تجدید پیمان شاهزاده رضا پهلوی
و مصطفی هجری در نشست تورنتو
- مهرداد احسانی پور

نظرات دیگران
  
    از : الف باران

عنوان : زنگ‌ها برای که بصدا در می‌‌آیند ؟
نه‌ رضا شاه مرد خود ساخته‌ای بود ، نه‌ محمد رضا شاه مردی میهن دوست و نه‌ فرزندش نگران مردم ایران ! در دنیای امروز حکومتهای "جهان سوم"، یا عروسک‌های خیمه شب بازی شطرنج بازان جهانند و یا دیکتاتورهای وطنی،خاندان پهلوی ترکیبی‌ از هردوی آنها بودند...
"...دراین مسافرت کلارمونت اسکرین ازکارکنان کنسولگری انگلیس درکرمان که خیلی روان فارسی صحبت می‌کرد همراه ما بود وفوق العاده احترام و تکریم می‌کرد وتمام تلاش وسعی او این بود که رضا احساس راحتی کند. قرارما این بود که به جزیره موریس برویم.
آقای کلارمونت اسکرین بعدها کنسول انگلستان درتهران و وزیر مختار انگلستان در تهران شد و از پادشاه انگلستان عنوان پرطمطراق " سر" گرفت.رضا ازاحترام اسکرین خیلی راضی بود و اسکرین شب ها درکابین رضا می‌نشست و برای او ازتاریخ ایران صحبت می‌کرد.شب دوم رضا مرا هم صدا کرد تا کنارش بنشینم وداستانهای اسکرین ازتاریخ ایران را گوش کنم.
واقعا جالب است که یک انگلیسی مثل بچه های جنوب شهرتهران فارسی حرف بزند و بهترازهرایرانی تاریخ مملکت ما را بداند. رضا خیلی از دامنه اطلاعات اسکرین تعجب کرده بود. یک شب به من گفت بیخود نیست که اینها بردنیا حکومت می‌کنند.
اسکرین علاوه برفارسی به زبانهای اردو که مخصوص هندی ها بود وزبان پشتو که مخصوص افاغنه بود و زبان ترکی هم خیلی عالی حرف می‌زد. با خود من ترکی صحبت می‌کرد که نگو ونپرس.
چون خیلی با ما خودمانی شده بود.یک شب رضا روی عرشه کشتی ازاو پرسید چرا انگلیسی ها مصرا از او خواستند تا خاک ایران را ترک کند.
اسکرین گفت: این کمترین تنبیهی است که لندن برای اعلیحضرت رضا شاه درنظر گرفته است. ما انگلیسی ها خیلی وفادار هستیم . با آنکه اعلیحضرت رضا شاه نسبت به انگلستان کم لطفی کرده و درمیانه راه خود را به آلمان نزدیک کردند معهذا انگلستان حاضرنشد اعلیحضرت را مجازات جدی کند. امیدوارم درآینده اعلیحضرت محمدرضا ولیعهد جبران مافات کرده ودربرابر این گذشت وبزرگواری دولت فخیمه انگلستان خدمتگزارصادق پادشاه انگلستان باشند ". از کتاب تاج "الملوک"...
٣۷٨۲۲ - تاریخ انتشار : ٣۱ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : به الف باران

عنوان : مقایسه شاه با حسنی مبارک توهین به حسنی مبارک است
حسنی مبارک مردی بود خودساخته ومیشود ایشان را تاحدی با رضا خان مقایسه کرد که البته زمانی که ایشان رئیس جمهور شد هنوز امریکا و اسرائیل انقدر در مصر نفوذ نداشتند وحسنی مبارک با رای فرماندهان ارتش و جبهه ملی عربی مصر انتخاب شد وایشان حداقل در جوانی یک خلبان فداکار ارتش مصر ویکی از همراهان جمال عبدالناصر بود که اتفاقا اسم پسرش را هم بخاطر جمال عبدلناصر جمال گذاشت.ایشان به عنوان گروه افسران ازاد به فرماندهی جمال عبدالناصر خاندان فاسد پادشاهی را برانداخت ولی از انجا که پس از به قدرت رسیدن ابزار دمکراتیک کنترل قدرت در مصر نبود به فساد کشیده شد. سرنوشت خلبانی که در جنگهای اعراب واسرائیل شجاعت بی نظیری از خود نشان داد و میخواست جانش را فدای استقلال اعراب بکند پس از بقدرت رسیدن برای همه ملتهای خاورمیانه عبرت انگیز است تا هرگز اجازه ندهند حتا فداکارترین و محبوبترین افراد هم بدون کنترل دمکراتیک به قدرت برسند و با هیچ محدودیت زمانی مادام العمر ریس جمهور باشند ولی با تمام این حرفا مقایسه شاه با حسنی مبارک گرچه هردو دیکتاتور بودند ولی توهین به حسنی مبارک میباشد
٣۷٨۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : غلامعلی

عنوان : به آقایان محترم الف باران و احسانی پور
الف باران از مطلب اصلی کاملا پرت شده. آقا جان، پیام شاهزاده را در این سمینار یکبار بخوان و بعد نقد کن. آن گزارشی را هم که رفیق نوری علاء بیرون داده را هم بخوان و نقدی بکن. بعد آنها را با این مقاله مقایسه کن و نقدی ارائه کن. احسانی پور بجای خالی کردن دل پرش از شاهزاده یادش رفته که هدفش نوری علاء و حزب دمکرات کردستانه! شاید هم اصل مطلب براش مهم نیست و اصل مطلب بهانه ای براش شد که بپره به شاهزاده. جناب، همه میدونن که یه عده مخالف و یه عده هوادار شاهزاده هستند و هر کدوم تا قیامت می تونن راجع بهش فحاشی کنن و یا مجیز بگن. هیچکومشونم نمی تونن طرف مقابل را مجاب کنن. حالا انقدر بگن تا خودشون خسته بشن. اصلا شما این مقاله یا اون پیام و گزارشو خوندین که نقدشون کنین یا مثل جناب احسانی پور تا اسم شاهزاده بگوشتون می خوره چشمهاتونو خون می گیره؟ نوری علاء می گوید هر کسی و گروهی و کشوری که سکولار باشد و دشمن ج.ا با منست. نوری علاء هم مثل شما جناب الف باران تنفر جلوی چشماشو گرفته و نمی تونین بی غرض نقد و بررسی کنین. حالا هر چقدر دلت خواست بمنم فحش بده. البته اگر بتونی منو ول کنی و یه نقد درست و حسابی هم از نوری علاء بکنی و هم از این مقاله. انتخابش با خودته.
٣۷٨۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : afma

عنوان : سئوال
اقای مختار گرامی

با سلام ممنون خواهیم شد به خوانندگان توضیح دهید، چرا پیام شاهزاده به دو صورت در سایتها درج شده است. بویژه بفرمائید چرا سایت سکولار پس از دو روز و بعد از انتشار مقاله آقای مهرداد احسانی پور متن پیام شاهزاده را در سایت خود تغییر و بخش ـ (فدرال یا متمرکز) ـ را از پیام شاهزاده بدون هیچگونه توضیحی حک نموده است. به نظر می رسد اگر نشریه ایرانیان هم چاپ کاغذی نشده بود آنرا هم بدلخواه بدون توضیح به خوانندگان تغییر می دادند.
پاراگراف مورد نظر از پیام شاهزاده رضا پهلوی را برای روشن تر شدن بهتر مسئله در زیر خدمتتان می آوریم.

با احترام ـ خواننده علاقمند

«‌به نظر من ایرانیان دور از وطن شاید بیشتر از هر گروه مهاجر دیگری امکان و فرصت و انگیزه چنین هم‌رایی و همبستگی را داشته‌اند اما متاسفانه تا کنون به توفیق چشمگیری نرسیده‌اند. تا آنجا که خود شاهد بوده‌ام و یا از دیگران شنیده‌ام، کمتر مجمعی و همایشی از ایرانیان علاقه‌مند به وطن و نجات وطن برپا شده است که در آن تفرق و رقابت جای تلاش برای رسیدن به توافق بر سر هدف‌های مشترک را نگرفته باشد. عنادها و کشمکش‌های ایدئولوژیک، جاه‌طلبی‌های سیاسی و اختلاف نظر بر سر مسایل فرعی، از جمله قالب و ساختار اداری حکومت (فدرال یا متمرکز)، از دلایل اصلی ناکامی در این زمینه است.»
٣۷۷۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : گرگ زاده گرگ شود...
"انقلاب ملت ایران نمی‌تواند مورد تایید من به عنوان پادشاه ایران و به عنوان یک فرد ایرانی‌ نباشد . من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم . تضمین میکنم که
حکو مت ایران در آینده بر اساس قانون اساسی‌،عدالت اجتماعی و اراده ملی‌ و بدور از استبداد و ظلم و فساد خواهد بود ". آیا حکومت چنین شاهی‌ آنقدر افتخار آمیز است که کلمه شاهزاده هم آنقدر مهم باشد ؟ فکر نمیکنم که دیکتاتوری شاه از حسنی مبارک کمتر بود چون حسنی مبارک در "قرار داد‌های صلح منطقه" حضور می‌‌یافت و یا از او دعوت به عمل میاوردند ولی‌ شاه دیکتاتور و ژاندارم منطقه بود , زنده و مرده او در هیچ کشوری جای نداشت ! حسنی مبارک و شاه هر دو در استبداد و ظلم و فساد از یکدیگر چیزی کمتر نداشتند او ۷۰ میلیارد دلار از ثروت مردم مصر را خارج کرد و شاه ۳۷ میلیارد دلار ,این پول‌ها هرگز به کشور‌های مصر و ایران باز نگشته و نمیگردند.پول‌های که متعلق به مردم باشد و به وسیله شاه ،حسنی مبارک و یا خامنه‌ای ( ۱۸ میلیارد دلار که در ترکیه توقیف شد) از کشور خارج و در حسابهای شخصی‌ آنها ذخیره شود ، چه نام دارد ؟ همسر حسنی مبارک ثروت خود را به حکومت تحویل داده است،دادگاه دیوان عالی‌ کشور مصر تقاضای اعدام برای حسنی مبارک نموده بود و روز گذشته حسنی مبارک طلب بخشایش از مردم مصر را داشت،حال در مقایسه با ایران "شاهزاده رضا پهلوی" چه چیزی برای گفتن خواهد داشت ؟ اگر پدر ایشان حکومت استبداد و ظلم و فساد را در ایران به مدت ۳۷ سال بوسیله خود و اطرافیان برقرار کرده بود ،آن اطرافیان فاسد چه کسانی‌ بودند ؟ عدالت اجتمایی بر آن می‌دارد که کسانی‌ باعث غارت منابع ملی‌ و استبداد و ظلم و ستم در هر زمانی‌ شده اند و کشوری را بصورت ویرانه‌ای در آورده اند باید در زمان و شرایط مساعد در دادگاه‌های مردمی محاکمه شوند .بافت مخروبه‌ای شهر‌ها و روستاهای ایران قدمتی ۲۰۰ ساله دارند این ویرانه‌ها را نمیتوان فقط به حساب این حکومت گذاشت.در تهران پایتخت،کاخ‌های درباری در شمال شهر و حلبی آباد‌ها و جوی‌ها با آبهای گندیده در جنوب،همان سفرها,خوشگذرانی‌ها چون شاهان قاجاریه ،فرنگ رفتن‌ها و تعطیلات آخر هفته را در سوئیس گذراندن ها...اگر بگویم مردم در مقابل حکومت ناشناخته جمهوری اسلامی فرصت تامل کافی‌ نداشتند، باید قبول کنیم که برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی زمان بسیاری در اختیار داشته اند ! گرگ زاده گرگ شود...
٣۷۷۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : ازادی

عنوان : فدرالیسم -سودان یا کانادا؟
در ایران ملیت های مختلف زندگی می کنند و یک حکومت دمکرات نمیتواند نسبت به احقاق حقوق ملیت ها بی تفاوت باشد و یا مثل حکومت شاه و شیخ به سرکوب انها بپردازد.ولی سخن گفتن از فدرالیسم ملی در ایران با توجه به سطح فرهنگ جامعه و رشد گرایشات شوونیستی(برتری طلبی قومی و دشمنی با سایر ملل) در همه ملیت های ساکن ایران نتیجه ای جز ایجاد قتل عام و کشت کشتار بین ملل مختلف و تبدیل ایران به سودان یا یوگسلاوی دیگر نخواهد داشت.متاسفانه بحث فدرالیسم در میان ملیت های ایران که تحت سلطه دیکتاتوری از کمترین حقوق برای حفظ فرهنگ خود نیستند رواج یافته و کشور هایی مثل کانادا و سوئیس به عنوان نمونه (بدون توجه به سطح فرهنگ و شعور اجتماعی متفاوت بین این کشور ها و ایران )موفق در این زمینه ارائه میشود.بعضی از احزاب چون در شرایط فعلی نمیتوانند درخواست استقلال طلبی را علنا مطرح کنند به صورت تاکتیکی شعار فدرالیسم ملی رو مطرح میکنند که نتیجه ای جز افزایش تضاد بین ملل ساکن در ایران( در مواردی مثل تعین مرزهای هر یک از مناطق)-که به نفع رژیم حاکم بر ایران است- نخواهد داشت.
٣۷۷٨۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : iraj bukan

عنوان : تکرار شووینیسم
دشمنی آشکار نویسنده با هر گونه آزاد زیستن و آزاد اندیشیدن فاصله‌ای دور و دست نیافتنی دارد به گونه‌ای که صدای چکمه‌های فاشیسم به نام جنبش سبز و اصلاح تلبی گوش کسانی‌ را که پیچش مو را میبینند آشکار است.
٣۷۷٨۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : الف داریوش

عنوان : چون ندانی دانش آهنگری،ریش و مو سوزد چو آنجا بگذری
پس ازمطالعه‍ی مقاله‍ی میتوان به گیج سری دوباره‍ی این نگارنده در واکاوی و درک سیاستهای شاهزاده رضا پهلوی دراین برهه اززمان مبارزه به سهولت پی برد.نویسنده مطلب درابتدای نوشتارش، با طرح این ادعای واهی که رضا پهلوی، پایداری دربرابر اقدامات سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران را " که پیگرانه به دنبال جا انداختن مقدمات تجزیه ایران میباشد" اتلاف وقت تلقی مینماید، کوشش میکند تابترتیبی شاهزاده را ناقض اصل دفاع از «تمامیت ارضی و یکپارچگی ایران» معرفی واورا همدست «حزب دمکرات کردستان ایران» در به اصطلاح «تجزیه» کشورمان معرفی نماید.ازمتن گزارشهای تهیه شده«روزنامه ایرانیان واشنگتن»، درنشست تورنتودوشخصیت مورد اشاره ایشان فقط به ارسال پیام به این گردهمائی بسنده نموده و شخصاً درآن شرکت نداشته اند.
راقم سطورکه به دلائل مدقن، تازه گی بمسائل سیاسی علاقمند و آنرا دنبال میکند. و بنظرمیرسد شناختی روشن از جریانات وتلاشهای بین المللی و تدارک طرحهای تجزیه وقطعه قطعه کردن کشــــــورمان نداشته وصرفاً بطورسطحی
« حزب دمکرات کردستان ایران» را به تنهائی عامل اصلی پیگیری این تلاشهای ضد ملی درپاره پاره کردن ایران درآینده تشخیص داده است. وی از درک این امر غافل است که مسئولین فعلی این حزب ،چون بنیانگذاران اتوپیست خوددرگذشته فقط بر این توطئه‍ی جهانی مدوله شده و درحقیقت دوباره آلت دست سیاسی این جریانات ضد ایرانی گردیده اند، آنها متاسفانه دراین برهه اززمان صرفاً با فرصت طلبی کور تنهابدنبال تحقق رویاها وخواب وخیالهای خویش بسرمیبرند.
حال باید پرسید، با توضیح این تفاسیر کوتاه درتشریح این شرایط حساس سیاسی، بنظر شما چه شخص و یا سازمانی مسئول ازبین مخالفین «اپوزیسیون» بایداحساس وظیفه نموده و باقبول این مسئولیت ملی وعملکردی دمکراتیک، با اینان که بقول شما درفکر"سودانیزه کردن ایران "هستند،درخصوص مسائل جاری دیالوگ برقرارو برای حصول به کسب روشی منطقی درحل این معضل ویژه کوشش و تلاش نماید؟
آیا با تداوم سیاستهای آنتاگونیستی شما دربرابر دگراندیشان و دگرخواهان ایرانی میتوان معالاً اتحاد درعمل را برای نیروهای مخالف جمهوری اسلامی تدارک و فراهم ساخت؟ و یا به حل اینگونه معماهای پیچیده سیاسی کمکی موثر نمود ؟و اما درخصوص دفاع بی پایه‍ی شما ازمواضع ورشکستگان تفکر اصلاح طلبی در«جنبش سبز» وتکفیرگفتمان براندازی رژیم ،جزنشانی از بی اطلاعی و عدم شناخت شما از شعارهای ساختارشکنانه‍ی مردم بپاخاسته دربرابرجمهوری اسلامی درداخل ایران از ابتدای خرداد ۱۳۸۸ تا امروز، مفهوم دیگری را تداعی میکند؟ آیا برای شما بعنوان یک فعال آزادیخواه سیاسی وباصطلاح مخالف رژیم درخارج ازکشور ، بقای جمهوری اسلامی با نبود خودتان و بالعکس مرتبط نیست؟ درمقام وجایگاه یک مبارز سیاسی و در تجزیه و تحلیل وقایع و جایگاه نیروهای گوناگون سیاسی- اجتماعی باید دقیق و صریح بود وبایداز بیان اتهامات واهی و بی پایه به مخالفان خودپرهیز نمود.
هم اندیشان شما، اصلاح طلبان حکومتی کسانی هستند،که درحین گفتگو از دمکراسی دلشان در گرو اسلام سیاسی و آموزه های روح الله خمینی است، ودر هنگامی که ظاهراً ستایشگردمکراسی اند بطورعملی حاضر نیستند وارد دیالوگ با دگراندیشان خود شوند.اصلاح طلبان بیش از آن که اعتقاد به عمل دمکراتیک داشته باشند راجع به این موضوع فقط به لافزنی میپردازند.
٣۷۷٨۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : ع قدیمی

عنوان : سکوت شاهزاده بهتر است
تاریخ صد سال گذشته ایران شاهد این ادعاست که بزرگان این کشور شاه ار از دخالت در امور کشور بر حذر داشته اند. قتل امیر کبیر از انجا ناشی شد که شاه را مقید به عدم دخالت در کار های مملکتی میکرد. انقلاب مشروطه نیز برای عدم دخالت شاه در امور جار ی بود. سرنگونی دولت دکتر مصدق نیز برای اختیارات قانونی دولت و دخالت شاه بود.در باره مسائل حیاتی ایران اقای رضا پهلوی شاهزاده حق دخالت ندارند.در اینکه ایشان شاهزاده ای میهن پرست هستند شکی نیست ولی حفظ تمامیت ارضی ایران ارجحتر از ارزوی ایشان است.
این حرف دکتر مصدق را در مجلس یکبار دیگر بخوانیم که در باره رضاه شاه گفت یا باید شاه باشی و یا سردار سپه هر دو نمیشود.. ۳۰ سال پس از ان دوباره گفت شاه باید سلطنت کند و نه حکومت. شاهزاده با این سخنرانی ها و اعلامیه در حقیقت حکومت میکنند واین مخالف اصول اندیشه مشروطه خواهی است.
ایشان بایدبیش ازدادن هر اعلامیه و اظهار نظری این وظیفه را به سخنگوی خود محول کنند.
٣۷۷٨۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : حق

عنوان : هر شهروند یک رای بیشتر ندارد چه رضا پهلوی باشد و چه من و چه تو. قیم بی قیم
رضا پهلوی و اعضاء احزاب قومی زبانی و هواداران ایندو هر کدام یک رای بیشتر ندارند و آزادند عقاید شخصی و فرقه ای خود را داشته باشند ولی حق ندارند به نمایندگی کل شهروندان ایران یا به نمایندگی این یا استان ایران پای توافقی بین خود را امضاء کنند که ایران "کثیرالمله" است یا پس از آزادی ایران حتما باید سیستم فدرال پیاده شود و لاغیر. ایران متعلق به ۷۵ میلیون ایرانی است که با آگاهی و مشارکت مستقیم آنها باید مسائل حل شوند و نه در غیاب و بدون اطلاع آنها در برون مرز بوسیله تعداد بسیار معدودی. مگر ارزش رای هر یک از اینها از ارزش رای من کمتر یا بیشتر است؟ البته که نه. حقوق شهروندی همه ایرانیان یکی است و هیچکس حق ندارد بیشتر از آنرا طلب کند. هر شهروند یک رای بیشتر ندارد چه رضا پهلوی باشد و چه من و چه تو. قیم بی قیم

برای رفع تبعیض در هر کشوری اجرای کامل منشور جهانی حقوق بشر کافیست و برای تمرکز زدائی، فدرالیسم تنها جواب در جهان نیست بخصوص فدرالیسم نژاد و زبانی که معنایی بجز فاشیسم ندارد.

نه رضا پهلوی و نه هیچکس و حزب و فرقه ای حق ندارند از جانب ملت ایران بذل و بخشش کنند. هیچیک از اینها نباید رفتار قیم مآبانه از خود نشان بدهند. ما اگر قیم می خواستیم شعار "مرگ بر اصل ولایت فقیه نمی دادیم. ما نه صغیریم و نه دیوانه که به قیم محتاج باشیم. ما شهروندانی هستیم با حقوق شهروندی مان که از ما بزور گرفته شده و بدنبال باز پس گرفتن این حقوق طبیعی خود هستیم، حقوقی که فرد فردمان با آن زاده شده ایم. ما ایرانیان چه در درون مرز و چه در برون مرز شهروندان ایران هستیم. در هر کشوری شهروندان در کل کشور سهیم اند و نه فقط در گوشه ای که در آن متولد شده اند یا ساکن آن هستند. یک استان که یک کشور نیست که آب و خاکش فقط متعلق به اهالی اش باشد و بس. همانطور که بین شهروند و رمه تفاوت هست بین استان و کشور هم تفاوت هست. هر استان ایران بخشی لاینفکی از ایران است و متعلق به کل جمعیت ایران می باشد. من خود را یک شهروند ایران می دانم و نه یک رأس از رمه ولایت فقیه، رضا پهلوی و یا این حزب و آن فرقه که چشم بسته بدنبالشان راه بیفتم و منافع ملی کشورم را بخاطر امیال اینها بخطر بیاندازم. سال ۵۷ پدران و مادران ما معصومانه بدنبال آخوند و روشنفکرنماها افتادند و نتیجه اش برای هفت پشتمان بس بود. ملت ایران آن ملت سال ۵۷ نیست.

حفظ تمامیت ارضی ایران بهر قیمتی، برقراری یک دمکراسی پارلمانی، تدوین یک قانون اساسی نوین بر پایه منشور جهانی حقوق بشر و اجرای کامل منشور جهانی حقوق بشر و برقراری یک سیستم شایسته سالار در سراسر ایران برای همه شهروندان ایران امنیت، آزادی و رفاه بهمراه خواهد آورد همانطور که برای شهروندان انگستان و فرانسه بهمراه آورده است. ایران متعلق به هر شهروندی است که خود را اول ایرانی و متعهد به ایران می داند وگرنه قابل اعتماد ایرانیان قرار نمی گیرد و همیشه در حاشیه می ماند. در ضمن من باور ندارم که ایران کشوری "کثیرالمله" است. افراد سرشناسی مثل رضا پهلوی اگر چنین حرفی بزنند حتما از بار سیاسی و حقوقی آن مطلع هستند و دانسته بدون هیچ نمایندگی ای از طرف ملت ایران این حرف را زده اند. چنین حقی به هیچکس از سوی مردم ایران داده نشده است. پاینده ایران و ملت ایران
٣۷۷۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : سیامک ا

عنوان : ساز نا سازگاری
تو را بخدا به چه ساز شما باید رقصید اگر آقای رضا پهلوی اینقدر واقع بینی داره که میگه نظام فدرال برای جامعه چند زبانی و چند فرهنگی ما مناسب است او را به تجزیه طلبی متهم میکنید دوستان انصاف و مروت هم خوب چیزیست .
٣۷۷۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : جلیل عبدالله پور

عنوان : در حیرتم
در حیرتم !دیواری کوتاه تر از ملیتهای تحت ستم ساکن ایران کسی گیر نمیاره . این دوستمان هم شاهزاده را بهانه قرار داده تا حزب دمکرات کردستان را بزند.اگر با احساس مسئولیت یک ذره فقط یک ذره به ایران عزیز علاقه داشته باشیم ونخواهیم ایران به لیبی تبدیل شود. به نظرات ملیتها توجه نمود و احترام گذاشت .با هارت و پورت و تجزیه طلب خواندن این ملت و ان ملت نمیتوان از فاجعه ها جلوگیری نمود.فرهنگ ۲۵۰۰ ساله در کجا بدرد میخوره؟این فرهنگ غنی نمیگه به حق و حقوق و نظرات دیگران بایستی احترام گذاشت؟
٣۷۷۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : حق

عنوان : "همکاری بر اصول، نه با کسان" نوشته زنده یاد داریوش همایون
نشست و برخاست با تجزیه طلبانی مثل حزب دمکرات کردستان بوسیله هم شاهزاده و هم جبهه ملی و هم شبکه سکولارهای سبز آقای اسماعیل نوری علاء و هم بنی صدر غلط محض سیاسی بوده، هست و خواهد بود. هموطن گرامی که این مقاله را نوشته اید بمن بفرمایید که نشست و بال و پر دادن به دبیر کل حزب دمکرات کردستان که با شنیدن خبر تجزیه سودان در پوست خود نمی گنجید و این تجزیه را نور امید و نویدی برای تجزیه طلبان ایرانی می دانست چه تفاوتی با حرکت غلط مسعود رجوی دارد که بر علیه ایران و ایرانی با صدام حسین متجاوز به خاک ایران همکاری می کرد؟ دوست عزیز، ما یک میلیون کشته و زخمی و معلول دادیم که تمامیت ارضی ایران را حفظ کنیم و متجاوز را از مرزهای ایران بیرون بیاندازیم. حال مصطفی هجری ها می خواهند مثلا با زبان خوش ما و فریبکاری شان ما تن به تجزیه ی ایران بدهیم. اصول اینها در دو نکته خلاصه می شود:- به رسمیت شناختن "کثیرالمله" بودن ایران و پذیرش همه نیروهای آپوزیسیون که ایران پسا رژیم کنونی باید فدرال شود. این دو نکته را با خود به هر نشستی که می روند می برند و در هر مقاله و هر گفتگویی برایشان این دو نکته ارجح است بر هر اصل دیگری. خب حق دارند منافع شخصی و گروهی آنها این چنین دیکته می کند که در تضاد کامل با منافع ملی ایران و ملت ایران است. آنچنان ریگی به کفش دارند که پذیرش این دو نکته را بوسیله نیروهای سیاسی در غیاب ملت ایران طلب می کنند چون بخوبی می دانند که ملتی که ۸ سال برای حفظ تمامیت ارضی ایران جنگید و ۲۱، ۲۲ سال بعد نسل دیگری جان خود را با شعارهای نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران، و استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی بخطر انداخت از یک وجب خاک ایران نمی گذرد بخصوص اگر ایران از چنگ رژیم کنونی آزاد شود. حس ناسیونالیسم ایرانیان بسیار قویست و همین باعث شده است که دولتهای بیگانه و عمالشان مثل حزب دمکرات کردستان بدنبال دو نکته ای باشند که در بالا عرض کردم یعنی به رسمیت شناختن ایران بعنوان یک کشور چند ملیتی و سیستم فدرالی که هر "ملتی" را از دیگری بر حسب نژاد و زبان جدا کند و مرزهای جغرافیایی هر یک را بر حسب قوم و زبان تفکیک کند تا در آینده به هر بهانه ای حتی بهانه های واهی برای تجزیه ایران، ملت ایران را درگیر یک جنگ داخلی تمام عیار از جنس آنچه در سودان شد بکنند. آنوقت همان کشورهایی که مدعیان حقوق بشر هستند و منافعشان همسو با تجزیه طلبان است با توافق سازمان ملل نیروهای خود را در ایران پیاده کنند تا جلوی نسل کشی هایی را در ایران بگیرند که خود همین کشورها زمینه آنرا ۱۰۰سالست برای تجزیه ایران چیده اند. چرا؟ چون ایران یکی از مهمترین ۵ کشور جهان به لحاظ ژئوپولیتیکی است. چرا؟ چون ایران دارای ۱۰ درصد منابع نفتی جهان است و ۶/۱ منابع گازی جهان را دارد که بعد از روسیه بزرگترین زخایر گازی جهان را دارد. ایران یکپارچه و حفظ تمامیت ارضی آن بنفع احدی در جهان نیست بجز ملت ایران. همانطور که نشست و برخاست و معامله بر سر سرنوشت ایران همیشه با متجاوزین به تمامیت ارضی ایران مثل صدام حسین غلط بود و باید جواب فشنگ او را با فشنگ می دادیم امروز هم غلط است که با کسانی نشست و برخاست داشته باشیم که همان تجاوز به تمامیت ارضی ایران را از راه گفتگوهای مزورانه داشته باشیم و بر سر سرنوشت ایران بخواهیم با انها معامله کنیم آنهم بدون اطلاع و مشارکت ملت ایران. ما باید مرز خود را از کسان و گروههایی که خود را بما آپوزیسیون قالب کرده اند تا از درون مزورانه ایران را فرو بپاشند جدا کنیم. مهم هم نیست که اینها چه کسی و گروهی باشند. متولد شدن در ایران به کسی جواز نمی دهد همان کاری را با ما بکند که صدام خارجی کرد. گول تجزیه طلبان و سمپات های انها را نباید بخوریم که زیر پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان و سرود ای ایران و شعار "ایران از همه ما مهمترست" به تجزیه طلبان معروفی مثل مصطفی هجری دبیرکل حزب دمکرات کردستان پر و بال می دهند که تجزیه سودان را جشن گرفت. داریوش همایون در یکی از آخرین و مهمترین مقالات خود با عنوان "همکاری بر اصول، نه با کسان" مطرح کرد که چگونه منافع ملی ایران چگونه به بهترین وجه تامین می شود. کسان و گروههایی که قادر نیستند متعهد به این اصول باشند را باید از دایره آپوزیسیون کتار زد حال هر کس و گروهی که می خواهند باشد.

اگر تجزیه طلبان اجازه دارند رک و پوست کنده ابراز عقیده کنند و سانسور نشوند جایز نیست من که معتقد به ۴ اصل زیر هستم سانسور شوم:- ۱. حفظ تمامیت ارضی ایران بهر قیمتی؛ ۲. ایران یک کشورست با تنها یک ملت؛ ۳. برقراری دمکراسی پارلمانی در ایران؛ و ۴. تدوین قانون اساسی نوینی بر پایه منشور جهانی حقوق بشر برای ایران.

به نویسنده گرامی این مقاله، این نظرم را به خبرنت در پای گفتگوی آقای زعیم با سیروس ملکوتی، حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) و کیهان لندن و اخباررزوز می فرستم. پاینده ایران و ملت ایران
٣۷۷۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : بهمن مغربی

عنوان : چرا در این سایت؟
جناب احسانی عزیز! از خودتان نمی پرسید که چرا این سایت مطلب شما را چاپ کرده ست؟!از شما بیش از این انتظار می رفت!جدا می گویم
٣۷۷۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : کامیار الف

عنوان : ارتجاع عاقبت ناسیونالیسم بی محتوی
از زمانی که با الفبای سیاست و مسایل سیاسی آشنا شدم و شدیم، باید بیاد آوریم که مرتب با جملاتی در هر کتاب و مقاله ای در ارتباط با تکیه محص و افراطی از معنای ناسیونالیسم که عاقبتش ارتجاع و فاشیسم هست، روبرو بوده ایم. خال نوشته و تفکر آقای احسانی پور هست که تصویر واضح و ۳۶۰ درجه ای را از این تعریف میدهد. ایشان بدون یک دلیل و مدرک و سندی همینطور الله بختکی به حزب دمکرات میتازد که "تجزیه طلب" هست ( لغت عاشقان سرکوب خلق های ایران در رژیم های شاهی و شیخی) ایشان از خود نمیپرسند که اگر حزب دمکرات "تجزیه طلب" بود چرا پشت به نیروهای مخالف در حال مبارزه با رژیم اسلامی کرد و دست بسوی رژیم دراز کرد و رهبر و تعدادی از اعضایش را از دست داد؟ ایشان که گویا عاشق سینه چاک "راه سبز امید" به رهبری کسانی که به محص بقدرت رسیدن خلق های کرد، ترکمن، بلوچ و عرب را دقیقا بخاطر همین طرز تفکر عالب بر آقای احسانی پور سلاخی اسلامی کرد (بلی در دوران نحست وزیری موسوی و در مسند قدرت بودن کروبی و تمامی اصلاح طلبان- یادتان نرود که جلایی فر از تئوریسن های اصلاح طالبان هنوز که هنوز هست به کشتار دست جمعی مردم مهاباد افتخار میکند و حجاریان برای این کشتار ها تئوری میبافد و موسوی و کروبی در نئشه بازگشت به آن دوران هستند) . گرچه برای "رهبران" راه سبز امید سنی بودن این خلق ها هم دلیلی دیگری بود که در کشتار خلق ترک بکار نمیامد و تنها رقیب بودن شریعتمداری برای خونخوار قرن مطرح بود.
سوال من از آقای اخسانی پور این است: آیا در دنیای که اطلاعات در حد تانیه بدست انسان ها میرسد، تجربه و شناخت نیروها و افراد میباید به مسخره گرفته شود و چون در سرزمین اسلام زده (طاعون زده) ایران بدنیا آمده ایم باید مقلد باشیم و سخن ها را کیلویی قبول کنیم بدون بهره بردن از خرد و دانش و آگاهی؟ من و بسیاری از من ها از تمام ریز کاری اسلامیون آگاهی پبدا کرده ایم به قیمت جان دهها هزار انسان آزاده، حالا چرا حرفهای شما و سرکوبگران ۳۲ ساله مردم کشورمان را در پوشش ناسیونالیسم محص که روی دیگر سکه ارتجاع و فاشیسم هست را قبول کنیم و همانند انسان های مسخ سده در اسلام بدنبال این جانیان راه بیفتیم؟ چرا نباید از عقل و شعور و خرد خودمان استفاده کنیم نه بی ربط گویی های مسلمین ناب محمدی که ۱۴۰۰ سال جنایت کردن و چپاول و تجاوز؟
٣۷۷۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۰