار متفرقه ای انجام می دهند گفتم حتما این مقاله را بخوانند. قبلا نیز خواندن مقالات شما را به دوستانم تاکبد و توصیه میکردم. خسته نباشید.
٣٨۱۶۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۰