رقابت با جنبش سبز
بدترین ارمغان ما برونیان خواهد بود!
- مهرداد احسانی پور

نظرات دیگران
  
    از : Bahram ۱۲۴

عنوان : -
دوست گرامی، مهرداد عزیز. من قبلا نوشته شما را خوانده بودم. فقط نام شما در خاطرم نبود که ممنون از یاد آوری شما. نام شما را به خاطر خواهم سپرد. با وجود تفاوتهایی که در ایده آلهای سیاسی شما و من هست، نوشته شما را بسیار مثبت ارزیابی میکنم. خوشحالم که چنین دید واقعگرایانه در ارتباط با مسائل کشور دارید. این هوشیاری امثال شما باعث امیدواری من به آینده است. متاسفم که بگویم کمتر کسی از دوستان مشروطه خواه و سلطنت طلب واقع بینی شما را دارند. امیدوارم ازامثال شما بیاموزند. ارادت جوان
٣۷۲۱۲ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣۹۰       

    از : اردلان

عنوان : به پیروز عزیز
به پیروز عزیزم، مرسی که آمدی. خوشحالم کردی همشهری من. زحمات شما را در اشاعه منشور جهانی ارج می نهم و خوشحالم که بالاخره آقای نوری علاء هم متوجه شده اند که این منشور خود سکولارست. در مورد پادشاهی یا جمهوری، و با استفاده از مثال جنابعالی باید بگویم که تا آنجا که من می فهمم طبق منشور جهانی حق تشکل و فعالیت برای همه اقلیت های مسالمت آمیز محفوظ است حال چه دینی باشند مثل زرتشتیان عزیزمان و چه سکولار و سیاسی. بنابراین اگر ما دمکراسی ای که بر مبنای منشور جهانی باشد را بخواهیم چاره ای بجز تحمل یکدیگر را زیر یک سقف نداریم. پیروز باشی دوست گرامی. بی صبرانه منتظر نظرات شما و نیاز عزیز در مقالات صفحه نخست خواهم بود چون من بیشتر خواننده نظراتم تا نظر دهنده.
٣۶۹٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : شنیدن ادب است
جناب اردلان ،
شنیدن ادب است آنهم از دوستی از خانواده محترم ، و روا ندانستم که بی احترامی کرده و فرمایش شما را بی پاسخ بگذارم. نگاه من به سلطنت شبیه نگاه به دین زردشتی ست که مذهب نیاکان ما بود و امروز تعداد کمی هنوز بر آن مذهبیم. دین زردشت برای ما محترم و پاره ای از تاریخ و وجود ماست و ما زردشتیان را از خود میدانیم ولی کسی از ما زردشتی نمیشود و تاریخ مصرف آن اقلا عجالتا برای ما گذشته است. زردشتی ها هم این را میدانند و بر عکس بعضی مذاهب دیگر، کاری با ما ندارند و ما هم کاری با آنها نداریم.
سلطنت ، برای من تا حدودی همان حالت را دارد و ما هنوز شاهنامه را با لذت و افتخار میخوانیم . رضا شاه و محمد رضا شاه در میان کارهای بد کارهای بسیاری خوبی هم کردند ولی ۳۲ سال پیش ، حتی با وجود سلطنت خواهی مصدق ، مردم سلطنت را بوسیده و کنار گذاردند یعنی حتی از مصدق هم گذشتند. بر خلاف آنچه تصور میشود ، رضا شاه ، نابغه کم سواد ، جمهوری خواه بود و اگر آخوند ها گذاشته بودند ما ۹۰ -۸۰ سال پیش جمهوری شده بودیم. از نظر من فصل سلطنت مانند فصل زردشتی و فصل ملا ها ، در تاریخ ما بسته شده و احتیاجی به باز خوانی ندارد و اگر کسانی میل به باز خوانی دارند بنده با اجازه ، خود را از شرکت در آن معذور میدارم وبه این دلیل " فرمایشات " خود را پس گرفتم . این چند خط هم به خاطر گل جمال شما بود.
٣۶۹۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰       

    از : اردلان

عنوان : به پیروز و نیاز
پیروز و نیاز عزیز، من کم نظر می دهم چون آنچه من می خواهم بگویم شما بدلیل اطلاعات گسترده تر و قلم شیرین و روانتان بهتر بیان می کنید. در نتیجه توقعات برخی از خوانندگانتان مثل من از شما بیش از حتی نویسندگان مقالات است. اگر جسارت نباشد من از هر دو شما می خواهم که در برخورد با یکدیگر و دیگران رواداری را پیشه کنید و سرمشق باشید. شما چه بخواهید و چه نخواهید نظراتی دارید که قابل توجه و تامل ما هستند و در درک بهتر مسائل بما یاری می رسانند. این خدمتی است که شما عزیزان تاکنون توانسته اید در بسیاری موارد برای ما انجام دهید. ما و شما که دل در گرو ایران و ایرانیان داریم نباید بجان هم بیفتیم بخصوص که در اکثر نکات با هم همدلیم. اگر هم اشتباهی کردیم درستش کنیم بجای اینکه قهر کنیم، بهم بپریم یا اصرار کنیم که مرغ من یک پا بیشتر ندارد. هر دو شما دل نازک و زود رنج هستید با اینحال من دل به دریا زدم و انتقاد ریزی از شما دو عزیز و همشهری ام کردم. امیدوارم که خود را ناپدید و ما را محروم از نظراتتان نکنید. آیا ما در کنار همه بدبختیهایمان حالا باید نگران کم کاری یا کناره گیری شما دوتا از این سایت هم باشیم؟ آیا این منصفانه است که ما را از خودتان ناامید کنید؟ برای هر دو شما آرزوی سلامتی و شادی دارم.

در پایان دلم می خواهد که خاطره ای شیرینی که همیشه با من خواهد بود را با همه خوانندگان در میان بگذارم. چند سال قبل از انقلاب، پاتوق ما جوانان "کافه سه کاج" در سنندج بود. ما و دختران زیبا، برخی مینی ژوپ پوش، در آنجا جمع می شدیم. جو اجازه نمی داد که کنار هم بنشینیم و گپ بزنیم ولی با چشمانمان عشق را به هم پیشکش می کردیم. در آنجا بود که من و یک دختر شیرازی برای اولین بار شور و عشق جوانی را تجربه کردیم بدون آنکه کلمه ای بین ما رد و بدل شود. چه روزهای خوشی را در کافه سه کاج سنندج داشتیم! بیچاره جوانان بعد از انقلاب که ابراز شور و عشق شان بیکدیگر بوسیله آخوندها ممنوع و پر هزینه شد.
٣۶۹۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : حکومت موروثی
دوستان عزیز،
«اما نسبت‌ به‌ رضاخان‌ پهلوی‌ ، بنده‌ نسبت‌ به‌ شخص‌ ایشان‌ عقیده‌مند هستم‌ و ارادت‌ دارم‌ و در واقع‌ آن‌چه‌ به‌ ایشان‌ عرض‌ کردم‌ در خیر ایشان‌ و صلاح‌ مملکت‌ بوده‌ و خودشان‌ هم‌ تصدیق‌ عرایض‌ بنده‌ را فرموده‌اند... اما این‌که‌ ایشان‌ یک‌ خدماتی‌ به‌ مملکت‌ کرده‌اند گمان‌ نمی‌کنم‌ بر احدی‌ پوشیده‌ باشد. وضعیت‌ این‌ مملکت‌ وضعیتی‌ بود که‌ همه‌ می‌دانیم‌ که‌ اگر کسی‌ می‌خواست‌ مسافرت‌ کند، اطمینان‌ نداشت‌. یا اگر کسی‌ مالک‌ بود، امنیت‌ نداشت‌ و اگر یک‌ دهی‌ داشت‌، بایستی‌ چند نفر تفنگچی‌ داشته‌ باشد تا بتواند محصول‌ خودش‌ را حفظ‌ کند؛ ولی‌ ایشان‌ از وقتی‌ که‌ زمام‌ امور مملکت‌ را در دست‌ گرفته‌اند، یک‌ خدماتی‌ نسبت‌ به‌ امنیت‌ مملکت‌ کرده‌اند که‌ گمان‌ نمی‌کنم‌ بر کسی‌ مستور باشد و البته‌ بنده‌ برای‌ حفظ‌ خودم‌ و خانه‌ و کسان‌ و خویشان‌ خودم‌ مشتاق‌ و مایل‌ هستم‌ که‌ شخص‌ رئیس‌الوزرا، رضاخان‌ پهلوی‌ نام‌ در این‌ مملکت‌ باشد؛ برای‌ این‌که‌ من‌ یک‌ نفر آدمی‌ هستم‌ که‌ در این‌ مملکت‌ امنیت‌ و آسایش‌ می‌خواهم‌ و حقیقت‌، از پرتو وجود ایشان‌ ما در ظرف‌ این‌ دو سه‌ سال‌ اینطور چیزها را داشته‌ایم‌...».
«اگر آمدیم‌ و گفتیم‌ خانواده‌ی‌ قاجار بد است‌، بسیار خوب‌ هیچ‌کس‌ منکر ] این‌ [ نیست‌ و باید تغییر کند و البته‌ امروز کاندیدای‌ مسلم ما شخص‌ رئیس‌الوزرا است‌. خوب‌ آقای‌ رئیس‌الوزرا سلطان‌ می‌شوند و مقام‌ سلطنت‌ را اشغال‌ می‌کنند. آیا امروز در قرن‌ بیستم‌ هیچ‌کس‌ می‌تواند بگوید یک‌ مملکتی‌ که‌ مشروطه‌ است‌ پادشاهش‌ هم‌ مسئول‌ است‌؟...هیچ‌کس‌ چنین‌ حرفی‌ نمی‌تواند بزند و اگر سیر قهقرایی‌ بکنیم‌ و بگوییم‌ پاد شاه‌ است‌، رئیس‌الوزرا، حاکم‌ همه‌ چیز است‌، این‌ ارتجاع‌ و استبداد صرف‌ است‌...امروز مملکت‌ با بعد از بیست‌ سال‌ و این‌ همه‌ خونریزی‌ها می‌خواهد سیر قهقرایی‌ بکند و مثل‌ زنگبار شود که‌ گمان‌ نمی‌کنم‌ در زنگبار هم‌ این‌طور باشد که‌ یک‌ شخص‌ هم‌ پاد شاه‌ باشد و هم‌ مسئول‌ مملکت‌ باشد...در مملکت‌ مشروطه‌ رئیس‌الوزرا مهم‌ است‌ نه‌ پاد شاه‌ ».
«اگر شاه‌ بشوند بدون‌ مسئولیت‌، این‌ خیانت‌ به‌ مملکت‌ است‌ برای‌ این‌که‌ یک‌ شخص‌ محترم‌ و یک‌ وجود موثری‌ که‌ امروز امنیت‌ و آسایش‌ را برای‌ ما درست‌ کرده‌ و این‌ صورت‌ را امروز به‌ این‌ مملکت‌ داده‌ است‌، برود بی‌اثر شود. هیچ‌ معلوم‌ نیست‌ کی‌ به‌ جای‌ او می‌آید».
این قسمت هایی از نطق دکتر مصدق در دوره‌ی‌ پنجم‌ مجلس‌ (۲۳ بهمن‌ ۱۳۰۲ تا ۲۳ بهمن‌ ۱۳۰۴) است.
فکر میکردم که بعد از تقریبا نود سال مساله حکومت موروثی برای ما حل شده و احتیاج به بحث و گفتگو ندارد. ولی ظاهرا راه درازی در پیش است و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. با عرض معذرت از تمام دوستان ، بنده همه حرفهای خود در این باره را پس میگیرم و سر گفتگو در این باره را ندارم .
٣۶۹۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۰       

    از : نیاز

عنوان : زیاده خواهی بی حد و حصر
آقای پیروز جنگ سرد تمام شده برادر. اگر دوست نداری خوب، نخوان. کی شما را بزور مجبور کرده بیایی این یا آن مقاله را بخوانی بابا جون؟ مگر برخورد اندیشه ها اشکالی دارد؟ برای گردانندگان این سایت هم تعیین تلکلیف نکنید. یعنی نه خواننده و نه گرداننده این سایت حق نداره کوچکترین اختلاف سلیقه ای با شما داشته باشد؟ شما این سایت را صاحب هم شدی؟ یا مثل مسجد تویش جا گرفته ای؟ شما هنوز فکر میکنید ممکن است خوانندگان به بلوغ و شعور فکری حضرت عالی نرسیده اند و هی دارد خاک توی چشمشان پاشیده میشود، شما باید بزور خود را فدا کنی و بیایی نجات دهنده شان باشی؟ شما و بنده را هیچکس نامه فدایت شوم برایش نفرستاده که اینجا قدم رنجه کند. همه چیز با آزادی و انتخابی است. اینهمه مقاله توی این سایت هست، همه برای خوشایند شما و با اجازه شما چاپ شده؟ این زیاده خواهی بعضی از ما ایرانیان هم حدو مرزی نمیشناسد. خوب شما هم مقاله خودت را بفرست شاید چاپ کنند.
٣۶۹۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۰       

    از : زنجانی

عنوان : به پیروز عزیز
پیروز عزیز، منهم یکی دیگر از خوانندگان پرو پا قرص نظرات شما هستم ولی از برخورد شما با، اسامی شان را فراموش کردم، تعجب کردم. البته اگر شما مثل بسیارانی دیگر بودید تعجب نمی کردم ولی کیفیت بالای نظرات شما که ناشی از مطالعات گسترده شما بخصوص در زمینه ادبیات نه تنها ایران بلکه دیگر ممالک می باشد توقع ما را از شما بالا برده است. ما نیازمند فرهیختگانی مثل شما هستیم که قلم روان و ذهنی باز دارند تا ما را بهم نزدیک کنند. پیروز باد پیروز. دوستدارت زنجانی
٣۶۹۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : حقوق بشر
جناب اردلان ،
با عرض احترام ، شاید شما درست میفرمائید و من در اشتباهم. اما نظر من این بود و هست که تا آنجا که من بیاد میاورم مراجعین سایت اخبار روز گروه معینی هستند که به خاطر موضوعات معینی به اینجا میآیند. به عقیده من این مراجعین منجمله من از تیپی نیستیم که عقیده خود را در باره سلطنت و خلافت با این تبلیغات عوض کنیم و اخبار روز، زمین مساعدی برای این بذر نیست. مشابها ، بنظر من ، ما علاقه ای نداریم که تبلیغات حزب الله و جمهوری اسلامی و غیره را هم در اینجا بخوانیم ؛ مسلما اینها هم بشر و دارای حقوق اند و سایت های خود را برای ابراز عقیده دارند. ما در اینجا مجلسی و به خیال خود محفلی داریم و اگر مقام معظم رهبری هوس کند که بنا بر منشور جهانی حقوق بشرو برای فیض ما در وسط این بساط ذکر خیری هم از صحرای کربلا کند ، عیش ما را منقص و زحمت ما میدارد. اما اگر جناب عالی و دیگران مایلند که در باره فواید و مضار این رژیم ها گفتگو و به قول فرنگیها چرخ گاری را از نو اختراع و آزموده را بیازمایند بنده حرفی ندارم و حرف خود را پس گرفته و از عرایض نا بجای خود صمیمانه عذر میخواهم . خیر پیش.
٣۶۹۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۰       

    از : اردلان

عنوان : به فرهاد خان
به فرهاد خان، نکات جالب توجهی در هر دو نظر شما وجود دارند که نشان از درک درست و وسیع شما از پلورالیسم سیاسی، ایران برای همه ایرانیان، شاخصه ها و وظائف یک سایت/روزنامه سیاسی مسئول، و منشور جهانی حقوق بشر و بکار بستن صحیح آن را دارد. همانطور جای بس خوشوقتی است که بمحض اینکه در درک نظرتان سوء تفاهمی پیش آمد قبول مسئولیت کرده و با ادب و احترام کامل به رفع آن اقدام کردید. نگران پاسخهایی که هیچ ربطی به نظرات شما ندارند نباشید. مطمئن باشید که اگر جوابی داشتند به انگ زنی، قهاری، تحقیر و موضاعاتی که ربطی نه به اصل مطلب دارد و نه به نظرات شما متوسل نمی شدند. بیطرفی، انتظارات و نقد شما از رضا پهلوی، نوری علاء و ... نشان از خلوص نیت شما و عشق شما به همگرایی ما ایرانیان دارد. همه کسانیکه که برای وصل ما و نه فصل ما پا به میدان می گذارند محترمند صرفنظر از گرایش عقیدتی آنها.

جای تاسف است که پیروز که همیشه در برخورد با سکولاریسم نو جناب نوری علاء بدرستی پرچم منشور جهانی حقوق بشر را پیش می کشد، در بکار بستن همین منشور نسبت به شما درمانده است. از پیروزی که با ادبیات مولوی و حافظ و سعدی آشنایی گسترده ای دارد انتظار نمی رفت که چنین برخوردی با کسی داشته باشد؛ پیروزی که من همیشه یکی از خوانندگان پر و پا قرص نظراتش در این سایت بوده ام.
٣۶۹۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۰       

    از : سیامک

عنوان : ذهن انتقادی
نکاتی که نویسنده اشاره کرده است نشان از یک ذهن نقاد دارد که برایش ایران و مصالح آن مقدم بر هر چیز است و از این رو شایسته تقدیر. امید است همه ایرانیان با هر عقیده و مرامی که دارند با این روحیه و منش به مسایل برخورد کنند.
٣۶۹۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۰       

    از : پایدار

عنوان : به آقای پیروز
آقای پیروز من کاملا با شما موافقم. سلطنت طلبان آنقدر امکانات و بودجه و نفر دارند که خودشان تبلیع خودشان را بکنند. دیگر ما نباید این امکانات محدود خود را خرج آن ها بکنیم. هرکس بخواهد از نظرات آن ها آگاه شود می تواند به سایت آن ها مراجعه کند.
٣۶۹٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : آیت الهی و شاه الهی
جناب فرهاد ،
شما اگر اهل روزه و روضه و زیارت باشید آیا به دیسکو و کاباره و کازینو هم سری میزنید که شاید ارشاد شده و و به راه راست هدایت شوید؟ اگر اهل فوتبال باشید آیا سری هم به زورخانه میزنید که ببینید تازگی چه خبر است؟ سایت اخبار روز تا آنجا که من میدانم مانند خلق کثیری از ما ، شاه و ملا را بوسیده و کنار گذارده. جای بحث و گفتگو بین جنابان احسانی پور و آریا برزن بر سر خوبی و بدی رژیم های آیت الهی و شاه الهی و اینگونه موضوعات ، سایت های کیهان لندن و " شاهزاده رضا پهلوی " و نشریه های مشابه است که مرتبأ! این مسائل را تفسیر میکنند. منظور این بود که ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم - با شما نا محرمان ما خامشیم.
٣۶۹٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : کسانیکه به ایران و مردم آن خیانت کرده اند باید افشا شوند !
"آقای کلارمونت اسکرین کنسول و وزیرمختار انگلستان درتهران گفت: این کمترین تنبیهی است که لندن برای اعلیحضرت رضا شاه درنظر گرفته است. ما انگلیسی ها خیلی وفادارهستیم.با آنکه اعلیحضرت رضا شاه نسبت به انگلستان کم لطفی کرده ودرمیانه راه خود را به آلمان نزدیک کردند معهذا انگلستان حاضرنشد اعلیحضرت را مجازات جدی کند. امیدوارم درآینده اعلیحضرت محمدرضا ولیعهد جبران مافات کرده ودربرابر این گذشت وبزرگواری دولت فخیمه انگلستان خدمتگزارصادق پادشاه انگلستان باشند." (از کتاب تاج الملوک همسر رضا شاه)
٣۶۹۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۰       

    از : فرهاد

عنوان : به عزیزان رامین، الف باران و پیروز
رامین عزیز، سوء تفاهم شده است. حرف من همان حرف شماست منتها من بد ادا کردم و شما خوب ادا کردید. از شما متشکرم. من نه شیفته نوری علاء هستم و نه شیفته جناب پهلوی و نه شیفته موسوی و کروبی.

به الف باران عزیز، حرفهای شما کلیشه ای و نخ نما شده است. مردم تفاوت بین شایعه/اتهام و اسناد و مدارکی که لازمه ی اثبات هر اتهامی می باشد را درک می کنند. ما نباید مردم را نادان فرض کنیم آنهم در قرن بیست و یکم و بعد از ۳۲ سال تجربه ی ج.ا و از انها انتظار داشته باشیم که تن به شایعه و اتهام زنی های ما به مخالفانمان باشند بدون اینکه سند و مدرکی در ازای اتهاماتی که به مخالفانمان می زنیم باشند. این باعث بی اعتباری شدن ما و امتیاز دادن به طرف مقابل می شود و مردم را برمی انگیزد که از مخالفمان دفاع کنند. حتی اگر این شایعه پراکنی و اتهام زنی بی پایه ما نسبت به رژیم کنونی باشد بازهم غلط است چون اعتماد نسبت بما را خدشه دار می کند. دیگر آنکه مردم را نباید صغیر بحساب آورده و برایشان تعیین تکلیف کنیم که این شخصیت و حزب را بخواهند و آن شخصیت و حزب را نخواهند. ما می توانیم آگاهی های لازم و موثق را در اختیار مردم بگذاریم و همین حق را هم برای مخاالفانمان قائل باشیم. آنوقت مردم هستند که با رجوع به خرد فردی و جمعی خود تصمیم خواهند گرفت که چه کسی و حزبی را باور و انتخاب کنند یا نکنند.

دیگر آنکه اگر معتقدیم که ایران از آن همه ایرانیان است نباید خواستار حذف و خفه کردن هیچ قشر فکری ای در آن باشیم حال چه موسوی باشد و چه نوری علاء، مسعود رجوی، رضا پهلوی و حزب اللهی ها. همه این قشرهای فکری هواداران خود را دارند و کسی حق حذف و خفه کردن هیچکدام از آنها را ندارد. تنها شرط باید آن باشد که همگی وجود مخالفانشان را به رسمیت شناخته، بطور مسالمت آمیز فعالیت کنند و تا دوره بعدی میزان را رای مردم بدانند و به انتخاب مردم احترام بگذارند. مردم ایران این حقوق طبیعی و انسانی را دارند درست مثل مردمان همه کشورهای آزاد جهان.

خانم/آقای پیروز عزیز، وظیفه سایتهاست که اخبار و طرز فکرهای دیگر را برای آگاهی رسانی و نقد و بررسی و تبادل نظر منتشر کنند تا اعتبار خود را نگه دارند و گسترش دهند. آیا شما به انتشار اخبار و نقد و بررسی و تبادل نظر درباره موسوی و کروبی یا مجاهدین خلق در این سایت ایراد گرفته اید که حالا به انتشار این مقاله و نقد و بررسی و تبادل نظر نسبت به آن از این سایت ایراد می گیرید؟ فکر نمی کنید که بجای فشار از پایین آوردن بر سایت ها که این و آن مطلب را سانسور کنند برای گسترش آگاهی و فرهنگ دمکراسی ما بد باشد؟ مخالف را که نباید دشمن خونین خود فرض کرد عزیز من. اگر سایت های سیاسی فقط مرام خود را انعکاس دهند که میشوند دستگاه تبلیغ برای خود و اجبارا هر نحله فکری دیگر را فقط نفی و تخطئه می کنند. این چه سودی به مردم می رساند؟ اتفاقا من خوشحالم که این سایت این مقاله احساسی اقای احسانی پور را منتشر کرده چون این فرصتی است برای ابراز نظر مخالفان پادشاهی و سیاست هایشان و هم برای تبادل نظر هوادارانشان که ممکنست در سایت های خودشان سانسور شوند. من فکر می کنم که لازمست ما بدانیم که اختلافاتشان بر سر چیست تا با آنها رقابت جوانمردانه کنیم و مردم را بطرف خود جلب کنیم. در این راستا ما می توانیم با استدلاهای منطقی و اطلاعات موثق خود طرفداران مخالفان خود را بطرف خود جلب کنیم و یا حداقل آنها را بفکر بیاندازیم. با سانسور و اتهام زنی و تخطئه و فحاشی ما هیچ کمکی نه بخود و نه به مبارزات مردم می کنیم و و نه در بالا بردن سطح استانداردها.

با آرزوی پیروزی برای هر سه شما عزیزان
٣۶۹۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۰       

    از : رامین

عنوان : ابراز نظر احساسی
بنده با اظهارات آقای فرهاد در مورد جناب آقای دکتر نوری اعلا کاملاْ مخالفم و فرمایشات ایشان را چیزی جز قلب واقعیت نمیدانم. آقای نوری اعلا هرگز گروهی را که موسوی نماینده آنان است (یعنی کسانی را که با عملکرد فعلی هیئت حاکمه مخالفند ولی موجودیت حکومت اسلامی و ولایت فقیه را قبول دارد) تخطئه نکرده. او حضور این جماعت را به عنوان بخشی از جنبش مردم قبول دارد. بحث او مرزبندی با کسانی است که به لحاظ عقیدتی با سکولاریزم مخالفند. آقای موسوی نیز میتواند مانند همه گروهها در یک همه پرسی مردمی دیدگاههای خود را به رای گذارد. ولی بنده موظف نیستم در مورد اختلاف عقیده ام با موسوی و امثال او سکوت کنم.

مقاله آقای مهرداد احسانی پور نیز پیش از آنکه بحثی منطقی و مستدل باشد ابراز نظری است احساسی.
٣۶۹۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۰       

    از : الف باران

عنوان : گرگ زاده گرگ شود !
دیگر زمان حکومتهای شاهنشاهی بسر آمده ! دیگر امتیاز دادن به "اجبارهای های موروثی" بوی کهنگی هزاران ساله میدهند! دوران برده داری و دوران فئودالی گذشته است. ایران بصورت روستایی نیست که اربابی بمیرد و روستا به فرزندش بزرکتر پسر او به ارث برسد ! رژیم جمهوری اسلامی به نفع اش نبود که جنایات خاندان پهلوی را افشا کند، این حکومت هر چه آموخته است از دوران گذشته آموخته است ! همان خفقان سیاسی،همان ویرانه گذاشتن مملکت، همان بیچاره کردن صنایع ملی‌ و کشاورزی، همان کاخ نشستن‌های متعدد، همان سپرده‌های میلیاردها دلاری در کشور‌های خارج و هم دوری جستن از مردم و خواسته‌های آنها ....پدر "شاهزاده رضا پهلوی" ۳۷ میلیارد دلار از اموال ایران و مردم محروم را از ایران خارج کرده است ، اگر گوش‌های خود را به گفته‌ها می‌‌بندید چشمهای خود را به اسناد قابل دسترس باز کنید ! شاهی که پس از ۳۷ سال سلطنت تازه صدای انقلاب مردم ایران را شنیده باشد چشم و گوش خود رابه روی مردمی که ثروت و کشور آنها را برای منافع و مطامع بیگانگان میدانسته بسته بوده است! این حکومت این بدبختی و این مصیبت عریان حاصل بی‌ عدالتی های دوران گذشته است! هیچ مردم بی‌نیازی با داشتن یک زندگی‌ مرافعه بپا نمی خیزند و انقلاب نمی‌کنند! حکومت گذشته با اراذل و اوباش شعبان بی‌ مخ ها و مخارج و نقشه بیگانگان آمد و با قیام میلیونی مردم به گونه‌ای رفت که نه‌ مرده و نه‌ زنده او در هیچ جایی از کرّه زمین جای داشت ! چرا ؟....... گرگ زاده گرگ شود !
٣۶۹۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۰       

    از : peerooz

عنوان : امامزاده ها و شاهزاده ها
جناب ادیتور،
مگر برای این بینوا " هواداران مشروطه پادشاهی " و پا بوسان " شاهزاده رضا پهلوی " که مال و منال و زر و زورو سایت و نشریه دنیا را دارند جا قحطی ست که شما دعوا و زد و خورد آنها را به اینجا میآورید؟ ما که حالمان از هرچه شیخ و شاه و مقام معظم رهبری و اعلیحضرت همایون شاهنشاهی و سایه خدا و نماینده خدا بهم میخورد اگر مایل باشیم میتوانیم به ده ها سایت که این مطالب را زیر و رو میکنند سر بزنیم و احتیاج نیست که آنها را در اخبار روز هم بخوانیم. ما عطای اینها را سالهاست به لقایشان بخشیده ایم و امید معجزه ای از این امامزاده ها و شاهزاده ها نداریم .
٣۶۹۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۰       

    از : فرهاد

عنوان : به آقای آریوبرزن
آقای آریوبرزن عزیز، با تشکر از توضیحات شما. آیا بهتر نمی بود که بجای گذاشتن کامنت در اینجا مقاله در نقد مقاله آقای احسانی پور می نوشتید و هر دو را در سایت حزب مشروطه برای تبادل نظر می گذاشتید؟ آیا بهتر نمی بود که دفتر آقای پهلوی به ابهامات پاسخ می دادند تا کسی/کسانی مثل آقای احسانی پور جوابهایشان را بگیرند بجای آنکه مجبور شوند مقالاتی بنویسند که احتمالا روی پایه های نادرست بنا شده است؟ آخر احزاب سیاسی و شخصیت های سیاسی ما کی می خواهند به این درک برسند که پاسخگو باشند و پایبندی خود را به دمکراسی و مبانی حقوق بشر در عمل بنمایش بگذارند؟

تخطئه و لجنمال کردن جنبش سبز یا طبفی از آن بوسیله هر حزب و شخصیتی عملی غیردمکراتیک، نقض حقوق بشر و بنابراین غلط است. اگر آقای نوری علاء طیف سبز علوی را برسمیت نشناسد فقط حقوق بشر موسوی و کروبی را نقض نکرده است بلکه قشری از سبزها را که هوادار ایندو هستند را نقض کرده است. آقای نوری علاء داعیه دمکراسی و حقوق بشر دارد. مواضع او در قبال موسوی و کروبی و هوادارانشان نشان می دهد که او پایبند به این اصول می باشد و یا فقط آنها را یدک می کشد. اگر فقط یدک کشی باشد هر کسی چه شاهزاده و چه گدا سوار کشتی او شود غیر دمکرات و بی اعتنا به حقوق بشرست. ولی اگر او تاکنون و در باقی راه قدم بقدم آن اصول را رعایت کند بنظر من هیچ اشکالی ندارد چون تمرین خوبی برای فعالیت های مدنی و سیاسی و ایجاد تشکیلات حزبی/سازمانی ... برای ما ایرانیان است تا نشان دهیم که در این ۳۰ سال کار و زندگی در کشورهای آزاد چقدر از آنها آموخته ایم. زیر نظر داشتن نحوه فکری و کاری آنها، و ارزیابی و نحوه انتقاد مخالفانشان از آنها معلوم خواهد کرد که فاصله ما با غربیها تا چه حد است و قدمهای بعدی چه باید باشد. حداقل هم فال و هم تماشاست و هم سرنوشت ساز برای آقای نوری علاء و آقای پهلوی.
٣۶٨۹٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۰       

    از : آریوبرزن داریوش

عنوان : بدفهمی نقش سیاسی شاهزاده رضا پهلوی
بدفهمی نویسنده‍ی مقاله ای با عنوان « رقابت با جنبش سبز بدترین ارمغان ما برونیان خواهد بود!» ازسیاستهای شاهزاده رضا پهلوی درقبال «جنبش سبز» که درسامانه‍ی « حزب مشروطه ایران »درج شده بود،مرا واداشت تا دررابطه با این نوشته بسیارمختصر جهت روشن شدن اذهان خوانندگان این نوشتار، بنگارم.
آنچه که کاملاً مشخص است ، نقش روشن شاهزاده رضا پهلوی است، که به کرات درطول سالهای مبارزه بر آن تاکید ورزیده اند، قبول حمایت و پشتیبانی از پیشنهادات ایرانیان با نظرات گوناگون سیاسی که برنامه ای منطقی برای پیشبرد وچگونگی مبارزه طرح و تدوین کرده اند، بوده است. و دربرابرلزوم ایجاد و تاسیس نهادهائی رقابتی فرساینده وهمچنین آلترناتیوسازی دربرابرسازمانها وسیستمهای مبارزاتی که دربرابر رژیم حاکم بر ایران به فعالیت و تلاش موثرمشغولند، ، ابداً درتوصیه های مبارزاتی ایشان تاکنون جائی نداشته است.
انتساب " تضعیف جنبش سبز و رقابت با آن" به دلیل اعلام برگزاری "کنگره‍ی دموکرات‌های سبز" درفرانسه و مرتبط دانستن سکونت شاهزاده درپاریس با این تلاشها!!، از ادعاهای واهی و بی پایه ایست، که تنها از یک ذهن توهم گرای بی منطق تراوش میکند.
طرح سئوالهای بی اساس و قضاوت نسنجیده و رای نیندیشیده‍ی آقای احسانی پوربدینترتیب ، که چون رضا پیرزاده برابر استباط او "یکی از نزدیکترین افراد به شاهزاده رضا پهلوی و به نظر می‌رسد که در دفتر ایشان پست‌های کلیدی دارند و ارتباط تنگاتنگ با دبیرخانه وی دارد تا جایی که ما می‌دانیم سمینارها، کنفرانسهای مطبوعاتی اخیر وی در اروپا را نیز این فرد سازماندهی می‌کند." میتواند دلیلی مدقن برای دخالت شاهزاده رضا پهلوی دربرگزاری این کنگره باشد؟ پرسش اساسی نویسنده‍ی مقاله این است که "راز حضور شخص شاهزاده رضا پهلوی و افراد موثر در دفتر ایشان در تشکل‌هایی به قصد آلترناتیو‌سازی و موازی با جنبش سبز، یا راه‌اندازی شورای رهبری و کلون سازی و... چیست؟" او قبل از آنکه این موارد را مستدلاًاثبات کند، درخیال خود آنرا واقع دانسته و به طرح سئوال درباره‍ی آنها میپردازد.البته بنظر من نویسنده بعللی درخصوص جریانات واقع شده بعد ازخرداد ۱۳۸۸ وتلاش وسیع اصلاح طلبان حکومتی برای تصاحب « جنبش سبز» و باوراندن این توهم به مردم ایران که این حرکت فقط درانحصار و هدایت آنها بوده وهیچ گرایشات سیاسی دیگری را نمایندگی نمیکند، که با پروپاکاند وتبلیغات وسیع به توسط عوامل گسیل داده شده‍ی آنها دررسانه های جمعی خارج از کشورمانند مهاجرانی،کدیور، گنجی ودیگراهالی مطبوعات به تعطیل کشانیده شده‍ی اصلاح طلبان که به برون مرز مهاجرت کرده اند راتجاهل ویا نادیده میانگارد.
اما اگرشاهزاده رضا پهلوی فرضاً دربرابر این فعالیتهای مخرب سیاسی، احیاناً درصدد ایجاد نهادی باشند، که علیرغم سیاستهای تفرقه افکنانه و انحصارطلبانه‍ی اصلاح طلبان حکومتی ، کوشش برای حفظ یکپارچگی و اتحادمستحکم مردم در«جنبش سبز» را به پیش ببرد، از آن به عنوان "بدترین ارمغان مخالفان برون مرزی و رقابت با جنبش سبز یاد میشود." آقای احسانی پوردراادامه‍ی سئوالات خود میپرسد:" توضیح شاهزاده رضا پهلوی از نشست‌های موسوم به لندن و پاریس در سال‌های پیش و حضور آشکار و پنهان ایشان در این جلسات چیست؟"
او که به نظرمیرسد از هواداران « مشروطه پادشاهی» است، غافل از نیات راستین شاهزاده رضا پهلوی است که به جد همواره عنوان نموده اند، که ازتلاشهای سیاسی ومنطقی همه‍ی ایرانیان مخالف رژیم حکومت جمهوری اسلامی درمبارزه پشتیبانی و حمایت مینمایند. شاهزاده رضا پهلوی علیرغم نگاههای یکسوگرایانه‍ی عده ای خود را متعلق به همه‍ی ایرانیان با عقاید گوناگون و متفاوت دانسته ولذا شرکت دردیالوگ با همه‍ی سازمانهای سیاسی درخصوص مسائل امروزین ایران راضروری میانگارند. عملکرد شاهزاده رضا پهلوی با مجموعه‍ی ستادی شان بنام « دبیرخانه» کاملاً روان و امروزین وبا بکارگیری روشهای مدرن سایبری امکان ارتباطات معمول و معقول برای همه‍ی ایرانیان
فراهم شده است. ایشان به مناسبتهای گوناگون ودر فرصتهای پیش آمده دررسانه های جمعی ایرانی، خارجی و مطبوعات دائماً به روشنی وشفافیت وبدون " ارتباطات تودرتوی شخصی و قدیمی و لابیرنت‌های پیچیده"سیاستهای خویش را برای علاقمندان و هواداران خویش توضیح داده و آنالیزکرده اند.
عدم درک نویسنده در شناخت نیات شاهزاده و جایگاه ویژه ایشان در آینده ایران که بارها به درستی تشریح وتفسیرشده است. مورد دیگری ازناآگاهی عمومی وی وطرح سئوالات قبلاً پاسخ داده شده است.
اوبا سطحی انگاری این اتهام را به شاهزاده وارد مینماید که:" به نظر می‌رسد درک ایشان « شاهزاده» و حلقه پیرامونی وی از جنبش سبز از جنس دیگری است. گویا جان مایه و گوهر این جنبش را وی درنیافته‌اند."
اقای احسانی پور باید آگاه باشند، آنروزها که سیاسیون و ارباب قلم از درک واقعی «جنبش سبز» عاجزو ناتوان و از انجام آن بسیارمتحیربودند،این شاهزاده رضا پهلوی بود که بدرستی ارزش ، اهمیت وقدرت این حرکت مردمی را درک وبا روشنی چگونگی آنرا تشریح ، توصیف ومجددانه به حمایت از آن برخاستند.
آقای احسانی پور، بدانند! وقتی در موضوعی بیش از حد ممکن به خودمان حق بدهیم، درباره ماهیت واقعی مسائل قضاوت نادرست و نسنجیده کسب کرده ایم ،این امر باعث میشود تا حقی غیرواقعی برای خودمان قائل شویم که معالاً نتایج نادرست به بار میآورد.
درخاتمه به ایشان توصیه دارم، کتابهای منتشرشده از سوی شاهزاده رضا پهلوی را بدرستی مطالعه نمایند، تا ابهامات و ناآگاهی شان درباره‍ی دیدگاههای و مواضع سیاسی و مبارزاتی شاهزاده بدرستی مرتفع گردد.
دوشنبه ۲۲ فروردین ماه ۲۵۷۰ - ۱۱ماه آوریل ۲۰۱۱
٣۶٨۷۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۰       

    از : یعغوب

عنوان : آب به آسیاب حکومت می ریزند
واقعا چطور عده ای که سی سال از جامعه ایران دور بوده اند میخواهند خود را به رهبر ی یک ملت بزرگ که این چنین باشکوه در مقابل یک حکومت مستبد و متحجر ایستاده است منصوب کنند. آیا این تحقیر کردن ملت ایران نیست؟

سی سال است که همه فریاد ها این بوده است که مردم گوسفند نیستند و احتیاجی به شبان ندارند آن هم مردمی که از هر خارج نشسته ای بهتر مسایل جهان و جامعه خود را تجزیه و تحلیل میکنند.

اگر مزدور حکومت اسلامی نیستند و یا ریگی به کفش ندارند و منافع حقیر خود را دنبال نمی کنند باید دست از این بازیهای آلترناتیو سازی بردارند چه بنام سکولار سبز و یا دمکرات سبز و یا زیر هر نام دیگر.

سازماندهی تشکیلات خود و هواداران کاری ست شایسته و مفید اما چرا با مردم زیر ستم در ایران رقابت میکنید؟
٣۶٨۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱٣۹۰